توبه، پشیمانی و اراده ترک گناه و زشتی‌ها و بازگشت به سوی حق‌تعالی.

مفهوم‌شناسی

توبه، به معانی رجوع‌کردن،[۱] کنده‌شدن از گناه[۲] و حیاکردن[۳] به‌کار رفته است. توبه در دو معنای رجوع بنده به خداوند و رجوع خداوند به بنده به کار می‌رود. رجوع بنده به خدا، به معنای برگشت بنده از نافرمانی به طاعت است[۴] و رجوع خدا به بنده، به معنای موفق کردن بنده به توبه[۵] یا بخشیدن و نجات وی از گناهان[۶] است.
توبه در اصطلاح اخلاقی، به معنای رجوع‌کردن از گناه[۷] و بازگشت به سوی خدا از قصد معصیت[۸] است و در اصطلاح عارفان، به معنای بازگشت از مخالفت به موافقت[۹] یا از هر چیز ناپسند در شرع، به سوی هر آنچه پسندیده[۱۰] است. امام‌خمینی توبه را رجوع از طبیعت به روحانیت نفس معرفی می‌کند.[۱۱]
از واژگان مرتبط با توبه، می‌توان به استغفار و انابه اشاره کرد. استغفار، به معنای طلب مغفرت است که به واسطه دعا یا توبه به دست می‌آید و توبه، پشیمانی از گناه و اراده عدم بازگشت به گناه است.[۱۲] انابه به معنای رجوع است.[۱۳] امام‌خمینی همسو با دیگر عرفا[۱۴] مقام انابه را برتر از مقام توبه می‌داند؛ زیرا انابه رجوع از فطرت و روحانیت نفس، به سوی خداوند است.[۱۵]

پیشینه

توبه از مسائل مهم اخلاقی-عرفانی است که در ادیان الهی، مانند یهود و مسیحیت[۱۶] جایگاه ویژه‌ای دارد. در فرهنگ اسلامی نیز به این مسئله توجه خاصی شده است. قرآن کریم بر توبه بسیار تأکید کرده است[۱۷] و آن را سبب پاک‌شدن گناهان[۱۸] و محبوب‌شدن نزد پروردگار[۱۹] می‌داند. روایات بسیاری نیز در موضوعاتی چون فضیلت توبه[۲۰] چگونگی وقوع،[۲۱] وقت انجام[۲۲] و شرایط قبول آن[۲۳] آمده است.
بحث توبه در کتاب‌های عرفانی پیشینه‌ای طولانی دارد. اهل معرفت به بررسی حقیقت و ویژگی‌های آن پرداخته‌اند. سرّاج-از عرفای قرن چهارم-را می‌توان از نخستین عارفانی دانست که در کتاب خود، باب مستقلی برای توبه قرار داده است.[۲۴] قشیری نیز در رساله خود، با استناد به آیات و روایات، به بیان حکایات اهل سلوک، دربارهٔ توبه می‌پردازد.[۲۵] خواجه‌عبدالله انصاری در منازل السائرین، توبه را یکی از مقامات اهل سلوک معرفی می‌کند[۲۶] و پس از ایشان، شارحان منازل السائرین[۲۷] به این بحث پرداخته‌اند. عارفان دیگری چون عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه[۲۸] این روند را ادامه داده‌اند. در راستای مباحث عرفانی، مباحث اخلاقی توبه در کتاب‌های اخلاقی مورد توجه بوده است و قوت القلوب ابوطالب مکی،[۲۹] احیاء علوم الدین غزالی[۳۰] و المحجة البیضاء فیض کاشانی[۳۱] را می‌توان ازجمله نخستین کتاب‌های اخلاقی این زمینه دانست.
امام‌خمینی در آثار خود، اهتمام ویژه‌ای به مسئله توبه دارد و آن را از جهات عرفانی، اخلاقی و فقهی بررسی کرده است.[۳۲] ایشان بیشتر مسائل عرفانی و اخلاقی توبه را در کتاب شرح چهل حدیث بیان می‌کند[۳۳] و در کتاب‌های دیگری همچون سرّ الصلاة[۳۴] و شرح حدیث جنود عقل و جهل[۳۵] نیز اشاره‌هایی به آن دارد.

