کشاورزی: تفاوت میان نسخهها
(+رده:مفاهیم اقتصادی; +رده:مفاهیم اجتماعی using HotCat) |
|||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد هشتم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد هشتم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مفاهیم اقتصادی]] | [[رده:مفاهیم اقتصادی]] | ||
[[رده:مفاهیم اجتماعی]] | [[رده:مفاهیم اجتماعی]] |
نسخهٔ ۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۴۱
کشاورزی، جایگاه و اهمیت کشاورزی و کشاورزان.
مفهومشناسی
کشاورزی به معنایِ کشتکاری، برزگری[۱] و زراعت و فلاحت[۲] است و نیز به مجموعه فنون و عملیاتی که برای تولید محصول از گیاهان زراعی و باغی به کار گرفته میشود، کشاورزی گویند.[۳] کشاورزی به معنای اخص انجام عملیات زراعی بر روی زمین و به معنای وسیع کلمه شامل علم تولیدِ محصول و پرورش دام با استفاده از منابع طبیعی زمین میشود.[۴]
پیشینه
ساکنان فلات ایران از نخستین زمان شکلگیری جامعه انسانی با زراعت و کشاورزی، باغداری و امور مربوط به آن آشنایی داشتند و به اهمیت آن واقف بودند.[۵] ایرانیان باستان بر اساس کتابهای مذهبی زرتشتی یکی از طبقات چهارگانه را که وظیفهشان کشت زمین و تأمین رونق و ثروت شاه بود، کشاورز مینامیدند.[۶] در ادوار مختلف تاریخ ایران به طور کلی بیش از نیمی (حدود دو سوم) از ساکنان ایران را روستاییان تشکیل میدادند که از طریق کشت و دامپروری روزگار میگذراندند.[۷]
در دوران ساسانی همانند دوران پیش، تعداد زیادی از مردم مشغول کشاورزی بودند؛ اما پس از آن، به دلیل نبود حکومت مرکزی و بیتوجهی به کشاورزان و بستن مالیاتهای سنگین و نیز مهاجرت بسیاری از کشاورزان، کشاورزی دچار افت شد.[۸] در زمان غزنویان (۳۵۱ ـ ۵۸۲ق) به حفر قنات و اصلاح امور آبیاری و تقسیم آب از طریق کانالها و مانند آن توجه بسیاری شد؛[۹] ولی حاکمان سلجوقی (۴۲۹ ـ ۵۹۰ق) با وضع قوانین نادرست، بیگاریکشیدن از کشاورزان برای حکومت یا مالکان زمینها و وضع مالیاتها، کشاورزی را دچار ضعف بیشتری کردند.[۱۰] در دورانهای بعدی با گسترش جامعهای طبقاتی، اموری مانند نابسامانی اوضاع سیاسی ـ اقتصادی کشور، بیتوجهی حاکمان به اوضاع زندگی و صنفی کشاورزان، مالیاتهای سنگین و وجود انحصار خرید و فروش محصولات کشاورزی که عامل پایین نگهداشتن قیمت محصولات کشاورزی بود و موجب آسیبرساندن به امنیت مالکیت دهقانان میشد، به مشکلات کشاورزان افزوده شد.[۱۱]
یکی از مهمترین اتفاقات معاصر برای کشاورزی ایران رخداد اجرای قانون اصلاحات ارضی در دوران محمدرضا پهلوی بود. این قانون که از منظر موافقان قرار بود ازدیاد تولید و بهبود اوضاع کشاورزان را در پی داشته باشد، نتیجه عکس داد و کشاورزی ایران را بیش از پیش به انحطاط کشاند.[۱۲]
اهمیت کشاورزی
آیین زرتشت در آموزههای خود مردم را به کار و کوشش و فعالیتهای گوناگون کشاورزی که به نوعی وظیفه دینی هم محسوب میشده دعوت کرده و در بخشهای مختلف اوستا از آن حمایت کرده است.[۱۳] دین یهود نیز توجه خود به زمین و محصولات آن را با برگزاری آیینهایی خاص نشان داده است. اجرای حکم سَبَّت ازجمله این موارد است (کشت ششساله متوالی بر روی زمین و دادن استراحتی یکساله به خاک کشاورزی).[۱۴] حضرت عیسی(ع) نیز برای ارشاد پیروان خود بارها از مثال کشت دانه در زمین استفاده کرده است.[۱۵]
