شورای عالی انقلاب فرهنگی: تفاوت میان نسخهها
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
|||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:نهادهای دولتی]] | [[رده:نهادهای دولتی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ ۷ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۵۲
اطلاعات کلی | |
---|---|
نامهای دیگر | ستاد انقلاب فرهنگی |
گستره فعالیت | داخلی |
اهداف | تحول اساسی و تقویت ابعاد اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی |
وظایف | بازنگری در کتابهای آموزشی، تهیه و تدوین برنامه درسی دانشگاهها، اصلاح و تدوین قوانین و مقررات آموزشی |
مکان | تهران |
سایر | |
وضعیت | فعال |
شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهادی برای تحول اساسی و تقویت ابعاد اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی.
فضای ملتهب دانشگاه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، موجب شد امامخمینی در پیام نوروزی ۱۳۵۹ خواستار انقلابی اساسی در دانشگاههای کشور شود.
با ادامه درگیریها در دانشگاه، شورای انقلاب، تمام دانشگاهها را از ۱۵خرداد۱۳۵۹ تعطیل اعلام کرد. امامخمینی که انقلاب فرهنگی را امری اسلامی و ملی میدانست و تأخیر در آن را فاجعه میشمرد، فرمان تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد. این ستاد در ۲۷ آذر ۱۳۶۱ بازگشایی دوباره دانشگاهها را اعلام نمود. برخی از فعالیتهای ستاد، تحول در برنامهریزی آموزشی، تأسیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و افزودن برخی از مواد آموزشی بود.
ستاد انقلاب فرهنگی در آذر ۱۳۶۳ با حکم امامخمینی به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی، افزون بر تکمیل طرحهای ستاد، به تدوین اصول سیاست فرهنگی نظام آموزشی و پژوهشی همت گماشت در مهر ۱۳۶۵ مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، در حکم قانون قرار گرفت.
پیشینه
فرهنگ آمیزهای از اندیشه، دین،[۱] علم، دانش،[۲] هنر، آداب و رسوم و شیوه زندگی است که طی تجربه تاریخی ملتها شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی است[۳] (ببینید: فرهنگ). ایران گرچه در پرتو گرایش به اسلام، همدوش با دیگر ملل اسلامی و پیشاپیش آنها مشعلدار تمدن شکوهمند اسلامی شد[۴] اما رژیم پهلوی فرهنگ اسلامی را بهتدریج در جامعه به انزوا برد و فرهنگ غربی را بر آن حاکم کرد[۵]؛ چنانکه میان دانشگاهیان و روحانیت جدایی افکند.[۶] به باور امامخمینی، سلطه استعمار فرهنگی از دبستان تا دانشگاه و دیگر مراکز تصمیمگیری تأثیر میگذاشت.[۷] فضای دانشجویی، پس از شهریور ۱۳۲۰ تا دهه سی، متأثر از تعلیمات احزاب چپ و وابسته به شوروی بود.[۸] افزون بر جریانهای لیبرال غربی، اندیشه سوسیالیسم نیز در بدنه دانشگاهها نفوذ کرده بود.[۹] کارگزاران کشور بیشتر از دانشگاهیان بودند و عقبماندگی دانشگاهها، عقبماندگی فرهنگی و علمی و سیاسی کشور را به دنبال داشت.[۱۰] روند آموزشی و مدیریتی به گونهای بود که اکثریت قاطع دانشجویان از طبقه مرفه بودند و بخش اعظم آنان نیز پس از تحصیل کشور را ترک میکردند.[۱۱]
زمینهها و عوامل تاریخی
از دهه بیستم، انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی به منظور مقابله با فشار تبلیغاتی ضد دینی تودهایها و بهائیان،[۱۲] تشکیل شد و بهتدریج گسترش یافت.[۱۳] ارتباط انجمنهای اسلامی در سالهای دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ با اندیشههای امامخمینی بیشتر شد.[۱۴] امامخمینی بر آن بود که در سایه آموزش و تربیت انسانی و اسلامی، استقلال و آزادی کشور بیمه خواهد شد.[۱۵] ایشان در آغاز انقلاب در ۳۰/۱۱/۱۳۵۷ بهمناسبت بازگشایی مدارس، پیروزی را در گرو علم و تقوا و شعور انقلابی و اتحاد بدون گرایش به چپ و راست شمرد و سفارش کرد درسهای مدارس و دانشگاهها از مطالبی که به سود استعمار و استبداد است، تصفیه شود و درسهای اسلامی و انقلابی که به بیداری و استقلال و آزادی جوانان کمک میکند، جایگزین آن گردد.[۱۶]
ازجمله اقدامهای سالهای نخست انقلاب، با هدف دگوگونی ساختارهای فرهنگی در دانشگاه و دیگر مراکز فرهنگی، انقلاب فرهنگی بود. استقلال فرهنگی و سیاسی و شعار نه شرقی و نه غربی از اهداف اصلی انقلاب بود.[۱۷] با گذشت چندین ماه از انقلاب، این احساس در قشر دانشجو پیدا شده بود که دستگاه رسمی کشور از افکار امامخمینی فاصله دارد و دیدار نمایندگان دولت موقت با مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت جیمی کارتر به آن دامن زد و دانشجویان در حرکتی خودجوش با تسخیر سفارت آمریکا اعتراض خود را نشان دادند.[۱۸] گروهی از دانشجویان پس از تسخیر سفارت آمریکا در پی همسوکردن دانشگاه با اهداف امامخمینی برآمدند.[۱۹]
