امام محمد باقر(ع): تفاوت میان نسخهها
جز (انتقال از رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه به رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی ردهانبوه) |
(ابرابزار) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''محمدبنعلی''' یا '''امامباقر (ع)''' امام پنجم [[شیعه|شیعیان]]. | '''محمدبنعلی''' یا '''امامباقر(ع)''' امام پنجم [[شیعه|شیعیان]]. | ||
== زندگی امام پنجم (ع) == | == زندگی امام پنجم(ع) == | ||
امام ابوجعفر، محمدبنعلی، ملقب به باقر، در اول رجب<ref>طوسی، مصباح المتهجد، ۲/۸۰۱.</ref> یا سوم صفر<ref>ابنخلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۴/۱۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۴۶/۲۱۲.</ref> سال ۵۷ هجری در [[مدینه]]<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸.</ref> زاده شد. پدر ایشان [[علیبنحسین(ع)]] است و مادر ایشان فاطمه با کنیه امالحسن<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۲/۳۲۸.</ref> یا امعبدالله دختر [[امامحسن مجتبی(ع)]]، از بانوان بافضیلت و دارای کرامت بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۶.</ref> امامباقر (ع) چهار سال از زندگی جد خود [[امامحسین(ع)]] را درک کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> و نکتهای را از ایشان دربارهٔ جایگاه اصلی [[مقام ابراهیم(ع)]] در [[مسجدالحرام]] نقل | امام ابوجعفر، محمدبنعلی، ملقب به باقر، در اول رجب<ref>طوسی، مصباح المتهجد، ۲/۸۰۱.</ref> یا سوم صفر<ref>ابنخلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۴/۱۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۶/۲۱۲.</ref> سال ۵۷ هجری در [[مدینه]]<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸.</ref> زاده شد. پدر ایشان [[علیبنحسین(ع)]] است و مادر ایشان فاطمه با کنیه امالحسن<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۲/۳۲۸.</ref> یا امعبدالله دختر [[امامحسن مجتبی(ع)]]، از بانوان بافضیلت و دارای کرامت بود.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۶.</ref> امامباقر(ع) چهار سال از زندگی جد خود [[امامحسین(ع)]] را درک کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> و نکتهای را از ایشان دربارهٔ جایگاه اصلی [[مقام ابراهیم(ع)]] در [[مسجدالحرام]] نقل کرده است<ref>کلینی، الکافی، ۴/۲۲۳.</ref> ایشان در سفر [[کربلا]] نیز با [[امامسجاد(ع)]] همراه بود<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰.</ref> و به برخی حوادث آن اشاره کرده است.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ طبری، ۵/۳۴۷.</ref> ایشان ۳۵<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱</ref> یا ۳۹ سال<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۲۱۲.</ref> با پدر خود زندگی کرد. | ||
== جایگاه و ویژگیها == | == جایگاه و ویژگیها == | ||
اماممحمدبنعلی (ع) همانند دیگر [[امامان معصوم(ع)]] در شمار ذریه و [[اهل بیت پیامبر(ص)]] و دارای [[مقام عصمت]] و کمالات معنوی بسیاری بود.<ref>مقاله اهل بیت (ع).</ref> به گزارش روایات متعدد از منابع شیعه و سنی، [[پیامبر اکرم(ص)]] پیش از تولدِ امامباقر (ع) از آمدن ایشان به [[جابربنعبدالله انصاری]] از صحابه خود خبر داد و ایشان را به «باقرالعلوم» ملقب کرد و از جابر خواست تا سلام ایشان را به باقرالعلوم برساند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۳–۴۰۴.</ref> بعضی از راویان حدیث از امامباقر (ع) به «وصی الاوصیاء» یاد میکردند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۶.</ref> | اماممحمدبنعلی(ع) همانند دیگر [[امامان معصوم(ع)]] در شمار ذریه و [[اهل بیت پیامبر(ص)]] و دارای [[مقام عصمت]] و کمالات معنوی بسیاری بود.<ref>مقاله اهل بیت(ع).</ref> به گزارش روایات متعدد از منابع شیعه و سنی، [[پیامبر اکرم(ص)]] پیش از تولدِ امامباقر(ع) از آمدن ایشان به [[جابربنعبدالله انصاری]] از صحابه خود خبر داد و ایشان را به «باقرالعلوم» ملقب کرد و از جابر خواست تا سلام ایشان را به باقرالعلوم برساند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۳–۴۰۴.</ref> بعضی از راویان حدیث از امامباقر(ع) به «وصی الاوصیاء» یاد میکردند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۶.</ref> | ||
امامباقر (ع) نزد مردم و علمای روزگار خود از نظر فضل و علم و سیادت نیز جایگاه ویژهای داشت<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۹–۲۸۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹–۳۳۰.</ref> ایشان را داناترین مردم میشمردند<ref>کلینی، الکافی، ۷/۱۶۷.</ref> و معضلات فقهی از آن حضرت پرسیده میشد.<ref>کلینی، الکافی، ۷/۳۲۹.</ref> جابربنیزید جعفی از علمای آن روز از امامباقر (ع) به وارث علم انبیا<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰.</ref> و [[ابنابیالحدید معتزلی]] از ایشان به سید فقهای اهل حجاز یاد | امامباقر(ع) نزد مردم و علمای روزگار خود از نظر فضل و علم و سیادت نیز جایگاه ویژهای داشت<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۹–۲۸۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹–۳۳۰.</ref> ایشان را داناترین مردم میشمردند<ref>کلینی، الکافی، ۷/۱۶۷.</ref> و معضلات فقهی از آن حضرت پرسیده میشد.<ref>کلینی، الکافی، ۷/۳۲۹.</ref> جابربنیزید جعفی از علمای آن روز از امامباقر(ع) به وارث علم انبیا<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰.</ref> و [[ابنابیالحدید معتزلی]] از ایشان به سید فقهای اهل حجاز یاد کرده است؛<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۵/۲۷۷.</ref> چنانکه به نظر شمسالدین ذهبی جایگاه علمی و معنوی و سیادت و شرافت خانوادگی و وثاقت، امامباقر(ع) را در نگاه مردم شایسته خلافت قرار داده بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۲.</ref> کرامتها و [[معجزات]] بسیاری به دست ایشان ظاهر شده است که از دلایل [[امامت]] و ولایت حضرت شمرده میشود.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۵۴–۳۶۴؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۹۶–۸۹۷.</ref> | ||
[[امامخمینی]]، امامباقر (ع) را از بزرگترین شخصیتهای تاریخ تشیع | [[امامخمینی]]، امامباقر(ع) را از بزرگترین شخصیتهای تاریخ تشیع شمرده است که مقام و جایگاه معنوی ایشان را جز خداوند و پیامبر(ع) نمیتوانند درک کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.</ref> ایشان مقام حضرت را فوق عقول بشر<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۴.</ref> و امامت حضرت را برای پیروان اهل بیت(ع)، مایه افتخار شمرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.</ref> و از آن حضرت به عالم آل محمد(ص) و عاشق جمال حقتعالی یاد کرده؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.</ref> همچنین ایشان را دارای مقام [[توسل]] و [[شفاعت]] دانسته و شایسته شمرده است برای در امانماندن از [[شیطان]] و [[نفس اماره]] به امامان معصوم(ع) ازجمله آن حضرت توسل جسته شود؛<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref> نیز به استناد روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۳/۲۲۴–۲۲۵.</ref> ابراز داشته امامباقر(ع) گنجینه دانش قرآن بود و اگر کسی را مناسب مییافت که حامل دانشی که خداوند به ایشان ارزانی کرده است باشد، [[توحید]] و [[اسلام]] و [[ایمان]] و دین و شرایع را از کلمه «صمد» در [[سوره توحید]] استخراج و در میان مردم منتشر میکرد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة ۳۱۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲–۲۶۳.</ref> | ||
امامباقر (ع) مانند دیگر امامان معصوم (ع) آینه تمامنمای همه فضایل معنوی و انسانی بود؛<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.</ref> ازجمله ایشان در علم و دانش سرآمد همه علمای زمان خود بود<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷ و ۱۶۰.</ref> و دانشمندان در نزدش کوچک مینمودند؛ چنانکه حکمبنعتیبه دانشمند معروف آن روز، نزد ایشان چون کودکی در نزد آموزگار جلوه میکرد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹؛ ابنعماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ۲/۷۲.</ref> امامخمینی نیز از آن حضرت به باقرالعلوم،<ref> | امامباقر(ع) مانند دیگر امامان معصوم(ع) آینه تمامنمای همه فضایل معنوی و انسانی بود؛<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.</ref> ازجمله ایشان در علم و دانش سرآمد همه علمای زمان خود بود<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷ و ۱۶۰.</ref> و دانشمندان در نزدش کوچک مینمودند؛ چنانکه حکمبنعتیبه دانشمند معروف آن روز، نزد ایشان چون کودکی در نزد آموزگار جلوه میکرد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹؛ ابنعماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ۲/۷۲.</ref> امامخمینی نیز از آن حضرت به باقرالعلوم،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.</ref> عالم آل محمد(ص)<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۱ و ۴۸۹.</ref> و دارنده علم و دانش<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> یاد کرده است. | ||
امامباقر (ع) شیفته حقتعالی و [[لقاءالله]] بود و از شوق دیدار [[کعبه]] با صدای بلند میگریست.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹.</ref> ایشان نرمدل و در آرزوی وصول به رحمت خدا بود<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۸۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۸۵.</ref> و در وقت [[نماز]] رنگ چهره ایشان از خشیت خدا زرد میشد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۱/۲۶۵.</ref> امامخمینی شیفتگی حضرت را با این تعبیر که ایشان دارای مقام رضا بود، بیان | امامباقر(ع) شیفته حقتعالی و [[لقاءالله]] بود و از شوق دیدار [[کعبه]] با صدای بلند میگریست.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹.</ref> ایشان نرمدل و در آرزوی وصول به رحمت خدا بود<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۸۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۸۵.</ref> و در وقت [[نماز]] رنگ چهره ایشان از خشیت خدا زرد میشد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۱/۲۶۵.</ref> امامخمینی شیفتگی حضرت را با این تعبیر که ایشان دارای مقام رضا بود، بیان کرده است و برای جابربنعبدالله انصاری شعلهای از این شیفتگی و محبت الهیِ خود را اظهار کرد و بر خلاف جابر که بیماری را بهتر از سلامتی و ناداری را بهتر از بینیازی دانست، ایشان خاطرنشان ساخت که هر آنچه خداوند از فقر و غنا بیماری و سلامتی بخواهد، آن را خواهان است؛ زیرا چنانکه امامخمینی یادآورشده بلا و شادی در سنت عاشقان و مذهب محبان یکسان است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۴–۱۷۵.</ref> ایشان خاطرنشان کرده امامباقر(ع) شیفته دیدار جمال حقتعالی بود؛ چنانکه [[صدقه]] را پس از قرارگرفتن در دست نیازمند میبویید و از آن رایحه جمال خدا را استشمام میکرد و شعلههای شوق درونیاش با تقرب به [[محبوب]] خاموش میشد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.</ref> حضرت همواره عبادتها و مناجاتهای پدر خود امامسجاد(ع) را متذکر میشد و میگریست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۳.</ref> | ||
