زلزله طبس، نقش امامخمینی در حمایت از آسیبدیدگان زلزله شهر طبس، شهریور ۱۳۵۷.
اشاره
طبس از شهرستانهای استان خراسان، از شمال به شهرستانهای کاشمر و شاهرود، از شرق به شهرستانهای گناباد و فردوس و بیرجند، از جنوب و جنوب غربی به شهرستانهای کرمان و یزد و از غرب به شهرستان نایین محدود میشود [۱]. طبس بر اساس سرشماری سال ۱۳۳۵، ۳۶۱۵۰ نفر جمعیت داشته است [۲]. این شهرستان در تقسیم استان خراسان به سه استان، جزء استان خراسان جنوبی قرار گرفته و جمعیت آن در سال ۱۳۹۰ به ۶۹۶۵۸ نفر رسیده است [۳]. شغل بیشتر مردم کشاورزی است و تنها منطقه خراسان است که در آن خرما و مرکبات به عمل میآید [۴].
در ۲۵ شهریور ۱۳۵۷، در ساعت ۱۹ و ۳۶ دقیقه، زمینلرزهای بهشدت ۷/۷ درجه در مقیاس ریشتر، طبس و روستاهای مجاور آن را بهشدت لرزاند [۵]. این زمینلرزه که از قدرتمندترین زمینلرزهها در آن سالها در ایران بود [۶]، ارتباط شهر و روستاهای آن را قطع کرد و نزدیک به صد روستای بزرگ و کوچک کاملاً از میان رفت و شهر زیبا و باستانی طبس بهکلی ویران شد. قربانیان این زمینلرزه ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر اعلام شد [۷]؛ ولی آمار رسمی کشتهشدگان را در مهر ۱۳۵۷ مرکز آمار ایران ۶۳۶۳ نفر اعلام کرد [۸].
زمینلرزه طبس با فاصلهای کمتر از ده روز از فاجعه کشتار مردم در ۱۷ شهریور به دست رژیم پهلوی روی داد که در آن گروهی در میدان شهدا (ژاله) تهران شهید شدند [۹] (ببینید: هفده شهریور) و غمی سنگین بر دل ملت ایران بهجا ماند و گروههای مردمی، بهویژه هواداران امامخمینی از سراسر کشور، شبانه برای کمک به زلزلهزدگان و نجات کسانی که در زیر آوار مانده بودند، به منطقه زلزلهزده سرازیر شدند [۱۰].
اقدامات علما در کمکرسانی
جوّ انقلابی باعث بیاعتمادی روحانیت و مردم به رژیم پهلوی شده بود؛ از اینرو گروههای مردمی با رهبری روحانیت، مستقل از دولت وارد ماجرا شدند و همه توان خود را برای یاری مردم طبس به کار گرفتند. گروههای امداد از سوی مساجد، شبانه به طرف کانون اصلی زلزله به راه افتادند [۱۱] و پیش از سازمانهای دولتی در محل حاضر شدند [۱۲]. علمای مشهد ضمن همدردی با بازماندگان زلزله، از مردم خواستند به زلزلهزدگان کمک کنند [۱۳]. ستادی در بیت سیدعبدالله شیرازی، از مراجع تقلید مشهد، جهت گردآوری کمکهای مردمی تشکیل شد و کمکهای مردمی همراه با علما و روحانیان و دیگر قشرهای مردم به منطقه اعزام شدند [۱۴]. همچنین سیدحسن طباطبایی قمی از مراجع تقلید مشهد، ستادی جهت ارسال کمکهای اولیه تشکیل داد [۱۵]. مراجع تقلید قم نیز مردم را به یاری زلزلهزدگان فرا خواندند؛ چنانکه سیدمحمدرضا گلپایگانی گروهی را به سرپرستی فرزندش، سیدمهدی، برای کمکرسانی روانه طبس کرد [۱۶]. سیدمهدی در بازگشت از طبس در ۱/۷/۱۳۵۷ بر اثر تصادف از دنیا رفت. مردم در مراسم تشییع جنازه و مجالس بزرگداشت وی علیه رژیم پهلوی شعار دادند [۱۷]. سیدشهابالدین مرعشی نجفی و سیدکاظم شریعتمداری از مراجع قم نیز از مردم خواستند به یاری بازماندگان این واقعه بشتابند [۱۸].
