محمدجواد حجتی کرمانی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | محمدجواد حجتی کرمانی |
زادروز | سال 1311 |
شهر تولد | کرمان |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | اردیبهشت 1379 |
آرامگاه | قم |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | امام جمعه کرمان، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو مجلس خبرگان رهبری، نماینده دور نخست مجلس شورای اسلامی، نماینده امامخمینی در کرمان |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | عبدالکریم حائری یزدی، سیدحسین بروجردی، امامخمینی، محمدعلی اراکی، عباسعلی شاهرودی، حسینعلی منتظری و سیدمحمدحسین طباطبایی |
تالیفات | ملیگرایی و نهضت اسلامی ملل اسلامی، جلوه مسیح، روابط اجتماعی در اسلام، اسرار سقیفه، مرزهای ایدئولوژیک، از آتشکده تا مسجد، حسینابنعلی(ع) حماسه تاریخ، از خرداد تا خرداد و تساهل و تسامح |
محمدجواد حجتی کرمانی، روحانی مبارز، عضو حزب ملل اسلامی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی.
معرفی اجمالی
محمدجواد حجتی کرمانی در سال ۱۳۱۱ در کرمان، زاده شد [۱]. پدرش میرزاعبدالحسین، فرزندی از خانواده زرتشتی و موبدزاده بود و شغل اصلیشان کشاورزی بود. عبدالحسین در دوازدهسالگی بر اثر کشش معنوی روحانیای به نام علی احمدی کرمانی، به دین اسلام گروید، از آن پس با سرپرستی این روحانی زندگی کرد، با حمایت او به تحصیل علوم دینی در کرمان، قم و نجف پرداخت و بعدها امامت جماعت مسجد کرمان را به عهده گرفت. او از شاگردان عبدالکریم حائری یزدی بود [۲]. نام مادر حجتی کرمانی بیبی سکینه اقدسطینت بود [۳]. حجتی کرمانی فرزند بزرگ خانواده بود و سه برادر و پنج خواهر داشت [۴].
دوران تحصیل
او از هفتسالگی، نخست در خانه و نزد مادر و سپس در مکتبخانه، قرآن و خواندن و نوشتن را فراگرفت و در حدود نهسالگی به مدرسه علمیه معصومیه کرمان رفت [۵]. وی افزون بر علوم دینی، درسهای جدید را تا مقطع دیپلم ادامه داد [۶]. استادان او در حوزه علمیه کرمان، به غیر از پدرش که جامعالمقدمات را نزد او خوانده بود، کسانی چون عباس حقیقی، علی لبیبی، سیدجواد نیشابوری، علیاصغر صالحی، علی شیخالرئیس و سیداحمد فخر مهدوی بودند. او در این دوره با محمدجواد باهنر، علی ایرانمنش و محمدعلی موحدی کرمانی همدرس بود [۷]. دوران تحصیل او با فقر و بیماریهای ناشی از سوء تغذیه همراه بود؛ چنانکه در حدود سال ۱۳۲۵ ناچار شد به توصیه پزشک، سه سال از تحصیل دور بماند [۸]. او در سال ۱۳۳۱ به همراه برادرش علی حجتی کرمانی، برای ادامه تحصیل به قم رفت و تا سال ۱۳۳۷، زمان فوت پدر، به طور متوالی و از آن پس به صورت پراکنده به قم رفتوآمد داشت [۹]. حجتی کرمانی مقطع سطح را در قم نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی و محمد مجاهدی تبریزی گذراند و در درس خارج نزد سیدحسین بروجردی و امامخمینی بهره برد و به مدت محدود در درس محمدعلی اراکی و عباسعلی شاهرودی شرکت کرد. شرح منظومه ملاهادی سبزواری را نزد حسینعلی منتظری و بخشهایی از شفا را از سیدمحمدحسین طباطبایی فراگرفت [۱۰]. حجتی کرمانی در این سالها افزون بر تحصیل و تدریس، گاه به نگارش نیز میپرداخت و چند سال پس از فوت پدر، در کرمان به منبر میرفت و امام جماعت بود [۱۱].
