غنا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:فقه]] | [[رده:فقه]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۹
غنا، حکم شرعی صدای طربانگیز.
غنا؛ صوتی که طربناک یا دربردارنده چهچهه زدن مُطرب باشد، یا از نظر عرف غنا باشد، هرچند ایجاد طرب نکند.
امامخمینی، غنا، را صوت رقیق و زیبای انسان دانسته که به سبب تناسب آن، شأنیت ایجاد طرب در افراد عادی را دارد؛ بنابراین صدای غیر رقیق، هرچند با تناسب مطربانه همراه باشد، غنا بهشمار نمیآید و همچنین کشیدن صدای زیبا، بدون تناسب موسیقایی، غنا نخواهد بود.
امامخمینی، رقت و زیبایی صدا را در تحقق غنا لازم میداند و غنا را از مقوله صوت یا کیفیت صوت دانسته؛ از اینرو نوع کلام هیچ دخالتی در صدق غنا ندارد.
امامان(ع) ضمن تحسین صدای زیبا در قرائت قرآن، شنیدن غنا را نهی کردهاند، امامخمینی نیز به حرمت غنا تصریح کردهاست.
امامخمینی درباره نوحهگری، مرثیه و قرائت قرآن، غنا را جایز نمیشمارد و عرف را مرجع تشخیص غنا دانستهاست و شنیدن آواز غیر مطرب یا مشکوک را بدون اشکال میداند.
معنی
غنا در میان واژهشناسان معانی متفاوتی دارد. برخی آن را به معنای صوت دانستهاند[۱] و برخی دیگر آن را صوتی شمردهاند که طربناک[۲] یا دربردارنده ترجیع (چهچهه زدن) مُطرب باشد یا از نظر عرف غنا باشد، هرچند ایجاد طرب نکند.[۳] ترجیع را شبیه و نزدیک به هم بودن ضربآهنگ صداها و گرداندن صوت در گلو خواندهاند.[۴] نیز طرب را برخی تنها شوق یا فرح و حُزن[۵] و برخی دیگر خفت و سبکی حاصل از فرح و حُزن[۶] دانستهاند. در اصطلاح نیز برای غنا تعریفهای گوناگونی به دست دادهاند که یکی از محورهای مهم بحث فقیهان است. امامخمینی پس از بررسی تعریفهای متعدد فقیهان، بهتفصیل به تبیین دیدگاه خویش پرداخته است.[۷]
ازجمله واژگان مرتبط با غنا، واژه «موسیقی» است که در یک معنای عام آوای آهنگینی است که با حنجره انسان یا ابزار ویژه موسیقایی تولید میشود. این تعریف از موسیقی هم شامل غنا میشود و هم موسیقی ابزاری، گرچه در کاربردهای رایج عرفی مقصود از موسیقی همان آهنگ یا موسیقی ابزاری است که گاهی همراه با آواز و گاهی بدون آن اجرا میشود. (ببینید: موسیقی)
پیشینه
غنا و آوازخوانی در طول تاریخ به سبب تأثیرات سحرگونهای که در ایجاد شور و وجد و سرور و ایجاد غم و اندوه و تهییج سربازان در جنگها داشته، پیوسته مورد توجه طبقات مختلف، بهویژه پادشاهان، خلفا، درباریان و هنرمندان بوده است[۸]؛ در ایران نیز همانند بسیاری از کشورها از نخستین ادوار تمدن، در مراسم ملی و مذهبی و در بزمها و رزمهای شاهان رواج داشته است[۹]؛ همچنین در تورات از غنا و رقص در میان بنیاسرائیل یاد شده[۱۰] و نواختن آلات مختلف موسیقی به آنها نسبت داده شده است.[۱۱]
در قرآن کریم آشکارا آیهای دربارهٔ غنا یافت نمیشود؛ هرچند با توجه به برخی احادیث، برخی آیات به غنا و حکم آن تفسیر شدهاند؛ از آن جمله در آیه ۶ سوره لقمان با توجه به روایاتی از پیامبر اکرم(ص)، عبارت «لَهْوَ الْحَدیثِ»[۱۲] و در آیه ۳۰ سوره حج، عبارت «قَوْلَ الزُّورِ»[۱۳] و در آیه ۳ سوره مؤمنون، واژه «لَغْوِ» به غنا[۱۴] تفسیر شده است. این احادیث زمینه بررسیهای مفسران و فقیهان را در ادوار مختلف فراهم آورده است. با روی کار آمدن بنیامیه و بنیعباس، با نادیده گرفتهشدن این آیات و احادیث، موسیقی و غنا با رقص و بادهگساری به دربار خلفا راه یافت[۱۵] (ببینید: موسیقی).