امامباقر (ع) افزون بر ویژگیهای یادشده، زاهد و سادهزیست<ref>مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، ۲/۱۶۰.</ref> فروتن و بردبار و مردمی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰۷.</ref> بود؛ چنانکه شخصی از مخالفان خود را با فروتنی به دوستان خود تبدیل کرد<ref>طوسی، الامالی، ۴۱۰–۴۱۱.</ref> و نیز در موردی مردی مسیحی متأثر از گذشت و مدارای آن حضرت مسلمان شد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۹.</ref> ایشان گشادهدست و باسخاوت بود و به نیازمندان و دوستان یاری میرساند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۶–۱۶۷؛ ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۹۲–۸۹۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.</ref> در عصری که [[حکومت اموی]]، شیعیان بهویژه علویان را در تنگنای شدیدی قرار داده بود،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۴</ref> دوستان از خوان نعمت آن حضرت برخوردار و از آنان با خوراکهای نیکو پذیرایی میکرد و به آنان جامههای نیکو و مال میبخشید<ref>اربلی، کشف الاغمه، ۲/۳۳۰ و ۳۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.</ref> و ساماندادن به امور خانوادهای نیازمند را برتر از انجام دهها [[حج]] میشمرد<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۵.</ref> حضرت به خدمتکاران خود در کارهای خانه یاری میرساند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۳.</ref> و کسانی را شیعه خود میشمرد که به همسایگانِ تهیدست، مستمند، بدهکار و [[یتیم]] خدمت کنند.<ref>ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول (ص)، ۲۹۵.</ref> | امامباقر(ع) افزون بر ویژگیهای یادشده، زاهد و سادهزیست<ref>مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، ۲/۱۶۰.</ref> فروتن و بردبار و مردمی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰۷.</ref> بود؛ چنانکه شخصی از مخالفان خود را با فروتنی به دوستان خود تبدیل کرد<ref>طوسی، الامالی، ۴۱۰–۴۱۱.</ref> و نیز در موردی مردی مسیحی متأثر از گذشت و مدارای آن حضرت مسلمان شد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۹.</ref> ایشان گشادهدست و باسخاوت بود و به نیازمندان و دوستان یاری میرساند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۶–۱۶۷؛ ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۹۲–۸۹۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.</ref> در عصری که [[حکومت اموی]]، شیعیان بهویژه علویان را در تنگنای شدیدی قرار داده بود،<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۴</ref> دوستان از خوان نعمت آن حضرت برخوردار و از آنان با خوراکهای نیکو پذیرایی میکرد و به آنان جامههای نیکو و مال میبخشید<ref>اربلی، کشف الاغمه، ۲/۳۳۰ و ۳۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.</ref> و ساماندادن به امور خانوادهای نیازمند را برتر از انجام دهها [[حج]] میشمرد<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۹۵.</ref> حضرت به خدمتکاران خود در کارهای خانه یاری میرساند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۳.</ref> و کسانی را شیعه خود میشمرد که به همسایگانِ تهیدست، مستمند، بدهکار و [[یتیم]] خدمت کنند.<ref>ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۲۹۵.</ref> | ||
امامخمینی نیز از [[سادهزیستی]] امامباقر (ع) سخن گفته و یادآور | امامخمینی نیز از [[سادهزیستی]] امامباقر(ع) سخن گفته و یادآور شده است آن حضرت دنیا را به [[آخرت]] پیوند داده بود و این جهان را سرای متقین میشمرد<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۱.</ref> و به [[صله ارحام]] و کمک به آنان توصیه میکرد.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۸.</ref> ایشان به استناد روایات<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۲۲۸.</ref> یادآور شده است امامباقر(ع) خدمت به خانواده حجگزاران را پرارزش و در ردیف ثواب زائر [[کعبه|خانه خدا]] به حساب میآورد و به مردم توصیه میکرد به حجگزار احترام بگذارند<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۶.</ref> و نیز در عین پرهیزدادن مردم از دنیاطلبی و تعلقات قلبی به دنیا<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۱)،</ref> برای اداره زندگی تلاش و فعالیت داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸.</ref> | ||
== دوران امامت == | == دوران امامت == | ||
امامباقر (ع) بنابر فرمان خدا و به نص [[پیامبر اکرم(ص)]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۸۰–۲۸۱؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۹–۱۸۱مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹.</ref> و به وصیت پدر خود [[امامعلیبنحسین(ع)]] در سال ۹۴ یا ۹۵ هجری پس از پدرش به [[امامت]] رسید<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۵–۳۳۶.</ref> امامسجاد (ع) در وقت وفات وسایل بهیادگارمانده از پیامبر (ص) را که از نشانههای امامت بود، به امامباقر (ع) تحویل داد.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۲.</ref> | امامباقر(ع) بنابر فرمان خدا و به نص [[پیامبر اکرم(ص)]]<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۸۰–۲۸۱؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۹–۱۸۱مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹.</ref> و به وصیت پدر خود [[امامعلیبنحسین(ع)]] در سال ۹۴ یا ۹۵ هجری پس از پدرش به [[امامت]] رسید<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۵–۳۳۶.</ref> امامسجاد(ع) در وقت وفات وسایل بهیادگارمانده از پیامبر(ص) را که از نشانههای امامت بود، به امامباقر(ع) تحویل داد.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۲.</ref> | ||
{{ببینید|امامت}} | {{ببینید|امامت}} | ||
زندگی امامباقر (ع) از نگاه اجتماعی و سیاسی به دو بخش تقسیم میشود: شرایط دشوار، بهویژه در دوره [[سلیمانبنعبدالملک]] و [[یزیدبنعبدالملک]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.</ref> و [[هشامبنعبدالملک]] و شرایط بهتر در دوره [[عمربنعبدالعزیز]] (۹۹–۱۰۱ق) در مجموع حاکمان مروانیِ همعصر با امامباقر (ع) از اقتدار نیاکان خود برخوردار نبودند و اختلافات درونی، دستگاه خلافت را به خود مشغول کرده بود<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> | زندگی امامباقر(ع) از نگاه اجتماعی و سیاسی به دو بخش تقسیم میشود: شرایط دشوار، بهویژه در دوره [[سلیمانبنعبدالملک]] و [[یزیدبنعبدالملک]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.</ref> و [[هشامبنعبدالملک]] و شرایط بهتر در دوره [[عمربنعبدالعزیز]] (۹۹–۱۰۱ق) در مجموع حاکمان مروانیِ همعصر با امامباقر(ع) از اقتدار نیاکان خود برخوردار نبودند و اختلافات درونی، دستگاه خلافت را به خود مشغول کرده بود<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> | ||
با ورود نژادهای غیر عرب مانند ایرانیها، مصریها و سوریها به دنیای اسلام، زمینه بیشتر برای تبادل افکار آماده شده بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰.</ref> از سوی دیگر، وقوع فاجعه [[کربلا]] و آشکارشدن مظلومیت اهل بیت (ع) مسلمانان را علاقهمند به آنان ساخته بود<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> شرایط به سود اهل بیت پیامبر (ص) و تشیع در حال تغییر بود و زمینه برای استفاده بهتر مردم از معارف آنان فراهم شده بود.<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۱–۱۳۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰؛ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۴.</ref> عمربنعبدالعزیز به ثبت حدیث سفارش کرد؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۸/۲۰۲.</ref> چیزی که از دوره [[خلیفه دوم]] ممنوع شده بود.<ref>حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۲۶۷.</ref> و نیز دشنامدادن به امیرالمؤمنین علی (ع) را که از دوره [[معاویه]] از سوی او در میان مردم رواج یافته بود ممنوع کرد<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۹/۳۲۳.</ref> و همین زمینه را برای استفاده مردم از امامباقر (ع) فراهم ساخت<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> و ایشان با استفاده از فرصت به دستآمده به تبلیغ دین و مکتب اهل بیت(ع) پرداخت. این شرایط موجب شد طالبان علم و بزرگان [[فقه]] و [[حدیث]] برای استفاده از حضرت به [[مدینه]] کوچ کنند<ref>ابوزهره، الامامالصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۲.</ref> و مردم از ایشان در خانه، [[مسجد پیامبر(ص)]] و نیز در موسم حج در مکه استفادههای فراوان ببرند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۹۹.</ref> امامباقر (ع) توصیه میکرد روایات وی را به خاطر بسپارند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۷.</ref> | با ورود نژادهای غیر عرب مانند ایرانیها، مصریها و سوریها به دنیای اسلام، زمینه بیشتر برای تبادل افکار آماده شده بود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰.</ref> از سوی دیگر، وقوع فاجعه [[کربلا]] و آشکارشدن مظلومیت اهل بیت(ع) مسلمانان را علاقهمند به آنان ساخته بود<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> شرایط به سود اهل بیت پیامبر(ص) و تشیع در حال تغییر بود و زمینه برای استفاده بهتر مردم از معارف آنان فراهم شده بود.<ref>آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۱–۱۳۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰؛ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۴.</ref> عمربنعبدالعزیز به ثبت حدیث سفارش کرد؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۸/۲۰۲.</ref> چیزی که از دوره [[خلیفه دوم]] ممنوع شده بود.<ref>حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۲۶۷.</ref> و نیز دشنامدادن به امیرالمؤمنین علی(ع) را که از دوره [[معاویه]] از سوی او در میان مردم رواج یافته بود ممنوع کرد<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۹/۳۲۳.</ref> و همین زمینه را برای استفاده مردم از امامباقر(ع) فراهم ساخت<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.</ref> و ایشان با استفاده از فرصت به دستآمده به تبلیغ دین و مکتب اهل بیت(ع) پرداخت. این شرایط موجب شد طالبان علم و بزرگان [[فقه]] و [[حدیث]] برای استفاده از حضرت به [[مدینه]] کوچ کنند<ref>ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۲.</ref> و مردم از ایشان در خانه، [[مسجد پیامبر(ص)]] و نیز در موسم حج در مکه استفادههای فراوان ببرند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۹۹.</ref> امامباقر(ع) توصیه میکرد روایات وی را به خاطر بسپارند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۷.</ref> | ||
امامباقر (ع) بخش بزرگی از دانشهای دینی ازجمله علوم قرآن، سنت، تاریخ و اخلاق را منتشر کرد و برخی از بازماندگان از صحابه پیامبر (ص) و بزرگان تابعین و رهبران مذاهب اسلامی،<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.</ref> مانند عبدالرحمن اوزاعی، ابواسحاق سبیعی، محمدبنشهاب زهری، ربیعةالرای، لیثبنابیسلیم، مخولبنراشد<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۱–۴۰۲.</ref> و دیگران از ایشان کسب دانش میکردند؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶ و ۳۴۰؛ ابوزهره، الامامالصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۲–۲۳.</ref> چنانکه آوازه دانش ایشان در همه سو پراکنده شد<ref>ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۷۸).</ref> شیعه در این دوره برای تدوین فرهنگ خود در حوزه [[تفسیر]]، [[فقه]]، [[حدیث]] و [[اخلاق]] گامهای بزرگی برداشت؛ چنانکه [[محمدبنمسلم ثقفی]] حدود سی هزار مسئله از حضرت | امامباقر(ع) بخش بزرگی از دانشهای دینی ازجمله علوم قرآن، سنت، تاریخ و اخلاق را منتشر کرد و برخی از بازماندگان از صحابه پیامبر(ص) و بزرگان تابعین و رهبران مذاهب اسلامی،<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.</ref> مانند عبدالرحمن اوزاعی، ابواسحاق سبیعی، محمدبنشهاب زهری، ربیعةالرای، لیثبنابیسلیم، مخولبنراشد<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۱–۴۰۲.</ref> و دیگران از ایشان کسب دانش میکردند؛<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶ و ۳۴۰؛ ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۲–۲۳.</ref> چنانکه آوازه دانش ایشان در همه سو پراکنده شد<ref>ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۷۸).</ref> شیعه در این دوره برای تدوین فرهنگ خود در حوزه [[تفسیر]]، [[فقه]]، [[حدیث]] و [[اخلاق]] گامهای بزرگی برداشت؛ چنانکه [[محمدبنمسلم ثقفی]] حدود سی هزار مسئله از حضرت پرسیده است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۸.</ref> برخی از تذکرهنگاران، ۴۶۷ تن<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۲۳–۱۵۵.</ref> و برخی دیگر ۶۵۴ تن<ref>عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۶/۲۹۲–۵۶۰.</ref> از راویان و اصحاب امامباقر(ع) را ثبت کردهاند. | ||
