عطاءالله اشرفی اصفهانی: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|وبگاه رسمی = | |وبگاه رسمی = | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}}'''عطاءالله اشرفی اصفهانی'''، روحانی مبارز، نماینده [[امامخمینی]]، امامجمعه [[کرمانشاه]] و چهارمین شهید محراب. | }}'''عطاءالله اشرفی اصفهانی'''، روحانی مبارز، نماینده [[امامخمینی]]، امامجمعه [[کرمانشاه]] و چهارمین [[شهید محراب]]. | ||
== ولادت و نسب == | == ولادت و نسب == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
اشرفی درسهای مقدماتی را در سده نزد [[سیدمصطفی سدهای]] خواند و در دوازدهسالگی، به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان [[دروس سطح]] و [[خارج اصول]] را نزد [[سیدمحمد نجفآبادی]]، [[سیدمهدی درچهای]] و [[محمدحسین فشارکی]] آموخت<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۹.</ref> و برای ادامه تحصیل بر اثر اصرار دوستانش، در اواخر حیات [[عبدالکریم حائری یزدی]] به [[قم]] رفت<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۵؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۲.</ref> و در امتحاناتی که به اجبار [[رژیم پهلوی]] برگزار شد شرکت کرد و جواز پوشیدن [[عمامه]] و لباس را گرفت.<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۵–۱۶؛ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲.</ref>{{سخ}} | اشرفی درسهای مقدماتی را در سده نزد [[سیدمصطفی سدهای]] خواند و در دوازدهسالگی، به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان [[دروس سطح]] و [[خارج اصول]] را نزد [[سیدمحمد نجفآبادی]]، [[سیدمهدی درچهای]] و [[محمدحسین فشارکی]] آموخت<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۹.</ref> و برای ادامه تحصیل بر اثر اصرار دوستانش، در اواخر حیات [[عبدالکریم حائری یزدی]] به [[قم]] رفت<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۵؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۲.</ref> و در امتحاناتی که به اجبار [[رژیم پهلوی]] برگزار شد شرکت کرد و جواز پوشیدن [[عمامه]] و لباس را گرفت.<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۵–۱۶؛ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲.</ref>{{سخ}} | ||
اشرفی اصفهانی یک سال در | اشرفی اصفهانی یک سال در درس خارج فقه حائری و ده سال در درسهای خارج فقه و اصول [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیدصدرالدین صدر]] و [[سیدمحمد حجت کوهکمرهای]] و دوازده سال در درسهای خارج فقه و اصول [[سیدحسین بروجردی]] شرکت کرد<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲–۲۵.</ref> و [[فلسفه]] را از [[امامخمینی]] فرا گرفت.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۹.</ref>{{سخ}} | ||
وی درسهای خارج فقه و اصول را با [[حسینعلی منتظری]] و [[ابوالفضل نجفی خوانساری]] مباحثه میکرد.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۵.</ref>{{سخ}} | وی درسهای خارج فقه و اصول را با [[حسینعلی منتظری]] و [[ابوالفضل نجفی خوانساری]] مباحثه میکرد.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۵.</ref>{{سخ}} | ||
وی به مدت ۲۳ سال در [[حوزه علمیه قم]] اقامت داشت و مورد توجه اساتید خود؛ خوانساری، صدر و حجت کوهکمرهای قرار گرفت. او از خوانساری اجازه [[امور حسبیه]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و سپس از بروجردی اجازه امور حسبیه گرفت.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳–۱۵.</ref> | وی به مدت ۲۳ سال در [[حوزه علمیه قم]] اقامت داشت و مورد توجه اساتید خود؛ خوانساری، صدر و حجت کوهکمرهای قرار گرفت. او از خوانساری اجازه [[امور حسبیه]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و سپس از بروجردی اجازه امور حسبیه گرفت.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳–۱۵.</ref> | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
== فعالیتها == | == فعالیتها == | ||
=== حمایت از قیام امام خمینی === | === حمایت از قیام امام خمینی === | ||
در سال ۱۳۳۰ بروجردی برای ساماندهی حوزه علمیه قم برنامه امتحانات عمومی را بنا نهاد که اشرفی اصفهانی از اعضای هیئت امتحانات بود. وی در سال ۱۳۳۵ به نمایندگی از بروجردی برای اداره | در سال ۱۳۳۰ بروجردی برای ساماندهی حوزه علمیه قم برنامه امتحانات عمومی را بنا نهاد که اشرفی اصفهانی از اعضای هیئت امتحانات بود. وی در سال ۱۳۳۵ به نمایندگی از بروجردی برای اداره حوزه علمیه کرمانشاه و حل مسائل شرعی و اجتماعی به آن شهر سفر کرد.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۳؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۰.</ref>{{سخ}} | ||
