شهریه امامخمینی، کمکهزینه به طلاب و روحانیان در دوره مرجعیت.
معنی
شهریه از واژه «شهر» در عربی به معنای فاصله زمانی «ماه» [۱] و مترادف با «ماهانه» است و مقصود مقرری است که هر ماه یکبار پرداخت میشود [۲]. شهریه در اصطلاح رایج حوزوی، بهویژه در یک قرن اخیر، به معنای کمکهزینه طلاب علوم دینی است که معمولاً هر یک ماه به آنان پرداخت میشود و نوعاً متکی به منابع مالی شرعی است که یکی از مهمترین آنها «خُمس» است.
پیشینه
در گذشته، پرداخت شهریه به طلبهها و روحانیان شیعه فراگیر و مستمر نبود و گاهی و شاید سالی یک بار، وجهی به آنان پرداخت میشد. سید مرتضی علمالهدی، از علمای قرن پنجم، هزینه زندگی شاگردانش را از درآمد املاک خود میپرداخت؛ چنانکه به شیخ طوسی دوازده دینار و به ابنبراج ماهانه هشت دینار میداد. وی بخش دیگر املاک خود را برای خرید کاغذ مورد نیاز فقها و علما وقف کرد [۳]. گاهی نیز یک یا چند نفر هزینه تحصیل طلبهای را بر عهده میگرفتند [۴].
در دوره صفویه، چون وقف روندی رو به رشد پیدا کرد و موقوفات بسیاری برای اداره مدارس علوم دینی اختصاص یافت، هزینه زندگی و معیشت طلاب نیز یکی از موارد مصرف موقوفات به شمار آمد. این موقوفات نوعاً زیر نظر عالم اعلم زمان، مثل محمدباقر مجلسی اداره میشد [۵]؛ چنانکه وقتی سیدنعمتالله جزایری، به همراه چند نفر از طلاب، از شیراز به اصفهان آمدند و در مدارس آن شهر ساکن شدند، مجلسی برای آنان خرجی کافی مقرر کرد [۶]. منابع پرداخت کمکهزینه زندگی طلاب معمولاً وجوه شرعی، اعم از خمس، زکات، صدقات، موقوفات، هدایا و دیگر کمکهای مردمی بوده است که در طول تاریخ، گاهی مؤمنان خیراندیش آن را مستقیم به محصلان علوم دینی میپرداختند و گاهی در اختیار علمای برجسته شهرها یا مراجع تقلید در حوزههای علمیه مینهادند و در زمان معاصر روش اخیر بیشتر متداول شده است [۷]؛
از اینرو حوزههای علمیه شیعی به دولتها وابسته نبودند و امور خود را مستقل و بدون وابستگی اداره میکردند. با گذر زمان و آسان شدن مسافرتها و اختراع صنعت چاپ و نشر، رسالههای عملیه مراجع بزرگ، مانند شیخ انصاری (م ۱۲۸۱ق) و میرزای شیرازی (م ۱۳۱۲ق) چاپ و در سطح گسترده در جوامع شیعی توزیع شد.
از این رو، مردم متدین وجوه شرعی خویش را جهت اداره حوزههای علمیه عتبات عالیات در عراق، برای مراجع خود میفرستادند و این امر باعث تمرکز وجوه شرعی شد [۸]. در این دوره نیز شهریه به معنای پرداخت ماهانه آسان نبود و تنها گاهی مراجع وقت، مبلغ اندکی به عنوان «تقسیمی» و کمکهزینه میپرداختند تا اینکه مرجعیت شیعه در برخی مراجع تقلید متمرکز شد و ارسال وجوه شرعی به حوزه نجف فزونی گرفت. از این تاریخ موضوع پرداخت ماهیانه «شهریه» به طلاب در حوزههای عتبات مطرح شد؛ اما در حوزههای دیگر وضعیت سابق همچنان ادامه داشت [۹].
در سال ۱۳۴۰ق/ ۱۳۰۰ش که عبدالکریم حائری یزدی به احیا و تأسیس حوزه علمیه قم اقدام کرد، کوشید تا در حوزه علمیه قم نیز همانند حوزه نجف برای طلاب شهریهای قرار دهد. از سوی دیگر، شماری از بازاریان متدین او را در این کار یاری کردند. ایشان توانست در طول پانزده سالی که در قم زعامت و مرجعیت داشت، به حوزویان شهریه بپردازد [۱۰]. گفته شده امامخمینی در دوره طلبگی از شهریه استفاده نمیکرده و از درآمد ملک شخصی خود در خمین گذران میکرده است [۱۱].
