اسرار عبادت، حقایق باطنی و حکمتهای عبادت.
پیامبران الهی در طول تاریخ بر حقیقت و اسرار عبادت تأکید کرده، برای آن حقایق و اسرار باطنی برشمردهاند. در اسلام نیز به بحث اسرار عبادت توجه شده است و بعضی آیات و روایات به گوشههایی از حکمت و اسرار عبادات اشاره کردهاند. اهل معرفت نیز با الهام از روایات و متون دینی، مباحث مهمی در ابعاد عرفان نظری و عملی مطرح کردهاند.
امامخمینی در آثار خود به اسرار عبادات به ویژه نماز توجه بسیاری کرده است. دو اثر سرّ الصلاه و آدابالصلاة بیانگر اهتمام ایشان به این موضوع است. ایشان توجه به اسرار باطنی عبادت را، برای رسیدن به حقایق آن ضروری دانسته، و بر سالک لازم میداند که همه توجه خویش را در تصحیح ظاهر عبادت صرف نکند، بلکه ظواهر عبادت را مقدمه رسیدن به حقایق باطنی آن بداند.
به اعتقاد امامخمینی عبادات، مناسک دینی و ریاضات شرعیه، آثار و کارکردهای رازگونهای دارند که سبب میشوند روح قوت گرفته، شخص صاحب عزم شود و ملکوت نفس بر جهت ملکی و قوای طبیعی او چیره شود. ایشان دستیابی به نتایج اسرار عبادت را بدون تفکر و حضور قلب در عبادت میسر نمیداند و معتقد است توجه قلب هنگام عبادت برای رسیدن به حقیقت و باطن عبادت ضروری است.
معنای لغوی و اصطلاحی
اسرار جمع «سرّ» به معنای چیزهایی است که پنهان و پوشیده است.[۱] اسرار عبادت، در اصطلاح عرفانی و اخلاقی، به معنای حقیقت[۲] و باطن عبادت، مانند خضوع و تذلل است که با فهم آنها میتوان به تزکیه نفس دست یافت[۳]؛ همچنین به حکمت تشریع تکالیف بر بندگان گفته میشود.[۴] امامخمینی نیز اسرار عبادت را حقایق باطنی عبادت میداند که نتیجه آن رسیدن به ذلّت عبودیت و عزّت ربوبیت است[۵] و حرکات و اقوال ظاهری عبادات، مظاهر آن اسرار محسوب میشوند.[۶] از الفاظ مرتبط با اسرار، هدف و فلسفه است. هدف در لغت و اصطلاح به معنای غرض و مقصود است.[۷]
پیشینه
پیامبران الهی(ع) در طول تاریخ بر حقیقت و اسرار عبادت تأکید کرده، برای آن حقایق و آثار باطنی برشمردهاند.[۸] در ادیان الهی نیز به بعضی اسرار عبادت اشاره شده است؛ چنانکه در عهد قدیم آمده روزه هدف نیست، بلکه وسیلهای است که انسان میتواند با آن از گناهانی که انجام داده، اظهار ندامت کند،[۹] نفس را ذلیل و به درگاه خداوند تضرع کند.[۱۰] در اسلام نیز به بحث اسرار عبادت توجه شده است و بعضی آیات[۱۱] و روایات،[۱۲] به گوشههایی از حکمت و اسرار عبادت اشاره کردهاند. کتاب مصباح الشریعه را که منسوب به امامصادق(ع) است، میتوان ازجمله مهمترین کتابها در این زمینه دانست.[۱۳] اهل معرفت نیز با الهام از روایات یادشده، مباحث مهمی در ابعاد عرفان عملی و نظری، مطرح کردهاند. ابونصر سرّاج (م۳۷۸ق) را میتوان از نخستین کسانی دانست که در کتاب خود بابی به آداب باطنی عبادات اختصاص داده است.[۱۴] بعدها عرفا در دو بعد عرفان عملی[۱۵] و نظری[۱۶] به تکمیل آن پرداختند و در دوران معاصر نیز میرزاجوادآقا ملکی تبریزی به بیان اسرار نماز پرداخته است.[۱۷]