اقدام امامخمینی در کمکرسانی
امامخمینی با اطلاع از زلزله ویرانگر طبس، به ملت درگیر مبارزه و مصیبتدیده ایران تسلیت گفت و از آنان خواست هر چه بهتر به یاری بازماندگان زلزله بشتابند و با وجود نیاز به دارو برای زخمیشدگان راه انقلاب، درمان مجروحان زلزله را از یاد نبرند [۱۹]. نمایندگان امامخمینی با شنیدن خبر زمینلرزه بهسرعت راهی طبس شدند. گروه امداد محمد صدوقی از نخستین گروههایی بود که از یزد به طبس رسید و با استقرار در باغ گلشن، ستادی به نام «امداد صدوقی» و سپس با تغییر نام به «امداد امام» دایر کرد و وسایل ضروری و فراوانی برای امدادرسانی به منطقه برد [۲۰]. بسیاری از کمکهای مردمی نیز به آنجا میآمد و در میان مردم به نام امامخمینی توزیع میشد [۲۱]. از مشهد سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، سیدرضا کامیاب، سیدعباس موسوی قوچانی و دیگر علمای مبارز نیز به منطقه آمدند و به خدمترسانی به مردم مشغول شدند [۲۲]. دانشجویان، بازاریان و دیگر قشرهای مردم برای کمک بسیج شدند. گروهی از سازمان مجاهدین خلق نیز در میان دانشجویان حضور داشتند و همین موجب تنش و اختلاف دانشجویان شده بود و هاشمینژاد برای حل اختلاف آمده بود. علیاکبر ناطق نوری نیز به دستور سیدمحمد حسینی بهشتی از تهران برای رفع اختلاف و کمک به هاشمینژاد به طبس اعزام شد. مدیریت ستاد امامخمینی را ناطق نوری، محمدعلی صدوقی (فرزند محمد صدوقی) و تقی اتابکی از بازاریان تهران زیر نظر هاشمینژاد به عهده گرفتند [۲۳].
در میان گروههای خدمترسانی، گروه اعزامی امامخمینی از همه فعالتر بود و نیازهای اولیه از قبیل خواربار، پوشاک و چادر را تدارک دیده بود. افزون بر آن چند گروه پزشکی و نیروهای انسانی فراوان از قشرهای گوناگون دانشجویی، روحانی و بازاری در خدمت زلزلهزدگان بودند [۲۴]. ساخت چند حمام، تعدادی سالن و نانوایی و مانند آن نیز از اقدامات گروه امداد امامخمینی بود [۲۵]. این گروه در ابتکاری برای ایجاد اشتغال و رونق کسب و کار، به ساختن بازار و شمار بسیاری مغازه اقدام کرد [۲۶]. روحانیان بومی و اعزامی، بهویژه افراد ستاد امامخمینی در طبس، بسی گسترده و منظم عمل میکردند و فعالیتهای دولت وقت در برابر آن کمرنگ مینمود [۲۷]. فرمانده لشکری که برای یاری زلزلهزدگان به منطقه آمده بود، خطاب به ناطق نوری گفته بود آنان یک لشکر به منطقه آوردهاند؛ ولی به اندازه اردوگاه روحانیون نتوانستهاند به مردم کمک کنند [۲۸]. کمکهای گسترده مردمی به رهبری روحانیت توجه جهانیان را به خود جلب کرد و محمدرضا پهلوی و کارگزاران او را به وحشت انداخت و گویا زلزله طبس اوج قدرتنمایی روحانیت در برابر رژیم پهلوی بود [۲۹].
