برزخ، عالمی میان دنیا و آخرت.

بحث از برزخ در تعالیم اسلامی ریشه در آیات قرآن کریم دارد و در برخی روایات حقایقی از آن عالم بیان ‌شده است که در مقایسه با معنای اصطلاحی حکما، بر برزخ صعودی منطبق است.

حکما عالم مثال و برزخ را به دو قسم نزولی و صعودی تقسیم می‌کنند. برزخ نزولی در قوس نزول عالم و پیش ‌از مرتبه طبیعت است و برزخ صعودی عالم ارواح انسانی بعد از مفارقت از نشئه دنیایی است.

امام‌خمینی عالم برزخ را از جهت براهین عقلی، آیات و روایات ثابت می‌داند. ایشان قائل است قوه خیال، نشئه برزخی است و انکار تجرد خیالی، مستلزم بطلان بقای نفوسی است که به مرتبه عقل نرسیده‌اند. ایشان با توجه به دو قوس نزول و صعود، عالم مثال را به دو قسم منفصل و متصل تقسیم می‌کند و خیال منفصل را همان عالم برزخ بین عالم عقل و عالم ماده می‌داند.

امام‌خمینی در تبیین تکامل برزخی، موجودات را به دو قسم ثابت و متغیر تقسیم کرده و ترقی و تکامل را در عالم برزخ غیر از ترقی و تکامل را در عالم طبیعت و تکامل در برزخ را به‌ معنای زیادت درجات می‌داند؛ از این‌ رو افرادی که به تجرد عقلی کامل نمی‌رسند و از دنیا می‌روند، در عالم برزخ با حرکت جوهری برزخی تکامل خود را ادامه می‌دهند.

مفهوم‌شناسی

برزخ از ریشه «بَرَزَه» به معنای جداکننده دو چیز[۱] و فاصل و حایل میان دو چیز از یکدیگر[۲] است. در اصطلاح کلامی و متون دینی به فاصله میان مرگ تا روز قیامت[۳] و در اصطلاح فلسفی به عالمی که حد وسط عالم عقول و عالم طبیعت است، برزخ گفته می‌شود.[۴]

امام‌خمینی نیز به این معنای اصطلاحی اشاره کرده‌است.[۵] از عالم برزخ با نام‌های عالم قبر، عالم مثال، خیال منفصل، ارض حقیقت، اقلیم هشتم، مُثُل معلقه و خیال کل نیز یاد می‌کنند[۶] البته عالم مثال، با مُثُل افلاطونی فرق دارد؛ زیرا مُثُل افلاطونی، همان عالم عقول عرضی و ارباب انواع هستند که فوق عالم مثال واقع شده‌اند،[۷] اما برزخ در اصطلاح شیخ اشراق به جسم یا جسمانی که جوهری ظلمانی است، گفته می‌شود.[۸] (ببینید: عوالم هستی)

