استغفار
استغفار استغفار: طلب آمرزش از حقتعالی و طلب بخشش برای رفع کدورت قلبی و کثرات دنیایی است. امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث استغفار جایگاه، حقیقت، استغفار معصومین و آثار استغفار پرداخته است.
اهمیت و جایگاه استغفار استغفار در اصطلاح دینی و اخلاقی به معنای طلب آموزش از حقتعالی میباشد (اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۹؛ اسکندری، کشف الاسرار، ج2، ص46؛ ابنعاشور، التحریر والتنویر، ج3، ص۲۲۳). در فرهنگ دینی به واژه استغفار توجه ویژهای شده است و درخواست آمرزش گناه صفت پرهیزکاران معرفی شده است. در روایت نیز، استغفار موجب نورانی شدن نامه عمل بندگان معرفی شده است. مفسران و علمای اخلاق به بحث از استغفار، جایگاه، حقیقت و آثار آن پرداختهاند (اربلى، كشف الغمه فى معرفة الائمه، ج۲، ص۲۵۴؛ طباطبائی، المیزان، ج۲، ص۳۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص543؛ فخر رازی، التفسر الكبیر، ج٣، ص١٣٧، عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۶۸، کاشانی، منهج الصادقین فى إلزام المخالفین، ج١٠، ص١٩). امامخمینی نیز در آثار خویش به بحث استغفار جایگاه، حقیقت، استغفار معصومین و آثار استغفار پرداخته است (امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۲۳، ۴۱۷ و ۳۴۳؛ آداب الصلاة، ص۱۲، 4۷ و ۶۶؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۴۵؛ صحیفه، ج۲، ص۲۶۹؛ جهاد اکبر، ص۳۸؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۷۰).
استغفار پیامبران یکی از مباحث مهم در آثار اندیشمندان و مفسران اسلامی، استغفار پیامبران الهی در عین عصمت و طهارت آنها میباشد، بگونهای که در قرآن خطاب به پیامبر آمده «قل رب إغفر وارحم و انت خیر الراحمین». (مؤمنون: ۱۱۸). البته استغفار پیامبران به دلیل عصمت از هر نوع گناه به معنای درخواست آمرزش گناهان نمیباشد بلکه میتواند به معنای ترک اولی، جنبههای مباح بشری و توجه به عالم طبیعت باشد (طباطبائی المیزان، ج۶، ص۳۶۶؛ معتزلی شرح اصول الخمسه، ص۵۷۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص55؛ مجلسى، بحار الانوار، ج11، ص٩١). امامخمینی نیز استغفار پیامبران الهی را به معنای گناه نمیداند و بر این باور است که استغفار تنها منحصر به گناه منافی با عصمت نیست، بلکه مغفرت، ذنب و گناه در مواردی به معنای عرفی نمیباشند، بلکه مراد امری است که با شخصیت و شئون پیامبران و اولیای الهی مغایرت دارد. امامخمینی با استناد به آیه «انا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک وما تأخر». (فتح: 1-2) به بیان برخی توجیهات اندیشمندان اسلامی درباره نسبت «ذنب» به پیامبر (ص) پرداخته و معتقد است ممکن است مراد از گناه ترک مستحب یا مراد گناهان امت باشد. امامخمینی مراد از استغفار و غفران پیامبر، غفران نسبت به گناهان امت میداند و بر این باور است که عین ثابت پیامبر و انسان کامل، مظهر اسم الله است و اعیان تمام موجودات، مظهر عین ثابت انسان کامل میباشد. ازاینرو، هر نقصی و گناهی (چه تکوینی و چه تشریعی) که در عالم محقق میشود طبق حکم ظاهر و مظهر به ظاهر نسبت داده میشود و این مجازی نیست. به اعتقاد ایشان استغفار منحصر در گناهان نیست بلکه گاهی بعضی از اعمال خوب که برای ابرار از حسنات است، برای مقربان، گناه و از سیئات است و ممکن است استغفار پیامبر از باب توجه به کثرات یا بروز خواطر باشد (امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص334-338).
