تظاهرات
تظاهرات، اجتماعات و راهپیماییهای مردم ایران در راستای نهضت امامخمینی و پیروزی و بقای انقلاب اسلامی.
مفهومشناسی
تظاهرات جمع تظاهر به معنای نمایش است و به تجمع و حرکت سیاسی مردم در خیابانها و میدانهای شهر گفته میشود.[۱] همسو با تظاهرات، واژه راهپیمایی به معنای پیادهروی[۲] و کلمات مترادفی نظیر میتینگ[۳] و تجمع[۴] وجود دارد. میان این کلمات در کارکرد از لحاظ تعداد شرکتکنندگان، طول مسیر و زمان فرقهایی وجود دارد؛ اما در بیشتر مواقع، تظاهرات و راهپیمایی با چشمپوشی از فرقها به جای یکدیگر به کار میروند. در سخنان امامخمینی نیز این دو کلمه به یک معنا بهکار رفتهاند.
پیشینه
تظاهرات به شکل کنونی مربوط به دوران مدرن و حکومتهای دموکراتیک است و بیشتر جنبه صنفی یا سیاسی دارد و با اهداف متفاوتی نظیر اعمال فشار برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی، ایجاد تصویر مطلوب یا نامطلوب در ذهن مردم دربارهٔ حکومت، افراد یا احزاب، موافقت یا مخالفت با آنها، دادن آگاهی به دولتهای دیگر و افکار عمومی جهان نسبت به مواضع ملی دربارهٔ مسائل ویژه بینالمللی و حتی تغییر رژیم صورت میگیرد.[۵] با این حال، در تاریخ اصل اظهار نظر و عقیده گروهی همراه با تجمعهای اعتراضی سابقهای طولانی دارد.
تاریخ اسلام
در تاریخ اسلام اجتماع اعتراضآمیز امامعلی(ع) و یاران ایشان به دلیل نادیدهگرفتن فرمان رسول خدا(ص) در غدیر خم از سوی کسانی که قدرت را به دست گرفتند و تلاش برخی برای تحکیم پایههای حکومت خلیفه اول و ترغیب همگان به بیعت با وی در روبهروی خانه حضرت فاطمه زهرا(ع)،[۶] از نخستین تجمعات سیاسی در تاریخ اسلام است؛ چنانکه در نقد عملکرد خلیفه سوم عثمانبنعفان نیز تظاهرات اعتراضی گستردهای شکل گرفت و مسلمانان که به عملکرد وی اعتراض داشتند تظاهرات و گردهمایی اعتراضی راه انداختند و او را محاصره کردند که به قتل وی انجامید.[۷] همچنین مسلمانان برای بیعت با امامعلی(ع) اجتماع فشرده و گستردهتری ترتیب دادند.[۸]
تاریخ جهان
در تاریخ جهان نیز تظاهراتی که منجر به تحولات بزرگی در چند سده اخیر شده وجود داشته است که از آن جمله میتوان به اعتراضاتی که منجر به انقلاب (۱۷۶۳–۱۷۸۹م) آمریکا شد و تظاهرات و اعتراضات ۱۷۷۳–۱۷۸۹م در فرانسه و اعتراضات منجر به انقلاب ۱۹۱۷م روسیه، و دیگر تظاهراتی که منجر به انقلاب و تغییراتی در کشورهایی مثل کوبا (۱۹۵۹)، الجزایر (۱۹۶۲) و ایتالیا (۱۹۴۶) شد[۹] اشاره کرد.
تاریخ ایران
در تاریخ حکومت خلفای اسلامی در ایران، به غیر از وجود جنبشهای ملی کشاورزان علیه ظلم حاکمان، بهویژه در دوران بنیعباس، تظاهرات عمومی به چشم نمیخورد.[۱۰] پس از این دوران در میان سلسلههای ایرانی نیز تا دوران قاجار گزارشی از تظاهرات عمومی در کشور وجود ندارد. نخستین تظاهرات مردمی در تاریخ ایران، مربوط به دوران فتحعلی شاه (۱۲۳۴) و قتل گریبایدوف روسی است. عملکرد منفی وی که برای اجرای مفاد عهدنامه ترکمنچای وارد ایران شده بود، باعث شد تا به فرمان میرزامسیح مجتهد، مردم تهران در برابر سفارت روس اجتماع کنند و سرانجام منجر به قتل گریبایدوف شد.[۱۱] انعقاد قرارداد رژی و دادن امتیاز انحصاری تنباکو[۱۲] در دوران ناصرالدینشاه به انگلیسیها و اعتراض میرزامحمدحسن شیرازی نیز باعث تظاهرات مردم ایران بود که موجب لغو قرارداد شد[۱۳] (ببینید: نهضت تحریم تنباکو). در زمان مظفرالدینشاه نیز در موضوع نان،[۱۴] زنان تظاهرات بزرگی برای اعتراض به گرانی و کمبود آن به راه انداختند.[۱۵] در سالهای اوج نهضت مشروطه، مشروطهخواهان و معترضان به حکومت قاجار، در تهران و برخی از شهرهای کشور تظاهرات زیادی کردند.[۱۶]
بیشترین تظاهرات مردمی ایران در دوران پهلوی رخ داد که ازجمله آنها اینهاست: تظاهرات علیه اعلام پادشاهی در زمان رضاشاه در سال ۱۳۰۳،[۱۷] کمبود ارزاق عمومی در سال ۱۳۰۴،[۱۸] اعتراض به فرمان رضاشاه دربارهٔ تغییر لباس در سال ۱۳۱۵ در مشهد،[۱۹] بلوای نان در سال ۱۳۲۱،[۲۰] ملیشدن صنعت نفت،[۲۱] تظاهرات برای بهقدرترساندن دوباره محمد مصدق به فرمان سیدابوالقاسم کاشانی در سال ۱۳۳۱،[۲۲] تظاهرات علیه حضور نیکسون-معاون اول رئیسجمهور امریکا-در ایران در سال ۱۳۳۲،[۲۳] مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱،[۲۴] قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲،[۲۵] قیام نوزده دی ۱۳۵۶ مردم قم (ببینید: نوزده دی) و قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز به مناسبت چهلم شهدای قم[۲۶] (ببینید: بیست و نه بهمن) و در ادامه تظاهرات مردم یزد به مناسبت چهلم شهدای تبریز (۹ فروردین ۱۳۵۷). راهپیمایی مردم شیراز علیه جشن هنر در سال ۱۳۵۷،[۲۷] تظاهرات مردم مشهد در چهلم شهدای وقایع پیشین در سال ۱۳۵۷،[۲۸] تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷[۲۹] (ببینید: هفده شهریور) و تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ (ببینید: تاسوعا و عاشورا)[۳۰] با محوریت شعار مرگ بر شاه.