بورسا
اطلاعات کلی | |
---|---|
ویژگی | نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی. شهری مدرن و مرکز عمده سرمایهگذاری صنعتی، تجاری، فرهنگی و توریستی |
کشور | ترکیه |
زبان | ترکی |
ادیان | مسلمان |
مذهب | اهل سنت و شیعه |
بورسا، از شهرهای بزرگ ترکیه و نخستین تبعیدگاه امامخمینی، آبان ۱۳۴۳.
امامخمینی پس از اعتراض به لایحۀ کاپیتولاسیون در آبان ۱۳۴۳، دستگیر و بلافاصله به ترکیه تبعید شد. ایشان پس از چندبار جابهجایی در ۲۱ آبان وارد بورسا در ۴۶۰ کیلومتری آنکارا شد. بورسا شهری قدیمی و نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی است که موقعیتی ممتاز در میان شهرهای ترکیه دارد.
امامخمینی در مدت اقامت در بورسا در خانه یکی از رؤسای امنیتی آن شهر به نام علیبیگ زندگی میکرد و از پوشیدن لباس روحانیت نیز محروم بود. دوستداران امامخمینی در مدت تبعید ایشان در ترکیه، نامههای زیادی برای ایشان فرستادند و دیدارهایی نیز صورت گرفت.
امامخمینی در بورسا ضمن یادگیری زبان ترکی و بازدید از اماکن تاریخی، نگارش تحریرالوسیله را نیز آغاز کرد. رژیم پهلوی در دیماه همان سال سیدمصطفی فرزند امامخمینی را هم به ترکیه تبعید نمود. فشارهای داخلی و خارجی، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و البته تصور رژیم از محدودشدن امامخمینی در فضای سیاستستیز حوزه نجف، موجب تغییر محل تبعید از ترکیه به عراق، در مهر ۱۳۴۴شد.
چگونگی و چرایی تبعید امام به ترکیه
در پی تصویب لایحه مصونیت قضایی نظامیان و مستشاران آمریکایی مشهور به کاپیتولاسیون، امامخمینی در آبان ۱۳۴۳ طی اطلاعیهای تصویب آن لایحه را محکوم کرد و آن را مخالف اسلام و قرآن و قانون اساسی شمرد.[۱] ایشان بیگانگان بهویژه آمریکا را عامل بدبختی ملت ایران و همه ملتهای مسلمان جهان دانست و از مردم، علما و همه رهبران دینی جهان خواست که در برابر این اعمال سکوت نکنند.[۲] ایشان برای افشای خیانت محمدرضا پهلوی اعلام کرد در روز چهارم آبان سخنرانی خواهد کرد.[۳] مقامات دولتی وقتی از این تصمیم ایشان باخبر شدند، شخصی به نام حسن مستوفی را به قم فرستادند که امامخمینی را از این کار بازدارد، اما ایشان حاضر به دیدار با او نشد. مستوفی در دیدار با سیدمصطفی خمینی درخواست کرد امامخمینی از حمله به آمریکا خودداری کند و وی در پاسخ او خاطرنشان کرد ایشان طبق وظیفه عمل میکند.[۴] امامخمینی در روز چهارم آبان در جمع طلاب، دانشگاهیان و دیگر اقشار مردم سخنرانی مفصلی در خانه خود در محله یخچال قاضی کرد و به تشریح لایحه و تبیین محتوای آن پرداخت که سبب شور و تحرک حوزههای علمیه و مردم شد.[۵] (ببینید: کاپیتولاسیون)
رژیم پهلوی که تجربه واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲ را داشت و میدانست با زندان و شکنجه نمیتواند از اعتراضهای مردم بکاهد، تصمیم گرفت رهبری این اعتراضها را از مردم جدا و تبعید کند.[۶] در پی این تصمیم در شب سیزدهم آبان ۱۳۴۳ کماندوهای مسلح، خانه امامخمینی را در قم محاصره و ایشان را به فرودگاه مهرآباد منتقل کردند و از آنجا با هواپیمای نیروی هوایی ارتش همراه با دو نیروی امنیتی به ترکیه فرستادند[۷] و این در روز سیزدهم آبان خبر آن از مطبوعات و رادیو به آگاهی مردم رسید.[۸] سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نیز طی بیانیهای رسمی تبعید امامخمینی را به ترکیه تأیید و علت آن را اقدام ایشان علیه منافع و امنیت ملی اعلام کرد،[۹] (ببینید: دستگیری امامخمینی) اما امامخمینی در داخل هواپیما خطاب به سرهنگ افضلی که ایشان را همراهی میکرد، علت تبعیدش را دفاع از استقلال وطن برشمرد.[۱۰] این تبعید واکنشهایی را در پی داشت. (ببینید: تبعید امامخمینی)
