تظاهرات عید فطر، راهپیمایی سراسری، پس از نماز عید فطر، ۱۳ شهریور ۱۳۵۷.
اشاره
نهضت اسلامی ملت ایران که از پاییز ۱۳۵۶، با درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و تشکیل مجالس یادبود وی در استانهای مختلف، شتاب بیشتری گرفته بود،[۱] با انتشار مقاله توهینآمیز به امامخمینی در روزنامه اطلاعات،[۲] به رویارویی مستقیم مردم با رژیم پهلوی تبدیل شد و رویداد ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز پدید آمد[۳] برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز در فروردین ۱۳۵۷، جنبه سراسری گرفت و سرکوب قیام مردم در شهرهای مختلف، ازجمله یزد، جهرم، اهواز و ورامین بازتاب داخلی و خارجی یافت.[۴] حوادث فروردین افزون بر اینکه قیام مردم را تداوم بخشید، رژیم پهلوی را نیز با تضاد داخلی میان جناحهای خود روبهرو کرد که تغییر مداوم نخستوزیران در سال ۱۳۵۷ ناشی از همین تضاد بود.[۵]
پس از گسترش قیام مردم، رژیم پهلوی با اینکه ادعای فضای باز سیاسی داشت و آن را از سال ۱۳۵۵ تبلیغ میکرد، سیاست سرکوب خونین را در سراسر ایران در پیش گرفت و این سیاست توانست در اواخر بهار تا وسط تابستان ۱۳۵۷، تا حد زیادی از شدت و گستره اعتراضها بکاهد.[۶] در ۱۳/۴/۱۳۵۷ و در آستانه شعبان ۱۳۹۸ق، امامخمینی در پیامی از عموم مردم خواست ضمن خودداری از برگزاری جشنهای سوم و پانزدهم شعبان، با برپایی اجتماعات گسترده، به بیان مصیبتهای واردشده بر ملت بپردازند و کارهای ضداسلامی رژیم را افشا کنند.[۷] در عین حال پس از اوجگیری انقلاب و پیامهای پیدرپی امامخمینی از نجف در سال ۱۳۵۶، تعدادی از روحانیان مانند مرتضی مطهری، محمدرضا مهدوی کنی، محمدجواد باهنر، سیدمحمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، علیاکبر ناطق نوری و مهدی کروبی که از سالهای نخست نهضت با هم مرتبط بودند، تلاش کردند با برپایی جلسات متعدد در نقاط مختلف تهران، مقدمات تشکیل گروهی منسجم از روحانیان را فراهم آورند که منجر به تشکیل جامعه روحانیت مبارز تهران شد[۸] این تشکل که با امامخمینی در ارتباط بود، با یکپارچهکردن گروههای اسلامی مبارز، توانست در هدایت اعتراضها و تظاهرات مردمی و نیز سازماندهی روحانیت در حوزهها و شهرهای مختلف، نقش مؤثری ایفا کند[۹]؛ همچنین در تهران با تقسیم مناطق مختلف به هشت منطقه و تعیین نماینده برای هر منطقه و تشکیل جلسات شورای مرکزی، هدایت مبارزه را به دست گرفت و با تشکیل روحانیت مبارز در شهرستانها، ارتباط روحانیان در سراسر ایران با یکدیگر و با امامخمینی در نجف اشرف ممکن و آسان شد.[۱۰]
از سال ۱۳۵۶، مبارزات مردم رنگ و بوی مذهبی بیشتری گرفت و اجتماعات سیاسی مردم در تشکلهای مذهبی و اسلامی صورت میگرفت و راهپیماییها نیز بر همین اساس برنامهریزی میشد.[۱۱] امامخمینی در آستانه ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۷، در پیامی با هشت بند، وظایف مبارزان بهویژه سخنرانان مذهبی را گوشزد و بر اسلامیبودن نهضت تأکید کرد.