ژان پل دوم
ژان پل دوم، پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان ۱۹۷۸ ـ ۲۰۰۵م و مخاطب نامههای امامخمینی.
زندگینامه
«کارل وی تی لا» که نام اصلی پاپ ژان پل دوم است، در ۱۸ می۱۹۲۰م/ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ش در لهستان به دنیا آمد [۱]. پدر او ستوان بازنشسته ارتش پادشاهی اتریش ـ مجارستان بود و مادرش آموزگاری از کشور لیتونی بود که در نهسالگیِ کارل درگذشت. کارل جوان به دلیل علاقه به ادبیات و شعر در مدرسه تئاتر ثبتنام کرد و پس از پایان دوره دبیرستان به دانشکده ادبیات رفت [۲]. با آغاز جنگ جهانی دوم و بستهشدن دانشگاهها و مدارس، وی به مدت چهار سال در یک معدن زغال سنگ بهکار مشغول شد [۳]. در طول جنگ جهانی دوم وی در سازمان مقاومت مخفی مسیحی اجتماعی UNIA به فعالیت پرداخت [۴]. وی در سال ۱۹۴۱م/ ۱۳۱۹ش پدرش را از دست داد، پس از آن به مدرسه علمیه کلیسایی مخفی شهر کراکوف رفت و به تحصیل الهیات پرداخت و به صورت نیمهوقت در اسقفیه به کارهای دیگر ازجمله دربانی پرداخت [۵]. «کارل وی تی لا» در سال ۱۹۴۶م/ ۱۳۲۴ش کشیش شد و برای ادامه تحصیل به مدرسهای مذهبی در رم رفت. او پس از گرفتن دکترا در رشته الهیات و همچنین رشته فلسفه [۶] در سال ۱۹۵۴م/ ۱۳۳۲ش در یک مدرسه مذهبی به تدریس اخلاق اجتماعی مشغول شد و در ۱۹۵۸م/ ۱۳۳۶ش به درجه اسقفی رسید [۷] و در سال ۱۹۶۰م/ ۱۳۳۸ش کتابی به نام عشق و مسئولیت که گزارشی از وضعیت اسقفیه به شورای دوم واتیکان بود، منتشر کرد. در ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۲ش پاپ پل چهارم وی را به سمت کاردینالی منصوب کرد و او در کمیسیون امور روحانیان و کمیسیون مراسم مذهبی و تربیت به فعالیت پرداخت [۸]. کارل وی تی لا در شانزدهم اکتبر ۱۹۷۸م/ ۱۳۵۷ش پس از مرگ ژان پل اول به عنوان پاپ غیر ایتالیایی به سمت پاپی انتخاب شد [۹]. طبق یک سنت هزارساله، پاپها پس از انتخاب به سمت پاپی، اسم خود را عوض کردهاند. ۲۳ تن از پاپها «ژان» و شش تن از آنان «پُل» نامیده شدهاند. پس از درگذشت پاپ ژان بیست و سوم در سال ۱۹۶۳م و درگذشت پاپ پل ششم در سال ۱۹۷۸م، پاپ بعدی به سبب احترام دو پاپ پیش از خود و ادامهدادن برنامههای آنان، برای نخستین بار اسم مرکب «ژان پل اول» را برگزید. پس از درگذشت وی، «کارل وی تی لا» نیز که به مقام پاپی رسید، برای احترام به آرمانهای سه پاپ پیشین، نام «ژان پل دوم» را برای خود انتخاب کرد [۱۰]. ژان پل دوم در طول ۲۷ سال تصدی مقام پاپی بیش از صد سفر به کشورهای خارجی انجام داد و روابط کلیسای کاتولیک را از نود کشور به بیش از ۱۶۰ کشور ارتقا بخشید [۱۱]. پاپ ژان پل دوم در یک سیاست اصلاحی با اعلام همبستگی با کلیساهای دیگر در تقریب فرقههای عیسوی گامهای بلند برداشت [۱۲] و با پیگیری سیاست تقریب مذاهب ابراهیمی سعی کرد تا گذشته خشن کلیسای کاتولیک را درباره دیگر ادیان توحیدی تلطیف کند. او در سال ۱۹۸۶م/ ۱۳۶۵ش از کنیسه یهودیان در رم دیدار کرد و از یهودیان به «برادر بزرگتر ما» تعبیر و قتل عام یهودیان به دست نازیسم را محکوم کرد [۱۳]. او همچنین با انتقاد از سرمایهداری غرب، بر حمایت از ملتهای محروم دنیا تأکید کرد و با این شعار روند نزدیکشدن به ملتهای امریکای لاتین و افریقا و کلیساهای اصلاحطلبی چون الهیات رهاییبخش را آغاز کرد [۱۴]. وی از مارتین لوتر که کشیش متجدد و اصلاحطلب بود، ستایش کرد و به دنبال آن تکفیر متقابل کلیسای