شهر بورسا
جمهوری ترکیه دو قاره اروپا و آسیا را به هم پیوند میدهد و در جنوب شرقی اروپا و جنوب غربی آسیا واقع شده است. ترکیه با مساحت ۷۷۹۴۵۴ کیلومتر مربع شامل دو جزیره است: شبهجزیره آناتولی که ۹۷ درصد خاک ترکیه را تشکیل میدهد (آسیای صغیر) و در قاره آسیا واقع شده و شبهجزیره دوم به نام تراس شرقی که سهدرصد از خاک ترکیه را در قسمت اروپایی این کشور تشکیل میدهد. این دو شبهجزیره با دریای مرمره از یکدیگر جدا شدهاند. این دریا از سمت شمال با تنگه بسفر به دریای سیاه و از سمت جنوب از طریق تنگه داردانل به دریای اژه متصل میشود. این دو تنگه دارای اهمیت راهبردیاند. ترکیه با کشورهای بلغارستان، یونان، روسیه، قبرس، ایران، سوریه، عراق، گرجستان و ارمنستان همسایه است.[۱۱] این کشور ۷۶ میلیون جمعیت دارد و دارای موقعیت راهبردی خوبی است. ۷۵ درصد از مردم آن اهل سنت و پانزده درصد هم علویاند.[۱۲] برخی از علویها جمعیت خود را بیستمیلیون نفر میدانند[۱۳] جمعیت شیعیان ترکیه نیز بیش از سهمیلیون نفر گزارش شده است (اوزگوندوز) زبان رسمی ترکیه «ترکی» است. در گذشته خط آنان عربی بوده که پس از اعلام جمهوری در سال ۱۹۲۳م/ ۱۳۰۲ش به خط لاتین تغییر یافته است.[۱۴]
بورسا شهری قدیمی و نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی است و امپراتوران این سلسله مجموعهای از مدارس، مساجد، آرامگاهها و یادمانهای تاریخی را در آن بر جای گذاشتهاند.[۱۵] این شهر در بخش جنوب منطقه مرمره ترکیه و در ۴۶۰ کیلومتری آنکارا واقع شده است و چهارمینشهر بزرگ ترکیه است.[۱۶] بورسای امروزی شهری مدرن و مرکز عمده سرمایهگذاری صنعتی، تجاری، فرهنگی و توریستی است؛ با این حال بورسا تا حدودی فضا و روحیه قدیمی خود را حفظ کرده و موقعیتی ممتاز در میان شهرهای ترکیه دارد.[۱۷]
تبعید به ترکیه
با ورود امامخمینی به آنکارا مأموران امنیتی ترکیه ایشان را به هتل بلوار پالاس در ۳۵ کیلومتری آنکارا بردند و پس از آن در روز بعد به یکی از ساختمانهای فرعی خیابان آتاترک به نام «فتوتم» منتقل کردند. علت این تغییر، کنجکاوی خبرنگاران داخلی و خارجی برای کشف ساختمان محل سکونت ایشان بود.[۱۸] مقامات ترکیه پس از تغییرهای پیاپی محل اقامت امامخمینی، سرانجام در ۲۱ آبان ایشان را به شهر بورسا منتقل کردند و در جنوب آن شهر اسکان دادند.[۱۹] امامخمینی در مدت اقامت در بورسا در خانه یکی از رؤسای امنیتی آن شهر به نام علیبیگ زندگی میکرد. خود علیبیگ نیز در کنار محل مسکونی امامخمینی اقامت داشت و همیشه و همه جا ایشان را همراهی میکرد.[۲۰] در این مدت امکان هر گونه اقدام سیاسی از امامخمینی سلب شده و محل سکونت ایشان سری بود و به هیچکس اجازه دیدار با ایشان را نمیدادند. ایشان در مدت اقامت در بورسا تحت مراقبت مستقیم مأموران اعزامی از ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشت.[۲۱] ایشان از پوشیدن لباس روحانیت در ترکیه محروم بود و عکسهایی تاریخی از ایشان و فرزندشان سیدمصطفی بدون لباس روحانیت در ترکیه وجود دارد.[۲۲] انتخاب ترکیه برای تبعید امامخمینی تصادفی نبوده و برای آن علتهایی ذکر شده است. (ببینید: تبعید امامخمینی)