امامخمینی در آثار خود به اسرار عبادات، بهویژه نماز توجه بسیاری کرده است. دو اثر سرّ الصلاة و آداب الصلاة، بیانگر اهتمام ایشان به این موضوع است. ایشان در این دو کتاب به بیان اسرار مقدمات و اجزای نماز، مانند طهارت،[۱۸] مکان،[۱۹] وقت،[۲۰] قرائت،[۲۱] رکوع،[۲۲] سجود[۲۳] و مانند آن پرداخته، در بعضی آثار اخلاقی عرفانی خود نیز به سرّ تکبیر در نماز[۲۴] و آداب قلبی عبادت[۲۵] توجه کرده است. (ببینید: نماز) ایشان افزون بر اسرار نماز، به اسرار حج نیز در پیامهای خود اشاره کرده است.[۲۶] (ببینید: حج ابراهیمی) امامخمینی توجه به اسرار باطنی عبادات را برای رسیدن به حقایق آن ضروری دانسته، بر سالک لازم میداند که همه توجه خویش را در تصحیح ظاهر عبادت صرف نکند،[۲۷] بلکه ظواهر عبادت را مقدمه رسیدن به حقایق باطنی آن بداند.[۲۸] ایشان بر این باور است که گروهی در این موضوع راه افراط پیش گرفتهاند؛ مانند فرقه حشویه که اعمال و عبادات ظاهری را برای جهال و عوام دانستهاند و شماری نیز به تفریط افتاده، غیر از ظاهر عبادت، تمام مقامات و اسرار آن را انکار کردهاند.[۲۹] (ببینید: عبادت)
حقیقت سرّ عبادت
امامخمینی مانند دیگر عرفا،[۳۰] معتقد است آموزههای دین افزون بر معنای ظاهری (شریعت)، حقایق و باطنهای رازگونه (طریقت و حقیقت) دارند و هر سه با هم هماهنگ هستند، و طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نمیشوند[۳۱] و شارع که افزون بر احکام ظاهری، بر احکام باطنی نیز تکلیف کرده است[۳۲]؛ این تکلیف، برای کمال عبادت است و عقابی بر ترک آن مترتب نیست[۳۳]؛ از اینرو ایشان برای رسیدن به کمال عبادت، توجه به اسرار باطنی را در عباداتی چون روزه،[۳۴] حج،[۳۵] طهارت در نماز،[۳۶] بهویژه اجزا و ارکان و متعلقات آن، مانند اذان و اقامه،[۳۷] لازم دانسته است؛ با این حال، ایشان خاطرنشان کرده است که معرفت به اسرار عبادت، برای شمار اندکی اتفاق میافتد و اهل معرفت، مقدار کمی از آن را بیان کردهاند.[۳۸] اهل معرفت، حقیقت سرّ عبادت را خضوع ذاتی[۳۹] و نهایتِ خضوع در برابر خداوند[۴۰] میدانند. امامخمینی مانند استاد خود محمدعلی شاهآبادی،[۴۱] حقیقت همه عبادات را ثنا و ستایش معبود میداند و معتقد است هیچ عبادتی خالی از مرتبهای از ثنای معبود نیست[۴۲]؛ چنانکه برخی عبادات، ثنای حق به بعضی از اسما و صفات است؛ مانند روزه که ثنای حق به صمدیت و ظهور ثنای او به قدّوسیت و سبّوحیت است[۴۳]؛ اما بعضی از عبادات مانند نماز، ثنای حق به جمیع اسما و صفات است.[۴۴] به اعتقاد امامخمینی، عبادات، مناسک دینی و ریاضات شرعیه، آثار و کارکردهای رازگونهای دارند که سبب میشوند روح قوت گرفته، شخص صاحب عزم شود؛ همچنین ملکوت نفس بر جهت ملکی و قوای طبیعی او چیره شده، بدن و قوای طبیعی تابع و مطیع روح گردند تا آنجا که روح بدون مشقت و تکلف، قوای طبیعی را به کاری وادارد یا از کاری بازدارد[۴۵]؛ در این صورت قوای طبیعی بدن نیز مانند فرشتگانند که عصیان و نافرمانی نمیکنند و همه، ظاهر و باطن، در تسخیر اراده الهیاند. تحقق این اثر در عبادات نیز به نسبت مشقتی که دارند متفاوت است و این آثار در عبادات سختتر، بیشتر فراهم است.[۴۶] ایشان یکی از اسرار عبادت را نیز حصول معارف الهی میداند.[۴۷] از سوی دیگر، به اعتقاد امامخمینی از آنرو که عبادات در شریعت، شامل حقایق باطنیاند، توقیفی بوده، خدا برای انسان تعیین ساخته است؛ بنابراین انسان نمیتواند از نزد خود عبادتی را تشریع کند یا در آن تصرفی نماید؛ زیرا بر تمام حقایق و باطن عبادات آگاهی ندارد و تنها از طریق وحی و رسالت میتواند چگونگی عبادت و عبودیت را اخذ کند.[۴۸] از اینرو ایشان نماز خاصی که به بعضی عرفا نسبت داده شده، و آن را نماز سکوت مینامند، امری بیمعنا میداند که برخاسته از تصرفات شیطان و انانیت نفس سالک است. این افراد در این نماز ترتیب خاصی را رعایت میکنند؛ برای مثال لفظ «الله» را به گونهای تصور میکنند که به عدد حضرات خمس شود.[۴۹]