کاتولیک و پروتستان لغو شد [۱۵]؛ چنانکه از رفتار کلیسا در گذشته انتقاد و بابت محاکمه گالیله و دستگاه تفتیش عقاید و فسادهای اخلاقی و مالی روحانیت مسیحی از مردم عذرخواهی کرد و با کشیششدن زنان، سقط جنین و استفاده از وسایل ضد بارداری مخالفت کرد [۱۶]. از سوی دیگر، پاپ ژان پل دوم در اوت سال ۱۹۸۵م/ مرداد ۱۳۶۴ش در مراکش از ایمان همسان مسلمانان و مسیحیان به خدای واحد سخن گفت و در سال ۱۹۹۷م/ ۱۳۷۶ش در بوسنی هرزگوین از احترام عمیق کلیسا به مسلمانان یاد و بر نزدیکی و تفاهم بیشتر جوامع مختلف تأکید کرد [۱۷] و از مسلمانان به سبب صدمات جبرانناپذیری که از جنگهای صلیبی به آنان وارد شده بود، عذرخواهی کرد [۱۸]. پاپ همچنین در دیدار هفتگی با پیروان کاتولیک در سال ۱۹۹۹م/ ۱۳۷۸ش بر ارزشهای مشترک و گفتگو با مسلمانان تأکید کرد و ابراهیم خلیل(ع) را الگوی مشترک ادیان توحیدی دانست [۱۹] و تأکید کرد کلیسا به مسلمانان با احترام مینگرد و معتقد است ایمان آنان به خداوند متعال به پایداری بشری مبتنی بر آرمانهای والای انسان کمک میکند و مسیحیان به ارزشهای مشترکی که با مسلمانان دارند، خرسندند و اعتقاد آنان درباره مریم مقدس(س) را میستایند و مسیحیان مانند مسلمانان به خدای واحد که جهان را آفریده و موجب تکامل مخلوقات شده است، اعتقاد دارند [۲۰]. او همچنین تأکید کرد مسیحیان و مسلمانان باید به صورت عمیق همدیگر را بشناسند و به همدیگر احترام بگذارند که در دو سنت مسیحی و اسلامی در طول تاریخ، تحقیقات، تفکرات فلسفی، هنر و ادبیات مشترک بودهاند که بر فرهنگ غربی و شرقی تأثیر گذاشته است و در جهان امروزی نیز دفاع از ارزشهای اخلاقی و آزادی وظیفه مسیحیان و مسلمانان است که بشر را به سوی ابدیت، دعا، روزهداری و عشقورزی دعوت کنند، برای استقرار صلح و عدالت و ترفیع انسانی و دفاع از محیط زیست کوشش کنند و با آموزههای دو دین اسلام و مسیح، راه آشتی و رفع خشونت را پیموده، آیهای از امید میان بشر باشند و جهان را با نور حکمت الهی منور سازند [۲۱]. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمایندگان پاپ و سفیر واتیکان در ایران در ۲۸ بهمن ۱۳۵۷/ ۱۷/۲/۱۹۷۹م با امامخمینی در مدرسه علوی تهران دیدار و تأکید کردند که پاپ از آنان خواسته است آرزوی قلبی او را برای سلامت امامخمینی و موفقیت ملت ایران تقدیم کنند؛ همچنین اظهار امیدواری کردند که گفتگو و تبادل نظر که در نظام جدید تحت رهبری امامخمینی بهوجود آمده، ادامه یابد [۲۲]. امامخمینی ضمن تشکر از حسن نیت پاپ در پاسخ تأکید کرد، این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند و حقوق اقلیتهای مذهبی همیشه در اسلام مورد احترام بوده و توافق ادیان الهی برای پیشرفت بشر لازم است [۲۳]. پس از تصرف سفارتخانه امریکا در ایران و تیرهشدن روابط ایران و امریکا از پاپ با رفتاری که از خود نشان داده بود، انتظار میرفت از سیاست امریکا در قبال ایران که سالهای زیادی به وسیله رژیم پهلوی به مردم ایران ظلم شده بود، انتقاد و از حقوق ملت ایران در برابر امریکا حمایت کند؛ ولی به سبب مسائل سیاسی، وی نتوانست روحیه اصلاحگری خود را حفظ کند و نه تنها از سیاست امریکا حمایت کرد، بلکه ایران را نیز محکوم کرد. این مسئله موجب شد امامخمینی در برابر تغییر رفتار پاپ، موضعگیری کند؛ چنانکه در آبان ۱۳۵۸، در پاسخ نماینده پاپ که برای میانجیگری میان ایران و امریکا در جریان گروگانهای امریکایی آمده