شهدا، کشتهشدگان در راه خدا، در دوره نهضت و انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی.
کشتهشدن در راه حق، از چنان جایگاه والایی برخوردار است که گاه معیار سنجش سایر اعمال قرار میگیرد. در روایات بسیاری از شهدا تجلیل شده است، تا آنجا که گفته شده هیچ قطرهای نزد خداوند، دوستداشتنیتر از قطره خون شهید نیست.
مفهوم شهید در ایران بهویژه ایران پس از اسلام، اغلب در کنار ایستادگی و کشته شدن مردم در برابر مهاجمان وجود داشته است. این مفهوم در دوران معاصر و پس از آغاز نهضت امامخمینی نمود بیشتری یافت. جایگاه شهیدان انقلاب در نظر امامخمینی را میتوان از بسامد سخنان ایشان دربارۀ شهادت مردم و علما در حوادث مختلف انقلاب، ترور و جنگ دریافت. ایشان معتقد بود ارزش شهادت در راه خدا را نمیتوان با معیارهای بشری سنجید.
امامخمینی در کنار تجلیل از شهدا، با حضور مداوم در جمع خانوادۀ شهیدان، آنان را نیز عزیز میداشت و ضمن سفارش به مسئولان، خدمت به خانوادۀ شهدا را رأس همه خدمتها میشمرد.
معنی
شهدا جمع شهید از ریشه «شهد» است و در اصل دلالت بر حضور و آگاهی میکند و این معنا در همه کاربردهای آن وجود دارد.[۱] شهید در زبان فارسی، به معنای گواه، امین و کسی که علمش پنهان و پوشیدهاست[۲] و در معنای کشتهشده در راه خدا بهکار رفتهاست.[۳] شهدا، در منابع اسلامی به کشتهشدگان در راه خدا[۴] و کسانی که در رکاب امام معصوم(ع) یا نائب او در جنگ کشته شوند[۵] گویند. وجوهی برای کاربرد واژه شهید برای کشتهشده در راه حق گفته شده که ازجمله عبارتاند از: قیام شهید تا سر حد جانباختن و گواهی مخلصانهاش بر حق، دعوت دیگران به سوی حق، گواهی بر مردم در آخرت،[۶] حاضربودن در پیشگاه پروردگار، شهادت خدا و فرشتگان به بهشتیبودن شهید، دیدن فرشتگان و مشاهده ملک و ملکوت الهی.[۷]
پیشینه
یهودیان از سده دوم پیش از میلاد با فرهنگ شهادت آشنا شدند و کشتهشدگان در راه مبارزه با ظلم را شهید میخواندند و معتقد بودند شهیدان پس از مرگ به زندگی جاوید میرسند[۸]؛ نیز مسیحیان در جنگهای صلیبی، علت جنگ را دینی و آن را جهاد در راه خدا میدانستند و کشتگان خود را شهید مینامیدند.[۹]
دین اسلام از نخستین روزهای اعلان عمومی، با جانفشانی و شهادت همراه بود. در فرهنگ اسلامی، شهادت به دلیل جایگاه خاصی که در این فرهنگ دارد، به عنوان معیار ارزشگذاری در برخی اعمال نیز بهکار رفتهاست؛ چنانکه این اعمال را با شهادت قیاس میکنند؛ ازجمله گفته شده نیکی در حق خویشاوندان یا کسی که به حال دوستی و حب آلمحمد (ص) از دنیا برود، اجر شهید دارد[۱۰] ( (ببینید: شهادت)). مجموع شهدای اسلام در زمان پیامبر(ص)، ۱۹۶ تن ذکر شدهاست که دو تن از آنان در مکه و پیش از هجرت و بقیه پس از هجرت پیامبر(ص) شهید شدند. دو شهید مکه، یاسر و سمیه بودند که در شمار نخستین شهدای اسلاماند.[۱۱] برخی دیگر از شهدای صدر اسلام که در جنگ بدر کشته شدند، عبارتاند از: حارثةبنسراقه، رافعبنمعلی، سعدبنخیثمه، صفوانبنبیضاء، عمیربنابیوقاص و افرادی دیگر.[۱۲] حمزةبنعبدالمطلب، عموی پیامبر(ص) نیز که رسول خدا(ص)، او را سیدالشهدا نامید،[۱۳] ازجمله شهدای جنگ احد است. حارثبنحاطب، مسعودبنربیعه، ابوضیاحبنثابت و فضیلبننعمان به همراه تعداد دیگری از افراد ازجمله شهدای جنگ خیبرند.[۱۴]