استغفار و کدورت قلب علما و حکمای الهی در بیان رابطه استغفار و کدورت قلب، با استناد به روایتی تأویلات خاصی ارائه دادهاند. برخی بر این اعتقادند که خداوند پیامبر را از اختلاف و ابتلائات امت اسلامی پس از رحلت آن حضرت آگاه ساخت و پیامبر هرگاه به یاد آن میافتد، زنگاری در قلب خود احساس میکرد و از این برای امتش استغفار میکرد. اهل معرفت با استناد به روایتی «انه لیغان على قلبی، انی استغفر الله فى الیوم مائة مرةٍ» (مستدرک الوسائل، ج۵، ص320)، معتقدند که قلب از خطرها و خطورات شیطانی و انواع میلها خالی نیست و آن حضرت برای دفع این خواطر از پروردگار کمک میگرفت. برخی از حکمای الهی معتقدند منشأ استغفار پیامبر(ص) در حدیث مذکور آن معیت عالی پیامبر با پروردگار است که ظن اشتراک میان بنده و ربّ را پدید میآورد (ملاصدرا، تفسیر قرآن الكریم، ج۲، ص۱۸۶؛ ج۳، ص136؛ تسترى، تفسیر تسترى، ص145؛ کاشانی، تأویلات کاشانی، ج2، ص84؛ فرغانی، مشارق الدراری، ص۶٠٤؛ منتهى المدراک، ج1، ص۴۳۶؛ بقلی، تفسیر عرایس البیان، ج1، ص270). امامخمینی نیز با استناد به حدیث «لیغان على قلبی و انّی لاستغفر الله فی كل یوم سبعین مرة» معتقد است کمّل و اولیای الهی در مرحله صحو بعد از محو و رجوع به کثرات در سفر سوم و رؤیت جمال محبوب در کثرات، دچار کثراتی میشوند که خود این کثرات کدورتی بر قلب ایجاد میکنند. به اعتقاد امامخمینی پیامبر و امامان معصوم به امر الهی به این عالم کثرات توجه داشتند و اگر به واسطه امر الهی نبود، در این مجالس ظلمانی طبیعت، نفوس طاهره آنها لحظهای توقف نمیکرد. زیرا خود وقوع در کثرت و نشئه ظهور و اشتغال به تدبیرات ملکی برای آنها کدروت قلبی به همراه داشت. ازاینرو پیامبر اسلام هیچ مجلسی نمیرفت مگر آنکه چندین بار استغفار میگفت. پس جمال محبوب را در مرآت، خصوصاً مراتی کدر نظیر مرآت بوجهلی دیدن خود کدورتی بر قلب ایجاد میکند و نیاز به استغفار برای رفع این کدورت قلبی است (امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۲۳ و ۳۴۲؛ آداب الصلاة، ص۴۷ و ۶۶؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۴۵؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۷۰، صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۶۹).
منابع: • ابنعاشور، محمد، تفسیر التحریر و التنویر، بیروت، نشر نو، ۱۴۲۰ق. • اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، تبریز، نشر بنی هاشم، 1381ق. • اسکندری، محمد، کشف الاسرار النوارنیة القرآنیه، بیروت، دار الكتب العلمیه، 2010م. • امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1384ش. • امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1388ش. • امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1385ش. • امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1387ش. • امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1388ش. • امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، 1389ش. • بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرابیس البیان فی حقایق القرآن، بیروت، دار الكتب العلمیة، 1429ق. • تستری، سهل، تفسیر تستری، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1423ق. • راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دار القلم، 1416ق. • طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، 1417ق. • طبرسی، حسن، مجمع البيان، بیروت، دارالعلوم، 1379ق. • عاملی، محمد، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409ق. • فخر رازی، محمدبنعمر، التفسیر الکبیر، بیروت، دار احیاء التراث، بیتا. • فرغانی، سعیدالدّین، مشارق الدراری، مقدمه و تصحیح سیدجلالالدّین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۹ش. • فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک، بیروت، دار الکتب، 1428ق. • کاشانی، عبدالرزاق، تأویلات کاشانی، بیروت، دار الكتب العلمیه، ۲۰۰۶م. • کاشانی، فتح الله، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، قم، بوستان کتاب، 1388ش. • معتزلی، عبدالجبار، شرح اصول الخمسه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق • ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الكريم، قم، انتشارات بیدار، 1375ش. • نوری، حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، موسسه آل البیت، 1408ق.
نویسنده: باقر صاحبی