بحث از غنا در میان عالمان اهل سنت نیز مطرح است و اختلاف آرای فراوانی در تعریف و بهویژه حکم آن میتوان دید، چنانکه افزون بر حرمت، برخی آن را مباح یا مکروه دانستهاند.[۱۶]
فقیهان شیعه بحث از غنا و احکام آن را بیشتر در خلال مباحث مربوط به احکام تجارت و مکاسب محرمه آوردهاند؛ زیرا برخی از طریق آوازخوانی و غنا کسب درآمد میکردند.[۱۷] درمجموع فقیهان در زمینههایی چون تعریف غنا از نظر لغت و عرف، بیان مصداق مورد نظر شرع، چگونگی تشخیص مصداق آن و سپس احکام مربوط به آن بحث کردهاند. برخی نیز دراینباره رسالههای مستقلی نگاشتهاند.[۱۸]
امامخمینی نیز در فتاوای خود در تحریر الوسیله،[۱۹] وسیلة النجاة،[۲۰] رساله نجاة العباد[۲۱] و استفتائات،[۲۲] احکام غنا را ذکر کرده و در کتاب المکاسب المحرمه با تفکیک میان بحث از ماهیت عرفی و اصطلاحی غنا و ملاکهای تحقق آن و بحث از موضوع حکم شرعی، بهتفصیل به تعریف غنا و تبیین موضوع حکم شرعی و احکام آن پرداخته است.[۲۳] آنچه در اینجا مطرح میشود، مربوط به آواز و چگونگی صوت است؛ اما موسیقی با ابزاری که با استفاده از آلات موسیقی نواخته میشود، حکم خاص خود را دارد. (ببینید: موسیقی)
ماهیت غنا
برخی فقیهان همراه با توجه به تعریف لغوی و عرفی غنا، بیشتر تلاش خود را در راستای تعیین موضوع مورد نظر شرع صرف کردهاند[۲۴]؛ اما برخی دیگر به بحث از معنای لغوی و عرفی و نسبت آن با موضوع مورد نظر شرع نیز توجه کردهاند.[۲۵] در دیدگاه مشهور فقیهان پیشین،[۲۶] غنا در نزد عرف، کشیدن صدا همراه با ترجیع طربانگیز است،[۲۷] هرچند برخی طربانگیزبودن را شرط تحقق غنا ندانسته و مطلق آواز بلند دربردارنده مَد یا ترجیع را غنا شمردهاند.[۲۸] دراینباره آرای دیگری نیز گزارش شده است. فقیهان در تعیین موضوع حکم حرمت غنا نیز دیدگاههای متفاوتی به دست دادهاند. علامه حلی موضوع حرمت را ترجیع صوت و کشیدن آن (مَد) شمرده است.[۲۹] شهید ثانی دیدگاه فاضل مقداد[۳۰] مبنی بر واگذاری تعیین موضوع حرمت به عرف را پسندیده است.[۳۱] از دیدگاه وی، ملاک تشخیص غنای حرام، عرف است؛ حتی اگر صوت مطرب نباشد. از دیدگاه صاحب جواهر، موضوع حکم، کیفیت خاصی از صوت است که خالی از مَد و ترجیع و تحسین نباشد و عرف آن را غنا بنامد.[۳۲] شیخ انصاری حرمت غنا را از باب لهو و لغو و باطلبودن میشمارد و صوتی را که لهوی و ازجمله الحان اهل فسق باشد، موضوع ادله حرمت غنا میداند، هرچند عرف آن را غنا نداند.[۳۳] گروهی از فقیهان معاصر، وصف «کیفیت لهوی»، «مناسبت با مجالس لهو و لعب» یا وصف «ترجیع و طربانگیزی» را به موضوع حرمت افزودهاند.[۳۴]
امامخمینی پس از نقل حدود بیست تعریف لغوی و اصطلاحی و اشاره به تعریف مشهور،[۳۵] در تبیین ماهیت غنا، آن را صوت رقیق و زیبای انسان دانسته است که به سبب تناسب آن، شأنیت ایجاد طرب در افراد عادی و طبیعی را دارد[۳۶]؛ بنابراین صدای غیر رقیق، هرچند با تناسب مطربانه همراه باشد، غنا بهشمار نمیآید. شأنیت اطراب در تحقق غنا کافی است و لازم نیست صدا بالفعل مطرب باشد؛ از اینروی خواندن یک یا دو بیت شعر، بالفعل ایجاد طرب نمیکند؛ اما اگر خواندن آن به گونهای باشد که با ادامهدادن موجب طرب شود، خواندن همان یک یا دو بیت نیز غنا خواهد بود؛ همچنین کشیدن صدای زیبا، بدون تناسب موسیقایی، غنا نخواهد بود.[۳۷]
