ملکحسین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
[[رده:شخصیتهای خارجی]] | [[رده:شخصیتهای خارجی]] | ||
[[رده:مخالفان جمهوری اسلامی]] | [[رده:مخالفان جمهوری اسلامی]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ ۴ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۵
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | ملکحسین |
زادروز | ۴ نوامبر ۱۹۳۵م/ ۱۳۱۴ش |
شهر تولد | امان (پایتخت اردن) |
کشور تولد | اردن |
تاریخ درگذشت | ۷ فوریه ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ش |
دین | مسلمان |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | شاه اردن |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
تالیفات | مشاغل الملوک • حربی مع اسرائیل |
مَلکحسین شاه اردن، همپیمان محمدرضا پهلوی و حامی رژیم بعثی عراق در تجاوز علیه ایران.
حسین بن طلال، معروف به ملکحسین در سال ۱۹۳۵م – ۱۳۱۴ش در امان پایتخت اردن به دنیا آمد و تحصیلات خود را در مدرسه انگلیسیها در امان، سپس در هاروارد و مدرسه ویکتوریا در شهر اسکندریه مصر، انجام داد. او در کودکی به سلطنت رسید و در سال ۱۹۵۳م - ۱۳۳۲ش رسماً قدرت را با رسیدن به سن قانونی به دست گرفت. او از خاندان هاشمی منتسب به اهلبیت پیامبر(ص) بود.
در جنگ سال ۱۹۶۷م عربها و اسرائیل که کرانه باختری و رود اردن به اشتغال اسرائیل در آمد و هزاران فلسطینی آواره اردن شدند، مورد سرکوب و قتلعام قرار گرفتند و محمدرضا پهلوی از ملکحسین در این اقدامات حمایت میکرد. ملکحسین تلاش میکرد از ورود افکار و اندیشههای انقلابی امامخمینی به اردن جلوگیری کند.
ملکحسین که پیروزی انقلاب اسلامی ایران را تبریک گفته بود، در جنگ تحمیلی علیه ایران، به حمایت همهجانبه از صدامحسین پرداخت.
امامخمینی ملکحسین را همنوا با اسرائیل و صدامحسین و محمدرضا پهلوی میدانست و در پیام سال ۱۳۶۵ به زائران خانه خدا و نیز در وصیتنامه خود به شدت از ملکحسین انتقاد کرد. امام او را جنایتپیشهای دورهگرد خوانده که برای خدمت به آمریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت خود رویگردان نیست.
ملکحسین در سال ۱۹۹۴م - ۱۳۷۳ش به دنبال صلح کمپ دیوید توافق صلح با اسرائیل را امضا کرد و در سال ۱۹۹۹م در ۶۴ سالگی درگذشت.
معرفی اجمالی
حسینبنطلال، معروف به ملکحسین، در ۴ نوامبر ۱۹۳۵م/ ۱۳۱۴ش در امان پایتخت اردن زاده شد. وی دوران کودکی خود را در مدرسه انگلیسیها در امان گذراند و سپس در مدرسه هاروارد و مدرسه ویکتوریا در شهر اسکندریه مصر به تحصیل پرداخت.[۱] طلال پدر وی یازده ماه پس از بهقدرترسیدن در سال ۱۹۵۲م/ ۱۳۳۱ش به علت بیماری روانی، از سلطنت خلع شد و فرزندش حسین که در آن زمان در آکادمی نظامی سلطنتی سند هرست انگلستان مشغول به تحصیل بود به سلطنت رسید؛[۲] ولی چون هنوز به سن قانونی نرسیده بود، شورای نیابتِ سلطنت، وظایف وی را بر عهده گرفت تا اینکه در ماه می ۱۹۵۳م/ ۱۳۳۲ش پس از رسیدن به سن قانونی رسماً حکومت را در دست گرفت.[۳] وی از خاندان هاشمی منتسب به اهل بیت پیامبر(ص) بود؛ خاندانی که تا پیش از سلطه آلسعود در ۱۹۲۶م/ ۱۳۰۵ش حاکم حجاز و حافظان حرمین شریفین بودند. ملکحسین همواره از این امر برای به دست آوردن محبوبیت در میان توده مردم و تقویت مشروعیت خود بهره میبرد.[۴]