بود (ببینید: تسخیر لانه جاسوسی امریکا)، تأکید کرد با اینکه در این موقعیت حساس به هیج مقامی وقت ملاقات نمیداده، به سبب احترام مقام روحانی مسیحیت و پاپ، وی را به حضور پذیرفته است؛ اما ابهام ایشان و ملت ایران، بلکه ملتهای مستضعف جهان در باره پاپ این است که انتظار نوازش و استفسار پدرانه مقام پاپ از مستضعفان را داشتهاند و همینطور دادن هشدار به ابرقدرتها که خودشان را مسیحی میدانند و اکنون که مدت پنجاه سال مردم ایران کشته داده و حبسهای غیر انسانی کشیده و بهترین افراد ملت شکنجه شدهاند و امریکا از آن حمایت کرده است، پاپ در برابر این مسائل، سیاست سکوت را برگزیده و تا آنجاکه ایشان به خاطر دارد پاپ در این سالها از میانجیگری سخن به میان نیاورد تا امریکا دست از سر مستضعفان بردارد؛ اما امروز مردم ایران تعدادی جاسوس را که بر ضد ملت ایران و مردم منطقه جاسوسی میکردند و با تسخیر لانه جاسوسی گرفته است، وی خواهان انساندوستی شده و اقدام به میانجیگری کرده است، تا با آنان رفتار خوب شود و آزاد شوند؛ در حالیکه واتیکان از حال ملت مسلمان ایران باخبر است و برای مردم ایران این پرسش مطرح است که آیا روحانیت مسیحیان موافق با این جنایات است که تاکنون اعتراضی به دولت امریکا که حامی محمدرضا پهلوی بوده، نکرده است [۲۴]. امامخمینی در ادامه متذکر شد امریکا محمدرضا پهلوی را برای محاکمه به ایران تحویل دهد و مردم ایران حاضرند وی را در حضور نمایندگان پاپ و کارتر محاکمه کنند و ایشان به تصمیم ملت ایران احترام خواهد گذاشت؛ اما به نظر میرسد حل مسئله بهتنهایی از عهده ایشان خارج است؛ اما پاپ میتواند با دولت امریکا برای محاکمه عادلانه پهلوی در ایران تماس بگیرد و اگر آنان اجرای عدالت را قبول نکردند با توجه به نفوذ معنوی که پاپ دارد، جیمی کارتر رئیسجمهور امریکا را استیضاح کند، تا این جنایتها به نام مسیحیت تمام نشود. ایشان همچنین یادآوری کرد که ملت ایران شهید داده است و از اقدام نظامی و حصر اقتصادی نمیهراسد. ایشان در ادامه درخواست کرد سلام ایشان را به پاپ برسانند و خاطرنشان کرد همه اهل توحید هستند و خداشناس و پاپ به ابرقدرتها نصیحت پدرانه یا استیضاح کند [۲۵]. امامخمینی همچنین در دی ۱۳۵۸/ ۱۹۸۰م به مناسبت میلاد مسیح(ع) در حضور جمعی از کشیشان اشاره کرد که قدرتهای بزرگ دنیا مسیحیاند؛ اما برخلاف تعالیم عیسی مسیح(ع) عمل میکنند و باعث سرافکندگی ملتهای مسیحی شدهاند و در کلیساها درباره جرایم آنان سخنی گفته نشده است. پاپ و روحانیت مسیح که باید رفتارهای ستمگرانه را محکوم کنند، از ظلم آنان حمایت میکنند و دولت ایران را در نگهداشتن گروگانها محکوم میکنند؛ در حالیکه هیچ اشارهای به عملکرد اعضای سفارت و تحریمهای ظالمانه دولت امریکا علیه ملت ایران و استبداد رژیم پهلوی ندارند. ایشان محکوم کردن یک ملت ضعیف را درخور شأن یک روحانی که خود را بزرگ روحانیت مسیح میداند، ندانست. به اعتقاد ایشان روحانیت مسیح ازجمله پاپ باید بداند در ایران تمام ذخایر یک ملت را بردند و خودش گرسنه مانده است، چنانکه کارتر بر خلاف گفته همه پیامبران و ازجمله مسیح(ع)، داراییهای ایران را توقیف کرده و در تلاش است با محاصره اقتصادی، سی و پنج میلیون جمعیت ایران از گرسنگی بمیرند. ایشان از پاپ پرسید که آیا وی صدای مظلومان عالم را نیز میشنود یا نه و اگر میگذارند به گوش او برسد، چه کسی باید ظالمان را که ادعای مسیحیت دارند هدایت کند؟ ایشان در پایان به پاپ و روحانیت مسیح توصیه کرد مظلومان عالم، حضرت عیسی(ع) و مذهب مسیح را دریابند و از چنگال ظالمان مدعی مسیحیت نجات دهند [۲۶]. ایشان پیشتر خاطرنشان کرده بود که کارکنان سفارت امریکا در ایران دیپلمات نبودهاند، بلکه جاسوسانی بودهاند که در یک مرکز جاسوسی متمرکز شده و بر ضد ملت و کشور کار میکردهاند و شاید پاپ ندانسته توصیه آنها را به ایشان کرده است و ایشان نیز به همین خاطر به پاپ هشدار داده است [۲۷]. از سوی دیگر، به دنبال قطع رابطه امریکا با ایران و اظهار نگرانی پاپ از این امر، امامخمینی در ۲۵ فروردین ۱۳۵۹، در نامهای از نگرانی پاپ درباره تیرهشدن مناسبات امریکا و ایران و حسن نیت وی قدردانی کرد؛ اما تأکید کرد ملت ایران از قطعشدن روابط دیپلماتیک با امریکا که به دنبال سلطهجویی است، استقبال میکنند و تأکید کرد ملت ایران هراسی ندارند و ترس مردم ایران از آن است که روابطی نظیر روابط رژیم پهلوی با امریکا از سر گرفته شود. ایشان در ادامه از پاپ خواست با نفوذ معنویای که وی در میان مسیحیت دارد، امریکا را از عواقب زورگوییها به ملتهای ضعیف مطلع کند [۲۸]. امامخمینی در مرداد ۱۳۵۹ نیز در دیدار با اسقف کاپوچی و یادآوری اینکه بار دوم است که پاپ برای آزادی گروگانها به ایشان نامه میدهد، از موضع پاپ در باره آزادی گروگانهای امریکایی بار دیگر انتقاد و یادآوری کرد همانگونه که اسلام حامی مظلومان است و با قدرتهای زورگو مخالف است، مذهب مسیح(ع) نیز همینگونه است. ایشان با اشاره به سکوت پاپ در برابر ظلمهای رژیم پهلوی علیه مردم ایران و ظلم دولتمردان امریکا در حق جوانان مسیحی در امریکا درخواست وی را در خصوص بازگشایی مدرسه اندیشه در ایران بدون مانع دانست و تأکید کرد دولت ایران مانع آموزشهای مذهبی، چه یهودی و چه مسیحی، نمیشود؛ اما اگر در زیر پوشش تعلیم و تربیت به آموزشهای سیاسی ضد نظام ایران پرداخته شود، آن را تحمل نخواهد کرد. ایشان در عین حال بررسی و تصمیم دراینباره را بر عهده دولت ایران دانست و بار دیگر با یادآوری جنایات امریکا در ایران و برخوردهای خصمانه آنان با انقلاب اسلامی، از پاپ خواست با عمل به وظیفه دینی خود، نسبت به این ظلمها نیز حساسیت نشان داده، برای ظالمین نیز پیام و نماینده بفرستد [۲۹]. از سوی دیگر، امامخمینی در شهریور ۱۳۵۹، در نامهای به پاپ خاطرنشان کرد مدرسه یادشده برخلاف اصول آموزشی، تحت پوشش تعلیم و تربیت به فعالیتهای سیاسی و توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران پرداخته است که باید برای برونرفت از این ماجرا و اقدام مقتضی با دولت مذاکره شود [۳۰]. ایشان در بهمن ۱۳۵۹، از پیام تبریک پاپ به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قدردانی و اظهار امیدواری کرد همه ملتهای رنجدیده با تکیه بر خداوند بتوانند استقلال واقعی خود را به دست آورند و بر مستکبران پیروز شوند [۳۱]. ایشان همچنین در پی شهادت شش تن از بیت سیدمحسن حکیم در عراق (ببینید: حکیم، سیدمحسن)، طی پیامی در ۲۸ خرداد ۱۳۶۲، با یادآوری جنایات امریکا خاطرنشان کرد پاپ، رهبر کاتولیکها به جای آنکه امریکا را در جنایاتی که به بشریت میکند، محکوم کند و پیروان خود را به مقابله با ظالمان برانگیزد، از امریکا پشتیبانی و به ستمکاران دیگر توصیه همکاری با آن را میکند [۳۲]. پاپ ژان پل دوم در دوم آوریل ۲۰۰۵م/ ۱۳ فروردین ۱۳۸۴ش به دلیل شوک عفونی همراه با ایست قلبی در ۸۵سالگی در واتیکان درگذشت. وی در اتفاقی بیسابقه، حدود ده سال پس از درگذشت در سال ۱۳۹۳ به مقام قدیسی دست یافت [۳۳]. وی دارای آثار چندی است؛ ازجمله فراسوی امید، عطیه و راز، تعمقهایی از رم، برخیز برویم و خاطره و هویت [۳۴].
