سرّالصلاة، کتابی عرفانی در بیان سرّ نماز از امامخمینی؛ فارسی.
اطلاعات کتاب | |
---|---|
عنوان | سرّالصلاة |
نامکتاببهفارسی | سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین) |
نویسنده | امامخمینی |
ترجمهبهدیگرزبانها | زبان عربی • زبان انگلیسی • زبان فرانسوی |
تاریخ نگارش | در ۲۱ ربیعالثانی ۱۳۵۸ق/ ۱۹ خرداد ۱۳۱۸ ش |
موضوع | عرفان |
زبان | فارسی |
به کوشش | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی |
تعداد جلد | یک جلد |
تعداد صفحات | ۲۵۲ |
اطلاعات نشر | |
قطع | وزیری |
ناشر | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۶۹ |
نوبت چاپ | ۱۸ |
عالمان دین، علاوه بر جنبههای ظاهری و فقهی عبادات، از ابعاد تربیتی و راز و رمزهای باطنی آن غفلت نکردهاند و به وجوه اخلاقی و عرفانی عبادات توجه ویژهای کردهاند. آثار بهجامانده از آنان درباره حقایق معنوی نماز، نشاندهنده اهتمام آنان به این امور است. امامخمینی نیز کتاب سرّ الصلاة را در همین زمینه نگاشته و در ۱۹ خرداد ۱۳۱۸ در ۳۷سالگی از نگارش آن فارغ شدهاست.
امامخمینی، سرّ الصلاة، را با استناد به آیات و روایات واردشده درباره اسرار نماز تألیف کرده و انگیزه خود را شرح برخی مقامات روحی اولیای خدا در این سلوک روحانی و معراج ایمانی خوانده و بر آن است، بخشی از اسرار قلبی نماز را بیان کند.
این کتاب شامل مقدمه در شش فصل، دو مقاله و نیز خاتمه است. مقاله اول در ده فصل به مقدمات نماز اختصاص یافتهاست و مقاله دوم دربردارنده دوازده فصل درباره مقارنات و مناسبات نماز است.
در نامگذاری این کتاب، بر اساس نسخه دستنوشته امامخمینی عنوان معراج السالکین و صلاة العارفین بهچشم میخورد و در کتاب آداب الصلاة از این کتاب به عنوان رسالهای یاد میشود که مقداری از اسرار صلاة در آن گنجانده شدهاست.
کتاب سرّ الصلاة پیش از سال ۱۳۶۰ با عنوان اسرار نماز یا معراج السالکین و صلاة العارفین، چاپ و منتشر شدهاست.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، در سال ۱۳۶۹ این اثر را با عنوان سرّ الصلاة: معراج السالکین و صلاة العارفین در ۱۶۹ صفحه بهچاپ رساندهاست. این کتاب در جلد ۴۷ «موسوعة الامامالخمینی»، در سال ۱۳۹۲ منتشر شدهاست.
این کتاب بهزبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی ترجمه و منتشر شدهاست.
معرفی
عالمان دین، علاوه بر جنبههای ظاهری و فقهی عبادات، از ابعاد تربیتی و راز و رمزهای باطنی آن غفلت نکردهاند و به وجوه اخلاقی و عرفانی عبادات با اختلاف مبانی توجه ویژهای کردهاند. آثار بهجامانده از آنان دربارهٔ حقایق معنوی نماز، نشاندهنده اهتمام آنان به این امور است که ازجمله میتوان به رساله مستقل فی معرفة اسرار الصلاة ابنعربی؛ اسرار الصلاة و انوار الدعوات سیدبنطاووس، التنبیهات العلیة علی وظایف الصلاة القلبیه شهید ثانی، اسرار العبادات و حقیقة الصلاة قاضیسعید قمی و اسرار الصلاة میرزاجواد ملکی تبریزی اشاره کرد.[۱] امامخمینی نیز کتاب سرّ الصلاة را در همین زمینه نگاشته و در ۲۱ ربیعالثانی ۱۳۵۸ق/ ۱۹ خرداد ۱۳۱۸ش در ۳۷سالگی از نگارش آن فارغ شدهاست.[۲]