اشرفی اصفهانی که از هنگام حضور در قم، با امامخمینی آشنا شده بود، پس از رفتن به [[کرمانشاه]] ارتباط خود را با امامخمینی حفظ کرد،<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۱.</ref> و پس از درگذشت بروجردی، با مطرحکردن مرجعیت امامخمینی، مردم را به تقلید از ایشان به عنوان مرجع اعلم دعوت کرد. وی در سخنرانیهای خود در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه موضوعات سیاسی را مطرح میکرد و در اعتراضهای مردمی علیه رژیم پهلوی شرکت داشت. همین مسئله باعث شد سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( | اشرفی اصفهانی که از هنگام حضور در قم، با امامخمینی آشنا شده بود، پس از رفتن به [[کرمانشاه]] ارتباط خود را با امامخمینی حفظ کرد،<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۱.</ref> و پس از درگذشت بروجردی، با مطرحکردن مرجعیت امامخمینی، مردم را به تقلید از ایشان به عنوان مرجع اعلم دعوت کرد. وی در سخنرانیهای خود در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه موضوعات سیاسی را مطرح میکرد و در اعتراضهای مردمی علیه رژیم پهلوی شرکت داشت. همین مسئله باعث شد [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) او را تهدید به تبعید کند.<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۱–۲۲؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۰.</ref> پس از [[دستگیری امامخمینی|دستگیرشدن امامخمینی]] در سال ۱۳۴۲، اشرفی اصفهانی در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه سخنرانی کرد و از مردم خواست در اعتراض به دستگیری ایشان [[تظاهرات]] کنند؛ به همین دلیل وی به شهربانی احضار شد تا تعهد بدهد و بر ضد مصالح رژیم اقدامی نکند؛ اما او تأکید کرد ورقهای را که در آن به رهبر مذهبی مردم توهین شده، امضا نخواهد کرد،<ref>فکور، آیتالله اشرفی اصفهانی، ۴۴–۴۵.</ref> وی سپس همراه گروهی از علمای کرمانشاه به عنوان علمای مهاجر برای آزادی امامخمینی به [[تهران]] رفت. اشرفی همچنین با علما و مراجع قم و [[مشهد]] دیدار کرد و از [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] از مراجع وقت خواست از حرکت امامخمینی حمایت کنند.<ref>بهرامی، انقلاب اسلامی در کرمانشاه، ۱/۴۹۲–۴۹۳ و ۵۰۲.</ref> | ||
=== مسئول امور حسبیه امام === | === مسئول امور حسبیه امام === | ||
اشرفی اصفهانی پس از آزادی امامخمینی از زندان در | اشرفی اصفهانی پس از آزادی امامخمینی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، به قم رفت و با ایشان دیدار کرد<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۲.</ref> و در اردیبهشت همان سال اجازه امور حسبیه از امامخمینی دریافت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۳۰.</ref> وی [[وجوه شرعی]] را از طریق بانک برای امامخمینی میفرستاد تا به رژیم پهلوی نشان دهد به ایشان علاقهمند است و او را مرجع اعلم میداند.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۹؛ اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، ۸۸.</ref> وی پس از [[تبعید امامخمینی]] به [[نجف]]، وجوه شرعی را به نجف میفرستاد<ref>اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، ۸۵.</ref> این امور باعث شد ساواک بار دیگر او را به تبعید و زندان تهدید کند.<ref>اشرفی اصفهانی، مصاحبه، ۸–۹؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۹.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی که در نامههای خود از اشرفی اصفهانی به شیخ العلماء الاعلام و عماد الاعلام یاد کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۷، ۲۸۱ و ۵۱۲.</ref> در [[تیر]] ۱۳۴۸، فرستادن وجوهات شرعی توسط وی به [[شهابالدین اشراقی]] در قم و صرف وجوهات در ادای دین را بیمانع دانست و در تیر ۱۳۴۹ و | امامخمینی که در نامههای خود از اشرفی اصفهانی به شیخ العلماء الاعلام و عماد الاعلام یاد کردهاست،<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۷، ۲۸۱ و ۵۱۲.</ref> در [[تیر]] ۱۳۴۸، فرستادن وجوهات شرعی توسط وی به [[شهابالدین اشراقی]] در قم و صرف وجوهات در ادای دین را بیمانع دانست و در تیر ۱۳۴۹ و آبان ۱۳۵۳ به وی اجازه داد از وجوه شرعی در کمک به افراد نیازمند و [[طلاب|طلاب علوم دینی]] و تعمیر مساجد و مواردی که لازم میداند، مصرف کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۸۱ و ۲/۲۳۶ و ۳/۵۲.</ref> ایشان در مواردی نیز به نامههای احوالپرسی وی پاسخ دادهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۶۶ و ۵۱۲.</ref> | ||
=== ایجاد زمینه گسترش قیام امام === | === ایجاد زمینه گسترش قیام امام === | ||
اشرفی اصفهانی با نشر | اشرفی اصفهانی با نشر اعلامیه و نوار سخنرانی امامخمینی در کرمانشاه، زمینه گسترش قیام را فراهم کرد و با دعوت از روحانیان مبارز مانند [[ابوالقاسم خزعلی]]، [[سیدعبدالکریم هاشمینژاد]] و [[محمد یزدی]] در ایام تبلیغی در گسترش [[مرجعیت امامخمینی]] و زمینهسازی نهضت اسلامی در کرمانشاه کمک میکرد.<ref>اشرفی اصفهانی، مصاحبه، ۸–۹؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۶۱–۶۳.</ref>{{سخ}} | ||
