هادی باریکبین
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | هادی باریکبین |
زادروز | سال ۱۳۰۹ |
شهر تولد | قزوین |
کشور تولد | ایران |
تاریخ درگذشت | نوزدهم فروردین ۱۳۹۶ |
شهر درگذشت | قزوین |
کشور درگذشت | ایران |
آرامگاه | امامزاده حسین قزوین |
فرزندان | پنج دختر و دو پسر |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
اطلاعات سیاسی | |
پستها | نماینده امامخمینی در قزوین، امامجمعه قزوین، عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی. |
اطلاعات علمی و مذهبی | |
اساتید | سیدجلیل زرآبادی، محمود شریعت، سیداحمد صفایی، میرزارحیم ثابت، احمد تالّهی، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، یحیی مفیدی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، حسین نوری همدانی، علی مشکینی، محمد صدوقی، حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و نعمتالله صالحی نجفآبادی، محمدباقر زنجانی، سیدحسین بروجردی، امامخمینی و سیدمحمدحسین طباطبایی |
هادی باریکبین، عالم مبارز، شاگرد و نماینده امامخمینی و امامجمعه قزوین، عضو مجالس خبرگان قانون اساسی و رهبری.
هادی باریکبین در سال 1309 در قزوین به دنیا آمد. او پس از گذراندان تحصیلات دوره ابتدائی در سال 1321 تحصیلات حوزوی را در قزوین اغاز و مقدمات و بخشی از سطح را در آنجا خواند و سال 1328 روانه حوزه علمیه قم شد و تحصیلات سطح عالی را نزد اساتید بنام آن به اتمام رساند و تحصیلات خود را به مدت سه سال در حوزه علمیه نجف ادامه داد. وی مجدد به حوزه علمیه قم برگشت و از درسهای سیدحسین بروجردی، امامخمینی و محمدحسین طباطبائی استفاده کرد و سال 1341 به قزوین مراجعت کرد.
او در قزوین با احیاء مدارس علمیه و تدریس در حوزه و فعالیتهای تبلیغی و اجتماعی، با نهضت امامخمینی همراهی مستمر و جدّی داشت و در سالهای اوج مبارزات انقلاب اسلامی به مدت هیجده ماه به سقز تبعید شد.
او که در سال 1345 از امام خمینی اجازه امور حسبیه گرفته بود، در سال 1360 بنابه تقاضای مردم قزوین، با حکم ایشان به امامت جمعه قزوین منصوب شد. باریک بین در سالهای جنگ تحمیلی عراق بر ایران حامی و پشتیبان رزمندگان بود و یکی از دو فرزند پسر او نیز در جبهه شهید شد.
باریکبین در فروردین 1396 در سن 87 سالگی درگذشت و در امام زاده حسین قزوین به خاک سپرده شد.
ولادت و نسب
هادی باریکبین در سال ۱۳۰۹ در قزوین زاده شد. پدر وی ابوالقاسم، که تجارتخانهای در سرای رضوی داشت، فردی خیّر، متدین و با علما حشر و نشر داشت و مورد احترام و وثوق آنان و مردم بود.[۱]
تحصیلات
هادی باریکبین در ۱۳۱۵ به مدرسه دیانت که به همت پدر او و شماری از عالمان و متدینان قزوین برای آموزش قرآن و مسائل دینی در کنار درسهای معمول مدارس دولتی تأسیس شده بود، وارد شد[۲] و پس از دوره ابتدایی در سال ۱۳۲۱ با تشویق پدرش در مدرسه مولاوردیخان قزوین به تحصیل علوم دینی مشغول شد. مقدمات را از سیدجلیل زرآبادی، محمود شریعت، سیداحمد صفایی، میرزارحیم ثابت و احمد تالّهی فراگرفت و بخشی از درسهای سطح حوزوی را از احمد صفایی، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و یحیی مفیدی آموخت.[۳]