فعالیتهای سیاسی
آغاز آشنایی حجتی کرمانی با فعالیتهای سیاسی در سال ۱۳۲۵ و در آشنایی با سیدمحمدخلیل قوام شهدادی، عضو «کانون قیام» در کرمان رخ داد که در جلسات گفتگوی سیاسی این کانون شرکت میکرد. اعضای این کانون، به جز او و قوام، محمدجواد باهنر، علی ایرانمنش، عباس شیخالرئیس و سیدابوالقاسم صمدانی بودند [۱۲]. او همچنین در دوران نهضت ملیشدن نفت، ازجمله روحانیان جوانی بود که در صحبت با مردم، آنان را از حوادث پیشآمده در تهران آگاه میکرد و در گردهمآییهای سیاسی، بهویژه مسائل مربوط به فدائیان اسلام، حضور داشت [۱۳]. او پیش از رفتن به قم در سال ۱۳۳۱، مدتی در تهران اقامت داشت. دلیل علاقه او و برادرش برای سفر به قم و تهران، بیش از تحصیل، اشتیاق دیدار با سیدمجتبی نواب صفوی بود و در جلسات سخنرانی نواب صفوی شرکت میکرد [۱۴]؛ چنانکه پس از زندانیشدن نواب صفوی، دریافت نامهای دوصفحهای از نواب ارادت و ارتباط حجتی کرمانی با وی را بیشتر کرد [۱۵]. ارتباط او با نواب صفوی، در دورهای که مرجعیت و فضای عمومی روحانیت، مخالف فعالیت سیاسی روحانیان بود، سرزنش او از سوی بزرگان حوزه را در پی داشت [۱۶]. حجتی کرمانی در حدود سال ۱۳۴۰ به همراه گروهی از جوانان کرمان، جلسات جوانان را در مدرسه معصومیه کرمان تشکیل داد که محور فعالیتهای آن، بیشتر فرهنگی بود [۱۷]. این جوانان که در آغاز از موضعگیری اصلی روحانیت برابر اقدامهای رژیم، بیخبر بودند، در مواردی از لوایح ششگانه محمدرضا پهلوی، که آن را انقلاب سفید مینامیدند، حمایت کردند و آن را موجب حل مشکلات مردم ارزیابی کردند؛ اما مخالفتهای علنی امامخمینی، این رویه را تغییر داد [۱۸]؛ چنانکه پس از فاجعه حمله به مدرسه فیضیه، در ۲ فروردین ۱۳۴۲ اعلامیههای امامخمینی در کرمان را چاپ و منتشر کردند [۱۹] و به همراه شماری از علمای کرمان، پس از حمله یاد شده، در تلگرامی به امامخمینی، حمایت خود را از مبارزات ایشان اعلام کردند [۲۰]؛ نیز در سفر محمدرضا پهلوی به کرمان در ششم خرداد ۱۳۴۲، حجتی کرمانی و برخی دیگر از روحانیان جوان، با حضور علما در مراسم استقبال از او مخالفت کردند [۲۱]. در زمان دستگیری امامخمینی در ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ و هجرت علما به تهران برای تأیید مرجعیت ایشان، حجتی کرمانی نیز به همراه علیاصغر صالحی کرمانی به تهران سفر کرد و در جلسات و اجتماعات روحانیان که در اعتراض به این دستگیری برگزار میشد، شرکت داشت [۲۲]. از همین سال، به همراه اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمود دعایی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، سیدهادی خسروشاهی، محمدتقی مصباح یزدی و برادر خود علی حجتی، نشریه بعثت را در قم منتشر کردند [۲۳]. امامخمینی در شهریور ۱۳۴۳ در نامهای خطاب به حجتی کرمانی، با تشکر از نامه محبتآمیز او، از مشکلاتی که برای علمای کرمان در جریان سفر به تهران پیش آمده بود ابراز تأسف و از زحمتهایی که او و برادرش علی حجتی کرمانی در این سفر کشیدند، قدردانی کرد [۲۴]. پس از انتقال امامخمینی به خانهای در داوودیه تهران (ببینید: دستگیری امامخمینی )، حجتی کرمانی به همراه هاشمی رفسنجانی و محمدجواد باهنر به دیدار ایشان رفت [۲۵] و پس از آزادی امامخمینی، در جشنی که به همین مناسبت