امامخمینی این تعریف را با اندکی فرق از استاد خود، محمدرضا اصفهانی، نقل کرده است. به باور اصفهانی، غنا صدایی است که شأنیت دارد به سبب تناسبش در افراد عادی ایجاد طرب کند[۳۸]؛ ولی چنانکه معلوم شد، امامخمینی رقت و زیبایی صدا را در تحقق غنا لازم میداند. فرق دیگر آنکه طرب در نظر اصفهانی به یک حالت سَبُکی گفته میشود که همچون مسکرات موجب از میانرفتن عقل از انسان شود؛ از اینرو صداهایی که عقل انسان را زایل نمیکند، از نظر اصفهانی، به هر اندازه باعث وجد و سرور یا غم و اندوه شود، غنا نیست ولی طبق نظر امامخمینی، هر اندازه خفت و سبکی که بر اثر سرور یا حزن به وجود آید، طرب نامیده میشود، اگرچه به حد ازاله عقل نرسد. به نظر ایشان، غنا از جهت اطراب، درجات مختلفی دارد و تنها برخی غناها ممکن است موجب از میانرفتن عقل شود؛ اما بیشتر آنها درجه کمتری از طرب ایجاد میکند.[۳۹]
امامخمینی در بیان ماهیت غنا و تحقق آن، بر خلاف نظر مشهور،[۴۰] مَدّ و ترجیع را ملاک نمیداند، بلکه ملاک، رقیقبودن صدا و تناسب موسیقایی آن است؛ به گونهایکه صدا شأنیت طربانگیزبودن داشته باشد؛ بنابراین اگر تناسب یک صدا و آواز موجب طرب نشود، هرچند لهوی، باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.[۴۱] ایشان احتمال میدهد وجود دو قید ترجیع و طرب در کلمات فقیهان به این دلیل بوده است که در زمان آنان غنا چنین ویژگیای (ترجیع مطرب) داشته است؛ از اینرو این دو قید را در غنا معتبر دانستهاند[۴۲]؛ هرچند امامخمینی در مقام فتوا نظر مشهور را ترجیح میدهد و در تحریر الوسیله، همانند سیدابوالحسن اصفهانی[۴۳] به دو قید ترجیع و طرب بسنده نمیکند و غنا را کشیدن صوت و نوعی ترجیع مطربانه میداند که مناسب مجلس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ادوات موسیقی باشد.[۴۴]
امامخمینی تصریح کرده است که همه فقیهان اشتراک نظر دارند که غنا از مقوله صوت یا کیفیت صوت است؛ بنابراین فرقی ندارد که کلام حق باشد یا باطل، شعر باشد یا قرآن، حکمت باشد یا مرثیه یا چیز دیگر؛ از اینرو نوع کلام هیچ دخالتی در صدق غنا ندارد.[۴۵] ایشان پس از بررسی ماهیت غنا، به این نکته اشاره کرده که موضوع حکم شرعی میتواند اعم یا اخص از ماهیت غنا باشد.[۴۶]
شیخ انصاری «قول الزور» و «لهو الحدیث» را از مقوله گفتار و نیز حکم به حرمت ذات غنا را از باب اِشعار (لهو الحدیث) به حرمت مطلق لغو و لهو دانسته است[۴۷]؛ ولی امامخمینی در تبیین موضوع حکم حرمت، با اشاره به آیههای ۳۰ سوره حج و ۶ سوره لقمان، به عنوان برخی از دلیلهای حرمت غنا و با توجه به روایات مفسره و الغای خصوصیت، برخلاف شیخ انصاری، ذات غنا را از مقوله صوت میداند و در عین حال آن را داخل در «قول الزور» و «لهو الحدیث» میشمارد[۴۸] و حرمت لهو و صداهای لهوی را به نحو مطلق نمیپذیرد؛ هرچند احتمال داده است با توجه به برخی روایات،[۴۹] صداهای لهوی، مانند غنا مصداق امر باطل باشند یا گفته شود غنا خصوصیتی ندارد و هر صدایی که مانع از ذکر خدا شود و انسان را گرفتار لهو کند، حرام است. بر این اساس ایشان احتیاط را در آن میداند که از ترانههای رایج در میان اهل فسق پرهیز شود، هرچند غنا نباشد.[۵۰] همچنین امامخمینی با اشاره به آرای فقیهانی که گستره موضوع حرمت غنا را محدودتر از ماهیت غنا دانستهاند،[۵۱] به نقد دیدگاه آنان پرداخته است.[۵۲]