بنابر روایات اسلامی، فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) ( (ببینید: حضرت فاطمه زهرا(ع))) و همه امامان شیعه(ع) به جز آخرین امام که زنده و در غیبت به سر میبرد ( (ببینید: اهلبیت(ع)))، به شهادت رسیدهاند. شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) در محراب ( (ببینید: امام علی(ع))) و شهادت امامحسین (ع) و یارانش در کربلا ( (ببینید: امام حسین(ع))) زبانزد تاریخ است. واقعه عاشورا تا آنجا بر تفکر شیعه تأثیر گذاشته که شیعیان همواره با الگوگرفتن از شیوه آن حضرت (ع)، قیام در برابر ستم و بیعدالتی و شهادت در راه خدا را بر پذیرش ظلم ترجیح میدهند[۱۵] ( (ببینید: عاشورا)).
مفهوم شهید و شهادت در ایران بهویژه ایران پس از اسلام هم، اغلب در حوادث تاریخی و ایستادگی و کشته شدن مردم در برابر مهاجمان وجود داشتهاست.[۱۶] در سالهای جنگ جهانی اول، جنوب ایران عرصه جدال خونین میان ایرانیان و اشغالگران انگلیسی بود که در این میان، مردم بوشهر، تنگستان، دشتی و دشتستان نقش خاصی داشتند و افرادی چون رئیسعلی دلواری و شیخحسینخان چاهکوتاهی ازجمله شهدای این جنگ بودند.[۱۷] در زمان مشروطه نیز شهدای زیادی از عالمان برجسته و روحانیان مانند سیدجمالالدین واعظ اصفهانی، ملکالمتکلمین، سیدعبدالله بهبهانی، ثقةالاسلام تبریزی، میرزاابراهیم آقاتبریزی، میرزامحمدباقر شیرازی، میرزامحمدحسین مقدس مراغهای و بسیاری دیگر از علما، روحانیان و مردم عادی کوچه و بازار به صورت ترور، اعدام و برخی نیز در میدان جنگ شهید شدند.[۱۸] در دوران پهلوی اول و دوم، حکومت استبدادی بسیاری از مبارزین را به شهادت رساند. سیدحسن مدرس از مهمترین شهدای دوره رضاشاه است که در ۱۰ آذر ۱۳۱۶ به دست مأموران او شهید شد[۱۹] ( (ببینید: سیدحسن مدرس)). همچنین در سرکوب قیام مسجد گوهرشاد، مردم زیادی به شهادت رسیدند.[۲۰]
حکومت محمدرضا پهلوی نیز در قیام سی تیر ۱۳۳۰[۲۱] و حوادث دهه ۱۳۴۰، مانند حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تعداد زیادی از مردم را به شهادت رساند؛ ازجمله همتالله ادیبی طالقانی به همراه دوازده تن دیگر از مبارزان در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شهید شدند ( (ببینید: پانزده خرداد)). ازجمله شهدای این دوره میتوان به: سیدمحمدرضا سعیدی، حسین غفاری، محمدعلی موحدی قمی، محمدرضا انصاری، مرتضی شریفی، ستار کاشانی، سیدعلی اندرزگو، علی اوسطی، غلامحسین نامآور تهرانی، ابوتراب عاشوری، سیدمحمد روحبخش، محمد بهبودی و حسین شمس فریدونی اشاره کرد.[۲۲] با این حال، اغلب شهدای این دوره بهویژه دهه پنجاه، به سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ و اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران مربوط است. در حوادثی چون قیام مردم قم در نوزده دی ۱۳۵۶، قیام مردم تبریز و یزد، هفده شهریور ۱۳۵۷ و سیزده آبان ۱۳۵۷، شمار زیادی از مردم شهید شدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تعابیر امامخمینی، واژه شهید نمود بیشتری یافت و در سطح جامعه دوباره احیا شد.[۲۳] ایشان از کسانی چون سیدحسن مدرس نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی[۲۴] و سیدمحمدرضا سعیدی[۲۵] با عنوان شهید یاد کرد. نیز در جنگ تحمیلی حدود ۱۸۸۰۰۰ نفر[۲۶] یا ۲۱۴۶۵۱ نفر که بخشی از آن مربوط به بمباران شهرها بودند، به شهادت رسیدند. ( (ببینید: شهادت)).