در کرمان برپا شد، سخنرانی کرد [۲۶]. قتل جوانی به دست مأمور سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در مهر ۱۳۴۳و واکنش رژیم پس از آن، دستاویز سخنرانی و اجتماعات مختلف در کرمان شد که حجتی کرمانی، نقش فعالی در آن داشت. او پس از این حادثه، برای دیدار با امامخمینی و نیز فرار از دستگیری، به قم رفت [۲۷] و امامخمینی از او خواست به کرمان برگردد و در پیامی به مردم کرمان، با اظهار تأسف از اعمال خلاف مأموران رژیم که موجب مزاحمت برای «خطیب محترم»، حجتی کرمانی شده بود، از آنان خواست با قدردانی از تلاشهای حجتی کرمانی و زیر نظر علمای شهر، در برابر اعمال خلاف رژیم سکوت نکنند و به مأموران رژیم اجازه تعقیب رفتار ناشایست ندهند [۲۸]. پس از تبعید امامخمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، حجتی کرمانی در بهمن ۱۳۴۳ و روز ترور حسنعلی منصور، به دعوت باهنر در مسجد جامع تهران سخنرانی کرد که به نخستین دستگیری او منجر شد [۲۹]. در این دوره از زندان که چهار ماه به طول انجامید، با بسیاری از روحانیان مبارز، اعضای نهضت آزادی، همچنین برخی افراد حزب توده همبند بود [۳۰]. او پس از آزادی از زندان و در ادامه دیدارهایش با سیدکاظم (سیدمحمدکاظم) موسوی بجنوردی، که از اوایل سال ۱۳۴۳ آغاز شده بود، در حزب ملل اسلامی که موسوی بجنوردی تأسیس کرده بود، عضو شد [۳۱]. او چند روز پس از افشای فعالیت حزب و دستگیری همه اعضای آن، شناسایی و دستگیر شد و در حالیکه در دادگاه اول به چهار سال زندان محکوم شده بود، دادگاه تجدید نظر، حکم او را به ده سال افزایش داد [۳۲]. حجتی کرمانی از پاییز ۱۳۴۴ تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان به سر برد [۳۳]. او در این مدت، در زندان تهران (جمشیدیه، شهربانی و بندهای مختلف زندان قصر (۴۹ ـ ۱۳۴۴)، زندان دژ برازجان (۵۰ ـ ۱۳۴۹)، در زندان کرمان (۵۲ ـ ۱۳۵۰) و برای بار دوم در زندان اوین تهران (۵۴ ـ ۱۳۵۲) زندانی بود [۳۴]. تغییر محل زندان به دلیل اقدام به فرار دستهجمعی گروه بیژن جزنی در سال ۱۳۴۹بود [۳۵]. او از زمستان ۱۳۴۳ تا بهار ۱۳۴۴، چهار ماه و در سالهای ۱۳۴۵ ـ ۱۳۴۶ حدود یک سال در زندان با مهدی بازرگان، سیدمحمود طالقانی و یدالله سحابی همبند بود و خاطرات بسیاری از این روزها ثبت کرده است [۳۶]. حجتی کرمانی در اسفند ۱۳۴۶، همراه شماری دیگر از زندانیان، در نامهای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، کشتار سیاهپوستان زیمبابوه را محکوم کرد و آن را ناشی از سیاستهای استعماری انگلستان دانست [۳۷]. وی در این دوره از زندان، سه جلد از تفسیر المیزان را به سفارش نویسنده آن، سیدمحمدحسین طباطبایی ترجمه کرد [۳۸]. او پس از آزادی از زندان، به قم، اهواز، مشهد، یزد و کرمان سفر کرد و در این شهرها همراه با دیدار با روحانیان انقلابی، گاه مجالس سخنرانی نیز داشت [۳۹]. پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، حجتی به همراه گروهی از علما در تلگرامی به امامخمینی، این مصیبت را به ایشان تسلیت گفت [۴۰] و در مراسم چهلم وی در قم، یکی از سخنرانان مسجد اعظم بود و در پایان مراسم به منبر رفت و پس از ذکر مقدماتی، قطعنامهای در سیزده ماده خواند که برخی از مهمترین بندهای آن، عبارت بود از: درخواست و تأکید بر