اقدامات رژیم پهلوی
رژیم پهلوی که از واقعه ۱۷ شهریور ضربه سختی در داخل و خارج کشور خورده بود و بهشدت در میان ملت منفور شده بود، برای منصرفکردن اذهان عمومی از این کشتار هولناک، برای زلزله طبس عزای ملی اعلام کرد و محمدرضا پهلوی و جعفر شریفامامی نخستوزیر و چند نفر از وزرا و وکلای مجلس به طبس سفر کردند [۳۰]. همچنین روزنامههای محلی به درج کمکها و بازدید پهلوی از طبس اقدام کردند. روزنامه خراسان سهلانگاریهای مقامات دولتی و مجاهدت مردم و روحانیت را بهتفصیل آورد [۳۱]. مردم از نرسیدن کمکهای دولتی و حیفومیل آنها به پهلوی شکایت کردند؛ حتی برخی از آنان گفتند اگر کمکهای جامعه روحانیت نبود، همه از میان میرفتند [۳۲]. روزنامهها و خبرگزاریها از سیل کمکهای دولتی مینوشتند و میگفتند؛ ولی روشن نبود آن کمکها به کجا رفته است. مردم طبس معتقد بودند همانند سرمایههای ملی به جیب گروهی از جیرهخواران و مزدوران پهلوی واریز شده است [۳۳].
رژیم پهلوی با هیاهو درباره امدادرسانی به هموطنان زلزلهزده و نمایش فیلم آن در تلویزیون کوشید از شدت فاجعه کشتار جمعه بکاهد [۳۴]. دولت توان تبلیغاتی خود را به کار انداخت تا ذهنها را به سمت مسائل دیگری، مثل ناتوانی دستگاههای مسئول در کمکرسانی به زلزلهزدگان و حرکت ارتش برای امداد جلب کند. خبرگزاریهای خارجی نیز با رژیم هماهنگ بودند و با وجود گزارشهای متعدد درباره زلزله، گزارشهای آنان درباره وقایع سیاسی کشور از انگشتان دست تجاوز نمیکرد [۳۵]. خبرنگار روزنامه اطلاعات در مصاحبه با مردم نارضایتی آنان را از کمکاری و بیتوجهی مأموران دولتی گزارش کرد. بسیاری از آنان به جای آنکه در پی بیرونکشیدن اجساد از زیر آوار باشند، به دنبال اشیای قیمتی بودند یا در حاشیه خیابانها با لباسهای مرتّب قدم میزدند [۳۶]؛ البته برخی مأموران دولتی، بهویژه جوانها با دلسوزی خدمت میکردند و زلزلهزدگان را یاری میدادند [۳۷].
اهالی طبس بر این باور بودند که آمارها و گزارشهای دولتی در کمک به زلزلهزدگان فرمایشی است و صحت ندارد [۳۸]. برخی روزنامهها گزارش کردند دولت امکانات لازم، ازجمله دستگاههای زندهیاب را که در نقاط مختلف جهان کارایی خود را به اثبات رسانده و هزاران زلزلهزده را از مرگ نجات داده [۳۹]، به منطقه نیاورده و حتی در اختیار مأموران خودشان قرار نداده است. جو بیاعتمادی به گونهای بود که مردم گمان میکردند رژیم عمداً قصد زندهبهگورکردن بازماندگان زلزله طبس را داشته است [۴۰]. امامخمینی کوششهای محمدرضا پهلوی و دولت در اعلام عزای ملی را تظاهر و مردمفریبی خواند و ضمن همدردی با زلزلهزدگان، به مردم هشدار داد سیل و زلزله آنان را از مبارزه منحرف نسازد و تا برچیدن دستگاه استبداد از قیام خود دست نکشند [۴۱].
