نعمتالله صالحی نجفآبادی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
اطلاعات فردی | |
---|---|
تاریخ تولد | ۱۳۰۲ش |
زادگاه | نجفآباد اصفهان |
تاریخ وفات | اردیبهشت ۱۳۸۵ |
محل دفن | نجف |
شهر وفات | تهران |
اطلاعات علمی | |
استادان | سیدحسین بروجردی، سیدمحمد حجت کوهکمری، امامخمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدمحمد محقق داماد، محمدحسن عالم نجفآبادی، معلم حبیبآبادی، یحیی فقیهایمانی، رحیم ارباب، احمد فیاض اصفهانی، میرزاعلی شیرازی، اسدالله نوراللهی و... |
محل تحصیل | حوزه علمیه قم |
تألیفات | شهید جاوید، ترجمه قرآن و... |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | مبارزه با رژیم پهلوی و حمایت از نهضت امامخمینی |
تولد و تحصیل
نعمتالله صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۰۲ش در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد.[۱] خواندن و نوشتن را در مکتبخانه ملاغلامعلی در زادگاهش فراگرفت. دوران ابتدایی را هم در مدرسه ملی شیخ حسینعلی مسجدی معروف به مدیر گذراند. سپس برای کمک به خانواده تحصیل را رها کرد و به امر کشاورزی پرداخت. او در کنار کشاورزی، در کلاسهای شبانهای که در منزل علی منتظری، پدر حسینعلی منتظری در نجفآباد برگزار میشد، شرکت میکرد و در آنجا صرف میر و بخشی از تصریف و همچنین قرائت قرآن را نزد علی منتظری آموخت. پس یک سال وارد مدرسه علمیه ریاضی در نجفآباد شد و مقدمات را در آنجا و نزد استادان آن حوزه علمیه خواند.
صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۱۸ش راهی اصفهان شد و در مدارس جده بزرگ، نیمآورد و صدر آن شهر بخشی از دروس مقدمات و سطح حوزوی چون هدایه یا انموذج، سیوطی، حاشیه ملاعبدالله، جامی و مغنی و مطول، رسایل و مکاسب و سطح، شرح لمعه و کفایه، شرح شمسیه و شرح نهجالبلاغه را نزد شیخ محمدحسن عالم نجفآبادی، معلم حبیبآبادی، هرندی، شیخ یحیی فقیهایمانی، رحیم ارباب، احمد فیاض اصفهانی، میرزاعلی شیرازی و شیخ اسدالله نوراللهی خواند. او در همان دوره به دعوت شیخ محمدباقر زند کرمانی، سرپرست مدرسه ذوالفقار، به تدریس مغنی در آن مدرسه پرداخت. صالحی نجفآبادی که در مدرسه ذوالفقار با سیدمحمد بهشتی آشنا شده بود، در سال ۱۳۲۶ ش به پیشنهاد بهشتی رهسپار قم شد و در حوزه علمیه آن شهر به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت.[۲]
صالحی نجفآبادی پس از حضور در حوزه علمیه قم، در درس خارج اصول (کفایهالاصول) سیدحسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. همزمان در درس خارج فقه ایشان هم حضور یافت.[۳] در کنار حضور در درس آیتالله بروجردی، در درسهای خارج اصول سیدمحمد حجت کوهکمری[۴] و خارج فقه و اصول امامخمینی و آیات سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدشهابالدین مرعشی نجفی[۵] و سیدمحمد محقق داماد حاضر میشد.[۶]
صالحی نجفآبادی از نخستین شاگردان درس خارج اصول فقه امامخمینی بود و همراه با افرادی چون مرتضی مطهری، حسینعلی منتظری، ابراهیم امینی، سیدحسن خلخالی و شیخ عباس ایزدی نجفآبادی در درس خارج کفایه امامخمینی که در منزل خودشان برگزار میشد شرکت میکرد. با آغاز درس خارج فقه امامخمینی (بحث دماء ثلاثه) در مسجد محمدیه در آن درس شرکت هم کرد. در آن درس تعداد محدودی حاضر میشدند که بهجز صالحی نجفآبادی و افراد مذکور، اسدالله نوراللهی و شیخ علی فرید کاشانی نیز حضور داشتند.[۷] علاوه بر آن، در درس خارج فقه (زکات) امامخمینی که با حضور آیات منتظری، مطهری، سیدموسی صدر و جواد خندقآبادی برگزار میشد، شرکت میکرد.[۸] او درباره درس امامخمینی میگوید:
«از خصوصیات درس ایشان این بود که همان سبک آیتالله بروجردی را تأیید، تشویق و تمجید میکرد... آیتالله خمینی در مسائل علمی بهخصوص در فقه فرد روشنبینی بود. ذهن ایشان سریع روی حاق مسئله میرفت و میدانست چگونه نسبت به مسائل فقهی ورود و خروج داشته باشد. ایشان در مسائل بیع و شراء در بحث خارج مکاسب معتقد بود اینها مربوط به بازار است، ربطی به مسائل فلسفی ندارد؛ چنانکه مرحوم آقا شیخ محمدحسین کمپانی مسائل فلسفی را با این مسائل خلط کرده است. امام میگفت شما درباره فهمیدن بیع و شراء باید بیایید در بازار تا بفهمید بیع یعنی چه. باید از سبزیفروش سر کوچه معنی بین معاطات، صحت و لزومآور بودن آن را سؤال کنید و این مباحث ربطی به فلسفه ندارد».[۹]
صالحی نجفآبادی همزمان با حضور در درس خارج فقه و اصول امامخمینی در درس اخلاق امامخمینی که روزهای پنجشنبه و جمعه در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه برگزار میشد شرکت میکرد. وی درباره ویژگیهای این درس میگوید:
«درس اخلاق ایشان نظیر نداشت و بسیار جاذبه معنوی داشت. دیگران هم به این امر اعتراف میکردند. بیان ایشان چنان بود که حتی عوام و بازاریها هم میفهمیدند. تأثیر درس اخلاق تا یک هفته در ما وجود داشت، یعنی وقتی از درس بیرون میرفتیم آثار و فضای معنوی درس و بیانات ایشان تا هفته آینده در ذهن ما مجسم میشد، چون حرفی که از دل برمیخاست لاجرم بر دل مینشست»..[۱۰]
علاوه بر درس اخلاق امامخمینی یک جلسه هم در درس منظومه امامخمینی شرکت کرد.[۱۱] با استناد به این گزارشها میتوان گفت که صالحی نجفآبادی از اواسط دهه ۱۳۲۰ ش تا تبعید امامخمینی به خارج از کشور، از درسهای ایشان در منزل امامخمینی و مساجد محمدیه، سلماسی و اعظم قم بهره میبرده است. او در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از امامخمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.[۱۲] سپس کتابهای منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی خواند. در همان دوران در درس تفسیر قرآن علامه طباطبایی هم شرکت میکرد. در همان زمان همراه با آیات حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و جمع دیگری از روحانیان، در جلسات نقد و بررسی افکار الحادی و کمونیسم که با محوریت علامه طباطبایی برگزار میشد شرکت میکرد و نتیجه این جلسات انتشار کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود.[۱۳] او در آن دوره مقالاتی را در نشریات مکتب اسلام و مکتب تشیع منتشر میکرد.[۱۴] سپس به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و ابتدا تدریس کتاب مطول را در مدرسه خان قم آغاز کرد و سپس به تدریس معالم در همانجا پرداخت و در ادامه به تدریس درسهایی چون شرح لمعه در مسجد محمدیه و رسایل، مکاسب و کفایهالاصول در مسجد امام قم پرداخت و این تدریس تا سال ۱۳۵۲ ش ادامه داشت و پس از آن نیز به تدریس خارج فقه پرداخت.[۱۵] وی در کنار تدریس درسهای مزبور، تفسیر سوره یوسف را در مسجد امام قم آغاز کرد و کتاب جمال انسانیت محصول این درس است.[۱۶]
فعالیتهای سیاسی اجتماعی
صالحی نجفآبادی در دوران زعامت آیتالله بروجردی، ازجمله روحانیانی بود که از سوی ایشان برای مأموریتهای تبلیغی اعزام میشد. ازجمله از سوی آیتالله بروجردی به خوزستان رفت و مدت یک ماه در بندر ماهشهر به تبلیغ پرداخت.[۱۷] او در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت در مراسم و نشستهای سیاسی حضور مییافت و از سیدابوالقاسم کاشانی و آرمان ایشان در ملی کردن صنعت نفت حمایت میکرد. در انتخابات مجلس شورای ملی هم فعال بود و بهاتفاق سیدابوالحسن کرونی، تأییدیه نامزدی سیدحسین مدرس نجفآبادی را برای نمایندگی مجلس شورای ملی از حوزه غرب اصفهان دریافت کرد و به تبلیغ برای او دست زد، ولی سیدحسین مدرس توفیقی در این انتخابات نیافت.[۱۸]