[۳۱] در همه این تظاهرات حضور زنان کمکم پررنگتر میشد. آنان که تا پیش از آن گوشهنشین بودند، به آگاهی رسیدند که وظیفهشان تنها به خانه محدود نمیشود و با شرکت در تظاهرات در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ نشان دادند وظیفهای دیگر بر دوش آنان است.[۳۲] طی این سالها، شعارها نیز همانند تظاهرات، سمت و سوی مخالفت صریح با محمدرضا پهلوی پیدا کرد و از دعوت مردم به ایستادگی و حمایت از امامخمینی در سال ۱۳۴۲، به مرگ بر شاه و مقایسه شاه با یزیدبنمعاویه در سال ۱۳۵۶ رسید.[۳۳]
امامخمینی نیز تظاهرات در دوران پهلوی ازجمله تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ را رفراندومی برای اعلام عدم مشروعیت رژیم پهلوی میدانست[۳۴] و بر این اساس در سخنرانی بهشت زهرا(س) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، دولت شاپور بختیار را غیرقانونی و دولت برآمده از انقلاب را قانونی و مشروع اعلام کرد و به مردم وعده داد به پشتوانه آرای ملت، دولت قانونی را تشکیل دهد[۳۵]؛ چنانکه در نصب مهدی بازرگان به نخستوزیری و تشکیل دولت موقت نیز افزون بر جنبه شرعی رهبری و ولایت خود، آن را ناشی از حضور و تظاهرات گسترده مردمی در کشور شمرد.[۳۶] ایشان همچنین پس از این انتخاب از مردم خواست در تظاهراتی نظر خود را دربارهٔ این تصمیم اعلام کنند.[۳۷]
در مواردی نیز با برنامهریزی مستقیم رژیم پهلوی، تظاهراتی به نفع رژیم و علیه مخالفان آن در کشور راهاندازی میشد که ازجمله میتوان به تظاهرات روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲[۳۸] و راهپیمایی ۲۸ دی ۱۳۵۶[۳۹] اشاره کرد.
ویژگیها و اهداف
یکی از ویژگیهای تظاهرات مردم ایران در زمان محمدرضا پهلوی، عمومی و سراسریبودن آن است. جهان در آستانه انقلاب اسلامی ایران شاهد اراده جمعی ملت ایران بود و این جریان در حالی رخ داد که کمتر مردمی در طول تاریخ چنین فرصتی داشتند که اینچنین گسترده بتوانند اراده جمعی خود را به عینیت تبدیل کنند.[۴۰] حضور اقشار مختلف و جمعیت انبوه، طولانیبودن مسیر و زمان تظاهرات، پیدرپیبودن و گسترش آن در تمام کشور[۴۱] و مشارکت زنان در راهپیماییها را که بزرگترین جلوه حضور زن ایرانی برای مخالفت با رژیم پهلوی، در صفهای تظاهراتِ بسیاری شهرها و روستاها بود،[۴۲] میتوان از دیگر ویژگیهای تظاهرات در انقلاب اسلامی ایران دانست.
امامخمینی معتقد بود ویژگی ملیبودن و اسلامیبودن تظاهرات[۴۳] و وجود شعارها، اهداف و آرمانهای اسلامی در تجمعات مردم از ویژگیهای مخصوص انقلاب ایران است.[۴۴] ایشان تأکید کرده است که در تظاهرات ایران تمام مردم[۴۵] به جز محمدرضا پهلوی و طرفداران محدود او همه حضور دارند.[۴۶] ایشان نقش زنان را، چه آنانی که گرفتار در زندانهای رژیم بودند و چه آنانی که با فرزندان خردسال خود بدون ترس از توپ و مسلسل به میدان مبارزه میآمدند، در پیشبرد انقلاب اسلامی برجسته ارزیابی میکرد و کار آنان را زندهکردن یاد شیرزنان رشید تاریخ میدانست[۴۷] (ببینید: زن)؛ همچنین تظاهرات را همهپرسی زنده علیه شاه میخواند[۴۸] که از متن جامعه و فطرت انسانی برخاسته و متکی به شخص یا اشخاص خاصی نیست.[۴۹] ایشان وحدت کلمه و تلاش عمومی برای رسیدن به استقلال و آزادی،[۵۰] حرکت مسالمتآمیز، آرامش در تظاهرات مردمی و دستنبردن به زور و اسلحه را از دیگر خصوصیتهای تظاهرات ایران میدانست[۵۱] و بر خلاف برخی گروههای چپگرا که معتقد به مبارزه مسلحانه با رژیم بودند،[۵۲] در طول مبارزه با رژیم به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، مردم را به تظاهرات آرام دعوت و آن را رهبری میکرد.[۵۳] ایشان ضمن اینکه تظاهرات آرام را بزرگترین طوفان علیه رژیم پهلوی میدانست،[۵۴] اصرار زیادی بر دعوت مردم به تظاهرات مسالمتآمیز داشت و این روش را بهترین راه رسیدن به پیروزی مینامید[۵۵] (ببینید: مبارزه مسلحانه).