پس از رحلت حائری و اداره حوزه به دست سیدمحمدتقی خوانساری (م۱۳۷۱ق)، سیدمحمد حجت (م۱۳۷۲ق) و سیدصدرالدین صدر (م۱۳۷۳ق)، این وضع تا اندازهای حفظ شد؛ ولی با هجرت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۶۴ق به حوزه قم و گسترش مرجعیت ایشان، پرداخت شهریه به حوزویان در قم رونق بیشتری یافت و ایشان برای طلاب و فضلای حوزه نجف نیز شهریه میفرستاد [۱۲].
با وفات بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ استادان برجسته طی جلسهای در خانه فرزند مؤسس حوزه، مرتضی حائری (م ۱۳۶۴)، درباره چگونگی اداره حوزه و پرداخت شهریه به حوزویان تبادل نظر کردند. در این نشست، سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری پرداخت شهریه حوزه را بر عهده گرفتند؛ ولی امامخمینی در این مقطع به این دلیل که از ورود به عرصه مرجعیت پرهیز میکرد، از دخالت در مسئله شهریه امتناع ورزید [۱۳] (ببینید: مرجعیت امامخمینی).
شکلگیری و نقش شهریه امامخمینی
پس از رحلت بروجردی، امامخمینی تمایلی به مرجعیت نداشت؛ اما وقتی در سال ۱۳۴۲ رهبری قیام ضد محمدرضا پهلوی و رژیم سلطنتی و در رأس آن، مبارزه با امریکا و اسرائیل را بر دوش گرفت، به صورت طبیعی مردم به سوی ایشان روی آوردند و وجوه شرعی و هدایا و نذورات، از سرتاسر ایران، بهویژه بازار تهران و اصفهان و مشهد و تبریز برای ایشان ارسال میشد و بدینگونه ایشان پرداخت شهریه به طلاب و فضلا را آغاز کرد [۱۴].
در آغاز ورود امامخمینی به نجف، به علت محدودیتهای رژیم پهلوی در فرستادن وجوه مالی مردم به ایشان، پرداخت شهریه ایشان آسان نبود؛ اما پس از ابداع راههایی برای فرستادن آنها از طرف وکلا و مقلدان ایشان، شهریه ایشان در نجف آغاز شد [۱۵]؛ چنانکه نخست، شهریه به صورت تقسیمی پرداخت شد [۱۶]؛ اما چند ماه پس از استقرار در نجف، وجوه شرعی، مستمر و مرتب، در قالب شهریه داده میشد. شهریه ماهانه از سه دینار آغاز شد و تا سال ۱۳۵۷ به پنجاه دینار در ماه رسید که از شهریه پرداختی دیگر مراجع بیشتر بود [۱۷]. شهریه امامخمینی در قم نیز از ماهیانه صد ریال شروع شد [۱۸] و تا سال ۱۳۵۷ در مجموع از شهریه دیگر مراجع بیشتر بود [۱۹].
شهریه پرداختی امامخمینی را میتوان به اعتباری به سه دسته مشخص تقسیم کرد:
دسته اول، شهریه عمومی و ثابتی بود که به حسب تأهل و تجرد به همه طلاب پرداخت میشد و طلاب مجرد نصف شهریه متأهلان را دریافت میکردند.
دسته دوم، شهریه مناسبتی بود؛ بدین صورت که وقتی ارسال وجوه شرعی از ایران بیشتر میشد و از مبلغ لازم برای شهریه عمومی بالاتر میرفت، امامخمینی دستور میداد آن را در نخستین فرصت به مناسبت اعیاد اسلامی به طلاب و فضلا بپردازند [۲۰].
دسته سوم شهریه ویژه بود که به فضلا و استادان برجسته که نیاز مالی داشتند، اختصاص داشت و در وقتهای ضروری به آنها پرداخت میشد؛ مثلاً ایشان برای درمان بیماری میرزاجواد تبریزی و به کاظم تبریزی که در آن زمان از مدرسان فاضل نجف بود و شاگردان بسیاری در درس ایشان حاضر میشدند، به دلیل نیاز مبرم، مبلغ بسیاری پرداخت کرد [۲۱]. نیز ایشان پیش از اینکه در قم شهریه عمومی را آغاز کند، به برخی شاگردان فاضل و کوشا، مساعدتهای ویژهای در حدود دویست یا سیصد تومان میکرد [۲۲].