نعمتالله صالحی پس از رحلت آیتالله بروجردی، به بیان مسائل شرعی از کتاب تحریرالوسیله امامخمینی پرداخت و بهخصوص در شهرکرد و شهرهای چهارمحال و بختیاری ایشان را بهعنوان مرجع تقلید معرفی میکرد.[۱۹] وی در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از امامخمینی اجازهای در تصدی امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد.[۲۰] با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در جریان برگزاری همهپرسی (رفراندوم) موسوم به انقلاب سفید، به خوزستان رفت و درصدد توزیع اعلامیههای مراجع تقلید در منع شرکت در آن همهپرسی برآمد، ولی در پنجم بهمن ۱۳۴۱ بهاتفاق سیدمحمدرضا سعیدی در خرمشهر بازداشت و زندانی شد. مأموران مدرکی دال بر محکومیت او به دست نیاوردند، بنابراین او را آزاد کردند و به قم بازگرداندند.[۲۱] او در دوم فروردین ۱۳۴۲ در حمله مأموران به مدرسه فیضیه حضور داشت.[۲۲] در ۱۵ تیر ۱۳۴۲ش همراه با جمعی از علما و روحانیان نجفآباد، با ارسال تلگرافی به آیات امامخمینی، بهاءالدین محلاتی و سیدحسن قمی، حمایت و پشتیبانی خود را از آنان اعلام کردند.[۲۳] در اسفند ۱۳۴۲ش نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به حسنعلی منصور نخستوزیر وقت ارسال کردند و با اشاره به برخی اقدامات خلاف قانون اساسی دوره امیر اسدالله علم و مخالفت با برخی از مصوبههای آن دوره، خواستار آزادی امامخمینی از حصر شدند.[۲۴]
او پس از تبعید امامخمینی به خارج از کشور نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت نوشتند و در آن به اقدامات دولتهای پیشین در عدم توجه به آزادیهای سیاسی و ایجاد خفقان سیاسی از طریق دستگیری و تبعید فعالان سیاسی، تصویب برخی مصوبههای خلاف قانون اساسی و شرع و دستگیری و تبعید امامخمینی اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین الغای مصوبههای مغایر با شرع و قانون اساسی شدند.[۲۵] در همان زمان حکومت پهلوی روحانیان و وعاظ را تهدید کرد که درباره مسائل سیاسی ازجمله تبعید امامخمینی به خارج از کشور سخنی نگویند و همین مسئله باعث شد تا صالحی نجفآبادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان مبارز در نامهای به آیات سیدمحمدهادی میلانی و سیدشهابالدین مرعشی نجفی، نظر آنان را دراینباره و سختیها و مشقات تبلیغ دین در آن دوره جویا شوند.[۲۶] سپس همراه با جمعی از علما و فضلای حوزه علمیه قم، با ارسال نامهای به امامخمینی، ادامه تبعید آن مرجع عالیقدر را که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران بود، «موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران» دانستند و اعلام کردند «ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیمالشأن پیروی میکنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچگونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که بهزودی موانع بر طرف شود تا با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم و با تدبیرات خردمندانه و رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد».[۲۷] پس از دستگیری حسینعلی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی توسط نیروهای امنیتی در همان سال، همراه حدود ۵۰۰ نفر از طلاب قم به منزل میرزا هاشم آملی رفتند و یحیی انصاری از ایشان تقاضا کرد که برای آزادی دستگیرشدگان اقدام کند.[۲۸] به دنبال آن، تعدادی از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم ازجمله یحیی انصاری طی نامه سرگشادهای به مراجع عراق و ایران، خواهان اقدام آنها در حمایت از روحانیان ایران در مقابل دولت شدند.[۲۹]