امامخمینی از راویان امامباقر (ع) ازجمله محمدبنمسلم،<ref> | امامخمینی از راویان امامباقر(ع) ازجمله محمدبنمسلم،<ref>امامخمینی، البیع، ۵/۱۸۵.</ref> [[زراره]]، [[ابیعبیده حذا|ابیعبیده حذّا]]،<ref>امامخمینی، بدائع الدرر، ۵۷.</ref> زیدبنعلی،<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۳.</ref> جابربنیزید جحفی،<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۴۳۶.</ref> [[ابوبصیر]]،<ref>امامخمینی، الرسائل العشره، ۵۷.</ref> [[ابیحمزه ثمالی]]،<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۸۰.</ref> سلامبنمستثیر،<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۸.</ref> اسماعیلبنجابر،<ref>امامخمینی، الاستصحاب، ۲۰۷.</ref> عطاءبنیسار،<ref>امامخمینی، الطهاره، ۳/۲۵۹.</ref> [[ابانبنتغلب]]،<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵.</ref> عمربنقیس،<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۲.</ref> و [[معاویةبنوهب]]<ref>امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۱۸.</ref> حدیث نقل کرده است. اهمیت کار امامباقر(ع) به گونهای بود که گفته شده با تلاش ایشان تشیع به صورت یک مکتب فقهی متمایز درآمد و هویت شیعی به هویتی تثبیتشده مبدل گردید.<ref>مدرس طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ۳۰–۳۱؛ ادیب، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ۴۶–۴۸.</ref> | ||
امامخمینی به استناد روایات،<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱/۳۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۴۴.</ref> زراره، محمدبنمسلم، ابوبصیر و بریدبنمعاویه عجلی از حواریان حضرت امامباقر (ع) را مصداق مقربان و سابقان در دین و آیه معروف «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»<ref>واقعه، ۱۰–۱۱.</ref> | امامخمینی به استناد روایات،<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱/۳۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۴۴.</ref> زراره، محمدبنمسلم، ابوبصیر و بریدبنمعاویه عجلی از حواریان حضرت امامباقر(ع) را مصداق مقربان و سابقان در دین و آیه معروف «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»<ref>واقعه، ۱۰–۱۱.</ref> شمرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۷۹.</ref> امامباقر(ع) افرادی از تربیتشدگان خود را برای [[تعلیم و تربیت]] مردم آماده کرده بود<ref>نجاشی، رجال نجاشی، ۱۰.</ref> و به کمک آنان تشکلی ایجاد کرد و برخی از آنان به اصحاب السرّ (رازداران) شهره شدند.<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۹.</ref> | ||
امامباقر (ع) بیش از [[امامسجاد (ع)]] با مسائل و مشکلات روبهرو بود. افزون بر حرکتهای غیر اسلامی چون مسیحیان و حرکتهای دروندینی چون منکران [[ولایت]] و امامت ائمه، [[خوارج]] و [[مرجئه]] فعال بودند. حرکتهای مدعی رهبری در میان [[شیعه|شیعیان]] و جدای از امامت امامباقر (ع) نیز در حال شکلگرفتن بودند<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۸۹–۲۹۰.</ref> امامباقر (ع) برای دفاع از اسلام و هدایت مردم کوشش بسیار کرد. مناظره ایشان با پیشوای مسیحیان شام، برتری جایگاه علمی ایشان را نشان داد و به توجه مسیحیان به ایشان انجامید<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۲۲–۱۲۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۹–۳۱۳.</ref> دعوت مردم به [[مکتب اهل بیت (ع)]] از دیگر کارهای حضرت بود؛<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۰.</ref> چنانکه امامخمینی با استناد به روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۸–۱۹.</ref> یادآور | امامباقر(ع) بیش از [[امامسجاد(ع)]] با مسائل و مشکلات روبهرو بود. افزون بر حرکتهای غیر اسلامی چون مسیحیان و حرکتهای دروندینی چون منکران [[ولایت]] و امامت ائمه، [[خوارج]] و [[مرجئه]] فعال بودند. حرکتهای مدعی رهبری در میان [[شیعه|شیعیان]] و جدای از امامت امامباقر(ع) نیز در حال شکلگرفتن بودند<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۸۹–۲۹۰.</ref> امامباقر(ع) برای دفاع از اسلام و هدایت مردم کوشش بسیار کرد. مناظره ایشان با پیشوای مسیحیان شام، برتری جایگاه علمی ایشان را نشان داد و به توجه مسیحیان به ایشان انجامید<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۲۲–۱۲۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۹–۳۱۳.</ref> دعوت مردم به [[مکتب اهل بیت(ع)]] از دیگر کارهای حضرت بود؛<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۰.</ref> چنانکه امامخمینی با استناد به روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۸–۱۹.</ref> یادآور شده است امامباقر(ع) کسی را که شبها را برای [[عبادت]] برخاسته و روزها روزه گرفته و اموالش را انفاق کرده و مداوم حج به جای آورده ولی [[ولایت]] و هدایت ولیّالله را نشناخته، بیایمان دانسته و اعمالش را نزد خداوند بیاثر خوانده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷.</ref> ایشان با توجه به روایتی دیگر از حضرت از بیتوجهی مردم به [[اهل بیت پیامبر(ص)]]، در مراسم حج انتقاد کرده و به حجگزاران یادآور شده است طواف آنان با طواف مردم در جاهلیت تفاوتی ندارد و حال آنکه مردم سفارش شدهاند بر صراط مستقیم حرکت کنند و راه راست را راه امیرالمؤمنین علی(ع) و اوصیای ایشان معرفی کرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۳–۵۳۴.</ref> | ||
مبارزه با [[غالیان]] و افراد مدعی تشیع که ائمه (ع) را به مقام خدایی ارتقا میدادند، از دیگر فعالیتهای امامباقر (ع) بود<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۸/۱۲۱–۱۲۲.</ref> ایشان غالیان را ازجمله حمزةبنعمار بربری و بیانبنسمعان که مدعی نبوت خود بودند و بدعتگذارانی مانند ابیالخطاب، مغیرةبنسعید و کثیرالنواء را از خود میراند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۲۰۹؛ غریری، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، ۲۷۵–۲۷۸.</ref> حضرت برای تبیین درست [[سنت پیامبر(ص)]] با رهبران دیگر مذاهب اسلامی ازجمله پیشوایان [[خوارج]]<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۴–۱۶۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.</ref> پیشوای فقهای اهل بصره<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۳.</ref> و نیز با رهبران صوفیه و جریان مدعیان زهد و ترک دنیا<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.</ref> و برای هدایت پیروان زیدبنعلی که مدعی امامت زید بودند، مناظراتی انجام داد. سرانجام امامپنجم (ع) موفق شد عدهای از پیروان زید را به سوی خود هدایت کند.<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۹۱.</ref> مبارزه با [[اسرائیلیات]] و افکار نادرست یهودیان دربارهٔ [[پیامبران الهی]] از دیگر اقدامهای ایشان بود.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۲۳۹–۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۵۳–۳۵۴.</ref> | مبارزه با [[غالیان]] و افراد مدعی تشیع که ائمه(ع) را به مقام خدایی ارتقا میدادند، از دیگر فعالیتهای امامباقر(ع) بود<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۸/۱۲۱–۱۲۲.</ref> ایشان غالیان را ازجمله حمزةبنعمار بربری و بیانبنسمعان که مدعی نبوت خود بودند و بدعتگذارانی مانند ابیالخطاب، مغیرةبنسعید و کثیرالنواء را از خود میراند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۲۰۹؛ غریری، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، ۲۷۵–۲۷۸.</ref> حضرت برای تبیین درست [[سنت پیامبر(ص)]] با رهبران دیگر مذاهب اسلامی ازجمله پیشوایان [[خوارج]]<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۶۴–۱۶۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.</ref> پیشوای فقهای اهل بصره<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۳.</ref> و نیز با رهبران صوفیه و جریان مدعیان زهد و ترک دنیا<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.</ref> و برای هدایت پیروان زیدبنعلی که مدعی امامت زید بودند، مناظراتی انجام داد. سرانجام امامپنجم(ع) موفق شد عدهای از پیروان زید را به سوی خود هدایت کند.<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۹۱.</ref> مبارزه با [[اسرائیلیات]] و افکار نادرست یهودیان دربارهٔ [[پیامبران الهی]] از دیگر اقدامهای ایشان بود.<ref>کلینی، الکافی، ۴/۲۳۹–۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۵۳–۳۵۴.</ref> | ||
امامخمینی با استناد به روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۵.</ref> یادآور | امامخمینی با استناد به روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۵.</ref> یادآور شده است امامباقر(ع) پیروان خود را به میانهروی سفارش میکرد و آنان را از غلو و تندروی و قائلشدن مقاماتی برای امامان که خود قائل به آن نبودند و بدان رضایت نداشتند، پرهیز میداد و نیز یادآور شده است آن حضرت اهل بیت پیامبر(ص) را معیار [[اسلام اصیل]] و حد وسط شمرده و لازم دانسته است عقبماندگان بدانان ملحق و افراد تندرو خود را با آنان هماهنگ سازند؛<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۱–۵۷۲.</ref> نیز از آن حضرت(ع) نقل کرده است ایشان در آموزش معارف به [[مردم]]، به ظرفیت و شرایط علمی آنان توجه داشت.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۸۳–۱۸۴.</ref> | ||
امامباقر (ع) قرآن را برای مردم [[تفسیر]] و آیات مبهم و نیازمند به شرح را برای آنان تشریح میکرد.<ref>ابنکثیر، الکامل فی التاریخ، ۹/۳۱۰–۳۱۱؛ ابوزهره، الامامالصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۴.</ref> تفسیری از قرآن کریم که از امامباقر (ع) به قلم ابوالجارود منذربنزیاد گرد آمده، در شمار نخستین تفسیرهای قرآن در منابع به ثبت | امامباقر(ع) قرآن را برای مردم [[تفسیر]] و آیات مبهم و نیازمند به شرح را برای آنان تشریح میکرد.<ref>ابنکثیر، الکامل فی التاریخ، ۹/۳۱۰–۳۱۱؛ ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۴.</ref> تفسیری از قرآن کریم که از امامباقر(ع) به قلم ابوالجارود منذربنزیاد گرد آمده، در شمار نخستین تفسیرهای قرآن در منابع به ثبت رسیده است<ref>ابنندیم، کتاب الفهرست، ۵۹.</ref> و مجموعهای بزرگ از امامباقر(ع) در علوم و [[تفسیر قرآن]] در دست است؛<ref>عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۲/۳۹۶، ۴۱۵–۴۱۶ و ۳/۳–۳۶۲.</ref> چنانکه امامخمینی نیز توجهدادن مردم به قرآن را از دیگر فعالیتهای امامباقر(ع) شمرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۹.</ref> ایشان با استناد به روایات<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۹۶.</ref> از اهتمام امامباقر(ع) به قرآن<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۹.</ref> شرح و تفصیل آیات و بیان [[شأن نزول آیات]]<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۸۴.</ref> نکتههای راهگشایی بیان کرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۵–۵۷۶.</ref> همچنین با توجه به سخن امامباقر(ع) در پیشگیری از تحریف دین به شیعیان یادآور شده است<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۲۳.</ref> که روایات را بر قرآن عرضه کنند.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۶۲.</ref> | ||