باریکبین در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به قم رفت و ادامه درسهای سطح را از سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، حسین نوری همدانی، علی مشکینی، محمد صدوقی، حسینعلی منتظری[۴] مرتضی مطهری و نعمتالله صالحی نجفآبادی[۵] آموخت. سپس به حوزه علمیه نجف رفت و سه سال از محمدباقر زنجانی در فقه و اصول بهره برد.[۶] پس از بازگشت و حضور دوباره در حوزه قم، در دوره خارج فقه و اصول از سیدحسین بروجردی و امامخمینی و در مباحث کلامی، تفسیری و فلسفی از سیدمحمدحسین طباطبایی بهره گرفت.[۷] در اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از وی به «شاگرد» امامخمینی یاد شده و به همین دلیل نیز با حساسیت ویژهای رفتار او زیر نظر بوده است.[۸]
فعالیتها
باریکبین در ۱۳۴۱ به قزوین بازگشت و به احیای مدارس علمیه قدیمی و متروکه، ازجمله مدرسه شیخالاسلام همت گماشت و در کنار مدیریت آن، به تدریس علوم دینی و تربیت طلاب پرداخت. همزمان وظیفه تبلیغ دین و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم را بر عهده گرفت.[۹] وی به دلیل شاگردی نزد امامخمینی پیش از سال ۱۳۴۰، مسائل سیاسی و اجتماعی را دنبال میکرده است[۱۰] و در دوران تحصیل با شرکت در درس امامخمینی تحت تأثیر رفتار و اندیشههای ایشان قرار گرفت و پس از بازگشت به قزوین با سخنرانی و تشکیل جلسات به روشنگری مردم و نسل جوان پرداخت.[۱۱]
حمایت از نهضت امام
با ورود امامخمینی به صحنه مبارزه با رژیم پهلوی به ویژه پس از حمله رژیم به فیضیه در سال ۱۳۴۲ ارتباط و حمایت ایشان از نهضت امامخمینی جدی شد.[۱۲] باریکبین که در حمله عوامل رژیم پهلوی به فیضیه برای زیارت در قم بوده است، یادآور شده پس از حمله، آشفتگی، یأس و ناامیدی بر طلاب حاکم شد و بسیاری حوزه علمیه و اسلام را از میانرفته میپنداشتند؛ ولی با حضور در خانه امامخمینی و سخنان ایشان یأس حاضران تبدیل به امید و احساس شکست تبدیل به احساس پیروزی شد.[۱۳]
دستگیری امامخمینی در شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ واکنش گستردهای در سطح کشور ازجمله واکنشی جدی در قزوین داشت.[۱۴] (ببینید: دستگیری امامخمینی و پانزده خرداد) باریکبین و بسیاری از عالمان دیگر با تحریم اقامه نماز جماعت، بر ماهیت دینی قیام تأکید کرده، با فرستادن تلگرامی برای مقامات رژیم پهلوی، از امامخمینی حمایت کردند.[۱۵] وی همراه ۶۱ تن از علمای حوزه قزوین، تلگرامی برای ایشان به زندان قصر ارسال کردند که از مخابره آن جلوگیری شد. امضاکنندگان در این تلگرام کوتاه هم پیگیر سلامت ایشان بودند و هم اشتیاق قلبی خود را برای دیدار با ایشان بازگو کرده بودند.[۱۶] شماری از علمای قزوین برای اعتراض به دستگیری امامخمینی به تهران هجرت کردند و در سطح شهر نیز به تبیین اهداف قیام پرداختند و باریکبین از افراد فعال در این مقطع بود.[۱۷]