قرآن کریم انسانها را نشئتگرفته از زمین و مأمور به آبادکردن آن معرفی میکند[۱۶] تا معاش و روزی خود را از آن به دست آورند.[۱۷] با توجه به روایات، فرزندان حضرت آدم(ع) به کشاورزی و دامداری اشتغال داشتهاند.[۱۸] اشتغال پیامبران(ع) به زراعت و دامداری[۱۹] و تأکید بر حلالبودن این کسب،[۲۰] نشانگر اهمیت کشاورزی است. پیامبر اکرم(ص) پیروان خود را به کشت دانه و نهال و زراعت توصیه میکرد و کشاورزان را گنجهای خداوند در روی زمین میخواند که در قیامت از بهترین جایگاه نزد خداوند برخوردارند.[۲۱] به فرموده آن حضرت، خداوند برکت و روزی انسانها را در کشاورزی و دامداری قرار داده است.[۲۲]
امامان معصوم(ع) خود عملاً مشغول به کشاورزی بودند و سختیهای آن را تحمل میکردند.[۲۳] امامعلی(ع) حتی در دوران حکومت پس از فراغت از جهاد و اموری که به مردم مربوط میشد، به زراعت میپرداخت.[۲۴] ایشان در عهدنامه خود به مالکاشتر میگوید باید در آبادی زمین بیش از جمعآوری خراج (مالیات) کوشا باشد؛ زیرا خراج جز با آبادانی به دست نمیآید.[۲۵] امامخمینی نیز معتقد بود خدمت به امور کشاورزی و کشاورزان خدمت به اسلام است.[۲۶] ایشان کشاورزی را عامل نجات کشور از وابستگی معرفی میکرد[۲۷] و از اینرو آن را در رأس امور میدانست.[۲۸]
نقش کشاورزی در استقلال اقتصادی
در تاریخِ توسعه اقتصادی، کشاورزی منبع انباشت سرمایه و نیز عرضهکننده نیروی کار ارزان برای صنعتیشدن بخشِ شهری محسوب میشود.[۲۹] گروهی معتقدند امریکا هسته سیاست خارجی خود را بر مبنای وابستهسازی کشورهای تابع به مواد غذایی قرار داده است. ایران پیش از انقلاب نیز یکی از کشورهایی بود که در زمینه تولید مواد غذایی و کشاورزی توان تولید داخلی خود را از دست داده بود و به مقدار زیادی از لحاظ مواد غذایی وابسته به کشورهای دیگر خصوصا امریکا بود.[۳۰]
امامخمینی کشاورزی را یکی از عوامل رسیدن به اقتصاد سالم[۳۱] و اقتصاد و استقلال ایران را وابسته به کشاورزی[۳۲] میدانست و کشاورزی را عامل خودکفایی معرفی میکرد.[۳۳]. ایشان باور داشت رونق کشاورزی و تحول در اقتصاد، موجب میشود دیگر کشورها نتوانند از لحاظ سیاسی ایران را تحت فشار قرار دهند؛[۳۴] بر همین اساس کشاورزان را به کشت محصولاتی از قبیل گندم، جو، برنج که مورد نیاز مردم است، سفارش میکرد تا بر اثر توطئه بیگانگان، مردم با قحطی مصنوعی روبهرو نشوند و کشور به خودکفایی در محصولات کشاورزی برسد.[۳۵] امامخمینی با تأکید بر ضعف صنعتی ایران پیشنهاد میکرد کشاورزان از زمینهای مناسب برای کشت استفاده کنند[۳۶] و با دستیابی به کشاورزی مستقل و قدرتمند زنجیرهای وابستگی را از میان بردارند.[۳۷] از نگاه ایشان رسیدن به صادرات محصولات کشاورزی و مشارکت همگانی مردم در این جهت برای کسب استقلال اقتصادی کشور بسیار بااهمیت بود.[۳۸]
جایگاه کشاورزان
همواره مهمترین شکل زندگی اجتماعی در تاریخ ایران که بخش اعظم جمعیت را دربر میگرفته، روستاییان بودهاند و حیات آنان به کشاورزی وابستگی زیادی داشته است[۳۹] که این خود نشاندهنده جایگاه این قشر و پیشه در حیات اجتماعی ایران است.