امامباقر (ع) برای تهذیب معنوی و اخلاقی مردم بهویژه شیعیان بسیار تلاش کرد. [[امامخمینی]] به استناد روایات، اندرزهای پرارزش حضرت به شیعیان و مسلمانان را یادآور | امامباقر(ع) برای تهذیب معنوی و اخلاقی مردم بهویژه شیعیان بسیار تلاش کرد. [[امامخمینی]] به استناد روایات، اندرزهای پرارزش حضرت به شیعیان و مسلمانان را یادآور شده است. ایشان ازجمله به آنان توصیه میکرد پرهیزگار باشند<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۴۷۵.</ref> و بیشترین حسرت در [[قیامت]] را شامل کسی میشمرد که کار نیک را وصف و خود با آن مخالفت کند.<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۶۹–۵۷۰.</ref> حضرت همچنین به شیعیان توصیه کرده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۳.</ref> از آرای باطل و گمراه پیروی نکنند و بیجهت برای فرار از مسئولیت عذرتراشی نکنند و کسی را که از خداوند اطاعت کند، شایسته نام شیعه شمرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۰.</ref> آن حضرت خطاب به جابربنعبدالله انصاری<ref>کلینی، الکافی، ۲/۷۴.</ref> ادعای شیعهبودن را کافی ندانسته است و کسانی را که از خدا پروا و از وی اطاعت میکنند، شیعه شمرده و راه رسیدن به [[ولایت اهل بیت(ع)]] را تنها در سایه عمل و تقوا و اطاعت از خدا ممکن دانسته و کسی را که عصیان ورزد، دشمن امامان(ع) شمرده است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۰–۵۷۱.</ref> | ||
در دوره [[بنیامیه]] بسیاری از احکام اسلامی حتی مسئله مهمی چون نماز بر توده مردم مسلمان روشن نبود<ref>جعفریان، اسوههای بشریت، ۵۰–۵۱.</ref> و امامباقر (ع) آموزش درست احکام فقهی<ref>ابوزهره، الامامالصادق (ع) حیاته و عصره، ۲۴.</ref> بهویژه در مواضع اختلافی و احکام در معرض تحریف مانند حکم نبیذ<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۱۸.</ref> و شرح بسیاری از مسائل فقهی در ابواب گوناگون فقه از [[طهارت]] تا [[دیات]]<ref>عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی (ع)، ۳/۴۷۸–۴۵۲؛ ۴/۳–۵۶۸ و ۵/۳–۴۵۲؛ لالانی، نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امامباقر (ع)، ۱۶۱–۱۷۰.</ref> را به مردم آموخت. امامخمینی یادآور | در دوره [[بنیامیه]] بسیاری از احکام اسلامی حتی مسئله مهمی چون نماز بر توده مردم مسلمان روشن نبود<ref>جعفریان، اسوههای بشریت، ۵۰–۵۱.</ref> و امامباقر(ع) آموزش درست احکام فقهی<ref>ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۴.</ref> بهویژه در مواضع اختلافی و احکام در معرض تحریف مانند حکم نبیذ<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۱۸.</ref> و شرح بسیاری از مسائل فقهی در ابواب گوناگون فقه از [[طهارت]] تا [[دیات]]<ref>عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۳/۴۷۸–۴۵۲؛ ۴/۳–۵۶۸ و ۵/۳–۴۵۲؛ لالانی، نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امامباقر(ع)، ۱۶۱–۱۷۰.</ref> را به مردم آموخت. امامخمینی یادآور شده است امامباقر(ع) افزون بر آموزش احکام فقهی، روش فهم دین و استنباط احکام و شرایع را به شاگردان خود میآموخت و آنان را با روش اجتهاد تربیت میکرد.<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵–۷۸.</ref> ایشان به استناد روایات<ref>کلینی، الکافی، ۳/۳۰.</ref> یادآور شده است امامباقر(ع) در پاسخ پرسش زراره از علت مسح بر روی قسمتی از سر به جای همه آن، به آیه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ»<ref>مائده، ۶.</ref> و استفاده از «باء تبعیضیه» اشاره کرد<ref>امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵–۷۸.</ref> و نیز خطاهای فقهی فقهای دیگر مذاهب مانند ابنشبرمه<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۱/۱۵۴.</ref> ابراهیم نخعی و حکمبنعتیبه<ref>(امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲/۲۶۱.</ref> را به آنان یادآور شد. افزون بر نقل روایات بسیار از امامباقر(ع)، امامخمینی [[دعای سحر]] از مناجاتهای حضرت را نیز شرح کرده است.<ref>مقاله شرح دعاء السحر.</ref> | ||
== مواضع سیاسی == | == مواضع سیاسی == | ||
امامباقر (ع) با حاکمان نامشروعی ازجمله [[ولیدبنعبدالملک]]، سلیمانبنعبدالملک، [[عمربنعبدالعزیز]]، یزیدبنعبدالملک و [[هشامبنعبدالملک]] از [[خلفای اموی]] همزمان بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲.</ref> مردم عراق که به اهل بیت (ع) و امامباقر (ع) توجه داشتند، بیش از دیگران زیر فشار خلفای اموی قرار داشتند<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۱۴۲.</ref> و حاکمان اموی مردم را از ارتباط با امامباقر (ع) منع کرده بودند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۶۴.</ref> از میان حاکمان یادشده ولید<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۳/۱۵۷.</ref> و هشام<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۸.</ref> بسیار ستمکار و کینهتوز بودند. | امامباقر(ع) با حاکمان نامشروعی ازجمله [[ولیدبنعبدالملک]]، سلیمانبنعبدالملک، [[عمربنعبدالعزیز]]، یزیدبنعبدالملک و [[هشامبنعبدالملک]] از [[خلفای اموی]] همزمان بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲.</ref> مردم عراق که به اهل بیت(ع) و امامباقر(ع) توجه داشتند، بیش از دیگران زیر فشار خلفای اموی قرار داشتند<ref>مظفر، تاریخ شیعه، ۱۴۲.</ref> و حاکمان اموی مردم را از ارتباط با امامباقر(ع) منع کرده بودند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۶۴.</ref> از میان حاکمان یادشده ولید<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۳/۱۵۷.</ref> و هشام<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۸.</ref> بسیار ستمکار و کینهتوز بودند. | ||
حکومت همه حاکمان اموی از نگاه امامباقر (ع) نامشروع بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.</ref> و ایشان همه حاکمان اموی را جائر میدانست و از شرایط دشوار [[شیعه]] و تکفیر شیعیان در دوران [[بنیامیه]] و [[بنیمروان]] ناخرسند بود<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.</ref> اما موضعگیری ایشان با توجه به رفتار حاکمان اموی متفاوت بود<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۰۵.</ref> آن حضرت با عمربنعبدالعزیز رفتاری ملایم داشت و او را موعظه میکرد<ref>عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی (ع)، ۱/۱۳۲–۱۳۳.</ref> و از عملکرد وی در بازگردان برخی از حقوق اهل بیت (ع) مانند بازگرداندن [[فدک|مزرعه فدک]] ابراز رضایت کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۶–۳۲۷.</ref> | حکومت همه حاکمان اموی از نگاه امامباقر(ع) نامشروع بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.</ref> و ایشان همه حاکمان اموی را جائر میدانست و از شرایط دشوار [[شیعه]] و تکفیر شیعیان در دوران [[بنیامیه]] و [[بنیمروان]] ناخرسند بود<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.</ref> اما موضعگیری ایشان با توجه به رفتار حاکمان اموی متفاوت بود<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۰۵.</ref> آن حضرت با عمربنعبدالعزیز رفتاری ملایم داشت و او را موعظه میکرد<ref>عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۱۳۲–۱۳۳.</ref> و از عملکرد وی در بازگردان برخی از حقوق اهل بیت(ع) مانند بازگرداندن [[فدک|مزرعه فدک]] ابراز رضایت کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۶–۳۲۷.</ref> | ||
امامخمینی بر ضداسلامیبودن حکومت و [[سیاست]] بنیامیه تأکید و خاطرنشان | امامخمینی بر ضداسلامیبودن حکومت و [[سیاست]] بنیامیه تأکید و خاطرنشان کرده است در زمان امویان [[حکومت اسلامی]] کاملاً وارونه و سلطنتی شده بود و به صورت رژیم پادشاهان ایران و امپراتوران روم و فرعونان مصر درآمده بود.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۴–۳۵.</ref> ایشان به استناد روایتی از امامباقر(ع)، رهبران ستمکار و پیروان آنان را گمراه و گمراهکننده و اعمال آنان را چون خاکستری که باد آن را متفرق کند، باطل شمرده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۶–۱۳۷.</ref> نیز به استناد روایتی از حضرت حکومت و [[رهبری]] امت اسلامی را حق پیامبر(ص) و ائمه(ع) دانسته و اولویت در آیه «النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»<ref>احزاب، ۶.</ref> را به معنای اولویت ولایت و امارت شمرده<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۰۰.</ref> و در نتیجه حکومت بر مردم را از حقوِق اهل بیت(ع) معرفی کرده است. از نگاه امامخمینی، شرایط [[مبارزه مسلحانه|قیام مسلحانه]] علیه حکومتِ غاصب اموی فراهم نبود، وگرنه امامباقر(ع) نیز همچون [[امامعلی(ع)]] و امامحسین(ع) زره به تن میکرد و میجنگید.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹.</ref> ایشان با استناد به منابع روایی،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۰۴.</ref> گفتگوی امامباقر(ع) با [[زیدبنعلی]] دربارهٔ امامت و قیام علیه حکومت امویان را ثبت کرده است<ref>امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۲–۲۹۳.</ref> این روایت دلالت دارد که امامباقر(ع) از قیام برادر خود زیدبنعلی علیه امویان ناخرسند است و حرکت وی را تأیید نمیکند. امامخمینی سند روایت را ضعیف شمرده و مشمولبودن روایت بر طعن و خدشه بر زید را با آن جایگاه رفیع و بلندی مقامش، دلیل سستی آن دانسته است.<ref>(امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۳.</ref> | ||
قیامنکردن امامباقر (ع) در برابر حاکمان اموی به معنای سکوت در برابر ظلمهای آنان نبود. ایشان مردم را تشویق میکرد که به ستمکاری حاکمان ستمگر اعتراض کنند<ref>مفید، الاختصاص، ۲۵۹–۲۶۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۱۳۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۷۵.</ref> و از همکاری برخی خواص مانند علما و شاعران با دربار حاکمان اموی انتقاد میکرد<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب (ع)، ۴/۲۰۷؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی (ع)، ۱/۳۹).</ref> ایشان عالمان درباری را بردگان شامیان میخواند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۵۸.</ref> و در برابر، شاعران انقلابی و مخالف امویان چون کمیت اسدی را میستود.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۰۷–۲۰۸؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی (ع)، ۱/۵۰.</ref> | قیامنکردن امامباقر(ع) در برابر حاکمان اموی به معنای سکوت در برابر ظلمهای آنان نبود. ایشان مردم را تشویق میکرد که به ستمکاری حاکمان ستمگر اعتراض کنند<ref>مفید، الاختصاص، ۲۵۹–۲۶۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۱۳۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۷۵.</ref> و از همکاری برخی خواص مانند علما و شاعران با دربار حاکمان اموی انتقاد میکرد<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع)، ۴/۲۰۷؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۳۹).</ref> ایشان عالمان درباری را بردگان شامیان میخواند<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۵۸.</ref> و در برابر، شاعران انقلابی و مخالف امویان چون کمیت اسدی را میستود.<ref>طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۰۷–۲۰۸؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۵۰.</ref> | ||