پانویس
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۲.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۲.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۲؛ ویلیامز، افشای واتیکان (پول، جنایت و مافیا)، ۲۵۹.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۲.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۲ ـ ۳۷۳.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۳.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۳.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۳.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۲ ـ ۳۷۳.
- ↑ قدوسیزاده، اصطلاحات سیاسی، فرهنگی، ۴۵.
- ↑ قدوسیزاده، اصطلاحات سیاسی، فرهنگی، ۳۶۹.
- ↑ بروجردی، واتیکان، ۴۱ ـ ۴۲.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۰.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۰.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۷۰.
- ↑ یزدی و امیرلو، اسنادی تاریخی تقدیم به عالیجناب پاپ، ۲۲۹.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۶۳.
- ↑ . John Paul II: Man of History,1,Stourton.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۶۵ ـ ۳۶۶.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۶۵ ـ ۳۶۶.
- ↑ عبدخدایی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، ۳۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹ ـ ۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲ ـ ۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۶ ـ ۴۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۶۷ ـ ۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۰۰ ـ ۵۰۱.
- ↑ بلک مور و ویلیام مور، سنت ژان پل دوم.
- ↑ احمدی، پاپ ژان پل دوم.
منابع
احمدی، محمدصادق، پاپ ژان پل دوم، پژوهه، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۹/۴/۱۳۹۶ش؛ امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ بروجردی، مصطفی، واتیکان، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ بلک مور و ویلیام مور، سنت ژان پل دوم، بریتانیکا، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۹/۴/۱۳۹۶ش؛ عبدخدایی، مجتبی، واتیکان کلیسای جهانی کاتولیک، تهران، انتشارت بینالمللی الهدی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش؛ قدوسیزاده، حسن، اصطلاحات سیاسی، فرهنگی، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۹۰ش؛ ویلیامز، پل، افشای واتیکان (پول، جنایت و مافیا)، ترجمه ایوب باقرزاده، تهران، امید فردا، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ یزدی، نرگس و معصومه امیرلو، اسنادی تاریخی تقدیم به عالیجناب پاپ، تهران، دفتر هنر و ادبیات صریر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش؛ Stourton, Edward. John Paul II: Man of History. London. 2006؛ م.
پیوند به بیرون
فاطمه کرمپور، ژان پل دوم، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۸۷-۹۱. [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]