صالحی نجفآبادی در خرداد ۱۳۴۹ همراه با برخی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامهای به «حضرت آیتاللهالعظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» درگذشت آیتالله حکیم را تسلیت گفتند.[۳۰] صالحی نجفآبادی در پاسخ نامه جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم دراینباره نوشت: «صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی مدظلهالعالی از قضایایی است که قیاسهاتها معها و کالنار علی المنار و الشمس فی رائقه النهار. تأیید، ترویج و تقویت معظمله وظیفه شرعی هر فرد مسلمان و علاقهمند به اسلام و مصالح مسلمین است».[۳۱] به این سبب تحت تعقیب قرار گرفت و مدت چهار ماه متواری بود.[۳۲] او از افراد مورد اعتماد امامخمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط صالحی نجفآبادی معرفی شده بود، اجازهای در امور حسبیه و شرعیه داده بود.[۳۳]
نگارش کتاب شهید جاوید
صالحی نجفآبادی ازجمله نویسندگان پرکار حوزه بود و یکی از تألیفات او که بحثهای زیادی را در محافل حوزوی برانگیخت، انتشار کتاب شهید جاوید بود. او در این کتاب، هدف امام حسین(ع) از قیام علیه یزید بن معاویه را تلاش برای برقراری حکومت اسلامی معرفی کرد. این ادعا که از نظر برخی متفکران حوزوی، انکار علم امام بود، به بحثهای دامنهداری میان نویسندگان و پژوهشگران مذهبی و همچنین وعاظ انجامید. در این میان، تقریظ آیات حسینعلی منتظری و علیاکبر مشکینی، دو تن از روحانیان مبارز وقت بر این کتاب باعث شد تا ساواک از این اختلافها استفاده کند و بر بحثهای مطرحشده درباره این کتاب دامن بزند؛ بنابراین بخش وسیعی از علما، روحانیان و واعظان به مخالفت با شهید جاوید پرداختند و کتابهایی را دراینباره نوشتند. به نوشته یکی از پژوهشگران، در فضای پرسروصدای سالهای ۱۳۴۹ ش تا ۱۳۵۲ ش، صالحی نجفآبادی به شخصیتی با موافقان افراطی و مخالفان افراطی روبرو بود.[۳۴] برخی از روحانیان نقدهایی بر آن کتاب نوشتند که از آن جمله میتوان به آثار زیر اشاره کرد: پرتو حقیقت نوشته سیدمحمد نوری موسوی (اصفهان، حسینیه عمادزاده در ۴۸ صفحه)، جزوه حاج شیخ محمد کرمی (ضمیمه جزء دوم شرح نهجالبلاغه وی)، حسین و پذیرش دعوت محمدتقی صدیقین اصفهانی (انتشار در سال ۱۳۵۱)، یک بررسی مختصر پیرامون قیام مقدس شهید جاوید حسین بن علی (ع) (از سه نفر از فضلای حوزه قم: محمدحسین اشعری، حسین کریمی و سیدحسن آل طه)، راه سوم شیخ علی کاظمی (قم، ۱۳۹۱، در ۱۲۸ صفحه)، مقصد الحسین میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (قم، ۱۳۵۰، ۵۶ صفحه)، افسانه کتاب (نقد شهید جاوید) عطایی خراسانی (بخشی از کتاب ۴۴۰ صفحهای او)، دفاع از حسین محمدعلی انصاری (قم، ۶۳۰ صفحه)، جواب او از کتاب او! (عبدالصاحب محمدمهدی مرتضوی لنگرودی، ۲۸۸ صفحه)، کتاب هفتساله چرا صدا درآورد (شیخ علیپناه اشتهاردی، ۴۴۰ صفحه)، سالار شهیدان حسین بن علی سیداحمد فهری (۴۰۲ صفحه)، پاسداران وحی (شهابالدین اشراقی و محمد فاضل لنکرانی، ۴۵۶ صفحه)، شهید آگاه صافی گلپایگانی (قم، ۱۳۹۳ق).[۳۵]
امامخمینی در سال ۱۳۵۰ ش در نامهای به شیخ محمد یزدی با اشاره به اختلافات حوزه علمیه قم و اهل منبر درباره کتاب شهید جاوید، تأسف خود را ابراز و سپس خطاب به او تأکید کرد:
«امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهای آنهاست، بهجای وحدت کلمه، این نحو تفرق و توهین بعضی از بعضی و تکفیر بعضی موجب کمال تأسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است. امثال جنابعالی کوشش کنید شاید موفق شوید آقایان را از این خواب گران بیدار کنید، قبل از اینکه همهچیز آنها به باد رفته باشد؛ اگر نرفته باشد».[۳۶]