انتقاد اماممحمدباقر (ع) از حاکمان ستمگر اموی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.</ref> و از گمراهی مردم در انحراف از [[سیره اهل بیت(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۸/۲۸۸.</ref> و دعوت به ولایت و امامت اهل بیت (ع)<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۸؛ فیض کاشانی، الوافی، ۴/۸۸.</ref> و همچنین دعوت به همراهی مالی با ائمه (ع)،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۴۵.</ref> موجب گردید [[هشامبنعبدالملک]] ایشان را به همراه فرزند خود [[امامصادق(ع)]]<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.</ref> از [[مدینه]] به [[شام]]، مرکز خلافت امویان، احضار کند<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱–۴۷۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب (ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰)</ref> و هدف از این احضار ترساندن امامباقر (ع) بود؛<ref>بیهقی، المحاسن و | انتقاد اماممحمدباقر(ع) از حاکمان ستمگر اموی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.</ref> و از گمراهی مردم در انحراف از [[سیره اهل بیت(ع)]]<ref>کلینی، الکافی، ۸/۲۸۸.</ref> و دعوت به ولایت و امامت اهل بیت(ع)<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۸؛ فیض کاشانی، الوافی، ۴/۸۸.</ref> و همچنین دعوت به همراهی مالی با ائمه(ع)،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۵۴۵.</ref> موجب گردید [[هشامبنعبدالملک]] ایشان را به همراه فرزند خود [[امامصادق(ع)]]<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.</ref> از [[مدینه]] به [[شام]]، مرکز خلافت امویان، احضار کند<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱–۴۷۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰)</ref> و هدف از این احضار ترساندن امامباقر(ع) بود؛<ref>بیهقی، المحاسن و المساوی، ۲/۲۳۲–۲۳۶؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.</ref> اما ایشان در شام با هشام نیز احتجاج کرد و حاکمیت ظاهری و معنوی را از آنِ ائمه اهل بیت(ع) شمرد و این کار موجب زندانیشدن ایشان شد؛ ولی جایگاه و نفوذ حضرت سبب شد که هشام ایشان را آزاد کند.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰؛ فیض کاشانی، الوافی، ۳/۷۷۱–۷۷۲.</ref> | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
امامباقر (ع) به فرمان هشامبنعبدالملک<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۳۰۳.</ref> و به نقلی به دست ابراهیمبنعبدالملک مروان مسموم شد<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۱۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۹۰۵.</ref> و در سال ۱۱۴یا ۱۱۵ هجری در ۵۷ یا ۵۸سالگی<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۹۸.</ref> در مدینه به [[شهادت]] رسید و در [[قبرستان بقیع]] در کنار پدر خود [[امامعلیبنحسین(ع)]] به خاک سپرده شد.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹.</ref> ایشان چهار همسر و هفت فرزند داشت.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۷۶–۱۷۷.</ref> امامباقر (ع) به فرزند خود [[امامصادق (ع)]] وصیت کرد ده سال در موسم حج برای ایشان نوحهسرایی و گریه<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۸۲.</ref> و به تبعیت از [[سنت پیامبر اکرم (ص)]] در شهادت [[جعفر طیار]] هشتصد درهم در ماتم وی هزینه کنند.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۱۷؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی (ع)، ۱/۱۴۶.</ref> در نگاه [[امامخمینی]] این کار برای نیاز امامباقر (ع) به گریه که برای شخص ایشان سودی نداشت نبود، بلکه این گریه به جهت استفاده سیاسی و اجتماعی آن بود. امامباقر (ع) با این کار میخواست ستمگران و کسانی که وی را به [[شهادت]] رساندهاند، افشا شوند تا این موضوع موج ایجاد و مردم را از ستمکاران آگاه کند<ref> | امامباقر(ع) به فرمان هشامبنعبدالملک<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، ۳۰۳.</ref> و به نقلی به دست ابراهیمبنعبدالملک مروان مسموم شد<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۱۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۹۰۵.</ref> و در سال ۱۱۴یا ۱۱۵ هجری در ۵۷ یا ۵۸سالگی<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۹۸.</ref> در مدینه به [[شهادت]] رسید و در [[قبرستان بقیع]] در کنار پدر خود [[امامعلیبنحسین(ع)]] به خاک سپرده شد.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹.</ref> ایشان چهار همسر و هفت فرزند داشت.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۷۶–۱۷۷.</ref> امامباقر(ع) به فرزند خود [[امامصادق(ع)]] وصیت کرد ده سال در موسم حج برای ایشان نوحهسرایی و گریه<ref>صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۸۲.</ref> و به تبعیت از [[سنت پیامبر اکرم(ص)]] در شهادت [[جعفر طیار]] هشتصد درهم در ماتم وی هزینه کنند.<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۱۷؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۱۴۶.</ref> در نگاه [[امامخمینی]] این کار برای نیاز امامباقر(ع) به گریه که برای شخص ایشان سودی نداشت نبود، بلکه این گریه به جهت استفاده سیاسی و اجتماعی آن بود. امامباقر(ع) با این کار میخواست ستمگران و کسانی که وی را به [[شهادت]] رساندهاند، افشا شوند تا این موضوع موج ایجاد و مردم را از ستمکاران آگاه کند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵.</ref> و در نهایت تقویت مظلوم و انهدام ظالم را در پی داشته باشد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷–۹۸.</ref> ایشان تأثیر [[عزاداری]] برای امامباقر(ع) در بیداری مردم را به تأثیر [[عزای سیدالشهدا(ع)]] تشبیه کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵.</ref> | ||
از امامباقر (ع) روایات بسیاری در عرصههای گوناگون عقاید، [[اخلاق]] و فقه و [[تفسیر]] و [[تاریخ]] و سیره به یادگار | از امامباقر(ع) روایات بسیاری در عرصههای گوناگون عقاید، [[اخلاق]] و فقه و [[تفسیر]] و [[تاریخ]] و سیره به یادگار مانده است؛ چنانکه عزیزالله عطاردی، مجموعهای از سخنان و سیره آن حضرت را با عنوان مسند الامامالباقر(ع) در شش مجلد تدوین و منتشر کرده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
* ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | * ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | ||
* ابنخلکان، احمدبنمحمد، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بیتا. | * ابنخلکان، احمدبنمحمد، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بیتا. | ||
* ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول (ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | * ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* ابنصباغ مالکی، علیبنمحمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | * ابنصباغ مالکی، علیبنمحمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
* ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق. | * ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق. | ||
* ابنندیم، محمدبناسحاق، کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش. | * ابنندیم، محمدبناسحاق، کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش. | ||
* ابوزهره، محمد، الامامالصادق (ع) حیاته و عصره، قاهره، دارالفکر العربی، چاپ اول، ۱۹۶۰م. | * ابوزهره، محمد، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، قاهره، دارالفکر العربی، چاپ اول، ۱۹۶۰م. | ||
* ادیب، عادل، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ترجمه مینا جیگاره، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * ادیب، عادل، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ترجمه مینا جیگاره، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق. | * اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
* جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمدتقی آیتاللهی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲ش. | * جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمدتقی آیتاللهی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲ش. | ||
* جعفریان، رسول، اسوههای بشریت، مجله نور علم، شماره ۲۹، ۱۳۶۷ش. | * جعفریان، رسول، اسوههای بشریت، مجله نور علم، شماره ۲۹، ۱۳۶۷ش. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش. | * خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
* طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. | * طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. | ||
* طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | * طوسی، محمدبنحسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش. | * طوسی، محمدبنحسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | * طوسی، محمدبنحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | ||
* عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی (ع)، تهران، دار عطاردی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، تهران، دار عطاردی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* غریری، سامی، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۴ق. | * غریری، سامی، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۴ق. | ||
* فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق. | * فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق. | ||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* لالانی، ارزینا. آر. نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امامباقر (ع)، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، فرزان، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | * لالانی، ارزینا. آر. نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امامباقر(ع)، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، فرزان، چاپ اول، ۱۳۸۱ش. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | ||
* مدرس طباطبایی، حسین، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. | * مدرس طباطبایی، حسین، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. | ||
* مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش. | * مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش. | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش. | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش. | ||
* مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش. | * مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش. | ||
* مغربی، قاضینعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق. | * مغربی، قاضینعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق. | ||
* مفید، محمدبنمحمد، الاختصاص، تحقیق علیاکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، الاختصاص، تحقیق علیاکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت (ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* نجاشی، احمدبنعلی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق. | * نجاشی، احمدبنعلی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق. | ||
* یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | * یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
*سیدعباس رضوی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/136/ محمد بن علی، امام باقر(ع)]، دانشنامه | * سیدعباس رضوی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/136/ محمد بن علی، امام باقر(ع)]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۱۳۶–۱۴۴. | ||
[[رده:امامان شیعه]] | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | [[رده:مقالههای دارای تصویر]] | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] |
نسخهٔ ۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۳۵
نقش | امام پنجم(ع) |
---|---|
نام | امام محمد باقر(ع) |
کنیه | ابوجعفر |
زادروز | ۱ رجب ۵۷ هجری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | ۱۹ سال (۹۵ تا ۱۱۴ق) |
مدفن | قبرستان بقیع |
محل زندگی | مدینه |
لقب(ها) | باقر |
پدر | امام علی بن حسین(ع) |
مادر | فاطمه دختر امام حسن مجتبی(ع) |
فرزند(ان) | امام جعفر صادق(ع) |
طول عمر | ۵۷ سال |
امامان شیعه | |
محمدبنعلی یا امامباقر(ع) امام پنجم شیعیان.
زندگی امام پنجم(ع)
امام ابوجعفر، محمدبنعلی، ملقب به باقر، در اول رجب[۱] یا سوم صفر[۲] سال ۵۷ هجری در مدینه[۳] زاده شد. پدر ایشان علیبنحسین(ع) است و مادر ایشان فاطمه با کنیه امالحسن[۴] یا امعبدالله دختر امامحسن مجتبی(ع)، از بانوان بافضیلت و دارای کرامت بود.[۵] امامباقر(ع) چهار سال از زندگی جد خود امامحسین(ع) را درک کرد[۶] و نکتهای را از ایشان دربارهٔ جایگاه اصلی مقام ابراهیم(ع) در مسجدالحرام نقل کرده است[۷] ایشان در سفر کربلا نیز با امامسجاد(ع) همراه بود[۸] و به برخی حوادث آن اشاره کرده است.[۹] ایشان ۳۵[۱۰] یا ۳۹ سال[۱۱] با پدر خود زندگی کرد.
