پاکسازی

نسخهٔ تاریخ ‏۸ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۴۱ توسط A.sharefat (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح نویسه‌های عربی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

پاکسازی، پالایش کارکنان در سازمان‌ها و ادارات کشور پس از انقلاب اسلامی ایران.

مقدمه

برای تحقق اهداف یک سازمان باید مدیران و کارکنان از توانایی و شرایط لازم برای انجام‌دادن کارها برخوردار باشند. این ویژگی‌ها شامل مهارت‌ها، دانش، اعتقادات و باورهای کارکنان می‌شود. اگر افراد نالایق، اداره امور را بر عهده بگیرند، علاوه بر اینکه اهداف محقق نمی‌شوند، سلامت و کارایی سازمان نیز تهدید خواهد شد [۱]. بنابر آموزه‌های دینی نیز امانت که مسئولیت و مدیریت از مهم‌ترین مصادیق آن‌اند، باید به اهلش سپرده شود [۲]. خیانت در این امانت و به‌کارگماردن افراد خائن، لعنت الهی را در پی خواهد داشت [۳]. پاکسازی در اصطلاح به اخراج یا بازنشسته‌کردن کارمند یا عضوی که از نظر نهادهای رسمی دولتی صلاحیت ندارد و جایگزین‌کردن افراد مناسب و شایسته تعریف شده است [۴].

پیشینه

در صدر اسلام و در دوران خلافت عثمان، مناصب حکومتی و اداره شهرها و استان‌ها بر خلاف شیوه رسول خدا(ص) و دو خلیفه پیش از وی، به بنی‌امیه که خویشاوندان عثمان بودند، بدون هیچ امتیاز و شایستگی واگذار گردید [۵]؛ از این‌رو امیرالمؤمنین علی(ع) پس از رسیدن به خلافت، به پاکسازی حکومت از کارگزاران ناصالح اقدام کرد و منصب‌های حکومتی را به دست افراد باکفایت سپرد [۶].
در انقلاب‌های مختلف، پاکسازی به شکل‌های گوناگون جریان داشته است. در انقلاب فرانسه، حتی پس از تشکیل جمهوری، رهبران انقلاب، همکاران خود را اعدام کردند و پس از یک دهه، بیشتر رهبران انقلاب، ازجمله با گیوتین کشته شدند. پس از به‌قدرت‌رسیدن ناپلئون، دیکتاتوری فزاینده وی، جنگ‌ها و خونریزی‌های زیادی را به همراه داشت [۷]. چنان‌که پاکسازی در اصطلاح کمونیست‌ها رویه‌ای برای حفظ پاکی حزب یا پیراستن آن از عناصر فاسد یا مشکوک بود. پایش پیوسته عقاید سیاسی افراد حزب، رویه معمول در حزب کمونیست شوروی به شمار می‌رفت. در دوران استالین این پاکسازی با ترور پلیسی انجام می‌شد که به کشتار گروه زیادی از رهبران و اعضای درجه یک حزب و همچنین بازداشت و تبعید میلیون‌ها نفر به اردوگاه‌های کار اجباری انجامید [۸] و چنین بود که میلیون‌ها نفر به بهانه تصفیه در شوروی کشته شدند [۹]؛ نکته‌ای که امام‌خمینی نیز به آن اشاره کرده است [۱۰].
در انقلاب‌های یادشده چون انقلابیان، تعهد آسمانی نداشتند، به تصفیه عمومی و قتل عام می‌پرداختند؛ اما در انقلاب اسلامی ایران علاوه بر ممنوعیت شرعی، خود متصدیان انقلاب نیز تمایلی به این نوع برخورد و تصفیه نداشتند [۱۱]؛ نیز بسیاری از عناصر رژیم پهلوی که قابل عفو بودند، مشمول برخورد رحمت و رأفت انقلاب شدند و امام‌خمینی از آنان درگذشت [۱۲] و تنها افرادی که مرتکب جرم‌های سنگین شده بودند، مجازات شدند و کسانی که قابل جذب و اصلاح نبودند [۱۳]، با یک تصفیه طبیعی و آرام در اداره‌ها، به‌تدریج به صورت بازنشسته‌کردن، بازخرید یا اخراج با دریافت حقوق، کنار گذاشته شدند [۱۴]؛ البته برخی افراد نیز که در جنایات دوران پهلوی نقش داشتند اعدام شدند [۱۵] (ببینید: عفو (۲)) .

