حلم

از ویکی امام خمینی

حلم، صفتی پسندیده و بازدارنده از خشم، هنگام دشواری‌ها.

واژه‌شناسی

حلم، به معنای مهارکردن نفس هنگام هیجان و غضب و شتاب‌نکردن در مجازات عمل زشت است [۱] و در مقابل آن «سفه» به معنای نابردباری [۲] و یا صفت غضب قرار دارد که کیفیتی نفسانی است و سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی می‌شود و مبدأ آن شهوت انتقام‌جویی است [۳] (ببینید: غضب). حلم در علم اخلاق، اطمینان و آرامش نفس به گونه‌ای است که قوه غضب انسان را تحریک نکند و او را در سختی‌های روزگار مضطرب نسازد [۴]. امام‌خمینی، همانند ابن‌مسکویه [۵]، حلم را صفتی نفسانی می‌داند که از شعب اعتدال در قوه غضب است. این صفت، کنترل نفس را در ناملایمات و اموری که با نفس سازگاری ندارند، به دست می‌گیرد و باعث به آرامش آن می‌شود [۶]. در برخی روایات، صفت «سفه»، به معنای سبک‌مغزی و جهالت، در برابر حلم قرار گرفته است [۷]. امام‌خمینی، این بیان از روایت را، موافق اعتبار و ریشه لغوی آن می‌داند؛ زیرا کسی که بر حفظ قوه غضبیه قدرت و بردباری ندارد، دارای سبک‌مغزی و جهالت است [۸].

از صفات نزدیک به حلم، «کظم غیظ» (فروبردن خشم) و صبر است. در کظم غیظ شخص با مجاهدت در جایی که غضب او شدت می‌گیرد، نفس خود را مهار می‌کند؛ اما شخص حلیم، بدون رنج و مجاهدت این کار را انجام می‌دهد [۹]. امام‌خمینی صبر را نیز اظهارنکردن شکایت هنگام ناگواری در عین کراهت باطنی می‌داند [۱۰] (ببینید: صبر)؛ اما حلم آرامش و طمأنینه‌ای است که نفس با آن از اعتدال بیرون نمی‌رود [۱۱]. همچنین صبر، نسبت به حلم معنایی اعم دارد و صبر در مصیبت و معصیت و مانند آن را شامل می‌شود؛ اما حلم، تنها به صبر در حال غضب گفته می‌شود [۱۲].

پیشینه

حلم از صفات پسندیده‌ای است که خداوند خود را به آن وصف کرده است [۱۳]. این صفت در آموزه‌های ادیان سابق نیز، مدح و ستایش شده است [۱۴]. قرآن کریم از حضرت ابراهیم(ع) با صفت حلیم یاد کرده و او را ستوده است [۱۵]. در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص داده شده است [۱۶].

افزون بر ابن‌مسکویه، از علمای اخلاق قرن پنجم که به این صفت حمیده توجه داشته، در کتاب خود [۱۷] به آن پرداخته است، احیاء‌ علوم الدین غزالی [۱۸] و اخلاق محتشمی خواجه‌نصیرالدین طوسی [۱۹] را می‌توان از نخستین کتاب‌های اخلاقی دانست که بابی به این موضوع اختصاص داده‌اند و با استناد به برخی آیات و روایات، آن را بررسی کرده‌اند. علمای بعدی نیز به بحث و بررسی آن پرداخته‌اند [۲۰]. امام‌خمینی نیز به این موضوع توجه داشته، عمده مطالب آن را در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل [۲۱] ذکر کرده است. ایشان پس از تعریف حلم و صفت مقابل آن [۲۲]، راه تحصیل این صفت [۲۳] و ذکر فضایل آن را از طریق آیات و روایات بیان می‌کند [۲۴].

فضیلت حلم

صفت حلم، از صفات پسندیده انسانی است که در قرآن [۲۵] و روایات [۲۶]، بسیار ستایش شده است. این صفت از صفات خداوند [۲۷]، پیامبران الهی(ع) [۲۸] و بندگان برجسته خداوند است [۲۹]. البته حلم در خداوند از اوصاف کمالیه و از کمالات مطلق وجود است؛ اما در بندگان از صفات نفسانی است [۳۰]. در بعضی روایات نیز حلم کمال عقل [۳۱] و رفیق و وزیر مؤمن [۳۲] شمرده شده است. امام‌باقر(ع) نیز شخص حلیم را محبوب خدا معرفی می‌کند [۳۳].

علمای اخلاق، حلم را ازجمله شریف‌ترین کمالات انسانی، زینت انسان و سنت پیامبران(ع) می‌دانند [۳۴]. امام‌خمینی نیز فضیلت حلم را از صفات کمال و از نظر عقل، معلوم و ثابت دانسته است [۳۵]؛ البته ایشان حلم را در مواردی که به اقدام و شدت نیاز است، مانند ظلم ظالمان و فساد در جامعه در جایی که باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، همچنین در جهاد و مبارزه، امری ناپسند و از صفات رذیله و ناهنجار می‌شمارد که در حقیقت، این همان صفت خمودی است [۳۶].

راه تحصیل

علمای اخلاق، با استناد به بعضی روایات [۳۷]، راه تحصیل حلم و بردباری را وادارکردن خود به صبر و بردباری دانسته‌اند تا به‌تدریج در نفس ملکه شود [۳۸]. امام‌خمینی معتقد است در شریعت، بر تحصیل کمالات اخلاقی تأکید شده است و این‌چنین نیست که صفات فطری و جبلی باشند و قابل تغییر نباشند؛ چنان‌که بعضی [۳۹] به آن معتقدند. ایشان با استفاده از تحلیل فلسفی، در تبیین این موضوع کوشیده و معتقد است شدت ارتباط میان بدن و روح، به گونه‌ای است که صفات هر یک به دیگری سرایت می‌کنند. بنابراین اگر کسی بر حرکات و سکنات خویش مراقبت کند و با آرامش رفتار کند، کم‌کم این حالت ظاهری به روح سرایت می‌کند [۴۰]. ایشان با استناد به روایاتی [۴۱]، بر این باور است که اگر کسی برای مدتی کظم غیظ کند و با زحمت خود را حلیم نشان دهد، سرانجام حلیم شده، این امر تکلّفی و اجباری، برای نفس عادی می‌شود [۴۲]. البته ایشان استفاده از راه‌های نامتعارف در تحصیل صفات پسندیده یا رفع صفات ناپسند را نمی‌پذیرد؛ چنان‌که برخی برای دورکردن صفت خوف و سستی از نفس، خود را در مواضع خطر قرار می‌دهند [۴۳].

آثار

حلم در قرآن و روایات، سبب آمرزش گناهان [۴۴]، عزت و وقار [۴۵] و پیروزی بر دشمن [۴۶] شمرده شده است. علمای اخلاق نیز به آثار حلم توجه کرده، حلم را موجب رضوان الهی، عزت مؤمنان [۴۷] و افزایش دوستان و یاران [۴۸] دانسته‌اند. بعضی معتقدند فضیلت حلم به دنبال خود، فضیلت شجاعت و فضیلت عدالت را به همراه می‌آورد [۴۹]. امام‌خمینی به صورت پراکنده، به بیان ثمره‌های قوه غضبیه و اعتدال در آن پرداخته است. ایشان حلم را سبب حصول وقار در انسان می‌داند [۵۰] و معتقد است در صورتی که قوه غضبیه، بر پایه عقل و شرع تربیت شود، یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی است و موجب سعادت انسان و حفظ نظام عالم و بقای شخص و نوع انسانی می‌گردد؛ زیرا موجب می‌شود انسان در برابر ناملایمات طبیعت، از خود حفاظت و دفاع کند؛ اما اگر این قوه به خمودی گرایش پیدا کند، سبب سستی و اقدام‌نکردن در مواقع ضروری می‌شود و در مقابل، زیاده‌روی و افراط در قوه غضبیه نیز موجب ارتکاب معاصی و سقوط در مهالک و در نهایت شقاوت ابدی می‌گردد [۵۱]. حلم از صفاتی است که سبب می‌شود انسان دارای سکون و طمأنینه گردد و هیجان غضب خود را کنترل کرده، در صورتی که بر خلاف میل نفسانی او چیزی رخ دهد، از حد اعتدال خارج نگردد [۵۲]. به اعتقاد ایشان به ‌دست‌ آوردن کمالات روحانی، سبب سعادت انسان می‌شود؛ البته ایشان کسب این کمالات برای نفس را مقصد اصلی نمی‌داند و تنها مقدمه تحصیل توحید و روی‌آوردن به خداوند می‌شمارد [۵۳].

سیره عملی امام‌خمینی

صفت حلم چنان‌که در سخن امیرالمؤمنین(ع) آمده یکی از صفات لازم و ضروری برای رهبری یک جامعه یا گروه است [۵۴]. امام‌خمینی به عنوان یک رهبر سیاسی دارای این فضیلت بود [۵۵] و حلم ایشان، در بین شاگردان و اطرافیانش از او رهبر و الگویی عملی ساخته بود؛ آنچنان‌که در مقابل اهانت‌ها و جسارت‌های دیگران سکوت می‌کرد [۵۶]. این صفت در برابر مخالفان و کسانی که ایشان را با بدترین آزارهای روحی، تهمت‌ها و توهین‌ها خطاب می‌کردند، به گونه‌ای چشمگیر، نمایان بود [۵۷]. موارد پرشماری از موضع‌گیری‌های امام‌خمینی، بیانگر صبر و حلم ایشان در برابر بحران‌های سیاسی ـ اقتصادی و عدم نگرانی از وقایع رخ داده بوده است [۵۸] و از فراوانی حلم چنان بود که اگر صد نفر در مجلس شورا سخنانی می‌گفتند که ایشان قبول نمی‌داشت، تا لازم نمی‌شد، حرفی نمی‌زد و در برابر آن سکوت می‌کرد [۵۹]. ایشان در محیط خانواده نیز با بردباری و محبت با اعضای خانواده به‌ویژه کودکان، برخورد می‌کرد [۶۰] (ببینید: اخلاق و سیره امام‌خمینی).

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۲/۱۴۶؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۴۸ ـ ۴۹؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۶/۱۶۷؛ دهخدا، لغتنامه، ۶/۸۰۶۴ ـ ۸۰۶۵.
  2. زبیدی، تاج العروس، ۱۹/۴۴.
  3. ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۵؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۲۳۸.
  4. ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۱.
  5. ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.
  6. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.
  7. کلینی، الکافی، ۱/۲۱.
  8. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۸.
  9. غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۹۷، ۱۱۲ و ۹/۱۰۹.
  10. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۰۹ ـ ۴۱۰.
  11. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.
  12. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۸۰.
  13. بقره، ۲۲۵؛ حج، ۵۹.
  14. ‌کتاب مقدس، مزامیر، ب۳۷، ۱۱؛ همان، عهد جدید، متی ب۵، ۵ و ب۱۱، ۲۹.
  15. هود(ع)، ۷۵.
  16. کلینی، الکافی، ۲/۱۱۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۹۷.
  17. ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳.
  18. غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۹ ـ ۱۲۴.
  19. خواجه‌نصیر، اخلاق محتشمی، ۲۶۱ ـ ۲۷۱.
  20. کاشانی، ۳۵۵؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۱ ـ ۲۴۶.
  21. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۷ ـ ۳۸۵.
  22. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۷ ـ ۳۶۸.
  23. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۷۹ ـ ۳۸۲.
  24. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۸۲ ـ ۳۸۴.
  25. صافات، ۱۰۱.
  26. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۴۲۸.
  27. اسراء، ۴۴؛ احزاب، ۵۱.
  28. هود، ۷۵.
  29. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۰۲.
  30. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۸۲.
  31. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۶.
  32. مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۴۲۳.
  33. کلینی، الکافی، ۲/۱۱۲.
  34. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۲.
  35. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۸۲.
  36. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۹.
  37. کلینی، الکافی، ۲/۱۱۲.
  38. غزالی، احیاء علوم الدین، ۹/۱۰۹ ـ ۱۱۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۴۳.
  39. ← غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۰۰.
  40. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۷۹ ـ ۳۸۱.
  41. کلینی، الکافی، ۲/۱۱۲، حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۵/۲۶۸.
  42. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۸۱ ـ ۳۸۲.
  43. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۹.
  44. مائده، ۲۷.
  45. آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۸۷.
  46. مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۴۲۸.
  47. خواجه‌نصیر، اخلاق محتشمی، ۲۶۱ ـ ۲۷۳.
  48. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۳۲.
  49. ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.
  50. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۷ ـ ۳۶۸.
  51. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۸ ـ ۳۶۹.
  52. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۶۷.
  53. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۸۰.
  54. نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۳ ـ ۴۵۴.
  55. بنی‌فضل، مصاحبه، ۳/۳۰۵.
  56. رحیمیان، در سایه آفتاب، ۴۰ ـ ۴۱؛ توسلی، خاطره، ۳/۳۳۱؛ رجایی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۳۱ ـ ۳۳۲.
  57. فرقانی، خاطره، ۳/۳۲۵ ـ ۳۲۷ و ۳۳۱؛ بدلا، خاطره، ۳۲۷.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۳۳ ـ ۲۳۴ و ۱۳/۲۶۵ ـ ۲۶۶.
  59. خامنه‌ای، او که بود، ۲۰ ـ ۲۱.
  60. مصطفوی، خاطره، ۱/۱۶ ـ ۱۷.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد هلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
  • ابن‌منظور، لسان العرب، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بدلا، سیدحسین، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • بنی‌فضل، مرتضی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، او که بود، شخصیت، یاد و راه حضرت امام‌خمینی، در کلام رهبر انقلاب، تهران، قدر ولایت، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، اخلاق محتشمی، تحقیق محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
  • دهخدا، لغتنامه، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، قم، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
  • زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
  • کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
  • فرقانی، محی‌الدین، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • کتاب مقدس، بی‌جا، ‌دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • نراقی، ملااحمد، معراج السعاده، تحقیق محمد نقدی، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.

احمد فکور افشاگر، «حلم»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۶۱۱.