جایگاه و ویژگیها
اماممحمدبنعلی(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت و کمالات معنوی بسیاری بود.[۱۲] به گزارش روایات متعدد از منابع شیعه و سنی، پیامبر اکرم(ص) پیش از تولدِ امامباقر(ع) از آمدن ایشان به جابربنعبدالله انصاری از صحابه خود خبر داد و ایشان را به «باقرالعلوم» ملقب کرد و از جابر خواست تا سلام ایشان را به باقرالعلوم برساند.[۱۳] بعضی از راویان حدیث از امامباقر(ع) به «وصی الاوصیاء» یاد میکردند.[۱۴] امامباقر(ع) نزد مردم و علمای روزگار خود از نظر فضل و علم و سیادت نیز جایگاه ویژهای داشت[۱۵] ایشان را داناترین مردم میشمردند[۱۶] و معضلات فقهی از آن حضرت پرسیده میشد.[۱۷] جابربنیزید جعفی از علمای آن روز از امامباقر(ع) به وارث علم انبیا[۱۸] و ابنابیالحدید معتزلی از ایشان به سید فقهای اهل حجاز یاد کرده است؛[۱۹] چنانکه به نظر شمسالدین ذهبی جایگاه علمی و معنوی و سیادت و شرافت خانوادگی و وثاقت، امامباقر(ع) را در نگاه مردم شایسته خلافت قرار داده بود.[۲۰] کرامتها و معجزات بسیاری به دست ایشان ظاهر شده است که از دلایل امامت و ولایت حضرت شمرده میشود.[۲۱]
امامخمینی، امامباقر(ع) را از بزرگترین شخصیتهای تاریخ تشیع شمرده است که مقام و جایگاه معنوی ایشان را جز خداوند و پیامبر(ع) نمیتوانند درک کنند.[۲۲] ایشان مقام حضرت را فوق عقول بشر[۲۳] و امامت حضرت را برای پیروان اهل بیت(ع)، مایه افتخار شمرده است[۲۴] و از آن حضرت به عالم آل محمد(ص) و عاشق جمال حقتعالی یاد کرده؛[۲۵] همچنین ایشان را دارای مقام توسل و شفاعت دانسته و شایسته شمرده است برای در امانماندن از شیطان و نفس اماره به امامان معصوم(ع) ازجمله آن حضرت توسل جسته شود؛[۲۶] نیز به استناد روایات[۲۷] ابراز داشته امامباقر(ع) گنجینه دانش قرآن بود و اگر کسی را مناسب مییافت که حامل دانشی که خداوند به ایشان ارزانی کرده است باشد، توحید و اسلام و ایمان و دین و شرایع را از کلمه «صمد» در سوره توحید استخراج و در میان مردم منتشر میکرد.[۲۸]
امامباقر(ع) مانند دیگر امامان معصوم(ع) آینه تمامنمای همه فضایل معنوی و انسانی بود؛[۲۹] ازجمله ایشان در علم و دانش سرآمد همه علمای زمان خود بود[۳۰] و دانشمندان در نزدش کوچک مینمودند؛ چنانکه حکمبنعتیبه دانشمند معروف آن روز، نزد ایشان چون کودکی در نزد آموزگار جلوه میکرد.[۳۱] امامخمینی نیز از آن حضرت به باقرالعلوم،[۳۲] عالم آل محمد(ص)[۳۳] و دارنده علم و دانش[۳۴] یاد کرده است. امامباقر(ع) شیفته حقتعالی و لقاءالله بود و از شوق دیدار کعبه با صدای بلند میگریست.[۳۵] ایشان نرمدل و در آرزوی وصول به رحمت خدا بود[۳۶] و در وقت نماز رنگ چهره ایشان از خشیت خدا زرد میشد.[۳۷] امامخمینی شیفتگی حضرت را با این تعبیر که ایشان دارای مقام رضا بود، بیان کرده است و برای جابربنعبدالله انصاری شعلهای از این شیفتگی و محبت الهیِ خود را اظهار کرد و بر خلاف جابر که بیماری را بهتر از سلامتی و ناداری را بهتر از بینیازی دانست، ایشان خاطرنشان ساخت که هر آنچه خداوند از فقر و غنا بیماری و سلامتی بخواهد، آن را خواهان است؛ زیرا چنانکه امامخمینی یادآورشده بلا و شادی در سنت عاشقان و مذهب محبان یکسان است[۳۸] ایشان خاطرنشان کرده امامباقر(ع) شیفته دیدار جمال حقتعالی بود؛ چنانکه صدقه را پس از قرارگرفتن در دست نیازمند میبویید و از آن رایحه جمال خدا را استشمام میکرد و شعلههای شوق درونیاش با تقرب به محبوب خاموش میشد.[۳۹] حضرت همواره عبادتها و مناجاتهای پدر خود امامسجاد(ع) را متذکر میشد و میگریست.[۴۰]
امامباقر(ع) افزون بر ویژگیهای یادشده، زاهد و سادهزیست[۴۱] فروتن و بردبار و مردمی[۴۲] بود؛ چنانکه شخصی از مخالفان خود را با فروتنی به دوستان خود تبدیل کرد[۴۳] و نیز در موردی مردی مسیحی متأثر از گذشت و مدارای آن حضرت مسلمان شد.[۴۴] ایشان گشادهدست و باسخاوت بود و به نیازمندان و دوستان یاری میرساند.[۴۵] در عصری که حکومت اموی، شیعیان بهویژه علویان را در تنگنای شدیدی قرار داده بود،[۴۶] دوستان از خوان نعمت آن حضرت برخوردار و از آنان با خوراکهای نیکو پذیرایی میکرد و به آنان جامههای نیکو و مال میبخشید[۴۷] و ساماندادن به امور خانوادهای نیازمند را برتر از انجام دهها حج میشمرد[۴۸] حضرت به خدمتکاران خود در کارهای خانه یاری میرساند[۴۹] و کسانی را شیعه خود میشمرد که به همسایگانِ تهیدست، مستمند، بدهکار و یتیم خدمت کنند.[۵۰]
امامخمینی نیز از سادهزیستی امامباقر(ع) سخن گفته و یادآور شده است آن حضرت دنیا را به آخرت پیوند داده بود و این جهان را سرای متقین میشمرد[۵۱] و به صله ارحام و کمک به آنان توصیه میکرد.[۵۲] ایشان به استناد روایات[۵۳] یادآور شده است امامباقر(ع) خدمت به خانواده حجگزاران را پرارزش و در ردیف ثواب زائر خانه خدا به حساب میآورد و به مردم توصیه میکرد به حجگزار احترام بگذارند[۵۴] و نیز در عین پرهیزدادن مردم از دنیاطلبی و تعلقات قلبی به دنیا[۵۵] برای اداره زندگی تلاش و فعالیت داشت.[۵۶]
دوران امامت
امامباقر(ع) بنابر فرمان خدا و به نص پیامبر اکرم(ص)[۵۷] و به وصیت پدر خود امامعلیبنحسین(ع) در سال ۹۴ یا ۹۵ هجری پس از پدرش به امامت رسید[۵۸] امامسجاد(ع) در وقت وفات وسایل بهیادگارمانده از پیامبر(ص) را که از نشانههای امامت بود، به امامباقر(ع) تحویل داد.[۵۹] (ببینید: امامت)
زندگی امامباقر(ع) از نگاه اجتماعی و سیاسی به دو بخش تقسیم میشود: شرایط دشوار، بهویژه در دوره سلیمانبنعبدالملک و یزیدبنعبدالملک[۶۰] و هشامبنعبدالملک و شرایط بهتر در دوره عمربنعبدالعزیز (۹۹–۱۰۱ق) در مجموع حاکمان مروانیِ همعصر با امامباقر(ع) از اقتدار نیاکان خود برخوردار نبودند و اختلافات درونی، دستگاه خلافت را به خود مشغول کرده بود[۶۱]
با ورود نژادهای غیر عرب مانند ایرانیها، مصریها و سوریها به دنیای اسلام، زمینه بیشتر برای تبادل افکار آماده شده بود.[۶۲] از سوی دیگر، وقوع فاجعه کربلا و آشکارشدن مظلومیت اهل بیت(ع) مسلمانان را علاقهمند به آنان ساخته بود[۶۳] شرایط به سود اهل بیت پیامبر(ص) و تشیع در حال تغییر بود و زمینه برای استفاده بهتر مردم از معارف آنان فراهم شده بود.[۶۴] عمربنعبدالعزیز به ثبت حدیث سفارش کرد؛[۶۵] چیزی که از دوره خلیفه دوم ممنوع شده بود.[۶۶] و نیز دشنامدادن به امیرالمؤمنین علی(ع) را که از دوره معاویه از سوی او در میان مردم رواج یافته بود ممنوع کرد[۶۷] و همین زمینه را برای استفاده مردم از امامباقر(ع) فراهم ساخت[۶۸] و ایشان با استفاده از فرصت به دستآمده به تبلیغ دین و مکتب اهل بیت(ع) پرداخت. این شرایط موجب شد طالبان علم و بزرگان فقه و حدیث برای استفاده از حضرت به مدینه کوچ کنند[۶۹] و مردم از ایشان در خانه، مسجد پیامبر(ص) و نیز در موسم حج در مکه استفادههای فراوان ببرند[۷۰] امامباقر(ع) توصیه میکرد روایات وی را به خاطر بسپارند.[۷۱] امامباقر(ع) بخش بزرگی از دانشهای دینی ازجمله علوم قرآن، سنت، تاریخ و اخلاق را منتشر کرد و برخی از بازماندگان از صحابه پیامبر(ص) و بزرگان تابعین و رهبران مذاهب اسلامی،[۷۲] مانند عبدالرحمن اوزاعی، ابواسحاق سبیعی، محمدبنشهاب زهری، ربیعةالرای، لیثبنابیسلیم، مخولبنراشد[۷۳] و دیگران از ایشان کسب دانش میکردند؛[۷۴] چنانکه آوازه دانش ایشان در همه سو پراکنده شد[۷۵] شیعه در این دوره برای تدوین فرهنگ خود در حوزه تفسیر، فقه، حدیث و اخلاق گامهای بزرگی برداشت؛ چنانکه محمدبنمسلم ثقفی حدود سی هزار مسئله از حضرت پرسیده است[۷۶] برخی از تذکرهنگاران، ۴۶۷ تن[۷۷] و برخی دیگر ۶۵۴ تن[۷۸] از راویان و اصحاب امامباقر(ع) را ثبت کردهاند.