پیشینه و حقیقت

بحث از برزخ در تعالیم اسلامی، ریشه در آیات قرآن کریم دارد[۹] و در برخی روایات حقایقی از آن عالم بیان شده‌است که در مقایسه با معنای اصطلاحی حکما، بر برزخ صعودی منطبق است و از آن به عالم قبر تعبیر شده‌است،[۱۰] البته مراد از قبر بُعد ملکوتی آن است که برای انسان با مرگ آغاز می‌شود.[۱۱] اعتقاد به برزخ مورد توجه مسلمانان بوده، تا آنجایی که ایمان به آن از ضروریات دین شمرده شده‌است،[۱۲] گرچه گروهی از معتزله و خوارج وجود عالم برزخ را نپذیرفته‌اند.[۱۳] بنابر برخی روایات، برزخ، نمونه و مثالی از قیامت است و نسبت آن با قیامت، همانند نسبت خواب با بیداری است.[۱۴] امام‌خمینی تفاوت برزخ با قیامت را در این می‌داند که در برزخ اُنس به طبیعت باقی است، با ظهور عالم غیب، توجهات و انس به عالم طبیعت قطع می‌شود و در اینجا قیامت کبری برپا می‌گردد.[۱۵]
متکلمان در اثبات برزخ، به دلایلی از قرآن کریم[۱۶] و روایات[۱۷] استناد کرده‌اند. آنان معتقدند ارواح آدمیان پس از مرگ در آنجا به‌سر می‌برند.[۱۸] برخی از حکما این امر را از طریق تجرد خیالی و نفسانی اثبات کرده‌اند.[۱۹]
امام‌خمینی عالم برزخ را از جهت براهین عقلی، آیات و روایات ثابت می‌داند. ایشان قائل است قوه خیال، نشئه برزخی است و انکار تجرد خیالی، مستلزم بطلان بقای نفوسی است که به مرتبه عقلی نرسیده‌اند[۲۰] و عالم برزخ بنفسه موجود است؛ اما نسبت به موجود طبیعی که در ارتقای وجودی خود به مرتبه تجرد برزخی نرسیده‌است، فعلیت ندارد؛ از این‌رو ایشان برخی از روایات را که می‌گویند بهشت و جهنم به واسطه اعمال انسان ایجاد می‌شوند، بر این معنا حمل می‌کند که نعمت‌های بهشتی پیش از عمل موجود نیستند.[۲۱] (ببینید: قیامت)

ویژگی‌های حیات برزخ

از ویژگی‌های عالم برزخ، حیات شبه‌جسمانیِ آن است. در آیات قرآنی[۲۲] شواهدی وجود دارد که بدن برزخی غیر از بدن دنیایی است و هیئتی مشابه آن دارد.[۲۳] برخی از متکلمان امامیه بر این باورند که ارواح در عالم برزخ، بدن‌هایی شبیه بدن دنیوی خود دارند،[۲۴] البته این عقیده از روایات متعددی[۲۵] برمی‌خیزد که گویای آن است که روح در عالم برزخ با قالب مثالی که با آن عالم سنخیت دارد، سیر خود را ادامه می‌دهد و رنج و لذت را همانند دنیا درک می‌کند.[۲۶]
امام‌خمینی نیز معتقد است هر یک از نفوس انسانی با حرکت جوهری بدن مثالی متناسب با خود را در عالم مثال دارا خواهد بود و بدن‌های برزخی، از لوازم ایجادشده نفوس و به آنها متکی‌اند،[۲۷] برخلاف اشراقیان که بدن‌های برزخی و دنیوی را از پیش مهیاشده می‌دانند که به محض رهایی نفوس از بدن دنیوی، بدن‌های برزخی به آنها می‌پیوندند.[۲۸] (ببینید: معاد) از آنجاکه بدن‌های مثالی در این عالم همان بدن است و جسم برزخی غیر از جسم دنیوی نیست و کامل‌تر و لطیف‌تر است، این جسم طبیعی است که ترقی می‌کند و وارد نشئه برزخی می‌شود.[۲۹] (ببینید: جسم) یکی دیگر از ویژگی‌های حیات برزخ که از روایات برداشت می‌شود[۳۰] اعمال و آثار مترتب بر عمل است که در برزخ عاید شخص می‌شود. دربارهٔ بهشت و جهنم برزخیِ مؤمنان و کافران، در کتاب‌های روایی، روایات بسیاری نقل شده‌است.[۳۱] امام‌خمینی با تأیید این مطلب، منشأ آن را ظهور ملکوت اخلاق ذمیمه در برزخ و قیامت معرفی می‌کند.[۳۲]