حکم غنا
امامان معصوم(ع) ضمن تحسین صدای زیبا و تأکید بر استفاده از آن در مواردی، مانند قرائت قرآن،[۵۳] در تفسیر آیاتی در باب اجتناب از «قول الزور»،[۵۴] «لغو»[۵۵] و «لهو الحدیث»،[۵۶] غنا را از مصادیق این آیات دانستهاند و از آن نهی کردهاند و ضمن بیان آثار زیانبار غنا، آن را از گناهان کبیره شمردهاند و درآمد حاصل از آن را «سُحت» خواندهاند و از خرید و فروش کنیزکان آوازهخوان منع کردهاند[۵۷]؛ از اینروی فقیهان قائل به حرمت غنا شدهاند و برخی بر آن ادعای اجماع کردهاند.[۵۸] امامخمینی نیز به حرمت غنا و ایجاد صوت با کیفیت خاص تصریح کرده است.[۵۹]
در این میان برخی فقیهان مانند فیض کاشانی، در جمع میان روایات، نهی از غنا را متوجه غنایی دانستهاند که در زمان بنیامیه و بنیعباس، همراه با بهکارگیری ابزار لهو و اَشعار باطل و مانند آن مرسوم بوده است و مردان هنگام خواندن زن حضور داشتهاند؛ اما غنایی که در جهت یاد خدا و نعمتهای او و یاد بهشت و جهنم و مانند آن باشد، اشکال ندارد.[۶۰] از اینرو برخی فقیهان معتقدند فیض کاشانی، غنا را ذاتاً حرام نمیداند، بلکه تنها مقارنات آن از قبیل رقص و نواختن ابزار لهو را حرام میشمارد.[۶۱]
امامخمینی ضمن اثبات حرمت ذاتی، انتساب انکار حرمت ذاتی را به فیض کاشانی و محقق سبزواری صحیح نمیداند و معتقد است آنان صرفاً غنا را بر دو قسم غنای حق و باطل یا به تعبیر دیگر حرام و حلال تقسیم کردهاند که در این صورت مراد از غنای حلال و حق، غنایی است که دربردارنده اشعاری در یاد بهشت و دوزخ و تشویق به یادآوری آخرت باشد؛ اما غنای حرام و باطل آن غنایی است که در مجالس اهل لهو اجرا میشود. در این صورت خود غنا حرام است، نهتنها مقارنات آن.[۶۲] سپس ایشان با استناد به اطلاق روایات، این تقسیم را رد میکند و انصراف این روایات به غنای متعارف در زمان بنیامیه و بنیعباس را مردود میشمارد.[۶۳]
از سوی دیگر، گفته شده است امامخمینی در سالهای آخر عمر خود نظر جدیدی ابراز کرده است و در جلسهای که چند نفر از مسئولان کشور حضور داشتهاند، خاطرنشان کرده است این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی ایران پخش میشود، حلال است؛ اما اگر همینها در فلان کشور (عربستان) اجرا شود، حرام است.[۶۴] این نگاه امامخمینی به ملاک لهوبودن در فضا و احوال عمومی جامعه و کشور تفسیر شده است.[۶۵] در گزارشی دیگر آمده است که در جلسه سران کشور که در خانه سیداحمد خمینی تشکیل شده بود و تلویزیون هنگام ورود امامخمینی آهنگ یکی از خوانندگان را پخش میکرد، امامخمینی در پاسخ به پرسش اکبر هاشمی رفسنجانی که چگونه در گذشته موسیقی را حرام میدانست و اینک حلال، خاطرنشان کرد که ایشان اینک نیز همین موسیقی را اگر از رادیوی عربستان پخش شود، حرام میداند و افزود که ایشان خبر رادیوی رژیم پهلوی را نیز حرام میدانست و موسیقی که جای خود دارد؛ اما این موسیقی از نظام اسلامی پخش میشود و حلال است.[۶۶] بر این اساس فتوای ایشان تغییر نکرده است و ملاک حکم اولی همان مطرببودن است و این نظر بر اساس حکم ثانوی پخششدن از رسانه نظام فاسد است.[۶۷]