از نگاه امامخمینی اهداف اصلی تظاهرات در ایران، اعتراض به حضور خاندان پهلوی و شخص محمدرضا در رأس قدرت،[۵۶] قطع سلطه بیگانگان و مجازات متجاوزان به ثروت ملت،[۵۷] نجات فرهنگ و اقتصاد ایران از فساد و وابستگی[۵۸] و نجات مردم از خفقان و نارضایتی حاکم در سطح کشور،[۵۹] رسیدن به حکومت عدل اسلامی و برقراری حکومت و جمهوری اسلامی[۶۰] بود. ایشان باور داشت که راه نجات کشور و اسلام و قرآن، زنده نگهداشتن نهضت است.[۶۱]
تظاهرات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
تظاهرات مردمی که نوعی اعلام انزجار دربارهٔ رفتار و ماهیت حاکمیت بود، از سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود.
اعتراض به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
نخستین بار اعتراض امامخمینی به تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی[۶۲] که منجر به جنبشی در کشور شد، در سال ۱۳۴۱ بود.[۶۳] سخنان امامخمینی باعث شد افراد زیادی در شهرهای گوناگون به خیابانها بروند و دولت از موضع خود عقبنشینی کند.[۶۴] ایشان به محض آگاهی از موضوع لایحه، از علما خواست تا بر منبرها مردم را از اوضاع آگاه کنند[۶۵] و با تهدید رژیم، تمام مردم را در مخالفت با لایحه پشتیبان خود خواند.[۶۶] ایشان اعلام کرد در صورت لزوم از مردم دعوت میکند تا دست به تجمع و اعتراض بزنند.[۶۷] ایشان پس از بیتوجهی دولت به خواست علما و مردم، از عموم ملت خواست تا دست به دست هم دهند، صفوف خود را مستحکم کنند و اجازه اجرای این طرح را ندهند[۶۸] (ببینید: انجمنهای ایالتی و ولایتی). نمونه دیگر، تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود که پس از دستگیری امامخمینی برگزار شد[۶۹] و ایشان این تظاهرات را مبدأ عظیم در تاریخ ایران،[۷۰] نقطه عطف انقلاب[۷۱] و دستاورد آن را پیروزی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ میدانست[۷۲] (ببینید: پانزده خرداد).
۱۹ دی ۱۳۵۶
در ۱۹ دی ۱۳۵۶ نیز تظاهرات چندی در اعتراض به درج مقاله توهینآمیز به امامخمینی در قم شکل گرفت و به شهادت شماری انجامید.[۷۳] امامخمینی در پیامی ضمن تشکر از حضور مردم، تظاهرات ۱۹ دی را دفاع از اسلام و مظلومان خواند و افراد حاضر در این تظاهرات را دستپروردههای قیام خرداد ۱۳۴۲ نامید.[۷۴] ایشان معتقد بود این تظاهرات، رژیم پهلوی را وادار به تلاشی مذبوحانه برای مقابله با مردم کرد و مردم با حضور خود در این تظاهرات ثابت کردند که محمدرضا پهلوی را نمیخواهند[۷۵] (ببینید: نوزده دی).
۲۹ بهمن ۱۳۵۶
در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ به مناسبت چهلم شهدای ۱۹ دی، مردم تبریز و نُه شهر دیگر تظاهرات بزرگی در نقاط مختلف کشور برگزار کردند که رژیم پهلوی در تظاهرات تبریز دست به کشتار مردم زد.[۷۶] امامخمینی ضمن تسلیت به مردم تبریز، آنان را افرادی غیور خواند[۷۷] و به آنان اعلام کرد در راه حق و آزادیطلبی تنها نیستند و همه ملت ایران همراه آناناند[۷۸] (ببینید: بیست و نه بهمن).
فروردین ۱۳۵۷
در فروردین ۱۳۵۷ به مناسبت چهلم شهدای تبریز، در شهرهای مختلف ایران، ازجمله یزد، تظاهرات گستردهای شکل گرفت و عدهای به دست رژیم پهلوی به شهادت رسیدند.[۷۹] امامخمینی در واکنش به این کشتارها در پیامی به داغدیدگان این تظاهرات اعلام کرد ملت ایران تا برچیدهشدن حکومت پهلوی و برپاشدن حکومت عدالتگستر دست از مبارزه برنخواهد داشت[۸۰] و از مردم خواست تا برای رسیدن به این مقصد، یکدل و یکجهت بهپا خیزند و با درک شرایط مکانی و زمانی شعار دهند و نقطه اصلی همه جنایات را که شخص محمدرضا پهلوی است، نشان دهند.[۸۱]
۱۳ شهریور ۱۳۵۷
در ۱۳ شهریور ۱۳۵۷ پس از برگزاری نماز عید فطر، تظاهرات بزرگی در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر شکل گرفت.[۸۲] امامخمینی طی پیامی تظاهرات عید فطر را عبادتی ارزنده نامید و فریادهای مردم برای برقراری حکومت عدل اسلامی را بزرگترین عبادت خواند. ایشان این تظاهرات را نشانه رشد فکری و عملی ملت ایران دانست و تظاهرات را فریاد کوبنده نامید.[۸۳]
۱۷ شهریور ۱۳۵۷
از دیگر تظاهرات گسترده مردم ایران که منجر به کشتهشدن عده زیادی گردید، تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ بود.[۸۴] روزنامه اطلاعات به نقل از فرماندار نظامی تهران تعداد کشتهها را تنها ۵۷ تن اعلام کرد[۸۵] ولی منابع دیگر آن را بیشتر شمردهاند. امامخمینی کشتار مردم بیگناه را جرم و دستوردهنده آن را مجرم خواند[۸۶] و از علما و انقلابیان خواست تا صفهای خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران محکمتر کنند[۸۷] (ببینید: هفده شهریور).