در جنگ ۱۹۶۷م/ ۱۳۴۶ش عربها و اسرائیل، کل کرانه باختری رود اردن، شامل بیتالمقدس و مکانهای مقدس این مناطق به اشغال رژیم اسرائیل درآمد[۵] و هزاران فلسطینی از سرزمین خود آواره و به کشور اردن رانده شدند که سه سال بعد در سال ۱۹۷۰م/ ۱۳۴۹ش رژیم اردن آنان را سرکوب و قتل عام کرد. روز این واقعه به جمعه سیاه معروف است. محمدرضا پهلوی در جریان قتلعام آوارگان فلسطینی در اردن از ملکحسین حمایت کرد[۶] رابطه ملکحسین با پهلوی بسیار گرم و صمیمانه بود. این روابط بهقدری دوستانه بود که وی سالی چند بار همراه همسر و برخی از بستگانش به ایران میآمد و برای تفریح به کاخهای ییلاقی پهلوی در شمال کشور میرفت.[۷] پهلوی همواره با دادن کمکهای مالی و پرداخت وامهای کلان به اقتصاد ورشکسته اردن کمک میکرد. در همین راستا وی حدود بیست فروند جنگنده فانتوم را که از امریکا خریداری کرده بود، برای تقویت بنیه نظامی اردن به ملکحسین هدیه کرد.[۸]
ملک حسین برای کمک به رژیم پهلوی، از ورود افکار و اندیشههای انقلابی امامخمینی به اردن جلوگیری میکرد و برای فعالیت عالمان دینی محدودیت ایجاد کرده بود.[۹] هنگام سفر جیمی کارتر رئیسجمهور امریکا در ژانویه ۱۹۷۸م/ ۱۳۵۷ش به تهران، محمدرضا پهلوی، ملکحسین را نیز به تهران دعوت کرد تا همزمان او نیز حضور داشته باشد.[۱۰] همچنین ملکحسین برای جلوگیری از سقوط رژیم پهلوی، هنگام اقامت امامخمینی در فرانسه، از ایشان درخواست کرد تا از مبارزه برای سقوط پهلوی دست بردارد؛[۱۱] ولی امامخمینی وساطت افرادی نظیر ملکحسین را بیفایده و در راستای تلاش برای ادامه خیانت و جنایت رژیم پهلوی به ملت ایران میدانست؛[۱۲] چنانکه گفته شده او برای میانجیگری میان امامخمینی و محمدرضا پهلوی به پاریس سفر کرد،[۱۳] اما امامخمینی پیش از سفر او اعلام کرد او را نخواهد پذیرفت.[۱۴] با این حال، پهلوی پس از خروج از ایران در ۲۶ دی ۱۳۵۷، قصد رفتن به اردن و دیدار با ملکحسین را داشت؛ ولی سفیر وقت ایران در اردن به وی اطلاع داد که شاه اردن از پذیرفتن او عذرخواهی کردهاست.[۱۵] امامخمینی با اشاره به عدم پذیرش پهلوی از سوی ملکحسین، آن را نشانه پشتکردن رفقای پهلوی به او دانست.[۱۶]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حکومت اردن نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و ملکحسین در اسفند ۱۳۵۷ طی پیامی این پیروزی را به امامخمینی تبریک گفت و در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هیئتی پنجنفره از شخصیتهای علمی اردن را به ریاست وزیر اوقاف و امور مقدسات کشورش به ایران فرستاد[۱۷] با این حال، وی از ضد انقلاب و مخالفان جمهوری اسلامی ایران حمایت میکرد و در صدد توطئه علیه نظام جمهوری اسلامی بود و آمادگی خود را برای ایفای نقش پهلوی در گسترش نفوذ و نقش نظامی امریکا در خلیج فارس اعلام کرده بود.[۱۸]