جایگاه و آرمان شهدا
خداوند تعالی در قرآن کریم از شهدا[۲۷] و ارزش کار و پاداش آنان[۲۸] یاد و تصریح کردهاست کشتهشدگان در راه خدا مرده نیستند، بلکه آنان زندهاند، نزد خداوند روزی میخورند و از نعمتهای خداوند شادماناند.[۲۹] در روایات چندی نیز از شهدا تجلیل شدهاست[۳۰]؛ چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودهاست بالاتر از هر نیکی، نیکیای وجود دارد؛ اما بالاتر از شهادت هیچ فضیلتی نیست.[۳۱] آن حضرت شهیدان در راه خدا را بخشندهترین مردم[۳۲] و رهبران اهل بهشت[۳۳] شمردهاست؛ نیز خاطرنشان کرده که هیچ قطرهای نزد خداوند، دوستداشتنیتر از قطره خون شهید نیست.[۳۴]
امامخمینی نیز در بیان منزلت شهدا، عشق به لقاءالله را از جلوههای روحی شهدا میدانست[۳۵] و مقام عرفانی شهید را با انبیای الهی (ع) و اوصیا که همه هستیشان را در راه خدا فدا میکنند مقایسه میکرد. ایشان معتقد بود جلوه الهی بر انبیا و شهدا، به یک صورت است و شهدا نیز براساس حدود وجودیشان به منزل آخر که همان نظر به وجهالله است، میرسند.[۳۶] شهدا «عند ربّهم یُرزقون» اند و نزد خداوند و در مهمانی مقام ربوبی رزق و روزی میگیرند.[۳۷] آنان همان کسانیاند که عشق به لقاءالله را از حد شعار به عمل رساندند، ره صدساله را یکشبه پیمودند و آنچه عارفان و شاعران عارفپیشه در سالیان دراز، آرزوی آن را داشتند، به دست آوردند.[۳۸] منزلگاه شهیدان، در ملأ اعلا است[۳۹] و سرچشمه همه این برکات پیروی آنان از امامحسین(ع) است.[۴۰]
امامخمینی همچنین مزار شهدا را زبان گویایی میدانست که به عظمت روح جاوید آنان شهادت میدهد[۴۱] و تا قیامت دارالشفای آزادگان خواهد بود.[۴۲] ایشان انگیزه و آرمان شهدا را در درجه اول خدا و قرآن میدانست[۴۳] و سپس دفاع از میهن اسلامی.[۴۴] ایشان تأکید داشت همانگونه که بزرگان دین جان خود را فدای اسلام کردند، مؤمنان نیز موظفاند اسلام را با تمام قدرت و قوت حفظ کنند[۴۵] و شهدای ایران برای تحقق آرمانهای ملت مسلمان و برای اجراکردن برنامههای اسلام، عاشقانه به سوی حقتعالی رهسپار شدهاند[۴۶] و انگیزه آنان کشتهشدن در راه خدا بود.[۴۷] ایشان استمرار روح اسلام انقلابی، بیداری دیگر ملتها و اسلامخواهی مردم دنیا را نیز از نتایج مهم جانفشانی شهدا در جنگ تحمیلی هشتساله ارزیابی میکرد.[۴۸]
جایگاه شهیدان انقلاب در نظر امامخمینی را میتوان از بسامد پیامها و سخنان ایشان دریافت. شهادت بسیاری از مردم و علما در حوادث مختلف انقلاب و ترور شخصیتها و مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صدور پیام از سوی ایشان را در پی داشت. ایشان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود پانزده پیام در مناسبتهایی چون شهادت سیدمحمدرضا سعیدی در خرداد ۱۳۴۹،[۴۹] شهادت مردم قم در نوزده دی ۱۳۵۶،[۵۰] فاجعه