امامخمینی در مرداد ۱۳۴۲ زمانی که در داوودیه تهران در حالت اقامت اجباری و حصر بود، در نامهای به فرزند خود سیدمصطفی خمینی ضمن راهنمایی درباره پرداخت شهریه طلاب اصفهان، به وی وکالت داد که وجوه قم را دریافت کند و آن را برای پرداخت شهریه طلاب قم نگه دارد [۲۳]. ایشان در ۱۹ آبان ۱۳۴۳؛ یعنی شش روز پس از تبعید به ترکیه نیز در نامهای به وی او را در پرداخت شهریه، وصی خویش قرار داد و در همان نامه، پرداخت شهریه و متمم آن (ذغال) را که از لوازم ضروری آن روز زندگی طلاب بود، به وی گوشزد کرد [۲۴].
با تبعید سیدمصطفی، امامخمینی نامههای متعددی به سیداحمد خمینی نوشت و درباره چگونگی پرداخت و تأمین شهریه توضیحاتی میداد [۲۵] و با فرستادن نامههایی به سیدمرتضی پسندیده درباره افزایش شهریه، اقدامات لازم را یادآور میشد [۲۶]. پسندیده پس از تبعید سیدمصطفی خمینی، نماینده تامالاختیار امامخمینی در ایران بود [۲۷] و پس از تبعید او از قم، برای مدتی محمدصادق کرباسچی تهرانی به عنوان نماینده امامخمینی معرفی شد؛ اما تبعید او موجب شد از آن پس نام نماینده امامخمینی پنهان بماند و کسانی که قصد پرداخت پول به امامخمینی را داشتند، آن را به یاران و اطرافیان قابل اعتماد ایشان پرداخت کنند و از آن طریق به نماینده ایشان برسد. روی قبضهای رسید نیز نام نماینده یا وکیل امامخمینی نوشته نمیشد تا مدرکی به دست دولت نیفتد [۲۸].
شهریه امامخمینی بهویژه در سالهای اقامت در نجف، تأثیر آشکاری از نظر اقتصادی و فرهنگی در میان طلاب و فضلا داشت و وضعیت زندگی آنان را دگرگون ساخت و آنان توانستند تا حدودی نیازهای اولیه مادی خود را تأمین کنند و از عسرت و تنگدستی در آیند [۲۹]. تحول دیگر این بود که پیش از ورود ایشان به نجف، طلاب و فضلای افغانی و هندی و پاکستانی همیشه نصف شهریه طلاب ایرانی و عرب را دریافت میکردند؛ ولی ایشان به همه طلاب، بدون در نظر گرفتن ملیت آنها شهریه میداد و با حذف شیوه تبعیضآمیز موجب تأثیرات فرهنگی مثبتی در فضای عمومی حوزه نجف شد [۳۰].
محدودیتها
در سالهای مبارزه، عوامل رژیم پهلوی از برقراربودن شهریه امامخمینی احساس خطر میکردند و مصمم بودند از پرداخت آن جلوگیری کنند. اسنادی از گزارشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در سال ۱۳۴۵ که درباره جمعآوری پول برای امامخمینی و فهرست افرادی که به این کار اقدام میکنند، تهیه شده است، به وضوح این نگرانی را نشان میدهد [۳۱]. این نگرانی در اسناد شهربانی نیز بازتاب یافته است؛ ازجمله رئیس ساواک در نامهای به رئیس شهربانی در نهم آبان ۱۳۴۴پس از ورود امامخمینی از ترکیه به عراق اعلام کرد عناصری از طرفداران ایشان ضمن تلاشهایی ازجمله جمعآوری پول و اعزام پیک به عراق در پوشش زیارت با ایشان تماس گرفته و در آینده با بر قراری ارتباط لازم اقداماتی خلاف مصالح رژیم در داخل و خارج کشور انجام خواهند داد و از شهربانی خواسته است هر گونه اطلاعاتی دراینباره به ساواک اعلام شود [۳۲]. در جلدهای سوم، چهارم و پنجم این اسناد در معرفی وکلا، مقسمان شهریه، اسامی کسانی که به امامخمینی وجوه شرعی پرداخت میکردند و نیز چگونگی فرستادن آن به عراق اسناد زیادی آمده است [۳۳].