خاندان امامخمینی کشاورز بودند و ایشان خود از خانوادهای روحانی بود که به کار کشاورزی در شهر خمین اشتغال داشتند.[۴۰] ایشان که برای کشاورزان جایگاه ویژهای قائل بود، آنان را بهترین مخلوقات خدا میدانست و باور داشت کشاورزی شغلی است که پیامبران(ع) به آن مشغول بودهاند.[۴۱] ایشان که کشاورزان را جهادگرانی میدانست که بر روی زمینها مشغول جهادند و ارزاق مردم را در سراسر کشور تأمین میکنند،[۴۲] کشاورزان را نگهبانان داخلی کشور مینامید و معتقد بود همانطور که قوای مسلح از مرزها دفاع میکنند کشاورزان در داخل مشغول تلاشاند تا کشور را از وابستگی حفظ کنند[۴۳] و با پشتیبانی از قشرهای دیگر، کشور را به خودکفایی برسانند.[۴۴] (ببینید: تولید و صنعت)
کشاورزی در دوران پهلوی
با رویکارآمدن رضاشاه پهلوی و ایجاد دولتی متمرکز، خودکامگی اشراف محلی رو به ضعف نهاد؛ اما نظام ارباب و رعیتی به شکلی دیگر بر کشور حاکم شد؛ بدین صورت که پهلوی بخش عمدهای از بازرگانان و ثروتمندان، عدهای از مأموران نظامی و دولتی و صاحبنفوذان دولتی را تشویق به خرید زمینهای حاصلخیز کرد.[۴۵] طی سالهای ۱۳۰۷ ـ ۱۳۰۹ش/ ۱۹۲۸ ـ ۱۹۳۰م کشاورزی در ایران شیب نزولی را طی میکرد. در این سالها انواع قانونهای دولتی به نفع مالکان به تصویب رسید و بیش از هشتاد درصد از زمینهای بارور در اختیار شاه و مالکان خصوصی و خانها درآمد، تقسیم محصول میان مالک و دهقان در این دوران بهصورت ناعادلانه شکل میگرفت و چهار سهم از پنج سهم برای مالکان در نظر گرفته میشد. در آن سالها عموماً دهقانان در حالت نیمهگرسنگی و فقر زندگی میکردند.[۴۶]
رویکارآمدن محمدرضا پهلوی همزمان با رواج انقلابهای کمونیستی در جهان، بهویژه کشورهای تحت استعمار غرب بود. امریکاییان برای جلوگیری از گسترش آنها در کشورهای وابسته، تنها راه نجات را دادن رفاه نسبی به اقشار کمدرآمد میدانستند.[۴۷] جامعه ایران در این دوران نیازمند اصلاحات بود؛ اما این اصلاحات پس از چندی (۱۳۴۱) به شکل انقلابی ساختگی ـ دولتی تغییر چهره داد و علی امینی، نخستوزیر، برای نخستین بار آن را «اصلاحات ارضی» یا «انقلاب سفید» (۱۳۴۱) نامید.[۴۸]
امامخمینی این طرحها را بهانهای برای ایجاد سرگرمی کشاورزان میدانست[۴۹] و معتقد بود انقلاب سفیدِ پهلوی عامل فرورفتن مردم در فقر و سلب قدرت کشاورزی از دهقانان شده و وضعیت معیشتی آنان را بدتر از زمان پیش از اصلاحات کرده است.[۵۰] ایشان اصلاحات فرمایشی را عامل بیکاری، فلجکردن ملت[۵۱] و تحمیل اقتصاد تکمحصولی به ملت[۵۲] میدانست و معتقد بود محمدرضا پهلوی به این وسیله عامل نابودی زراعت ایران شده و کشور را به بازاری برای فروش کالاهای امریکایی تبدیل کرده است.[۵۳]
برنامههای اصلاحی در اجرا، چندان پایبندِ اهداف اولیه طراحان اقتصادی نماند[۵۴] و باعث هجوم سرمایه و کالاهای خارجی به روستاهای ایران، افزایش وابستگی، تشدید فضای دوقطبی ارباب ـ رعیتی[۵۵] و کاهش سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی[۵۶] گردید و در نهایت موجب تضعیف بخش کشاورزی به نسبت دیگر بخشهای صنعت، فقر کشاورزان و وابستگی در محصولات غذایی و مهاجرت روستاییان به شهرها شد.[۵۷] وابستگی کشور در امر کشاورزی در سالهای پس از اصلاحات ارضی به حدی بود که کشور در سال ۱۳۵۶ تنها برای ۳۳ روز قدرت تأمین محصولات کشاورزی خود را داشت.[۵۸]