ضرورت و اهمیت

امام‌خمینی پیش از پیروزی انقلاب به پالایش و پاکسازی محیط‌های اداری و وزارتخانه‌ها توجه داشت. ایشان در فرانسه، در چند مصاحبه از برنامه‌های حکومت اسلامی پس از استقلال کشور خبر داد و در شمار آن، بر تصفیه کامل وزارتخانه‌ها، اداره‌ها و مؤسسات دولتی و ملی از اشخاص خائن و ناصالح [۱۶] بنا به اقتضای مصلحت ملت و مملکت [۱۷] تأکید کرد و در آغاز پیروزی انقلاب، ضمن تأکید بر ضرورت پاکسازی، به مردم اطمینان می‌داد پاکسازی عوامل رژیم پهلوی در وقت خود انجام خواهد شد و آنان باید به دولت نوپا مهلت دهند [۱۸]. ایشان با تأکید بر نقش مهم پاکسازی در از میان‌بردن ریشه‌های طاغوت و پیشگیری از تجمع و توطئه عوامل رژیم گذشته [۱۹]، تصفیه این افراد از وزارتخانه‌ها و اداره‌ها را موجب تحقق نظام اسلامی با درون‌مایه اسلامی می‌دانست [۲۰]. ایشان که پاک‌کردن تمامی نهادهای نظام اسلامی از آثار طاغوتی و انحرافی را لازم و تکلیفی الهی می‌شمرد و نارضایتی برخی افراد را در این زمینه، امری عادی به حساب می‌آورد [۲۱]، وجود کاستی در کار تصفیه و تهذیب متصدیان امور و کمبود افراد صالح و کاردان را از گرفتاری‌های نظام اسلامی می‌دانست [۲۲]. امام‌خمینی با تأکید بر این نکته که چگونگی پاکسازی در نظام، به اندازه اصل پاکسازی اهمیت دارد، انتخاب افراد صالح برای عضویت در هیئت‌های بازسازی را امری مهم و شایان توجه شمرد که مسامحه در آن به‌هیچ‌رو جایز نیست [۲۳] و در همین راستا، به اعضای این هیئت‌ها هم سفارش می‌کرد از اهمیت و مسئولیت وظیفه خود غافل نباشند و توجه کنند که مبادا نتیجه کار آنها که باید خدمت به اسلام باشد، تبدیل به گناه شود [۲۴].

چگونگی و مراحل

از آنجا که در تحولاتی مانند انقلاب، جایگزین‌کردن ارزش‌ها، نهادها و افراد جدید نیاز به صرف زمان و نیروی انسانی دارد [۲۵]، امام‌خمینی معتقد بود پاکسازی به صورت فوری و دفعی امکان‌پذیر نیست [۲۶] و توقع اصلاح فوری اداره‌ها، پس از پنجاه سال خلاف‌کاری [۲۷] و با طرز تفکری که میان کارمندان و عموم مردم در رژیم گذشته شکل گرفته بود [۲۸]، بی‌مورد است و باید پس از انتخاب رئیس‌جمهور، تشکیل مجلس، تصویب قوانین و به‌تدریج و با شکل‌گیری تدریجی ارکان نظام و با تربیت و جایگزینی افراد شایسته صورت گیرد [۲۹]. امام‌خمینی در آغاز برای آشنایی افراد با وظایف خود، با لحنی آرام و ناصحانه از مسئولان می‌خواست افراد بازمانده از دوران گذشته را با راهنمایی اصلاح کنند و آنان را به‌کار گیرند و در صورتی که قابل اصلاح نباشند و به کارشکنی ادامه دهند، از کار برکنار و در صورت ارتکاب جرم، برای رسیدگی، به دادگاه معرفی کنند. خواسته ایشان از مسئولان این بود که در این زمینه با تدبیر و دقت عمل کنند و از زیاده‌روی بپرهیزند تا افرادی بر اثر اشتباه و به‌ناحق کنار گذاشته نشوند و اگر ناخواسته چنین اتفاقی افتاد، آن افراد را دوباره به کار برگردانند [۳۰]. ایشان در آن مقطع با اشاره به تمایل دولت برای به‌کارگرفتن افراد صالح در اداره‌ها و وزارتخانه‌ها، کمبود یا نبود نیروهای متعهد را علت تعلل در پاکسازی ذکر می‌کرد [۳۱]؛ افزون بر این اقدامات دولت را به‌تنهایی کافی نمی‌دید و بر لزوم مشارکت و همراهی همه قشرهای مردم در پاکسازی باقیمانده‌های رژیم سابق تأکید می‌کرد [۳۲]. ایشان پس از استعفای مهدی بازرگان از نخست‌وزیری، پاکسازی دستگاه‌های اداری را به شورای انقلاب محول کرد و از آن شورا خواست که به شکل قاطع و انقلابی به این وظیفه عمل کند [۳۳]؛ چنان‌که در ۲۶ آذر ۱۳۵۸ هم‌زمان با تبلیغات گسترده کمونیست‌ها در اداره‌ها و دیگر نهادها، از شورای انقلاب و سپاه پاسداران خواست تا در پاکسازی اداره‌ها و نهادها همکاری کنند [۳۴].
پس از تشکیل مجلس شورای اسلامی، امام‌خمینی در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ با انتقاد از آسان‌گرفتن و سهل‌انگاری مسئولان، مجلس را ملزم به نظارت در همه امور کشور کرد و تأکید ورزید در صورت مشاهده خلاف از کسی، خود مجلس، اشخاص منحرف و خلافکار را با قاطعیت و بدون آسان‌گرفتن برای محاکمه به دادگاه‌ها بسپرد [۳۵]. ایشان به نمایندگان سفارش کرد از سپردن مسئولیت‌های بزرگ به افراد ناصالح خودداری کنند و نگذارند افراد غیر انقلابی در رأس وزارتخانه‌ها قرار گیرند و در صورت معرفی این‌گونه افراد از سوی دولت، آنها را رد کنند و افراد متخلف در وزارتخانه‌ها و نهادها را بازخواست و استیضاح کنند [۳۶]. خواسته ایشان از همه دستگاه‌های کشور این بود که با همکاری، اشخاصی را که در صدد توطئه‌اند، شناسایی کنند و تحویل محکمه‌های صالح دهند. ایشان به همه نهادهای نظام سفارش می‌کرد با تمام قدرت در پاکسازی هماهنگ باشند و در صدد شکستن یکدیگر برنیایند [۳۷].