در [[اسفند]] ۱۳۵۰ امامخمینی در جواب نامه وی دربارهٔ اختلافاتی که میان روحانیان کرمانشاه در خصوص مرجعیت مطرح شده بود، اظهار تأسف کرد و تأکید کرد مرجعیتی که نقشاش امروز به بیان مسئله خلاصه شدهاست و نه چیز دیگر، ارزش آن را ندارد که دربارهٔ آن بحث شود و آنچه امروز مورد نیاز است مسئله [[وحدت]] و تفاهم بین مردم است که نباید از آن غفلت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۲۳.</ref> | در [[اسفند]] ۱۳۵۰ امامخمینی در جواب نامه وی دربارهٔ اختلافاتی که میان روحانیان کرمانشاه در خصوص مرجعیت مطرح شده بود، اظهار تأسف کرد و تأکید کرد مرجعیتی که نقشاش امروز به بیان مسئله خلاصه شدهاست و نه چیز دیگر، ارزش آن را ندارد که دربارهٔ آن بحث شود و آنچه امروز مورد نیاز است مسئله [[وحدت]] و تفاهم بین مردم است که نباید از آن غفلت کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۲۳.</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
=== برپایی اعتراضات علیه شاه === | === برپایی اعتراضات علیه شاه === | ||
پس از اهانت روزنامه اطلاعات در هفدهم دی ۱۳۵۶ به امامخمینی و شهادت گروهی از مردم قم در | پس از اهانت روزنامه اطلاعات در هفدهم دی ۱۳۵۶ به امامخمینی و شهادت گروهی از مردم قم در [[نوزدهم دی ۱۳۵۶|نوزدهم دی]] همان سال، اشرفی اصفهانی در برپایی اعتراضات مردمی کرمانشاه علیه رژیم پهلوی نقش اساسی ایفا کرد<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۴.</ref> وی در [[مهر]] ۱۳۵۷ رهبری راهپیماییای را بر عهده داشت که برای محکومکردن [[فاجعه کشتار هفدهم شهریور]] به دست رژیم پهلوی برگزار شده بود. در حالیکه او پیشاپیش مردم حرکت میکرد، نظامیان رژیم و نیروهای ساواک به او حمله کردند که چند نفر از مردم مجروح و [[شهید]] شدند و وی به شدت آسیب دید.<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۵.</ref>{{سخ}} | ||
ساواک سپس در چهاردهم مهر ۱۳۵۷ به خانه اشرفی حمله کرد و او را به اتهام اخلال در نظم و امضای اعلامیه تحریکآمیز و ایجاد | ساواک سپس در چهاردهم مهر ۱۳۵۷ به خانه اشرفی حمله کرد و او را به اتهام اخلال در نظم و امضای اعلامیه تحریکآمیز و ایجاد [[شورش]]، دستگیر کرد و به تهران برد و در کمیته شهربانی زندانی کرد؛<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۵؛ اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، ۱۴۳–۱۵۸.</ref> اما به دنبال اعتراضهای شدید مردمی، اشرفی پس از چند روز آزاد شد و بار دیگر به فعالیت سیاسی خود در کرمانشاه ادامه داد؛<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۵؛ مشایخی، پاسداران اسلام، ۵۲–۵۳.</ref> و چنانکه طی اعلامیهای مشترک همراه روحانیان ازجمله [[عبدالجلیل جلیلی]]، [[محمدرضا کاظمی]]، [[سیدمحمود لاری]] و [[سیدمرتضی حسینی نجومی]]، دربارهٔ غارت [[بیتالمال]] به دست کارگزاران رژیم پهلوی و توطئه جدایی میان [[ارتش]] و ملت، به [[مردم]] هشدار داد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲۳–۵۲۴.</ref> | ||
=== امضای اعلامیه خلع محمدرضا پهلوی === | === امضای اعلامیه خلع محمدرضا پهلوی === | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
== امام جمعه کرمانشاه و حضور در جبهه == | == امام جمعه کرمانشاه و حضور در جبهه == | ||
پس از بازگشت امامخمینی به ایران، اشرفی اصفهانی در ۱۵ [[ | پس از [[بازگشت امامخمینی]] به ایران، اشرفی اصفهانی در ۱۵ بهمن در [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه علوی]] تهران با ایشان دیدار کرد.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۸۸.</ref> امامخمینی پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] به درخواست علمای کرمانشاه، در ۱۴/۷/۱۳۵۸ وی را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۲۲۵.</ref>{{سخ}} | ||
وی در خطبههای خود به موضوع [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] و اهمیت حضور مردم در جبهههای حق علیه باطل اهتمام داشت<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۸۹.</ref> و خود وی نیز در مناطق جنگی حضور مییافت؛ ازجمله اینکه چهار بار در جبهه ایلام، سه بار در جبهه قصر شیرین، و جبهه گیلان غرب حضور یافت. وی با وجود کهولت سن در ستاد عملیات مسلمبنعقیل حضور داشت و در | وی در خطبههای خود به موضوع [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] و اهمیت حضور مردم در جبهههای حق علیه باطل اهتمام داشت<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۸۹.</ref> و خود وی نیز در مناطق جنگی حضور مییافت؛ ازجمله اینکه چهار بار در جبهه ایلام، سه بار در جبهه قصر شیرین، و جبهه گیلان غرب حضور یافت. وی با وجود کهولت سن در ستاد عملیات مسلمبنعقیل حضور داشت و در فروردین ۱۳۶۱ در [[عملیات فتحالمبین]]، رمز حضرت زهرا (س) را به فرمانده نیروی زمینی پیشنهاد کرد.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۰۵؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۵۱–۱۵۲.</ref> وی پس از آزادی گیلان غرب نیز در بازسازی آن حضور فعال داشت.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۰۹.</ref>{{سخ}} | ||
امامخمینی یک روز پیش از شهادت اشرفی اصفهانی، از اقدام وی در سرکشی از جبهههای جنگ با وجود کهولت سن ستایش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۷.</ref> | امامخمینی یک روز پیش از شهادت اشرفی اصفهانی، از اقدام وی در سرکشی از جبهههای جنگ با وجود کهولت سن ستایش کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۷.</ref> | ||