امامخمینی وضع ایران را پس از انقلاب سفید تأسفبار میخواند و واردکردن اقلامی نظیر گندم، جو و حتی تخم مرغ را برای کشوری که از طریق کشاورزی در گوشههایی از آن میتوانست برای همه مردم آذوقه تهیه کند، نگرانکننده میخواند.[۵۹] ایشان خاطرنشان کرده است که در سالهای پس از اصلاحات، ۹۳درصد از مواد غذایی وارد کشور شد[۶۰] و هدف اصلی اصلاحات ایجاد بازار برای کشورهای خارجی بود.[۶۱] ایشان باور داشت امریکاییها با این طرح، ملت ایران را جیرهخوار خود کردند و باعث شدند کشاورزان با ازدستدادن زراعت خود به زاغهنشینان اطراف تهران تبدیل شوند که بدون داشتن کار و امکانِ یک زندگی معمولی در چادرها و بیغولهها ساکن بودند.[۶۲]
کشاورزی پس از انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی رونقِ کشاورزی و حمایت از آن یکی از مهمترین مسائلی بود که امامخمینی بر آن تأکید میکرد؛[۶۳] چنانکه در اصل ۴۳ قانون اساسی، دولت موظف شد از طریق ایجاد تعاونیهای کشاورزی و دادن وامهای بدون بهره، کشاورزی را رونق بخشد. در همین راستا تلاشهای مداومی برای تقویت عوامل طبیعی نظیر آب (از طریق سدسازی و احداث شبکههای آبرسانی)، خاک (از طریق مطالعه و مدیریت علمی) و همچنین عوامل انسانی از طریق مدیریت علمی و تشویق کشاورزان صورت گرفت.[۶۴]
امامخمینی معتقد بود برخی از استانهای ایران نظیر خراسان و آذربایجان در صورت توجه به امر کشاورزی توانایی رساندن کشور به خودکفایی را دارند و میتوانند اضافی محصول خود را به کشورهای دیگر صادر کنند.[۶۵] به همین دلیل ایشان کشاورزان را تشویق میکرد تا با تمام قدرت به کشت و تولید مشغول باشند و زمان کشت را از دست ندهند تا کشور طعم شکست کشاورزی را برای بار دیگر نچشد.[۶۶] ایشان ایران را کشور مستعد در زمینه کشاورزی معرفی میکرد و از کشاورزان میخواست به خود اطمینان داشته باشند تا در کشاورزی به پیشرفت دست یابند.[۶۷]
امامخمینی ضمن اشاره به وظایف حکومت در امر توسعه کشاورزی، از مسئولان عالی نظام و مجلس میخواست حل مسائل کشاورزى را از برنامههای مهم خود بدانند و آنچه برای رسیدن به توسعه در بخش کشاورزی لازم است، بدون مسامحه انجام دهند.[۶۸] ایشان از دولت میخواست تا با نظارت و پشتیبانی، امر زراعت را به کشاورزان بسپارد و آنان را یاری کند تا کشاورزى در کشور رشد پیدا کند.[۶۹] ایشان ترویج و پشتیبانی از صندوقهای قرضالحسنه را یکی از راهکارهای حمایت از کشاورزی و کشاورزان میدانست.[۷۰]
سیاست توسعه کشاورزی در آغاز انقلاب اسلامی واکنشی بر ناکامی سیاستهای پیش از انقلاب بود که بر رشد فزاینده، برابری و عدالت تأکید میکرد.[۷۱] در قانون، کشاورزی هسته مرکزیِ توسعه و پیونددهنده بخشهای مختلف اقتصادی و عامل رشد صنایع مولد شناخته و پیشبینی شد کشور به خودکفایی برسد.