۱۳ آبان ۱۳۵۷
در سیزدهم آبان ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران، مردم انقلابی به مناسبت سالروز تبعید امامخمینی به ترکیه، تظاهراتی گسترده برپا کردند[۸۸]؛ اما عاملان رژیم پهلوی، این تظاهرات مردمی را که حضور دانشآموزان و دانشجویان در آن پررنگ بود، به گلوله بستند.[۸۹] امامخمینی ضمن اعلان انزجار از کشتار مردم بیگناه به دست عاملان رژیم، در پیامی از انقلابیان خواست نهضت را با شور بیشتر ادامه دهند.[۹۰] ایشان باور داشت قیام و تظاهرات پیوسته مردم که برای احقاق حق خود به پا خاستهاند تا از میان رفتن رژیم پهلوی ادامه خواهد داشت.[۹۱] ایشان بر هرچه وسیعترشدن دامنه تظاهرات تأکید میکرد و متناسب با شرایط، مقابله با رژیم پهلوی را متغیر میدانست.[۹۲]
تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷
امامخمینی در سخنرانی ۱۸ آذر ۱۳۵۷ در جمع ایرانیان مقیم خارج از کشور در نوفل لوشاتو بر لزوم قیام عمومی تأکید کرد.[۹۳] در روزهای ۱۹ و ۲۰ آذر همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی مردم به خیابانها ریختند و رژیم پهلوی عقبنشینی کرد. مردم قطعنامهای هفده مادهای انتشار دادند و خواستار برچیدهشدن نظام سلطنتی و استقرار حکومت عدل اسلامی شدند.[۹۴] امامخمینی ضمن موفقخواندن این تظاهرات بیان کرد مردم در این دو روز بهوضوح اعلام کردند محمدرضا پهلوی جایی در کشور ندارد و رژیم سلطنتی را نمیخواهند[۹۵]؛ بنابراین انقلابیان به سکوت افراد خیانتکار توجه نکنند و اعتراضات خود را گسترش دهند و با هر وسیله ممکن خبر تظاهرات خود را به گوش مردم دیگر شهرها برسانند[۹۶] (ببینید: تاسوعا و عاشورا). امامخمینی از ملت میخواست تا در برابر سختیها به خداوند اعتماد کنند، هراسی به دل راه ندهند، صبور باشند و برای رسیدن به عدالت و استقرار حق[۹۷] و تا زمان رفتن پهلوی[۹۸] به تظاهرات خود ادامه دهند.
۲۹ دی ۱۳۵۷
با فرار محمدرضا پهلوی از کشور در ۲۶ دی ۱۳۵۷ امامخمینی خروج شاه را نخستین مرحله پیروزی ملت دانست.[۹۹] مردم نیز برای نشاندادن اتحاد خود و ادامه مبارزه در اربعین حسینی (۲۹ دی ۱۳۵۷) دست به تظاهراتی گسترده زدند و طی قطعنامهای سلطنت خاندان پهلوی را غیرقانونی اعلام کردند و خواهان خلع محمدرضا از مقام سلطنت شدند. تظاهراتکنندگان دولت شاپور بختیار را غیرقانونی دانستند و خواستار استقرار جمهوری اسلامی با آرای مردم شدند.[۱۰۰] امامخمینی نیز با تشکر از مردم، نهضت اسلامی آنان را که به مستضعفان عالم نشان داد خواست و قدرت ملتی آگاه بر تمام سلاحهای مدرن ابرقدرتها، پیروز است، ثبتشده بر جبین تاریخ دانست و رفتن محمدرضا پهلوی را به فروپاشی شاهنشاهی تعبیر کرد[۱۰۱] (ببینید: فرار شاه).