مجریان پاکسازی

امام‌خمینی پاکسازی در هر صنفی را به افراد و هیئت‌هایی از خود آن صنف واگذار می‌کرد. رئیس‌جمهور، شورای انقلاب [۳۸]، وزرا [۳۹]، هیئت‌هایی مرکب از اهل علم و معتمدان محل [۴۰] با همکاری کارمندان متعهد و غیر منحرف [۴۱] ازجمله مجریان پاکسازی بودند؛ چنان‌که از روحانیان می‌خواست از اقدام مستقیم در این زمینه و تصفیه افراد فاسد بپرهیزند و به مجلس شورای اسلامی یا مسئولان دولتی برای انجام اقدامات قانونی اطلاع دهند؛ زیرا وظیفه آنان ارشاد است و دخالت مستقیم، موجب توهین به حیثیت و مقام آنان می‌شود [۴۲]. ایشان از ائمه جمعه و جماعت می‌خواست تا حضور خود را در صحنه و عرصه سیاست کشور حفظ کنند و با تعیین افراد متعهد، مطلع و بی‌طرف، افراد منحرف و نفوذی در نهادهای کشور را که قصد خرابکاری دارند یا به دنبال زشت جلوه‌دادن چهره نظام اسلامی‌اند، شناسایی و برای رسیدگی به دستگاه‌های مربوط معرفی کنند و به مردم اطمینان دهند که دولت گرچه به دلیل مشکلات نمی‌تواند تصفیه عمومی را به طور کامل در کشور انجام دهد، اما در صدد اصلاح امور است [۴۳]. در همین راستا ایشان در ۲۴ آذر ۱۳۶۱ با فرستادن پیامی هشت‌ماده‌ای به تمام ارگان‌های دولتی به‌ویژه دستگاه قضایی، از آنان خواست تا افزون بر تهیه قانون‌های شرعی برای رعایت حقوق مردم و حفظ حریم خصوصی، مواظبت کنند در راستای تصفیه افراد فاسد و مفسد، افراد مفید و مؤثر کنار گذاشته نشوند [۴۴] (ببینید: فرمان هشت‌ماده‌ای) .

قلمرو پاکسازی

پاکسازی در معنای خاص خود به پاکسازی اداره‌ها از افراد ناسالم گفته می‌شود؛ اما امام‌خمینی نگاه عام‌تری داشت و در سخنرانی‌ها و پیام‌های خود به ابعاد مختلف پاکسازی توجه می‌داد و بر محاکمه و مجازات عناصر فاسد، پاکسازی محیط‌های اجتماعی و تصفیه افراد غیر قابل اصلاح تأکید می‌کرد [۴۵]. در نگاه کلان ایشان، پاکسازی در نظام اسلامی باید در تمام ارکان آن جریان می‌داشت و منحصر به اداره‌ها نمی‌شد و به نهادهای مهمِ علمی و فرهنگی، سفارتخانه‌ها، رسانه‌ها، دستگاه قضا و قوای نظامی تعمیم داده می‌شد:

اداره‌های دولتی

اصلاح نیروی انسانی، بخشی از برنامه‌های ضروری برای اصلاح سازمان‌ها و اصلاح جامعه است که پس از تصفیه وزارتخانه‌ها از عناصر فاسد و وابسته و سپردن کارها به کارشناسان امین عملی می‌شود [۴۶]. با آغاز فعالیت گروه‌های کمونیستی و تبلیغات آنان، امام‌خمینی ضمن سفارش به همراهی و اطاعت همگان از دولت برگزیده، از دولت نیز خواست با قدرت به کار تصفیه اداره‌ها بپردازد و اخلالگران، ضد انقلاب، مخالفان اسلام و موازین اسلامی را با کمک نیروی مردم بیرون کند [۴۷]. در پی اخطارها و پیام‌های ایشان، شورای انقلاب طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد نهایت کوشش خود را در بسیج مسئولان کشور برای حذف موانع دست و پاگیر، کشف مهره‌های فساد و خیانت در اداره‌ها و شناسایی افراد صالح و متعهد برای سپردن مسئولیت به آنان به کار خواهد بست و طرحی جامع و انقلابی برای تغییر کامل نظام اداری در دست دارد که خیلی زود اعلام خواهد کرد [۴۸].
امام‌خمینی، کم‌کاری برخی کارمندان دولت و باقی‌بودن تشریفات طاغوتی را غلط خواند [۴۹] و کاغذبازی‌ها در اداره‌های دولتی و وزارتخانه‌ها را کارشکنی در امور ملت دانست و به رئیس‌جمهور و شورای انقلاب به علت توجه‌نکردن به این امور و به عدم پاکسازی اعتراض کرد و خواستار تصفیه باقی‌مانده‌های رژیم پهلوی از اداره‌ها شد [۵۰]؛ همچنان که وزیران دولت را به تصفیه منحرفان در عقیده و عمل و منحرف‌کنندگان جوانان امر کرد [۵۱] و از کسانی که توانایی اصلاح امور را نداشتند، خواست کنار بروند [۵۲]. از مراکز دولتی که امام‌خمینی بسیار به آن توجه می‌کرد، سفارتخانه‌های ایران در خارج از کشور بود که ایشان بر اسلامی‌شدن آنها تأکید می‌کرد؛ از این‌رو در پی رسیدن گزارش‌هایی درباره تغییرنکردن رویه سفارتخانه‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کار سفارتخانه‌ها را مهم و آنها را مایه آبروی کشور اسلامی دانست و قضاوت مردم دنیا در مورد انقلاب اسلامی و وضعیت داخلی کشور را بر اساس ظاهر سفارتخانه‌ها شمرد و بر ضرورت تصفیه آنها به دست وزارت امور خارجه تأکید کرد [۵۳]. ایشان در ادامه حتی اصلاح‌نکردن وزارت خارجه و سفارتخانه‌ها را معادل شکست جمهوری اسلامی خواند [۵۴] (ببینید: سفارتخانه) .