حقیقت و ارکان

دانشمندان و متفکران اسلامی دربارهٔ حقیقت توبه آرای مختلفی دارند. بعضی معتقدند ندامت و پشیمانی از گناه، حقیقت و روح توبه است[۳۶] و برخی دیگر، حقیقت توبه را بازگشت بنده به خداوند معنا کرده‌اند.[۳۷] امام‌خمینی حقیقت توبه را بازگشت از طبیعت و تاریکی‌های عالم ماده، به سوی فطرت و روحانیت نفس می‌داند؛ زیرا نفس و قلب، با گناهان و نافرمانی‌ها کدورت پیدا می‌کنند و نور فطرتشان پوشیده می‌شود؛ اما با تفکر در آثار شوم گناهان، شعله‌ای درون آن‌ها برافروخته می‌شود، پشیمانی واقعی رخ می‌دهد و تمام آثار گناهان را می‌سوزاند و این پشیمانی موجب می‌شود بنده به فطرت اصلی خود بازگردد.[۳۸] به باور ایشان پشیمانی و ندامت از گناه و عزم برای ترک گناه، دو رکن توبه محسوب می‌شوند و مقوم حقیقت توبه‌اند. ندامت و پشیمانی باید عزم بر ترک گناه را به دنبال داشته باشد و اگر نداشته باشد، حقیقت توبه محقق نمی‌شود.[۳۹]

جایگاه و مرتبه

علمای اخلاق، توبه را ازجمله صفات نجات‌دهنده[۴۰] و سرمایه پیروزمندان و نخستین گام‌های مریدان[۴۱] ذکر کرده‌اند. عارفان نیز آن را نخستین گامی می‌دانند که سالک در آغاز سلوک، مأمور به آن می‌باشد و آن را نخستین منزل و باب‌الابواب می‌دانند.[۴۲] امام‌خمینی مانند دیگر اهل معرفت،[۴۳] توبه را از دیدگاه عرفانی، یکی از منازل اهل سلوک و مرتبه آن را پس از مقام یقظه می‌داند.[۴۴] هر چند برخی از اهل سلوک یقظه را نخستین منزل سلوک می‌دانند ولی به اعنقاد امام‌خمینی به هوش آمدن و بیدار شدن مقدمه دخول در سیر است و رفع همه حجب ظلمانی و سپس نورانی، وصل به اول منزل توحید است.[۴۵]
به اعتقاد امام‌خمینی هر یک از منازل سلوک، مراتب بسیاری دارد که اگر توبه‌کننده بخواهد افزون بر آمرزش گناهان، به آن کمالات دست یابد، باید کردارهای ناپسندی را که انجام داده و کارهای نیکی را که ترک کرده است، جبران کند. در این مرحله، باید تمام آثار جسمی و روحی را که به وسیله گناه در وجود او تحقق پیدا کرده است، با انجام ریاضات جسمی و روحی از میان ببرد.[۴۶] ایشان به مراتب و درجات توبه توجه داشته است؛ اما به سبب علو مرتبه آن، از بیانش خودداری کرده است.[۴۷]

