روستاییان
روستاییان، جایگاه، تواناییها و محرومیتهای ساکنان روستا.
مفهومشناسی
روستا معادل ده و قریه[۱] و روستایی به معنای ساکن روستا، کشاورز و دهقان[۲] است. کلمه روستا از ریشه رستن و روییدن و در معنای رستنگاه بهکار رفته است که نشان از تکیه بر اقتصاد کشاورزی ده دارد؛[۳] هرچند ممکن است اقتصاد روستا تنها مبتنی بر کشاورزی نباشد و معیشت روستاییان با فعالیتهای دیگری همچون استخراج معدن، صید و صیادی و امثال آن تأمین شود.[۴] امامخمینی درباره روستاییان به عناصری مانند کشاورزی،[۵] محرومیت[۶] و نیاز به آبادانی[۷] اشاره میکند.
جامعهشناسان برای تعریف روستا به ملاک جمعیتی نیز توجه کردهاند.[۸] در سرشماری سال ۱۳۳۵ و ۱۳۵۵ در ایران، مناطقی که جمعیتشان کمتر از پنجهزار نفر بود، روستا محسوب شدند؛[۹] اما در ادامه این رقم بالغ بر دههزار نفر شد. این حد نصاب با سایر کشورها، بهویژه کشورهای غربی اختلاف بسیار دارد: برای مثال، در ایالات متحده امریکا ۲۵۰۰ نفر و فرانسه دوهزار نفر ملاک است.[۱۰]
پیشینه
آغاز روستانشینی بهروشنی معلوم نیست؛ اما میتوان گفت انسانها در آغاز یکجانشینی به تولید مواد غذایی، پرورش انواع نباتات و اهلیکردن حیوانات پرداختند؛[۱۱] بدین ترتیب میتوان گفت آغاز تشکیل روستاها با آغاز زراعت و برداشت محصول نزدیکی زمانی دارد.[۱۲] پیدایش و ظهور دهکدههای آغازین در دشتهای فلات ایران ازجمله تپه سیلک کاشان به هزاران سال پیش از میلاد باز میگردد،[۱۳] به طوری که کشاورزی و روستانشینی در این قسمت از فلات ایران خیلی زودتر از مصر و بینالنهرین آغاز شده است.[۱۴]
پس از ظهور اسلام، پیامبر اکرم(ص) عربهای تازهمسلمان را به زراعت ترغیب میکرد و میفرمود خداوند برکت و روزی انسانها را در کشاورزی و گوسفندان قرار داده است.[۱۵] ایشان پیروان خود را به کشت دانه و نهال و زراعت سفارش میکرد.[۱۶] همچنین امامعلی(ع) پس از فراغت از کارها مشغول به کشاورزی میشد[۱۷] و امامکاظم(ع) زراعت را پیشه پیشینیان خود معرفی کرده است.[۱۸] (ببینید: کشاورزی)
روستانشینان در زمان ساسانیان وضعیت مناسبی نداشتند و اصلاح نظام مالیات ارضی در زمان خسرو اول (۵۰۱ ـ ۵۷۹ م) نیز موجب فقر و بدبختی مضاعف روستاییان شد.[۱۹] پس از ساسانیان نیز تصاحب زمینهای کشاورزی به دست حاکمان ظالم و فئودالها و تشدید فشار مالیاتی، مایه فقر و تنگدستی بسیاری از کشاورزان شد؛[۲۰] مثلاً در زمان حکومت امویان علاوه بر جزیه و بیگاریگرفتن و بردن موالی، از صاحبان زمینهای کشاورزی خراج میگرفتند که نوعی مالیات بر اراضی بود و همین باعث فشار بیشتر بر روستاییان میگردید.[۲۱] در زمان عباسیان نیز روستاییان اوضاع نابسامانی داشتند. در این دوران به علت بیتوجهی حکومت به امر کشاورزی، مزارع و منابع غذایی رو به کاهش رفتند.[۲۲]
در دوره صفویه (شاه عباس) حمایت از کشاورزان به صورت گسترده به تثبیت وضع اقتصادی روستاییان منتهی شد و روستاها از افزونی جمعیت برخوردار شدند؛[۲۳] ولی در دوره قاجار با کاهش قلمرو ایران و جنگهای خونین، نظام خانی در روستاها گسترش یافت و فشار وارد بر رعایا ازجمله تنظیم قوانینی جهت بیگاریگرفتن از روستاییان، موجب افزایش فاصله میان دولت و روستاییان شد.[۲۴]