برخی متکلمان بر این عقیده‌اند که دوزخ و عذاب در برزخ، مربوط به ادراکات و صورت‌هایی در نفس است که از باطن نفس، به واسطه ملکاتی که پیدا کرده، نشئت می‌گیرد و فرد با همین صورت‌های ناهنجار، در آخرت عذاب می‌شود.[۳۳] امام‌خمینی این نظر را نمی‌پذیرد و معتقد است عذاب برزخی با همان صورت‌های خارجی اخروی که نفس ایجاد می‌کند، واقع می‌شود و نفس با ترک عالم طبیعت، ترقی می‌کند و قوی‌تر می‌شود و انشای نفس که در عالم طبیعت به شکل صورت‌های ذهنی بوده، در آخرت ظهور خارجی می‌یابد.[۳۴] ایشان در بیان توقف افراد در عالم برزخ بر این باور است که برزخ همان بقای اُنس به طبیعت است. وقتی این انس تمام شد و توجهات به دار طبیعت قطع گردید، در این صورت تمام‌شدن اُنس همان قیامت کبری است؛ پس برزخ هر کس با برزخ دیگر افراد متفاوت است؛ هرچند منافاتی با این ندارد که همه در قیامت جمع شوند؛ زیرا در عالم آخرت، مکان و زمان و غیبت نیست تا بُعد و موجباتِ عدمِ حضور حاصل شود، بلکه همه جمع‌اند و آنجا فوق مکان و زمان است.[۳۵] بر این اساس میزان در طولانی‌شدن مدت برزخ برای اشخاص، تعلقات آنان به دنیاست و این تعلقات هرچه کمتر باشد، توقف انسان در برزخ کمتر و قبر او روشن‌تر و وسیع‌تر می‌شود.[۳۶]

اقسام برزخ

حکما عالم مثال و برزخ را به دو قسم نزولی و صعودی تقسیم می‌کنند. برزخ نزولی در قوس نزول عالم و پیش از مرتبه طبیعت است که فیض از عالم عقل آغاز می‌شود و به عالم مثال و بعد به عالم طبیعت می‌رسد. برزخ نزولی عالمی مستقل و قائم به ذات است[۳۷] این عالم، منشأ موجودات عالم شهادت و محل گرفتن عهد و میثاق ربوبیت است که از آن در اصطلاح شرع به عالم ذر و گاهی به عالم ملائکه یاد می‌شود.[۳۸]
هنگامی که موجودات عالم طبیعت با حرکت جوهری، سیر کمالی را به سوی عالم عقل طی می‌کنند، برزخ صعودی آغاز می‌شود. این عالم، واسطه میان عالم طبیعت و عالم عقل است و صورت‌های اعمال و نتیجه کارهای انسان در این عالم است.[۳۹] اهل معرفت برزخ نزولی را غیب امکانی و برزخ صعودی را غیب محالی می‌نامند،[۴۰] زیرا در برزخ نزولی، امکان تحقق حقایق برزخی در عالم ماده وجود دارد؛ البته به معنای تجلی مادیِ آنچه در برزخ یا مثال منفصل تحقق دارد، نه اینکه با همان ویژگی‌های برزخی در عالم ماده تحقق یابد، برخلاف برزخ صعودی که در آن امکان بازگشت حقایق مثالی به عالم دنیا نیست؛ به همین جهت شهود حقایق در برزخ صعودی، سخت‌تر از برزخ نزولی است و شهود بسیاری از عرفا، از حقایق برزخ نزولی است که در عالم ماده جلوه کرده‌است؛ امّا اندکی از ایشان حقایق برزخ صعودی را شهود می‌کنند.[۴۱]
عالم مثال در تقسیمی دیگر به دو قسم «منفصل» که منطبق بر همان برزخ نزولی و صعودی است[۴۲] و «متصل» که همان عالم خیال در نفس انسانی و منشأ رؤیا در انسان است، تقسیم می‌شود.[۴۳] امام‌خمینی نیز با توجه به دو قوس نزول و صعود[۴۴] عالم مثال را به دو قسم منفصل و متصل تقسیم می‌کند و خیال منفصل را همان عالم برزخ بین عالم عقل و عالم ماده می‌داند.[۴۵] ایشان همانند ملاصدرا[۴۶] معتقد است نفس انسانی در عالم طبیعت نیز دارای سه نشئه طبیعی، برزخی و عقلی است و حدوث نفس از نشئه طبیعی آغاز می‌شود (ببینید: نفس) و با ظهور قوه لامسه ادامه می‌یابد[۴۷] و سپس با حرکت جوهری، به سیر خود ادامه می‌دهد. سرانجام طبیعت را رها کرده و نشئه برزخی آن کامل می‌شود[۴۸] اگرچه بنابر نظر ایشان، عالم مثال برای موجودی که هنوز مرتبه خیالی پیدا نکرده، موجود نیست؛ بلکه به واسطه حرکت جوهری این مرتبه برای او حادث می‌شود[۴۹] در این حرکت، بسیاری از افراد در حد برزخیت باقی می‌مانند و افراد کمی به مرتبه تجرد عقلی می‌رسند و می‌توانند قوس صعود را کامل کنند.[۵۰] امام‌خمینی تأکید می‌کند در قوس صعود رسیدن به عالم عقول، به معنای ازدست‌دادن بدن برزخی نیست، بلکه افرادی که به این مرتبه می‌رسند، بدن برزخی و قوای آن را حفظ می‌کنند و از خوردن، نوشیدن، تکلّم و مانند آنها بهره‌مند می‌شوند.[۵۱] (ببینید: عوالم هستی)