شریفامامی و وزیر اطلاعات پس از کشتار ۱۷ شهریور، تظاهرکنندگان را مارکسیست خواندند [۴۲] (ببینید: هفده شهریور). امامخمینی در بیانیه مربوط به زلزله طبس در پاسخ به آن دو، تأکید کرد کسانی که امروز برای قربانیان زمینلرزه اشک تمساح میریزند، دیروز مردم مسلمان ایران را کمونیست خواندند و آنان را با مسلسل قتل عام کردند و برای این مقصد از سربازان اسرائیلی کمک گرفتند [۴۳].
طبس در سال ۱۳۵۵ شهر باستانی اعلام شده بود و هیچکس حق نداشت خانه خود را مرمت کند؛ حتی تعویض یک پنجره و در چوبی یا تغییر یک مسیر آب جرم بود [۴۴]. روزنامه اطلاعات در مقالهای با عنوان «چه کسی در زلزله طبس مسئول است؟» با اشاره به خانههای خشت و گلی طبس و منع ساختوساز و زلزلهخیزبودن منطقه و وعدههای دولت پس از زلزله کاخک گناباد برای مقاومسازی مناطق زلزلهخیز، رژیم را مسئول جان هزاران انسانی دانست که در این زلزله کشته شدند [۴۵]. گروهی از طبسیها نیز باستانی اعلامشدن شهر طبس را به دستور فرح دیبا؛ همسر محمدرضا پهلوی، با توجه به موقعیت جغرافیایی آن، جنایتی دانستند که سبب کشتهشدن بسیاری از مردم شد [۴۶]. امامخمینی در ۳۰ شهریور ۱۳۵۷، با اشاره به این نکته افزود محمدرضا پهلوی که با حکومت نظامی و سرنیزه به حیات غیر قانونی خود ادامه میدهد و هر از چندگاه دست به قتل عامی تازه میزند، برای اغفال مردم، تظاهر به دلسوزی برای زلزلهزدگان محرومی میکند که اقدامی برای حفظ جانشان در محیط زلزلهخیز نکرده است و در شهر از گل ساختهشده طبس، بر اثر بیتوجهی به امور خانهسازی، خانههای آنان را بر سرشان خراب کرده است [۴۷]. هاشمینژاد نیز در چهلمین روز عزای کشتگان، نخست تسلیت امامخمینی و دیگر مراجع و جامعه روحانیت و قشرهای گوناگون مردم را به عزاداران ابلاغ کرد و از جنایات رژیم پهلوی و سهلانگاریهای عمدی این رژیم سخن گفت و از مردم خواست به صفوف مبارزان بپیوندند [۴۸] و در نتیجه بازماندگان از زلزله، نخستین بار، پس از زلزله علیه رژیم پهلوی به راهپیمایی پرداختند. ازجمله شعارهای آنان این بود: «مسجد کرمان را، ژاله تهران را، کویر ایران را، شاه به آتش کشید». نیز روزهای بعد، راهپیماییها و تظاهرات ادامه یافت و طبسیها همراه با سراسر کشور، خط روشن مبارزه را دنبال کردند [۴۹].
امامخمینی در پیام یاد شده خود از مردم و روحانیان و سیاستمداران و دانشگاهیان خواست نگذارند رژیم پهلوی از حادثه طبس بهرهبرداری کند و هوشیارانه مردم را آگاه سازند. ایشان همچنین تهدید کرد مردم انتقام کارهای ریاکارانه را از شاه و دولت خواهند گرفت و از مردم خواست به جاروجنجال دولت بسنده نکنند و به صندوق اعانه دولتیان که در پی زراندوزی بودهاند، کمک نکنند و خود به یاری زلزلهزدگان بشتابند [۵۰]. اعلامیه افشاگرانه امامخمینی مردم را هوشیار کرد و همگان فهمیدند ضمن شرکت در کمکرسانی به خسارتدیدگان، هرگز نباید از نهضت غافل بمانند. مردم نیز همراه با خدمات انسانی خود به مردم طبس، مبارزات سیاسی را پی گرفتند [۵۱].