== امام خمینی از دیدگاه اشرفی == | == امام خمینی از دیدگاه اشرفی == | ||
اشرفی اصفهانی ارادت و علاقه ویژهای به امامخمینی داشت و مقام | اشرفی اصفهانی ارادت و علاقه ویژهای به امامخمینی داشت و مقام [[علم]]، [[تقوا]] و [[زهد]] ایشان را بینظیر میدانست و معتقد بود ایشان اهتمام دارد حتی ترک اولایی نکند. از نظر وی امامخمینی در رأس همه فقیهان بود و هیچ فقیهی را نمیتوان با وی در مرتبه مخالفت هوای نفس مقایسه کرد<ref>مشایخی، پاسداران اسلام، ۵۵–۵۶.</ref> وی خاطرنشان ساخته که امامخمینی هیچگاه برای به دست آوردن [[مرجعیت|مقام مرجعیت]] و رهبری تلاش نکرد و پس از مرجع و رهبرشدن از [[غرور]] به دور ماند و اینها همه ناشی از مجاهده و ساختهشدن نفس ایشان بود.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۵۳–۵۴.</ref> | ||
== خصوصیات اخلاقی == | == خصوصیات اخلاقی == | ||
مکارم اخلاقی در رفتار اشرفی برجسته بود. وی در برابر مردم متواضع و فروتن و بیادعا بود. اگر گویندهای در حضور مردم از ایشان تعریف میکرد، نارضایتی خود را ابراز میکرد. وی همچنین از مهمان و مراجعان، در خانه خویش پذیرایی میکرد و در مجالس که وارد میشد بالاتر از دیگران نمینشست. او هیچ مستحبی را بالاتر از رسیدگی به ضعفا نمیدانست.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۹؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳۳.</ref>{{سخ}} | مکارم اخلاقی در رفتار اشرفی برجسته بود. وی در برابر مردم متواضع و فروتن و بیادعا بود. اگر گویندهای در حضور مردم از ایشان تعریف میکرد، نارضایتی خود را ابراز میکرد. وی همچنین از مهمان و مراجعان، در خانه خویش پذیرایی میکرد و در مجالس که وارد میشد بالاتر از دیگران نمینشست. او هیچ مستحبی را بالاتر از رسیدگی به ضعفا نمیدانست.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۹؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳۳.</ref>{{سخ}} | ||
اشرفی به سختیهای مردم اهتمام داشت و از مجروحان جنگی در بیمارستانها عیادت میکرد و شرکت در جنگ را تکلیف الهی میدانست و با حضور در مناطق جنگی تأکید میکرد برای دستبوسی رزمندگان آمدهاست.<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۱۶، ۱۴۳ و ۱۶۰.</ref> | اشرفی به سختیهای مردم اهتمام داشت و از مجروحان جنگی در بیمارستانها عیادت میکرد و شرکت در جنگ را تکلیف الهی میدانست و با حضور در مناطق جنگی تأکید میکرد برای دستبوسی [[رزمندگان]] آمدهاست.<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۱۶، ۱۴۳ و ۱۶۰.</ref> | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
وی که انتظار شهادت را میکشید، در آخرین مصاحبه، خود را چهارمین شهید محراب معرفی کرد<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۷۵.</ref> و در آخرین سفر خود به اصفهان در جمع خویشان یادآور شد خیلی زود شهید خواهد شد.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۳۶.</ref> وی در پیشبرد انقلاب به رهبری امامخمینی نقش مؤثر داشت و [[سازمان مجاهدین خلق]] برای ضربهزدن به انقلاب اسلامی دو بار تصمیم به ترور وی گرفت، اما ناکام ماند.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۳.</ref> این سازمان سرانجام اشرفی اصفهانی را در هشتادسالگی در [[روز جمعه]] ۱۳۶۱/۷/۲۳ در مسجد جامع کرمانشاه در حال خطبهخواندن با انفجار نارنجک به شهادت رساند.{{سخ}} | وی که انتظار [[شهادت]] را میکشید، در آخرین مصاحبه، خود را چهارمین [[شهید محراب]] معرفی کرد<ref>عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۷۵.</ref> و در آخرین سفر خود به اصفهان در جمع خویشان یادآور شد خیلی زود [[شهدا|شهید]] خواهد شد.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۳۶.</ref> وی در پیشبرد انقلاب به [[رهبری امامخمینی]] نقش مؤثر داشت و [[سازمان مجاهدین خلق]] برای ضربهزدن به [[انقلاب اسلامی]] دو بار تصمیم به [[ترور]] وی گرفت، اما ناکام ماند.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۳.</ref> این سازمان سرانجام اشرفی اصفهانی را در هشتادسالگی در [[روز جمعه]] ۱۳۶۱/۷/۲۳ در مسجد جامع کرمانشاه در حال خطبهخواندن با انفجار نارنجک به شهادت رساند.{{سخ}} | ||