امامخمینی سه سال پس از نگارش این کتاب، کتاب آداب الصلاة را تألیف کرده و در آن با بیانی متناسب با سطح عموم مردم، نسبت به کتاب سرّ الصلاة، مقداری از آداب قلبی نماز را بازگفته است[۳] (ببینید: آداب الصلاة). ایشان انگیزه خود را از نگارش سرّ الصلاة، شرح برخی مقامات روحی اولیای خدا در این سلوک روحانی و معراج ایمانی خوانده[۴] و بر آن است، بخشی از اسرار قلبی نماز را که معراج عارفان و سفر عاشقان است، بیان کند.[۵] از آنجاکه ایشان حقیقت و صورت ملکوتی نماز را دارای وحدت و بساطت میداند، چنین به نظر میرسد که نامگذاری کتاب به سرّ الصلاة، نه اسرار الصلاة، ناظر به همین نگاه باشد.[۶]
امامخمینی این کتاب را با استناد به آیات و روایات واردشده دربارهٔ اسرار نماز تألیف کرده[۷] و با استفاده عرفانی از آنها، بهویژه از روایات، به تبیین وجوه عرفانی مربوط به اسرار نماز پرداخته که اوج راز و رمز آن در شهود خداوند نهفتهاست.[۸] ایشان، جمع میان «غیب» و «شهادت» را بهوضوح بیان میکند (ببینید: حضرات خمس) و میکوشد آنچه را در این مسیر یافتهاست، به سالکان حق عرضه کند و با جمع میان شریعت، طریقت و حقیقت و با استنباط اسرار نماز از ظواهر احکام، آداب، شرایط، اجزا، ارکان، مقدمات و تعقیبات آن، نشان دهد تنها راه رسیدن به راز نماز، حفظ ظاهر آن است و طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نمیشود؛ زیرا هر ظاهری باطنی دارد و بدون ظاهرِ درست، باطنِ کاملی به دست نمیآید[۹] (ببینید: شریعت، طریقت و حقیقت).
فصلهای کتاب
کتاب سرّ الصلاة شامل مقدمه در شش فصل، دو مقاله در ۲۲ فصل و نیز خاتمه است. کتاب پس از نوشته آغازین در دو صفحه، حاوی دعا و ذکر انگیزه نگارش، در شش فصل سامان یافتهاست و به بیان مدارج مختلف انسان به اعتبارات مختلف میپردازد که میزان کمال انسانیت به اندازه عروج وی به معراج حقیقی و قرب معنوی با نردبان نماز است.[۱۰] امامخمینی به جامعیت نماز در میان عبادات میپردازد و میگوید نمازگزاران را نمازی مختص خود، به تبع مقام آنان در سیر الیالله است[۱۱]؛ پس نماز سالک، بُراق عروج و پلکان وصول است؛ ولی نماز واصل و ولیّ کامل، نقشه تجلیات الهی است، بدون اینکه واصل در ترکیب آن روشی اعمال کند.[۱۲] ایشان در سرّ اجمالی نماز اهل معرفت، صورت مُلکی نماز را دارای اجزا میداند و صورت ملکوتی آن را دارای وحدت و بساطت که هر چه به افق کمال نزدیکتر شود، وحدتش کاملتر میگردد. ایشان در ادامه، دربارهٔ حضور قلب، مراتب و چگونگی حصول آن و امور مؤثر در تحصیل این حضور، مطالبی را به صورت راهکارهای عملی بیان میکند و از سالک میخواهد در زدودن ظلمات قلب کوشا باشد و تا وقت بر او تنگ نشدهاست، خانه قلب را یکسره به صاحبخانه واگذار کند.[۱۳]
مقاله اول در ده فصل به مقدمات نماز اختصاص یافتهاست. امامخمینی در فصل نخست، سرّ طهارت و مراتب آن را برمیشمارد؛ به این بیان که هر یک از اهل ایمان، اهل باطن، اصحاب حقیقت، ارباب قلوب، اصحاب سرّ، اصحاب محبت، اصحاب ولایت و ارباب «صحو بعدالمحو و التمکین» دارای طهارتی متناسب با خویشاند؛ البته با مراجعه به قرآن و احادیث معصومان(ع) فهمیده میشود که اهمیت تطهیر قلب از تطهیر ظواهر بیشتر است و تطهیر آن از کدورتهای معنوی از اهم امور است.[۱۴] فصل دوم دربارهٔ اسرار تطهیر با آب و خاک است و در آن با استناد به آیات و روایات، از «وضو»، به تطهیر به آب پیش از تنزّل و شستوشوی دست و صورت از ماسویالله، و از «تیمم»، به تطهیر به آب پس از تنزّل و رؤیت حق در آینه اشیا تعبیر شدهاست. در فصل سوم و چهارم، به شرح مفاهیم برخی روایات عرفانی دربارهٔ وضو و غسل پرداخته شدهاست.[۱۵]