پس از انتقال امامخمینی از تبعیدگاه ترکیه به عراق (ببینید: تبعید امامخمینی) باریکبین با سفر به عتبات، با ایشان ارتباط برقرار کرد.[۱۸] از همین زمان، ساواک پروندهای مستقل برای وی تشکیل داد و به مراقبت از اقدامات وی پرداخت[۱۹] و با گمشدن گذرنامهاش، از صدور گذرنامه جدید، به دلیل اینکه ممکن است به واسطهای میان مبارزان داخلی و امامخمینی تبدیل شود، جلوگیری کرد.[۲۰] امامخمینی در خرداد ۱۳۴۵ به باریکبین اجازه تصدی امور حسبیه و شرعیه را داد.[۲۱] وی معرف برخی افراد برای دریافت اجازه امور حسبیه نیز بوده است.[۲۲] طبق گزارشهای ساواک، از اوایل سال ۱۳۴۸، کانونی مذهبی به نام «کانون ناشرین حق» در قزوین شکل گرفت که باریکبین از مؤسسان آن بود. در این کانون، جوانان حدود پانزده تا هجده سال گرد هم میآمدند و از مباحث مذهبی با تطبیق بر مسائل روز بهره میبردند. حاشیه رئیس امنیت داخلی ساواک بر یکی از این گزارشها، حکایت از تلاش این سازمان برای پیبردن به ماهیت این کانون دارد.[۲۳]
تلاش برای تعیین مرجعیت امام
پس از درگذشت مرجع تقلید وقت، سیدمحسن حکیم، در سال ۱۳۴۹ رژیم پهلوی با همه توان در صدد بود مرجعیت و اعلمیت امامخمینی مطرح نشود، اما شماری از استادان حوزه علمیه قم و دیگر شهرهای کشور ازجمله باریکبین، برای تعیین مرجعیت امامخمینی پس از حکیم، تلاشهای بسیار کردند.[۲۴] (ببینید: مرجعیت امامخمینی) همچنین در گزارشی دیگر در همان سال، گزارش شده است وی، مقدار زیادی پول جمعآوری کرده و قصد فرستادن آن به عراق را داشته، و چنین اقدامی را حمایت از امامخمینی دانسته است،[۲۵] چنانکه در سال ۱۳۵۱ صندوق قرضالحسنهای به پیشنهاد سیدجلیل زرآبادی و با نظارت باریکبین در قزوین تأسیس شد. ساواک این کار را نیز مجالی برای جمعآوری سرمایه و کمک به نیازمندان مقلد امامخمینی دانسته است.[۲۶] باریکبین در آن سالها طبق اسناد، برای رهایی برخی مبارزان و محکومان از سوی رژیم، اقداماتی انجام داده است.[۲۷]
حمایت از خانوادههای مبارزان
از سوی دیگر، بهرغم اینکه مشی سیاسی و اعتقادی باریکبین با برخی مخالفان و زندانیان سیاسی رژیم پهلوی تفاوت داشت؛ اما از آنجا که همگی علیه رژیم فعالیت میکردند، وی همانند برخی عالمان مبارز دیگر (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران) از آنان و خانوادههای آنان حمایت میکرد. کمک به خانواده علی میهندوست (از اعضای سازمان مجاهدین خلق) که به اعدام محکوم شده بود، در این راستا بوده است. در ۱۳۵۰/۱۲/۲۸ باریکبین به همراه شماری از اعضای هیئت علمیه قزوین، در تلگرامی به اسدالله علم، وزیر دربار، خواستار تخفیف در مجازات وی شد.[۲۸]
مواضع
باریکبین در حوزه علمیه قزوین به تدریس نیز اشتغال داشت و ضمن درسهای حوزوی، طلاب را با مسائل جاری کشور و به ویژه فتاوای امامخمینی آشنا میکرد.[۲۹] ساواک در چند سند تصریح کرده است که وی در جلسات درس خود، به نظر این سازمان مطالبی برخلاف مصالح کشور طرح میکند[۳۰] و شماری از روحانیان و کارمندان دولتی از ایادی و برخی از عناصر فراری ضد رژیم از خویشاوندان وی هستند.[۳۱] باریکبین به فعالیتهای فرهنگی نیز اهتمام ویژهای داشت و در ایام تبلیغی برای تبلیغ به مناطق مختلف ازجمله کرمانشاه، ایلام و برخی روستاهای قزوین میرفت که با استقبال مردم همراه بود.[۳۲] تأسیس کتابخانه امامصادق(ع)، در قزوین با بیش از هجده هزار جلد کتاب چاپی و خطی، یکی از اقدامات وی است.[۳۳]