جنازه وی پس از تشییع در کرمانشاه، بنابر وصیت خودش به اصفهان منتقل و در [[قبرستان تخت فولاد]] به خاک سپرده شد.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۶؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۴۱.</ref> چند روز پس از دفن اشرفی با پیدا شدن قطعه کوچکی از بدن او که در میان لباسهای او به جا مانده بود، از امامخمینی، دربارهٔ الحاق آن به بدن یا دفن در کرمانشاه استفتا شد. ایشان پاسخ را به یکی دیگر از علما ارجاع داد و در نهایت آن قطعه از بدن، در گلستان شهدا (باغ فردوس کرمانشاه) به خاک سپرده شد و در آن مکان یادبودی به نام اشرفی اصفهانی ساخته شد.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۴۴.</ref> | جنازه وی پس از تشییع در کرمانشاه، بنابر وصیت خودش به اصفهان منتقل و در [[قبرستان تخت فولاد]] به خاک سپرده شد.<ref>اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۶؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۴۱.</ref> چند روز پس از دفن اشرفی با پیدا شدن قطعه کوچکی از بدن او که در میان لباسهای او به جا مانده بود، از امامخمینی، دربارهٔ الحاق آن به بدن یا دفن در کرمانشاه استفتا شد. ایشان پاسخ را به یکی دیگر از علما ارجاع داد و در نهایت آن قطعه از بدن، در گلستان شهدا (باغ فردوس کرمانشاه) به خاک سپرده شد و در آن مکان یادبودی به نام اشرفی اصفهانی ساخته شد.<ref>اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۴۴.</ref> | ||
== پیام امام خمینی == | == پیام امام خمینی == | ||
امامخمینی در روز شهادت اشرفی اصفهانی، طی پیامی بلند اقدام تروریستی «منافقان» را محکوم کرد و وی را وجودی پربرکت و متعهد و مجاهد متقی و قویالنفس و جامع علم مفید و عمل صالح شمرد که مایه دلگرمی مجاهدان عرصههای نبرد حق علیه باطل بود و عمر خود را در راه خدمت به اسلام سپری کرد.{{سخ}} | امامخمینی در روز شهادت اشرفی اصفهانی، طی پیامی بلند اقدام تروریستی «منافقان» را محکوم کرد و وی را وجودی پربرکت و متعهد و مجاهد متقی و قویالنفس و جامع علم مفید و عمل صالح شمرد که مایه دلگرمی مجاهدان عرصههای نبرد حق علیه باطل بود و عمر خود را در راه خدمت به [[اسلام]] سپری کرد.{{سخ}} | ||
ایشان تأکید کرد شصت سال است اشرفی اصفهانی را میشناسد که با صفای نفس، آرامش روح، اطمینان قلب، خالی از هواهای نفسانی، تارک هوی و مطیع امر مولا زندگی میکرد و در این مدت جز انجام [[عمل صالح]] از او ندیده و به او ارادت داشتهاست. ایشان شهادت اشرفی را مایه ثلمه به اسلام شمرده که جامعه روحانیت را سوگوار کرد. ایشان همچنین اشرفی اصفهانی را در اوج خوشبختی دانست که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذراند و به آخرین درجات سعادت نیز در محراب عبادت و در اقامه [[نماز جمعه]] با دست یکی از منافقان نائل آمد و به والاترین شهید محراب [[امیرالمومنین(ع)]] که به دست خیانتکار شقیترین افراد به ملأ اعلا شتافت، پیوست.{{سخ}} | ایشان تأکید کرد شصت سال است اشرفی اصفهانی را میشناسد که با صفای نفس، آرامش روح، اطمینان قلب، خالی از هواهای نفسانی، تارک هوی و مطیع امر مولا زندگی میکرد و در این مدت جز انجام [[عمل صالح]] از او ندیده و به او ارادت داشتهاست. ایشان شهادت اشرفی را مایه ثلمه به اسلام شمرده که [[روحانیت|جامعه روحانیت]] را سوگوار کرد. ایشان همچنین اشرفی اصفهانی را در اوج خوشبختی دانست که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به [[زهد]] و [[تقوا]] گذراند و به آخرین درجات سعادت نیز در محراب [[عبادت]] و در اقامه [[نماز جمعه]] با دست یکی از منافقان نائل آمد و به والاترین شهید محراب [[امیرالمومنین(ع)]] که به دست خیانتکار شقیترین افراد به ملأ اعلا شتافت، پیوست.{{سخ}} | ||
ایشان ننگ ابدی را برای آنانی دانست که چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود، از ملت ایران گرفتند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۹–۵۰.</ref> | ایشان ننگ ابدی را برای آنانی دانست که چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود، از ملت ایران گرفتند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۹–۵۰.</ref> | ||
== آثار == | == آثار == | ||
از اشرفی اصفهانی آثار علمی چندی ماندهاست که مهمترین آنها البیان در موضوع [[علوم قرآن]] به | از اشرفی اصفهانی آثار علمی چندی ماندهاست که مهمترین آنها البیان در موضوع [[علوم قرآن]] به زبان فارسی، تفسیر قرآن خلاصهای از تفاسیر [[شیعه]] و [[سنی]]، مجمع الشتات در [[اصول دین]] و به زبان عربی در چهار جلد، مجموعهای با عنوان حروف مقطعه قرآن به زبان فارسی و کتابی در موضوع [[غیبت امامعصر (ع)]] است.<ref>شیرازی، زندگینامه مشاهیر جهان علمای جهان اسلام، ۲/۳۱.</ref> | ||
== خدمات اجتماعی و فرهنگی == | == خدمات اجتماعی و فرهنگی == |
نسخهٔ ۲۹ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۵
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | عطاءالله اشرفی اصفهانی |
زادروز | سال ۱۲۸۱ |
شهر تولد | سده (خمینیشهر) اصفهان |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | ۱۳۶۱/۷/۲۳ |
شهر درگذشت | کرمانشاه |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | قبرستان تخت فولاد |
فرزندان | محمد اشرفی اصفهانی، حسین اشرفی اصفهانی |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | نماینده امامخمینی، امامجمعه کرمانشاه |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | امامخمینی، سیدمصطفی سدهای، سیدمحمد نجفآبادی، سیدمهدی درچهای، محمدحسین فشارکی، سیدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر، سیدمحمد حجت کوهکمرهای، سیدحسین بروجردی |
تالیفات | البیان، تفسیر قرآن، مجمع الشتات، کتابی در موضوع غیبت امامعصر (ع) |
عطاءالله اشرفی اصفهانی، روحانی مبارز، نماینده امامخمینی، امامجمعه کرمانشاه و چهارمین شهید محراب.