اقدامات امامخمینی در بورسا
امامخمینی یازده ماه در ترکیه، بیشتر آن در شهر بورسا، تبعید بود (از سیزدهم آبان ۱۳۴۳ تا سیزدهم مهر ۱۳۴۴) و سپس به عراق منتقل شد.[۲۳] در مدت اقامت ایشان برخی از نکات قابل ملاحظه است:
نامهها
امامخمینی با ورود به آنکارا، طی تلگرامی خبر سلامتی خود را به فرزند خود سیدمصطفی مخابره کرد.[۲۴] ایشان در نامهای دیگر به وی، اقوام و خویشان را به صبر جمیل و بیتابینکردن سفارش و فرزند خود را به خوشرفتاری با مادر، خواهران، برادر و بستگان توصیه کرد و یادآور شد با اینکه مقامات امنیتی اجازه دادهاند که خانواده نیز به ترکیه بیاید، ولی مصلحت نیست.[۲۵] ایشان در این نامه دربارهٔ وضعیت سوخت زمستان مردم و طلبهها تأکید کرد و متذکر شد زغال تهیه و میان آنان تقسیم کنند. ایشان کتاب مفاتیح الجنان، صحیفه سجادیه، مکاسب و حواشی آن و مقداری لوازم شخصی خواسته بود که فرستاده شود.[۲۶]
امامخمینی در نوزدهم آبان در نامهای مشابه سیدمصطفی را وکیل تامالاختیار و وصی خود قرار داد[۲۷] و در ۲۳ همان ماه دو روز پس از استقرار در بورسا نامه دیگری به وی نوشت و در آن کتابها و برخی از لوازم را از او خواست و تأکید کرد برای نجات ایشان به کسی متوسل نشوند.[۲۸] ایشان در زمان اقامت در آنکارا و بورسا، پانزده نامه برای بستگان، دوستان و در پاسخِ برخی از نامههای علما فرستاد[۲۹] در دی ۱۳۴۳ در پاسخ به تلگرام سیدشهابالدین مرعشی نجفی و حسینعلی منتظری، خبر سلامتی خود را از ترکیه اعلام و دربارهٔ غیبت خود در میان حوزه علمیه و مردم ایران، ابراز نگرانی کرد.[۳۰]
دیدارها
پس از تبعید امامخمینی، علمای قم و تهران در صدد برآمدند از محل زندگی و سلامتی ایشان با خبر شوند. در ۲۱ آبان ۱۳۴۳ سیداحمد خوانساری از مراجع تهران، حسین تنکابنی و میرزااحمد آشتیانی از علمای برجسته تهران در خانه آشتیانی گردهم آمدند. قدس نخعی وزیر دربار نیز به درخواست آنان در این جلسه شرکت کرد. در این جلسه پیشنهاد شد نمایندهای از سوی علما به ترکیه برود و محل زندگی امامخمینی را از نزدیک ببیند و مشکلات ایشان را برطرف کند. برای انجامدادن این مأموریت پیشنهاد کردند سیدمرتضی پسندیده، برادر امامخمینی، به ترکیه برود. دربار که با اعتراضهای گوناگون روبهرو بود با اصل پیشنهاد موافقت، ولی با اعزام پسندیده مخالفت کرد؛ با این بهانه که ممکن است امامخمینی به واسطه برادرش پیامی به ایران، بفرستد؛ از اینرو پیشنهاد شد سیدفضلالله خوانساری داماد سیداحمد خوانساری به ترکیه برود که پذیرفته شد. خوانساری در ۲۹ آذر ۱۳۴۳ وارد استانبول شد و در «پارک هتل» اسکان یافت. فردای آن روز امامخمینی را از بورسا به استانبول آوردند؛ زیرا ساواک نمیخواست ایشان در بورسا شخصیتی برجسته جلوه کند و عدهای به دیدن ایشان بیایند. امامخمینی و خوانساری چند جلسه با هم دیدار کردند و هر دو متوجه بودند که سخنان آنان ضبط میشود. در این دیدار امامخمینی از بازداشت سیدمصطفی آگاه شد.[۳۱] پس از آن امامخمینی و خوانساری از مساجد معروف استانبول ازجمله مسجد ایاصوفیا دیدن کردند.[۳۲]