شرایط توبه

علمای عرفان، ارکان و شرایطی برای توبه حقیقی ذکر کرده‌اند: بعضی پشیمانی از گناهان را از شرایط توبه شمرده‌اند[۴۸]؛ اما برخی عزم بر ترک گناه و پشیمانی از آن را از علایم توبه دانسته‌اند.[۴۹] علمای اخلاق، افزون بر پشیمانی، شرط‌های دیگری چون: قصد ترک گناه در آینده، انجام واجبات، طلب حلال در خوردن و پوشیدن، ردّ مظالم، مجاهدت و ریاضت نفس را نیز از ارکان توبه بیان کرده‌اند.[۵۰] شماری افزون بر این شرایط، تأکید بسیاری بر جبران خطاهای گذشته دارند و آن را لازمه برطرف‌شدن تاریکی قلب می‌دانند. در این راستا به روزه‌داری، کوشش در عبادت و انجام کار نیک مناسب با کردار ناپسند انجام‌شده، سفارش می‌کنند.[۵۱]
امام‌خمینی پشیمانی و عزم بر ترک گناهان را با استناد به بعضی روایات[۵۲] از ارکان توبه می‌شمارد. در نگاه ایشان اگرچه توبه‌کننده برای تحصیل آن باید متحمل سختی‌های بسیاری شود، اما با تحصیل آن، توفیقات الهی شامل او شده، راه طریق آخرت، آسان می‌گردد.[۵۳] ایشان که بر ندامت واقعی در توبه تأکید داشت،[۵۴] خاطرنشان می‌کرد توبه‌کننده باید آتش ندامت را در دل خود روشن کند؛ زیرا به واسطه این آتش ندامت است که گناهان و زنگار قلب او برطرف می‌شود؛ وگرنه آتشی که از گناهان افروخته شده باشد، در آخرت او را می‌سوزاند.[۵۵]
امام‌خمینی در بیان شرایط توبه، به تبیین این موضوع پرداخته، با استناد به روایتی از امیرالمؤمنین(ع)[۵۶] شرایطی برای پذیرش و کمال توبه بیان می‌کند. ایشان، برگرداندن تمام حقوق مردم و به‌جای‌آوردن تمام واجبات الهی ترک‌شده را شرط صحت و پذیرش توبه می‌داند[۵۷]؛ همچنین از میان‌بردن گوشت‌های روییده شده از گناه و چشاندن سختی عبادت به بدن را شرط کمال توبه می‌شمارد.[۵۸]

طلب بخشش و استغفار

علمای اخلاق، توبه و استغفار را از نخستین مقامات دین و سرمایه سالکان می‌شمارند که موجب محبت حق‌تعالی و سبب نجات و رستگاری است.[۵۹] به اعتقاد امام‌خمینی، از امور لازم بر شخص تائب، پناه بردن به مقام غفاریت حق‌تعالی و طلب غفران و استغفار است؛ اینکه شخص با حال تضرع و ناله از خداوند بخواهد گناهان او را بپوشاند و آثار آنها را مرتفع کند. به باور ایشان، حقیقت استغفار جدایی از صورت‌های ملکوتی اعمال زشت است.[۶۰] ایشان یکی از معانی استغفار را غفران ذنوب و تقیداتی می‌داند که لازمه سیر معنوی و عروج درجات کمالی است؛ زیرا سالک بر اساس نقشه دنیایی و بشری خود دارای قیود و شئون مادی است و برای انتقال از مقامات پایین‌تر به مقامات بالاتر، باید از این شئون رهایی یابد و این همان ذنب و گناه وجودی است و مبدأ همه گناهان است.[۶۱]

زمان توبه

امام‌خمینی مانند دیگر علمای اخلاق،[۶۲] تأخیر در توبه را امری ناپسند می‌داند[۶۳] و شتاب در آن را لازم می‌دانست[۶۴] و با استناد به برخی دعاها،[۶۵] در موارد متعددی به توبه تشویق می‌کند.[۶۶] ایشان، بهار توبه را ایام جوانی می‌داند[۶۷] و توبه در پیری را از سخت‌ترین اعمال معرفی می‌کند[۶۸] و به فریب نفس و شیطان در تأخیرانداختن توبه به ایام پیری، هشدار می‌دهد.[۶۹] ایشان بعضی از زمان‌ها، مانند پیش از ماه مبارک رمضان[۷۰] و هنگام نماز[۷۱] را برای توبه مناسب‌تر می‌داند و ارتکاب گناه و اصرار بر آن تا سن پیری را موجب غفلت و رویگردانی شخص از توبه می‌شمارد[۷۲]؛ تا آنجا که افزایش گناهان، عامل تاریکی قلب، اصلاح‌ناپذیری آن و ناتوان‌شدن شخص بر توبه می‌شود.[۷۳]