از سوی دیگر، مأموران ساواک در قم به ساواک مرکزی پیشنهاد کردند در نخستین فرصت مقسّمان شهریه امامخمینی دستگیر شوند تا رعب و وحشت در میان آنان افتد و از کار خود منصرف شوند [۳۴]. روز سهشنبه ۲۲ آبان ۱۳۴۶ مأموران این سازمان به خانه امامخمینی در قم یورش بردند و همه اسناد و وسایل و دفتر شهریه را ضبط و توقیف و سیداحمد خمینی و علیاکبر اسلامی و حسن صانعی را نیز بازداشت کردند [۳۵]؛ اما با وجود فشارهای ساواک، متصدیان شهریه امامخمینی در جلسهای چارهاندیشی کردند و از هر شهری یک روحانی برگزیدند و شهریه طلاب آن شهر را به وسیله او پرداختند و این اقدام خود فشار دوچندان ساواک را به دنبال داشت [۳۶]؛ چنانکه گزارشهای متعددی از ساواک، حاکی از دقت و پیگیری مأموران رژیم در شناسایی نمایندگان امامخمینی در مناطق مختلف، احضار آنان به ساواک و بازجویی درباره این مسئله است [۳۷].
برای ارسال پول به نجف در برابر تلاش رژیم پهلوی، دستاندرکاران بیت امامخمینی تدابیر مقتضی اندیشیدند؛ به این صورت که وجوه شرعی را یا به نام نصرالله خلخالی، از علمای سرشناس نجف، میفرستادند که ساواک به او حساسیت نداشت [۳۸] یا در شهرهای کویت، مکه، مدینه و کشورهای اروپایی به دست نمایندگان امامخمینی میرساندند تا از طریق آنان در اختیار ایشان قرار گیرد. بخش دیگری از وجوه به وسیله زائران عتبات به دفتر امامخمینی در نجف میرسید [۳۹]. بدین وسیله پرداخت شهریه ایشان در نجف، البته با اندکی تأخیر ادامه یافت. در ایران نیز مدتی شهریه ایشان به نام میرزااحمد آشتیانی، یکی از علمای برجسته و مورد احترام تهران که چند سال هم از امامخمینی مسنتر بود، پرداخت شد و ساواک را کاملاً در سردرگمی قرار داد [۴۰] (ببینید: میرزااحمد آشتیانی).
ساواک که از افزایش شهریه امامخمینی نگران بود و آن را عاملی برای افزایش طرفداران ایشان تلقی میکرد، در گزارشهای خود تأیید کرده است شهریهای که به نام آشتیانی پرداخت میشود و بهتدریج افزایش مییابد، متعلق به امامخمینی است [۴۱]. این اسناد در خرداد ۱۳۵۷، افزایش شهریه امامخمینی را که حتی به سیزده برابر شهریه برخی مراجع در ایران رسید، دهنکجی به رژیم تلقی کردهاند [۴۲]. قدردانی و سپاسگزاری امامخمینی از حسن صانعی در اسفند ۱۳۶۷، به عنوان مسئول اداره شهریه طلاب که برای استمرار شهریه سختیهای فراوانی از سوی رژیم پهلوی متحمل شده [۴۳] اشاره به تنگناها و فشارها از سوی رژیم دراینباره دارد.
الزامات و شرایط
شهریه امامخمینی به لحاظ گستره جغرافیایی، در سالهای مبارزه و تبعید ایشان، افزون بر حوزههای علمیه قم و نجف و سامرا، شامل طلاب و فضلای شهرها و استانهای تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، کرمانشاه، آذربایجان شرقی و غربی و طلاب کشورهای لبنان، پاکستان و سوریه نیز میشد [۴۴].
سیدمرتضی پسندیده (برادر امامخمینی)، شهابالدین اشراقی (داماد امامخمینی)، علیاکبر اسلامی تربتی، احمد آشتیانی و محمدصادق کرباسچی (تهرانی) و خادمی قمی در قم، نصرالله خلخالی در نجف، حسن صانعی در قم و تهران، سیدمحمدصادق لواسانی در تهران، حسینعلی منتظری در اصفهان، سیدعبدالحسین دستغیب، بهاءالدین محلاتی و صدرالدین حائری در شیراز، عبدالجلیل جلیلی در کرمانشاه، محمدصادق خلخالی در خلخال، عباس محفوظی و علوی در رشت، محمدرضا محامی در مشهد [۴۵] و محمد شریعت اصفهانی مشهور به شیخالشریعه در پاکستان [۴۶] ازجمله مسئولان و مقسّمان شهریه ایشان در مناطق مختلف به شمار میرفتند. به گزارش ساواک، چنانچه وجوهات جمعآوریشده، به مبلغ قابل توجهی میرسید، به وسیله نمایندگان عبدالجلیل جلیلی، از کرمانشاه و مرز خسروی به عراق فرستاده میشد [۴۷].