در فصل پنجم با عنوان ستر عورت، مراتب ستر، اعم از ستر زشتیهای نفس، ستر مقابح قلب و مانند آن و همچنین مقام غفّاریت و ستّاریت حقتعالی و نیز کلام امامصادق(ع) دربارهٔ ستر ظاهر و باطن بیان شدهاست. خداوند زشتیهای اعمال انسان را با پرده ملکوت مستور کردهاست و اگر این پرده ستّاریت بر اعمال انسان نبود، صورتهای غیبی آنها در همین دنیا ظاهر میشد و خذلان و خواری انسان هویدا میگشت. سپس ایشان با برداشتی اخلاقی از ستّاریت حقتعالی، سالک را به ستر عیوب بندگان نصیحت میکند و او را به عواقب پردهبرداری از عیوب بندگان خدا انذار میدهد.[۱۶]
فصل ششم در بیان مراتب ازاله نجاست از بدن و تخلیه باطن از رجس و پلیدیها و پاککردن آن از قاذورات معنویه است. امامخمینی طهارت را یکی از دو رکن معراج قرب الهی معرفی میکند و انذار میدهد تا زمانی که انسان از انیّت و انانیت هجرت نکند، از تصرف شیطان خارج نشده و به خلعت دوستی با خدا مخلّع نگشتهاست.[۱۷] فصل هفتم به بیان اسرار مکان نمازگزار اختصاص یافتهاست و امامخمینی مکان نمازگزار را از نگاه اهل معرفت، همه عالم و نمازگزار را تمام موجودات میداند؛ ولی از نگاه اهل ولایت در تجلی اسمائی، جمیع تعینات اسمائی معبد حق است و ذات مقدس حق، مصلّی است. در قوس نزول، حق، عابد و معبود است؛ ولی در قوس صعود، مظاهر، عابد است و حق معبود است. ایشان سپس با ذکر حدیثی از امامصادق (ع) و تفسیر عرفانی آن، عالم وجود را برای اهل معرفت، مانند مسجد، مکانی مقدس میداند که باید با طهارت و صفای باطن در آن پای نهند و با تصفیه دل، لذت مناجات با خالق لایزال را دریابند.[۱۸]
در فصل هشتم، سرّ اباحه مکان نمازگزار خروج از تصرف شیطان و نفس، بلکه خروج از تصرف مطلق در ذات، اسما و صفات دانسته شده و با استناد به آیات سورههای فتح، صف و نصر به فتوح سهگانه (فتح قریب، فتح مبین، فتح مطلق) اشاره شدهاست.[۱۹] فصل نهم، به اسرار وقت پرداخته و هر یک از اوقات نمازهای روزانه و نماز شب را با تکیه بر آیات و روایات بر مرتبهای از قوس نزول و صعود منطبق کردهاست که از زوال شمسِ حقیقت از استوای رحمان آغاز میشود و تا طلوع آفتاب حقیقت از افق روز قیامت که زمان انقطاع تکلیف است، ادامه دارد.[۲۰] در فصل دهم، امامخمینی سرّ کعبه را اسم اعظم میداند و سرّ استقبال به کعبه را فانیکردن جهات متشتته در وحدت تامه و کمال آن شهود وجهه غیبیّه أحدیّه میشمرد. ایشان تصریح میکند که عارف بالله، حق را در همه مکانها مشاهده میکند و همه را کعبه آمال و وجهه جمال محبوب میبیند.[۲۱]
مقاله دوم دربردارنده دوازده فصل دربارهٔ مقارنات و مناسبات نماز است. فصل اول دربارهٔ اسرار اذان و اقامه و بیان معانی اذکار آنها نزد اهل معرفت است. «اذان» اعلام قوای مُلک و ملکوت برای مهیاشدن در حضور درگاه حقتعالی است و «اقامه» حاضرکردن و بهپاداشتن آنان در محضر قدس الهی است. امامخمینی در این فصل به تفسیر عرفانی برخی بخشهای اذان و اقامه میپردازد و سالک را متوجه این امر میکند که با اتمام اقامه، جنود الهی و قوای ملکوتی به نمازگزار اقتدا میکنند؛ پس وی باید از نماز خود محافظت کند تا وزر مأمومان بر عهده وی نباشد.[۲۲] در فصل دوم، بیمیلی به افراط و تفریط به عنوان سرّ قیام معرفی شده و نزد اهل سلوک از آن به استقامت در مقام انسانیت به عنوان طریقه ابراهیم(ع) و پیامبر خاتم(ص) تعبیر شدهاست.[۲۳] در فصل سوم، امامخمینی به شرح و بیان اهمیت خلوص نیت و بیان مراتب آن پرداخته، سپس به اهمیت نیت اشاره کرده، که یکی از مهمترین وظایف قلبی است و صورت کمالی عبادت به آن بستگی دارد؛ البته خلوص مطلق از بالاترین درجات اولیای کمّل است و زمانی حاصل میشود که هیچ چیز بهجز خدا در آن نباشد.[۲۴]