تأثیر حادثه در فرایند انقلاب اسلامی
وقوع زلزله طبس در بحبوحه انقلاب میتوانست وقفهای در مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی در اندازد. بنابر برخی گزارشها، کشور پس از زلزله آرامترین روزهای خود را میگذراند. رژیم میکوشید با استفاده از حادثه طبس، ذهنهای مردم را از مبارزه منحرف سازد که رهبر انقلاب با تدبیری حکیمانه ابتکار عمل را از رژیم گرفت و روشن ساخت کمبودهای مردم زلزلهزده ناشی از ناکارآمدی حکومت پهلوی است [۵۲]. در حالیکه رسانههای عمومی با بوق و کرنا از فعالیتهای محمدرضا پهلوی و همسرش سخن میگفتند [۵۳]، مردم، محمدرضا پهلوی و دولت را در این واقعه مقصر میشمردند [۵۴] و مردم طبس آشکارا از نرسیدن امکانات کافی به منطقه شکوه میکردند [۵۵].
با وقوع این زلزله، در میان مردم شایع شد پهلوی به دولت امریکا اجازه داده است فضولات اتمی را در کویر طبس دفن کند و این ویرانی پیامد آن است [۵۶]؛ ولی این تصور تا حدی تحت تأثیر فضای انقلابی بود [۵۷] و پس از انقلاب روشن شد این مطلب صحت نداشته است [۵۸]. مراجع تقلید و روحانیت و گروههای مردمی، افزون بر امدادهای اولیه و کمکهای نقدی، در بازسازی مناطق زلزلهزده نیز اقدامات بسیار خوبی انجام دادند [۵۹]. گروه امداد امامخمینی در طبس، با تجربهای که از امداد به مردم و کارهای تشکیلاتی یافت، در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی نقش ارزشمندی ایفا کرد و این تجربه موفق در ایجاد نهادهای مردمی و انقلابی پس از پیروزی نیز به کار گرفته شد [۶۰]. از نخستین اقدامات دولت جمهوری اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بازسازی ویرانههای طبس بود. از فروردین ۱۳۵۸ بازسازی روستاهای آسیبدیده از زلزله طبس آغاز و با کمک وزارت مسکن تا سال ۱۳۶۲ ششهزار واحد مسکونی در این منطقه احداث شد [۶۱] و این شهر تاریخی هویت خود را باز یافت.
پانویس
- ↑ اداره جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، ۱۶ ـ ۱۷.
- ↑ اداره جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، ۱۸.
- ↑ دفتر آمار، سالنامه آماری استان یزد، ۱۱۲.
- ↑ دفتر آمار، سالنامه آماری استان یزد، ۱۹؛ معین، فرهنگ فارسی، ۵/۱۰۸۲.
- ↑ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب، ۲/۳۶۲؛ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۳۱ ـ ۴۳۲.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۳۲.
- ↑ زارع، زلزلهشناسی، ۵۸؛ منصوری، خاطرات، ۲۳۴؛ اطلاعات، ۲۶/۶/۱۳۵۷، ۱ و ۱۹.
- ↑ زارع، زلزلهشناسی، ۵۸.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۳۰۵.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۱۵.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۱۵.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۸/۴۸۰.
- ↑ جلالی، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب، ۲۷۷؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۲۲۸.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۳۲.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۹۶ و ۱۷۳.
- ↑ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۴۷۲.
- ↑ انصاری قمی، آیتالله گلپایگانی، ۱۰۰ ـ ۱۰۱؛ امامی، زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، ۲۴۱ ـ ۲۴۷.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸ ـ ۷/۳۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۴.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۹۶.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۳.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۳.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۲ ـ ۱۳۳.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۹۹ ـ ۱۰۰.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۲۱.