هفده شهریور ۱۳۵۷،[۵۱] هفتمین[۵۲] و چهلمین روز این فاجعه[۵۳] صادر کردهاست. ایشان با توجه به هدف شهدای انقلاب، که جان خود را در راه اسلام و صلاح مسلمین فدا کردهاند، آنان را پیروان نهضت مقدس حسینی خوانده[۵۴] و با تسلیت به خانوادههای این شهدا، همه آنان را فرزندان خود شمرد و چنین کشتهشدنی را فیضی بزرگ و آرزوی خود دانستهاست[۵۵]؛ زیرا خون این شهدا در همان راهی ریخته شده که خون اولیاء و صلحای تاریخ ریخته شدهاست و پیوستن به اولیاء، نه تنها غم ندارد که شادیآور است.[۵۶]
پیامها و سخنان امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در نکوداشت مقام شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، ادامه داشت. پیام دربارهٔ شخصیت و منزلت علمی مرتضی مطهری،[۵۷] محمد مفتح،[۵۸] سیدمحمدباقر صدر و خواهر وی بنتالهدی،[۵۹] شهدای کردستان (پاوه)،[۶۰] مصطفی چمران،[۶۱] اعضای حزب جمهوری اسلامی بهویژه سیدمحمد حسینی بهشتی،[۶۲] سخنرانی در سوگ محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر،[۶۳] پیام جهت تجلیل از علی قدوسی و وحید دستجردی،[۶۴] تجلیل از شخصیت سیداسدالله مدنی،[۶۵] سیدعبدالحسین دستغیب،[۶۶] محمد صدوقی[۶۷] و عطاءالله اشرفی اصفهانی[۶۸] از آن جمله است. ایشان در این پیامها و سخنان، با نکوداشت مقام این شهیدان، ترس از مرگ را از سوی کسانی میدانست که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بیخبرند[۶۹]؛ همچنین تصریح میکرد عیب بزرگ دشمنان انقلاب این است که از اسلام و قدرت معنوی آن بیاطلاعاند و نمیدانند مردم با ازدستدادن چنین شخصیتهایی نه تنها از پا نمینشینند، بلکه صفوف فداکاران در اسلام فشردهتر و عزم آنان مصممتر خواهد شد.[۷۰]
امامخمینی، شهدا را نزد خداوند زنده میدانست، سعادت آنان را ابدی میخواند[۷۱] و باور داشت ارزش شهادت در راه خدا را نمیتوان با معیارهای بشری سنجید[۷۲]؛ شهدا با نخستین قطره خونشان گناهان و نقصهای خود را پاک کردهاند[۷۳]؛ همچنین معتقد بود خون شهدا است که انقلاب و اسلام را بیمه کرده و درس مقاومت به جهان دادهاست.[۷۴] ایشان یکی از نشانههای الهیشدن ملت را وصیتنامه شهدا میدانست[۷۵] و ملت را به مطالعه و تفکر در این وصیتنامهها دعوت میکرد.[۷۶]
ایشان خود را در برابر وصیتنامههای انسانساز، که سند ایمان و تعهد شهیدان به اسلام است، کوچک میشمرد.[۷۷] شهدا نیز در وصیتنامههای خود، عمق ارادت قلبی خود را نسبت به امامخمینی نشان میدادند.[۷۸] آغاز بسیاری از این نوشتهها با سلام و درود بر امامخمینی آغاز شدهاست[۷۹] و بسیاری از آنها سرشار از اظهار ارادت و وفاداری به ایشان است[۸۰]؛ چنانکه شهیدی در وصیتنامه خود آرزو کردهاست کاش هزاران جان در بدن داشت و تا روز قیام، برای اینکه تار مویی از سر امامخمینی کم نشود فدا میکرد.[۸۱] در بسیاری از نوشتههای شهدا، جمله «امام را تنها نگذارید» دیده میشود،[۸۲] برخی نیز خواستهاند کسانی که پیرو راه امامخمینی نیستند برای آنان نگریند و بر جنازهشان حاضر نشوند.[۸۳]