ولادت و نسب
عطاءالله اشرفی اصفهانی سال ۱۲۸۱ در خانوادهای روحانی در سده (خمینیشهر) اصفهان به دنیا آمد. پدرش میرزااسدالله نوه عالم بزرگ میرزامحمدجعفر و جدّ اعلایش از مشاهیر جبل عامل لبنان و مادرش از سادات بود.[۱]
تحصیلات
اشرفی درسهای مقدماتی را در سده نزد سیدمصطفی سدهای خواند و در دوازدهسالگی، به اصفهان رفت و در حوزه اصفهان دروس سطح و خارج اصول را نزد سیدمحمد نجفآبادی، سیدمهدی درچهای و محمدحسین فشارکی آموخت[۲] و برای ادامه تحصیل بر اثر اصرار دوستانش، در اواخر حیات عبدالکریم حائری یزدی به قم رفت[۳] و در امتحاناتی که به اجبار رژیم پهلوی برگزار شد شرکت کرد و جواز پوشیدن عمامه و لباس را گرفت.[۴]
اشرفی اصفهانی یک سال در درس خارج فقه حائری و ده سال در درسهای خارج فقه و اصول سیدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمد حجت کوهکمرهای و دوازده سال در درسهای خارج فقه و اصول سیدحسین بروجردی شرکت کرد[۵] و فلسفه را از امامخمینی فرا گرفت.[۶]
وی درسهای خارج فقه و اصول را با حسینعلی منتظری و ابوالفضل نجفی خوانساری مباحثه میکرد.[۷]
وی به مدت ۲۳ سال در حوزه علمیه قم اقامت داشت و مورد توجه اساتید خود؛ خوانساری، صدر و حجت کوهکمرهای قرار گرفت. او از خوانساری اجازه امور حسبیه و اجتهاد دریافت کرد و سپس از بروجردی اجازه امور حسبیه گرفت.[۸]
فعالیتها
حمایت از قیام امام خمینی
در سال ۱۳۳۰ بروجردی برای ساماندهی حوزه علمیه قم برنامه امتحانات عمومی را بنا نهاد که اشرفی اصفهانی از اعضای هیئت امتحانات بود. وی در سال ۱۳۳۵ به نمایندگی از بروجردی برای اداره حوزه علمیه کرمانشاه و حل مسائل شرعی و اجتماعی به آن شهر سفر کرد.[۹]
اشرفی اصفهانی که از هنگام حضور در قم، با امامخمینی آشنا شده بود، پس از رفتن به کرمانشاه ارتباط خود را با امامخمینی حفظ کرد،[۱۰] و پس از درگذشت بروجردی، با مطرحکردن مرجعیت امامخمینی، مردم را به تقلید از ایشان به عنوان مرجع اعلم دعوت کرد. وی در سخنرانیهای خود در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه موضوعات سیاسی را مطرح میکرد و در اعتراضهای مردمی علیه رژیم پهلوی شرکت داشت. همین مسئله باعث شد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) او را تهدید به تبعید کند.[۱۱] پس از دستگیرشدن امامخمینی در سال ۱۳۴۲، اشرفی اصفهانی در مسجد آیتالله بروجردی کرمانشاه سخنرانی کرد و از مردم خواست در اعتراض به دستگیری ایشان تظاهرات کنند؛ به همین دلیل وی به شهربانی احضار شد تا تعهد بدهد و بر ضد مصالح رژیم اقدامی نکند؛ اما او تأکید کرد ورقهای را که در آن به رهبر مذهبی مردم توهین شده، امضا نخواهد کرد،[۱۲] وی سپس همراه گروهی از علمای کرمانشاه به عنوان علمای مهاجر برای آزادی امامخمینی به تهران رفت. اشرفی همچنین با علما و مراجع قم و مشهد دیدار کرد و از سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدشهابالدین مرعشی نجفی از مراجع وقت خواست از حرکت امامخمینی حمایت کنند.[۱۳]
مسئول امور حسبیه امام
اشرفی اصفهانی پس از آزادی امامخمینی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، به قم رفت و با ایشان دیدار کرد[۱۴] و در اردیبهشت همان سال اجازه امور حسبیه از امامخمینی دریافت کرد.[۱۵] وی وجوه شرعی را از طریق بانک برای امامخمینی میفرستاد تا به رژیم پهلوی نشان دهد به ایشان علاقهمند است و او را مرجع اعلم میداند.[۱۶] وی پس از تبعید امامخمینی به نجف، وجوه شرعی را به نجف میفرستاد[۱۷] این امور باعث شد ساواک بار دیگر او را به تبعید و زندان تهدید کند.[۱۸]
امامخمینی که در نامههای خود از اشرفی اصفهانی به شیخ العلماء الاعلام و عماد الاعلام یاد کردهاست،[۱۹] در تیر ۱۳۴۸، فرستادن وجوهات شرعی توسط وی به شهابالدین اشراقی در قم و صرف وجوهات در ادای دین را بیمانع دانست و در تیر ۱۳۴۹ و آبان ۱۳۵۳ به وی اجازه داد از وجوه شرعی در کمک به افراد نیازمند و طلاب علوم دینی و تعمیر مساجد و مواردی که لازم میداند، مصرف کند.[۲۰] ایشان در مواردی نیز به نامههای احوالپرسی وی پاسخ دادهاست.[۲۱]
ایجاد زمینه گسترش قیام امام
اشرفی اصفهانی با نشر اعلامیه و نوار سخنرانی امامخمینی در کرمانشاه، زمینه گسترش قیام را فراهم کرد و با دعوت از روحانیان مبارز مانند ابوالقاسم خزعلی، سیدعبدالکریم هاشمینژاد و محمد یزدی در ایام تبلیغی در گسترش مرجعیت امامخمینی و زمینهسازی نهضت اسلامی در کرمانشاه کمک میکرد.[۲۲]
در اسفند ۱۳۵۰ امامخمینی در جواب نامه وی دربارهٔ اختلافاتی که میان روحانیان کرمانشاه در خصوص مرجعیت مطرح شده بود، اظهار تأسف کرد و تأکید کرد مرجعیتی که نقشاش امروز به بیان مسئله خلاصه شدهاست و نه چیز دیگر، ارزش آن را ندارد که دربارهٔ آن بحث شود و آنچه امروز مورد نیاز است مسئله وحدت و تفاهم بین مردم است که نباید از آن غفلت کرد.[۲۳]
برپایی بزرگداشت سیدمصطفی
در آبان ۱۳۵۶ اشرفی به مناسبت درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی، ضمن فرستادن تلگرام تسلیت به امامخمینی، مجلس بزرگداشتی در کرمانشاه برگزار کرد،[۲۴] و ایشان نیز طی نامهای از وی تشکر کرد.[۲۵]
برپایی اعتراضات علیه شاه