مراتب عبادتکنندگان
به اعتقاد اهل معرفت، عبادات درجات و بطونی دارند که هر عبادتکنندهای به اندازه ظرفیت وجود و مرتبه کمالی خود به آنها میرسد و از آنها بهرهمند میگردد؛ برای مثال روزه عوام ترک طعام و شهوات است و روزه خواص، محافظت جوارح و زبان از مخالفت با اوامر الهی و روزه خاصالخواص، نگهداری قلب از وسوسه، و اشتغال به ذکر الهی و مشاهده حق در مظاهر است.[۵۰] امامخمینی در یک تقسیمبندی، عبادتکنندگان را به اعتبار توجه به سرّ عبادت، به چهار دسته تقسیم کرده است: گروه اول، کسانی هستند که از نماز و سایر عبادات جز صورت ظاهری و حرکات بدنی، چیز دیگری نمیدانند و از مفاهیم اذکار و ادعیه تنها به معانی عرفی و ساده آن بسنده میکنند و به آن مقید هستند. گروه دوم، کسانی هستند که حقایق عبادات و اذکار را با قوه عقل و فکر درک میکنند. گروه سوم، افزون بر فکر، آنها را به لوح قلب خود میرسانند و قلبشان با این حقایق آشنا گشته، ایمان میآورند. گروه چهارم، افزون بر مرتبه قلبی با مجاهدتها و ریاضات شرعی به مرتبه کشف و شهود رسیده، حقایق را با چشم ملکوتی و مشاهده حضوری در مییابند؛ چنانکه هنگام تکبیرهای افتتاحیه نماز، برطرفشدن حجابهای هفتگانه را مشاهده میکنند[۵۱]؛ البته ایشان احاطه کامل بر اسرار عبادت و چگونگی مدح و ثنای حق را مخصوص اصفیای کامل الهی میداند که از راه وحی به آن دست مییابند.[۵۲] امامخمینی نورانیت و مراتب کمال عبادت را وابسته به حضور قلب و مراتب آن میداند[۵۳] و آن را به دو مرتبه اجمالی و تفصیلی تقسیم میکند. در حضور قلب اجمالی، انسان در عین اشتغال به عبادت، به اجمال میداند ثنای معبود میگوید؛ هرچند خود نمیداند چه ثنایی گفته و چه اسمی از اسمای حق را میخواند. در این مرتبه، انسان از اسرار عبادات و ارتباط آنها با اسما و چگونگی ثنای حق بیخبر است؛ اما به ایناندازه میداند که هر عبادت، ثنایی از معبود مطلق است که ذات مقدس او خود را ثنا فرموده و بندگان را نیز بدان امر کرده است.[۵۴] در حضور قلب تفصیلی، در مرحله اول، انسان معنای الفاظ در ادعیه و نماز و در مرحله بعد به قدر امکان، اسرار عبادات و چگونگی ثنای معبود را در هر یک از افعال نماز درک میکند.[۵۵] (ببینید: قلب)
راه رسیدن به اسرار عبادت
امامخمینی راه رسیدن به برخی از اسرار عبادت (نماز) را حفظ ظواهر و آداب احکام شریعت بدون تحجر و جمود میداند[۵۶]؛ زیرا طریقت و حقیقت، باطن شریعتاند که جز از طریق پیروی از شریعت به دست نمیآیند و ظاهر و باطن شریعت، از یکدیگر جدایی ندارند.[۵۷] (ببینید: ظهور و بطون) به اعتقاد ایشان هر یک از عبادات اسراری دارند که برای اهل آن ثابت است و از راه کشف و مشاهده حاصل میشود.[۵۸] راه دستیابی به اسرار عبادت، توجه کامل قلب به عبادت است. ایشان برای درک مقام رکوع و اسرار نهفته در آن توصیه میکند نمازگزار بزرگی مقام رکوع را در نظر بگیرد و آن را با توجه کامل و مجاهده، به قلب خود بچشاند و تنها متوجه محضر پروردگار و ذات او شده، از توجه به خود، حتی توجه به ذلت و فقر خود، دست بردارد.