براساس اسناد ساواک، باریکبین در جلساتی که در مساجد برای دانشآموزان و دانشجویان داشته است، اقتصاد اسلامی تدریس میکرده است.[۳۴] در یکی از اسناد، اشاره شده هدف وی از بیان مفاهیم اقتصادی و سیاسی، نتیجهگیری مهمی چون حاکمیت ولی فقیه با عنوان نیابت از امام زمان(ع)، است.[۳۵] از برخی گفتگوهای روحانیان قزوین که به وسیله منابع ساواک ثبت شده، بر میآید باریکبین مخالف هرگونه رابطه با مقامات دولتی قزوین، تا پیش از حل و فصل همه اختلافات میان مراجع تقلید با رژیم پهلوی بوده است. وی در پاسخ برخی روحانیان قزوین که تعامل با مقامات دولتی قزوین را در حل مشکلات مردم و علما مؤثر میدانستند، یادآور شد نخست باید مقامات مملکتی اختلافات خود را با مراجع روحانی نجف حل و فصل کنند تا هیئت علمیه در ایران بتواند این نوع پیشنهادها را بررسی کند.[۳۶]
از دیگر مواضع قاطع باریکبین، مخالفت با حزب رستاخیز بود. وی که مواضع خود را در چارچوب مرجعیت به ویژه مرجعیت امامخمینی تعریف کرده بود، با توجه به دیدگاه ایشان اقدام میکرد و موضع میگرفت. به گفته ساواک، در جلسه هیئت علمیه که با همین هدف برگزار شده بود، وی و سیدعباس ابوترابی (پدر آزاده جانباز، سیدعلیاکبر ابوترابیفرد) اظهار داشتند با توجه به فتاوای مراجع و اعلامیه مفصلی که امامخمینی در اینباره داده است و آن را اختناق آزادی و مرگ مشروطه اعلام داشته است (ببینید: حزب رستاخیز ایران) عضویت و شرکت در فعالیتهای این حزب تحریم شده است. به هیئت علمیه پیشنهاد کردند در صورتی که قصد ندارند با آن مخالفت کنند، دستکم سکوت کنند، که پیشنهاد این دو تن تأیید شد. در حاشیه این گزارش، از این دو تن با عنوان کسانی یاد شده است که بیش از سایر افراد آن گروه، به امامخمینی معتقدند[۳۷] این مواضع سبب شد رژیم نام وی را در فهرست روحانیان افراطی و ممنوعالخروج قرار دهد.[۳۸]
مبارزات و نقش او در انقلاب
پس از گسترش رویدادهای نهضت در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ نقش باریکبین ممتاز بود؛ ازجمله پس از قیام نوزده دی ۱۳۵۶ در قم وی و دیگر عالمان قزوین در حمایت از این تظاهرات و اعتراض به کشتار مردم قم، نمازهای جماعت خود را تعطیل کردند و با برگزاری جلساتی دربارهٔ موضعگیری برای مقابله با رژیم، به مشورت پرداختند. در همان روز اعلامیههایی با عنوان «۱۹ دی ماه، عاشورایی دیگر» در قزوین پخش شد.[۳۹] فرستادن تلگرام برای مراجع قم از سوی روحانیان قزوین، ازجمله باریکبین برای ابراز همدردی با مرجعیت و مردم قم و ابراز انزجار از اهانت به امامخمینی در روزنامه اطلاعات نیز صورت گرفت.[۴۰]
پس از قیام ۲۹ بهمن تبریز که به مناسبت بزرگداشت چهلم شهدای حادثه قم رخ داد و کشتهها و زخمیهایی بر جا گذاشت. (ببینید: بیست و نه بهمن) ساواک، باریکبین را ازجمله روحانیان افراطی خواند که در منطقه تحریکاتی داشته، اعلامیههایی میان شماری از نمازگزاران توزیع کرده است؛ از اینرو به شهربانی قزوین دستور داده شده او را به کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی احضار کند و پس از این دستور، در ۱۳۵۷/۲/۱۸ پیشنهاد شد به یکی از مناطق سنّینشین تبعید شود.[۴۱] در روز ۱۳۵۷/۲/۱۹ مجلس بزرگداشتی به مناسبت چهلم شهدای یزد، اهواز و جهرم در قزوین برگزار شد که شماری از جوانان پس از پایان سخنرانی، وارد بازار شدند و شروع به تظاهرات کردند و پلیس نیز به مقابله با آنان پرداخت و جوانان به مسجد برگشتند. در این لحظه باریکبین با فریاد به جمعیت تأکید کرد نترسند و پیش بروند و زندگی زیر سلطه خائنان را ننگ بشمرند.[۴۲]