- ↑ حجازی، خاطرات تلخ زلزله شهریور ۱۳۵۷، ۱۰.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۷۹ ـ ۴۸۰؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۴.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۴.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۹۶.
- ↑ کیهان، ۲۹/۶/۱۳۵۷.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۹.
- ↑ کیهان، ۳۰/۶/۱۳۵۷؛ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۴ ـ ۱۳۵.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۵ ـ ۱۳۶.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸ ـ ۷/۳۳۷.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۳۱؛ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۴۸.
- ↑ اطلاعات، ۲۹/۶/۱۳۵۷، ۳؛ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۱ ـ ۱۳۲ و ۱۴۸.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۴۸ ـ ۱۴۹.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۴۲.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۲ ـ ۱۳۳.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۳ ـ ۱۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۵.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۴.
- ↑ حجازی، خاطرات تلخ زلزله شهریور ۱۳۵۷، ۱۰؛ کیهان، ۲۵/۶/۱۳۹۱، ۱۱.
- ↑ اطلاعات، ۳۰/۶/۱۳۵۷، ۶؛ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۳۷.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۸.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۱۹ ـ ۱۲۰.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۵.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۵۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۷/۴۶.
- ↑ حوزه هنری، روزشمار انقلاب، ۵/۴۳۲.
- ↑ خلیلی، گامبهگام با انقلاب، ۱/۳۷.
- ↑ گروه تحقیق، تقویم تاریخ انقلاب، ۱۴۸.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۵۱۴؛ خلیلی، گامبهگام با انقلاب، ۱/۳۷.
- ↑ زارع، درسهایی، ۱.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۸۱ ـ ۱۸۲.
- ↑ زجاجی، طبس قربانی پیشگام انقلاب، ۱۷۲ ـ ۱۷۴.
- ↑ معاونت امور فرهنگی، انقلاب نور، ۱/۷۰؛ حجازی، خاطرات تلخ زلزله شهریور ۱۳۵۷، ۱۰.
- ↑ اطلاعات، ۲۵/۱/۱۳۶۹، ۵.
منابع
- اداره جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، طبس، جلد۶۲ ـ ۶۳، ۱۳۶۴ش.
- اطلاعات، روزنامه، ۲۶/۶/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۶/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۳۰/۶/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، ۲۵/۱/۱۳۶۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامی، محمدمهدی، زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- انصاری قمی، ناصرالدین، آیتالله گلپایگانی، فروغ فقاهت، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳ش.
- جلالی، غلامرضا، تقویم تاریخ خراسان از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- حجازی، حمیدرضا، خاطرات تلخ زلزله شهریور ۱۳۵۷، روزنامه خراسان، ۲۵/۶/۱۳۹۱ش.
- حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، سوره، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- خلیلی، اکبر، گامبهگام با انقلاب، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- دفتر آمار و اطلاعات، سالنامه آماری استان یزد، استانداری یزد، ۱۳۹۱ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امامخمینی، از آغاز تا هجرت، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- زارع، مهدی، درسهایی از زلزله طبس، روزنامه شرق، ۲۵/۶/۱۳۹۲ش.
- زارع، مهدی، زلزلهشناسی ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- زجاجی، محمدرضا، طبس قربانی پیشگام انقلاب، مشهد، انتشارات سعید، ۱۳۵۷ش.
- عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
- عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، کتاب سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- کیهان، روزنامه ۲۹/۶/۱۳۵۷.
- کیهان، روزنامه ۳۰/۶/۱۳۵۷.
- کیهان، روزنامه ۲۵/۶/۱۳۹۱ش.
- گروه تحقیق، تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، سروش ۱۳۶۹ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی، انقلاب نور، تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
- منصوری، جواد، خاطرات جواد منصوری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
پیوند به بیرون
- محمدصادق مزینانی، زلزله طبس، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۱۱۳-۱۲۰.