سیدفضلالله خوانساری در بیستم شعبان برابر با چهارم دی نامهای به نصرالله خلخالی در نجف فرستاد و سلامتی امامخمینی را به ایشان اطلاع داد.[۳۳] امامخمینی نیز نامهای در ۲۸ شعبان برابر با دوازدهم دی برای خلخالی فرستاد.[۳۴] سیدجعفر خوانساری نیز به نمایندگی از پدرش سیداحمد خوانساری با امامخمینی دیدار کرد.[۳۵] در ۲۲ خرداد سال ۱۳۴۴ نیز محمدعلی صفایی و سیدمهدی گلپایگانی بنا به دستور سیدمحمدرضا گلپایگانی، در استانبول با امامخمینی دیدار کردند.[۳۶] ایشان در این دیدار با لباس محلی روحانیان ترکیه حاضر شد که صفایی با دیدن این صحنه بسیار متأثر شد.[۳۷] با گذشت ده ماه از تبعید امامخمینی عبدالجلیل جلیلی و مصطفی جلیلی نیز به نمایندگی سیدکاظم شریعتمداری، در استانبول با امامخمینی دیدار کردند.[۳۸] احمد صابری همدانی به هنگام تبعید امامخمینی به ترکیه، در استانبول امام جماعت مسجد ایرانیان بود. صابری نامهای به ایشان نگاشت و اجازه خواست به دیدار ایشان برود. امامخمینی ضمن دعا یادآور شد ممکن است این دیدار برای صابری مشکلاتی داشته باشد و مردم را از خدمات و تبلیغات او محروم کند؛ بنابراین اجازه نداد.[۳۹]
در مدت تبعید امامخمینی در ترکیه، علما و دوستداران و مقلدان نامههای زیادی برای ایشان فرستادند. ازجمله آنها نامه جالب توجه سیدمحمدرضا سعیدی است که از تحویل آن به امامخمینی خودداری شد.[۴۰] سیدمحمدصادق لواسانی از دوستان نزدیک امامخمینی نیز از نجف به ترکیه رفت تا با ایشان دیدار کند که اجازه ندادند.[۴۱]
برنامهها
سرهنگ افضلی در آغاز ورود امامخمینی به ترکیه ضمن گزارش برنامه روزانه ایشان، از آموختن زبان ترکی یاد کرده است.[۴۲] امامخمینی در مدت اقامت در آنکارا از مأموران خواست که ایشان را به جاهای دیدنی و مراکز دینی شهر ببرند. طبق گزارش افضلی، امامخمینی در شانزدهم آبان حدود چهل دقیقه با اتومبیل از بخشهای قدیمی شهر آنکارا دیدن کرد و چند روز بعد هم به دیدن بلوار آتاترک رفت.[۴۳] ایشان بر مزار چهل نفر از علمایی که به مخالفت با آتاترک پرداخته و شهید شده بودند حضور یافت.[۴۴] همچنین روزهای جمعه به مسجدی در نزدیکی محل اقامتش برای شرکت در نماز جمعه میرفته و از سکوت و آرامش هزاران شرکتکننده در نماز به عظمت یاد کرده و لزوم تکریم مساجد را یادآور شده است.[۴۵] ایشان همچنین هر چندگاهی با ماشین به داخل شهر بورسا میرفت و از نزدیک با فرهنگ، آداب و رسوم این شهر آشنا میشد؛ ازجمله در یک نوبت از موزه تاریخی این شهر دیدن کرد و چنانکه خود خاطرنشان کرده، نامه تاریخی پیامبر اکرم(ص)، به پادشاه حبشه را در آن موزه مشاهده کرده است.[۴۶]
امامخمینی که در سالهای ۱۳۶۵–۱۳۶۷ق/ ۱۳۲۴–۱۳۲۶ بر وسیلة النجاة سیدابوالحسن اصفهانی حاشیه زده بود.[۴۷] در بورسا با حفظ متن کتاب وسیله، نگارش تحریر الوسیله را با واردکردن این حواشی در متن آغاز کرد.[۴۸] ایشان این کتاب را در نجف اشرف به پایان برد. (ببینید: تحریر الوسیله) پس از آنکه سختگیریها تا حدودی کاهش یافت، ارتباط با مردم نیز جزو برنامههای امامخمینی قرار گرفت. پذیرش دعوت اهالی منطقه و برخی از شیعیان برای صرف شام در یکی از جزایر از آن جمله بود.[۴۹] امامخمینی ضمن نامهای یادآور شده است دولت ایران میخواست ایشان را در تنگنا و فشار قرار دهد؛ ولی چنین نشد و مردم ترکیه محبت و احترام زیادی گذاشتند.[۵۰] با اینکه عوامل آمریکا در روزنامههای ترکیه علیه امامخمینی و قیام ایشان مطالبی مینوشتند، شخصیتهای علمی و فرهنگی ترکیه، مراتب علمی و اخلاقی و پاکی امامخمینی را میستودند. میزبان ایشان نیز در ترکیه در مصاحبهای با مجلهای دربارهٔ نظم و اخلاق و مواظبت ایشان بر ادای بهموقعِ نماز و پاکی و ارتباطات بسیار خوب ایشان حتی با کودکان مطالب زیادی بیان کرد.[۵۱]