در ۱۳۵۷/۲/۱۹ با پیشنهاد تبعید باریکبین از سوی ساواک موافقت شد[۴۳] و هجده ماه به شهرستان سردشت از توابع استان آذربایجان غربی تبعید شد.[۴۴] البته وی در ۱۳۵۷/۲/۲۴ به صدور این حکم اعتراض کرد که به آن توجهی نشد.[۴۵] طبق اسناد ساواک، مردم با اعلامیههایی به تبعید وی اعتراض کردند و خواستار آزادی او شدند.[۴۶] یکی از سندهای ساواک، خبر از دستگیری افرادی میدهد که در تیرماه همراه با اعلامیه و نوار کاست، برای دیدار با باریکبین عازم سردشت بودن. د[۴۷] باریکبین و دیگر علمای تبعیدی، عبدالرحیم ربانی شیرازی و محمدتقی عالمی در سردشت نیز به مبارزات خود ادامه دادند؛ ازجمله با انتشار اعلامیههایی حمله به بیوت مراجع در قم را محکوم کردند.[۴۸] در ۱۳۵۷/۵/۹ ساواک در پی تبعید باریکبین از سردشت به ایذه بود،[۴۹] اما این انتقال صورت نگرفت و وی در ۱۳۵۷/۷/۱۲ تبرئه و آزاد شد.[۵۰]
باریکبین پس از رهایی از تبعید نیز از حجم تلاشهای همهجانبه خود نکاست و فعالیتهای مبارزاتی خود را گسترش داد؛ نکتهای که مأموران ساواک به آن اعتراف کردند و زیانهای آن را برای رژیم پهلوی جبرانناپذیر دانستند.[۵۱] دعوت از سخنرانان مبارز و مطرح کشور برای حضور در قزوین ازجمله مرتضی مطهری، علیاکبر ناطق نوری[۵۲] و انتشار خبر رویدادهای قزوین در سطح کشور از طریق کمیتهای که در تهران مستقر بود، از دیگر کارهای وی در ماههای پایانی حیات رژیم بود.[۵۳]
پس از وقوع حوادث ۱۳ آبان سال ۱۳۵۷ و کشته و زخمیشدن شماری از دانشآموزان و دانشجویان و مردم مبارز، روحانیان قزوین مانند سایر شهرها به نشانه اعتراض، راهپیمایی کردند. به گزارش ساواک در این راهپیمایی، هزاران دانشجو، دانشآموز، کارگر و روحانی حضور داشتند و باریکبین هم یکی از نقشآفرینان شکلدهی این راهپیمایی بود.[۵۴] همچنین وی با انتشار اعلامیههایی به عنوان «هیئت علمیه قزوین»، برگزاری جلساتی با مسئولان منطقه در مورد اوضاع جاری شهر، ارتباط با انقلابیان استان و سایر شهرهای کشور[۵۵] و تکثیر و پخش اعلامیههای امامخمینی، نقش مهمی در پیشبرد انقلاب ایفا کرد. اسناد و گزارشهای ساواک حکایت از تداوم ردگیری رفتوآمدها و تماسهای تلفنی وی دارد؛ برای نمونه بر اساس گزارشی، روز بیستم آبان فردی از خانه سیدمحمود طالقانی با وی تماس میگیرد و اعلامیهای که امامخمینی در روز هجدهم آبان نگاشته بود، قرائت میکند تا آن را در قزوین تکثیر و پخش کند.[۵۶]
رژیم پهلوی در پی حذف باریکبین از صحنه بود؛ ولی از آنجایی که وی بهشدت مورد اعتماد و علاقه مردم بود، کارگزاران رژیم از دستگیری دوباره وی بیم داشتند. نعمتالله معتمدی فرمانده تیپ زرهی و فرماندار نظامی قزوین در گزارش ۱۳۵۷/۹/۴ باریکبین را از روحانیان تراز اول قزوین که دستگیری وی اعتصاب طبقات مختلف را در پی خواهد داشت، معرفی کرده است[۵۷] ماه محرم فرصت خوبی بود تا واعظان با استفاده از رسانه منبر، مبارزه را گسترش دهند، و در این زمینه باریکبین با فعالیتهایی مانند دعوت و همراهی وعاظ سایر شهرها، نقشآفرینی میکرد.[۵۸]
با فرارسیدن محرم ۱۳۵۷، رژیم پهلوی به روحانیانی چون باریکبین، حساستر شد؛ حتی فرمانداری نظامی قزوین اجازه خواست با توجه به اظهارات باریکبین مبنی بر اینکه تا آخرین قطره خون برای اجرای دستورهای امامخمینی تلاش میکند، او را دستگیر کند.[۵۹]