مراکز علمی و فرهنگی

امام‌خمینی پاکسازی همه مراکز کشور خصوصاً مراکز فرهنگی و علمی را از مسائل مهم و مقدمه اصلاحات می‌شمرد و بر این باور بود که تا عناصر وابسته به بیگانگان، از مراکز علمی و تربیتی تصفیه نشوند، به استقلال فکری و درونی در همه ابعاد نمی‌توان رسید؛ از این‌رو بر شناسایی و شناساندن عناصر فاسد در دانشگاه‌ها و مدارس که قصد نفوذ و تفرقه‌افکنی داشتند، تأکید کرد [۵۵]. ایشان تحول فکری و روحی را بدون تغییرات صحیح بنیادی و تحول فرهنگی و علمی ممکن نمی‌دانست [۵۶]؛ بنابراین پاکسازی همه مراکز فرهنگی علمی از عناصر فاسد و خدمتگزاران و سرسپردگان رژیم پهلوی را با استفاده از شوراهایی مرکب از اشخاص دانشمند، متعهد و مؤمن به انقلاب با پشتیبانی و حمایت رؤسا و استادان و دانشجویان و معلمان خواستار شد [۵۷]. ایشان شرط خروج از همه وابستگی‌ها را کنارگذاشتن وابستگی مغزی و فکری [۵۸] و در همین جهت خواستار تغییر اساسی کتاب‌های درسی دبستان، دبیرستان و دانشگاه و تصفیه آن از مطالب استعماری و استبدادی و پاکسازی آموزش و پرورش از آثار این فرهنگ [۵۹] و جایگزینی افراد پاکدامن به جای معلمان استعماری و خادمان رژیم سلطنتی [۶۰]، تبدیل‌شدن فرهنگ استعماری به فرهنگ استقلالی، انتخاب‌نشدن اشخاص سابق به ریاست دانشگاه‌ها و مدارس [۶۱] و تصفیه افراد فاسد [۶۲] شد. در همین راستا و بنا به ضرورت بازنگری در برنامه‌ها و نظام آموزشی کشور و تحقق انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور با تصمیم شورای انقلاب در خرداد ۱۳۵۹ تعطیل شدند و این تعطیلی بیش از دو سال ادامه پیدا کرد [۶۳] (ببینید: شورای عالی انقلاب فرهنگی) . امام‌خمینی خروج از فرهنگ بدآموز غربی و جایگزینی فرهنگ آموزنده اسلامی-ملی و انقلاب فرهنگی را در تمام زمینه‌ها نیازمند تلاش و کوشش دانست [۶۴].
از دیگر ابعاد پاکسازی مراکز علمی-فرهنگی، تصفیه حوزه‌های علوم اسلامی از افراد ناشایست و بی‌تقوا بود؛ مسئله‌ای که همواره مد نظر بزرگان حوزه بود. امام‌خمینی به پالایش حوزه‌های علمیه توجه داشت و معتقد بود علمای درباری که با قصد دنیاطلبی و ریاست وارد دستگاه ظلم شده و دین را به دنیا می‌فروشند، باید از این لباس خارج و از حوزه‌ها اخراج شوند [۶۵]؛ بر همین اساس ایشان در ۲۳ اسفند ۱۳۵۱، از علما و مراجع و نسل تحصیل‌کرده خواست تا روحانی‌نماهای در خدمت رژیم پهلوی را به مردم معرفی و آنان را از جامعه اسلامی طرد کنند [۶۶]. پس از استقرار نظام اسلامی و حضور روحانیان در صحنه‌های اجتماعی و مدیریتی و اَعمال برخی مجرمان در لباس روحانیت، امام‌خمینی برای مجازات این دسته از مجرمان و جلوگیری از تعرض به روحانیت به بهانه تصفیه، دستور داد علمای برجسته شهرستان‌ها، هیئت‌هایی مرکب از اهل علم و معتمدان محل، رسیدگی به پرونده‌های روحانیان و اهل منبر را بر عهده گیرند و پس از ثبوت جرم، آنان را تحت نظر دادگاه انقلاب اسلامی به مجازات برسانند [۶۷]. ایشان ضمن اعلام خطر به روحانیان از آنان خواست روحانیانی را که رفتاری خلاف موازین اسلامی دارند، نهی و نصیحت کنند و اگر نپذیرفتند از جرگه روحانیت بیرون برانند [۶۸] (ببینید: روحانیت) (ببینید: حوزه‌های علمیه). اقدام دیگری که در نگاه امام‌خمینی برای حفظ جایگاه روحانیت و مجازات روحانی‌نمایان و دین به دنیا فروشان و متخلفان این صنف و عناصری که علیه انقلاب فعالیت می‌کردند، صورت گرفت، تشکیل دادگاه ویژه روحانیت بود. این دادگاه که تا سال ۱۳۶۶ به صورت محدود فعالیت می‌کرد در آن سال، با فرمان ایشان و با نصب دادستان و حاکم شرع ویژه روحانیت، رسمیت یافت [۶۹] (ببینید: دادگاه ویژه روحانیت) .

رسانه‌ها

از آنجا که امام‌خمینی به نقش مؤثر رسانه‌ها در تربیت افراد و جهت‌دهی افکار عمومی اهتمام ویژه داشت و صدا و سیما را دانشگاه عمومی می‌دانست، تظاهر به اسلام و دیانت افرادی را که در خدمت رژیم گذشته بوده‌اند اما در رادیو و تلویزیون علیه ملت و انقلاب فعالیت می‌کردند قابل پذیرش نمی‌دانست و خواهان کنارگذاشتن آنان بود [۷۰] و بر بیرون‌راندن عناصر منحرف و طرفدار رژیم پهلوی از این رسانه تأکید کرد [۷۱] (ببینید: تلویزیون) (ببینید: رادیو). با توجه به اهمیت نقش رسانه‌های گروهی در جامعه، امام‌خمینی به پاکسازی آنها اهتمام داشت و خدمت مجله‌ها، روزنامه‌ها و رسانه‌ها به کشور و اسلام را تغییردادن وضعیت سابق خود و منتشرنکردن مطالب و مقالات منحرف‌کننده و عکس‌های مبتذل معرفی می‌کرد [۷۲]. ایشان از روزنامه‌ها و مطبوعات خواست خود را از همه امور غیر انسانی تصفیه و تهذیب کنند [۷۳] (ببینید: مطبوعات)؛ همان گونه که از خبرگزاری «پارس» به عنوان نهادی که باید امین مردم باشد و مطالب را آن‌گونه که هست اطلاع‌رسانی کند، دعوت کرد به اصلاح خود بپردازد و افراد مغرض و توطئه‌گر درون خود را تصفیه کند [۷۴].