تبعید سیدمصطفی خمینی
سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد امامخمینی پس از تبعید ایشان، بازداشت و به زندان منتقل شد.[۵۲] رژیم پهلوی در هفتم دی ۱۳۴۳ پس از ۵۷ روز برای کاهش اعتراضات مردمی وی را از زندان آزاد کرد و سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به او پیشنهاد کرد به ترکیه برود و از پدرش دیدن کند. وی که با این سفر موافق بود، آن را به پس از دیدار با خانواده در قم موکول کرد؛ اما در قم با مشورت با علما به این نتیجه رسید که رژیم در صدد تبعید ایشان به ترکیه است؛ بنابراین از سفر داوطلبانه منصرف شد تا رژیم پهلوی او را به اجبار تبعید کند.[۵۳] ساواک هرچه کوشش کرد او را راضی به این سفر کند، نتیجه نگرفت؛ بنابراین در ۲۹ شعبان/ سیزدهم دی ۱۳۴۳ رئیس ساواک قم با مأموران خود در ساعت ۱۱/۴۵ سیدمصطفی را دستگیر و به ترکیه تبعید کردند.[۵۴] امامخمینی در نخستین دیدار خاطرنشان کرد که اگر سیدمصطفی به خواست خود به ترکیه آمده بود او را برگرداند.[۵۵]
سیدمصطفی با ورود به اقامتگاه امامخمینی پردهها و پنجرههایی که تا آن زمان باز نشده بود را باز کرد و در وضعیت غذایی ایشان نیز تغییراتی داد.[۵۶] وی در بورسا یار و همراه امامخمینی بود و در نگارش تحریر الوسیله با ایشان بحث میکرد و گاه سروصدای بحثها در بیرون از اتاق نیز شنیده میشد.[۵۷] وی در ۲۹ اسفند نامهای به سرهنگ علی چتنر از مأموران امنیتی ترکیه نوشت و خواهان بازگشت به ایران شد.[۵۸] هدف او منسجمکردن نیروهای انقلابی پیرو امامخمینی بود که احتمال از همپاشیدن آن میرفت. رژیم پهلوی از سیدمصطفی خمینی خواست شرایطی را بپذیرد؛ ازجمله اینکه در سیاست دخالت نکند. وی نیز برای امکان ورود به ایران آن را پذیرفت؛ ولی با این حال، اجازه بازگشت به او داده نشد.[۵۹]
فشارهای داخلی و خارجی، تظاهرات و تلاشهای دانشجویان خارج کشور برای آزادی امامخمینی، مشکلات امنیتی و روانی دولت ترکیه و افزایش فشارهای جامعه مذهبی ترکیه و از همه مهمتر تصور رژیم پهلوی از اینکه فضای ساکت و سیاستستیز آن روزها در حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم بر بغداد خود عاملی بزرگ برای محدودکردن فعالیتهای امامخمینی خواهد بود[۶۰] و سبب شد در روز سیزدهم مهر ۱۳۴۴ امامخمینی به همراه فرزندش سیدمصطفی از ترکیه به عراق تبعیدگاه دومشان اعزام شوند. (ببینید: حوزه علمیه نجف)
پانویس
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۰۹ و ۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱–۴۱۲ و ۴۲۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۱۶۳.
- ↑ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۱۹–۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۱۵.
- ↑ پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، گفتهها و نوشتهها، ۱۱۱؛ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۲۰.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۱۸؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۸۰.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۰۵۷.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۱۲۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۲۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۳.