[۱۲] تشکیلات نسبتاً منسجم و مذهبی در سراسر کشور، با وجود هزاران مسجد و حسینیه و روحانی، در صورت نیاز میتوانست همه اقشار ملت را مخاطب قرار دهد و با بسیج سیاسی به صحنه بکشاند.[۱۳] با آغاز ماه مبارک رمضان در ۱۵ مرداد ۱۳۵۷ و سفر روحانیان مبارز به شهرهای مختلف و سخنرانیکردن بر ضد رژیم پهلوی، دامنه انقلاب در شهرهای مختلف گستردهتر شد و سخنرانیها و پیامهای پیاپی امامخمینی مقدمات یک قیام فراگیر را فراهم کرد.[۱۴] ایشان به مناسبت کشته و زخمیشدن مردم اصفهان به دست نیروهای رژیم، در اول رمضان ضمن تسلیت به مردم اصفهان، این فاجعه را نمونهای از جنایتهای رژیم پهلوی دانست که در سراسر ایران در حال اجراست. ایشان در این پیام با اظهار امیدواری به ادامه نهضت تا سرنگونی رژیم پهلوی، بر هوشیاری مردم و پرهیز جدی از هر گفتگوی انحرافی که مسیر نهضت را منحرف کند، تأکید کرد.[۱۵]
در میانه تابستان ۱۳۵۷، رژیم پهلوی در طرحی ناموفق، تلاش کرد با نسبتدادن حوادث خرابکارانه، مانند آتشسوزی سینما رکس آبادان به انقلابیان، زمینه سرکوب بیشتر را فراهم کند[۱۶]؛ اما گسترش بحران و تنش داخلی که مخصوصاً پس از آتشسوزی سینما رکس شدت یافت، رژیم را به بازنگری در سیاستهای موجود وادار کرد و در ۵/۶/۱۳۵۷ جعفر شریفامامی به جای جمشید آموزگار با شعار دولت آشتی ملی به نخستوزیری برگزیده شد[۱۷] در عین حال در این زمان که مصادف با دهه آخر ماه رمضان بود، محور سخنرانیها در بیشتر مجالس و منبرها افشاگری علیه خفقان و ظلم رژیم بود[۱۸] و همین زمینهای ایجاد کرد تا در ۱۳/۶/۱۳۵۷ مصادف با عید فطر، نخستین تظاهرات بزرگ تهران در نهایت آرامش و بیهیچ برخورد خشونتآمیزی برگزار شود.[۱۹] برگزاری این راهپیمایی در شهرهای مختلف، نشانه تأکید مردم بر ادامه مبارزه تا سرنگونی رژیم پهلوی بود.[۲۰]
نماز عید فطر و تظاهرات تهران
همزمان با سازماندهی روحانیت مبارز در سراسر کشور،[۲۱] و تعیین چند مسجد در تهران به عنوان مرکز مبارزه،[۲۲] مسجد قبا از اصلیترین کانونهای مبارزه مردم در تهران شد که با تلاش روحانی برجسته، محمد مفتح نقش مهمی در اوجگیری انقلاب اسلامی ایران، بهخصوص در سال ۱۳۵۷ ایفا کرد.[۲۳] میتوان سخنرانیها و برنامههای شبهای ماه رمضان در این مسجد را که با تأکید بر ادامه مبارزه و هشدار دربارهٔ آزادیهای ظاهری رژیم ادامه داشت، یکی از دلایل برگزاری باشکوه نماز و تظاهرات عید فطر در سال ۱۳۵۷ دانست.[۲۴]
هادی غفاری فرزند عالم شهید حسین غفاری، یکی از کسانی بود که در شب سیام رمضان در دیداری با محمد مفتح به او اطلاع داد فردا به همراه نمازگزاران مسجد الهادی در نماز عید فطر مسجد قبا شرکت خواهد کرد[۲۵]؛ بنابراین صبح دوشنبه ۱۳/۶/۱۳۵۷ که نماز عید در مساجد سراسر کشور برگزار میشد،[۲۶] به دعوت مفتح، حدود ۵۰۰۰ نفر، برای رفتن به محل برگزاری نماز در تپههای قیطریه، در مسجد قبا جمع شدند و ساعت ۷:۳۰ با دردستداشتن پارچهنوشتههایی با عناوینی «سلام بر امامخمینی»، «ما خواهان تشکیل حکومت اسلامی هستیم» و «در کشور اسلامی شاه مفهومی ندارد»، برای شرکت در نماز عید فطر حرکت کردند.[۲۷] نماز به امامت مفتح و با حضور حدود دوازده هزار نفر در تپههای قیطریه (شمال تهران) برگزار و حدود ۹:۳۰ صبح به پایان رسید.