سیره امامخمینی در پرداخت شهریه به طلاب این بود که در تمام مراحل، عزت نفس آنان حفظ شود و بیجهت در برابر کسی خضوع نکنند [۴۸]؛ به همین سبب در گزینش مسئولان و مقسّمان شهریه دقت میکرد که افراد متخلق، متواضع و متین دستاندرکار امر شهریه باشند [۴۹]. از مجموع نزدیک به پنجاه نامهای که امامخمینی درباره شهریه به فرزندان و مسئولان دفتر خود نوشته است، بهروشنی میتوان پی برد که ایشان اهتمام ویژهای به بهبود وضع معیشتی طلاب و فضلا داشته است [۵۰].
امامخمینی اعضای دفتر خویش را همواره از ورود به برخی حواشی منع میکرد و بر این عقیده بود که وجوه شرعی، جزو اموال شخصی کسی نیست تا متصدی آن در قبالش از مردم توقع بیجا داشته باشد [۵۱]؛ چنانکه وقتی مسئول مالی دفتر ایشان در نجف، به سبب رفتار نادرست یک طلبه با امامخمینی شهریه او را قطع کرد، از کار وی بسیار ناراحت شد و دستور برقراری شهریه آن طلبه، بدون فوت وقت و نیز عذرخواهی از او را صادر کرد [۵۲]. همچنین وقتی فرزند ایشان سیدمصطفی به ایشان پیشنهاد کرد مبلغ ویژهای به طلاب انقلابی اختصاص دهد، ایشان نپذیرفت [۵۳] و هنگامی که اطلاع یافت در قم، سیداحمد خمینی به دلیل رفت و آمد طلاب و فضلای انقلابی به بیت امامخمینی، تصمیم گرفته است مبلغی به آنان اختصاص دهد، در نامهای توبیخآمیز، او را از این کار برحذر داشت [۵۴].
در پرداخت شهریه، مراجع تقلید معیارهای متعدد و متفاوتی مقرر میکردند؛ مانند قبولی در امتحان، تفاوت مجردها و متأهلها، تفاوت مبالغ پرداختی بر اساس رتبههای تحصیلی، یعنی مقدمات و سطح متوسط و سطح عالی و نیز تقسیم طلاب به عرب و ایرانی و غیر آنان اما امامخمینی معیار اخیر را نپذیرفت و آن را در پرداخت شهریه اعمال نکرد.
ایشان در پرداخت شهریه، به احراز اشتغال به تحصیل طلاب و اهتمام به ادامه آن و همچنین دیگر شرایط طلبگی حساسیت ویژه داشت [۵۵]؛ چنانکه برخی اسناد ساواک در سال ۱۳۴۳ از قطع شهریه امامخمینی به شماری از طلاب حوزه علمیه که در جلسه درس حاضر نشده و در دانشگاه یا مؤسسات دولتی مشغول به تحصیل یا کار بودند، گزارش میدهد. این اسناد همچنین مدعی است امامخمینی با فرستادن فهرستی از نام این طلاب برای سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری، از آنان نیز خواسته است شهریه این افراد را قطع کنند [۵۶]. ایشان در حوزه علمیه نجف نیز برای پرداخت شهریه دستور داد از طلاب امتحان گرفته شود [۵۷].
به گزارش ساواک در سال ۱۳۴۷، امامخمینی حقوق ماهیانه هفتاد درصد محصلان علوم دینی حوزههای علمیه نجف اشرف، کربلا، کاظمین، سامرا و نیز شهریه اکثر طلاب شهرهای قم، مشهد و تهران را مرتب و بهموقع پرداخت میکرد [۵۸]. این اسناد در سال ۱۳۵۴، تأکید میکند که نمایندگان امامخمینی که وجوه شرعی را جمعآوری میکنند و تعداد قابل ملاحظهای در سطح کشور هستند، اجازهنامه کتبی از شخص ایشان دارند. اغلب این نمایندگان که از نظر ساواک شناختهشده نیستند، از سایر مراجع نیز اجازهنامه دارند [۵۹].