فصل چهارم به بیان مراحل تکبیرات هفتگانه، شرایط، آداب و اسرار تکبیر اختصاص یافتهاست که با هر یک از آنها حجابی خرق میشود تا اینکه سالک پس از تکبیر هفتم، از غیر حق رو میگرداند و به حرم کبریایی حقتعالی وارد میشود.[۲۵] فصل پنجم تا هفتم، به بیان اسرار و مراتب قرائت، سرّ استعاذه، حقیقت و مقامات آن و طیِ مراحلِ سالک با ورود به فاتحةالکتاب و قرائت آیات آن اختصاص یافتهاست.[۲۶] در فصل هشتم، تفسیری اجمالی از سوره حمد و توحید ارائه شدهاست و از فصلهای نهم تا دوازدهم، اسرار دیگر اجزای نماز، مانند حقیقت رکوع و سِرّ سَربرداشتن از آن، سِرّ سجود که آخرین مرتبه توحید است و همچنین سِرّ تشهد و سلام بیان شده و سرّ تسلیم در پایان نماز به رجوع نمازگزار از وحدت به کثرت و از حق به خلق و از محو به صحو و از فنا به بقای پس از فنا تعبیر شدهاست، بدینمعنا که نمازگزار همراهان خود را میبیند و در جمع آنها حضور مییابد و ادب ظاهری سلام را بهجا میآورد و با سلامدادن پایانی نماز، سفر چهارم از اسفار چهارگانه سالک خاتمه مییابد.[۲۷] خاتمه کتاب به اسرار تکبیرهای پایانی نماز اختصاص یافتهاست که تجلّیات از باطن به ظاهر معرفی شدهاند؛ همانگونه که تکبیرهای ابتدایی تجلیات از ظاهر به باطن نامیده شدهاند.[۲۸]
در این اثر گاه به مطالبی از آثار مشابه این کتاب اشاره شدهاست[۲۹] و برخی نیز تحلیل شدهاند؛ چنانکه در شرح و تفسیر کلامی از شهید ثانی در کتاب اسرار الصلاة، آنجاکه ایشان اقامه نماز در خانه تنگ و تاریک را راه علاجِ عدم حضور قلب در نماز بیان میکند، امامخمینی در تفسیر گفتار ایشان، این راه علاج را در غیر فرایض روزانه میداند و اشاره میکند که بهجماعتخواندن فرایض از سنن مؤکّده است.[۳۰]
در نامگذاری این کتاب، بر اساس آنچه در نسخه دستنوشته امامخمینی آمدهاست، عنوان معراج السالکین و صلاة العارفین به چشم میخورد[۳۱] و در عین حال در کتاب آداب الصلاة از این کتاب به عنوان رسالهای یاد میشود که مقداری از اسرار صلاة در آن گنجانده شدهاست[۳۲]. همچنین امامخمینی، در اهدای کتاب به عروس خود، از آن به عنوان کتاب سرّ الصلاة یاد میکند.[۳۳] آقابزرگ تهرانی از نسخه خطی آن با عنوان سرّ الصلاة علی لسان العرفاء للحاجآقا روح [الله] بنالسیدمصطفی الخمینی یاد میکند.[۳۴]
چاپ و انتشار
کتاب سرّ الصلاة پیش از سال ۱۳۶۰ با عنوان اسرار نماز یا معراج السالکین و صلاة العارفین، در حالیکه نام کتاب به صورت کامل از خود امامخمینی نبوده، چاپ و منتشر شدهاست. این کتاب را انتشارات آموزش انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۰ با اجازه و اهدای امامخمینی در یادنامه شهید مرتضی مطهری در ۷۱ صفحه، منتشر کرد و در مرداد ماه همان سال، با عنوان سرّ الصلاة: معراج السالکین و صلاة العارفین، همراه با مقدمه و ترجمه آیات و روایات و با تصحیح و مقدمه سیداحمد فهری زنجانی، انتشارات پیام آزادی و سپس انتشارات زنان مسلمان در ۳۰۷ صفحه با قطع وزیری چاپ و منتشر کرد.[۳۵] بار دیگر در سال ۱۳۶۱ با عنوان سرّ الصلاة به دست انتشارات فقیه تهران به چاپ رسید.