- ↑ دفتر مطالعات سیاسی، جمهوری ترکیه، ۱–۲.
- ↑ محسنی، پانترکیسم ایران و آذربایجان، ۲۳۵.
- ↑ جعفریان، اطلس شیعه، ۶۵۲.
- ↑ دفتر مطالعات سیاسی، جمهوری ترکیه، ۲۶.
- ↑ قهرمان، بورسا نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی، ۱۱–۱۲.
- ↑ قهرمان، بورسا نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی، ۱۱–۱۲؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۸۳.
- ↑ قهرمان، بورسا نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی، ۱۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۲۳–۲۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۳؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۲۰۲.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۲۰۳؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۸۳.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۸۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۲۴؛ انصاری، حدیث بیداری، ۶۶–۶۷.
- ↑ انصاری، حدیث بیداری، ۶۷.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۰۵۳ و ۱۲۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸–۴۲۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۲۷–۴۴۳.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۲۰۸.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۷۷–۷۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۷۲–۷۹.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۱۳۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۵۵ و ۷۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۸۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۴۳۴.
- ↑ صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۲۱۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۱۷۰.
- ↑ بهشتی، یاران امام به روایت ساواک، ۵۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۲۷–۱۲۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۱۹۸؛ صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۲۱۶–۲۱۷.
- ↑ صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۲۱۶–۲۱۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۱۲، ۶۰ و ۱۷۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۶۷–۶۸.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۴.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۵؛ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۲۰۲.
- ↑ حسینی، جلوههای حسینی در سیمای خمینی، ۷۲.
- ↑ سمامی، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین محمد سمامی، ۹۴–۹۵.
- ↑ امامخمینی، وسیلهٔ النجاهٔ، ۷.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۵.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم گذری بر اماکن منتسب به امامخمینی از ولادت تا رحلت، ۲۸۵؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۴۸۸.
- ↑ صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۲۱۹.
- ↑ صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۲۲۰–۲۲۱.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۲۰۱–۲۰۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۰۹۷–۱۰۹۸؛ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۲۲؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۸۱.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۱۰۹۹.
- ↑ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۲۴.
- ↑ رجائینژاد و حاضری، هفتاقلیم گذری بر اماکن منتسب به امامخمینی از ولادت تا رحلت، ۲۸۱–۲۸۲.
- ↑ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۲۵.
- ↑ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۱۳۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۵/۱۲۲.
- ↑ خمینی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، ۱۴۹، ۱۵۱ و ۱۳۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۳۰.
- ↑ انصاری، حدیث بیداری، ۶۸.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، وسیلة النجاة مع تعالیق الامامالخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
- اوزگوندوز، صلاحالدین، رهبر شیعیان ترکیه، مصاحبه، پایگاه اطلاعرسانی صلای شیعه، کد خبر ۱۳۴، ۱۳۹۴/۷/۱۴ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، خاطرات آیتالله پسندیده، گفتهها و نوشتهها، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- جعفریان، رسول، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- حسینی، سیدنعمتالله، جلوههای حسینی در سیمای خمینی، قم، معصومی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- حسینی بهشتی، سیدمحمد، یاران امام به روایت ساواک، شهید سیدمحمد حسینی بهشتی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۷ش.
- خمینی، سیدمصطفی، امید اسلام شهید آیتالله حاجسیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، جمهوری ترکیه، تهران، وزارت امور خارجه، مرکز چاپ و انتشارات، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ذاکری، علیاکبر، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
- رجائینژاد، محمد و مهدی حاضری، هفتاقلیم گذری بر اماکن منتسب به امامخمینی از ولادت تا رحلت، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۲، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- سمامی، محمد، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین محمد سمامی، تدوین علی ملکی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- صابری همدانی، احمد، خاطرات آیتالله صابری همدانی، تدوین سیدمصطفی صادقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله، الاجتهاد و التقلید، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- قهرمان، اسماعیل، بورسا نخستین پایتخت امپراتوری عثمانی، مجموعه مقالات تألیف پرفسور سماوی ایجه و دیگران، ترجمه شهناز بیگی بروجنی، تهران، پانیذ، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- محسنی حقیقی، محمدرضا، پانترکیسم ایران و آذربایجان، لنگرود، سمرقند، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
پیوند به بیرون
- معصومه تهمتن یامچی، «بورسا»، دانشنامه امامخمینی، ج۲، ص۶۹۰–۶۹۶.