بازگشت سریع امامخمینی به کشور، آزادی زندانیان سیاسی ازجمله حسینعلی منتظری و سیدمحمود طالقانی، آزادی اجتماعات و رفع منع از منابر و سخنرانیها، قطع کامل همه روابط با دولت اسرائیل و بازگشت تاریخ رسمی کشور به هجری شمسی [۴۱]. این سخنرانیها موجی از دستگیری و تبعید روحانیان مبارز را در پی داشت و حجتی کرمانی نیز از آن دسته بود و به ایرانشهر تبعید شد [۴۲]؛ سپس در ششم فروردین ۱۳۵۷، مکان تبعید او به سنندج تغییر یافت [۴۳] و در شهریور ۱۳۵۷ به جیرفت کرمان منتقل شد. در این زمان به دلیل اوجگیری نهضت و کمشدن سختگیریها، حجتی کرمانی بدون مأمور به سمت جیرفت حرکت کرد [۴۴]. او در مسیر سفر به جیرفت، هفده شهریور ۱۳۵۷ را در تهران بود و در تهران به همراه شماری از روحانیان مبارز و با همراه داشتن اعلامیههای امامخمینی، دستگیر شد و چهل روز در بازداشت به سر برد [۴۵]. دوران تبعید او تنها ده روز پس از رفتن به جیرفت به پایان رسید و به این ترتیب به دلیل اوجگیری نهضت، محکومیت تبعید او که سه سال بود، حدود یک سال بیشتر طول نکشید [۴۶].
فعالیتها بعد از انقلاب اسلامی
حجتی کرمانی حدود دو ماه مانده به پیروزی نهضت اسلامی، در کرمان امامت نماز جمعه را بر عهده گرفت که با اجتماعات عظیم مردم همراه بود. این مسئولیت، پس از پیروزی انقلاب نیز تا زمان انتخاب او به نمایندگی مجلس شورای اسلامی ادامه یافت [۴۷]. او هنگام بازگشت امامخمینی به ایران، برای شرکت در مراسم استقبال به تهران رفت و در تحصن روحانیان در دانشگاه تهران که به دلیل بستهشدن فرودگاه و ممانعت از ورود امامخمینی انجام شد (ببینید: بازگشت امامخمینی )، حضور داشت [۴۸]. حجتی کرمانی پس از پیروزی انقلاب، نماینده امامخمینی در کرمان بود. امامخمینی در تیر ۱۳۵۸ در جمع گروهی از مردم کرمان، با تأیید دوباره حجتی کرمانی به عنوان نماینده خود، او را در موضوع قانون اساسی صاحبنظر دانست و از او خواست نظرهای خود را در اینباره به مجلس خبرگان قانون اساسی بفرستد [۴۹]. او در مرداد ۱۳۵۸ در انتخابات مجلس خبرگان بررسی و تدوین قانون اساسی شرکت کرد و به آن راه یافت [۵۰]؛ نیز در همان سال در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی (اسفند ۱۳۵۸)، از سوی چندین گروه و حزب سیاسی ازجمله حزب جمهوری اسلامی، روحانیت مبارز تهران و دفتر همکاریهای مردم با رئیسجمهور، نامزد نمایندگی مردم تهران شد و از فهرست ائتلاف بزرگ به مجلس راه یافت. او در این دوره عضو کمیسیون طرحهای انقلاب بود [۵۱]؛ همچنین در سال ۱۳۶۹ به نمایندگی مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد [۵۲]. امامخمینی از نظر حجتی کرمانی، شخصیتی بسیار نظاممند و پایبند به قوانین حوزه بود و همین ویژگی موجب میشد در دوره مرجع تقلید وقت سیدحسین بروجردی، عملکردی کاملاً هماهنگ با نظام حوزه داشته باشد. ایشان برای رهبری ساخته شده بود و سکوت او در این دوره هم معنای خاص داشت [۵۳]. وی معتقد است ملاک عمل امامخمینی در مبارزه، تشکیلات حزبی نبود و بر جلسات خودجوش روحانیت تکیه داشت و خود از سال ۱۳۴۱ در انجام این امر همت داشت [۵۴]. وی امامخمینی را یک استثنا در تاریخ مرجعیت میداند که برخلاف رویه رایج، مخاطب خود را مردم قرار داد و مانند یک خطیب مذهبی، در اجتماع عمومی مردم سخنرانی میکرد [۵۵].