وصیت به انتقال وجوه موجود
امامخمینی برای مصرف درست وجوهات شرعی و جلوگیری از هر گونه تصرّف نابجا در آن، در ۱۸ آذر ۱۳۵۶ در نامهای حبیبالله اراکی، غلامرضا رضوانی خمینی، سیدعباس خاتم یزدی و سیدجعفر کریمی را در امور مربوط به شهریه، وصی خود قرار داد و در آن یادآور شد تمام وجوهی که نزد ایشان و نزد نصرالله خلخالی است، وجوه شرعی است و در شمار اموال شخصی که مربوط به ورثه شود، نیست [۶۰].
از سوی دیگر، امامخمینی چند روز پیش از درگذشت، به صورت شفاهی به فرزند خود، سیداحمد خمینی، وصیت کرد تمام پولهایی که در بانکها و در خانه دارد، وجوه شرعی است و باید پس از ایشان در اختیار اعضای شورای مدیریت حوزه، به ریاست محمد فاضل لنکرانی قرار گیرد تا به عنوان شهریه به طلاب و روحانیان پرداخت شود. سیداحمد خمینی بیدرنگ پس از درگذشت ایشان، طی اطلاعیهای اعلام کرد از این پس دفتر امامخمینی وجوه شرعی نمیپذیرد و کسی برای پرداخت وجوه شرعی به این دفتر یا دفاتر نمایندگان ایشان در استانها و شهرستانها مراجعه نکند [۶۱]. وی در ادامه مبالغ موجود در حسابهای امامخمینی در بانکها را به شمارهحساب شورای مدیریت حوزه، نزد بانک ملی قم انتقال داد و بخشی از وجوه را که در خانه امامخمینی بود، به صورت نقدی به شورای مدیریت حوزه علمیه قم فرستاد و از مجموع وجوه بهجایمانده به مدت دو سال و سه ماه، شهریه به طلاب پرداخت شد [۶۲].
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۲۲.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۸۹۰.
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ت ۳/۲۸۵ ـ ۲۸۶.
- ↑ فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ۵۱۱.
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ت ۸/۵۰۵.
- ↑ دوانی، مفاخر اسلام، ت ۸/۳۹۰.
- ↑ واعظزاده، بودجه حوزه، ۱۸۲؛ حوزه، بودجه حوزه سامرا، ۱۱۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۹۴ ـ ۴۹۵.
- ↑ واعظزاده، بودجه حوزه، ۱۸۳ ـ ۱۸۴.
- ↑ بدلا، هفتاد سال خاطره، ۸۱؛ نیکوبرش، بررسی عملکرد سیاسی آیتالله حائری، ۶۷ ـ ۶۸.
- ↑ بروجردی، خاطرات چاپشده در حریم امام، ۲۳.
- ↑ صابری، خاطرات، ۷۶؛ عراقچی، خاطرات، ۸۷.
- ↑ عراقچی، خاطرات، ۲۰۲؛ یزدی، خاطرات، ۳۵۷.
- ↑ یزدی، خاطرات، ۳۵۸.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲۹ ـ ۳۰.
- ↑ امامی، خاطرات، ۱/۷۶.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۱۶؛ قوچانی، خاطرات، ۱/۱۵۱.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۱۱۴ ـ ۱۱۵.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۱۶.
- ↑ پسندیده، یاران امام، ۳۴۵.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۱۹.
- ↑ گرامی، خاطرات، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ ـ ۴۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۹۱، ۲۳۲، ۳۲۸ و ۳۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۹۰ و ۳۵۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۰/۲۸۸ و ۳۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۹ ـ ۴۰۰.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۱۲۰.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۶؛ بجنوردی، ۳۵۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۶/ ۳۷۰ ـ ۳۷۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۳/۲۴۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۳/۴۰۱؛ ۴/۱۹، ۳۸۷ و ۵/۱۹۵ ـ ۲۰۱، ۳۱۲ ـ ۳۱۴.
- ↑ انصاری، مهاجر قبیله ایمان، ۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۹۵؛ انصاری، مهاجر قبیله ایمان، ۷۷ ـ ۷۸؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۷۶.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۳۷۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۱۸۷ ـ ۱۹۶، ۱۹۸ ـ ۲۱۱، ۲۱۶ ـ ۲۱۸.