[۷۲] در جمهوری اسلامی ایران برای تسهیل امور مربوط به توسعه کشاورزی در کشور و جلوگیری از هجرت روستاییان به شهرها کوشش شد روستاها پیشرفت کنند. به همین منظور نهادهایی چون جهاد سازندگی، پروژههای دورهای، مراکز خدمات کشاورزی،[۷۳] تشکیل هیئتهای هفتنفره واگذاری زمین و ایجاد واحدهای تولید مشاع،[۷۴] شوراهای اسلامی روستایی[۷۵] و شرکتهای تعاونی روستایی[۷۶] آغاز به کار کردند. از میان این نهادها جهاد سازندگی که نهادی انقلابی بود و از سال ۱۳۵۸ فعالیت خود را در سطح روستاها آغاز کرده بود، تلاش و مجاهدت زیادی برای عمران روستاها در امور زیربنایی مانند احداث سدها و جادهسازی، تأمین آب آشامیدنی، امور بهداشتی، برقرسانی کرد.[۷۷] این نهاد همچنین با تلاش در جهت بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی روستاها از طریق توسعه کشاورزی و بازسازی ویرانیها، به روستاییان کمک کرد به سمت استقلال و خودکفایی حرکت کنند.[۷۸] (ببینید: جهاد سازندگی)
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۱۱/۱۶۱۷۶.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ۳/۲۹۷۹.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۸۲۲.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۲۲۲۲.
- ↑ هوشمند، جایگاه کشاورزان در تاریخ ایران، ۱۳.
- ↑ بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، ۷۴.
- ↑ شعبانی، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، ۴۷.
- ↑ زرینکوب، تاریخ مردم ایران، از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، ۲/۳۶ و ۵۲.
- ↑ هوشمند، جایگاه کشاورزان در تاریخ ایران، ۶۶ ـ ۶۷.
- ↑ ولادیمیرونا، تاریخ اسماعیلیان در ایران، ۱۷ و ۱۹.
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۳۴۶.
- ↑ رستمی، پهلویها، ۳/۳۳ ـ ۳۴.
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن، عصر ایمان، ۴/۱۷۲.
- ↑ کتاب مقدس، لاویان، ب۲۰، ۲۲ ـ ۲۵.
- ↑ کتاب مقدس، متی، ب۱۳، ۲۴ ـ ۳۰.
- ↑ هود، ۶۱.
- ↑ انعام، ۳۸.
- ↑ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۲/۲۷۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۰۰/۶۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۱۰۰/۶۸.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۹/۳۴ ـ ۳۵.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۴/۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۲۶۰.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۳/۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۳ ـ ۴۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۱۳۰.
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۳۴۴.
- ↑ سلیمان دارابی، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ (۵)، ۱۷۶ ـ ۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۲۸۶؛ ۱۰/۳ و ۱۴/۳۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۶۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۳۱ ـ ۳۳۲، ۴۷۸ و ۶/۳۷۷، ۳۹۴ ـ ۳۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۳۶ و ۲۱/۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۳۶ و ۲۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۵، ۴۴۳؛ ۱۱/۲۲۲، ۴۲۴ و ۱۴/۱۱۵.
- ↑ الهیاری، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، ۶۴ ـ ۶۵.
- ↑ مرادینیا، خاندان امامخمینی، ۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۳۰.
- ↑ قانعی، تاریخ پهلوی، ۱۸۹ ـ ۱۹۱.