سرانجام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، در سال ۱۳۶۹ این اثر را با عنوان سرّ الصلاة: معراج السالکین و صلاة العارفین در ۱۶۹ صفحه و در قطع وزیری به چاپ رساندهاست. در مقدمه چاپ ششم آن در بهار ۱۳۷۸، این مؤسسه چاپهای پیش از آن را که دیگران منتشر کرده بودند، به علت دسترسینداشتن آنها به نسخه خطی و پارهای علل دیگر، مناسب ندیده و تصریح کردهاست که این چاپ پس از مراحل مختلف مقابله، استخراج منابع، تنظیم سیاهه راهنما، اصطلاحات، آیات، روایات و موضوعات، ترجمه عبارات عربی، آرایش و ویرایش فنی و تدوین توضیحات و تنظیم پانوشتها به انجام رسیدهاست. در این چاپ، مقدمه ناشر، مقدمه تحقیق به قلم عبدالله جوادی آملی که در آن به سیر صعودی اهل نماز اشاره شده و متن اهدای امامخمینی به فرزند خود سیداحمد خمینی و بیان توصیههای اخلاقی به ایشان به همراه دستخط امامخمینی آمدهاست. این کتاب در جلد ۴۷ موسوعة الامامالخمینی، همراه با آخرین تحقیقات و دقتها در سال ۱۳۹۲ منتشر شدهاست.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی کتاب سرّ الصلاة را در سال ۱۳۷۵ به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسوی ترجمه و منتشر کردهاست. معراج عارفان شرح فارسی کتاب سرّ الصلاة به قلم علی زمانی قمشهای است که این مؤسسه در سال ۱۳۹۰ در ۲۵۲ صفحه آن را منتشر کردهاست.
پانویس
- ↑ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۴۷–۵۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، آداب الصلاة، ۷.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سرّ الصلاة، ۲۸.
- ↑ جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة تألیف امامخمینی، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، جم.
- ↑ جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة تألیف امامخمینی، ۱۰.
- ↑ جوادی آملی، مقدمه سرّ الصلاة تألیف امامخمینی، ۲۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۵–۳۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۴–۴۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۴۱–۴۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۴۹–۵۴.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۴–۵۵.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۵–۵۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۵۹–۶۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۰–۶۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۵–۶۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۷–۷۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۲–۷۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۴–۷۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۶–۸۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۸۰–۹۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۴–۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱۶–۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲ و ۴۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، قسمت دستخط، ۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۶۸.
- ↑ حوزه، سیری در تألیفات اخلاقی عرفانی حضرت امام، ۴۲۰.
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، مقدمه سرّ الصلاة تألیف امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- حوزه، مجله، سیری در تألیفات اخلاقی عرفانی حضرت امام، شماره ۳۷ و ۳۸، ۱۳۶۹ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مقدمه کتاب آداب الصلاة تألیف امامخمینی، تهران، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مقدمه کتاب سرّ الصلاة تألیف امامخمینی، تهران، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
پیوند به بیرون
- علیجان کریمی، سرالصلاة کتاب، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۱۹۹–۲۰۳.