دستگاه قضا

امام‌خمینی رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور و دادستان انقلاب و شورای عالی قضایی را مأمور کرد هیئتی شامل افراد عالم، مؤمن و متعهد را برای رسیدگی به وضعیت دادگاه‌های کشور، قضات ناصالح و دادستان‌های منحرف تشکیل دهند و افراد ناصالح را قاطعانه و به طور جدی محاکمه کنند و کنار بگذارند. ایشان هشدار داد سستی و مسامحه در این امر، خطر عظیمی برای جمهوری اسلامی ایران دارد [۷۵]. ایشان از اعضای ستاد پیگیری فرمان هشت‌ماده‌ای خود خواست تا علاوه بر رسیدگی به صلاحیت قاضیان، دادستان‌ها و دادگاه‌ها، به صلاحیت دیگر کارمندان و متصدیان امور با بی‌طرفی کامل و بدون مسامحه و اشکال‌تراشی‌های تند و جاهلانه رسیدگی کنند تا ضمن برکناری افراد مفسد و کارشکن، از نیروهای مفید و مؤثر با ملاک قراردادن وضعیت فعلی افراد و چشم‌پوشی از لغزش‌های گذشته بهره‌برداری شود [۷۶].

قوای نظامی و انتظامی

ارتش شاهنشاهی به گونه‌ای سازماندهی شده بود که مأموریت اصلی آن حفظ نظام سلطنتی و خاندان سلطنت باشد، نه مصالح ملت و کشور؛ از این‌رو پس از استقرار نظام اسلامی، پاکسازی نیروهای مسلح در اولویت قرار گرفت؛ برخی گروه‌های کمونیستی مانند حزب توده، فداییان و مجاهدین خلق، خواستار انحلال کامل ارتش و تشکیل ارتش خلقی بودند [۷۷]؛ اما امام‌خمینی قاطعانه در برابر آنان ایستاد و بر حفظ ارتش اصرار ورزید و بر آن بود که یک‌باره نمی‌توان ارتش منسجمی را کنار گذاشت و ارتشی کاملاً جدید روی‌کار آورد؛ بلکه باید با پاکسازی سران ناصالح و جنایتکار ارتش، به‌تدریج به اصلاح آن پرداخت [۷۸]. ایشان پیش از پیروزی انقلاب معتقد بود ارتش باید تصفیه شود [۷۹] و پس از پیروزی نیز بر تصفیه عناصر فاسد در نیروهای نظامی و انتظامی [۸۰] و اسلامی شدن آنها [۸۱] تأکید داشت؛ به این معنا که صاحب‌منصبانِ پاک آن بمانند و افرادی که بیت‌المال را حیف‌ومیل کرده یا در بانک‌های خارجی انباشته‌اند [۸۲] و افراد فاسد ارتش و رده بالای آن به‌تدریج کنار گذاشته یا بازنشسته شوند و نیروهای پایین‌تر نیز به دلیل فساد کمتر سازماندهی شوند تا به‌تدریج جایگزین افراد ناصالح شوند [۸۳]؛ از این‌رو چهار روز پس از پیروزی انقلاب در ۲۶ بهمن در سخنانی با اشاره به پیوستن قوای نظامی و انتظامی، اعم از ارتش، شهربانی و ژاندارمری به ملت، آنان را در پناه اسلام دانست و تأکید کرد هیچ‌کسی حق تعرض به آنان را ندارد و تعرض به آنان، در واقع تعرض به دولت اسلامی است [۸۴].