بعضی از شهیدان، امامخمینی را مرجع تقلید تشیع معرفی کردهاند که با رهبری ایشان پرچم اسلام به اهتزاز درآمد[۸۴] و برخی ایشان را نائب بر حق امام زمان(ع) و بنیانگذار جمهوری اسلامی خواندهاند[۸۵] و ایشان را با القابی چون ناخدای کشتی حقیقت،[۸۶] رهبر سازشناپذیر،[۸۷] قلب تپنده ملت و ماه جماران،[۸۸] جان جانان، مراد مریدان، عصاره رسالت پیامبران از آدم(ع) تا خاتم (ص)، همرزم ابراهیم(ع)، همراه موسی(ع)، دوست عیسی(ع)، همکیش محمد(ص)، همسنگر علی(ع)، همفکر حسین(ع)، همگام مهدی(ع) و ماه جماران و حامی مستضعفان،[۸۹] اُسوه و الگوگرفته از رسول خدا (ع) ستودهاند که باید برای پایداری اسلام، از ایشان سرمشق گرفت.[۹۰]
جایگاه و منزلت خانواده شهدا
پیامبر اکرم (ص) علاوه بر شهدا، برای خانواده شهدا احترام زیادی قائل بود و در سوگ عزیزانشان با آنان میگریست.[۹۱] امامخمینی هم با ستایش از روحیه بالای خانواده شهدا در مفتخربودن به شهادت عزیزانشان در راه خدا، آنان را در صف شهدا قرار میداد که از بالاترین مقامهاست.[۹۲] ایشان در دوران جنگ تحمیلی، از مادران شهیدی یاد میکرد که پس از شهادت فرزندانشان، اجازه عزیمت به جبهه یا دعا برای اینکه در شمار شهدا باشند را تقاضا میکردند. از نگاه ایشان چنین تحول بزرگی تنها با تحول مسلمانان صدر اسلام قابل مقایسه است.[۹۳] ایشان شهیددادن خانوادهها و افتخارشان به این شهادت را موجب دلگرمی خود و پیروزی انقلاب اسلامی میدانست[۹۴] و خدمت به خانواده شهدا را که عزیزان خود را در راه دفاع از کشور و اسلام فدا میکنند، خدمت به خدا میشمرد[۹۵]؛ همچنین همواره از پدران و مادران و بازماندگان شهدا دلجویی میکرد[۹۶] و خود را شریک مصیبت آنان میدانست[۹۷] و گاه از غمهای خانواده شهدا به اندازهای متأثر میشد که توان سخنگفتن را از دست میداد.[۹۸]
حضور در جمع خانواده شهدا، برنامه همیشگی و منظم امامخمینی بود و حتی زمانی که به دلیل بیماری، همه دیدارهای عمومی ایشان تعطیل میشد، دیدار با خانواده شهدا برقرار بود[۹۹] و معمولاً در این دیدارها شور و حال خاصی در حالات ایشان مشاهده میشد[۱۰۰]؛ بهگونهای که علاقهمند بود دستان آنان را ببوسد.[۱۰۱] ایشان با توجه ویژه نسبت به خانوادههای شهدا،[۱۰۲] از مردم میخواست مراقب رفتارشان با خانوادههای شهدا باشند، سخنی نگویند که موجب ناراحتی آنها شود، خدمتگزار آنان باشند و برای خدماتی که انجام میدهند منتی بر آنان نگذارند[۱۰۳]؛ همچنین دربارهٔ رسیدگی به وضع خانواده شهدا، به مسئولان بنیاد شهید سفارش اکید میکرد[۱۰۴] ( (ببینید: اخلاق و سیره امامخمینی)).