آثار و تالیفات
حجتی کرمانی در سال ۱۳۴۶، در زندان قصر کتاب ملیگرایی و نهضت اسلامی ملل اسلامی را نگاشت که دستاورد مذاکرات طولانی با اعضای نهضت ملی در زندان بود [۵۶]. او همچنین از نویسندگانی است که همواره مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روز را با زبانی ساده در مطبوعات مختلف ازجمله روزنامه اطلاعات مینگاشت. آثار دیگری نیز از او به جای مانده است که برخی از آنها عبارتاند از: جلوه مسیح، روابط اجتماعی در اسلام، اسرار سقیفه، مرزهای ایدئولوژیک، از آتشکده تا مسجد، حسینابنعلی(ع) حماسه تاریخ، از خرداد تا خرداد و تساهل و تسامح [۵۷]. حجتی کرمانی پس از سه بار ازدواج ناموفق، در سال ۱۳۵۶ با دختر محمدعلی موحدی ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر و یک دختر است [۵۸].
علی حجتی کرمانی
علی حجتی کرمانی (۱۳۱۶ ـ ۱۳۷۹)، برادر محمدجواد حجتی کرمانی، پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه در کرمان، در سال ۱۳۳۱ به همراه برادر خود به قم و تهران رفت و سال ۱۳۳۲ به سفارش نواب صفوی و از طریق عبدالرسول قائمی، یکی از علمای آبادان (ببینید: جمی، غلامحسین ) به نجف رفت. وی حدود دو سال در آن حوزه به تحصیل پرداخت [۵۹] و در نوزدهسالگی، تحصیل علوم دینی را در قم پی گرفت [۶۰]. او که سابقه مبارزاتیاش به پیش از دهه ۱۳۴۰ و سالهای اوج نهضت ملیشدن نفت بر میگردد، همزمان با آغاز نهضت امامخمینی، به طور جدی وارد مبارزه سیاسی با رژیم پهلوی شد [۶۱]. وی همچنین از امامخمینی اجازه شرعی در امور حسبیه داشت [۶۲]. علی حجتی کرمانی در سفر تبلیغی روحانیان به شهرهای مختلف ایران در محرم ۱۳۴۲، که با نظر امامخمینی و برای آگاهیبخش به مردم درباره فاجعه فیضیه و اعمال رژیم انجام شد، شرکت داشت و در سفر به کاشان، نامه امامخمینی خطاب به علما را به آنان رساند [۶۳]. امامخمینی در این نامه، به خطرهایی که اسلام را تهدید میکرد، هشدار داد و از علما و وعاظ خواست در برابر فجایع رژیم سکوت نکنند [۶۴]. حجتی کرمانی در انتشار نشریه بعثت نیز همراه برادر خود نقش فعالی داشت [۶۵]. او در دوران مبارزه سه سال تبعید و بارها دستگیری و شکنجه را تحمل کرد [۶۶]. علی حجتی کرمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به تدریس در دانشگاه، نگارش و ترجمه پرداخت. برخی از آثار او عبارتاند از: از بردگی روم قدیم تا مارکسیسم، درآمدی بر تاریخ و علوم قرآن، سیره معصومان، فاجعه تمدن و رسالت اسلام، زن در انتخابات، اسلام و تبعیضات نژادی، و اسلام، آیین زندگی (پنج جلد). وی همچنین مجموعه مصاحبهها، سخنرانیها و بحثهای علمی امامموسی صدر را با نامهای سیرة الامامموسی الصدر و منبر و محراب ترجمه و منتشر کرده است [۶۷] (ببینید: صدر، امامموسی ). او در اردیبهشت ۱۳۷۹ هنگام بازگشت از سفر زیارتی عتبات، به علت بیماری سرطان درگذشت و در قم به خاک سپرده شد [۶۸].