پس از اهانت روزنامه اطلاعات در هفدهم دی ۱۳۵۶ به امامخمینی و شهادت گروهی از مردم قم در نوزدهم دی همان سال، اشرفی اصفهانی در برپایی اعتراضات مردمی کرمانشاه علیه رژیم پهلوی نقش اساسی ایفا کرد[۲۶] وی در مهر ۱۳۵۷ رهبری راهپیماییای را بر عهده داشت که برای محکومکردن فاجعه کشتار هفدهم شهریور به دست رژیم پهلوی برگزار شده بود. در حالیکه او پیشاپیش مردم حرکت میکرد، نظامیان رژیم و نیروهای ساواک به او حمله کردند که چند نفر از مردم مجروح و شهید شدند و وی به شدت آسیب دید.[۲۷]
ساواک سپس در چهاردهم مهر ۱۳۵۷ به خانه اشرفی حمله کرد و او را به اتهام اخلال در نظم و امضای اعلامیه تحریکآمیز و ایجاد شورش، دستگیر کرد و به تهران برد و در کمیته شهربانی زندانی کرد؛[۲۸] اما به دنبال اعتراضهای شدید مردمی، اشرفی پس از چند روز آزاد شد و بار دیگر به فعالیت سیاسی خود در کرمانشاه ادامه داد؛[۲۹] و چنانکه طی اعلامیهای مشترک همراه روحانیان ازجمله عبدالجلیل جلیلی، محمدرضا کاظمی، سیدمحمود لاری و سیدمرتضی حسینی نجومی، دربارهٔ غارت بیتالمال به دست کارگزاران رژیم پهلوی و توطئه جدایی میان ارتش و ملت، به مردم هشدار داد.[۳۰]
امضای اعلامیه خلع محمدرضا پهلوی
ازجمله فعالیتهای وی امضای اعلامیهای به عنوان خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت بود که همراه سیداسدالله مدنی، سیدعبدالحسین دستغیب، سیدجلالالدین طاهری اصفهانی و محمد صدوقی امضا شد.[۳۱]
امام جمعه کرمانشاه و حضور در جبهه
پس از بازگشت امامخمینی به ایران، اشرفی اصفهانی در ۱۵ بهمن در مدرسه علوی تهران با ایشان دیدار کرد.[۳۲] امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به درخواست علمای کرمانشاه، در ۱۴/۷/۱۳۵۸ وی را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد.[۳۳]
وی در خطبههای خود به موضوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و اهمیت حضور مردم در جبهههای حق علیه باطل اهتمام داشت[۳۴] و خود وی نیز در مناطق جنگی حضور مییافت؛ ازجمله اینکه چهار بار در جبهه ایلام، سه بار در جبهه قصر شیرین، و جبهه گیلان غرب حضور یافت. وی با وجود کهولت سن در ستاد عملیات مسلمبنعقیل حضور داشت و در فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتحالمبین، رمز حضرت زهرا (س) را به فرمانده نیروی زمینی پیشنهاد کرد.[۳۵] وی پس از آزادی گیلان غرب نیز در بازسازی آن حضور فعال داشت.[۳۶]
امامخمینی یک روز پیش از شهادت اشرفی اصفهانی، از اقدام وی در سرکشی از جبهههای جنگ با وجود کهولت سن ستایش کرد.[۳۷]
امام خمینی از دیدگاه اشرفی
اشرفی اصفهانی ارادت و علاقه ویژهای به امامخمینی داشت و مقام علم، تقوا و زهد ایشان را بینظیر میدانست و معتقد بود ایشان اهتمام دارد حتی ترک اولایی نکند. از نظر وی امامخمینی در رأس همه فقیهان بود و هیچ فقیهی را نمیتوان با وی در مرتبه مخالفت هوای نفس مقایسه کرد[۳۸] وی خاطرنشان ساخته که امامخمینی هیچگاه برای به دست آوردن مقام مرجعیت و رهبری تلاش نکرد و پس از مرجع و رهبرشدن از غرور به دور ماند و اینها همه ناشی از مجاهده و ساختهشدن نفس ایشان بود.[۳۹]
خصوصیات اخلاقی
مکارم اخلاقی در رفتار اشرفی برجسته بود. وی در برابر مردم متواضع و فروتن و بیادعا بود. اگر گویندهای در حضور مردم از ایشان تعریف میکرد، نارضایتی خود را ابراز میکرد. وی همچنین از مهمان و مراجعان، در خانه خویش پذیرایی میکرد و در مجالس که وارد میشد بالاتر از دیگران نمینشست. او هیچ مستحبی را بالاتر از رسیدگی به ضعفا نمیدانست.[۴۰]
اشرفی به سختیهای مردم اهتمام داشت و از مجروحان جنگی در بیمارستانها عیادت میکرد و شرکت در جنگ را تکلیف الهی میدانست و با حضور در مناطق جنگی تأکید میکرد برای دستبوسی رزمندگان آمدهاست.[۴۱]
شهادت
وی که انتظار شهادت را میکشید، در آخرین مصاحبه، خود را چهارمین شهید محراب معرفی کرد[۴۲] و در آخرین سفر خود به اصفهان در جمع خویشان یادآور شد خیلی زود شهید خواهد شد.[۴۳] وی در پیشبرد انقلاب به رهبری امامخمینی نقش مؤثر داشت و سازمان مجاهدین خلق برای ضربهزدن به انقلاب اسلامی دو بار تصمیم به ترور وی گرفت، اما ناکام ماند.[۴۴] این سازمان سرانجام اشرفی اصفهانی را در هشتادسالگی در روز جمعه ۱۳۶۱/۷/۲۳ در مسجد جامع کرمانشاه در حال خطبهخواندن با انفجار نارنجک به شهادت رساند.
جنازه وی پس از تشییع در کرمانشاه، بنابر وصیت خودش به اصفهان منتقل و در قبرستان تخت فولاد به خاک سپرده شد.[۴۵] چند روز پس از دفن اشرفی با پیدا شدن قطعه کوچکی از بدن او که در میان لباسهای او به جا مانده بود، از امامخمینی، دربارهٔ الحاق آن به بدن یا دفن در کرمانشاه استفتا شد. ایشان پاسخ را به یکی دیگر از علما ارجاع داد و در نهایت آن قطعه از بدن، در گلستان شهدا (باغ فردوس کرمانشاه) به خاک سپرده شد و در آن مکان یادبودی به نام اشرفی اصفهانی ساخته شد.[۴۶]
پیام امام خمینی
امامخمینی در روز شهادت اشرفی اصفهانی، طی پیامی بلند اقدام تروریستی «منافقان» را محکوم کرد و وی را وجودی پربرکت و متعهد و مجاهد متقی و قویالنفس و جامع علم مفید و عمل صالح شمرد که مایه دلگرمی مجاهدان عرصههای نبرد حق علیه باطل بود و عمر خود را در راه خدمت به اسلام سپری کرد.