ملکحسین در جنگ عراق علیه ایران به حمایت همهجانبه از صدام حسین پرداخت و صراحتاً به نفع عراق و علیه ایران موضعگیری کرد[۱۹] و در همین راستا چند بار از عراق دیدن کرد و حتی در جبهههای جنگ حضور یافت و همراه صدام حسین گلوله توپی را به صورت نمادین به سوی خاک ایران شلیک کرد که فیلم آن هم از تلویزیون بغداد پخش شد.[۲۰] وی همچنین در طول هشت سال جنگ، بندر عقبه و راههای مواصلاتی اردن را برای حمل و نقل سلاح و تجهیزات نظامی سبک و سنگین در اختیار عراق قرار داد و به هواپیماهای عراق اجازه داد که از فرودگاههای اردن استفاده کنند.[۲۱] افزون بر این او نیروهای نظامی خود را برای کمک به رژیم عراق در جنگ و نیز سرکوب اعتراضات مردم عراق علیه رژیم بعثی، به آن کشور فرستاد و در یک سخنرانی تأکید کرد اگر لازم باشد نیروهای بیشتری را به عراق خواهد فرستاد؛[۲۲] چنانکه چند هیئت نظامی و گروهی از افسران اردن را به همراه تیپ زرهی یرموک با چهل دستگاه تانک برای اداره واحدهای نیروی هوایی و توپخانه به عراق فرستاد.[۲۳]. وی در مارس ۱۹۸۶م/ ۱۳۶۵ش برای کنترل و مقابله با رشد اسلامگرایی در اردن قانون انتخابات را تغییر داد و برخی اسلامگرایان را بازداشت و دانشجویان را سرکوب کرد که در این سرکوبی حدود بیست نفر از دانشجویان دانشگاه یرموک به قتل رسیدند.[۲۴] امامخمینی ملکحسین را همنوا با اسرائیل و صدام حسین و محمدرضا پهلوی میدانست و بارها به حمایت وی از رژیم عراق در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اشاره کرد و آن را عملی انتحاری و مضحک برشمرد.[۲۵] ایشان داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران را نشانه بیاطلاعی وی از پیامد این تصمیم دانست و تأکید کرد ملت مسلمان اردن، از جنگطلبی وی استقبال نخواهند کرد و ملکحسین مانند محمدرضا پهلوی شکست خواهد خورد.[۲۶] ایشان همچنین شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران و شور ایمان آنان دانست و او را نصیحت کرد فریب وعدههای امریکا را نخورد و به جای جنگطلبی و اقدامات سفیهانه، ارتش خود را برای نجات بیتالمقدس تجهیز کند.[۲۷]
امامخمینی با اشاره به اینکه ضعف نظامی صدام حسین را همه جهانیان متوجه شده بودند، اصرار ملکحسین بر حمایت از صدام را نکوهش کرد[۲۸] و با اشاره به اینکه صدام حسین به سبب حماقتی که داشت خودش را با دست خودش به هلاکت انداخت، تأکید کرد ملکحسین نیز با حمایت احمقانه از صدام حسین، خود را به هلاکت انداخت و مانند او در میان ملت اردن رسوا شد.[۲۹] به اعتقاد ایشان ملکحسین پس از تجربه برادر جنایتکارش صدام، از خواب خرگوشی برنخواسته و داوطلب جنگ با اسلام و قرآن کریم شدهاست، غافل از آنکه علاوه بر اینکه ملت اردن مسلمان است و هرگز با اسلام به جنگ برنخواهد خواست، سرنوشت او همان سرنوشت محمدرضا پهلوی با آن قدرت بزرگ شیطانی و پشتیبانی قدرتهای بزرگ و کوچک خواهد بود.[۳۰] ایشان پس از فتح خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱ نیز به کشورهای همجوار و منطقه هشدار داد امثال ملکحسین برای آنان نفعی ندارند و دین و دنیایشان را تباه خواهند کرد.[۳۱] با این حال، ایشان با اشاره به ادعای صلحطلبی صدام در جنگ تحمیلی و توسل به سران کشورهای منطقه از قبیل ملکحسین و ملکحسن، آنان را جنایتکاران تاریخ و ورشکستگانی دانست،[۳۲] که صلحطلبی آنان نیز باطنش جنگ است و با صلحطلبی ایران که انسانی، الهی و واقعی است، متفاوت میباشد.[۳۳]
از سوی دیگر، ملکحسین که وابسته به امریکا و انگلیس بود و همواره در جهت منافع امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه گام برمیداشت، بر اساس طرحهای «فهد» و «فاس» که به نفع رژیم صهیونیستی بود، تلاش میکرد عربها موجودیت رژیم اسرائیل را به رسمیت بشناسند؛[۳۴] از اینرو امامخمینی به وی و نیز برخی دولتهای منطقه هشدار داد با اینگونه طرحها علاوه بر پذیرش اسارت خود به دست امریکا و اسرائیل، دشمنی دولت و ملت و قوای مسلح ایران را برای همیشه برای خود ایجاد خواهند کرد.[۳۵] ایشان با اشاره به توطئه برگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی توسط ملکحسن و ملکحسین پس از پیمان کمپ دیوید، این اقدام را برای حل عقدههایی که از بیداری ملتها و پرخاشگری آنها برای اینان حاصل شدهاست، غیر کافی دانست.[۳۶] ایشان همچنین به سران جنبش غیر متعهدها سفارش کرد افرادی مانند ملکحسین و صدام حسین را از جمع خود دور کنند، تا بتوانند یک کنفرانس صحیح و جنبش غیر متعهد واقعی را تشکیل بدهند.[۳۷]
امامخمینی در ۱۶ مرداد ۱۳۶۵ در پیامی به زائران خانه خدا یادآور شد سیلیخوردگان از وحدت مسلمانان برای جلوگیری از پیروزی اسلام و ضربهزدن به شرف و عزت اسلامی، از دلالان دورهگرد و جنایتکاری امثال ملکحسین اردنی استفاده میکنند.[۳۸] ایشان همچنین در پیام دیگری به حاجیان در ۱۲ مرداد ۱۳۶۶ با اشاره به کشتار زائران خانه خدا به دست رژیم آلسعود، حمایت ملکحسین، صدام حسین و ملکحسن مراکشی از آلسعود و جنایات این خاندان را نکوهش کرد.[۳۹] ایشان در وصیتنامه خود نیز بهشدت از ملکحسین انتقاد کردهاست و او را جنایتپیشهای دورهگرد خوانده که برای خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت خود رویگردان نیست؛ از اینرو دشمنی ملتهای مسلمان با وی و امثال او مایه افتخار مسلمانان است.[۴۰]
در سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش پس از قرارداد صلح کمپ دیوید که با فشار امریکا میان اسحاق رابین نخستوزیر وقت اسرائیل و یاسر عرفات رئیس پیشین سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسید، ملکحسین نیز در ژوئیه ۱۹۹۴م/ ۱۳۷۳ش توافق صلح با اسرائیل را امضا کرد [۴۱]
ملکحسین چهار بار ازدواج کرد که حاصل آن یازده فرزند بود[۴۲] وی که سالها با بیماریهای مختلف دست و پنجه نرم میکرد، در هفتم فوریه ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ش بر اثر بیماری سرطان غدد لنفاوی در سن ۶۴سالگی درگذشت.[۴۳] وی سه روز پیش از مرگ، ولیعهد خود حسنبنطلال را که برادرش بود، برکنار و فرزند خود عبدالله را ولیعهد اردن کرد.[۴۴] او چند کتاب ازجمله مشاغل الملوک و حربی مع اسرائیل را منتشر کردهاست.[۴۵]
پانویس
- ↑ موریس، الملوک الهاشمیون، ۱۹۹؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۴۰۵.