- ↑ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۲/۳۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۰/۱۰۵، ۱۱۰ و ۱۱۴.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۹۱ ـ ۱۹۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۲۳۰ ـ ۲۳۱؛ ۱۸/۵۲۶ ـ ۵۳۵، ۵۳۷ ـ ۵۳۹ و ۵۴۱ ـ ۵۴۳ و ۱۹/۱۰۲ ـ ۱۰۳، ۱۰۸ ـ ۱۰۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۹/۲۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۱۹، ۱۳۳، ۱۶۲ و ۱۷۳.
- ↑ پسندیده، یاران امام، ۱۴۵، ۳۹۹، ۴۱۳ و ۴۲۶؛ امامخمینی، ۲/۸۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۹/۴۵۱؛ ۱۰/۱۱۴ و ۲۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۷۱ و ۳/۱۶۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۹/۴۵۱.
- ↑ محمدی گیلانی، خاطره، ۵/۱۳۱.
- ↑ محمدی گیلانی، خاطره، ۵/۱۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۵۲؛ ۳/۱۹۴ و ۲۱/۵۰۸.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۲۰.
- ↑ بنیفضل، خاطرات، ۱۱۵.
- ↑ خاتم یزدی، خاطرات، ۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۳۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۹۴؛ کریمی، بیست و پنج سال در کنار امام راحل، ۶۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۶/۲۷۱ ـ ۲۷۲، ۲۷۵ ـ ۲۸۰.
- ↑ یوسفی، مصاحبه، ۶/۱۹۰؛ کریمی، بیست و پنج سال در کنار امام راحل، ۴۶، ۶۱ و ۶۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۹/۴۶۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۲۰۵ ـ ۲۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۸۰.
- ↑ فاضل لنکرانی، گفتگو، ۱۲۲ ـ ۱۲۳.
- ↑ فاضل لنکرانی، گفتگو، ۱۲۲ ـ ۱۲۳.
منابع
- ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامی میبدی، سیداسدالله، خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- انصاری، حمید، مهاجر قبیله ایمان، نگاهی به زندگینامه یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- بجنوردی، سیدمحمد، دیدار با آیتالله موسوی بجنوردی، مجله متین، شماره ۵ ـ ۶، ۱۳۷۸ ـ ۱۳۷۹ش.
- بدلا، سیدحسین، هفتاد سال خاطره از آیتالله سیدحسین بدلا، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- بروجردی، محمود، خاطرات چاپشده در حریم امام، شماره ۱۰۶، ۱۳۹۲ش.
- بنیفضل، مرتضی، خاطرات آیتالله مرتضی بنیفضل، به کوشش عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، یاران امام، آیتالله سیدمرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- حوزه، مجله، بودجه حوزه سامرا، شماره ۵۰ ـ ۵۱، ۱۳۷۱ش.
- خاتم یزدی، سیدعباس، خاطرات آیتالله خاتم یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- دوانی، علی، مفاخر اسلام، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- صابری همدانی، احمد، خاطرات آیتالله صابری همدانی، تدوین سیدمصطفی صادقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- عراقچی، علی، خاطرات آیتاللهحاجشیخعلی عراقچی همدانی، به کوشش عبدالرحیم اباذری، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- فاضل لنکرانی، محمد، گفتگو با آیتالله فاضل لنکرانی، مجله حضور، شماره ۱۰، ۱۳۷۴ش.
- فقیهی، علیاصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، صبا، ۱۳۵۷ش.
- قوچانی، محمود، خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- کریمی، سیدجعفر، بیست و پنج سال در کنار امام راحل، خاطرات حضرت آیتالله سیدجعفر کریمی، تدوین رسول جعفریان، قم، مورخ، ۱۳۸۷ش.
- گرامی، محمدعلی، خاطرات آیتالله محمدعلی گرامی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج۱، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، ج۲ تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- محمدی گیلانی، محمد، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، امام در آینه اسناد، سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نیکوبرش، فرزانه، بررسی عملکرد سیاسی آیتاللهحاجشیخعبدالکریم حائری یزدی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- واعظزاده خراسانی، محمد، بودجه حوزه، مجله حوزه، شماره ۴۸، ۱۳۷۰ش.
- یزدی، محمد، خاطرات آیتالله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- یوسفی غروی، محمود، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
پیوند به بیرون
- عبدالرحیم اباذری، شهریه امامخمینی، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۵۳۴-۵۴۰.