اثبات عالم مثال

ازجمله مباحث مهم فلسفه، مسئله اثبات عالم مثال، به‌خصوص عالم مثال نزولی و اثبات تجرد خیالی نفس برای انسان و دیگر حیوانات است. در میان حکمای اسلامی، میرداماد و لاهیجی وجود این عالم را منکر شده‌اند[۵۲] و بر این باورند نخست ثبوت صورت‌های مقداری قائم به‌ذات، در عالم مثال بدون دلیل و برهان است و دوم ثابت شده که هرچه قابل قسمت باشد نیاز به وجود ماده دارد؛ از این‌رو صورت‌های مقداری بدون ماده در آن عالم محال می‌باشد.[۵۳] شیخ اشراق ضمن اذعان به وجود عالم مثال نزولی، با مطرح‌کردن ادله‌ای کوشیده‌است وجود آن را با قاعده امکان اشرف به اثبات برساند.[۵۴] ملاصدرا نیز براهین چندی برای اثبات آن اقامه کرده‌است.[۵۵] امام‌خمینی نیز به دنبال شیخ اشراق و ملاصدرا، از طریق قاعده امکان اشرف، به اثبات این عالم پرداخته‌است؛ به این بیان که معلول مادون به‌طور مستقیم از علت عالی صادر نمی‌شود، بلکه فیض از عالم مثال که در قوس نزول میان دو عالم مجردات و مادی قرار دارد، عبور می‌کند و به انسان می‌رسد.[۵۶]

تکامل برزخی

تکامل برزخی از مسائل مهم فلسفی کلامی و عرفانی است که در آیات قرآن کریم[۵۷] و روایات[۵۸] به آن توجه شده‌است. به اعتقاد حکما حرکت به معنای تغییر و خروج از قوه به فعل تنها در عالم ماده تصویرپذیر است؛ اما در مجردات قابلیت حرکت وجود ندارد.[۵۹] از این جهت این محذور قابل طرح است که حرکت مشروط به ماده و حالت بالقوه است و بدون آن حرکت معنا ندارد و به تبع آن تکاملی نیز در برزخ وجود نخواهد داشت،[۶۰] بنابر نظر ملاصدرا منظور از تکامل همان ترقی شیء از مراتب پایین به مراتب بالا به سوی حق‌تعالی است. او بر این باور است که تکامل برزخی به سبب معرفت و نورانی‌کردن باطن است[۶۱] پس برزخ دار حیات و وجودش، وجود ادراکی است.[۶۲]
امام‌خمینی نیز در تبیین تکامل برزخی موجودات را به دو قسم ثابت (مجرد) و متغیر تقسیم کرده و قائل است ثابت‌بودن ذات حق‌تعالی موافق مشرب عرفانی است که هیچ تغییر و حرکتی در ذات کبریایی او راه ندارد؛ همچنین موجودات امکانی از آن جهت که منتسب به اویند، همین شرایط را دارند؛ اما از جهت امکان و حقیقت ذات و هویت‌شان متغیر و بلکه ماهیت‌شان قابل تبدیل است و حقیقت‌شان از نیستی به سوی هستی پیوسته در حال تبدیل و تغییر است.[۶۳] ایشان عالم کون و فساد و ماده و دنیا را دار تغییر و تصرم می‌داند[۶۴] به گونه‌ای که تمام موجودات در حال تغییر و دگرگونی‌اند، بلکه حیات امکانی ملازم با حرکت آنهاست[۶۵] و این حرکت، تجدد و تبدل، مختص عالم ماده است.[۶۶] ایشان ترقی و تکامل را در عالم برزخ غیر از ترقی و تکامل در عالم طبیعت و تکامل در برزخ را به معنای زیادت درجات می‌داند[۶۷] از این‌رو افرادی که به تجرد عقلی کامل نمی‌رسند و از دنیا می‌روند، در عالم برزخ با حرکت جوهری برزخی تکامل خود را ادامه می‌دهند.[۶۸] در این دیدگاه اگرچه در عالم برزخ ماده و جسم به مفهوم عنصری و طبیعی وجود ندارد، اما اصل جسمیت در عالم برزخ وجود دارد[۶۹] به این معنا که جسم طبیعی بر اثر حرکت جوهری به‌تدریج به جسم لطیف برزخی تبدیل می‌شود و این جسم در برزخ، ظل نفس است و به عنوان بستر و زمینه‌ساز تکامل برزخی نقش ایفا می‌کند.[۷۰]