در اسفند ۱۳۵۸، بخشنامهای مبنی بر پاکسازی دانشگاه از عناصر وابسته به رژیم پهلوی به تصویب مدیریت دانشگاهها رسید و شورایی به نام شورای انقلابی تزکیه دانشگاه تأسیس شد[۲۰]؛ ولی فرمانهای آن به اجرا در نیامد و هنوز جمع بزرگی از استادان ناصالح و دلبسته به رژیم پهلوی در دانشگاه فعالیت میکردند. گروههای سیاسی نیز دانشگاه و مدارس را عرصه تاختوتاز خود ساخته و روند تدریس و تحصیل را مختل کرده بودند.[۲۱] برخی استادان به جای درسهای رسمی، جزوههای انحرافی، ازجمله مارکسیسم درس میدادند و دانشجویان به جای درسخواندن، پیوسته در پی گردهمایی و تظاهرات بودند.[۲۲] مجادلات سیاسی در دانشگاهها به درگیری میانجامید و گروههایی از خارج دانشگاه به درگیریها دامن میزدند.[۲۳] رقابت شدیدی میان دانشجویان مارکسیست و مذهبی برای جذب دانشجویان جدید در جریان بود.[۲۴] جذب دانشجویان در نهادهای انقلابیای، چون سپاه پاسداران و جهاد سازندگی و مدیریت اجرایی موجب شده بود حضور نیروهای مذهبی در دانشگاهها کمرنگ شود و آرایش نیروها به زیان جریان مذهبی پیش رود.[۲۵]
جریانهای سیاسی افزون بر دامنزدن به رقابتها و تجمعات درون دانشگاه، هدایت تحریکات سیاسی خارج از دانشگاه علیه نظام اسلامی، مانند اغتشاش در ارتش، تحریکات کارگری و آشوبهای قومی را نیز بر عهده داشتند.[۲۶] برخی از آنان، همانند چریکهای فدایی خلق از سنگر دانشگاه به دفاع از غائلههای خونباری، مانند غائله ترکمنصحرا، خوزستان (ببینید: خلق عرب)، بلوچستان[۲۷] و گروههای تجزیهطلب کردستان برخاستند.[۲۸] گروهها ۱۵۰ اتاق آموزشی را اشغال و برای مبارزه درازمدت با نظام آذوقه ذخیره کرده بودند.[۲۹] احزاب سیاسی افزون بر سلاح سبک، حتی جنگافزارهایی سنگین، چون تانک در اختیار داشتند.[۳۰] کلاسهای دانشگاه عملاً تعطیل و بیشتر کلاسها درگیر بحثهای سیاسی بودند. استادان بر اساس گرایش سیاسی و عقیدتی، با دانشجویان رفتارهای متفاوتی داشتند. محیط متشنج دانشگاه به منبع جذب نیروی سازمانهای سیاسی تبدیل شده بود.[۳۱] امامخمینی در خرداد ۱۳۵۸ اغتشاشگران در دانشگاه را که با افکار کمونیستی و با شعار دفاع از کارگر، کارگران را به تعطیلی کارخانهها و قومیتها را به تجزیهطلبی فرا میخواندند، «عمّال آمریکا» خواند و به آنان هشدار داد.[۳۲]
در ماههای پایانی سال ۱۳۵۸ تنش میان جریانهای غیر مذهبی و مذهبی طرفدار انقلاب در دانشگاهها به اوج رسید.[۳۳] افزون بر آن، در اول اسفند ۱۳۵۸ درگیری میان هواداران سازمان مجاهدین خلق و دانشجویان عضو مجمع تفکرات شیعی مشهد، به رهبری عبدالحمید دیالمه، به گروگانگیری و مجروحشدن عدهای از دانشجویان انجامید.[۳۴] شورای سرپرستان دانشکدههای دانشگاه مشهد، در اعتراض به این حوادث، واحدهای آموزشی دانشگاهها جز واحدهای درمانی را تعطیل کرد.[۳۵] روز دوم اسفند، جناحهای رقیب در دانشگاه تهران با هم درگیر شدند، رئیس شورای سرپرستی دانشگاه و نامزد مورد حمایت سازمان مجاهدین خلق در انتخابات مجلس، در اعتراض به نبود امنیت در دانشگاه استعفا کرد.[۳۶] وجود ستادهای عملیاتی گروههای سیاسی در دانشگاهها دانشجویان مسلمان و رهبران نظام و نخبگان سیاسی را نگران ساخت.[۳۷]
از سوی دیگر، وزارت علوم طی طرحی پیشنهاد کرد آموزش عالی از دولت مستقل و نیروهای نظامی و انتظامی به داخل دانشگاه وارد نشوند.[۳۸] سیدابوالحسن بنیصدر رئیسجمهور وقت نیز طرحی به نام «شورای عالی فرهنگ» به ریاست خود و همفکرانش برای اصلاح دانشگاه به تصویب شورای انقلاب رساند.[۳۹] گروهی از افراد انجمن اسلامی به تشویق سیدمحمد حسینی بهشتی در صدد یافتن راهکاری برای پاسخ به اصلاحات بنیادین مورد نظر امامخمینی برآمدند[۴۰] و در نهایت حزب جمهوری اسلامی در راستای انقلاب فرهنگی دانشگاهها طرحی به مسئولان ارائه داد که به نظر اعضای آن از سیطره لیبرالها بر دانشگاه جلوگیری میکرد و به اهداف انقلاب در مراکز آموزش عالی و مدارس کشور تحقق میبخشید.[۴۱]
ضرورت انقلاب فرهنگی
امامخمینی با توجه به نقش دانشگاه در اداره کشور،[۴۲] ضرورت تحول علمی،[۴۳] فرهنگی،[۴۴] همبستگی حوزه و دانشگاه[۴۵] و ضرورت تربیت نسلی از دانشجویان دلسوز و متعهد[۴۶] و آرامش در مراکز آموزشی،[۴۷] بر این باور بود که باید تحول فرهنگی را از دانشگاهها آغاز کرد. شرایط حاکم بر دانشگاهها[۴۸] و اختلال گروههای سیاسی در روند تحصیل و تدریس به این تحول شتاب داد.[۴۹] امامخمینی که در ۱۲ فروردین سال ۱۳۵۸ بر ضرورت تحول در دانشگاهها تأکید ورزیده بود،[۵۰] در ادامه نیز دانشجویان را تشویق کرد با مدارا و برهان، خیانتهای گروههای معاند را آشکار سازند و دست استادان وابسته به آمریکا و شوروی را که تفکرات الحادی به دانشجویان تزریق میکنند، از مراکز آموزشی کوتاه کنند.[۵۱] ایشان همچنین پیشنهاد کرد برای آگاهی بیشتر دانشجویان به تعالیم دینی و پاسخ به منحرفان و کمونیستها، از افراد آگاه و گوینده بهویژه سیدعلی خامنهای استفاده کنند.[۵۲] پس از پیام امامخمینی، خامنهای هفتهای یک روز در مسجد دانشگاه تهران پس از اقامه نماز جماعت برای دانشجویان سخنرانی میکرد و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.[۵۳]
امامخمینی در پیام نوروزی سال ۱۳۵۹، نیز از انقلابی اساسی در دانشگاههای کشور با هدف تحول در مراکز آموزشی و زدودن بدآموزیهای رژیم پهلوی و طرد استادان وابسته به شرق و غرب و روشنفکران غیرمتعهد و منحرف سخن گفت و برای جبران عقبماندگیهای فرهنگی، بر مطالعه و عمل به مبانی اسلامی در دانشگاه تأکید کرد[۵۴] و به طلاب و دانشجویان توصیه کرد دربارهٔ مبانی اسلام اصیل مطالعه کنند و از انحراف و التقاط فکری بپرهیزند و راه خود را از روشنفکران غیرمتعهد جدا کنند.[۵۵]
آغاز انقلاب فرهنگی
دانشجویان و کارکنان پیرو خط امام دانشگاه، بهویژه انجمنهای اسلامی، خود را مخاطب پیام نوروزی امامخمینی دانستند[۵۶] و در تعطیلات عید به شور نشستند و راههای تحقق امر ایشان را بررسی کردند[۵۷] و در حمایت از پیام نوروزی ایشان خواستار تعطیلی موقت مراکز آموزشی شدند.[۵۸] شورای انقلابی تزکیه دانشگاه تهران دستور داد کلیه دانشجویان و کارکنانی که پیشتر عضو سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) یا مورد حمایت آن بودند و نیز وزرا و وکلای مجلسین شاغل در دانشگاه از سال ۱۳۴۵ به بعد برکنار شوند.[۵۹] بنیصدر نیز ضمن مخالفت با وجود ستاد گروههای سیاسی در دانشگاهها اظهار امیدواری کرد طی سه روز، گروهها دفاتر خود در دانشگاهها را تخلیه کنند و وضعیت عادی در این مراکز برقرار شود.[۶۰]
از آغاز سال ۱۳۵۹ درگیری میان جناحهای اسلامی و رقیبان فکری و سیاسی در دانشگاهها شدت گرفت. وزارت کشور در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹، طی بخشنامهای کلیه فعالیتهای گروههای سیاسی در مراکز عالی را ممنوع کرد که هیاهوی پردامنهای در پی داشت.[۶۱] درگیری دانشگاه تبریز را باید نقطه آغاز انقلاب فرهنگی شمرد. در ۲۶/۱/۱۳۵۹ اکبر هاشمی رفسنجانی در تالار اجتماعات دانشکده پزشکی این دانشگاه، برای دانشجویان دربارهٔ مبانی فکری و اهداف و بنیادهای انقلاب اسلامی سخن میگفت که گروهی از دانشجویان هوادار سازمان مجاهدین خلق و کمونیستها، جلسه را به تشنج کشیدند و درگیری آنان و دانشجویان انجمن اسلامی موجب شکستن درهای تالار و قطع سخنرانی شد. روحانیان و مردم تبریز طی راهپیمایی این حرکت را محکوم و ساختمان مرکزی دانشگاه تبریز را انجمن اسلامی دانشجویان تصرف کردند و متصرفان خواستار تصفیه و پاکسازی دانشگاه شدند. مردم تبریز از این خواستهها حمایت کردند و کلاسهای دانشگاه تعطیل شد.[۶۲] سنگینترین درگیریها در دانشگاه تربیتمعلم تهران رخ داد. این درگیریها به کشتهشدن فردی به نام پرویز ستاری انجامید. تحقیقات، سازمان چریکهای فدایی خلق را مسئول این قتل معرفی میکرد.[۶۳]
در اول اردیبهشت ۱۳۵۹ دهها هزارنفر از مردم به دعوت انجمنهای اسلامی دانشگاه به طرف اقامتگاه امامخمینی در دربند راهپیمایی کردند. شعارها و پارچهنوشتههای جمعیت دعوت به تحول فرهنگی بود.[۶۴] امامخمینی در این دیدار از ضرورت انقلاب فرهنگی و اسلامیشدن دانشگاه سخن گفت و ضمن انتقاد از وضع دانشگاهها، تربیت اسلامی و پرورش جوانان متعهد و دلسوز و مفید و ساختن دانشگاهی مستقل و غیروابسته به شرق و غرب را دو هدف اساسی در اسلامیکردن دانشگاهها خواند[۶۵] و با بیان طرفداری اسلام از علم و دانش به شایعههای ناروا پاسخ داد و تقسیم علومی، مانند هندسه و فیزیک را به اسلامی و غیر اسلامی، مغرضانه خواند و دانشگاه وابسته را مایه هراس دانست و هدف را داشتن دانشگاه مستقل شمرد.[۶۶]
در ادامه دانشجویان مسلمان ساختمان مرکزی دانشگاه تهران را در اختیار گرفتند و اعلام کردند در اجرای پیامهای پاییزی و نوروزی امامخمینی گام برمیدارند و هدفشان پاکسازی دانشگاه از ساختار امپریالیستی و ایجاد ساختار اداری و آموزشی مستقل به جای آن است[۶۷] و این حرکت با حمایت مردم انقلابی روبهرو شد.[۶۸] شورای انقلاب در همان روز طی اطلاعیهای اعلام کرد کلیه ستادها و دفترهای گروهها در دانشکدهها و مؤسسات آموزش عالی، ظرف سهروز برچیده شود و از مدیران مراکز خواست امتحانات مراکز عالی تا ۱۴ خرداد ۱۳۵۹ پایان یابد و پس از آن دانشگاهها تعطیل و هر گونه استخدام در دانشگاه متوقف شود.[۶۹] شورای انقلاب از دانشجویان خواست دانشگاه را ترک کنند. بنیصدر نیز از تصمیمات شورای انقلاب حمایت کرد.[۷۰] انجمنهای اسلامی دفاتر خود در دانشگاه را تخلیه کردند؛ ولی سازمان دانشجویان چپگرای پیشگام در اطلاعیهای اعلام کردند حاضر به ترک سنگر دانشگاه نیستند و هواداران این گروه در خیابان ۱۶ آذر، خود را برای درگیری آماده کردند و با آغاز درگیری در اول اردیبهشت ۱۳۵۹، میان هواداران پیشگام و پاسداران، شماری زخمی و پنج نفر کشته شدند.[۷۱] مردم و نهادهای انقلابی از مواضع امامخمینی دربارهٔ انقلاب فرهنگی حمایت کردند و در حمایت از پاکسازی دانشگاهها[۷۲] در دوم اردیبهشت در دانشگاه تهران گرد آمدند.[۷۳] گروهها برای تخلیه دفاتر و جمعآوری وسایل پنج نفر را معرفی کردند[۷۴] و به کمیته مرکزی انقلاب دستور داده شد امنیت دانشگاهها و نمایندگان گروهها را در جریان تخلیه دانشگاه بر عهده بگیرد.[۷۵]
واکنشهای منفی
شماری از جریانهای سیاسی با اساس انقلاب فرهنگی مخالف یا از شیوه اجرای آن ناخرسند بودند.[۷۶] شورای سرپرستی دانشگاه تهران[۷۷] اشغال و تعطیلی برنامههای آموزشی دانشگاهها را محکوم کرد. برخی مراکز آموزش عالی با تأکید بر ضرورت انقلاب آموزشی، به تحدید آزادیهای سیاسی و تغییر در برنامهها بدون تصمیم شوراهای هماهنگی دانشگاهها اعتراض کردند.[۷۸] سرپرست دانشگاه تهران تعطیلی دانشگاه را به سود آمریکا[۷۹] و موجب سرگردانی بسیاری از فارغالتحصیلان و به زیان طبقات فرودست شمرد.[۸۰] سازمان چریکهای فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، حزب توده و دیگر نیروهای مخالف نظام با هواداران امامخمینی درگیر شدند و آن را مقدمه سرکوب نیروهای انقلابی دانستند.[۸۱] مهدی بازرگان نیز ضمن موافقت با اساس تحول فرهنگی با شیوه آن موافق نبود.[۸۲]
امامخمینی به شبههافکنی مخالفان انقلاب فرهنگی پاسخ داد و برخی مخالفان تحول دانشگاه را غربزده و مخالف اسلام نامید که برای بیرونکردن دین از صحنه زندگی به مسئولان انقلاب فرهنگی تهمت علمستیزی میزنند؛ حال آنکه اسلام بیش از هر مکتبی به علم و دانش اهمیت دادهاست و مردم نیز هوادار این حرکتاند و سخنان اغواگرانه مخالفان در آنان تأثیری ندارد.[۸۳] ایشان مخالفان تحول دانشگاه را مخالفان همکاری فیضیه و دانشگاه شمرد[۸۴] و گروهی از آنان را جنگطلبانی دانست که دانشگاه را سنگر قرار دادهاند و در دانشگاه اتاق جنگ راه انداختهاند.[۸۵]
ایشان مدیران مستعفی دانشگاه تهران را مسئول نابسامانیهای دانشگاه شمرد[۸۶] و آرزو کرد دانشگاه با برنامه درست دینی و اسلامی و به همت استادان و معلمان مسلمان هر چه زودتر باز شود.[۸۷] هاشمی رفسنجانی خطیب جمعه آن روز نیز استعفای آنان را خیانت شمرد.[۸۸] دانشجویان و استادان مسلمان و متعهد با برپایی نشستها و مناظرههای علمی به آگاهکردن مردم پرداختند و با بررسی و نقد، ضرورت انقلاب فرهنگی و تربیت استادان متعهد و تحول در علوم آموزشی را روشن ساختند.[۸۹] نیز استادان طرفدار امامخمینی و مسئولان انقلاب، انقلاب فرهنگی را نه حرکتی برای جلوگیری از فعالیت گروهها بلکه بیگانگی برنامههای دانشگاه با فرهنگ اسلامی و نیازهای جامعه را از اهداف آن ذکر کردند و تربیت استاد و گزینش دانشجو و اسلامیکردن دانشگاه را از اهداف اصلی این حرکت شمردند.[۹۰]
شکلگیری ستاد انقلاب فرهنگی
امامخمینی پس از تعطیلی دانشگاهها در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹، برای ساماندادن به حرکت انقلابی دانشجویان، ضرورت انقلاب فرهنگی را امری اسلامی و ملی شمرد و دربارهٔ نگرانی دانشجویان مردم و دانشجویان متعهد از فعالیت اخلالگران سخن گفت و تأخیر در ساماندادن به دانشگاها را فاجعه خواند و دستور داد برای ساماندادن به دانشگاهها ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل دهند. در این فرمان، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد، جلالالدین فارسی و علی شریعتمداری مأمور شدند با تشکیل ستاد و دعوت از صاحبنظران، استادان و دانشجویان مسلمان و متعهد، به امور دانشگاهها سامان دهند.[۹۱] تعیین خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها با تکیه بر مبانی فرهنگ اسلامی، انتخاب و آمادهسازی استادان شایسته و رسیدگی به انقلاب آموزشی در دیگر مراکز آموزشی، ازجمله دبیرستانها بر عهده این ستاد قرار گرفت.[۹۲] عبدالکریم سروش نیز به عنوان سخنگوی ستاد انتخاب شد.[۹۳] امامخمینی در ۱۶ تیر ۱۳۵۹ در جمع اعضای ستاد بر ضرورت سالمسازی دانشگاهها و تحقیق دربارهٔ سابقه معلمان و استادان سخن گفت[۹۴] و در ۲۹ اسفند ۱۳۵۹ به مناسبت سال نو، مردم و مسئولان را به الفت، وحدت و همدلی توصیه کرد و از ستاد انقلاب فرهنگی خواست با کوشش و افزایش گروههای متعهد و متخصص کار را به نتیجه رسانند و همه توان خود را برای بازشدن دانشگاهها به کار گیرند.[۹۵]
ایشان همچنین در ۲۴/۱/۱۳۶۰ در دیدار با گروهی از مردم تأکید کرد اسلام طرفدار دانش و تخصص است و از استادان متعهد و متخصص استقبال میکند[۹۶] و افزود علم و دانش در بستر آرامش رشد میکند و کسانی که به قواعد اسلام و توحید بیاعتقادند، نمیتوانند راهنمای علوم انسانی و تربیت انسانها باشند.[۹۷] امامخمینی از متفکران و استادان دانشگاه خواست با ستاد انقلاب فرهنگی همکاری کنند[۹۸] و در ۲۳ خرداد ۱۳۶۰ در دیدار اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، با اشاره به انگیزه مخالفت با انقلاب فرهنگی بر ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه تأکید کرد[۹۹] و در ۴ شهریور۱۳۶۰ رسماً به ستاد رسمیت داد و به آنان سفارش کرد خدا را حاضر و ناظر ببینند و در گزینش استاد محکم باشند.[۱۰۰] ایشان در ۱۷ آذر ۱۳۶۰ در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سفارش کرد اعضای ستاد با مدرسین حوزه علمیه مشورت کنند و آنان افرادی را برای همکاری با ستاد انقلاب فرهنگی معرفی کنند.[۱۰۱] ایشان در دوم دی ۱۳۶۰ محمدرضا مهدوی کنی و احمد احمدی را نیز جزء اعضای ستاد قرار داد.[۱۰۲]
ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در ۲۷ آذر ۱۳۶۱ طی پیام مشترکی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه، بازگشایی دانشگاهها را رسماً اعلام کردند.[۱۰۳] امامخمینی برای تقویت محتوای نظام دانشگاهی، بهویژه در عرصه علوم اسلامی بر پیوند هر چه بیشتر دانشگاه با حوزه تأکید کرد.[۱۰۴] در ۸ شهریور ۱۳۶۲ رئیسجمهور، سیدعلی خامنهای، از امامخمینی درخواست کرد ستاد انقلاب فرهنگی تکمیل شود و پیشنهاد کرد نخستوزیر (میرحسین موسوی)، وزیر فرهنگ و آموزش عالی، وزیر ارشاد اسلامی، علی شریعتمداری، احمد احمدی، عبدالکریم سروش، مصطفی معین و دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی به جمع ستاد انقلاب فرهنگی افزوده شود که امامخمینی با تشکر از خدمات گذشته ستاد با آن موافقت کرد.[۱۰۵]
کارنامه ستاد انقلاب فرهنگی
ستاد انقلاب فرهنگی در این مرحله فعالیتهای ماندگاری به انجام رساند؛ مانند تحول در برنامهریزی آموزشی به هدف هماهنگی دانشگاه با نیازهای انقلاب اسلامی از راه کاستن و افزودن بر مواد آموزشی مانند درس اخلاق و معارف به همه رشتهها، تأسیس سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی.[۱۰۶] حرکت وحدت حوزه و دانشگاه نیز از ثمرهای دیگر آن بود که مورد تأیید امامخمینی قرار گرفت.[۱۰۷] تدوین برنامههای آموزشی، تدوین لایحه تربیتمعلم، تأسیس مرکز نشر دانشگاهی و بازسازی بسیاری از برنامههای دانشگاهها[۱۰۸] و تأسیس دانشگاه امامصادق (ع) و مرکز تربیتمدرس در مدرسه دارالشفای قم در مسیر انقلاب فرهنگی بود.[۱۰۹]
تحول در جامعه و فرهنگ عمومی و اسلامیشدن دانشگاهها از اهداف انقلاب فرهنگی بودکه ستاد انقلاب فرهنگی نتوانست به آن دست یابد. عوامل متعددی، ازجمله نبود تجربه، کمبود نیروی انسانی کارآمد،[۱۱۰] روشننبودن هدف و نبود خطوط کلی برای ایجاد دانشگاه اسلامی[۱۱۱] و شرایط دشوار داخلی و خارجی و مشغولکردن بخش بزرگی از ظرفیتهای نظام، اختلاف و تداخل وظایف نهادهای اجرایی، چون جهاد دانشگاهی و وزارت علوم و نبود طرحی منظم جهت سامان فعالیتها در این امر دخیلاند.[۱۱۲]
با گذشت چهار سال از فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی و ضرورت توسعه انقلاب فرهنگی در همه شئون فرهنگی و آموزشی کشور، رئیسجمهور وقت، سیدعلی خامنهای، برای بار دوم به امامخمینی پیشنهاد کرد ستاد انقلاب فرهنگی ترمیم و تکمیل شود.[۱۱۳] امامخمینی در ۸/۶/۱۳۶۲، در پاسخ به نامه وی از ستاد انقلاب فرهنگی به «پایگاه اسلامی ملی» که سرنوشت کشور بدان بسته بوده تعبیر کرد و ابراز امیدواری کرد با ترمیم ستاد و کوشش دانشجویان عزیز و متعهد و هماهنگی استادان و تلاش دستاندرکاران مؤمن و پشتیبانی مردم، این پایگاه با استقلال و شایستگی به خدمت ادامه دهد و دانشجویان از نفوذ عوامل بیگانه در دانشگاه جلوگیری کنند و در صورت مشاهده، آن را به ستاد انقلاب فرهنگی اطلاع دهند.[۱۱۴] ایشان در حکم ۱۹/۹/۱۳۶۳ ضمن قدردانی از کوششهای ستاد، آن را رسماً به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل کرد. در این حکم هدف از تشکیل شورا خروج از فرهنگ غربی و نفوذ و جایگزینشدن فرهنگ آموزنده اسلامی ـ ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینهها قید شده بود.[۱۱۵]
شکلگیری و اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی
با بازشدن دانشگاهها و گسترش مراکز آموزش عالی،[۱۱۶] لزوم گسترش انقلاب فرهنگی به فرهنگ عمومی و سطح کشور و لزوم انقلاب واقعی و بنیادین در آموزش،[۱۱۷] ضرورت تقویت این نهاد بیش از بیش احساس شد. برخی از اعضای ستاد انقلاب خواستار تحولی بنیادین در نظام آموزشی و برخی خواستار اصلاح دانشگاهها بودند و انقلاب فرهنگی هدایتشده را ناممکن میشمردند[۱۱۸] که در نهایت رأی گروه دوم غلبه کرد.[۱۱۹] فعالیت اولیه ستاد انقلاب فرهنگی که مستمر ادامه داشت، بیشتر صرف بازنگری در کتابهای آموزشی، تهیه و تدوین برنامه درسی دانشگاهها، اصلاح و تدوین قوانین و مقررات آموزشی و گسترش دورههایی شد که مقدمات آنها در گذشته فراهم آمده بود.[۱۲۰]
امامخمینی افزون بر اعضای سابق ستاد، رؤسای قوای سهگانه (سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و اکبر هاشمی رفسنجانی)، محمدرضا مهدویکنی، سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش، سیدرضا داوری استاد دانشگاه، نصرالله پورجوادی استاد دانشگاه و سیدمحمدرضا هاشمی را به عضویت در این شورا منصوب کرد.[۱۲۱] شورا در دومین و سومین جلسه خود (۴ و ۱۱/۱۰/۱۳۶۳) برای اداره جلسات و تنظیم برنامههای خود آئیننامهای تدوین کرد. براساس ماده ۵ آن، شورای عالی دارای رئیس، نایبرئیس، دو منشی و یک دبیر است که از میان اعضا انتخاب میشوند. ماده ۷ اعتبار هر مصوبه را منوط به رأی اکثریت حاضر در جلسه و حضور یکی از اعضای سه قوه میداند. بر اساس ماده ۱۱ شورا دارای دبیرخانهای خواهد بود که زیر نظر رئیس دایم شورا فعالیت میکند.[۱۲۲]