[۵۹] اگر سالک از تعینات نفسی خود جدا شود و حقیقت فاعلیت و قیومیت حق را به قلب برساند و این حقیقت در قلب او متمکن شود، ذاکر و مذکور، خود حق گردد و قرائت و ذکر او به زبان حق واقع شود، در این هنگام، به بعضی از اسرار قدر، دست مییابد و بعضی از اسرار عبادت برای او معلوم میگردد.[۶۰] (ببینید: سرّالقدر) امامخمینی دستیابی به نتایج اسرار عبادات را بدون تفکر و حضور قلب در عبادت میسر نمیداند.[۶۱] ایشان معتقد است توجه قلب هنگام عبادت برای رسیدن به حقیقت عبادت ضروری است و غفلت مانع دستیابی به باطن و ملکوت عبادت میشود.[۶۲] ایشان رساندن معنای قرآن و اذکار به قلب را از آداب قلبی عبادات میشمارد که بدون آن شخص از اسرار عبادت بهره نمیبرد و نتیجه آن گشودهشدن زبان قلب به ذکر است که در این صورت قلب بدون رنج و زحمت به ذکر میپردازد[۶۳]؛ همچنین ایشان تکرار عبادت و ذکر را برای سالک لازم میداند تا قلب با روح عبادت متحد گردد و آن اذکار و افعال به باطن نفس سرایت کند.[۶۴]
اسرار فردی عبادات
در روایات به برخی آثار عبادات اشاره شده است؛ ازجمله در حدیثی از امامرضا(ع) سرّ بلندکردن دو دست هنگام تکبیرة الاحرام نماز، نوعی انقطاع و تضرع شمرده است که خداوند دوست دارد در وقت ذکر او، بنده منقطع به سوی او باشد و به واسطه بلندکردن دستها، انسان متوجه شود و احضار نیت کند و به قلب توجه دهد.[۶۵] بعضی از اندیشمندان دربارهٔ آیه ۱۲۵ سوره بقره، اسراری از حج را بیان کردهاند؛ ازجمله قلب عارف، بیتالله است؛ همان گونه که کعبه بیتالله است. همچنین مقام ابراهیم(ع) را به مقام خلّت و محبت تفسیر کردهاند.[۶۶] امامخمینی در بیان اسرار عبادات، افزون بر تبیین آداب باطنی، پیوند خاصی میان اسرار عبادت و عرفان عملی و نظری برقرار کرده و تفسیرهای بدیعی از اسرار عرفانی عبادات بهویژه نماز به دست داده است. ایشان سرّ طهارت اصحاب قلوب را پاکی از تلوین (تبدل احوال) و طهارت اهل محبت را جدایی از توجه به غیر میشمارد.[۶۷] ایشان حدیث یادشده امامرضا(ع) را مطابق گفتار اهل معرفت میداند که سرّ بلندکردن دستها، پشتسرانداختن غیر و از میانبرداشتن خار طریق وصول و خود را منقطع از غیر خدا گرداندن است[۶۸] چنانکه سرّ وضو را اضمحلال کثرات در عین جمع[۶۹] و سرّ رکوع را ترک خودبینی بر حسب مقام اسما و صفات[۷۰] و سرّ سجده را چشمفروبستن از غیر و فنا در حضرت ذات میداند.[۷۱] حقیقت رکوع را نیز تمامکردن قوس عبودیت و فانیشدن در نور عظمت ربوبیت تفسیر میکند[۷۲] و بلندکردن سر از رکوع را انصراف از کثرات اسمائیه و فنا در صفات و توقف در آن مقامات میشمارد[۷۳]؛ همچنین تکبیر بعد از رکوع را رفع کثرات اسمائیه میداند که نمازگزار با دست خالی متوجه منزل ذلت و مسکنت میگردد.[۷۴] سرّ سجده نیز، چشمشستن از خود است و ادب قراردادن پیشانی بر خاک به این است که مقامات خود را مشاهده نکند و خود را از خاک پستتر ببیند[۷۵]؛ زیرا سجده، رسیدن به مقام فنای ذاتی عبد و ترک غیر و غیریت است[۷۶] که در سجده اول، از مشاهده انوار عظمت حق، حالت فنا و غشوه برای سالک حاصل میشود، و چون در خود اثری از انانیت مشاهده کند، با تجلی دوم، حقتعالی بقیه آن انانیت را نابود میگرداند و فنای ذاتی و فنای از فنا برای او حاصل میشود[۷۷] و این، آخرین مرتبه توحید است که به مقام لامقامی-که اهل معرفت به آن مقام «اَوْ اَدْنی» میگویند-منتهی میشود.[۷۸] (ببینید: نماز)