رئیس شورای هماهنگی فرمانداری نظامی قزوین در دوازدهم آذر ۱۳۵۷ گزارشی از فعالیتهای انقلابی باریکبین و دو روحانی دیگر ازجمله عبدالحمید اشکوری داده است؛ ازجمله اینکه باریکبین پیشاپیش تظاهرکنندگان حرکت کرده، هنگام ممانعت مأموران از ورود آنان به مسجد، خطاب به مأموران بیان داشت: «بزنید و بکشید» و ضمن ادامه تظاهرات، از سربازان دعوت کرد به آنان بپیوندند.[۶۰] وی در دو اقدام علمای کشور در بهمن ۱۳۵۷، یعنی شرکت در تحصن علما در مسجد دانشگاه تهران (ببینید: بازگشت امامخمینی) و حضور در هیئت استقبال از امامخمینی نیز حضور فعالی داشت.[۶۱] با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکلگیری فضای تنشآلود، باریکبین با عنوان وزنهای قابل اتکا برای پیروان خط امام، در قزوین وظایف مهمی بر عهده داشت.[۶۲] امامخمینی در نامهای به علما و روحانیان قزوین بر لزوم پرهیز از تفرقه و اختلاف و انتخاب هیئتی برای این کار که یکی از اعضای آن باریکبین باشد، تأکید کرد.[۶۳]
سمتها
از نخستین سمتهای باریکبین، امامت جمعه قزوین در تیرماه ۱۳۶۰ از سوی امامخمینی بود. ایشان بر حسب تقاضای مکرر اهالی قزوین دربارهٔ اقامه نماز جمعه، باریکبین را به امامت جمعه آن شهر نصب کرده، یادآور شد مردم را به وحدت و همبستگی بیشتر دعوت کند و با وظیفه خطیری که بر عهده دارند، آشنا ساخته، از تفرقه و اختلاف بر حذر دارد.[۶۴] وی سه دوره نماینده مردم استان در مجلس خبرگان و نماینده امامخمینی در استان و رئیس شورای فرهنگ عمومی بود.[۶۵] در بیستم مهر ۱۳۶۵ قدرتالله علیخانی از روحانیان منطقه، از امامخمینی دربارهٔ تأمین هزینه کارهای عمرانی و محرومیتزدایی در روستاهای قزوین توسط دادسرای مبارزه با مواد مخدر تقاضا کرده بود، که ایشان در پاسخ، با مراعات جهات شرعیه و نظارت باریکبین با آن موافقت کرد.[۶۶]
باریکبین در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در بسیج نیروهای مردمی و فرستادن کمکهای مردمی به مناطق جنگی در قزوین نقش بسزایی داشت و خود نیز پیوسته از رزمندگان بازدید میکرد. دو فرزند وی نیز در جبهه حضور داشتند که مرتضی باریکبین فرزند ارشد وی در عملیات فتحالمبین در ۱۳۶۱ به شهادت رسید.[۶۷] وی تا سال ۱۳۹۳ سمت امامت جمعه را بر عهده داشت و در این سال، به دلیل کسالت جسمانی، خواستار انتخاب شخص دیگری برای این منصب شد[۶۸] و رهبر انقلاب با آن موافقت کرد و خدمات او را ستود.[۶۹]
تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی در قزوین، تأسیس دانشگاه علوم پزشکی قزوین، تشکیل بنیاد مستضعفان در شهر قزوین و تأسیس مدارس و خوابگاه برای دانشگاه قزوین، از دیگر اقدامات باریکبین و نمایندگی امامخمینی در جهاد سازندگی منطقه از دیگر سمتهای وی بود.[۷۰] باریکبین طی سالهای تدریس در حوزه علمیه، صدها شاگرد متعهد پرورش داد و جزوهها و کتابهای چندی منتشر کرد.[۷۱]
وفات
هادی باریکبین در نوزدهم فروردین ۱۳۹۶ در ۸۷سالگی به علت بیماری درگذشت و در امامزاده حسین قزوین به خاک سپرده شد.[۷۲] در قزوین به این مناسبت یک روز تعطیل و سه روز عزای عمومی اعلام شد.[۷۳]
فرزندان
وی دارای پنج فرزند دختر و دو پسر است که یکی به شهادت رسیده است و دیگری نیز در شمار روحانیان میباشد.
پانویس
- ↑ باریکبین، یاران امام، هفت؛ باریکبین، خبرگان ملت، ۱/۱۱۱.