در دوره مشروطه، توجه به زندگی دهقانان و وضعیت روستاها صورتی جدی به خود گرفت.[۲۵] نقش روستاییان در شکلگیری نهضت مشروطیت باعث شد این طبقه در مرکز تحلیل سیاستمداران و متفکران قرار گیرند و وکلایی برای طبقه دهقان و روستایی در مجلس و عدالتخانه اتنخاب شوند.[۲۶]
با روی کارآمدن رضاخان پهلوی هرچند جهت عمران و آبادی روستاها، اقدامهایی صورت گرفت،[۲۷] اما در این دوره بهرهبرداری از زمینها در نظامی موسوم به نظام «ارباب رعیتی» بود. مالکیت اراضی زراعی به «ارباب» یا «خان» تعلق داشت و کشاورزان زیر عنوان رعیت در فرایند زراعت تحت تسلط و قیمومیت ارباب یا خان قرار داشتند،[۲۸] تا آنکه قانون اصلاحات ارضی در نوزدهم دی ۱۳۴۰ در زمان حکومت محمدرضا پهلوی و با تشویق و حمایت امریکا تصویب شد و از سال ۱۳۴۱ بهاجرا گذاشته شد.[۲۹] عمدهترین پیامد برنامه اصلاحات ارضی آن بود که قدرت سیاسیِ دولت، جایگزین قدرت زمیندارها در روستاها شد،[۳۰] وضیعت دهقانان بدتر شد، خوشنشینها که فاقد زمین بودند، مجبور به ترک روستا شدند و دهقانانی که صاحب زمین شدند نیز چون زمین کفاف زندگیشان را نمیکرد، مجبور به ترک و مهاجرت از روستاها شدند. در نتیجه این طرح، بیشتر دهقانانِ سابق را بهسبب فقر و نداشتن امکانات کشاورزی به کارگر مزدبگیر تبدیل کرد.[۳۱] (ببینید: اصلاحات ارضی)
محرومیت روستاها در رژیم پهلوی
امامخمینی بر عدالت اجتماعی و دفاع از مستضعفان و مقابله با مستکبران تاکید میکرد[۳۲] و آن را یکی از اصول مکتب اسلام میدانست[۳۳] که در تعدیل ثروت جامعه به صورت عاقلانه و قابل عمل و عینیت، نقش دارد،[۳۴] از اینرو ایشان از سالهای آغازین نهضت خود با انتقاد از وضع روستاییان و نبود امکانات حداقلی جهت زندگی در روستاها ازجمله نبود دارو، پزشک،[۳۵] مدرسه، حمام و آب آشامیدنی سالم،[۳۶] رژیم پهلوی را عامل فقر و گرسنگی روستاییان میدانست.[۳۷] ایشان پس از اجرای قانون اصلاحات ارضی و با توجه به پیامدهای منفی آن، موضعگیری تندتری در برابر رفتار و سیاستهای رژیم در قبال روستاییان داشت. ایشان اجرای این سیاستها را باعث تباهی کشاورزی و ایجاد بازار برای غربیان به اسم تمدن میدانست[۳۸] که موجب مهاجرت روستاییان به شهرها شد[۳۹] و روستاییان را به زاغهنشینان و چادرنشینان مهاجری تبدیل و هر یک با چندین عائله، با وضع فلاکتباری در خانههای گلی یا زیر چادر زندگی میکردند.[۴۰] ایشان معتقد بود در رژیم پهلوی عشایر و روستاییان هر کدام به طریقی در فشار بودند و بهسختی زندگی میکردند.[۴۱] روستاییان در شمار قشر محروم جامعه[۴۲] و فاقد ضروریات اولیه زندگی بودند؛[۴۳] برای آنان راه و درمانگاه ساخته نشد و در مظلومیت کامل به سر میبردند[۴۴] و با آنها رفتار غیر انسانى مىشد و از هر طرف تحقیر مىشدند.[۴۵] چنانکه به عنوان نمونه امامخمینی برای کمک به رفع محرومیتِ بخشی از روستاهای اطراف اهواز اجازه داد از سهم امام(ع)، آبانبار بسازند و در اختیار روستاییان قرار دهند.[۴۶]