امامخمینی از راویان امامباقر(ع) ازجمله محمدبنمسلم،[۷۹] زراره، ابیعبیده حذّا،[۸۰] زیدبنعلی،[۸۱] جابربنیزید جحفی،[۸۲] ابوبصیر،[۸۳] ابیحمزه ثمالی،[۸۴] سلامبنمستثیر،[۸۵] اسماعیلبنجابر،[۸۶] عطاءبنیسار،[۸۷] ابانبنتغلب،[۸۸] عمربنقیس،[۸۹] و معاویةبنوهب[۹۰] حدیث نقل کرده است. اهمیت کار امامباقر(ع) به گونهای بود که گفته شده با تلاش ایشان تشیع به صورت یک مکتب فقهی متمایز درآمد و هویت شیعی به هویتی تثبیتشده مبدل گردید.[۹۱]
امامخمینی به استناد روایات،[۹۲] زراره، محمدبنمسلم، ابوبصیر و بریدبنمعاویه عجلی از حواریان حضرت امامباقر(ع) را مصداق مقربان و سابقان در دین و آیه معروف «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۹۳] شمرده است.[۹۴] امامباقر(ع) افرادی از تربیتشدگان خود را برای تعلیم و تربیت مردم آماده کرده بود[۹۵] و به کمک آنان تشکلی ایجاد کرد و برخی از آنان به اصحاب السرّ (رازداران) شهره شدند.[۹۶]
امامباقر(ع) بیش از امامسجاد(ع) با مسائل و مشکلات روبهرو بود. افزون بر حرکتهای غیر اسلامی چون مسیحیان و حرکتهای دروندینی چون منکران ولایت و امامت ائمه، خوارج و مرجئه فعال بودند. حرکتهای مدعی رهبری در میان شیعیان و جدای از امامت امامباقر(ع) نیز در حال شکلگرفتن بودند[۹۷] امامباقر(ع) برای دفاع از اسلام و هدایت مردم کوشش بسیار کرد. مناظره ایشان با پیشوای مسیحیان شام، برتری جایگاه علمی ایشان را نشان داد و به توجه مسیحیان به ایشان انجامید[۹۸] دعوت مردم به مکتب اهل بیت(ع) از دیگر کارهای حضرت بود؛[۹۹] چنانکه امامخمینی با استناد به روایات[۱۰۰] یادآور شده است امامباقر(ع) کسی را که شبها را برای عبادت برخاسته و روزها روزه گرفته و اموالش را انفاق کرده و مداوم حج به جای آورده ولی ولایت و هدایت ولیّالله را نشناخته، بیایمان دانسته و اعمالش را نزد خداوند بیاثر خوانده است.[۱۰۱] ایشان با توجه به روایتی دیگر از حضرت از بیتوجهی مردم به اهل بیت پیامبر(ص)، در مراسم حج انتقاد کرده و به حجگزاران یادآور شده است طواف آنان با طواف مردم در جاهلیت تفاوتی ندارد و حال آنکه مردم سفارش شدهاند بر صراط مستقیم حرکت کنند و راه راست را راه امیرالمؤمنین علی(ع) و اوصیای ایشان معرفی کرده است.[۱۰۲]
مبارزه با غالیان و افراد مدعی تشیع که ائمه(ع) را به مقام خدایی ارتقا میدادند، از دیگر فعالیتهای امامباقر(ع) بود[۱۰۳] ایشان غالیان را ازجمله حمزةبنعمار بربری و بیانبنسمعان که مدعی نبوت خود بودند و بدعتگذارانی مانند ابیالخطاب، مغیرةبنسعید و کثیرالنواء را از خود میراند.[۱۰۴] حضرت برای تبیین درست سنت پیامبر(ص) با رهبران دیگر مذاهب اسلامی ازجمله پیشوایان خوارج[۱۰۵] پیشوای فقهای اهل بصره[۱۰۶] و نیز با رهبران صوفیه و جریان مدعیان زهد و ترک دنیا[۱۰۷] و برای هدایت پیروان زیدبنعلی که مدعی امامت زید بودند، مناظراتی انجام داد. سرانجام امامپنجم(ع) موفق شد عدهای از پیروان زید را به سوی خود هدایت کند.[۱۰۸] مبارزه با اسرائیلیات و افکار نادرست یهودیان دربارهٔ پیامبران الهی از دیگر اقدامهای ایشان بود.[۱۰۹]
امامخمینی با استناد به روایات[۱۱۰] یادآور شده است امامباقر(ع) پیروان خود را به میانهروی سفارش میکرد و آنان را از غلو و تندروی و قائلشدن مقاماتی برای امامان که خود قائل به آن نبودند و بدان رضایت نداشتند، پرهیز میداد و نیز یادآور شده است آن حضرت اهل بیت پیامبر(ص) را معیار اسلام اصیل و حد وسط شمرده و لازم دانسته است عقبماندگان بدانان ملحق و افراد تندرو خود را با آنان هماهنگ سازند؛[۱۱۱] نیز از آن حضرت(ع) نقل کرده است ایشان در آموزش معارف به مردم، به ظرفیت و شرایط علمی آنان توجه داشت.[۱۱۲]
امامباقر(ع) قرآن را برای مردم تفسیر و آیات مبهم و نیازمند به شرح را برای آنان تشریح میکرد.[۱۱۳] تفسیری از قرآن کریم که از امامباقر(ع) به قلم ابوالجارود منذربنزیاد گرد آمده، در شمار نخستین تفسیرهای قرآن در منابع به ثبت رسیده است[۱۱۴] و مجموعهای بزرگ از امامباقر(ع) در علوم و تفسیر قرآن در دست است؛[۱۱۵] چنانکه امامخمینی نیز توجهدادن مردم به قرآن را از دیگر فعالیتهای امامباقر(ع) شمرده است.[۱۱۶] ایشان با استناد به روایات[۱۱۷] از اهتمام امامباقر(ع) به قرآن[۱۱۸] شرح و تفصیل آیات و بیان شأن نزول آیات[۱۱۹] نکتههای راهگشایی بیان کرده است.[۱۲۰] همچنین با توجه به سخن امامباقر(ع) در پیشگیری از تحریف دین به شیعیان یادآور شده است[۱۲۱] که روایات را بر قرآن عرضه کنند.[۱۲۲]
امامباقر(ع) برای تهذیب معنوی و اخلاقی مردم بهویژه شیعیان بسیار تلاش کرد. امامخمینی به استناد روایات، اندرزهای پرارزش حضرت به شیعیان و مسلمانان را یادآور شده است. ایشان ازجمله به آنان توصیه میکرد پرهیزگار باشند[۱۲۳] و بیشترین حسرت در قیامت را شامل کسی میشمرد که کار نیک را وصف و خود با آن مخالفت کند.[۱۲۴] حضرت همچنین به شیعیان توصیه کرده است.[۱۲۵] از آرای باطل و گمراه پیروی نکنند و بیجهت برای فرار از مسئولیت عذرتراشی نکنند و کسی را که از خداوند اطاعت کند، شایسته نام شیعه شمرده است.[۱۲۶] آن حضرت خطاب به جابربنعبدالله انصاری[۱۲۷] ادعای شیعهبودن را کافی ندانسته است و کسانی را که از خدا پروا و از وی اطاعت میکنند، شیعه شمرده و راه رسیدن به ولایت اهل بیت(ع) را تنها در سایه عمل و تقوا و اطاعت از خدا ممکن دانسته و کسی را که عصیان ورزد، دشمن امامان(ع) شمرده است.[۱۲۸]
در دوره بنیامیه بسیاری از احکام اسلامی حتی مسئله مهمی چون نماز بر توده مردم مسلمان روشن نبود[۱۲۹] و امامباقر(ع) آموزش درست احکام فقهی[۱۳۰] بهویژه در مواضع اختلافی و احکام در معرض تحریف مانند حکم نبیذ[۱۳۱] و شرح بسیاری از مسائل فقهی در ابواب گوناگون فقه از طهارت تا دیات[۱۳۲] را به مردم آموخت. امامخمینی یادآور شده است امامباقر(ع) افزون بر آموزش احکام فقهی، روش فهم دین و استنباط احکام و شرایع را به شاگردان خود میآموخت و آنان را با روش اجتهاد تربیت میکرد.[۱۳۳] ایشان به استناد روایات[۱۳۴] یادآور شده است امامباقر(ع) در پاسخ پرسش زراره از علت مسح بر روی قسمتی از سر به جای همه آن، به آیه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ»[۱۳۵] و استفاده از «باء تبعیضیه» اشاره کرد[۱۳۶] و نیز خطاهای فقهی فقهای دیگر مذاهب مانند ابنشبرمه[۱۳۷] ابراهیم نخعی و حکمبنعتیبه[۱۳۸] را به آنان یادآور شد. افزون بر نقل روایات بسیار از امامباقر(ع)، امامخمینی دعای سحر از مناجاتهای حضرت را نیز شرح کرده است.[۱۳۹]
مواضع سیاسی
امامباقر(ع) با حاکمان نامشروعی ازجمله ولیدبنعبدالملک، سلیمانبنعبدالملک، عمربنعبدالعزیز، یزیدبنعبدالملک و هشامبنعبدالملک از خلفای اموی همزمان بود.[۱۴۰] مردم عراق که به اهل بیت(ع) و امامباقر(ع) توجه داشتند، بیش از دیگران زیر فشار خلفای اموی قرار داشتند[۱۴۱] و حاکمان اموی مردم را از ارتباط با امامباقر(ع) منع کرده بودند.[۱۴۲] از میان حاکمان یادشده ولید[۱۴۳] و هشام[۱۴۴] بسیار ستمکار و کینهتوز بودند. حکومت همه حاکمان اموی از نگاه امامباقر(ع) نامشروع بود[۱۴۵] و ایشان همه حاکمان اموی را جائر میدانست و از شرایط دشوار شیعه و تکفیر شیعیان در دوران بنیامیه و بنیمروان ناخرسند بود[۱۴۶] اما موضعگیری ایشان با توجه به رفتار حاکمان اموی متفاوت بود[۱۴۷] آن حضرت با عمربنعبدالعزیز رفتاری ملایم داشت و او را موعظه میکرد[۱۴۸] و از عملکرد وی در بازگردان برخی از حقوق اهل بیت(ع) مانند بازگرداندن مزرعه فدک ابراز رضایت کرد[۱۴۹]
امامخمینی بر ضداسلامیبودن حکومت و سیاست بنیامیه تأکید و خاطرنشان کرده است در زمان امویان حکومت اسلامی کاملاً وارونه و سلطنتی شده بود و به صورت رژیم پادشاهان ایران و امپراتوران روم و فرعونان مصر درآمده بود.[۱۵۰] ایشان به استناد روایتی از امامباقر(ع)، رهبران ستمکار و پیروان آنان را گمراه و گمراهکننده و اعمال آنان را چون خاکستری که باد آن را متفرق کند، باطل شمرده است.[۱۵۱] نیز به استناد روایتی از حضرت حکومت و رهبری امت اسلامی را حق پیامبر(ص) و ائمه(ع) دانسته و اولویت در آیه «النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[۱۵۲] را به معنای اولویت ولایت و امارت شمرده[۱۵۳] و در نتیجه حکومت بر مردم را از حقوِق اهل بیت(ع) معرفی کرده است. از نگاه امامخمینی، شرایط قیام مسلحانه علیه حکومتِ غاصب اموی فراهم نبود، وگرنه امامباقر(ع) نیز همچون امامعلی(ع) و امامحسین(ع) زره به تن میکرد و میجنگید.[۱۵۴] ایشان با استناد به منابع روایی،[۱۵۵] گفتگوی امامباقر(ع) با زیدبنعلی دربارهٔ امامت و قیام علیه حکومت امویان را ثبت کرده است[۱۵۶] این روایت دلالت دارد که امامباقر(ع) از قیام برادر خود زیدبنعلی علیه امویان ناخرسند است و حرکت وی را تأیید نمیکند. امامخمینی سند روایت را ضعیف شمرده و مشمولبودن روایت بر طعن و خدشه بر زید را با آن جایگاه رفیع و بلندی مقامش، دلیل سستی آن دانسته است.[۱۵۷]
قیامنکردن امامباقر(ع) در برابر حاکمان اموی به معنای سکوت در برابر ظلمهای آنان نبود. ایشان مردم را تشویق میکرد که به ستمکاری حاکمان ستمگر اعتراض کنند[۱۵۸] و از همکاری برخی خواص مانند علما و شاعران با دربار حاکمان اموی انتقاد میکرد[۱۵۹] ایشان عالمان درباری را بردگان شامیان میخواند[۱۶۰] و در برابر، شاعران انقلابی و مخالف امویان چون کمیت اسدی را میستود.[۱۶۱]
انتقاد اماممحمدباقر(ع) از حاکمان ستمگر اموی[۱۶۲] و از گمراهی مردم در انحراف از سیره اهل بیت(ع)[۱۶۳] و دعوت به ولایت و امامت اهل بیت(ع)[۱۶۴] و همچنین دعوت به همراهی مالی با ائمه(ع)،[۱۶۵] موجب گردید هشامبنعبدالملک ایشان را به همراه فرزند خود امامصادق(ع)[۱۶۶] از مدینه به شام، مرکز خلافت امویان، احضار کند[۱۶۷] و هدف از این احضار ترساندن امامباقر(ع) بود؛[۱۶۸] اما ایشان در شام با هشام نیز احتجاج کرد و حاکمیت ظاهری و معنوی را از آنِ ائمه اهل بیت(ع) شمرد و این کار موجب زندانیشدن ایشان شد؛ ولی جایگاه و نفوذ حضرت سبب شد که هشام ایشان را آزاد کند.[۱۶۹]
شهادت
امامباقر(ع) به فرمان هشامبنعبدالملک[۱۷۰] و به نقلی به دست ابراهیمبنعبدالملک مروان مسموم شد[۱۷۱] و در سال ۱۱۴یا ۱۱۵ هجری در ۵۷ یا ۵۸سالگی[۱۷۲] در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار پدر خود امامعلیبنحسین(ع) به خاک سپرده شد.[۱۷۳] ایشان چهار همسر و هفت فرزند داشت.[۱۷۴] امامباقر(ع) به فرزند خود امامصادق(ع) وصیت کرد ده سال در موسم حج برای ایشان نوحهسرایی و گریه[۱۷۵] و به تبعیت از سنت پیامبر اکرم(ص) در شهادت جعفر طیار هشتصد درهم در ماتم وی هزینه کنند.[۱۷۶] در نگاه امامخمینی این کار برای نیاز امامباقر(ع) به گریه که برای شخص ایشان سودی نداشت نبود، بلکه این گریه به جهت استفاده سیاسی و اجتماعی آن بود. امامباقر(ع) با این کار میخواست ستمگران و کسانی که وی را به شهادت رساندهاند، افشا شوند تا این موضوع موج ایجاد و مردم را از ستمکاران آگاه کند[۱۷۷] و در نهایت تقویت مظلوم و انهدام ظالم را در پی داشته باشد.[۱۷۸] ایشان تأثیر عزاداری برای امامباقر(ع) در بیداری مردم را به تأثیر عزای سیدالشهدا(ع) تشبیه کرده است.[۱۷۹]
از امامباقر(ع) روایات بسیاری در عرصههای گوناگون عقاید، اخلاق و فقه و تفسیر و تاریخ و سیره به یادگار مانده است؛ چنانکه عزیزالله عطاردی، مجموعهای از سخنان و سیره آن حضرت را با عنوان مسند الامامالباقر(ع) در شش مجلد تدوین و منتشر کرده است.