حزب ملل اسلامی
حزب ملل اسلامی که محمدجواد حجتی کرمانی از اعضای آن بود، در سال ۱۳۴۰، به دست سیدکاظم موسوی بجنوردی، در حالیکه نوزده سال بیشتر نداشت، تأسیس شد [۶۹]. موسوی بجنوردی، فرزند میرزاحسن موسوی بجنوردی است که از مراجع تقلید شیعه در عراق و دوست نزدیک امامخمینی بود و کتاب القواعد الفقهیه در هفت جلد، ازجمله آثار وی میباشد [۷۰]. سیدکاظم موسوی بجنوردی همچنین برادر سیدمحمد موسوی بجنوردی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای شورای عالی قضایی کشور [۷۱] و هیئت عفو [۷۲] بوده است. فعالیت حزب ملل اسلامی مخفی بود و با مشی مسلحانه، اهدافی چون براندازی رژیم پهلوی، تشکیل حکومت جدید و اتحاد همه کشورهای اسلامی را دنبال میکرد و برنامه و شیوه تشکیل حکومت آینده را در اساسنامه، پیشبینی کرده بود. اعضای این حزب با نام مستعار و در تیمهای سهنفره مستقل با محوریت کمیته مرکزی فعال بودند [۷۳]. با افشای فعالیت حزب در سال ۱۳۴۴ و احتمال دستگیری اعضا، موسوی بجنوردی و برخی دیگر از اعضای حزب در کوههای شاهآباد تهران پنهان شدند. این گروه پس از کشف مخفیگاه آنان، با نیروهای رژیم درگیر شدند و سرانجام همه اعضا به جز یکی یا دو تن که موفق به فرار شدند، دستگیر شدند [۷۴]. از میان افراد دستگیرشده، ازجمله محمدجواد حجتی کرمانی، تنها موسوی بجنوردی، مؤسس حزب، به اعدام محکوم شد؛ اما این حکم با درخواست برخی مراجع و علما مانند سیدمحسن حکیم، در دادگاه تجدید نظر به حبس ابد تغییر یافت [۷۵]. حزب ملل اسلامی نیز پس از آن متلاشی شد و موسوی بجنوردی پس از سیزده سال در آبان ۱۳۵۷ به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد [۷۶]. موسوی بجنوردی پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز استاندار اصفهان شد [۷۷]؛ سپس به نمایندگی در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران برگزیده شد [۷۸]، اما پس از آن از سال ۱۳۶۲ فعالیت اصلی او محدود به راهاندازی و مدیریت مؤسسه دائرةالمعارف بزرگ اسلامی شده است [۷۹]؛ مؤسسهای که تاکنون افزون بر تهیه و انتشار ۲۴ جلد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، آثار زیادی مانند ۲۰ جلد تاریخ جامع ایران منتشر کرده است. دو مجموعه خاطره به نامهای مسی به رنگ شفق و خاطرات سیدمحمدکاظم بجنوردی، درباره فعالیتهای وی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده است.
پانویس
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳
- ↑ حجتی کرمانی، از آتشکده تا مسجد، ۱۳ ـ ۱۵؛ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۸
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۷
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۸
- ↑ خوشزاد، مجلس شورای اسلامی، ۱۹۳
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۸؛ حجتی کرمانی، آموزگار من نواب، ۱۵
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۹ ـ ۱۰
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۰
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۶۷ ـ ۶۹
- ↑ خوشزاد، مجلس شورای اسلامی، ۱۹۳؛ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۰
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۴۷ ـ ۱۴۸
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۴۸ ـ ۱۴۹
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۶۵
- ↑ حجتی کرمانی، آموزگار من نواب، ۱۶ ـ ۱۷
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۸۰ ـ ۸۱
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۰ ـ ۱۵۲
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۲ ـ ۱۵۳
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۷
- ↑ مؤسسه تنظیم، ۱/۲۵۲
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۵
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۳۴ ـ ۱۳۶ و ۱۵۶
- ↑ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۶۸
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۳۶ ـ ۱۳۷
- ↑ مؤسسه تنظیم، ۲۰/۵۰۲
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۸ ـ ۱۵۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۳
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۵۶
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۸۳ ـ ۱۸۶
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۶۷ ـ ۱۶۸
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۷۶ ـ ۱۷۷ و ۲۰۰ ـ ۲۰۱
- ↑ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۹
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۹۲؛ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۹
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۲۶ ـ ۲۲۸
- ↑ حجتی کرمانی، ملیگرایی، ۱۱
- ↑ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۹
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی جماران
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۶۲ ـ ۲۶۴
- ↑ مؤسسه تنظیم، ۶/۶۹
- ↑ مرکز بررسی اسناد، ۳۶
- ↑ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۲ ـ ۳۸۳
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۹۷
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۱
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۲ ـ ۳۱۳
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۱۶
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۲۰ ـ ۳۲۱؛ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۹.