[۲۸] پس از نماز، محمدجواد باهنر دربارهٔ نهضت اسلامی و قیام مردم مسلمان ایران سخنرانی و از عملکرد حکومت پهلوی انتقاد کرد[۲۹] و پس از آن در ساعت ۹:۴۵ مفتح در سخنانی بیان کرد که آنان تنها امامخمینی را سخنگوی روحانیت میدانند و این خواسته را به خبرنگاران خارجی نیز گفتهاند؛ سپس بیانیه جامعه روحانیت مبارز تهران که در اعتراض به کشتار روزهای پیش از عید در خیابان ژاله، روز پنجشنبه ۱۶/۶/۱۳۵۷ را تعطیل اعلام کرده بود خوانده شد.[۳۰] در تهران افزون بر برپایی نماز عید فطر در شمال (تپههای قیطریه) به امامت مفتح، در شرق (خیابان ژاله) نیز به امامت یحیی نوری و در غرب تهران (حاشیه بزرگراه محمدعلی جناح) به امامت علیاصغر مروارید برگزار شد.[۳۱]
پس از تمامشدن نماز عید فطر و سخنرانی، در حالیکه روحانیت مبارز تهران اعلام کرد برنامهای برای راهپیمایی ندارد،[۳۲] هادی غفاری با دیدن جمعیت زیاد، این جمله معروف را «إنّ الحیاةَ عقیدةٌ و جهادٌ» به صورت شعار گفت و مردم با او همراهی کردند. پس از رسیدن جمعیت به خیابان کوروش (شریعتی) شعارهای دیگر آغاز شد.[۳۳] حرکت مردم با سردادن صلوات و تکبیرهای عید فطر در حالیکه تابلوی بزرگی از تصویر امامخمینی را حمل میکردند، ادامه پیدا کرد و به شعارهای انقلابی علیه رژیم پهلوی تبدیل شد.[۳۴] نمازگزارانِ دیگر نقاط تهران نیز پس از نماز به راهپیمایان قیطریه پیوستند.[۳۵] هر لحظه به جمعیت افزوده میشد تا صف چندکیلومتری از جمعیت زنان و مردان، طول و عرض خیابانها را پوشاند.[۳۶] راهپیمایان پس از گذشتن از خیابانهای سیدخندان و عباسآباد، در ساعت ۲ بعد از ظهر در خیابان پهلوی که همان روز به نام مصدق نامگذاری شده بود، نماز ظهر را به امامت هادی غفاری اقامه کردند و سپس به راه خود ادامه دادند و با گذشتن از دانشگاه تهران و میدان ۲۴ اسفند که همان روز به «میدان انقلاب» نامگذاری شده بود و خیابان سیمتری، به میدان راهآهن رسیدند. شرکت گسترده بانوان با پوشش اسلامی در این تظاهرات چشمگیر بود.[۳۷] این تظاهرات که تا شب ادامه داشت، از شمال تهران (تجریش) آغاز شد و در جنوب تهران (میدان راهآهن) پایان یافت.[۳۸]
در هنگام عبور تظاهرکنندگان از مقابل ستاد ارتش و تانکهای کنار خیابان، شیوه تازه اهدای شاخههای گل به سربازان، که با شعارهای «برادر ارتشی چرا برادرکشی» و «ما به شما گل میدهیم شما به ما گلوله» همراه شد، مأموران نظامی را غافلگیر کرد. در این حال ساکنانِ طول راه در خیابان کوروش که در همان روز میان مردم به نام «شریعتی» نامیده شد و خیابان شاهرضا که همان روز به خیابان «انقلاب» نامیده شده بود تا دانشگاه تهران به پذیرایی از مردم پرداختند.[۳۹] در طول مسیر راهپیمایی، هادی غفاری در مکانهای مختلف، بارها برای مردم سخنرانی کرد، ازجمله بعد از نماز ظهر، جلوی دانشگاه تهران.[۴۰] راهپیمایی روز عید فطر، با نظم فوقالعاده شبیه به یک رژه نظامی، در تاریخ ایران بیسابقه بود. تعدادی از مأموران انتظاماتِ راهپیمایی مجهز به وسایل مخابراتی بودند و عدهای برای هماهنگکردن شعارها با بلندگو میان جمعیت حرکت میکردند.[۴۱] مهمترین شعارهای این روز عبارت بود از: «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»، «ارتش تو بیگناهی، آلت دست شاهی»، «تنها ره سعادت، ایمان جهاد شهادت»، «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» و «تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد».[۴۲]