اسرار اجتماعی عبادت
افزون بر آثار اخلاقی امامخمینی که پیش از انقلاب اسلامی نوشته شده است، در آثار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان نیز به موضوع اسرار عبادت توجه شده، این موضوع در نامهها و سخنرانیهای ایشان در مناسبتهای مختلف دیده میشود؛ با این توضیح که پس از انقلاب، نگاه سیاسی و اجتماعی با نگاه معنوی و عرفانی ایشان درآمیخته، کاربردیتر شده است. به باور ایشان، برخی از عبادات افزون بر اسرار عرفانی، دارای اسرار و فلسفه سیاسی و اجتماعی هستند؛ از اینرو ایشان به ابعاد اجتماعی و سیاسی بعضی عبادات، مانند نماز جمعه و حج، توجه ویژهای داشت و معتقد بود در نماز جمعه باید مسائل سیاسی و اجتماعی و گرفتاریهای مسلمانان مطرح شود؛ زیرا دیانت اسلام دیانت عبادی و سیاسی است.[۷۹] (ببینید: نماز جمعه) امامخمینی بزرگترین درد جوامع اسلامی را درک نکردن فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی میداند؛ چنانکه حج با آن همه راز و عظمتی که دارد، هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بیحاصل و بیثمر باقی مانده است.[۸۰] از نظر ایشان، عبادتی مانند فریضه حج، برای جامعه انسانی، بهویژه جامعه اسلامی، منافع بزرگی در پی دارد و ادامهدهنده بتشکنیهای حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمد(ص) و طاغوتشکنیهای حضرت موسی(ع) است.[۸۱] ایشان حج مؤمنان را مهاجرت از خانه تن و دنیا، به سوی خدا و رسول گرامیاش(ص) میشمرد و بر این نکته تأکید میکند که یکی از اسرار حج، آن است که حجاج با هماهنگی زایران سراسر جهان، مکه مکرمه را به کانون فریاد علیه ستمگران تبدیل کنند.[۸۲] ایشان از مسلمانان میخواهد در اجتماع عظیم الهی که هیچ قدرتی جز قدرت لایزال خداوند نمیتواند آن را فراهم کند، به بررسی مشکلات عمومی مسلمانان بپردازند و در راه رفع آنها با مشورت همگانی کوشش کنند.[۸۳] (ببینید: حج ابراهیمی)
آثار توجه به اسرار عبادت
اهل معرفت، ازجمله آثار توجه به اسرار عبادت را خروج از ظلمت به نور، روحانیت نفس و درمان امراض قلبی دانسته،[۸۴] بعضی عبادات مانند روزه را سبب صفای قلب، طهارت اعضا و آبادشدن ظاهر و باطن میدانند.[۸۵] امامخمینی توجه به اسرار عبادت را موجب طهارت سرّ، تعمیر قلب و ترقی باطن میداند و غفلت از آن را موجب دورافتادن از طریق سعادت و صراط مستقیم میشمارد.[۸۶] به اعتقاد ایشان، از هر عبادتی، اثری در قلب به وجود میآید که در روایات از آن به نقطه سفید در قلب تعبیر شده است[۸۷]؛ زیرا میان ظاهر و باطن شکلی از ارتباط وجود دارد که آثار و افعال هر یک در دیگری تأثیر شگرفی بر جای میگذارد.[۸۸] ایشان اطلاع بر اسرار عبادات مانند نماز و بهکاربستن آداب باطنی آن را تکمیل ذات و کلید سعادت و معراج قرب الهی میشمارد[۸۹] و با استناد به بعضی روایات که دربارهٔ معصومان(ع) آمده است و آنان خود را آیات الهی، قرآن ناطق[۹۰] و نماز، روزه و حج[۹۱] دانستهاند، معتقد است یکی از اسرار بزرگ عبادت، تکرار آن است که باطن و قلب انسان، به حقیقت عبادت برسد و با آن متحد گردد؛ از اینرو معصومان(ع) به حقیقت قرآن رسیدهاند و با آن متحد هستند و باطن ذات و قلب آنها، همان صورت عبادت است.[۹۲]
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۴/۳۵۶–۳۵۷؛ فیومی، المصباح المنیر، ۲۷۳.