امامخمینی ظلم خانها را که از گذشته باعث چپاول روستاییان میشد، یکی از علل محرومیت و مظلومیت روستاییان میدانست.[۴۷] در نگاه ایشان ظلم و فساد دستگاه حاکم پهلوی با سوء استفاده از نام سپاه دانش و سپاه بهداشت جریان داشت و رژیم با پنهانکردن اقدامات خود در پشت این نامها، در صدد رواج فحشا و فرهنگ مسموم غربی در اعماق روستاها و نهایتاً تأمین مقاصد شوم استعمار بود.[۴۸] آنان با این اعمال میخواستند استقلال و دین کشور را پایمال کنند[۴۹] و فرهنگ قرآن را عقب بزنند.[۵۰] به باور ایشان یکی دیگر از راههای چپاول روستاییان تشکیل صندوقی به نام تعاونی و اخاذی و غارتگری مأموران از دهقانانِ فریبخورده بود.[۵۱]
نقش روستاییان در پیروزی انقلاب و جنگ
محرومیتهایی نظیر وجود شکاف عمیق میان درآمد روستاییان و شهرنشینان، بیتوجهی به اوضاع روستاها و زندگی بدون امکانات و سخت پس از مهاجرت در زاغهها و مناطق جنوبی شهرها در دوران پهلوی از عوامل بروز نارضایتی در میان روستاییان و پیوستن آنان به جریان انقلاب بود.[۵۲]
امامخمینی خود خاطرنشان کرده است که روستاییان در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نقش بسزایی ایفا کردند.[۵۳] آنان در هنگامه انقلاب همه با هم، متحد و یک کلمه در زیر لوای اسلام و پرچم توحید، جمهوری اسلامی را فریاد میکردند،[۵۴] در روستاها راهپیمایی راه میانداختند[۵۵] و یکپارچه سلطنت پهلوی فاسد را نفی میکردند؛[۵۶] به گونهای که اگر همت این محرومان و روستاییان نبود، نه ظلم رژیم سابق از میان میرفت و نه کشور میتوانست در برابر مشکلات مقاومت کند.[۵۷] در این راستا امامخمینی از روستاییانی که به منظور تظاهرات به تهران آمده بودند، میخواست تا با سایر مردم علیه ظلم رژیم پهلوی همگام شوند.[۵۸]
بروز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال ۱۳۵۹ و احساس مسئولیت در دفاع از کشور، اقشار مختلف جامعه ازجمله روستاییان را روانه جبهه کرد.[۵۹] به باور امامخمینی مدافعان اصلی کشور در جبههها، روستاییان و اقشار مستضعف بودند[۶۰] و در پشت جبههها عدهای از شوراهای اسلامیِ روستاها خدمات بسیاری برای رفع نیازهای جنگ ارائه کردند.[۶۱] زنان روستایی با ایجاد تشکلهای خودجوش دست به تهیه غذا و پوشاک برای رزمندگان زدند.[۶۲] آنان در گوشههای روستاها از دسترنج خود میگذشتند و با جان و مالشان، رزمندگان را حمایت و دلگرم میکردند.[۶۳]
روستاییان پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به غیر از شرکت تعاونی روستاییان، سایر نهادهای ایجادشده در زمان پهلوی منحل شدند[۶۴] و با ورود و حمایتهای سیاسی، مالی و فنی جهاد سازندگی و هیئت هفتنفره احیا و واگذاری زمین، تلاش برای ساخت روستاها آغاز شد.[۶۵] شورای اسلامی روستا با نظارت ارگانهای دولتی تشکیل شد[۶۶] و با همکاری جهاد سازندگی برخی کالاهای خانگی توزیع و معرفینامههای مختلفی برای دریافت مصالح ساختمانی، کود و بذر صادر شد.[۶۷] (ببینید: جهاد سازندگی)
با تأکیدهای امامخمینی بر رفع محرومیت از روستاها و کاهش تفاوت آشکار میان زندگی مردم شهر و روستا[۶۸] روستاییان و قشر دهقان در برنامهریزیهای نظام اسلامی اهمیت یافتند. پس از استقرار نظام اسلامی، برای رفع محرومیت روستاییان و رسیدگی به مشکلات محرومان و اقشار مستضعف، با دستورهای جداگانه امامخمینی، نهادهایی چون کمیته امداد امامخمینی،[۶۹]، حساب ۱۰۰ امام،[۷۰] شوراهای شهر و روستا،[۷۱] نهضت سوادآموزی،[۷۲] هیئتهای هفت نفره واگذاری زمین،[۷۳] جهاد سازندگی که دلیل تشکیل آن آبادی کشور خصوصاً روستاها بود[۷۴] و مراکز خدمات عشایری و روستایی[۷۵] مأمور رسیدگی به وضعیت اقتصادی و فرهنگی اقشار محروم جامعه، بهویژه روستاییان شدند. (ببینید: کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، نهضت سوادآموزی، هیئتهای هفتنفره، و جهاد سازندگی)