امامخمینی در اندرزدادن به همسران شهدا، زندگی شرافتمندانه برای جلب رضای الهی و توجه به سنت حسنه ازدواج را توصیه میکرد تا با ازدواج خود یادگارهایی چون خود، مقاوم و ارزنده به جای گذارند.[۱۰۵] ایشان که با نصیحتهای مشفقانه و پدرانه، فرزندان شاهد را مورد لطف و عنایت خود قرار میداد، آنان را فرزندان اسلام و پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) میدانست که باید بار امانت پدران شهیدشان که همان میراث عزت و رسم زندگی آنان است، به دوش کشند و با مادران داغدیده خود رفتاری نیکو داشته باشند.[۱۰۶]
از سوی دیگر، ایشان همه ملت را وارثان خونهای ازدسترفته و بازماندگان شهدای بهخونخفته میشمرد[۱۰۷] و خدمتگزاری به خانواده شهدا و ایثارگران و جانبازان را مجاهده در راه خدا میدانست[۱۰۸]؛ از همینرو پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن، در مواقع مختلف رسیدگی به خانوادههای شهدا و رفع نیازهای آنان را به مردم، علما و دولت توصیه میکرد؛ اجازه به برخی وکلای خود برای صرف سهم امام زمان(ع) در راه کمک به خانوادههای شهدا، تشکیل هیئتهایی برای رسیدگی به نیاز این خانوادهها،[۱۰۹] تعیین پاداش و کمک مالی دایمی از سوی دولت،[۱۱۰] دستور تأسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی با در نظر گرفتن اولویتهای فرهنگی، اقتصادی، استخدامی، بیمه درمانی و مانند آن برای خانواده شهدا و آسیبدیدگان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی،[۱۱۱] همچنین دستور به عموم دستگاههایی اجرایی کشور برای سرعت عمل در رسیدگی به امور خانوادههای شهدا و پرهیز از کارشکنی[۱۱۲] ازجمله این سفارشها بود.
دولت و مسئولان نظام جمهوری اسلامی نیز برای ایجاد رفاه بیشتر خانواده شهدا، اقدامات مختلفی نظیر ایجاد تسهیلات برای ارتقای علمی در تمام مراحل تحصیلی، تأمین مسکن برای همسر و فرزندان شهدا، تأمین خدمات درمانی، خدمات و تسهیلات ازدواج و مانند آن در نظر گرفتند.[۱۱۳] امامخمینی که شخصاً رؤسای نهادهای مربوط به امور خانوادههای شهدا، از قبیل بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بنیاد مستضعفان و بنیاد پانزده خرداد را از میان نزدیکترین یاران خود که از رهنمودهای ایشان بهره میبردند، منصوب میکرد،[۱۱۴] خدمت در بنیاد شهید را در رأس همه خدمتها میدانست و به مسئولان این بنیاد توصیه میکرد قدر این خدمت ارزشمند را بدانند و از آن بالاترین بهره معنوی را ببرند.[۱۱۵] همچنین توجه و دقت در امور فرهنگی و تربیتی یادگاران شهیدان، جانبازان، مفقودان و اسیران را از کودکستان تا دانشگاه، به بهترین وجه توصیه میکرد[۱۱۶] ( (ببینید: بنیاد شهید انقلاب اسلامی)).
احکام فقهی شهدا
در اسلام غسلدادن و کفنکردن مرده مسلمان واجب است؛ اما شهیدِ میدان جنگ از این حکم استثنا شدهاست.[۱۱۷] گروه زیادی از فقها گفتهاند مس بدن شهید نیز موجب غسل مس میت نیست.[۱۱۸] بنابر گفته فقها،[۱۱۹] ازجمله امامخمینی، شهیدِ میدان جنگ نه غسل دارد، نه کفن؛ بلکه باید با همان لباسی که بر تن دارد، دفن شود. ایشان دربارهٔ شهدای خارج از میدان جنگ، معتقد بود اگر در حالیکه جنگ برپاست، شهید در خارج از معرکه افتاده و پیش از آنکه مسلمانان او را بیابند، جان خود را از دست بدهد، غسل و کفن ندارد؛ اما اگر خارج از معرکه جنگ، جان باخته باشد، هرچند شهید بهشمار میرود، اما بنابر احتیاط واجب باید غسل و کفن شود.[۱۲۰]
ایشان همچنین معتقد بود اگر رزمندهای در حال استراحت در سنگر به شهادت برسد غسل و کفن نیاز ندارد[۱۲۱] و حکم افرادی که برای تبلیغ یا کمک به رزمندگان در جبهه کشته شدند نیز همانند شهدا است[۱۲۲]؛ چنانکه دفن شهید در جبهه در صورتیکه هتک حرمتی به او نشود، مانعی ندارد[۱۲۳] و در صورتی که به شهر خود منتقل و در آنجا دفن میشود نیز نیازی به غسل و کفن ندارد و لازم است با لباسی که بر تن دارد، دفن شود.[۱۲۴]
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۳/۲۲۱.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۲/۱۳۳۵.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۸۹۶.
- ↑ نساء، ۶۹؛ طبرسی، مجمع البیان ۳/۱۱۱؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۸۱.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۴/۸۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان ۳/۱۱۱؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱/۴۲۳–۴۲۴.
- ↑ صاحببنعباد، المحیط فی اللغه، ۳/۳۸۸؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۸۱.
- ↑ ← خیراندیش، عشق و شهادت در عرفان، ۳۰.
- ↑ بینش، نگاهی نو به جنگهای صلیبی، ۱۶–۱۷.
- ↑ حرعاملی، وسائل الشیعة، ۱۵/۵۶؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۷/۵۲.
- ↑ قرشی، شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا، ۳–۴.
- ↑ قرشی، شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا، ۵–۹.
- ↑ نهج البلاغه، ن۲۸، ۴۰۴.
- ↑ قرشی، شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا، ۱۳ و ۳۱.
- ↑ رضوی اردکانی، قیام شهید فخ، ۱۶۴.
- ↑ ← خلخالی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، ۱/۸۰–۵۷۹؛ نامور، یادنامه شهیدان، ۴–۶۴.
- ↑ کنگره بزرگداشت، مجموعه مقالات کنگره، ۷.
- ↑ ← ملکی، شهدای روحانی مشروطه، ۱۳–۱۷۵.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۵/۱۶۱–۱۶۲؛ ← نامور، یادنامه شهیدان، ۱۰–۱۱.
- ↑ ← کوهستانینژاد، واقعه خراسان، ۲۲؛ قاسمپور، قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، ۶۰.
- ↑ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۱/۴۶۹.
- ↑ ← دفتر تبلیغات اسلامی، شهدای روحانیت، ۱/۱–۷۸؛ نامور، یادنامه شهیدان، ۲۷–۶۴.
- ↑ مرکز اسناد، یادنامه شهدای سال اول دفاع مقدس، ۷–۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۳۴ و ۱۹/۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹۴.
- ↑ سالمینژاد، دانستنیهای دفاع مقدس، ۱۲۹.
- ↑ نساء، ۶۹.
- ↑ توبه، ۲۰–۲۲، ۱۱۱؛ محمد (ص)، ۴–۶؛ حجرات، ۱۵.
- ↑ آل عمران، ۱۶۹–۱۷۱؛ بقره، ۱۵۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۵۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۳۴۸؛ صدوق، الخصال، ۱/۹؛ متقی هندی، کنز العمال، ۴/۵۹۳.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۹۷/۱۵.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ۱۱/۱۸.
- ↑ کوفی اهوازی، الزهد، ۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۴–۵۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۲۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۴ و ۲۱/۳۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۳–۲۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۷۲ و ۳/۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۸؛ ۱۲/۱۸۷ و ۱۴/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۵ و ۱۵/۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۰–۳۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۲–۴۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷.
- ↑ عباسی ولدی، امام در آینه شهیدان، دیباچه.
- ↑ علیایی مقدم، وصیتنامه کامل شهدای کهگیلویه و بویر احمد، ۱۴۴، ۱۴۷ و ۵۲۹؛ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۶۱، ۸۴، ۹۰، ۱۰۸و…
- ↑ جهانگشته، قلمهای بهشتی، ۶۸.
- ↑ عباسی ولدی، امام در آینه شهیدان، ۱۱۸.
- ↑ عباسی ولدی، امام در آینه شهیدان، ۱۲۳؛ جهانگشته، قلمهای بهشتی، ۷۵.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۱۰۳.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۳۰۰.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۲۵۸ و ۲۶۶.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۲۵۰.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۳۰۰.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۳۳۸.