۲۱ بهمن ۱۳۵۷
پس از بازگشت امامخمینی به ایران و اوجگیری نهضت، در ۲۱ بهمن، فرماندار نظامی تهران اعلام حکومتنظامی کرد.[۱۰۲] امامخمینی این کار را خدعه و خلاف شرع خواند و از مردم خواست بههیچرو به آن اعتنا نکنند.[۱۰۳] پس از پیام امامخمینی مردم و همافران ارتش به خیابانها آمدند و پس از چندین ساعت درگیری و پاکسازیِ مراکزِ حساس نظامی و غیرنظامی[۱۰۴] در ۲۲ بهمن انقلاب اسلامی به پیروزی رسید (ببینید: بیست و دو بهمن). از نگاه امامخمینی همدلی و همکاری نیکوی مردمی که با دستان خالی و قلبی با ایمان قوی در قالب تظاهرات تبدیل به یک خانواده شدند و از چیزی هراسی به دل راه ندادند، عامل پیروزی انقلاب بود.[۱۰۵] از نظر ایشان این پیروزی، همه حسابهای پیشین را که با تکیه به مادیتِ تنها، مدعی بود با دست خالی نمیتوان بر سلاح مدرن پیروز شد، باطل کرد.[۱۰۶]
از سوی دیگر، رژیم پهلوی نیز در مواردی تلاش کرد با کشاندن برخی افراد وابسته به خود یا ناآگاه و نیز سازماندهی برخی افراد به عنوان کولیها که به چماقبهدستان شهرت یافتند، به عنوان طرفداران خود در برابر آن همه مخالفتها و تظاهراتی که علیه محمدرضا پهلوی و رژیم صورت میگرفت خودی نشان دهد؛ اما پیدا بود این اقدام نیز در برابر خیزش عمومی ملت راه به جایی نخواهد برد. امامخمینی که اینان را مأموران رژیم در لباس کولی میشمرد، این اقدام را حرکت مذبوحانه رژیم در سراشیبی سقوط میدانست که در گذشته نیز در حمله به مدرسه فیضیه به نام حمایت و حمله دهقانان صورت داد و آن را مایه ننگ برای رژِیم دانست.[۱۰۷]
شعارها
هر انقلابی برای دستیابی به خواستههای حقیقی و آرمانی خود از ابزار مختلفی مانند شعارها، اعلامیهها، بیانیهها و قطعنامهها بهره میگیرد. در این میان، شعارها برگرفته از ایدئولوژی انقلاب، ایمان، آرمان و احساسات عمیق تودهها هستند.[۱۰۸] شعارهای در نهضت اسلامی از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ دربردارنده محتوای ارزشی مثبت و منفی است. در این دوران احزاب، مطبوعات و تشکلهای سیاسی-انقلابی اهداف و مقاصد خود را در قالب شعارهای مثبت پیرامون محورهای اسلام، تشیع، قرآن، امامخمینی، مردم، کارگران، زنان، انقلاب ایران، انقلاب اسلامی، شهادت، بیداری، جمهوری و شعارهای منفی علیه بندگی، اسارت، فقر، گرانی و بیدینی بیان میکردند.[۱۰۹] شعارهای این دوران به دلیل ویژگیهایی چون کوتاه و موزونبودن، سادگی و تقدس مذهبی و برآمدن از دل آحاد مردم، بهسرعت در ذهن مردم جای میگرفتند و با تکرار منتشر میشدند. این شعارها را عموم مردم بدون بهرهگیری از نیروی متخصص میساختند و در ایجاد هیجان و گسترش عرصه مبارزاتیِ مردم بسیار تأثیرگذار بودند.[۱۱۰] بسیاری از شعارهای اصلی انقلاب بر سهپایه رهبری مثل «ارتش ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»، وحدت مثل «ارتش برادر ماست، حامی و یاور ماست» و حکومت اسلامی مثل «زندانی سیاسی آزاد باید گردد، حکومت اسلامی ایجاد باید گردد» شکل گرفته بود.[۱۱۱]
امامخمینی آزادی را ارزشی الهی میدانست و انقلابیان آن را جزو شعارهای اصلی انقلاب قرار داده بودند،[۱۱۲] «آزادی آزادی، این است شعار ملی» و توجه به استقلالطلبی با شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» نشانگر این باور بود.[۱۱۳] برخی دیگر از شعارها که در اجتماعات و از طریق بیانیهها مطرح میشدند، بر تغییر رویه در نظام سیاسی کشور مثل «صدا و سیمای ما آزاد باید گردد، سانسورچی طوماری اخراج باید گردد»،[۱۱۴] برخی بر نابودی رژیم پهلوی مثل «مسلمان بیدار است، از سلطنت بیزار است»[۱۱۵] و برخی دیگر بر تقویت پایگاه و جایگاه رهبری مثل «با سرود لا اله الا الله، میرویم به راه پاک روحالله»[۱۱۶] تأکید داشتند (ببینید: شعار).
آزادی تظاهرات در قانون اساسی
نقش آزادی تظاهرات در تضمین آزادی بیان به عنوان یک اصل در جامعه اسلامی و یک خواسته در نهضت مردم مسلمان به رهبری امامخمینی در نخستین و مهمترین سند قانونی نظام جمهوری اسلامی ایران، مورد توجه و اهتمام مجلس خبرگان قانون اساسی بوده است و یکی از اصول قانون اساسی را به خود اختصاص داده است. در بررسی پیشنویس قانون اساسی دربارهٔ چگونگی گنجاندن اصل آزادی اجتماعات و تظاهرات پیشنهادهای زیادی ارایه شد؛ بدین منظور در جلسه ۲۶ و جلسه ۲۸، پیشنهاد کمیسیون مسئول رسیدگی به اصل ۲۷ قانون اساسی، این بود که تشکیل اجتماعات مسالمتآمیز آزاد است و مقررات مربوط به اجتماع و راهپیمایی در خیابانها و میدانهای عمومی به موجب قانون معین خواهد شد. این پیشنهاد به دلیل مقیدشدن و وجود واژه «مسالمتآمیز» که ممکن بود بهانه به دست عدهای بدهد، باعث ایجاد اختلاف گردید. گروهی معتقد بودند در صورت اطلاع دولت اسلامی، برگزاری مجالس و راهپیمایی در خیابانها و اجتماعات در میدانها آزاد باشد و عدهای چون سیدمحمد حسینی بهشتی نگران بودند این متن، وسیلهای در دست دولتها جهت جلوگیری از اظهار نظر مردم گردد و دولتها نباید در اصل آزادبودن تظاهرات مداخله کنند، بلکه باید در نظم آن مداخله داشته باشند.[۱۱۷] در جلسه ۲۸ پیشنهادهای دیگری نیز ارایه شد که به تصویب نرسید.[۱۱۸]
در جلسه ۶۴ پیشنهاد شد تشکیل اجتماعات و راهپیماییهای مسالمتآمیز بدون حمل سلاح و با اطلاع و اعلام قبلی به شرط آنکه مخل امنیت و بر خلاف مبانی اسلام نباشد آزاد باشد. بعضی از نمایندگان با این پیشنهاد مخالفت کردند. آنان باور داشتند مقیدکردن راهپیمایی به اطلاع دولت و مخل امنیت نبودنِ آن اشتباه است و اصل آزادی را سلب میکند؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران با تظاهرات مردمی پیروز شده است و رژیم پهلوی هم تظاهرات با اعلام قبلی و بدون حمل سلاح را آزاد اعلام کرده بود؛ ولی همواره آن را سرکوب میکرد. قید «مخل امنیت» نیز ابزاری برای دولتهاست که به محدودکردن اجتماعات مردم بپردازند؛ این پیشنهاد نیز رأی لازم را به دست نیاورد.[۱۱۹]