پانویس

  1. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۱۸.
  2. فراهیدی، العین، ۴/۳۳۸؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۴/۲۶۰.
  3. سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۳۱۶.
  4. میرداماد، جذوات و مواقیت، ۶۲؛ حسینی اردکانی، مرآت الاکوان، ۵۱۹.
  5. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۶۰–۴۶۱؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، ۸۳؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۱۲.
  6. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۲۳۰؛ کربن، ارض ملکوت، ۳۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.
  7. شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۴۶۹؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۲۴۶–۲۴۷.
  8. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۲/۱۰۷–۱۰۸؛ قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۲۹۴–۲۹۵؛ سبزواری، شرح الاسماء الحسنی، ۴۸۹.
  9. یس، ۵۱–۵۲؛ مؤمنون، ۱۰۰.
  10. مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۷۰.
  11. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۹۰ و ۲۱۸؛ امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۴۰؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۰.
  12. صدوق، الاعتقادات، ۵۸؛ صدوق، الامالی، ۲۹۵ و ۳۳۹؛ مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۶–۷۷؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۹۳؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱۱.
  13. اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ۴۳۰؛ قاضی‌عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، ۴۹۳؛ ← علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۲۴–۴۲۵.
  14. کلینی، الکافی، ۳/۲۳۸ و ۲۴۳؛ طباطبایی، الرسائل التوحیدیه، ۲۲۱.
  15. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.
  16. مؤمنون، ۱۰۰.
  17. طوسی، الامالی، ۲۸؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۴۲.
  18. مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۶–۷۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۴۹.
  19. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۲۱۳.
  20. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۸، ۵۴ و ۴۲۸.
  21. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.
  22. نور، ۲۴؛ یس، ۵۱ و ۶۵.
  23. ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۵/۱۳۰؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۲/۱۲۲ و ۱۴/۲۳۹.
  24. مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ۷۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۵۲؛ فیض کاشانی، الشافی، ۹۰۰–۹۰۲.
  25. کلینی، الکافی، ۳/۲۴۵؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۷۰.
  26. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۸/۳۱۱–۳۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ۶/۲۱۷.
  27. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۹۸؛ ۲۰۷ و ۴۱۱.
  28. ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۰–۳۱؛ ← امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴–۵۵.
  29. امام‌خمینی، امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۷ و ۳۸۶.
  30. صدوق، الامالی، ۳۶۵.
  31. کلینی، الکافی، ۳/۲۲۷–۲۳۵.
  32. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۵۹.
  33. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۶/۷۲–۷۷.
  34. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۱–۲۵۶.
  35. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۶۰۰–۶۰۱.
  36. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۳–۱۲۴؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.
  37. ملاصدرا، مجموعه رسائل فلسفی، ۳۰۴؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۲۱؛ آشتیانی، شرح زاد المسافر، ۳۶۰–۳۶۴.
  38. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۵۶ و ۵۱۹.
  39. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۲۲۷.
  40. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۷۸.
  41. قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۰۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴۶؛ آشتیانی، شرح مقدمه قیصری، شرح فصوص الحکم، ۳۶۳.
  42. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۱۱–۳۱۲؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۲۳۹–۲۴۷.
  43. شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۴۵۶.
  44. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۷–۴۱۸.
  45. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۱.