تظاهرات در دیگر شهرستانها
مردم در شهرهای دیگر غیر از تهران نیز پس از نماز عید فطر خواستار برکناری رژیم پهلوی و برپایی حکومت اسلامی شدند.[۴۳] با توصیه مؤکد روحانیان به اجرای دستور مراجع تقلید در حفظ آرامش و پرهیز از خشونت، بیشتر شهرها تظاهراتی آرام و بدون درگیری را پشت سر گذاشتند. در قم حدود یکصد هزار تن پس از اقامه نماز عید فطر به امامت سیدصادق روحانی در بیابانهای ابتدای جاده قم ـ اصفهان، پشت کارخانه پارچهبافی ایران مرینوس به سوی شهر به راهپیمایی پرداختند.[۴۴] همچنین مردم مشهد پس از اقامه نماز به امامت مرجع تقلید، سیدعبدالله شیرازی، راهپیمایی آرامی را در خیابانهای شهر در پیش گرفتند.[۴۵] مردم شیراز به امامت سیدعبدالحسین دستغیب، یزد به امامت محمد صدوقی و دیگر شهرها مانند قزوین، آمل، گرگان، سبزوار، اهواز، بیرجند و خرمآباد، با همراهی علما و روحانیان، پس از نماز عید فطر به تظاهرات پرداختند که چند ساعت و در برخی شهرها تا ساعتهایی در بعد از ظهر ادامه داشت و بدون درگیری با مأموران به پایان رسید. مضمون مهمترین شعارهای تظاهرکنندگان عبارت بود از: درخواست برقراری حکومت اسلامی، ریشهکنی ظلم، آزادی قلم، آزادی اجتماعات، آزادی زندانیان سیاسی، بازگشت تبعیدشدگان و درود بر خمینی.[۴۶] در همین روز تظاهرات مردم خمین، فسا، ایلام، شهر ری و همدان با دخالت مأموران به خشونت و درگیری کشیده شد و تعدادی شهید و مجروح بر جای گذاشت.[۴۷]
واکنشهای داخلی و خارجی
تظاهرات عید فطر که به نمایش قدرت برای نیروهای مذهبی تبدیل شد، محمدرضا پهلوی و گروههای سیاسی را وادار به واکنش کرد. پهلوی پس از اطلاع از تظاهرات بزرگ مردم تهران، با بالگرد به گشتزنی بر فراز شهر و تماشای تظاهرات میلیونی مردم با شعار «مرگ بر شاه» پرداخت.[۴۸] احمدعلی مسعود انصاری یکی از نزدیکان دربار، بزرگی تظاهرات عید فطر را زنگ خطری برای رژیم پهلوی خوانده و این تظاهرات را یکی از عوامل مهم دگرگونی روحیه پهلوی دانسته است.[۴۹] با توجه به گستردگی حضور مردم در این راهپیمایی و غافلگیرشدن رژیم از این واقعه، گزارش لحظه به لحظه عوامل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از اوضاع مراسم، به مرکز ارسال میشد.[۵۰] دولت شریفامامی در اطلاعیهای ضمن تأکید بر تلاش خود در ایجاد آزادی قلم و اجتماعات، سوء استفاده دستهای پنهان در برگزاری اجتماعات غیرقانونی و اعمال خلاف قانون را موجب برخورد دولت و نیروهای پلیس با این اجتماعات دانست و هر گونه اجتماع بدون کسب مجوز را ممنوع اعلام کرد.[۵۱] همچنین احمد بنیاحمد نماینده تبریز در مجلس شورای ملی، در بیانیه «جمعیت اتحاد برای آزادی»، تظاهرات عید فطر را که با مسالمت آغاز و با متانت به پایان رسید، نمایش پرشکوه اراده ملت و فصل تازهای از مبارزه دانست.[۵۲] برخی چهرههای ملیگرا مانند کریم سنجابی و داریوش فروهر نیز تظاهرات بزرگ مردم تهران را تجلی روح آزادیخواهی و نتیجه بیداری ملت ایران دانستند.[۵۳]