امامخمینی برنامه دولت اسلامی را فراهمکردن بستری برای عدم مهاجرت روستاییان به شهرها و بازگشت مهاجران به روستاها جهت رونق بخش کشاورزی و دامداری کشور[۷۶] و آغاز اصلاحات از روستاها[۷۷] اعلام کرد. ایشان در توصیهای عامتر همه اقشار جامعه را تشویق میکرد با کمک به یکدیگر، ایران ویرانشده را آباد سازند و در این میان، روستاها، عشایر و دهات دورافتاده که محرومیت بیشتری دارند، در اولویت قرار گیرند.[۷۸] بدین ترتیب در سالیان بعد هزاران طرح عمرانی مانند احداث مراکز بهداشتی، ایجاد و توسعه راههای روستایی، برقرسانی و ساخت مراکز فرهنگی (مانند مسجد) و آموزشی (مانند مدارس) در روستاها انجام شد.[۷۹] همچنین از سال ۱۳۶۱ چند قانون مرتبط با مدیریت روستایی تصویب شد تا موجبات رفع محرومیت از روستاها را فراهم آورد.[۸۰]
امامخمینی با اهتمام به مسائل دینی و فرهنگی روستاییان، روحانیان را موظف کرد در روستاها حضور یافته، پیام انقلاب را اعلام کنند.[۸۱] ایشان علاوه بر توصیههایی جدی در این زمینه، در مواردی خاص برای رسیدگی به امور روستاها و تنظیم کمیتههای روستایی، اشخاصی را منصوب کرد.[۸۲]
امامخمینی از روستاییان میخواست به افرادی که برای خدمات و جهاد سازندگی یا سوادآموزی به روستاها میروند، رویخوش نشان دهند و توجه داشته باشند در میان آنان افرادی برخلاف مسیر ملت و اسلام عمل نکنند.[۸۳] ایشان از روستاییان میخواست مراقب باشند تا در دام کمونسیتها[۸۴] و اشخاص مفسد (ضد انقلاب)[۸۵] گرفتار نشوند و در برابر توطئههای داخلی و ایجاد اختلافات در روستاها هوشیار باشند[۸۶] و به تکالیف خود عمل کنند.[۸۷]
نقش روستاییان در خودکفایی
امامخمینی نقش روستاییان را در اقتصاد و خودکفاییِ کشور حایز اهمیت میدانست.[۸۸] ایشان با تأکید بر خودکفایی،[۸۹] کشاورزی و دامداری را مقدمهای برای استقلال و خودکفایی در زمینههای دیگر میشمرد.[۹۰] از نگاه ایشان مهمترین کار برای رسیدن به خودکفایی کشور، احیای کشاورزی است؛ زیرا رژیم پهلوی به اسم اصلاحات ارضی، کشاورزی را نابود کرد و روستاییان و کشاورزان را به سمت شهرها کوچ داد[۹۱] و باعث از میانرفتن اقتصاد، صنعت و کشاورزی در کشور شد.[۹۲] (ببینید: تولید و صنعت و کشاورزی)
امامخمینی اساس اقتصاد ایران و استقلال کشور را در دست کشاورزان و روستاییان میدانست[۹۳] و آنان را به کشت محصولات مورد نیاز ملت سفارش میکرد، تا بر اثر توطئه بیگانگان، مردم با قحطی مصنوعی روبهرو نشوند و کشور به خودکفایی در محصولات کشاورزی برسد.[۹۴] ایشان باور داشت با دستیابی به کشاورزی مستقل و قدرتمند میتوان زنجیرهای وابستگی را از میان برد[۹۵] و امکان تحت فشار گذاشتن ایران از لحاظ سیاسی را از بیگانگان گرفت.[۹۶]
پانویس
- ↑ نفیسی، فرهنگ نفیسی، ۳/۱۷۰۶، انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۳۷۳۵.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ۲/۱۶۸۹.
- ↑ ودیعی، مقدمه بر روستاشناسی ایران، ۳۴.
- ↑ فشارکی، جغرافیایی روستایی، ۲۰؛ پاپلی و ابراهیمی، ۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۴۹ ـ ۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۱۶ ـ ۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۱۶۳ ـ ۱۶۴.
- ↑ مرتضوی، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دوره پهلوی دوم، ۲۲.
- ↑ مرتضوی، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دوره پهلوی دوم، ۲۲ ـ ۲۳؛ وثوقی، جامعهشناسی روستایی، ۱۱ ـ ۱۲.
- ↑ وثوقی، جامعهشناسی روستایی، ۱۱.
- ↑ غفوروف، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دوره نوین، ۱/۱۲.
- ↑ پالمر، تاریخ جهان نو، ۱/۱۶.
- ↑ سهرابی، شهر و شهرنشینی در ایران، ۲۷.
- ↑ انصافپور، تاریخ زندگی روستاییان و طبقات اجتماعی، ۵۸.
- ↑ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۴/۳۲.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائلالشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۳/۱۹۴.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائلالشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۳۷.
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائلالشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۷/۳۹.
- ↑ نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۷۸ ـ ۸۰؛ مرتضوی، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دوره پهلوی دوم، ۲۹.
- ↑ پتروشفسکی، تاریخ ایران در سدههای میانهای، ۴۳.
- ↑ نوذری، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، ۱۰۵ ـ ۱۰۹.
- ↑ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران و کهنترین ملل باستانی از آغاز تا اسلام، ۲/۱۷۱.
- ↑ مرتضوی، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دوره پهلوی دوم، ۳۱.
- ↑ مرتضوی، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دوره پهلوی دوم، ۳۱.
- ↑ رسولزاده، روستا نویسان ایران، ۱۰.
- ↑ میرابوالقاسمی، نهضتهای روستایی در ایران، ۹۰ ـ ۹۴.
- ↑ مهدوی، مقدمهای بر جغرافیای روستایی ایران، ۱۲.
- ↑ امیرانی، بررسی نظام بهرهبرداری از زمین در ایران، ۱۱۷.
- ↑ بهروان، جامعهشناسی روستایی، ۴۶؛ خسروی، جامعهشناسی روستایی ایران، ۱۵۱.
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۴۷۶ ـ ۴۷۷.
- ↑ بهروان، جامعهشناسی روستایی، ۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۱۹۸؛ ۳/۱۱۱ و ۷/۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۶؛ ۵/۷۱ و ۲۱/۴۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۳۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۲۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۸۴ ـ ۸۵؛ ۵/۱۱۵ و ۶/۶۷ ـ ۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۱۱۵ و ۵۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۷۴ ـ ۷۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۴ و ۵/۱۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۳۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۴ ـ ۱۲۵.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۵۵۶ ـ ۵۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۰، ۲۴۷، ۲۶۷ و ۱۸/۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۴۸۴ و ۷/۵۴، ۳۴۴، ۴۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۹۹ و ۹/۱۸۲، ۴۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۹۳ ـ ۹۴، ۲۹۵ و ۶/۳۰، ۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۲۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۵۲۸.
- ↑ سامآرام، تشکلهای خودجوش زنان روستایی برای پشتیبانی از جبهههای جنگ تحمیلی، ۴۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۸/۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۷/۷۸.
- ↑ سامآرام، تشکلهای خودجوش زنان روستایی برای پشتیبانی از جبهههای جنگ تحمیلی، ۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۲۰۱.
- ↑ طالب، مدیریت روستایی در ایران، ۸۷.
- ↑ طالب، مدیریت روستایی در ایران، ۸۸ و ۹۱.
- ↑ طالب، مدیریت روستایی در ایران، ۹۰.
- ↑ طالب، مدیریت روستایی در ایران، ۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۵۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۳۶۷ و ۸/۱۷۹ ـ ۱۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۵۱۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۷/۱۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۴۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۳/۴۳۶ ـ ۴۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۷۹ و ۱۷/۴۲۴ ـ ۴۲۵.
- ↑ مظلوم خراسانی، بررسی مسائل اجتماعی ایران، ۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۴۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۷۹ ـ ۱۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۵۵.
- ↑ بهروان، جامعهشناسی روستایی، ۲۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۶/۲۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۱۸۰ و ۱۳/۴۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۵۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۵/۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۴/۳۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۴۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۳۳ و ۲۱/۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۹/۳۶۳ ـ ۳۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۱۵۶؛ حسنی، نوسازی جامعه از دیدگاه امامخمینی، ۱۵۵ ـ ۱۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۸/۲۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۵/۳۳۱، ۴۷۸ و ۶/۳۹۵، ۳۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۶/۲۳۶ و ۲۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۶۶.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امیرانی، محمدهادی، بررسی نظام بهرهبرداری از زمین در ایران، مجله جهاد، شماره ۲۳۰ و ۲۳۱، تهران، ۱۳۷۹ش.
- انصافپور، غلامرضا، تاریخ زندگی روستاییان و طبقات اجتماعی، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، ۱۳۵۲ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بهروان، حسین، جامعهشناسی روستایی، تهران، جامعهشناسان، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- پاپلی یزدی، محمدحسین، و محمد امیرابراهیمی، نظریههای توسعه روستایی، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- پالمر، رابرت روزول، تاریخ جهان نو، ترجمه ابوالقاسم طاهری، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
- پتروشفسکی، ای. پ، تاریخ ایران در سدههای میانهای، ترجمه، سیروس ایزدی و حسین تحویلی، تهران، دنیا، چاپ اول، ۱۳۵۹ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائلالشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسنی، محمدحسن، نوسازی جامعه از دیدگاه امامخمینی، تهران، عروج، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- خسروی، خسرو، جامعهشناسی روستایی ایران، تهران، پیام، چاپ سوم، ۱۳۵۸ش.
- راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران و کهنترین ملل باستانی از آغاز تا اسلام، تهران، نگاه، چاپ ششم، ۱۳۸۷ش.
- رسولزاده، میکائیل، روستا نویسان ایران، کرج، پینار، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- سامآرام، عزتالله، تشکلهای خودجوش زنان روستایی برای پشتیبانی از جبهههای جنگ تحمیلی، مجله علوم اجتماعی، شماره ۱۵ و ۱۶، ۱۳۸۰ش.
- سهرابی، محمد، شهر و شهرنشینی در ایران، خرمآباد، شاپور خواست، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- طالب، مهدی، مدیریت روستایی در ایران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، کتاب سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- غفوروف، باباجان، تاجیکیان، تاریخ قدیم، قرون وسطی و دوره نوین، کابل، انتشارات شاهمحمد، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- فشارکی، پریدخت، جغرافیایی روستایی، تهران، دانشگاه پیام نور، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- مرتضوی تبریزی، مسعود، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دوره پهلوی دوم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مظلوم خراسانی، محمد، بررسی مسائل اجتماعی ایران، مشهد، دانشگاه فردوسی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
- مهدوی، مسعود، مقدمهای بر جغرافیای روستایی ایران، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- میرابوالقاسمی، سیدمحمدتقی، نهضتهای روستایی در ایران، بیجا، ۱۳۵۸ش.
- نفیسی، علیاکبر، فرهنگ نفیسی، تهران، خیام، چاپ اول، ۱۳۵۵ش.
- نوذری، عزتالله، تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، تهران، خجسته، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- وثوقی، منصور، جامعهشناسی روستایی، تهران، کیهان، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
- ودیعی، کاظم، مقدمه بر روستاشناسی ایران، تهران، دهخدا، چاپ دوم، ۱۳۵۲ش.
پیوند به بیرون
- راحله لطفی، روستاییان، دانشنامه امامخمینی، ج۵، ص۷۱۰–۷۱۴.