از سوی دیگر، از نهادهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیل شد، کمیته‌های انقلاب اسلامی بود (ببینید: کمیته انقلاب اسلامی). با نفوذ مخالفان و برخی افراد منحرف در این نهاد انقلابی و ارتکاب برخی کارهای مخالف انقلاب و اسلام، امام‌خمینی با تأکید بر حفظ اصل و اساس کمیته‌ها، تصفیه آنها و اخراج افراد ناشایست و ضد انقلاب و روحانیان منحرف را لازم و ضروری دانست و به مسئولان کمیته توصیه کرد خود به تصفیه کمیته‌ها بپردازند [۸۵]؛ چنان‌که ایشان در اول اردیبهشت ۱۳۵۸ طی حکمی صادق احسان‌بخش را مأمور کرد تا با همکاری سیدعبدالله ضیایی به تصفیه کمیته‌های رشت و حومه بپردازد [۸۶] و از حوزه علمیه و شورای انقلاب خواست تا با برنامه و همکاری همه نهادها و نیروها، افراد فاسد کمیته را پاکسازی کنند [۸۷] و با یک قدرت اجرایی چنین افرادی را که باطن نهضت را به فساد می‌کشند، محاکمه کنند [۸۸]. از نظر ایشان دست‌اندازی و غارت اموال مردم، تعدی به حقوق دیگران و خودسرانه عمل‌کردن به اسم کمیته و پاسدار و تحت عنوان بازرسی منازل و غیره، خطر بزرگی برای اسلام و چه بسا از خطر رژیم پهلوی هم بیشتر بود [۸۹] (ببینید: قوای انتظامی) .
امام‌خمینی در ۱۶ دی ۱۳۵۹ در دیدار با نخست‌وزیر و اعضای هیئت دولت، بر لزوم اصلاح کمیته‌ها و نهادهای دیگر انقلاب و بررسی وضعیت اشخاصی که به اسم خدمت و در حقیقت برای فساد وارد این نهادها شده‌اند، تأکید کرد [۹۰]. اهتمام ویژه ایشان در این زمینه موجب شد در ۱۲ فروردین ۱۳۶۰ ضمن پیامی از مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخواهد تا به اقدامات خارج از حدود اعتدال و شرع و خارج از مأموریت قانونیِ افرادی از سپاه در مناطقی از کشور که می‌تواند از ناحیه عوامل منحرف و نفوذی باشد، رسیدگی و افراد خاطی را به دادگاه معرفی کنند [۹۱]. امام‌خمینی در نگاهی عام‌تر به پاکسازی در گستره بزرگ‌تری اعتقاد داشت و به ضرورت آن توجه می‌داد، ازجمله: پاکسازی کشور، روحیات و افکار مردم از غرب‌زدگی و خودباختگی در برابر فرهنگ غرب [۹۲]، تحول در بانک‌ها و حذف ربا از نظام بانکی کشور [۹۳]، برچیده‌شدن رشوه، کاغذبازی و معطل‌کردن مردم در اداره‌ها [۹۴]، جلوگیری از آزادی‌های غربی [۹۵]، پالایش بازار و اجتناب کاسبان و تاجران از گران‌فروشی و دروغ و خدعه [۹۶]، پیرایش هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری از بدعت‌ها و انحرافات [۹۷]، پالایش فرهنگ و زبان فارسی از اصطلاحات و واژگان بیگانه [۹۸].