شورای عالی انقلاب فرهنگی اهدافی فراتر از اهداف دانشگاه و نظام آموزشی را دنبال میکرد. در ۵/۱۲/۱۳۶۳ وظایف آن با توجه به پیام امامخمینی به تصویب رسید.[۱۲۳] نیز گسترش فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و اعتلای فرهنگ عمومی، تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر غربزدگی، تحول دانشگاهها و مدارس، تعمیم سواد و تقویت و بسط نیروی تفکر، نشر افکار و آثار انقلاب اسلامی و ایجاد روابط فرهنگی با کشورهای دیگر، بهویژه کشورهای اسلامی و حفظ و احیای آثار اسلامی و ملی، ازجمله اهداف و وظایف آن بود.[۱۲۴]
کارنامه شورای عالی انقلاب فرهنگی
شورای انقلاب فرهنگی افزون بر تکمیل طرحهای ستاد انقلاب فرهنگی به تدوین اصول سیاست فرهنگی نظام آموزشی و پژوهشی همت گماشت و کمیتههایی برای اجرای مصوبات شورا تأسیس کرد.[۱۲۵] تأسیس شورای فرهنگ عمومی، شورای عالی مدیریت و برنامهریزی،[۱۲۶] شورای نخبگان بدون مدرک دانشگاهی[۱۲۷] و تدوین سیاست تحقیقاتی کشور[۱۲۸] از دیگر کارکردهای آن است. تلاش برای پیوند آموزش و پژوهش و ارتباط آموزهها و نیازهای جامعه، راهاندازی دوره تحصیلی تکمیلی و توسعه آموزش عالی،[۱۲۹] تأسیس دانشگاه تربیتمدرس[۱۳۰] و دانشگاه بینالمللی امامخمینی،[۱۳۱] کمک به تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز آموزشی غیرحضوری مانند پیام نور،[۱۳۲] تأسیس چندین فرهنگستان ازجمله فرهنگستان علوم،[۱۳۳] راهاندازی شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی،[۱۳۴] تعیین اهداف و سیاستهای رسانههای مکتوب،[۱۳۵] تعیین دستگاههای تصمیمگیری امر اشتغال و ارتقای علمی و فرهنگی جوانانِ راهنیافته به دانشگاه،[۱۳۶] راهاندازی شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و تأسیس مدارس خاص اتباع خارجی،[۱۳۷] از دیگر فعالیتهای شورای انقلاب فرهنگی بودهاست.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه ۸۸ خود (۱۵/۷/۱۳۶۵) مقرر کرد که به دولت رسماً و کتباً اطلاع داده شود که مصوبات شورای عالی در حکم قانون است. در این صورت در مرتبهای پایینتر از قوانین مصوب مجلس قرار میگیرد؛ ولی اگر مصوبهای از مصوبات شورای عالی به دلیل اهمیت ویژه آن، به تأیید مقام رهبری برسد، این مصوبه جزء فرمانهای رهبری و احکام حکومتی قرار میگیرد و از قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی بالاتر خواهد بود.[۱۳۸]
جهاد دانشگاهی
جهاد دانشگاهی از زیرمجموعههای ستاد انقلاب فرهنگی بود که با عضویت دو نفر دانشجو به گزینش جهاد دانشگاهی در ستاد انقلاب فرهنگی[۱۳۹] نقش مستقیمی بر عهده داشت. در سال ۱۳۶۳ جهاد دانشگاهی به «ستاد اجرایی انقلاب فرهنگی» تغییر نام داد؛ ولی پس از جداشدن وزارت فرهنگ و آموزش عالی از دانشگاه در سال ۱۳۶۴ دوباره جهاد دانشگاهی خوانده شد و در ۲۲/۸/۱۳۶۹ به عنوان واسطه دانشگاه و بخش صنعتی و خدماتی کشور معرفی شد و بیرون از دانشگاه به فعالیتهای خود ادامه داد.[۱۴۰]
هدف
هدف از تشکیل جهاد دانشگاهی طبق اساسنامه عبارت بود از: گسترش و تبلیغ معارف و ارزشهای اسلامی در دانشگاه، گسترش تحقیقات علمی و صنعتی برای رفع نیاز جامعه، تقویت روحیه تتبع و تفکر و شکوفاساختن استعدادهای نهفته دانشگاهیان و مردم[۱۴۱] و نیز آشنایی دانشگاهیان و مردم با مشکلات موجود جامعه برای فراهمشدن زمینه استفاده از نیروی مردمی، آشنایی دانشگاهیان با معیارها و آموزههای اسلامی، کوشش برای تأمین کادر تحقیقاتی و اجرایی جهاد سازندگی و دیگر نهادهای انقلابی، کوشش در حل مسائل اجتماعی و اقتصادی و استقلال کشور با استفاده از نیروی فکری دانشگاهها به صورت طرحهای ضربتی و درازمدت و همکاری با مراکز ذیصلاح برای ایجاد نظام آموزشی دانشگاهی جدید.[۱۴۲]
برابر با ماده ۳ اساسنامه جهاد دانشگاهی، دوازده وظیفه برای تحقق اهداف یادشده بر عهده جهاد دانشگاهی گذاشته شد؛ ازجمله: مشارکت در اسلامیکردن دانشگاهها و فعالیتهای تحقیقاتی، ایفای فعالیتهای تحقیقاتی داخل و خارج دانشگاه، برنامهریزی و آموزشهای تخصصی، مشارکت در تأمین تخصصهای مورد نیاز نهادها و سازمانها، مشارکت در کمیتههای انضباطی دانشگاه و در امور دانشجویی، همکاری با ستاد انقلاب فرهنگی و اجرای طرحهای بسیج دانشجویی.[۱۴۳]
پس از رحلت امامخمینی، شورای عالی انقلاب فرهنگی به فعالیت خود ادامه داد. در سال ۱۳۷۵ شورا برای بار سوم ترمیم شد و رهبری انقلاب در حکمی، ضمن تأکید بر لزوم تقویت آن، اعضای حقیقی و حقوقی آن را تعیین کرد و مهندسی فرهنگی کشور را از مسئولیتهای آن قرار داد.[۱۴۴]
پانویس
- ↑ مالرب، انسان و ادیان، ۳۳۹.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۵۱۰۹.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۳۴۶.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۴۹؛ ۹/۳۴۲ و ۱۴/۴۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۱۳.
- ↑ حاضری، تأملی در علل و پیامدهای انقلاب فرهنگی، ۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۹۴–۹۵؛ ۱۳/۱۷۹–۱۸۰ و ۱۴/۱۷۰.
- ↑ خامنهای، در مکتب جمعه، ۳/۱۸۳–۱۸۵.
- ↑ یزدی، جنبش دانشجویی در دو دهه، ۲۵.
- ↑ حاضری، تأملی در علل و پیامدهای انقلاب فرهنگی، ۷۶.
- ↑ کریمیان، جنبش دانشجوئی در ایران، ۳۰۴ و ۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۹۳–۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۹ و ۲۱/۲۸۶.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۲/۲.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۴۴–۳۴۹؛ قویدل معروفی و پورنجمی، سلسله بحثهای جنبش دانشجوئی، ۸۲–۸۳.
- ↑ پایگاه جامع تاریخ معاصر، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۰/۴/۱۴۹۴ش؛ ملکی، دیروز و امروز، ۱۸۸–۱۹۱.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۵۰۰.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، خطبهها، ۲/۴۹۹.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۲۷؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۵۱.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۸۱.
- ↑ حاضری، تأملی در علل و پیامدهای انقلاب فرهنگی، ۸۷–۸۸؛ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۲۲۳.
- ↑ حاضری، تأملی در علل و پیامدهای انقلاب فرهنگی، ۹۰؛ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۱۲/۱۸–۲۳.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۱۲/۱۸–۲۳.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۰۴.
- ↑ خامنهای، در مکتب جمعه، ۳/۱۸۴.
- ↑ ملکی، دیروز و امروز، ۲۰۰؛ طباطبایی، خاطرات، ۳/۲۹۱.
- ↑ پگاه حوزه، بازخوانی پنج دهه جنبش دانشجویی، ۲؛ فوران، مقاومت شکننده، ۲۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۳۶–۱۳۸.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۰۳.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲/۱۲/۱۳۵۸، ۱؛ کیهان، روزنامه، ۲/۱۲/۱۳۵۸، ۱۲.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۲/۱۲/۱۳۵۸، ۱۲.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۵/۱۲/۱۳۵۸، ۳؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۵۱.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۴۴–۳۴۹؛ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۱۰۵–۱۰۶؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹، ۱۰.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۲۱.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۵۰۱.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹، ۶.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۵۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۹۲.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۴۴–۳۴۹؛ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۱۰۵–۱۰۶؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹، ۶.
- ↑ فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ۵۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۳۸–۱۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۳۸–۱۳۹.
- ↑ خامنهای، حدیث ولایت، ۱۳۷۷، ۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۷–۲۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۰۹.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۱۹۷.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۱۹۷.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۲۸.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹، ۳.
- ↑ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۲۸۳.
- ↑ نهاد نمایندگی، ۵۶/۲۲؛ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۳۰–۱۳۱؛ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۴۶.
- ↑ پرسمان، مجله، ۲۵.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۲۱۵–۲۱۶؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۶۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۸–۲۵۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۴۸.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۳۰.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹، ۲ و ۶.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۴۸؛ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۱۴.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۲۱۵.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۴۹–۳۵۲.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۲۱۵.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹، ۳.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۱/۱/۱۳۵۹، ۲.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱۱/۲/۱۳۵۹ و ۱۲/۲/۱۳۵۹.
- ↑ ملکی، دیروز و امروز، ۱۸۷.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۵۱.
- ↑ ملکی، دیروز و امروز، ۲۰۳–۲۰۴.
- ↑ ملکی، دیروز و امروز، ۲۲۰–۲۲۱.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۱۲/۱۸–۲۳؛ اتحادیه دانشجویان مسلمان دانشگاهها و مدارس عالی، ۴۵–۵۵.
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۱۰۵–۱۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۹.
- ↑ رضوی، هاشمی و انقلاب، ۳۵۱–۳۵۲؛ هاشمی رفسنجانی، خطبهها، ۲/۵۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۳۰.
- ↑ امامخمینی، خطبهها، ۲/۵۱۰.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۱۳/۱۲.
- ↑ شرفزاده، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، ۲۴۶–۲۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۱–۴۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۳۱–۴۳۲.
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۳/۱۳۵۹، ۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۹۱–۲۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۳۰–۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۴۴–۴۴۵.
- ↑ کیهان، روزنامه، ۲۷/۹/۱۳۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۹ و ۲۱/۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۸۴.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۲۰.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۲۰.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۶.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۱۹.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۶۳، ۱۴۶ و ۱۵۸.
- ↑ روشننهاد، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، ۱۹۳.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۱۴۶ و ۱۵۸.
- ↑ اداره کل، مجموعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۸۳–۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۰–۱۱۱.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۶–۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۰.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۲۴/۵.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۱۷.
- ↑ قورچیان و دیگران، دائرةالمعارف آموزش عالی، ۱/۶۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۱.
- ↑ اداره کل، مجموعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲–۴.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۹.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۱۰–۱۱.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۵۱۸–۶۱۹.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۶۸–۶۹.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۲۰۹.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۲۸۵.
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب، ۱/۶۲۱–۶۲۴.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۲۶۵.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۲۶۷.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۲۵۹ و ۲۶۳.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۳۱۳.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۴۱۱.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۴۶۹.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۴۸۹.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۴۹۳ و ۵۲۷.
- ↑ دبیرخانه شورا، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ۱۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۸۳.
- ↑ مروار، جهاد دانشگاهی، ۴۷؛ صفرنژاد، تاریخ گذشته و امروز، ۱.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۳/۸.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۳/۵۱.
- ↑ دانشگاه انقلاب، مجله، شماره، ۳۲/۷.
- ↑ قاسمپور، شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۹۶–۱۹۷.
منابع
- اتحادیه دانشجویان مسلمان دانشگاهها و مدارس عالی، بیجا.
- اداره کل قوانین و مقررات کشور، مجموعه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، تهران، مؤسسه اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، ۱۳۸۱ش.
- بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نویسنده، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
- پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، پایگاه اطلاعرسانی، ۲۰/۴/۱۴۹۴ش.
- پرسمان، مجله، شماره ۵۶.
- پگاه حوزه، مجله، بازخوانی پنج دهه جنبش دانشجویی، شماره ۷۴، ۱۳۸۱ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲/۱۲/۱۳۵۸.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳۱/۱/۱۳۵۹.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۲۸/۳/۱۳۵۹ش.
- حاضری، علیمحمد، تأملی در علل و پیامدهای انقلاب فرهنگی، مجله متین، شماره ۸، ۱۳۷۹ش.
- خامنهای، سیدعلی، در مکتب جمعه، مجموعه خطبههای نمازجمعه تهران، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول ۱۳۶۵ش.
- خامنهای، سیدعلی، حدیث ولایت، بیانات، نرمافزار نور.
- دانشگاه انقلاب، مجله، شماره ۲، مرداد ۱۳۶۰.
- دانشگاه انقلاب، مجله، شماره ۳، شهریور ۱۳۶۰ شماره ۴، مهر۱۳۶۰.
- دانشگاه انقلاب، مجله، شماره ۱۲، خرداد ۱۳۶۱.
- دانشگاه انقلاب، مجله، شماره ۱۳، تیر ۱۳۶۱.
- دانشگاه انقلاب، مجله، شماره ۳۲، بهمن، ۱۳۶۲ش.
- دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، تهران، دانش پرور، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رضوی، مسعود، هاشمی و انقلاب، تهران، همشهری، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- روشننهاد، ناهید، انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- شرفزاده بردر، محمد، انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- صفرنژاد، تاریخ گذشته و امروز، روزنامه همشهری، ۲۲/۹/۱۳۸۲ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- فارسی، جلالالدین، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امامرضا (ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- قاسمپور، داود، شورای عالی انقلاب فرهنگی چاپشده در فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- قورچیان، نادرقلی، و دیگران، دائرةالمعارف آموزش عالی، تهران، وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- قویدل معروفی، حسین و مجید پورنجمی، سلسله بحثهای جنبش دانشجوئی، تهران، نجمالهدی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- کریمیان، علیرضا، جنبش دانشجوئی در ایران از تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۱ش.
- کیهان، روزنامه، ۲/۱۲/۱۳۵۸.
- کیهان، روزنامه، ۵/۱۲/۱۳۵۸.
- کیهان، روزنامه، ۳۰/۱/۱۳۵۹.
- کیهان، روزنامه، ۱۱/۲/۱۳۵۹.
- کیهان، روزنامه، ۱۲/۲/۱۳۵۹.
- کیهان، روزنامه، ۲۷/۹/۱۳۶۱ش.
- مالرب، میشیل، انسان و ادیان، ترجمه مهران توکلی، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مروار، محمد، جهاد دانشگاهی، چاپشده در فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
- ملکی، محمد، دیروز و امروز، گزیده یاداشتهای سیاسی و اجتماعی (۱۳۵۸–۱۳۷۶)، تهران، قصیده، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، تهران، نجات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، خطبههای نماز جمعه سال ۱۳۶۱، به کوشش محسن هاشمی، تهران دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۷۶ش.
- یزدی، ابراهیم، جنبش دانشجویی در دو دهه از ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۰، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
پیوند به بیرون
- سیدعباس رضوی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۴۷۹–۴۸۹.