چگونگی توبه

قرآن، مؤمنان را به «توبه نصوح» امر کرده، آن را سبب زدودن گناهان و ورود به بهشت برشمرده است.[۷۴] «نَصوح» صیغه مبالغه از ریشه «نصح»، به معنای نصیحت، اخلاق و خالص است،[۷۵] یا از «نصاحه» به معنای خیاطت است؛ زیرا توبه، دین شخص را که به واسطه گناهان پاره گشته است، می‌دوزد.[۷۶] بنابر روایتی، مراد از توبه نصوح، توبه از گناهی است که شخص به انجام آن برنگردد.[۷۷] برخی، مقصود از آن را توبه‌ای دانسته‌اند که برای خدا خالص باشد[۷۸] یا صاحبش را نصیحت کند که دیگر به آنچه از آن توبه کرده است، بازنگردد.[۷۹] امام‌خمینی در این موضوع، به بیان برخی احتمالات یادشده که مجلسی[۸۰] از شیخ بهایی[۸۱] نقل کرده است، بسنده می‌کند و همه را محتمل می‌داند.[۸۲]
علمای اخلاق چگونگی توبه را در گناهانی که حق‌الناس است (ببینید: گناه)، به ادای حقوق تضییع‌شده از دیگران[۸۳] و گناهانی که حق‌الله است، به انجام وظایف و عبادات ترک‌شده و استغفار از گناهان و تصمیم بر عدم رجوع به آن می‌دانند.[۸۴] امام‌خمینی چگونگی توبه را ندامت و پشیمانی از گناه دانسته، عقاب نفس را برای زدودن آثار گناهان لازم می‌داند.[۸۵] ایشان با استناد به روایت یادشده در نهج البلاغه ردّ حقوق مردم و انجام حقوق فوت‌شده الهی را در قبول توبه مؤثر می‌شمارد.[۸۶]

نتایج توبه

امام‌خمینی مانند دیگر علمای اخلاق،[۸۷] با استفاده از برخی آیات[۸۸] و روایات[۸۹] نتایج فراوانی برای توبه برمی‌شمرد؛ از آن جمله:

  1. پاک‌شدن از گناهان؛
  2. تبدیل گناهان به حسنات[۹۰]؛
  3. برخورداری از محبت الهی[۹۱]؛
  4. پوشیده‌شدن و محجوب‌شدن اعمال در آخرت[۹۲]؛

با این حال، ایشان اشاره می‌کند که اگرچه توبه‌کننده گناهانش پاک می‌شود، آن صفای باطنی و نور خالص فطری‌اش، به حالت پیش از گناه بر نمی‌گردد و به ظرف شکسته‌ای می‌ماند که با مهارت تعمیر شده، به حالت اولی خود بر نمی‌گردد؛ همچنان‌که میان دوستی که در تمام عمر با صمیمیت و خلوص رفتار می‌کند و دوستی که خیانت می‌کند و سپس عذر تقصیر طلب می‌کند، فرق وجود دارد و در صورت پذیرش عذر و عفو نیز آن صمیمیت سابق بازنمی‌گردد.[۹۳]

توبه از نگاه فقهی

امام‌خمینی در مباحث فقهی، مانند فقهای دیگر،[۹۴] توبه را واجب فوری[۹۵] و از امور قلبی می‌داند که عزم بر ترک معصیت، در آن معتبر است.[۹۶] ایشان دیدگاه بعضی اصولیان[۹۷] که توبه‌کننده را مستحق عقاب ندانسته، توبه را کاشف از عدم استحقاق عقاب او می‌دانند، نمی‌پذیرد و معتقد است این امر مخالف ظاهر کتاب و سنت و عقل است و عدم عقاب توبه‌کننده، تنها تفضلی از سوی خداوند است.[۹۸]
در فقه، برخی توبه‌ها آثار وضعی دارند؛ مانند توبه پیش از اقامه بینه که کیفر حدّ از شخص برداشته می‌شود و برخی از آنها اثر ندارند؛ مانند توبه پس از اثبات جرم که حد برداشته نمی‌شود.[۹۹] امام‌خمینی مانند دیگر فقها نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۶۰۰–۶۱۱؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۱/۱۵؛ حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۷۰–۱۷۱</ref>، توبه مرتد ملی را قابل قبول می‌داند؛ اما مرتد فطری در صورتی که مرد باشد، هرچند باید توبه کند، اما توبه اثر وضعی سقوط حد را ندارد و محکوم به مرگ می‌شود و زن، چه مرتد ملی و چه فطری، وادار به توبه می‌شود[۱۰۰] (ببینید: ارتداد).

پانویس

  1. ‌جوهری، الصحاح تاج اللغة، ۱/۹۱؛ ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۱/۳۵۷
  2. ‌فیومی، المصباح المنیر، ۷۸
  3. ‌فراهیدی، کتاب العین، ۸/۱۳۸
  4. ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۳۳
  5. ‌جوهری، الصحاح تاج اللغة، ۱/۹۲؛ زمخشری، اساس البلاغه، ۶۵
  6. ‌فیّومی، المصباح المنیر، ۷۸
  7. ‌خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۲۵
  8. ‌نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴
  9. ‌کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۱۹۱
  10. ‌قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷
  11. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۲
  12. ‌طوسی، التبیان، ۳/۶۰۴
  13. ‌فیومی، المصباح المنیر، ۶۲۹
  14. ‌قشیری، رساله قشیریه، ۲۰۱؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۴۳
  15. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۲
  16. کتاب مقدس، مزامیر، ب ۱۳، ۱–۶ و ب ۱۹، ۱۲–۱۳؛ متی، ب ۹، ۱۳؛ مرقس، ب ۱، ۴
  17. ‌توبه، ۱۰۴ و ۱۱۲؛ فرقان، ۷۱؛ نصر، ۳
  18. ‌شوری، ۲۵؛ طه، ۸۲
  19. ‌بقره، ۲۲۲
  20. ‌کلینی، الکافی، ۲/۴۳۰–۴۳۶
  21. ‌حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۷۶–۷۸
  22. ‌کلینی، الکافی، ۲/۴۴۰
  23. ‌دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۴۴
  24. سرّاج، اللمع فی التصوف، ۹۸
  25. ‌قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷–۲۰۵
  26. انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، ۳۷–۳۹
  27. ‌تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۶۱–۷۱؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۵۷–۱۶۹
  28. عزالدین کاشانی، مصباح الهدایه، ۳۶۶–۳۷۱
  29. مکی، قوت القلوب، ۱/۳۱۷–۳۴۲
  30. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۳–۲۱۲
  31. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۳–۱۰۵
  32. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۱–۲۸۶؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۱–۶۲؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵–۳۶؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱۱۵؛ امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۲–۱۵۳
  33. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۱–۲۸۶
  34. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۶۱–۶۲
  35. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۰۵ و۱۲۳
  36. ‌قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷–۱۹۸؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۵۰؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۰
  37. ‌انصاری، مرتضی، رسائل فقهیه، ۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۴/۲۴۵
  38. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۲
  39. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۵–۲۷۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۲–۲۳
  40. ‌غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۴
  41. ‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۳
  42. ‌قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷؛ هجویری، کشف المحجوب، ۳۷۸؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۴
  43. ‌انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، ۳۵؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۵۲
  44. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۲
  45. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۹
  46. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۹–۲۸۰
  47. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۸۳
  48. ‌انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، ۳۷؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۶۲
  49. ‌تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۶۳؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة، ۳۶۹
  50. ‌کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة، ۳۶۸–۳۶۹
  51. ‌فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۷/۱۸–۱۹ و ۸۴–۸۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۵۲ و ۶۲–۶۳
  52. ‌نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، ح۴۰۹، ۵۹۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۶/۷۸
  53. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۵–۲۷۶
  54. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۱–۲۲
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۷۶
  56. ‌نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، ح۴۰۹، ۵۹۸؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۳۱۴
  57. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۸۷
  58. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۸–۲۷۹؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۴۷۸
  59. ‌نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۶
  60. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۸۱
  61. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۴۲–۳۴۳
  62. ‌غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۶۲–۱۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۵۸–۵۹
  63. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳
  64. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۱–۲۲
  65. ‌ابن‌طاووس، الاقبال، ۳/۲۹۹
  66. ‌امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۳۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۱
  67. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۱–۲۲۲
  68. ‌امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵–۳۶؛ امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۴۷؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۴
  69. ‌امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۴۲–۴۳؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳
  70. ‌امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۳۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۱
  71. ‌امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۳۲۸
  72. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۳؛ امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۴۲–۴۴
  73. ‌امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۹۷
  74. ‌تحریم، ۸
  75. ‌فیومی، المصباح المنیر، ۶۰۷؛ ابن‌اثیر، النهایه، ۵/۶۳
  76. ‌مجلسی، بحار الانوار، ۶/۱۷
  77. ‌کلینی، الکافی، ۲/۴۳۲
  78. ‌غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۹
  79. ‌میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۱۶۰
  80. ‌مجلسی، مرآة العقول، ۱۱/۲۹۵–۲۹۶
  81. بهایی، الاربعون حدیثا، ۴۶۴–۴۶۵
  82. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۸۲
  83. ‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۰–۷۳
  84. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۰
  85. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۹۸ و ۲۷۵–۲۷۶
  86. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۸
  87. ‌نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۵۱–۵۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۶–۶۷۷
  88. ‌تحریم، ۸
  89. ‌صحیفه سجادیه، ۸۴
  90. ‌فرقان، ۷۰؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۹۸ و ۵۷۴
  91. ‌بقره، ۲۲۲؛ کلینی، ۲/۴۳۲؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۶
  92. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۸۱
  93. ‌امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۷۴
  94. ‌فاضل هندی، کشف اللثام، ۱۰/۶۶۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۳۳/۱۶۸
  95. ‌امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۷
  96. ‌امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۱۸۱
  97. ‌عراقی، بدائع الافکار، ۳۷۵
  98. ‌امام‌خمینی، جواهر الاصول، ۳/۱۵۳–۱۵۵
  99. ‌مفید، المقنعه، ۷۷۷؛ طوسی، النهایه، ۶۹۶
  100. ‌امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۴۹–۳۵۰ و ۴۶۹–۴۷۰

منابع

  • قرآن کریم.
  • ابن‌اثیر، مبارک‌بن‌محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش.
  • ابن‌طاووس، سیدعلی‌بن‌موسی، الاقبال بالاعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنه، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکرـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جواهر الاصول، تقریر سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • انصاری، مرتضی، رسائل فقهیه، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • بحرانی، یوسف‌بن‌احمد، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهره(ع)، تصحیح محمدتقی ایروانی و سیدعبدالرزاق مقرم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
  • بهایی عاملی، محمدبن‌حسین، الاربعون حدیثا، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • تلمسانی، عفیف‌الدین، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیه، تصحیح ابراهیم بهادری، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۰ق.
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اوصاف الاشراف، تحقیق سیدمهدی شمس‌الدین، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • دیلمی، حسن‌بن‌محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • زمخشری، محمود، اساس البلاغه، بیروت، دار صادر، چاپ اول، ۱۹۷۹م.
  • سرّاج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
  • صحیفه سجادیه، امام‌علی‌بن‌الحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، حسن‌بن‌فضل، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق.
  • عراقی کزازی، آقاضیاءالدین علی‌بن‌آخوند، بدائع الافکار فی الاصول، تقریر میرزاهاشم آملی، نجف، مطبعة العلمیه، چاپ اول، ۱۳۷۰ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • فاضل هندی، محمدبن‌حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • فیّومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • قشیری، عبدالکریم‌بن‌هوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسن‌بن‌احمد عثمانی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • مفید، محمدبن‌محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مکی، ابوطالب محمدبن‌علی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، تصحیح باسل عیون‌السود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.

پیوند به بیرون