این راهپیمایی همچنین به اعتقاد ناظران خارجی، نمایشی از قدرت مخالفان مذهبی محمدرضا پهلوی و تشکیلات قوی و منظم آنان بود که یک سازمان مجهز و مجرب به ساماندهی آن پرداخته است.[۵۴] نظم این راهپیمایی موجب شد تا سفیر آمریکا در ایران با اذعان به راهکار جدید مخالفان در سستکردن نیروهای امنیتی برای اقدام قاطع، اعتراف کند قدرت مخالفان را ناچیز گرفته است و باید برای برقراری ارتباط با روحانیان و رهبران مبارز برنامهریزی کند.[۵۵] حوادث انقلاب ایران بهویژه پس از دی ۱۳۵۶ و مراسم چهلمهای پیدرپی که توجه رسانههای خارجی را به جریانات سیاسی ایران جلب کرد، موجب سفر بیسابقه خبرنگاران خارجی به ایران شد[۵۶] و راهپیمایی روز عید فطر ۱۳۵۷، بزرگترین راهپیمایی مردم ایران تا آن روز خوانده شد.[۵۷] روزنامه رستاخیز وابسته به رژیم راهپیمایی تهران را که در مسافتی حدود بیست کیلومتر انجام شد، پردامنهترین تظاهرات تهران در آن سالها دانست که نکته قابل توجه آن شرکت فعال و گسترده بانوان بود.[۵۸] برخی خبرگزاریهای خارجی تظاهرات تهران را حدود یک میلیون نفر و در سراسر ایران حدود سه میلیون نفر تخمین زدند.[۵۹]
خبرگزاریهای فرانسه، رویترز و آسوشیتدپرس در گزارش خود بر حضور هزاران تن از مردم ایران در راهپیمایی روز عید فطر تأکید کردند. این راهپیمایی در واقع قدرتنمایی رهبران مذهبی ایران در مدیریت چنین تجمعی بود؛ مردمی که عموماً خواستار بازگشت امامخمینی بودند.[۶۰] خبرنگار بیبیسی که از نزدیک شاهد راهپیمایی گسترده مردم در روز عید فطر بود، این راهپیمایی را که از شمال تهران به سمت جنوب غربی تهران انجام شد، بسیار آرام شمرد که تظاهرکنندگان در عین سردادن شعارهای ضد شاه و حکومت وی، و دعوت مردم به اعتصاب و راهپیمایی روز پنجشنبه ۱۶/۶/۱۳۵۷، نه تنها با نیروهای امنیتی و نظامی برخوردی نداشتند، بلکه در حالیکه آنان را برادر خود میخواندند، نظامیان را غرق گل و بوسه کردند.[۶۱]
واکنش و تحلیل امامخمینی
امامخمینی در ۱۵/۶/۱۳۵۷ در پیامی به ملت ایران ضمن تبریک عید سعید فطر، ماه رمضان را ماه فداکاری در راه حق و تضاد آشکار حق و باطل خواند و عید فطر آن سال را عید حماسه و قیام جناحهای مختلف ملت دانست. از نظر ایشان این روز، روز اثبات رشد فکری و عملی ملت به دنیا و اعلام صریح خواست ملت در برچیدن بساط ظلم بود.[۶۲] ایشان با عبادتخواندن راهپیمایی پس از نماز عید، تلاش برای برپایی حکومت عدل الهی را از بزرگترین عبادتها و کشتهشدن در این راه را سیره پیامبران(ع) و امامان(ع) دانست و با تشکر از فداکاری ملت و اینکه ذلت را نپذیرفتند، بر ضرورت تداوم نهضت با برپایی اجتماعات گسترده تأکید کرد و با نزدیکدانستن پیروزی، دربارهٔ وعدههای عوامفریبانه رژیم هشدار داد. ایشان با خائنخواندن محمدرضا پهلوی و حکومت او، از مردم خواست تا با تداوم اعتراضها و اعتصابها، همچنین با گسترش ارتباط و مصاحبه با خبرنگاران خارجی، دنیا را از اعمال وحشیانه او آگاه کنند و از تبلیغاتی که بر ضد نهضت در خارج از کشور میشود، پرده بردارند. ایشان در این پیام، با سپاسگزاری از ارتش که در راهپیمایی بزرگ تهران، دست خود را به خون ملت آلوده نکرد، دست یاریخواهی به سوی همه نیروهای نظامی دراز کرد و از آنان خواست تا در پیوند با ملت، برای حفظ استقلال کشور به پا خیزند.[۶۳]