پانویس

  1. شیخی، عوامل مؤثر بر سلامت نظام اداری و رشد ارزشهای اخلاقی در آن، ۱۱۵-۱۱۶
  2. نساء، ۵۸؛ ← دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، ۳۷۲
  3. مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام،۲/۵۳۱
  4. دهخدا، لغتنامه دهخدا،۴/۵۹۳۰؛ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۲۵۲ و ۳/۱۷۶۲
  5. رسولی محلاتی، زندگانی امیرالمؤمنین(ع)، ۱/۳۳۹-۳۴۰
  6. رسولی محلاتی، زندگانی امیرالمؤمنین(ع)، ۱/۴۰۶-۴۰۷؛ دلشاد تهرانی، دولت آفتاب، ۳۷۷-۳۷۸
  7. بهرامی و نظرپور، انقلاب اسلامی و انقلاب‌های جهان، ۱۹۱-۱۹۳
  8. آشوری، دانشنامه سیاسی، ۷۸
  9. مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۵/۵۲۴
  10. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۳
  11. هاشمی رفسنجانی، دستاوردها، ۲۹-۳۰
  12. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۹۲-۹۳ و ۹/۲۶؛ هاشمی رفسنجانی، دستاوردها، ۲۹ و ۳۲
  13. هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۱۶؛ بازرگان، مشکلات و مسائل نخستین‌سال انقلاب، ۲۰ و ۹۳
  14. هاشمی رفسنجانی، دستاوردها، ۳۰-۳۱
  15. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، ۲/۱۱ و ۹۵-۱۰۳؛ شاهدی، ساواک، ۷۴۱-۷۵۱
  16. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۸
  17. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۲۴
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۵-۲۷۶
  19. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۸۱ و ۱۰/۴۹-۵۰
  20. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۶۴-۲۶۵، ۲۸۴ و ۴۰۶
  21. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۴-۱۲۵
  22. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۶
  23. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۳-۴۷۵
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۷۷-۴۷۸
  25. محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ۵۸
  26. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹-۵۰، ۳۸۰-۳۸۱ و ۳۹۲
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۰
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۹
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۰، ۳۸۰-۳۸۱، ۳۹۲، ۴۷۰؛ ۱۱/۲۵ و ۱۲/۴۴۰
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۰؛ ۱۳/۴۹۵، ۵۰۲؛ ۱۵/۳۸، ۱۲۳ و ۱۶/۴۷۵
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۲۸
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۵۷-۱۵۸؛ ۹/۱۹۴، ۴۸۸-۴۸۹ و ۱۰/۵۶، ۱۸۴
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۰۰
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۶-۳۱۷
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۶۳-۳۶۴ و ۱۳/۵۰-۵۱، ۶۴-۶۵، ۱۱۱
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰، ۵۹، ۶۳ و ۱۳۱
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۷۶
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۳
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۶۶
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۱
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۴
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۷ و ۱۶/۹۸
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۹
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۳۱ و ۱۰/۱۰۲-۱۰۳
  46. صدیق اورعی، اندیشه امام‌خمینی درباره تغییر جامعه، ۸۱
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۶-۳۱۷ و ۱۲/۲۰۶
  48. اطلاعات، روزنامه، ۱۴/۴/۱۳۵۹، ۲؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۱۳۵
  49. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۶۷
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۶۷ و ۱۲/۴۷۶-۴۷۹
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۷
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۷۸
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲۳-۱۲۴
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۵۰۱-۵۰۲
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۸۰
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۸۲
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۸۲
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۶
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۴
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۱
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۶
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۹۶
  63. شرف‌زاده بردر، انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌های ایران، ۲۱۲ و ۲۳۸
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۰
  65. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۶-۱۴۸
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۵-۴۸۶ و ۴۸۹
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۶۶
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۹۰-۱۹۱
  69. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۴-۲۸۵؛ دریاباری، ۱۸
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۹
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۸
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۹۴
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۰
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۳۱
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۴
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۹ و ۱۷۲
  77. هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۲۰۸-۲۰۹
  78. هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۲۰۸-۲۰۹؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۲۱۹
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۱
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۶۳
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۱۷
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۷۳
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵۵-۱۵۶
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۴۴-۱۴۵ و ۲۶۳
  85. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۷ و ۵۱-۵۲
  86. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۷۳
  87. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۷۸-۳۷۹
  88. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۴
  89. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۱۴-۳۱۵
  90. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۰۰
  91. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۴-۲۵۵
  92. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۴-۲۷۶، ۴۶۴ و ۹/۴۲۷-۴۲۸، ۴۳۲، ۵۰۱
  93. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۴، ۴۸۲، ۵۳۴ و ۷/۱-۲
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۴۲-۲۴۳ و ۱۸/۴۶
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۵۳
  96. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۲؛ ۹/۴۵۱-۴۵۲؛ ۱۰/۱۹۹-۲۰۰ و ۱۳/۱۶۰
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۰-۳۳۱
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۲۷

منابع

  • قرآن کریم.
  • آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۱۴/۴/۱۳۵۹.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • بازرگان، مهدی، مشکلات و مسائل نخستین‌سال انقلاب، تهران، ناشر عبدالعلی بازرگان، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • بهرامی، قدرت‌الله، مهدی نظرپور، انقلاب اسلامی و انقلاب‌های جهان، قم، زمزم هدایت، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
  • خلخالی، صادق، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • دریاباری، سیدمحمدزمان، دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • دلشاد تهرانی، مصطفی، دولت آفتاب، تهران، دریا، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امیرالمؤمنین(ع)، تهران، علمیه اسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • شاهدی، مظفر، ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور ۱۳۳۵-۱۳۵۷)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • شرف‌زاده بردر، محمد، انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌های ایران، تهران، پژوهشکده امام‌خمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • شیخی، محمدحسین، عوامل مؤثر بر سلامت نظام اداری و رشد ارزشهای اخلاقی در آن، مجله اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، شماره ۲، ۱۳۹۰ش.
  • صدیق اورعی، غلامرضا، اندیشه امام‌خمینی درباره تغییر جامعه، تهران، سوره، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
  • محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۷۷ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مغربی، قاضی‌نعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تهران، فرهنگ انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷-۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

پیوند به بیرون

نرگس زارعی، آداب الصلاة، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۶۴.