ایشان تأکید کرد شصت سال است اشرفی اصفهانی را میشناسد که با صفای نفس، آرامش روح، اطمینان قلب، خالی از هواهای نفسانی، تارک هوی و مطیع امر مولا زندگی میکرد و در این مدت جز انجام عمل صالح از او ندیده و به او ارادت داشتهاست. ایشان شهادت اشرفی را مایه ثلمه به اسلام شمرده که جامعه روحانیت را سوگوار کرد. ایشان همچنین اشرفی اصفهانی را در اوج خوشبختی دانست که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذراند و به آخرین درجات سعادت نیز در محراب عبادت و در اقامه نماز جمعه با دست یکی از منافقان نائل آمد و به والاترین شهید محراب امیرالمومنین(ع) که به دست خیانتکار شقیترین افراد به ملأ اعلا شتافت، پیوست.
ایشان ننگ ابدی را برای آنانی دانست که چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود، از ملت ایران گرفتند.[۴۷]
آثار
از اشرفی اصفهانی آثار علمی چندی ماندهاست که مهمترین آنها البیان در موضوع علوم قرآن به زبان فارسی، تفسیر قرآن خلاصهای از تفاسیر شیعه و سنی، مجمع الشتات در اصول دین و به زبان عربی در چهار جلد، مجموعهای با عنوان حروف مقطعه قرآن به زبان فارسی و کتابی در موضوع غیبت امامعصر (ع) است.[۴۸]
خدمات اجتماعی و فرهنگی
وی در عرصه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی نیز خدماتی انجام دادهاست، ازجمله بنانهادن مسجد امامحسین (ع) و بازسازی مسجد ولیعصر (ع) در خمینیشهر و تأسیس مسجدالنبی (ص)، مکتبالزهرا (س) و حوزه علمیه در کرمانشاه.[۴۹]
فرزندان
از وی فرزندانی به جا ماندهاست، ازجمله فرزند روحانی او محمد اشرفی اصفهانی که در زمان شهادت پدرش مجروح شد.[۵۰] محمد اشرفی در دوره دوم ۱۳۶۳–۱۳۶۷ و سوم ۱۳۶۷–۱۳۷۱ مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از مردم کرمانشاه به مجلس راه یافت؛[۵۱] نیز حسین اشرفی اصفهانی که مسئول دفتر پدر خود در کرمانشاه بود.[۵۲]
پانویس
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۹.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۹.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۵؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۲.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۵–۱۶؛ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲–۲۵.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۹.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۵.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۲۲؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳–۱۵.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۳؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۰.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۱.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۱–۲۲؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۰.
- ↑ فکور، آیتالله اشرفی اصفهانی، ۴۴–۴۵.
- ↑ بهرامی، انقلاب اسلامی در کرمانشاه، ۱/۴۹۲–۴۹۳ و ۵۰۲.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۳۳۰.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۹؛ اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، ۸۸.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، ۸۵.
- ↑ اشرفی اصفهانی، مصاحبه، ۸–۹؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۷، ۲۸۱ و ۵۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۲۸۱ و ۲/۲۳۶ و ۳/۵۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۶۶ و ۵۱۲.
- ↑ اشرفی اصفهانی، مصاحبه، ۸–۹؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۶۱–۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۴۲۳.
- ↑ بهرامی، انقلاب اسلامی در کرمانشاه، ۲/۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۸۶.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۴.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۵.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۵؛ اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، ۱۴۳–۱۵۸.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۲۵؛ مشایخی، پاسداران اسلام، ۵۲–۵۳.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۲۳–۵۲۴.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۵۲.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۲۲۵.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۸۹.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۰۵؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۵۱–۱۵۲.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۷.
- ↑ مشایخی، پاسداران اسلام، ۵۵–۵۶.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۵۳–۵۴.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۹؛ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۳۳.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۱۶، ۱۴۳ و ۱۶۰.
- ↑ عبد، سیره شهید اشرفی اصفهانی، ۱۷۵.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۳۶.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۳.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۶؛ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۴۱.
- ↑ اشرفی اصفهانی، عروج خونین، ۱۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۹–۵۰.
- ↑ شیرازی، زندگینامه مشاهیر جهان علمای جهان اسلام، ۲/۳۱.
- ↑ سپاه پاسداران، عروج به ملکوت در مهر خون، ۴۱.
- ↑ اشرفی اصفهانی، محراب خونین، ۱/۱۱۷.
- ↑ آقایی، دومین دوره مجلس شورای اسلامی، ۱۴۷؛ جهانمحمدی، مجلس شورای اسلامی دوره سوم، ۳۲۹.
- ↑ خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی.
منابع
- آقایی جیرهنده، عباس، دومین دوره مجلس شورای اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸.
- اشرفی اصفهانی، عطاءالله، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- اشرفی اصفهانی، حسین، مصاحبه، مجله پیام انقلاب، شماره ۷۰، ۱۳۶۱ش.
- اشرفی اصفهانی، محمد، عروج خونین، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- اشرفی اصفهانی، محمد، محراب خونین باختران، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بهرامی، روحالله، انقلاب اسلامی در کرمانشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- جهانمحمدی، رضا، مجلس شورای اسلامی دوره سوم، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹.
- خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۶/۱/۱۳۹۵ش.
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مناطق ۲ و ۷ کشوری، عروج به ملکوت در مهر خون، یادواره چهارمین شهید محراب حضرت آیتالله اشرفی اصفهانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- شیرازی، رضا، زندگینامه مشاهیر جهان علمای جهان اسلام، تهران، پیام کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.
- عبد، علی، سیره شهید اشرفی اصفهانی، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- فکور، اصغر، آیتالله اشرفی اصفهانی، تهران، مدرسه، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مشایخی، مهدی، پاسداران اسلام، تهران، انتشارات موسوی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
پیوند به بیرون
اسماعیل محمدی، «عطاءالله اشرفی اصفهانی»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۳۹–۴۳.