- ↑ فناری، مصباح الانس، ۵۶۱.
- ↑ جوادی آملی، عرفان عمره، ۳۶.
- ↑ کاشانی، لطائف الاعلام، ۳۲۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۰.
- ↑ فیومی، المصباح المنیر، ۶۳۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۷/۲۸۱.
- ↑ صدوق، الامالی، ۳۱۶–۳۱۷.
- ↑ کتاب مقدس، سموئیل اول، ب۷.
- ↑ کتاب مقدس، اشعیاء، ب۵۸، ۶–۷.
- ↑ عنکبوت، ۴۵؛ طه، ۱۴؛ بقره، ۱۸۳ و ۱۸۹.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۱۷، ۳۶۷، ۳۶۸ و ۳۷۸.
- ↑ مصباح الشریعه، منسوب به امامصادق(ع)، ۴۷–۵۵ و ۸۷–۱۰۳.
- ↑ سراج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱–۲۰۷.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۲/۱۵۵؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۲۲ و ۲۵۹.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۲۹، ۳۸۶ و ۴۵۱؛ آملی، انوار الحقیقه، ۴۰۴.
- ↑ ملکی تبریزی، اسرار الصلاة.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۴–۴۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۰۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۸۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۴–۹۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۹–۱۰۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۴–۵۰۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۷–۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۷۵–۱۷۷ و ۱۵/۱۶۸–۱۷۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۶۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۷۹ و ۲۲۳.
- ↑ ابنطاووس، الاقبال، ۳/۲۳۵؛ ملکی تبریزی، المراقبات، ۳۱۲ و ۳۴۳.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.
- ↑ آملی، انوار الحقیقه، ۴۰۹–۴۱۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ۳۷–۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۸.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۴–۳۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۴؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۷/۲۲۲.
- ↑ قشیری، لطائف الاشارات، ۱/۷۹.
- ↑ ← امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲–۱۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲–۱۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۵؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳–۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط، ۴/۲۱۴–۲۱۷.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸–۲۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۴.
- ↑ ← جوادی آملی، مقدمه امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۲.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۹۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۴–۳۵۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۴.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۱/۲۶۴.
- ↑ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۵۰۰–۵۰۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۵–۵۰۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۴۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۴.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۴–۳۵۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۶–۳۵۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۶۱؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۴.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۰–۱۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷–۴۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۸۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۹۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۶۹.
- ↑ ملکی تبریزی، المراقبات، ۳۱۴–۳۱۵.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۱۳۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۸.
- ↑ قندوزی، ینابیع المودة، ۱/۲۱۴.
- ↑ مجلسی، ۲۴/۳۰۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۸–۴۹۹؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۷.
منابع
- قرآن کریم.
- آملی، سیدحیدر، انوار الحقیقة و اطوار الطریقة و اسرار الشریعه، تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی، قم، نور علی نور، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
- ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، تصحیح جواد قیومی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنچم، ۱۳۸۹ش.
- جوادی آملی، عبدالله، عرفان عمره، تهران، مشعر، چاپ ششم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، مقدمه سرّ الصلاة، تألیف امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- سرّاج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- صدوق، محمدبنعلی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
- صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ق.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
- غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیمبنحسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بیتا.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علیاکبر غفاری، نقش نیروهای بیگانه در پاگیری و گسترش تئوری توطئه در ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
- فیّومی، احمدبنمحمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قشیری، عبدالکریمبنهوازن، لطائف الاشارات، تحقیق ابراهیم بسیونی، مصر، الهیئة المصریه، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
- قندوزی، سلیمانبنابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق سیدعلی جمال اشرف، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجیدهادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- مصباح الشریعه، منسوب به امامصادق(ع)، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.
- مکی، ابوطالب محمدبنعلی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیونالسود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- ملکی تبریزی، میرزاجوادآقا، اسرار الصلاة، ترجمه رضا رجبزاده، تهران، پیام آزادی، چاپ هشتم، ۱۳۷۲ش.
- ملکی تبریزی، میرزاجوادآقا، المراقبات، اعمال السنة، تصحیح سیدعبدالکریم محمد موسوی، قم، اعتصام، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
پیوند به بیرون
- محمدهادی فلاح، مقاله «اسرار عبادت»، دانشنامه امامخمینی، ج۱، ص۷۰۹–۷۱۵.