  46. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۷۰.
  47. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۸۷.
  48. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۰۵.
  49. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹–۵۲۰.
  50. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۹۵.
  51. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۱۱.
  52. میرداماد، جذوات و مواقیت، ۶۲–۶۷؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۰۱–۶۰۵؛ آشتیانی، شرح بر زاد المسافر، ۳۸۲–۳۸۵.
  53. لاهیجی، گوهر مراد، ۶۰۳–۶۰۴.
  54. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۴۳۴ و ۲/۱۴۵؛ قطب‌الدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۲۷.
  55. ملاصدرا، العرشیه، ۲۳۷–۲۳۸؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۱۷۸ و ۹/۱۹۱.
  56. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۳۲۵–۳۲۸ و ۴۱۷.
  57. آل عمران، ۱۶۹؛ محمد، ۴–۵؛ ← طباطبایی، المیزان، ۱۸/۲۲۶.
  58. کلینی، الکافی، ۲/۶۰۶؛ قمی، ۴/۳۰۶.
  59. ابن‌سینا، المبدأ و المعاد، ۸۳؛ ← سبزواری، شرح المنظومه، ۴/۲۴۴–۲۴۶.
  60. حسن‌زاده آملی، تعلیقات آغاز و انجام، ۱۶۱–۱۶۸.
  61. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۹۶–۱۹۷.
  62. ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۷۸–۱۷۹.
  63. امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۱۳۷–۱۳۸.
  64. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۱.
  65. امام‌خمینی، تقریرات، ۱/۳۰۶.
  66. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۲۸؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۰۴.
  67. امام‌خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۷۰.
  68. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۷۱–۷۲.
  69. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۰۶.
  70. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴۱–۵۴۲.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آشتیانی، سیدجلال‌الدین، شرح بر زاد المسافر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۱ش.
  • آشتیانی، سیدجلال‌الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، قم، بوستان کتاب، چاپ پنجم، ۱۳۸۰ش.
  • ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  • اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تصحیح هلموت ریتر، آلمان، ویسبادن، فرانس شتاینر، چاپ سوم، ۱۴۰۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح امام‌خمینی، دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حسن‌زاده آملی، حسن، تعلیقات آغاز و انجام، تألیف خواجه‌نصیرالدین طوسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.
  • حسینی اردکانی، احمدبن‌محمد، مرآت الاکوان، مقدمه و تصحیح عبدالله نورانی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء الحسنی، تحقیق نجفقلی حبیبی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومه، تصحیح و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، تهران، ناب، چاپ اول، ۱۳۶۹–۱۳۷۹ش.
  • سجادی، سیدجعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • شهرزوری، شمس‌الدین، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، تهران، تحقیق نجفقلی حبیبی، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الاعتقادات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، الرسائل التوحیدیه، بیروت، نعمان، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • غفاری، سیدمحمدخالد، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، الشافی فی العقائد و الاخلاق و الاحکام، تحقیق مهدی انصاری قمی، دار لوح المحفوظ، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
  • فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
  • قاضی‌عبدالجبار همدانی، ابوالحسن، شرح الاصول الخمسه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • قطب‌الدین شیرازی، محمودبن‌مسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • کربن، هانری، ارض ملکوت، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش.
  • لاهیجی، گوهر مراد، عبدالرزاق، گوهر مراد، تحقیق زین‌العابدین قربانی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مفید، محمدبن‌محمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، اسرار الآیات، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۶۰ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، العرشیه، تصحیح غلامحسین آهنی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، تحقیق حامد ناجی اصفهانی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  • میرداماد، میرمحمدباقر، جذوات و مواقیت، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون