شایعه، خبرها و مطالب غیر واقعی در راستای تخریب اشخاص حقیقی و حقوقی و جامعه.
معنی
شایعه از ریشه «شیع» است که در اصل به معنای پخششدن است [۱] و شایعه به معنای امر پخششده، است [۲]؛ چنانکه به خبر معروف و مشهوری گفته میشود که راست یا دروغبودنِ آن معلوم نیست [۳]. در کاربرد خاص خود در جامعهشناسی، گزاره یا موضوعی حدسی و گمانآمیز است که منابع موثق و ملاکهای اطمینانبخشی برای احراز صحت و سقم آن وجود ندارد و به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد [۴] و در همین کاربرد پدیدهای جمعی است که با ایجاد تنش در جامعه، میتواند به شکل ابزار جنگ روانی، در دست یک طبقه یا قشر خاص اجتماعی یا دولتهای متخاصم در جهت تغییر و تخریب ذهنیت عمومی در مورد نظام سیاسی حاکم به کار گرفته شود [۵]. از نگاه روانشناختی فردی، شایعهپذیران ویژگیهایی دارند؛ مانند سادهلوحی و زودباوری، زودبرانگیختگی، ایستایی شخصیت و نداشتن اعتماد به نفس [۶].
پیشینه
شایعه محصول علاقه جامعه به یک موضوع خاص است [۷] و عواملی همچون تنفر عمومی از حکومت، تحریف واقعیتها، فرافکنی، موجودنبودن شرایط و امکانات لازم برای تبادل اطلاعات و اخبار، شایعه را نزد افکار عمومی باورپذیر میسازند [۸]. شایعات گاهی در زمانِ اضطراب و بهدلیل بحران داخلی، جنگ و قحطی، فضای ذهنی جامعه را بر هم میزنند و فضای وحشت، ترس و ناامیدی را حاکم میسازند [۹]. ویژگیهای سیاسی و اقتصادی جوامع نیز در رواج برخی شایعات نقش مهمی دارد؛ برای نمونه در کشورهایی که نیروها و موضوعات سیاسی و امنیتی فعالترند، شایعات سیاسی رایجترند [۱۰]. با توجه به شواهد تاریخی که از رواج شایعه در امپراتوریهای رم باستان یا یونان باستان در دست است، میتوان گفت که انتشار شایعه ازجمله پدیدارهای جمعی است که ریشه در گذشته دور دارد [۱۱].
در برخی از آیات قرآن کریم [۱۲] به موضوع شایعه و حرامبودن آن اشاره شده است. بر مبنای آموزههای اسلام، هیچ مسلمانی از نظر شرعی مجاز نیست حرفی را که میشنود و شایعهای را که با آن روبهرو میشود، پیش از تحقیق کافی و کشف حقیقت در آن مورد، به دیگران بگوید [۱۳].
تاریخ اسلام نیز با شایعه و شایعهپراکنان روبهرو بوده است. در جنگ احد شایعه کشتهشدن پیامبر اکرم(ص) در جنگ مطرح شد که باعث تقویت روحیه دشمن و تضعیف سپاه مسلمانان شد، به طوری که جمع بسیاری میخواستند از میدان جنگ بهسرعت خارج شوند و حتی بعضی در این فکر بودند که با کشتهشدن پیامبر(ص) از آیین اسلام برگردند و از سران بتپرستان امان بخواهند که بعد مشخص شد این خبر شایعه بوده است [۱۴]. خداوند در قرآن کریم این افراد را نکوهش کرده است [۱۵]. همچنین منافقان برای متزلزلکردن وجهه عمومی پیامبر اکرم(ص)، شایعاتی ناجوانمردانه را درباره یکی از همسران آن حضرت(ص) منتشر کردند و به ماجرای افک (تهمت عظیم) معروف گشت و باعث ناراحتی مسلمانان شد و بهدنبال آن، وحی الهی منافقانِ شایعهساز را شدیداً مؤاخذه کرد [۱۶].
خدواند در قرآن کریم شایعهسازان را نکوهش کرده و این شایعات را یکی از اعمال نادرست منافقان برشمرده که اخبار مربوط به پیروزی یا شکست مسلمانان را بدون تحقیق و ارجاع پخش میکردند [۱۷]. در سوره حجرات نیز به این موضوع اشاره شده است که مسلمانان اگر شخص فاسقی، خبری برای آنان آورد، درباره آن تحقیق کنند [۱۸].
در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) نیز مخالفان ایشان، شایعات بسیاری مطرح میکردند. جعل خبر کشتهشدن عثمان به دست امامعلی(ع) یکی از مهمترین شایعاتی است که دستاویز مخالفان آن حضرت(ع) بهویژه در جنگ صفین قرار گرفت و آنان خود را خونخواه خلیفه سوم میدانستند [۱۹]. امامعلی(ع) نیز با وصف شایعهسازان که بر لبه پرتگاه خواری هستند [۲۰]، چنین اخبار نادرستی را رد و درباره آن روشنگری کرد [۲۱]. ایشان دراینباره توصیه میکرد مسئولان حکومتی نیز بدون واسطه در جمع مردم پاسخگوی پرسشهای آنان باشند [۲۲]. در زمان امامحسن(ع) نیز شایعهپراکنی معاویه در میان فرماندهان سپاه امام(ع) درباره صلح با معاویه، یکی از عوامل متفرقشدن آنان از میدان جنگ و تحمیل صلح بر امام(ع) محسوب میشود [۲۳].
در تاریخ ایران موارد متعددی از رواج شایعه، بهویژه شایعات درباره زندگی و مرگ پادشاهان، سلاطین و درباریان یافت میشود؛ از شایعه مرگ اسکندر به هنگام زخمیشدن او در جنگ با مالیان (مردم آزاد هند) در دوران باستان گرفته [۲۴] تا شایعه مرگ ناصرالدینشاه قاجار به هنگام کسالت او [۲۵] یا شایعات فراوانی که در جریان نهضت مشروطه درباره شخصیتهای اصلی نهضت مطرح شد؛ ازجمله شایعه گرفتن رشوه شیخفضلالله نوری از روسها و محمدعلیشاه قاجار [۲۶]. همینطور در جریان نهضت ملیشدن صنعت نفت، سازمانی به نام «بدامن» که یک برنامه تبلیغاتی ضد روسی بود، از سال ۱۳۲۷ در ایران فعال شد و در کنار شایعهپراکنی به تنش سیاسی و آشفتگی اجتماعی دامن میزد، به طوری که این سازمان، شش روزنامه ضد مصدقی در تهران انتشار میداد [۲۷]. پس از آن شایعات فراوانی نیز درباره نهضت اسلامی مردم به رهبری امامخمینی به دست رژیم پهلوی و کشورهای خارجیِ حامی وی برای تحت تأثیر قراردادن انقلاب در جامعه منتشر میشد.
در دیدگاه فقهی امامخمینی نیز در ارتباط با شایعه و اصل حرامبودن آن ذیل عنوان «حرمت انتشار خبر بدون علم به آن» مطرح شده است [۲۸]. از نظر ایشان، خبردادن، بدون علم و اطمینان به مضمون آن، کاری ناپسند و در نظر متدینان، منکَر و به منزله دروغ شمرده میشود [۲۹]. ایشان در این زمینه ضمن تمسک بهدلیل عقلی درباره جایزنبودن نقل اخبار مشکوک، به آیه ۳۶ سوره اسراء و برخی روایات [۳۰] استناد میکند که افراد را از بیان گفتار بدون علم باز میدارد [۳۱].
انواع شایعه و اهداف شایعهسازان
شایعه در گذشته، به هنگام بحرانهای عمومی از قبیل جنگ، قحطی و حوادث طبیعی و بروز بیماریهای واگیر رواج مییافت؛ اما با وقوع انقلاب صنعتی شایعه بیشتر به قلمرو مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گام نهاده و به طور مستقیم با امور روزمره و عینی حیات اجتماعی پیوند خورده است. همراه با گسترش و پیچیدگی زندگی اجتماعی رقابت گروههای اجتماعی نیز افزایش یافت و در این میان، شایعه به عنوان حربهای برای کسب امتیازات به کار گرفته شد [۳۲]؛ از اینرو شایعه گونههای متفاوتی دارد. شایعههای گذشتهنگر که اشاره ضمنی به حوادث گذشته دارند و شایعههای آیندهنگر یا پیشگو که از آینده خبر میدهند، شایعههایی که برای مبارزه با گروههای خاص به طور همزمان یا در شرایط آشفتگی اجتماعی رواج مییابند، شایعههایی که در نتیجه پرواز بیحد و حصر قوه تخیل است و شایعههایی که شامل اخباری با موضوعاتی منطقی و واقعی است [۳۳].
پژوهشهای گوناگون اجتماعی نشان میدهد که شایعه در هر زمان، متناسب با شرایط حرکت جامعه شکل خاصی بهخود میگیرد [۳۴]. در بعد فردی اهداف شایعهپراکنان عمدتاً مواردی مانند ایجاد (یا سلب) وجاهت اجتماعی، اطمینانآفرینی و حمایت عاطفی و فرافکنی است [۳۵]. در بعد اجتماعی نیز آنان اهدافی نظیر ایجاد بدبینی به نظام و مسئولان یک جامعه، افزایش نگرانی و اضطراب در مردم، ترور شخصیت، ایجاد فضای ناسالم اجتماعی و ایجاد تقابل و صفبندی میان قشرهای مختلف مردم را دنبال میکنند [۳۶]؛ زیرا این افراد بهدرستی میدانند شایعه میتواند، هراس، بدبینی و نفرت به اشخاص و گروههای محبوب و مقتدر جامعه ایجاد کند و تفرقه، انحراف و فریب افکار عمومی از اهداف واقعی دشمن و باعث برهمخوردن نظم روانی جامعه میشود [۳۷].
در جریان انقلاب اسلامی ایران افرادِ پشتِ شایعهها و جریانسازیها اهداف گوناگونی را دنبال میکردند. در نگاه امامخمینی شایعهپردازان پیش از پیروزی انقلاب به هدف دستیافتن به منافع شخصی [۳۸] یا برای ایجاد تفرقه میان صفهای انقلابیان و اقشار مردم [۳۹] اقدام به نشر شایعه در جامعه میکردند؛ ولی پس از پیروزی با از میانرفتن منافع بسیاری از اشخاص و کشورها در ایران، دامنه این اهداف نیز وسیعتر شد. در این دوران، امامخمینی اهداف و اغراض شایعهپراکنان از انتشار اخبار دروغ و بیاساس را مواردی همچون ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی [۴۰]، ضربهزنی به اهداف نظام جمهوری اسلامی و تضعیف روحیه ملت [۴۱]، ایجاد خلل در وحدت جامعه اسلامی [۴۲] (ببینید: وحدت)، دلسرد و ناامیدکردن مردم از انقلاب [۴۳] و ایجاد بدبینی اقشار مختلف ملت به یکدیگر [۴۴] میشمرد.
شایعه در جریان انقلاب اسلامی
با توجه به تقابل انقلابیان، پیش از پیروزی انقلاب با رژیم پهلوی و پس از پیروزی با عناصر ضد انقلاب در داخل و حکومتهای استکباری در خارج، منشأ و کارکرد شایعه در این دو مقطع با هم مختلف بوده است:
پیش از پیروزی
مبارزات امامخمینی و حساس بودن رژیم پهلوی درباره ایشان، موجب شد از آغاز نهضت، بخش قابل ملاحظهای از اسناد و گزارشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) مربوط به ایشان دربردارنده واژه شایعه یا شایعات است که درباره تحقیق از درستی یا نادرستی آن دستور داده شده است [۴۵]. این شایعهها گاه از خود ساواک ناشی میشد که برای تخریب چهره امامخمینی و سنجش واکنش مردم، اخبار کذب و دروغ را شایع میکرد؛ همچنین بسیاری از اسناد ساواک، حاوی شایعاتی است که در میان مردم رواج مییافت و ساواک آنها را ثبت و پیگیری میکرده است و فراوانی آنها در اسناد ساواک مانع ذکر همه آنها است [۴۶]؛ اما از مهمترین برنامههای ساواک که براساس آن، شایعاتی نیز شکل گرفت، تلاش بیوقفه برای وابسته نشاندادن امامخمینی به یکی از دولتها و قدرتهای خارجی بود [۴۷]؛ چنانکه در پی جعل تهمت و شایعهای مبنی بر دیدار نماینده مخصوص جمال عبدالناصر (حسن خولی) با امامخمینی در ۱۳/۵/۱۳۴۵ و واگذاری مبالغی پول برای ایجاد تحریکات و اعزام نمایندگانی به ایران، دستور تحقیق به ساواکها داده شد [۴۸].
رژیم پهلوی در مقطعی نیز شایعه کرده بود که ایشان اجازه دیدار به برخی از دانشجویان مقیم اروپا نداده است. امامخمینی در پاسخ، ضمن رد آن ادعاها اینگونه شایعات را در راستای تشویش جوانان دانشگاهی و ایجاد شکاف میان خود و دانشجویان دانست [۴۹]. یکی دیگر از این شایعات در زمانی که ایشان در نجف اشرف بود، درباره نپرداختن وجوه شرعی به ایشان مطرح شد که ایشان این شایعه را تکذیب کرد [۵۰]. امامخمینی شایعاتی مانند همهگیرشدن نفوذ کمونیسم در ایران را نیز ساخته نیروهای رژیم پهلوی [۵۱] و آن را تبلیغات رژیم برای بقای خود [۵۲] میدانست.
از سوی دیگر، شایعاتی هم وجود داشت که از جانب برخی جریانهای سیاسی یا مردم از روی ناآگاهی و جهل رواج مییافت [۵۳]؛ مانند آنچه پیش از پیروزی انقلاب، زمانی که ایشان در پاریس بود، شایعه و گفته شد چهره ایشان در ماه دیده شده است [۵۴]؛ در حالیکه امامخمینی از پیش بر بیاساسبودن بیشتر شایعهها و گزارشهایی که در خصوص ایشان یا احکام، اقوال و رفتارش منتشر میشد، تأکید میکرد و افراد را به تحقیق برای رسیدن به راستی و درستی آنها فرا میخواند و پرسوجو از شخص خودش را راه رسیدن به حقیقت میشمرد [۵۵]؛ چنانکه سیره و گفتار امامخمینی نشان میدهد نه تنها ایشان در برابر شایعات به روشنگری میپرداخت بلکه خود نسبت به شایعههای مطرحشده در محیط پیرامونی دقیق بود و صحت و درستی آن را شخصاً بررسی میکرد؛ ازجمله ایشان درباره شایعه موافقت سیدحسین بروجردی از مراجع تقلید، با تشکیل مجلس مؤسسان، به ایشان نامه نوشت و از دروغبودن آن اطمینان یافت [۵۶]. ایشان رژیم پهلوی و مطبوعات و رسانههای وابسته به آن را عامل انتشار برخی شایعات درباره خود و روحانیان میدانست [۵۷].
در دوران اوج نهضت، امامخمینی ضمن اینکه خبرهایی چون شایعه فرار محمدرضا پهلوی و برچیدهشدن سلسله پهلوی را طبیعی و ناشی از جو ملتهب ماههای نزدیک انقلاب میدانست [۵۸]، نسبت به شایعاتی مانند شایعه آشتی با دولت جعفر شریفامامی در شهریور ۱۳۵۷ [۵۹] یا شایعه پذیرش نخستوزیری شاپور بختیار، واکنش نشان داده و با تکذیب آنها، نسبت به پذیرش اینگونه شایعات هشدار میداد [۶۰]؛ چنانکه در مصاحبه با خبرنگاران و رسانههای خارجی هم به روشنگری میپرداخت و شایعاتی همچون گرایشها و تمایلهای ایشان به تفکرات چپ، صدور فرمان جهاد از سوی ایشان و پذیرش میانجیگری ملکحسین برای مصالحه با محمدرضا پهلوی را نیز رد میکرد [۶۱].
پس از پیروزی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از ترفندهای دشمنان برای ضربهزدن به آن، شایعهسازی برای برخی از دولتمردان بود تا از این طریق زمینه کار و تلاش را از آنان بگیرند و با ترور شخصیت و بیاعتبارساختن آنان در اذهان عمومی، عملاً آنان را خلع سلاح کنند و به عنصری خنثی و بیاثر تبدیل سازند [۶۲]. امامخمینی برای خنثیسازی این شایعات واکنش نشان میداد؛ ازجمله با تشکیل و شروع بهکار دولت موقت، هنگامی که شایعاتی درباره تملک خانهها و زمینهای مردم به دست دولت بهوجود آمد، ایشان این شایعات را بیاساس خواند و ملاک قضاوت دراینباره را سخنان خودِ دولت شمرد [۶۳]؛ چنانکه پخش شایعه بازگشت محمدرضا پهلوی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ [۶۴]، شایعهافکنی در جریان حوادث کردستان درباره قتل عام مردم به دست نیروهای نظامی [۶۵] و درخواست کمک نظامی ایران از شوروی [۶۶] را نمونههایی از شایعهپراکنی دشمنان انقلاب خواند.
شایعات دیگری نیز به تناسب وقایع و حوادث مختلف در میان افکار عمومی مطرح میشد که ذهن مردم را به خود مشغول میکرد. پخش اخبار غلوآمیز و غیر واقعی از پیشروی نیروهای عراقی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران [۶۷]، تقابل و ناکارآمدی ارتش در همکاری با دیگر نیروهای نظامی در جریان جنگ [۶۸]، شایعاتی که در شرایط بحرانی جنگ بر محور کمبود اقلام ضروری همچون بنزین، نفت و قند و شکر قرار داشت [۶۹]، تهمت و شایعه همکاری دولت ایران با رژیم غاصب اسرائیل [۷۰]، شایعهسازی سازمان مجاهدین خلق برای تحتالشعاع قراردادن حمایتهای مردمی و حضور گسترده مردم [۷۱] و شایعه لغو حکم اعدام سلمان رشدی در صورت توبه او و رد آن از سوی امامخمینی [۷۲] (ببینید: سلمان رشدی) از آن جمله بودند.
از سوی دیگر، برخی از شایعات درباره بعضی از نزدیکان و یاران امامخمینی و دستاندرکاران نظام منتشر میشد که ایشان به این شایعات واکنش نشان میداد و آنان را مبرا از تهمتها و شایعات معرفی میکرد. ازجمله آنها میتوان به شایعه نقل قولهای نادرست سیداحمد خمینی از طرف امامخمینی [۷۳]، تهمتها درباره سیدمحمد حسینی بهشتی [۷۴] و شایعات و تهمتزنیهای سیدابوالحسن بنیصدر به محمدعلی رجایی [۷۵] اشاره کرد.
امامخمینی در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی، شایعهسازان و شایعهپراکنان را وابستگان به رژیم پهلوی و حامیانش بهویژه امریکا میشمرد [۷۶] و منافقان را در کنار سلطنتطلبان که جز به سود خود و قدرتهای بزرگ نمیاندیشند، ازجمله شایعهسازان معرفی میکرد [۷۷]. ایشان شایعهسازان را کسانی میدانست که یا از منافع نامشروعشان [۷۸] یا از عیاشیها و هرزهگریهایشان [۷۹] بازماندهاند یا به گونهای اراده ملت در انواع انتخابات موافق میلشان نبوده است [۸۰]. همچنین ایشان برخی از علما را که به شایعات درباره وجود ظلم و بیعدالتی در نظام جمهوری اسلامی دامن میزدند، در این رابطه مسئول میدانست و معتقد بود آنان ناآگاهانه کمککننده و شریک جرم گروههای منحرف به شمار میروند [۸۱]؛ چنانکه برخی متحجران و مقدسمآبان را نیز عامل انتشار شایعات درباره روحانیت و اسلام معرفی کرده است [۸۲].
راهکارهای مقابله
برای پیشگیری و مقابله با ترویج شایعه مواردی از قبیل اطلاعرسانی، دانشافزایی و اضطرابزدایی از سطح جامعه، راهحلهای مفیدی هستند [۸۳]. امامخمینی بهدلیل اینکه معتقد بود پخشکنندگان اخبار دروغ، برای انتشار شایعه و رسیدن به اهداف خود از نارضایتی برخی اصناف [۸۴]، زبان و قلم فریبنده [۸۵]، رسانههای گروهی [۸۶]، مطبوعات خارجی [۸۷] و رسانههای تبلیغاتی وابسته به ابرقدرتها، نظیر رادیوهای بیگانه [۸۸] استفاده میکنند، بهترین راه مقابله با این رفتار را حضور مسئولان در میان مردم [۸۹]، بیرونآمدن از مرحله شعارگرایی و رسیدن به مرحله عملگرایی [۹۰] و لزوم انتشار صادقانه تمامی اخبار از سوی رسانهها و ابراز و انتشار واقعیات، همانگونه که هست [۹۱] میدانست [۹۲]. همچنین ایشان در خصوص شایعات مطرحشده درباره فرد یا نهاد، به صورت کلی مراجعه به خود فرد یا سازمان را راهحل بیثمرکردن شایعات میشمرد [۹۳]. ایشان در خصوص خنثیشدن اثر شایعات مطرحشده درباره نظام جمهوری اسلامی نیز استفاده از رسانههای جمعی و اعزام مبلغ به دیگر کشورها [۹۴] و تبلیغ فرهنگ اسلامی [۹۵] را مؤثر میدانست و بر لزوم همکاری روحانیان، نویسندگان و گویندگان متعهد در جهت بیاثرکردن شایعات رسانههای وابسته به امریکا و اسرائیل تأکید میکرد [۹۶].
پانویس
- ↑ جوهری، الصحاح، ۳/۱۲۴۰.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۴۳۳.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۴۳۵.
- ↑ آلپرت و پستمن، روانشناسی شایعه، ۹.
- ↑ عباسزاده، شایعه و نقش آن در نیروهای نظامی، ۸۰.
- ↑ افروز، روانشناسی شایعه و روشهای مقابله، ۱۷ ـ ۲۳.
- ↑ آلپرت و پستمن، روانشناسی شایعه، ۴۵.
- ↑ تربتی، تئوری توطئه، ۶۳ ـ ۶۴.
- ↑ ستوده، روانشناسی اجتماعی، ۲۰۶ ـ ۲۰۷.
- ↑ چراغی، شایعه و شایعهپردازی در عصر قاجار، ۲۲.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۳۸.
- ↑ اسراء، ۳۶؛ نساء، ۸۳؛ آل عمران، ۱۴۴ ـ ۱۴۵؛ نور، ۱۱ ـ ۲۲.
- ↑ سادات، ترور شخصیت، ۲۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۵۲ ـ ۱۵۶.
- ↑ آل عمران، ۱۴۴ ـ ۱۴۵.
- ↑ نور، ۱۱ ـ ۲۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۴/۴۳۷.
- ↑ نساء، ۸۳.
- ↑ نساء، ۶.
- ↑ پژوهشگاه علوم، اندیشه سیاسی در گفتمان علوی، ۴۲۴ ـ ۴۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، خ۸۵، ۱۰۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۳۰، ۵۱ ـ ۵۲.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۷ ـ ۴۶۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۱۴ ـ ۲۱۵.
- ↑ پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ۲/۱۸۲۷ ـ ۱۸۲۸.
- ↑ عینالسلطنه، روزنامه خاطرات، ۲/۱۱۳۱.
- ↑ ابوالحسنی، کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخفضلالله نوری، ۱۳.
- ↑ ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۳۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۷۸.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۸۰؛ فخار طوسی، ۲۱۱.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۳۱.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۷۹.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۳۸.