- ↑ باریکبین، یاران امام، هفت.
- ↑ باریکبین، یاران امام، هفت و هشت؛ تبیان، ۱۳/۱۲/۱۳۸۵؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۲۳۶.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۲۳۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، هشت.
- ↑ باریکبین، خبرگان ملت، ۱/۱۱۳؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۲۳۶.
- ↑ باریکبین، خبرگان ملت، ۱/۱۱۳.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۱.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۲۳۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، نه؛ تبیان، ۱۳/۱۲/۱۳۸۵.
- ↑ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۱/۲۳۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، نه ـ ده.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ده ـ یازده؛ باریکبین، خبرگان ملت، ۱/۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، یازده؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان قزوین، ۱/مقدمه و ۱۶–۱۹.
- ↑ باریکبین، یاران امام، یازده.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۳–۴ و ۳۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، یازده ـ دوازده.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۴–۱۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۲۰ و ۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۵۰۰.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۳۰–۳۱.
- ↑ باریکبین، یاران امام، چهارده، ۳۲ و ۳۷.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۳۲–۳۴.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۴۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۴۰ و ۴۷.
- ↑ باریکبین، یاران امام، پانزده، ۴۰ و ۴۲.
- ↑ باریکبین، یاران امام، پانزده و شانزده.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۶۴–۶۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، شانزده و ۶۳.
- ↑ باریکبین، خبرگان ملت، ۱/۱۱۶؛ تبیان، ۱۳/۱۲/۱۳۸۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، شانزده.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۶۸–۶۹.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۶۹.
- ↑ باریکبین، یاران امام، هفده.
- ↑ باریکبین، یاران امام، هفده ـ هیجده و ۷۰.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۷۴–۷۶؛ شیرخانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، ۵۴.
- ↑ باریکبین، یاران امام، نوزده و ۸۴.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۸۷.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۰۴.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۰۷.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۰۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۰۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۰۹.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۱۷–۱۲۳.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۳۱.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۱۰؛ شیرخانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، ۶۹.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۳۲.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۳۷–۱۴۰؛ کیهان.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۶۲.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۹۲–۱۹۳ و ۱۹۶؛ شیرخانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، ۵۳ و ۱۱۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوچهار و ۱۹۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۴۴ و ۱۴۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوچهار، ۱۵۷ و ۱۶۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۴۹–۱۶۰ و ۱۶۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۶۴.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۹۲–۱۹۳ و ۱۹۶؛ شیرخانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، ۵۳ و ۱۱۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۷۹.
- ↑ باریکبین، یاران امام، ۱۷۴–۱۷۶.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوپنج؛ تبیان، ۱۳/۱۲/۱۳۸۵.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوشش و بیستوهفت.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۴.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوشش.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۴۳.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوشش؛ مدرسی و کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، ۲۳۶–۲۳۷.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوشش.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوهفت؛ خامنهای.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوشش.
- ↑ باریکبین، یاران امام، بیستوهفت.
- ↑ تبیان، ۲۰/۱/۱۳۹۶؛ خبرگزاری تسنیم.
- ↑ ایران، ۲.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- ایران، روزنامه، ۱۳۹۶/۱/۲۰ش.
- باریکبین، هادی، مصاحبه، چاپشده در خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، قم، دبیرخانه مجلس خبرگانه رهبری، ۱۳۷۹ش.
- باریکبین، هادی، یاران امام به روایت اسناد ساواک آیتالله هادی باریکبین، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- تبیان، سایت، ۱۳۸۵/۱۲/۱۳ و ۱۳۹۶/۱/۲۰ش.
- خامنهای، سیدعلی، پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، ۱۳۹۸/۱۰/۱۰ش.
- خبرگزاری تسنیم، ۱۳۹۶/۱/۲۰ش.
- شیرخانی، علی، روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۳۵۷/۷/۱۲ش.
- مدرسی، سیدمحمدکاظم و میرزامحمد کاظمینی، دانشنامه ائمه جمعه کشور، قم، صحیفه خرد، چاپ دوم، ۱۳۹۶ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان قزوین، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
پیوند به بیرون
- محمدصادق مزینانی، «هادی باریکبین»، دانشنامه امامخمینی، ج۲، ص۵۳۳–۵۳۹.