موارد استثنا
بر اساس دیدگاه مشهور فقیهان، غنای زن در مجلس عروسی زنانه، درصورتیکه مردی حضور نداشته باشد، از حکم حرمت استثنا شده است[۶۸] و شماری دیگر از فقیهان[۶۹] «حداء» (آواز شتربانان) را نیز استثنا کردهاند. برخی نیز غنا در مرثیه را هم جایز دانستهاند.[۷۰]
امامخمینی با طرح اشکال سندی و دلالی دربارهٔ روایات حلیت غنا در اعیاد و مجالس شادی[۷۱] و اشکال دلالی در روایات حداء،[۷۲] استثنای این موارد را از تحت حکم غنا نمیپذیرد و دربارهٔ نوحهگری، مرثیه و قرائت قرآن نیز غنا را جایز نمیشمارد و ادله آن را ناتمام و دلیل بر استحباب حسن صوت میداند، نه غنا[۷۳]؛ هرچند همسو با نظر مشهور و با استناد به روایت ابوبصیر،[۷۴] غنای زن در مجلس عروسی زنانه در شب زفاف را اگر مردی حضور نداشته باشد، جایز میداند.[۷۵] از نظر ایشان، روایت یادشده از جهت سند و دلالت بیاشکال است و ایشان احتمال میدهد حکم مجالسی که مقدمه شب زفاف است یا پس از آن برپا میشود نیز چنین باشد؛ همچنین بعید نمیداند نهی از حضور مرد منصرف به نامحرم باشد. در نتیجه حضور مردی که محرم زن خواننده است، جایز خواهد بود، هرچند حضور وی خلاف احتیاط است.[۷۶]
امامخمینی قطع نظر از طرح مسئله ماهیت غنا و تعیین موضوع حکم شرعی در کتاب استدلالی خود، در کتابهای فتوایی نیز به بیان حکم آن پرداخته و در مقام تعیین وظیفه مکلفان، معیارهایی جهت شناخت موضوع حکم شرعی به دست داده است. ایشان در فتوای خویش، ضمن ترجیح نظر مشهور، غنا را تنها زیباکردن صدا و آواز خوش ندانسته، بلکه معیارهایی، چون کشیدن، گرداندن صدا به کیفیت خاصی که طربانگیز باشد و مناسبت آن با مجالس لهو، محافل طرب، ابزار لهو و ادوات موسیقی را به آن افزوده است. همچنین ایشان استثنای غنای زنان آوازهخوان در عروسیها را بعید ندانسته و با شرایطی آن را جایز شمرده است.[۷۷]
امامخمینی در فتوای خویش اشارهای به مرجع تشخیص معیارهای غنا نکرده است؛ ولی از پاسخ ایشان به برخی استفتائات به دست میآید که ایشان عرف را مرجع دانسته است.[۷۸] ایشان در پاسخ به پرسشهایی که بیشتر با طرح برخی مصادیق صوت و آوازخوانیهایی که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران یا دیگر محافل اجرا میشود و دربارهٔ حکم اجرا یا شنیدن آن است، سؤالکننده را به عنوانهایی چون غنا، مطرب و مناسب مجالس لهو و لعب ارجاع میداد[۷۹] و ظاهر از این ارجاع، تشخیص مکلفان با تکیه بر مرجعیت عرف در تعیین معیارهای یادشده است. ایشان معمولاً در پاسخ خود این نکته را بیان کرده است که شنیدن آواز غیر مطرب یا مشکوک اشکالی ندارد.[۸۰]
پانویس
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۴۵۵؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۷/۲۷۴.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۵/۱۳۹.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۱/۳۲۱.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۲۵؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۸/۱۱۵؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۱۵۶.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ۷/۴۲۰.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۵۵۷.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۵۳.