بررسی طرح یادشده در جلسه ۶۵ نیز ادامه یافت و مخالفان پیشنهاد جدیدی را بیان کردند. آنان انقلاب را زاییده اجتماعات و تظاهرات میدانستند و باور داشتند اگر برای اصل آزادی تظاهرات و راهپیماییها قید و شرط تصویب شود، صد قید و بند دیگر به آن میزنند و وجود جمله «مخالف با مبانی اسلام نباشد» خود همه موارد را شامل میشود. در همین جلسه در نهایت، این اصل به این صورت به تصویب رسید: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است».[۱۲۰]
تظاهرات پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دو گونه تظاهرات در کشور شکل میگرفت: تظاهرات آرام و مسالمتآمیز و تظاهرات همراه با آشوب، بلوا و براندازانه. امامخمینی به عنوان رهبر انقلاب با تظاهرات غیر مسالمتآمیز که در واقع در شرایط آشوبزده پس از پیروزی، کیان انقلاب و نظام نوپا را هدف قرار داده بود، به مخالفت شدید برخاست؛ ولی نسبت به تظاهرات مسالمتآمیز در چارچوب قانون نگاه مثبت داشت.
امامخمینی یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی پیامی به ملت ایران ضمن قدردانی از وحدت و انسجام ملی و تبریک پیروزی انقلاب و با اشاره به توطئه دشمنان، از مردم خواست به مقابله با آشوبگران پرداخته از تظاهرات و اجتماعات خیابانی پرهیز کنند و به ساختن ایران بپردازند و خاطرنشان ساخت علمای اسلام از نظر شرعی مکلفند در لحظات حساس پس از پیروزی انقلاب، به راهنمایی مردم پرداخته، از اغتشاش، حمله به مراکز مختلف و تظاهرات بیدلیل جلوگیری کنند.[۱۲۱] از نظر ایشان همان مسئولیت و تعهدی که در گذشته ایجاب میکرد مردم دست به اعتصاب و تظاهرات بزنند، در شرایط یادشده ایجاب میکرد کارهای کشور در محیطی آرام سامان یابد؛ زیرا عدهای که تا پیش از پیروزی انقلاب اعتصابها و تظاهراتها را میشکستند، پس از پیروزی با شعارهای بهظاهرانقلابی قصد رویارویی با اصل انقلاب را داشتند.[۱۲۲]
امامخمینی در ادامه نیز به مردم هشدار میداد ریشه خیانتکاران و جنایتکاران خشک نشده و نفتخوارهایِ مُفتخوار در صددند از طریق عوامل خود، با راهاندازی تظاهرات ضد دینی، در صفوف مردم اختلاف ایجاد کرده، از برپایی جمهوری اسلامی جلوگیری کنند.[۱۲۳] ایشان همچنین در آن شرایط، با هشدار به کارگران مبنی بر سوء استفاده دشمنان از مطالبات کارگری با شعارهای فریبنده، از آنان میخواست از تظاهرات خیابانی اجتناب کنند، زیرا هدف دشمن فلج کردن اقتصاد کشور بهویژه از راه صنعت نفت میباشد.[۱۲۴] ایشان که خواهان شناسایی عاملان تظاهرات بیجا و اغتشاش از سوی مردم بود،[۱۲۵] در شرایط ناپایدار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشانه خیانت دشمنان را تظاهرات بیجا برای اختلال در اقتصاد کشور[۱۲۶] و ایجاد بلوا و آشوب در میان تظاهرکنندگان بهویژه جوانان صافدل[۱۲۷] میدانست. ایشان در عاشورای ۱۳۵۹ و شرایط حساس آغاز جنگ تحمیلی، با تأکید از مردم میخواست تا در برابر اشخاصی که قصد ایجاد بلوا و تظاهرات یا سردادن هر شعاری بهجز عزای امامحسین(ع)، له یا علیه هر شخص یا جریانی دارند، هوشیارانه عمل کنند و تفرقهافکنان را دستگیر کرده، به مراکز مربوط تحویل دهند. مردم باید بدانند که این افراد پس از رسیدن به مقصد نهایی خود، نخستین ضربه را به کسانی میزنند که فریب آنان را خوردهاند و در اغتشاشات، آنان را همراهی کردهاند.[۱۲۸]
از سوی دیگر، امامخمینی با تظاهرات مسالمتآمیز و متعهدانه موافق بود و از مردم درخواست میکرد با توجه به نوپایی نظام جمهوری اسلامی و نیاز مبرم به حمایتهای مردمی، در صحنه حاضر بوده، در مواقع مقتضی دست به تظاهرات و اجتماعات بزنند و این اجتماعات مسالمتآمیز را نشانه زندهبودن نهضت میدانست[۱۲۹]؛ چنانکه گاه با تعیین موضوع راهپیمایی، خود از مردم ایران یا سایر نقاط، درخواست میکرد به تظاهرات بپردازند.[۱۳۰] ایشان همچنین با بزرگداشت راهپیمایی بزرگ بیست و دوم بهمن،[۱۳۱] بر برگزاری تظاهرات عمومی نظیر راهپیمایی روز قدس به منظور دفاع از مظلومان فلسطینی[۱۳۲] و برائت از مشرکان که آن را نوعی وظیفه سیاسی در حج میخواند،[۱۳۳] تأکید فراوان میکرد و انجام این تظاهرات را عامل زنده نگهداشتن اسلام مینامید.[۱۳۴]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۹۴۶
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۶۴۱
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۱۰۵۷
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۳۷۶
- ↑ مؤسسه مطالعات، تظاهرات ضد جنگ، ۱۵–۱۹
- ↑ جوهری، السقیفة و فدک، ۴۰–۴۹
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۴/۳۶۵–۳۹۵؛ جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ۱۲۳–۱۲۷
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، خ۳، ۲۳–۲۴
- ↑ ← طاهری، تجزیه و تحلیل دربارهٔ انقلابات بزرگ دنیا
- ↑ ابوطالب، مبارزه اجتماعی در دولت عباسی، ۸۵
- ↑ پرویز، تاریخ سرزمین ایران، ۱/۷۶۳–۷۶۵؛ قدیانی، تاریخ کامل ایران زمین، ۳/۲۰۳۸–۲۰۳۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۷۲
- ↑ دولتآبادی، حیات یحیی، ۱/۱۰۵–۱۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲۸۴
- ↑ توانا، زن در تاریخ معاصر ایران، ۱/۱۲۸–۱۲۹
- ↑ رضایی، گنجینه تاریخ ایران، ۱۲/۶۰۸
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۳
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۲۱۹
- ↑ صلاح، کشف حجاب، ۱۸
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۳۰۶
- ↑ موحد، خواب آشفته نفت، ۱/۵۷
- ↑ جمعی از مؤلفین، انقلاب اسلامی ایران، ۹۰
- ↑ کریمیان، جنبش دانشجویی، ۱۴۰–۱۴۱
- ↑ کدی، ریشههای انقلاب ایران، ۲۳۶–۲۳۷