- ↑ گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ۴۵۸ ـ ۴۵۹.
- ↑ سلیمان دارابی، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ (۵)، ۱۷۶ ـ ۱۷۹.
- ↑ رستمی، پهلویها، ۳/۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۵۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۵۵.
- ↑ کدی، ریشههای انقلاب ایران، ۲۴۳.
- ↑ قلیپور، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، ۱۲۴.
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۳۵۴.
- ↑ اشرف، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ۱۲۴.
- ↑ جمعی از مؤلفین، انقلاب اسلامی ایران، ۲۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۰۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۶۶.
- ↑ رفیعی، توسعه ایران نقدی بر گذشته راهی بسوی آینده، ۲۳۷ ـ ۲۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۸۲ و ۲۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۴۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۳۹۹ ـ ۴۰۰.
- ↑ شکوری، سیاستهای توسعه کشاورزی در ایران، ۷۲.
- ↑ امیراحمدی و پروین، ایران پس از انقلاب، ۱۳۴.
- ↑ ازکیا و غفاری، توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران، ۱۵۵.
- ↑ وثوقی، جامعهشناسی روستایی، ۲۳۲.
- ↑ وثوقی، جامعهشناسی روستایی، ۲۶۰.
- ↑ ازکیا، جامعهشناسی توسعه و توسعهنیافتگی روستایی ایران، ۱۶۹.
- ↑ ازکیا و غفاری، توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران، ۱۵۵.
- ↑ وثوقی، جامعهشناسی روستایی، ۲۵۶.
منابع
- قرآن کریم.
- ازکیا، مصطفی و غلامرضا غفاری، توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ازکیا، مصطفی، جامعهشناسی توسعه و توسعهنیافتگی روستایی ایران، تهران، اطلاعات، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.
- اشرف، احمد، از انقلاب سفید تا انقلاب اسلامی، ترجمه محمدسالار کسرایی، مجله متین، شماره ۲۲، ۱۳۸۳ش.
- الهیاری، فریدون، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، آبادان، پرسش، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امیراحمدی، هوشنگ و منوچهر پروین، ایران پس از انقلاب، ترجمه علی مرشدیزاد، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، آگاه، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- جمعی از مؤلفین، انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، عصر ایمان، بخش اول، ج۴، ترجمه ابوطالب صارمی و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رستمی، فرهاد، پهلویها، تهران، تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- رفیعی، محمدحسین، توسعه ایران نقدی بر گذشته راهی بسوی آینده، تهران، صمدیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- زرینکوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران، از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۷ش.
- سلیمان دارابی، حجت، انقلاب اسلامی برای ایران چه کرد؟ (۵)، اصلاحات ارضی، نابودی اقنصاد کشاورزی و ازبینرفتن امنیت غذایی ایران در دوران پهلوی، مجله ۱۵ خرداد، شماره ۶، ۱۳۸۴ش.
- شعبانی، رضا، مبانی تاریخ اجتماعی ایران، تهران، قومس، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- شکوری، علی، سیاستهای توسعه کشاورزی در ایران، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- قانعی، سعید، تاریخ پهلوی، تهران، بهآفرین، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- قلیپور، جعفر، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- کاتوزیان، محمدعلی (همایون)، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمد رضا نفیسی، تهران، مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کدی، نیکی آر، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گرانتوسکی، ا ـ آ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کیخسرو کشاورزی، تهران، پویش، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
- متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مرادینیا، محمدجواد، خاندان امامخمینی، تهران، دانشگاه آزاد تهران، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- مصاحب، غلامحسین، دایرةالمعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- وثوقی، منصور، جامعهشناسی روستایی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
- ولادیمیرونا، استرویوا لودمیلا، تاریخ اسماعیلیان در ایران، ترجمه پروین منزوی، تهران، اشاره، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- هوشمند، حسن، جایگاه کشاورزان در تاریخ ایران، شیراز، لوزا، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون
- محمدجعفر جواد، کشاورزی، دانشنامه امامخمینی، ج۸، ص۴۶۱–۴۶۵