- ↑ ←ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۳/۷۱۸–۷۱۹.
- ↑ زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۵/۴۰–۴۱؛ همایی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۷۰–۱۷۷.
- ↑ کتاب مقدس، خروج، ب۳۲، ۱۸–۱۹.
- ↑ کتاب مقدس، کتاب دوم سموئیل(ع)، ب۶، ۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۸/۴۹۱.
- ↑ کلینی، کافی، ۶/۴۳۱ و ۴۳۵–۴۳۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ۳۴۹.
- ↑ قمی، تفسیر، ۲/۸۸.
- ↑ ابنخلدون، مقدمه ابنخلدون، ۲/۸۵۳–۸۵۴؛ زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۵/۴۰–۴۱؛ همایی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۷۰–۱۷۷.
- ↑ وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۳۱/۲۹۴–۲۹۶.
- ↑ طوسی، المبسوط، ۸/۲۲۳؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۹۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۵–۴۶؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۷.
- ↑ ←سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء؛ خواجوئی، رسالة فی الغناء؛ میرزای قمی، رسالة فی تحقیق الغناء موضوعاً و حکماً؛ کشمیری، الروضة الغَنّاء فی عدم جواز استماع الغناء؛ مختاری، غنا و موسیقی.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.
- ↑ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، نجاة العباد، ۲۲۳.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۲/۱۵–۱۶ و ۳/۶۰۵.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۵۵.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۷۷–۴۸۲.
- ↑ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۹۱–۲۹۶؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۵.
- ↑ ←انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۹۱؛ سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء، ۲۲.
- ↑ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۱۷؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۱؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶.
- ↑ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۵–۴۶.
- ↑ قواعد الاحکام، ۳/۴۹۵.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۲/۱۱.
- ↑ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶.
- ↑ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۶.
- ↑ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۷–۲۸۸، ۲۹۰ و ۲۹۶.
- ↑ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۷؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۸۰–۴۸۱؛ گلپایگانی، وسیلة النجاة المحشی، ۲/۷؛ منتظری، رساله توضیح المسائل، ۴۴۴–۴۴۵؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۲۴۲.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۰۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۵–۳۰۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۳–۳۰۵.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶–۳۰۷.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.