امامخمینی همچنین در سال ۱۳۵۲ش در نامه به سیداحمد خمینی به او توصیه کرد: «در اختلاف بین طلاب و اهل منبر» راجع به کتاب شهید جاوید وارد نشود.[۳۷] در این میان، تبعید صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۵۲ ش تا حدودی بحثها درباره کتاب شهید جاوید را تحتالشعاع قرار داد؛ در آن سال و در جریان کشف گروه ابوذر در نهاوند و ارتباط آنان به برخی از روحانیان مبارز، جمع کثیری از روحانیان ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری و نعمتالله صالحی نجفآبادی دستگیر و محاکمه شدند و صالحی نجفآبادی در ۳۰ مردادماه ۱۳۵۲ به ابهر زنجان تبعید شد. در ابهر به سبب برخی فعالیتها به زنجان و سپس تهران احضار و در نهایت بار دیگر به ابهر باز گردانده شد. محل تبعید او سپس از ابهر به تویسرکان و پس از یک سال به مهاباد تغییر یافت. او در مهاباد به بحث با عالمان اهلسنت میپرداخت.[۳۸] در سال ۱۳۵۵ش بار دیگر نام شهید جاوید بر سر زبانها افتاد؛ در آن سال، قتل سیدابوالحسن شمسآبادی، روحانی اصفهانی مخالف شهید جاوید، باعث شد تا بار دیگر بحثها پیرامون کتاب فوق و صالحی نجفآبادی مطرح شود.[۳۹]
سایر تألیفات
صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۵۶ش از تبعید آزاد شد. او در سال ۱۳۵۷ش در خانوک کرمان بود و در آنجا به انتقاد از حکومت پهلوی میپرداخت. به همین علت ساواک از او بهعنوان روحانی افراطی و ناراحت نام برد.[۴۰] که اغلب درباره طرفداران امامخمینی اطلاق میشد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای علمی در حوزه علمیه قم ادامه داد و سپس درس خارج نهجالبلاغه را در مسجد امام آن شهر آغاز کرد که با استقبال طلاب و روحانیان مواجه شد. او در ادامه درس استدلالی ولایتفقیه را آغاز کرد و نتیجه این بحثها کتابی شد با عنوان ولایتفقیه، حکومت صالحان. سومین بحث او در قم، سلسله درسهای او درباره جهاد در اسلام بود.[۴۱]
صالحی نجفآبادی کتابها و مقالات زیادی نگاشت، ازجمله: ترجمه قرآن کریم، جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف، شهید جاوید، ولایتفقیه حکومت صالحان، عصای موسی یا درمان بیماری غلوّ، نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهّری، پژوهشی جدید در مبحث فقهی، حدیثهای خیالی در تفسیر مجمعالبیان به همراه چهار مقاله تفسیری، جهاد در اسلام، غلوّ؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین و قضاوت زن در فقه اسلامی همراه با چند مقاله دیگر. برخی از مقالات او هم عبارت است از: «رابطه حقوق و اخلاق» (سال ۱۳۳۸)، «علی علیهالسلام در بستر شهادت» (۱۳۳۹)، «علی علیهالسلام مردی که دنیا او را نشناخت» (۱۳۴۰)، «فاطمه بانوی نمونه» (۱۳۴۰)، «عید غدیر یا ولایتعهدی علی علیهالسلام» (۱۳۴۰)، «یک امتیاز روشن قرآن» (۱۳۴۰)، «بانوی مهربان در کنار پدر» (۱۳۴۰)، «مقایسه تواریخ قرآن با کتب عهدین» (۱۳۴۱)، «یک نیروی مرموز» (۱۳۴۱)، «دفاع خونین یا نهضت حسین (ع)» (۱۳۴۱)، «گوشهای از سیاست خارجی اسلام» (۱۳۴۲)، «چرا علی علیهالسلام زمامداری را قبول کرد؟» (۱۳۴۳)، «آیا علی علیهالسلام قاتل خود را بیدار کرد؟» (۱۳۴۵)، «آیا اسلام دین خون و شمشیر است؟» (۱۳۴۴)، «مفهوم وحدت اسلامی» (۱۳۶۳)، «نظریهای درباره کیفیت نزول قرآن» (۱۳۶۷)، «قرآن و آزادی اسرا» (۱۳۷۰)، «شأن نزولهای مجعول زمینهساز تفسیرهای ناروا از قرآن» (۱۳۷۳)، «پژوهشی جدید در تفسیر آیهای از قرآن» (۱۳۷۳)، «تفسیر رمزی کعب الاحبار» (۱۳۷۵)، «تفسیر آیه محاربه و احکام فقهی آن» (۱۳۷۶)، «نقدی سندشناسانه بر احادیث مجمعالبیان» (۱۳۸۱).