- ↑ اکبری، وصیتنامه کامل شهدا، ۱۸۶.
- ↑ علیایی مقدم، وصیتنامه کامل شهدای کهگیلویه و بویر احمد، ۴۴۷.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، ۶۰۰ و ۷۷۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۹۹ و ۱۲/۲۴۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۸–۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۷؛ ۱۴/۸۰ و ۱۷/۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۱۶؛ ۷/۱۰ و ۱۳/۴۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۰–۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۷.
- ↑ موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۴.
- ↑ توسلی، خاطره، ۱/۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۷.
- ↑ کروبی، مصاحبه، ۵/۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۳ و ۲۰/۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۰۸ و ۶/۲۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۸۵–۱۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۴ و ۲۰/۳۹–۴۰.
- ↑ روابط عمومی، بنیاد شهید حسنه جاریه امام، ۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۹، ۴۲۹–۴۳۰ و ۲۰/۲۹۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۵–۵۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۴/۹۱.
- ↑ عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۳۲۸.
- ↑ مفید، المقنعه، ۸۴؛ مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، ۲/۲۹۶–۳۰۰؛ عاملی، وسائل الشیعة، ۳/۴۶۵–۴۶۶.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۶۶؛ امامخمینی، استفتائات، ۱/۷۸–۷۹ و ۳/۴۶–۴۷.
- ↑ امامخمینی، استفتائات، ۱/۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۸۰.
منابع
- قرآن کریم.
- اکبری، منوچهر، وصیتنامه کامل شهدا (دفتر اول) استان سمنان، تهران، نشر شاهد، چاپ اول، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، استفتائات، ج۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بینش، عبدالحسین، نگاهی نو به جنگهای صلیبی، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- جهانگشته، فاطمه، قلمهای بهشتی(۱)، انتخاب موضوعی وصیتنامههای شهدای خراسان جنوبی، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- خلخالی ربانی، علی، شهدای روحانیت شیعه در یکصد سال اخیر، قم، مکتب الحسین (ع)، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
- خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- خیراندیش، مهدی، عشق و شهادت در عرفان، تهران، فانوس خیال، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شهدای روحانیت از خرداد ۱۳۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷، قم، ۱۳۶۲ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رضوی اردکانی، سیدابوفاضل، قیام شهید فخ، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- روابط عمومی بنیاد شهید، بنیاد شهید حسنه جاریه امام، تهران، ۱۳۷۸ش.
- سالمینژاد، عبدالرضا، دانستنیهای دفاع مقدس، تهران، نیلوفران، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش.
- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، چاپ بیستویکم، ۱۳۸۵ش.
- صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
- عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- عباسی ولدی، محمدحسین، امام در آینه شهیدان، تهران، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، شاهد، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- علیایی مقدم، مهدی، وصیتنامه کامل شهدای کهگیلویه و بویر احمد (دفتر دوم)، تهران، شاهد، چاپ اول.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- فیروزآبادی، محمدبنیعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- قاسمپور، داوود، قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- قرشی، سیدعلیاکبر، شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا، قم، نوید اسلام، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- کروبی، مهدی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- کنگره بزرگداشت هشتادمین سال شهادت رئیسعلی دلواری، مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت هشتادمین سال شهادت رئیسعلی دلواری، بوشهر، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- کوفی اهوازی، حسینبنسعید، الزهد، تصحیح غلامرضا عرفانیان یزدی، قم، علمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
- کوهستانینژاد، مسعود، واقعه خراسان، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، المکتبة الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق.
- متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، یادنامه شهدای سال اول دفاع مقدس، تهران، ۱۳۷۸ش.
- مفید، محمدبنمحمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مکی، حسین، تاریخ بیستساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- ملکی، ابراهیم، شهدای روحانی مشروطه، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، مصاحبه چاپشده در پا به پای آفتاب، تدوین امیر رضا ستوده، تهران، نشر پنجره، ویرایش دوم، ۱۳۸۰ش.
- نامور، رحیم، یادنامه شهیدان، بیجا، بینا، ۱۳۵۶ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- مولود بیگی درونکلا، شهدا، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۵۲۷–۵۳۴.