- ↑ امامخمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷.
- ↑ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۷–۲۸۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷–۳۱۲.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۳۰۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۶۹.
- ↑ فیض کاشانی، الوافی، ۱۷/۲۰۵–۲۰۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۸/۶۱؛ سبزواری، کفایة الاحکام، ۱/۴۲۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۱۷–۳۲۸.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۶۱۴–۶۱۶.
- ↑ حج، ۳۰.
- ↑ مؤمنون، ۳.
- ↑ لقمان، ۶.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۲۰–۱۲۴، ۳۰۳–۳۱۲ و ۳۱۶–۳۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۶/۲۳۹–۲۴۷.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۲۶ و ۱۸/۱۸۴؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۵؛ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۵؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۶۹.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.
- ↑ فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ۲/۲۱–۲۲.
- ↑ عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۲/۱۷۳–۱۷۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۱۶–۳۱۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۲۲–۳۲۳.
- ↑ خامنهای، غناء، ۲۶۸.
- ↑ خامنهای، غناء، ۲۶۸.
- ↑ خمینی، روزنامه کیهان، ۱۱/۲/۱۳۷۰ش.
- ↑ سروش محلاتی، نظریه اخیر امامخمینی دربارهٔ موسیقی، ۲۴.
- ↑ نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۳۹–۱۴۰؛ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۸.
- ↑ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۱۷؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۱؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۱۸۰–۱۸۱.
- ↑ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۸/۶۱.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۲۸–۳۳۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۴۵–۳۴۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۳۰–۳۴۴.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۵۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۱/۳۵۰–۳۵۲.
- ↑ امامخمینی، نجاة العباد، ۲۲۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۶۰۳.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۲/۱۱–۱۶ و ۳/۶۰۳–۶۰۵.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۳/۶۰۳–۶۰۵.
منابع
- قرآن کریم.
- ابراهیم حسن، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش.
- ابنخلدون، عبدالرحمنبنمحمد، مقدمه ابنخلدون، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- اردبیلی، احمدبنمحمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- حلی، محقق، جعفربنحسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
- خامنهای، سیدعلی، غناء، متن درس خارجفقه رهبر معظم انقلاب، تهران، فقه روز، چاپ اول، ۱۳۹۸ش.
- خمینی، سیداحمد، روزنامه کیهان، ۱۱/۲/۱۳۷۰ش.
- خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الإمامالخوئی، مصباح الفقاهه، تقریر محمدعلی توحیدی، قم، مؤسسه احیاء آثار الامامالخوئی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، قم، مدینة العلم، چاپ بیست و هشتم، ۱۴۱۰ق.
- زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۳ش.
- سبزواری، محمدباقر، رسالة فی تحریم الغناء، چاپشده در ضمن کتاب غنا، موسیقی، تحقیق رضا مختاری، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- سبزواری، محمدباقر، کفایة الفقیه، مشهور به کفایة الاحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- سروش محلاتی، محمد، نظریه اخیر امامخمینی دربارهٔ موسیقی، مجله حریم امام، شماره ۳۸۰، ۱۳۹۸ش.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- صدوق، محمدبنعلی، معانی الاخبار، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهرهمند و دیگران، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
- عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، قم، امیر قلم، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق.
- فاضل مقداد، مقدادبنعبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، تحقیق سیدعبداللطیف کوهکمرهای، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، الوافی، تحقیق سیدضیاءالدین علامه، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، مفاتیح الشرائع، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، بیتا.
- فیومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- گلپایگانی، سیدمحمدرضا، وسیلة النجاة المحشی، قم، مهر، چاپ اول، ۱۳۹۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- منتظری، حسینعلی، رساله توضیح المسائل، قم، تفکر، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۷ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، کویت، دارالسلاسل، چاپ دوم، ۱۴۰۴–۱۴۲۷ق.
- همایی، جلالالدین، تاریخ ادبیات ایران، تهران، فروغی، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ش.
پیوند به بیرون
- هادی قشقاوی، غنا، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۵۰۹–۵۱۵.