امامخمینی همچنین در تحلیل ابعاد گوناگون این راهپیمایی، در ۲۳/۶/۱۳۵۷ در مصاحبه با خبرنگاران فرانسوی در نجف اشرف که پس از فاجعه ۱۷ شهریور انجام و در روزنامه فیگارو چاپ شد، ازجمله برای اثبات پوچی ادعاهای پهلوی و غرب دربارهٔ آزادی زن در اسلام، به حضور گسترده زنان در تظاهرات عید فطر اشاره کرد که همدوش مردان برای استقلال و آزادی خود به میدان آمدند[۶۴]؛ همچنین در ۸/۸/۱۳۵۷ در دیدار با دانشجویان ایرانی در نوفل لوشاتو، آرامش و وقار حدود یک میلیون تن در تظاهرات این روز و بازتاب آن در رسانههای خارجی را خنثیکننده تبلیغات دشمن بر ضد ملت ایران دانست.[۶۵] ایشان همچنین پس از پیروزی انقلاب در عید فطر سال بعد ۲/۶/۱۳۵۸، که همزمان با حوادث خونبار کردستان بود (ببینید: کردستان)، با اشاره به عید سال گذشته، هر دو عید را عید خون و در عین حال مبارک خواند و شهادت را که ارث اولیای خداست، مایه رشد اسلام دانست.[۶۶]
تأثیر راهپیمایی بر روند انقلاب
راهپیمایی عید فطر سال ۱۳۵۷ که برای نخستین بار در سراسر کشور برگزار شد، ضمن غافلگیری رژیم پهلوی، موجب شد تا همه گروهها به اسلامیبودن نهضت اقرار کنند و مذهب را اصل مهم مبارزه برشمرند.[۶۷] افزون بر این، این تظاهرات و رویکرد جدید مردم به ارتش، موجب تزلزل روحیه نظامیان در سرکوب مردم و اختلاف میان آنان شد و امید به پیروزی مردم را بالا برد[۶۸]؛ همچنین این تظاهرات سرآغاز راهپیماییهای میلیونی بعدی بود و تا سرنگونی رژیم ادامه یافت.[۶۹] روحانیت مبارز روز پنجشنبه ۱۶/۶/۱۳۵۷ را تعطیل و عزامی عمومی اعلام کرد و با این اعلامیه،[۷۰] مقدمات راهپیمایی دیگری در این روز فراهم شد که مانند عید فطر با استقبال گسترده مردم بهویژه زنان روبهرو شد و با وجود حضور گسترده ارتش، بدون درگیری به پایان رسید.[۷۱] پس از این تظاهرات، وحشت رژیم پهلوی از روند تحولات کشور، موجب تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت ملی و در نتیجه اعلام حکومت نظامی به مدت ۶ ماه، در تهران و چند شهر بزرگ کشور شد[۷۲] (ببینید: حکومتنظامی). راهپیمایی ۱۷ شهریور و کشتهشدن دهها تن در میدان ژاله که از آن به جمعه سیاه یا جمعه خونین یاد میکنند، از پیامدهای این مسئله بود (ببینید: هفده شهریور). تشدید خشونتها با بازداشت وسیع مبارزان اسلامی و ملی و تبعید علما، همچنین فشار به دولت عراق برای اخراج امامخمینی که منجر به هجرت ایشان به پاریس شد، نه تنها حرکت انقلابی مردم را متوقف نکرد، بلکه مسیر انقلاب را به سوی پیروزی هموارتر کرد.[۷۳]
پانویس
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۲۸؛ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۲۰–۲۱.