- ↑ مناقبتی، اردن، ۵۸.
- ↑ دالاس، تاریخ ملک و مملکۀ الحسین ۱۸۹۳ ـ ۱۹۹۹م، ۲۷ ـ ۲۹؛ موریس، الملوک الهاشمیون، ۱۹۹ ـ ۲۰۰.
- ↑ دکمجیان، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ۳۶۰ ـ ۳۶۱.
- ↑ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۴۰۴ و ۴۰۸.
- ↑ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۴۰۶؛ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۳ ـ ۱۱۴؛ مناقبتی، اردن، ۷۷.
- ↑ مناقبتی، اردن، ۸۵ ـ ۸۶.
- ↑ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۲ ـ ۱۱۳.
- ↑ خراسان، روزنامه؛ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۴.
- ↑ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۲؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۵۷ و ۶۰.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۱۷۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۲۵؛ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۲/۳۴۲ ـ ۳۴۵.
- ↑ یزدی، ۳/۵۶۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۰.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، ۳/۱۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۴۱.
- ↑ مناقبتی، اردن، ۸۶؛ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۵.
- ↑ خراسان؛ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۴.
- ↑ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۶.
- ↑ غضنفری، روزنامه کیهان، ۶.
- ↑ غضنفری، روزنامه کیهان، ۶.
- ↑ مناقبتی، اردن، ۸۸؛ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۱۷ ـ ۱۱۸؛ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۴۰۶.
- ↑ غضنفری، اردن، ۶.
- ↑ دکمجیان، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ۳۵۸ ـ ۳۵۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲، ۴۲ ـ ۴۳، ۲۵۸ ـ ۲۵۹ و ۲۶۵ ـ ۲۶۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲ و ۴۲ ـ ۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۵۸ ـ ۲۵۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۶.
- ↑ پروازی، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، ۱۲۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۶۵ ـ ۲۶۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۳۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۸ ـ ۹۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸.
- ↑ دکمجیان، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ دالاس، تاریخ ملک و مملکۀ الحسین ۱۸۹۳ ـ ۱۹۹۹م، ۲۴۵ ـ ۲۴۶.
- ↑ دالاس، تاریخ ملک و مملکۀ الحسین ۱۸۹۳ ـ ۱۹۹۹م، ۷۵، ۱۰۲ و ۱۹۹.
- ↑ موریس، الملوک الهاشمیون، ۲۲۰.
- ↑ گازیروسکی، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ۴۰۷.
- ↑ موریس، الملوک الهاشمیون، ۲۱۹.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- پروازی، مریم، نقش و تأثیر امام در سوریه و اردن، مشهد، قاف مشهدالرضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- خراسان، روزنامه، ۶/۱۲/۱۳۵۷ش.
- دالاس، رولان، تاریخ ملک و مملکۀ الحسین ۱۸۹۳ ـ ۱۹۹۹م، ترجمه جولی صلیبا، بیروت، جروس پرس، چاپ اول، ۱۹۹۹م. *دکمجیان، هرایر، جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. *غضنفری، کامران، روزنامه کیهان، ۲۴/۱/۱۳۹۴ش.
- گازیروسکی، مارک و دیگران، سیاست و حکومت در خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه عسکر قهرمانپور، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- مناقبتی، محمدرضا، اردن، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- موریس، جیمس، الملوک الهاشمیون، ترجمه احمد محمد خالد، بیروت، دارالعربیة للموسوعات، چاپ اول ۲۰۰۶م.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- حسین صالحی، ملکحسین، دانشنامه امامخمینی، ج۹، ص۴۹۷-۵۰۰.