- ↑ دهنوی، مجموعهای از مکتوبات، ۳۵
- ↑ دهنوی، مجموعهای از مکتوبات، ۳۵
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۱۶۹
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۱۹۳
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۳۶–۶۳۷
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۳۰۸
- ↑ میثمی، توطئههایی که علیه انقلاب ایران صورت گرفت، ۲۸
- ↑ حافظیان، زنان و انقلاب، ۱۵۸
- ↑ مهری، مساجد بازار تهران در نهضت امامخمینی، ۱۰۲–۱۰۳؛ حسنزاده، تحلیلی بر واقعه ۱۹دی، ۱۷۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۱۱ و ۲۲۱–۲۲۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۶–۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۵۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۶۹
- ↑ علوی، مصدق-مصدق است، ۲۷۹–۲۸۰
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۵۷۸
- ↑ فوکو، ایران روح یک جهان بیروح، ۵۷
- ↑ خسروی، بررسی استراتژی امامخمینی، ۱۸۲
- ↑ شیرودی، نقش سیاسی-اجتماعی زنان، ۷۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۷۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۶۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۰ و ۵/۱۸۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۴۱ و ۵/۱۴۷
- ↑ خسروی، بررسی استراتژی امامخمینی، ۲۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۳۱، ۴۷۶ و ۵/۲۰۴–۲۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۷۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۵۱۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۱۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۵۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۷۸ و ۸۰–۸۳
- ↑ انصاری، حدیث بیداری، ۱۰–۱۱ و ۲۸–۳۲
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۶۳۶–۶۳۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۸۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۸۷ و ۹۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۸۷ و ۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۰۶
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۱۵–۵۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۸۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۹۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۰۳
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۲۴–۳۲۶؛ حائری، روزشمار شمسی، ۱۰ و ۳۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱۴–۳۱۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱۵
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۲۷؛ حائری، روزشمار شمسی، ۱۰ و ۳۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۵۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۵۵
- ↑ حائری، روزشمار شمسی، ۱۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۷۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۷۹
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۴/۶/۱۳۵۷؛ مدنی، ۲/۳۴۸–۳۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵۴
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۳۵۰؛ حائری، روزشمار شمسی، ۲۰۰
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۸/۶/۱۳۵۷، ۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۵۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۶۱
- ↑ قلیپور، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی، ۲۰۳
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۱۴/۸/۱۳۵۷، ۲، ۴ و ۱۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۸۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۸۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۹۲–۱۹۳
- ↑ پژوهشکده تحقیقات اسلامی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱۶۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۰۳–۲۰۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۲۲۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۶۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۰۳، ۴۲۸ و ۴۸۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۴۸۴
- ↑ کیهان، روزنامه، ۱، ۲، ۴ و ۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۵۰۱
- ↑ قلیپور، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی، ۲۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۲۱–۱۲۲
- ↑ اطلاعات، روزنامه، ۲۱ و ۲۲/۱۱/۱۳۵۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۴۲۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۴۲۶–۴۲۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۱۱۹، ۱۶۵–۱۶۶، ۲۹۰–۲۹۱ و ۵/۸۶
- ↑ پناهی، جامعهشناسی شعارهای انقلاب اسلامی، ۹
- ↑ صابری، بازتاب قیام ۱۳۴۲، ۱۰۹–۱۱۰
- ↑ اسعدی و فاتحی، جلوههای ادبی-سیاسی، ۲۶
- ↑ اسعدی و فاتحی، جلوههای ادبی-سیاسی، ۲۷–۲۸
- ↑ خواجهسروی، سی گفتار، ۲۳۵
- ↑ اسعدی و فاتحی، جلوههای ادبی-سیاسی، ۲۹
- ↑ مرکز اسناد، فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، ۷۶
- ↑ مرکز اسناد، فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، ۸۹
- ↑ مرکز اسناد، فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، ۴۰
- ↑ اداره کل، صورت مشروح مذاکرات مجلس، ۱/۶۵۵ و ۶۸۴
- ↑ اداره کل، صورت مشروح مذاکرات مجلس، ۱/۷۱۰–۷۲۱
- ↑ اداره کل، صورت مشروح مذاکرات مجلس، ۳/۱۷۶۰–۱۷۶۱