- ↑ اطلاعات، ۱۷/۱۰/۱۳۵۶، ۷.
- ↑ ملایی توانی، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، ۲۶۹.
- ↑ نعمتی، شهید دکتر محمدجواد باهنر، ۱۲۴؛ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۲۸؛ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۹/۱۰۴–۱۰۵.
- ↑ نعمتی، شهید دکتر محمدجواد باهنر، ۱۲۴؛ منصوری، سیر تکوینی انقلاب، ۳۱۵–۳۱۶.
- ↑ ملایی توانی، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، ۲۶۹؛ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۹/۱۰۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۷.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۱۱–۱۱۳؛ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۳۵؛ محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید فضلالله محلاتی، ۹۲.
- ↑ موحدی ساوجی، خاطرات، ۲۱۲؛ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۳۷–۳۸.
- ↑ محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید فضلالله محلاتی، ۹۳.
- ↑ منصوری، سیر تکوینی انقلاب، ۳۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۳۱–۴۳۵.
- ↑ ملایی توانی، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، ۲۷۱.
- ↑ صالح، یاران صادق آفتاب، ۱۳۳؛ ملایی توانی، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، ۲۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۳۶–۴۳۷.
- ↑ اطلاعات، ۲۹/۵/۱۳۵۷، ۴؛ نعمتی، شهید دکتر محمدجواد باهنر، ۱۲۴–۱۲۵.
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۴۴؛ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۴۳.
- ↑ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۳۸.
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۴۵؛ مرکز بررسی اسناد، تصمیم شوم، ۹.
- ↑ صالح، یاران صادق آفتاب، ۱۳۵.
- ↑ محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید فضلالله محلاتی، ۹۳؛ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۳۸.
- ↑ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۳۸.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۰؛ نیکبخت، رمضان ۱۳۵۷، ۶۰.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۳۰؛ نیکبخت، رمضان ۱۳۵۷، ۶۰.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۷۹.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۲۶.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۷۹؛ مفتح، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۸۶.
- ↑ مفتح، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۸۴؛ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴ و ۲۶؛ براتی، خاطرات، ۷۷.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۷۹؛ باهنر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۶۵۶–۶۵۷؛ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۴۰.
- ↑ مفتح، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۸۵ و ۴۸۹؛ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴؛ نیکبخت، رمضان ۱۳۵۷، ۶۰.
- ↑ طحان، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، ۳۹–۴۰.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۸۰؛ مفتح، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۸۵.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۸۰.
- ↑ براتی، خاطرات، ۷۸؛ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۱ و ۴.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۳؛ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب، ۵/۱۹۷.
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۴؛ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۲؛ غفاری، خاطرات، ۲۸۲–۲۸۳.
- ↑ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۸۱–۲۸۳؛ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۴؛ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۲؛ مرکز بررسی اسناد، تصمیم شوم، ۹.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۸۲–۲۸۳.
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۴۸ و ۳۴۴–۳۴۵.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۲۸۰؛ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۳۳.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۳۳.
- ↑ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۳۳؛ کرباسچی، هفتهزار روز تاریخ ایران و انقلاب، ۲/۹۰۲.