- ↑ یحیایی ایلهای، شایعه شاخصترین بحران اجتماعی، ۷.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۴۹.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۴۱ ـ ۱۴۲.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۳۹ ـ ۱۴۰.
- ↑ یحیایی ایلهای، شایعه شاخصترین بحران اجتماعی، ۳ و ۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۳ ـ ۳۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹۰ ـ ۴۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۲۰ و ۱۶/۴۴ ـ ۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۹ ـ ۱۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/ ۱۱ ـ ۵۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۲۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۲۰۶ ـ ۲۰۷ و ۲۱۱ ـ ۲۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۹۴ ـ ۴۹۵ و ۴/۱۳۲ ـ ۱۳۳، ۱۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۳۲ ـ ۱۳۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۱۱.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۳/۶۶۹ ـ ۶۷۰؛ باقی، فرودستان و فرادستان، ۱۰۸ ـ ۱۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۴۹ ـ ۴۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۰.
- ↑ سادات، ترور شخصیت، ۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۴۷۲ ـ ۴۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۴۶ و ۱۴/۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۸.
- ↑ بسطامی، نقش سازمان مجاهدین خلق، ۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۸ و ۱۹/۱۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۲۲؛ ۱۰/۲۷۷ و ۱۵/۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۷۷ و ۱۴/۲۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۶ ـ ۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴ و ۲۱/۴۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰.
- ↑ افروز، روانشناسی شایعه و روشهای مقابله، ۴۹ ـ ۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۰ و ۸/۱۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۶۹؛ ۱۴/۴۰۳ ـ ۴۰۴ و ۱۵/۳۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۷ و ۳۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۰ ـ ۱۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۱؛ ۱۶/۱ و ۱۸/۱۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۹ و ۱۷/۱۳.
- ↑ ← دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۹۴ و ۸/۴۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.
منابع
- قرآن کریم.
- آلپرت، جی، دبلیو، و لئو پستمن، روانشناسی شایعه، ترجمه ساعد دبستانی، تهران، مرکز تحقیقات و سنجش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
- ابوالحسنی، علی، کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخفضلالله نوری، تهران، مؤسسه تاریخ معاصر ایران، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ش.
- ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) ۱۳۵۷ ـ ۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش.
- افروز، غلامعلی، روانشناسی شایعه و روشهای مقابله، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- باقی، عمادالدین، فرودستان و فرادستان.
- خاطرات شفاهی انقلاب، تهران، جامعه ایرانیان، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- بسطامی، رضا، نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق، مجله نگین، شماره ۳، ۱۳۸۱ش.
- پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، اندیشه سیاسی در گفتمان علوی، قم، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، تهران، دنیای کتاب، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش.
- تربتی، سروناز، تئوری توطئه، تهران، گفتمان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- چراغی، زهره، شایعه و شایعهپردازی در عصر قاجار، مجله تحقیقات تاریخ اجتماعی، شماره ۲، ۱۳۹۰ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- دادگران، محمد، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، تهران، مروارید، چاپ نهم، ۱۳۹۱ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- سادات، محمدعلی، ترور شخصیت، تهران، نهضت زنان مسلمان، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
- ستوده، هدایتاللّه، روانشناسی اجتماعی، تهران، آوای نور، چاپ هجدهم، ۱۳۹۵ش.
- شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعهای از دریا، قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- عباسزاده، مسعود، شایعه و نقش آن در نیروهای نظامی، چاپشده در همایش روانشناختی در نیروهای انتظامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- عینالسلطنه، قهرمانمیرزا، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، به تحقیق و تصحیح مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- فخار طوسی، جواد، امامخمینی و رسانههای گروهی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و نهم، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و نهم، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- یحیایی ایلهای، احمد، شایعه شاخصترین بحران اجتماعی (شایعه، انواع شایعه و مدیریت شایعه)، مجله روابط عمومی، شماره ۵۱، ۱۳۸۶ش.
- یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا.
پیوند به بیرون
سمیه قربانی ـ راضیه مهرابی کوشکی، شایعه، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۳۳۹-۳۴۵.