درگذشت
نعمتالله صالحی نجفآبادی در اردیبهشت ۱۳۸۵ در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به نجف اشرف در همان شهر به خاک سپرده شد.[۴۲]
پانویس
- ↑ شوکران اندیشه، ص۲۵.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۲۸-۴۶.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۴۸-۴۹.
- ↑ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۱۳۱.
- ↑ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۷۲.
- ↑ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۸۸.
- ↑ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ص۸۹.
- ↑ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۱۵.
- ↑ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۹۰.
- ↑ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۹۰.
- ↑ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۹۱.
- ↑ اجازات امامخمینی، ص۶۳.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۷۱-۷۲.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۸۱-۸۲.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۹۷-۹۹.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۱۱۳.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۵۷.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۱۳۲-۱۳۴.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۹۲-۹۳.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۸۳؛ اجازات امامخمینی، ص۶۳.
- ↑ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۱۵.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۱۷۱-۱۷۲.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۸۳.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۰۹ـ۱۱۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۶۴۲.
- ↑ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۸۰۳؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.
- ↑ آیتاللهالعظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ص۲۶۵ـ۲۶۹.
- ↑ دوانی، ج۵، ص۱۵۸-۱۵۹؛ خسروشاهی، ص۹۴-۱۰۰؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۸۷۶ـ۸۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳.
- ↑ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ص۵۰ و ۵۳.
- ↑ دوانی، ج۵، ص۱۷۸-۱۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۹۸-۱۹۵.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۲؛ سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد، ج۵، ص۳۶۶؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۲، ص۵۷۶-۵۷۷.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۹۴.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۱۷۴-۱۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۹.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۲۵۸-۳۶۲؛ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۱۵.
- ↑ ابک، «صالحی نجفآبادی نویسنده شهید جاوید درگذشت»، ص۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۲، ص۳۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۱۷۵-۲۰۲.
- ↑ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۱۵.
- ↑ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج۶، ص۹۸ـ۹۹.
- ↑ شوکران اندیشه، ص۱۰۰-۱۱۹؛ ایزدی، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، ص۱۵.
- ↑ ابک، «صالحی نجفآبادی نویسنده شهید جاوید درگذشت»، ص۱.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- آیتاللهالعظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، ج۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- ابک، حمیدرضا (۱۳۸۵)، «صالحی نجفآبادی نویسنده شهید جاوید درگذشت: درگذشت فقیه دگراندیش»، روزنامه شرق، شماره ۷۵۳، ۱۷ اردیبهشت.
- اجازات امامخمینی (۱۳۹۴)، به کوشش مهدی حاضری و با پیشگفتار محمدکاظم رحمان ستایش، تهران، موسسه تنظی م ونشر آثار امامخمینی و موسسه چاپ و نشر عروج.
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۸)، ج۶، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- ایزدی، مصطفی (۱۳۸۵)، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، روزنامه شرق، شماره¬ ۷۹۴، ۶ تیر.
- روحانی، سیدحمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی (۱۳۸۱)، ج۱، بیجا، بینا.
- شوکران اندیشه: خاطرات و اندیشههایی از آیتالله صالحی نجفآبادی (۱۳۹۵)، به اهتمام مجتبی لطفی، تهران، کویر.