- ↑ دیبا، دخترم فرح، ۳۸۳.
- ↑ مسعود انصاری، پس از سقوط، ۱۴۵.
- ↑ باهنر، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۶۵۷.
- ↑ کیهان، ۱۵/۶/۱۳۵۷، ۱؛ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۹/۱۱۴.
- ↑ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۲، ۴ و ۲۷.
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۴۸ و ۳۴۴–۳۴۵.
- ↑ سولیوان و پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۱۴۸–۱۴۹؛ مؤسسه مطالعات، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ۹/۱۱۰.
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۲۸–۲۹.
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۴؛ روحانی، خاطرات، ۱/۴۵۳.
- ↑ رستاخیز، ۱۴/۶/۱۳۵۷ش، ۱–۴.
- ↑ اطلاعات، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ کیهان، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۴ و ۲۷.
- ↑ مهدوی، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، ۲۴۵–۲۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۴–۴۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۴–۴۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۲۶–۲۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۴۰–۳۴۱.
- ↑ باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب، ۲۸۲؛ نیکبخت، زندگی و مبارزات، ۲۴۲–۲۴۳.
- ↑ غفاری، خاطرات، ۲۸۱ و ۲۸۳.
- ↑ نیکبخت، رمضان ۱۳۵۷، ۶۰–۶۱.
- ↑ مفتح، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۸۳؛ صالح، یاران صادق آفتاب، ۱۳۵.
- ↑ ملایی توانی، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، ۲۷۶.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۸–۷/۲۹۴؛ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۴.
- ↑ بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، ۳۴؛ ملایی توانی، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، ۲۸۶–۲۸۸.
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۵۶.
- اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۵/۱۳۵۷.
- اطلاعات، روزنامه، /۶/۱۳۵۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نویسنده، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
- باقی، عمادالدین، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، قم، تفکر، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- باهنر، محمدجواد، یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام دکتر محمدجواد باهنر، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- براتی، اکبر، خاطرات اکبر براتی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- دیبا، فریده، دخترم فرح، ترجمه الهه رئیسفیروز، تهران، بهآفرین، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- رستاخیز، روزنامه، ۱۴/۶/۱۳۵۷ش.
- روحانی، حسن، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- صالح، سیدمحسن، یاران صادق آفتاب، درنگی در پیشینه و تلاشهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- طحان، محمد، تاریخ شفاهی قیام هفده شهریور ۱۳۵۷، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- غفاری، هادی، خاطرات هادی غفاری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفتهزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- کیهان، روزنامه، ۱۴/۶/۱۳۵۷، ۱۵/۶/۱۳۵۷ش.
- محلاتی، فضلالله، خاطرات و مبارزات شهید فضلالله محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مرکز بررسی اسناد انقلاب اسلامی، تصمیم شوم، جمعه خونین، (مشروح مذاکرات شورای امنیت ملی و هیئت دولت در ۱۶/۶/۱۳۵۷ و مشروح مذاکرات شورای امنیت ملی در ۱۸/۶/۱۳۵۷)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مسعود انصاری، احمدعلی، پس از سقوط، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- مفتح، محمد، یاران امام به روایت اسناد ساواک شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- ملایی توانی، علیرضا، بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، مجله متین، شماره ۱، سال ۱۳۷۷ش.
- منصوری، جواد، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- موحدی ساوجی، علی، خاطرات حجتالاسلام موحدی ساوجی، تدوین عباس پناهی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، انقلاب ایران به روایت رادیو بیبیسی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- نعمتی زرگران، مرتضی، شهید دکتر محمدجواد باهنر، مبارزات، مواضع و دیدگاهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- نیکبخت، رحیم، رمضان ۱۳۵۷و مسجد قبا، مجله زمانه، شماره ۲۶، ۱۳۸۳ش.
- نیکبخت، رحیم، زندگی و مبارزات آیتالله محمد مفتح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴ش.
پیوند به بیرون
- معصومه احمدی بینش ـ پروینسادات قوامی، تظاهرات عید فطر، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۴۷۸–۴۸۸.