پانویس
- ↑ طوسی، مصباح المتهجد، ۲/۸۰۱.
- ↑ ابنخلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۴/۱۷۴؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۴۶/۲۱۲.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸.
- ↑ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ۲/۳۲۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۶.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲؛ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۲۲۳.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۰؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ طبری، ۵/۳۴۷.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۴۶/۲۱۲.
- ↑ مقاله اهل بیت(ع).
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۵/۲۷۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۳–۴۰۴.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۶.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۹–۲۸۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹–۳۳۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۷/۱۶۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۷/۳۲۹.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۵/۲۷۷.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۲.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۵۴–۳۶۴؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۹۶–۸۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۳/۲۲۴–۲۲۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة ۳۱۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۲–۲۶۳.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷ و ۱۶۰.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۶۰؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹؛ ابنعماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ۲/۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۱ و ۴۸۹.
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.
- ↑ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۲۹.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۸۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۸۸۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۸۱/۲۶۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۷۴–۱۷۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸۹.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۴۳.
- ↑ مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، ۲/۱۶۰.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰۷.
- ↑ طوسی، الامالی، ۴۱۰–۴۱۱.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۹.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۶۶–۱۶۷؛ ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۹۲–۸۹۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۴
- ↑ اربلی، کشف الاغمه، ۲/۳۳۰ و ۳۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۹۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۳.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، ۲۹۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۸.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۲/۲۲۸.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۶۹۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۱؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۱)،
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۳۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۸۰–۲۸۱؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۷۹–۱۸۱مفید، الارشاد، ۲/۱۵۸–۱۵۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ اربلی، کشف الغمه، ۲/۳۳۵–۳۳۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۰۵؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۲.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
- ↑ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۱–۱۳۲؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۷۰؛ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۴.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ۸/۲۰۲.
- ↑ حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ۲۶۷.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۹/۳۲۳.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۸۳.
- ↑ ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱/۹۹.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۷۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۵۷.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۴/۴۰۱–۴۰۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶ و ۳۴۰؛ ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۲–۲۳.
- ↑ ابنصباغ، فصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۸۷۸).
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۸.
- ↑ طوسی، رجال الطوسی، ۱۲۳–۱۵۵.
- ↑ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۶/۲۹۲–۵۶۰.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۵/۱۸۵.
- ↑ امامخمینی، بدائع الدرر، ۵۷.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۴۳۶.
- ↑ امامخمینی، الرسائل العشره، ۵۷.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۸۰.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۸.
- ↑ امامخمینی، الاستصحاب، ۲۰۷.
- ↑ امامخمینی، الطهاره، ۳/۲۵۹.
- ↑ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵.
- ↑ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۲.
- ↑ امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۱۱۸.
- ↑ مدرس طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ۳۰–۳۱؛ ادیب، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ۴۶–۴۸.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱/۳۴۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۴۴.
- ↑ واقعه، ۱۰–۱۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۷۹.
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، ۱۰.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۲۷۹.
- ↑ جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۸۹–۲۹۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۱۲۲–۱۲۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۰۹–۳۱۳.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۸–۱۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۳۳–۵۳۴.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۸/۱۲۱–۱۲۲.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۲۰۹؛ غریری، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، ۲۷۵–۲۷۸.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۶۴–۱۶۵؛ امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۳.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ۱/۶۵۲.
- ↑ جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۹۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ۴/۲۳۹–۲۴۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۵۳–۳۵۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۷۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۱–۵۷۲.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۲/۱۸۳–۱۸۴.
- ↑ ابنکثیر، الکامل فی التاریخ، ۹/۳۱۰–۳۱۱؛ ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۴.
- ↑ ابنندیم، کتاب الفهرست، ۵۹.
- ↑ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۲/۳۹۶، ۴۱۵–۴۱۶ و ۳/۳–۳۶۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۵۹۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۰۹.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۱۸۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۵–۵۷۶.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲۷/۱۲۳.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۶۲.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۴۷۵.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۶۹–۵۷۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۷۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۷۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۷۰–۵۷۱.
- ↑ جعفریان، اسوههای بشریت، ۵۰–۵۱.
- ↑ ابوزهره، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، ۲۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۶/۴۱۸.
- ↑ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۳/۴۷۸–۴۵۲؛ ۴/۳–۵۶۸ و ۵/۳–۴۵۲؛ لالانی، نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امامباقر(ع)، ۱۶۱–۱۷۰.
- ↑ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵–۷۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۳/۳۰.
- ↑ مائده، ۶.
- ↑ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۵–۷۸.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۱/۱۵۴.
- ↑ (امامخمینی، تنقیح الاصول، ۲/۲۶۱.
- ↑ مقاله شرح دعاء السحر.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۱۲.
- ↑ مظفر، تاریخ شیعه، ۱۴۲.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۶۴.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۳/۱۵۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۲۸.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۳۰۵.
- ↑ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۱۳۲–۱۳۳.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۵/۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۳۲۶–۳۲۷.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۴–۳۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۶–۱۳۷.
- ↑ احزاب، ۶.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۹.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۳۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ (امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۲۹۳.
- ↑ مفید، الاختصاص، ۲۵۹–۲۶۱؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۱۳۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۳۷۵.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب(ع)، ۴/۲۰۷؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۳۹).
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۴۶/۲۵۸.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۰۷–۲۰۸؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۵۰.
- ↑ ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ۱۱/۴۳–۴۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۲۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۱۸؛ فیض کاشانی، الوافی، ۴/۸۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۵۴۵.
- ↑ طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱–۴۷۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰)
- ↑ بیهقی، المحاسن و المساوی، ۲/۲۳۲–۲۳۶؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۲۳۳–۲۳۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۷۱؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب(ع)، ۴/۱۸۹–۱۹۰؛ فیض کاشانی، الوافی، ۳/۷۷۱–۷۷۲.
- ↑ مستوفی، تاریخ گزیده، ۳۰۳.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۱۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمه فی معرفة الائمة، ۲/۹۰۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۵۴/۲۹۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۴۶۹.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۱۷۶–۱۷۷.
- ↑ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱/۱۸۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۳/۲۱۷؛ عطاردی، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، ۱/۱۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷–۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵.
منابع
- قرآن کریم.
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
- ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنخلکان، احمدبنمحمد، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بیتا.
- ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ابنصباغ مالکی، علیبنمحمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- ابنعساکر، علیبنحسن، تاریخ مدینة دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- ابنعماد، عبدالحیبناحمد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق شعیب ارناووط، دمشق، دار ابنکثیر، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنندیم، محمدبناسحاق، کتاب الفهرست، ترجمه محمدرضا تجدید، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش.
- ابوزهره، محمد، الامامالصادق(ع) حیاته و عصره، قاهره، دارالفکر العربی، چاپ اول، ۱۹۶۰م.
- ادیب، عادل، نقش امامان معصوم در حیات اسلام، ترجمه مینا جیگاره، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الاجتهاد و التقلید، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، دیوان امام (سرودههای حضرت امامخمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۴ق.
- بلاذری، احمدبنیحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، ۱۹۵۹م.
- بیهقی، ابراهیمبنمحمد، المحاسن و المساوی، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، مصر، دارالمعارف، چاپ اول، ۱۹۹۱م.
- جعفری، حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمدتقی آیتاللهی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲ش.
- جعفریان، رسول، اسوههای بشریت، مجله نور علم، شماره ۲۹، ۱۳۶۷ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسینی جلالی، سیدمحمدرضا، تدوین السنة الشریفه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
- دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق.
- ذهبی، محمدبناحمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارناووط، بیروت، الرساله، طبع دهم، ۱۴۱۴ق.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
- طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- طوسی، محمدبنحسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طوسی، محمدبنحسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- طوسی، محمدبنحسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابوجعفر محمدبنعلی(ع)، تهران، دار عطاردی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- غریری، سامی، الجذور التاریخیة النفسیة للغلوّ و الغلاة، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- لالانی، ارزینا. آر. نخستین اندیشههای شیعی تعالیم امامباقر(ع)، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، فرزان، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدرس طباطبایی، حسین، مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکر تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، تهران، کویر، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
- مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- مسعودی، علیبنحسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- مظفر، محمدحسین، تاریخ شیعه، ترجمه محمدباقر حجتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- مغربی، قاضینعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
- مفید، محمدبنمحمد، الاختصاص، تحقیق علیاکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- نجاشی، احمدبنعلی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
- یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا.
پیوند به بیرون
- سیدعباس رضوی، محمد بن علی، امام باقر(ع)، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۱۳۶–۱۴۴.