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۱۱۴.
- ↑ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۹؛ خوشزاد، مجلس شورای اسلامی، ۱۹۳.
- ↑ خوشزاد، مجلس شورای اسلامی، ۵۸ ـ ۶۰، ۶۲ ـ ۶۴ و ۱۹۳.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی مرکز دایرةالمعارف اسلامی.
- ↑ حجتی، عشق و تلاش، ۱۰۸ ـ ۱۰۹.
- ↑ حجتی، عشق و تلاش، ۱۱۲.
- ↑ حجتی، عشق و تلاش، ۱۰۶.
- ↑ حجتی کرمانی، ملیگرایی، ۱۱.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی مرکز دایرةالمعارف اسلامی؛ زریری، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱۱۹.
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۶۶.
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش ، ۱۰ و ۶۶؛ نجاریراد، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۱۱۵.
- ↑ نجاریراد، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۱۱۵.
- ↑ نجاریراد، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۵۴.
- ↑ طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۱/۱۹۹ ـ ۲۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۲۹ ـ ۲۳۰.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۹۵؛ دعایی، گوشهای از خاطرات، ۵۹.
- ↑ نجاریراد، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۱۱۶؛ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۴۰۶.
- ↑ نجاریراد، فرهنگنامه رجال روحانی، ۱/۱۱۷.
- ↑ حجتی کرمانی، از آتشکده تا مسجد، ۲۰.
- ↑ امیری، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه اسلامی، ۱۸۰.
- ↑ امیری، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه اسلامی، ۱۸۰.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۷۸.
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۶۸ ـ ۱۷۳.
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۱۷۵ ـ ۱۷۷.
- ↑ حجتی کرمانی، عشق و تلاش، ۲۰۰ ـ ۲۰۲.
- ↑ موسوی بجنوردی، مسی به رنگ شفق، ۱۹۵.
- ↑ موسوی بجنوردی، مسی به رنگ شفق، ۲۰۷ ـ ۲۱۰.
- ↑ موسوی بجنوردی، مسی به رنگ شفق، ۲۵۱.
- ↑ موسوی بجنوردی، مسی به رنگ شفق، ۲۹۴ ـ ۳۲۰.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
- امیری، حکیمه، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1386ش.
- جماران، پایگاه اطلاعرسانی، گونهشناسی تفسیر المیزان، 8/10/1398ش.
- حجتی کرمانی، محمدجواد، آموزگار من نواب، تهران، اطلاعات، چاپ اول، 1385ش.
- حجتی کرمانی، از آتشکده تا مسجد، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، 1388ش.
- حجتی کرمانی، عشق و تلاش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، 1395ش.
- حجتی کرمانی، ملیگرایی و نهضت آزادی ملل اسلامی، تهران، اطلاعات، چاپ اول، 1384ش.
- خوشزاد، اکبر، مجلس شورای اسلامی، دوره اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1386ش.
- دعایی، سیدمحمود، گوشهای از خاطرات حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، تهران، عروج، چاپ اول، 1387ش.
- زریری، رضا، حجتی کرمانی، محمدجواد (حجتالاسلام)، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1389ش.
- طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، نوزده دی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، 1382ش.
- مرکز دایرةالمعارف اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی، مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی، 10/10/1398ش.
- موسوی بجنوردی، سیدکاظم، مسی به رنگ شفق، سرگذشت و خاطرات سیدکاظم موسوی بجنوردی، به اهتمام علیاکبر رنجبر کرمانی، تهران، نی، چاپ اول، 1381ش.
- موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آيتالله موسوي تبريزي، تهران، عروج، چاپ اول، 1384ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، 1386ش.
- نجاریراد، تقی، حجتی کرمانی، علی (حجتالاسلام)، چاپشده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1389ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، 1376ش.
پروینسادات قوامی، « حجتی کرمانی، محمدجواد»، دانشنامه امام خمینی، ج4، ص.