- ↑ اداره کل، صورت مشروح مذاکرات مجلس، ۳/۱۷۹۷–۱۷۹۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۳۰–۱۳۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۹۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۷۱ و ۱۰/۴۸۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۴۱۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۵۲۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۴۵۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۵۱۷ و ۱۴/۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۵۳–۳۵۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۷۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۰۷، ۱۶۵، ۲۳۹ و ۱۳/۲۳۸–۲۳۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۳۷۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۷۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۱۹ و ۲۰/۳۱۴–۳۱۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۳۱۴
منابع
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- ابوطالب، محمد نجیب، مبارزه اجتماعی در دولت عباسی، ترجمه عبدالله ناصری طاهری، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- اسعدی فیروزآبادی، مریم و زهرا فاتحی نصرآبادی، جلوههای ادبی-سیاسی شعارهای دوران انقلاب اسلامی، مجله مطالعات انقلاب اسلامی، شماره ۳۵، ۱۳۹۲ش.
- اطلاعات، روزنامه، ۴/۶/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۱۸/۶/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۱۴/۸/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۲۱/۱۱/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۲۲/۱۱/۱۳۵۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
- پرویز، عباس، تاریخ سرزمین ایران ۲۵ قرن تاریخ، تهران، نگاه، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- پژوهشکده تحقیقات اسلامی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- پناهی، محمدحسین، جامعهشناسی شعارهای انقلاب اسلامی ایران، تهران، دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- توانا، مرادعلی، زن در تاریخ معاصر ایران، تهران، مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، برگ زیتون، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- جعفریان، رسول، تاریخ تحول دولت و خلافت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- جمعی از مؤلفین، انقلاب اسلامی ایران، قم، معارف، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- جوهری بصری، احمدبنعبدالعزیز، السقیفة و فدک، تحقیق محمدهادی امینی، بیروت، شرکة الکتبی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- حافظیان، محمدحسین، زنان و انقلاب داستان ناگفته، تهران، اندیشه برتر، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- حائری، علی و همکاران، روزشمار شمسی، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، چاپ سوم، ۱۳۹۲ش.
- حسنزاده، اسماعیل، تحلیلی بر واقعه ۱۹ دی ۱۳۵۶ قم، مجله متین، شماره ۱، ۱۳۷۷ش.
- خسروی، احمدعلی، بررسی استراتژی امامخمینی در رهبری انقلاب اسلامی، قم، پیک جلال، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- خواجهسروی، غلامرضا، سی گفتار پیرامون امامخمینی-انقلاب و جمهوری اسلامی، تهران، دانشگاه امامصادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- دولتآبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، عطار، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- دهنوی، محمد، مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها، پیامها و فتاوای امامخمینی، تهران، چاپخش، ۱۳۶۰ش.
- رضایی، عبدالعظیم، گنجینه تاریخ ایران، تهران، اطلس، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- شیرودی، مرتضی، نقش سیاسی-اجتماعی زنان در تاریخ معاصر ایران، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- صابری، شیدا، بازتاب قیام ۱۳۴۲ در مضامین شعارهای دوره انقلاب اسلامی، مجله تاریخپژوهی، شماره ۳۵–۳۴، ۱۳۸۷ش.
- صلاح، مهدی، کشف حجاب، زمینهها، واکنشها و پیامدها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- طاهری، اصغر، تجزیه و تحلیل دربارهٔ انقلابات بزرگ دنیا و انقلاب اسلامی ایران، بیجا، بیتا.
- طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- علوی، امیرحسین، مصدق-مصدق است، تهران، محور، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- فوکو، میشل، ایران روح یک جهان بیروح و ۹ گفتگوی دیگر، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- قدیانی، عباس، تاریخ کامل ایران زمین، تهران، آرون، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- قلیپور، جعفر، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- کدی، نیکی آر، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- کریمیان، علیرضا، جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- کیهان، روزنامه، ۳۰/۱۰/۱۳۵۷ش.
- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت، تهران، کارنامه، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- مؤسسه مطالعات بینالمللی ابرار معاصر، تظاهرات ضد جنگ، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- مهری، فرشید، مساجد بازار تهران در نهضت امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- میثمی، لطفالله، توطئههایی که علیه انقلاب ایران صورت گرفت، تهران، صمدیه، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- مصطفی ملکوتیان-مهیا زاهدینلباف، تظاهرات، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۶۹–۳۸۱.