سیدمحمدتقی خوانساری، مرجع تقلید مبارز و استاد امام‌خمینی.

زندگی‌نامه و تحصیلات

شاگردان

مرجعیت

مبارزات و فعالیت‌های سیاسی

پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی در دولت اسدالله عَلَم و دعوت امام‌خمینی از علما و مراجع برای اعتراض به این لایحه[۱] (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی) خوانساری در اطلاعیه‌ای در نهم آبان ۱۳۴۱، بدون اشاره به لایحه، از مردم برای شرکت در مجلس دعا و ذکر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(ع) و اطلاع از موضوع مهم مذهبی دعوت کرد.[۲] استفاده از عنوان دعا به دلیل احتیاط خوانساری در این امور بود.[۳]

امام‌خمینی در نامه‌ای به محمدتقی فلسفی، سخنران این مجلس، اعلامیه خوانساری را مثبت ارزیابی کرد؛ اما چگونگی آن را سست و نارسا دانست. ایشان با ابراز شگفتی از این اعلامیه، برپایی مجلس عزا و قراردادن اساس دیانت در ضمن آن را موهنِ به مقصد شمرد و از آن بدتر فضای مسجد سیدعزیزالله و چگونگی تبلیغ برای چنین مجلسی را به هیچ وجه مناسب ندانست.[۴] ایشان در ادامه نامه، این فرصت را ازدست‌رفته خواند؛ اما تهدید رژیم پهلوی به برپایی اجتماعی بزرگ‌تر و آگاه‌کردن مردم در خارج از تهران را در ضمن سخنرانی فلسفی، مغتنم شمرد؛ در عین حال از فلسفی خواست با توجه به وضع روز دنیا و دستِ بسته رژیم در بازداشت مخالفان، از تهدید رژیم نترسد و ملاحظه نکند؛ زیرا مسئله از صلح و آشتی گذشته و پای نابودی احکام اسلام در میان است.[۵]

در سوم بهمن ۱۳۴۱ زمانی که خوانساری به‌دلیل اعتراض به همه‌پرسی محمدرضا پهلوی در تظاهرات مردمی حضور یافته بود، در هجوم پلیس و مأموران امنیتی مجروح شد.[۶] خانه وی و سیدمحمد بهبهانی نیز از سوی مأموران رژیم محاصره شدید شد و امام‌خمینی در پیامی خطاب به ملت ایران، به این اقدام رژیم، به‌شدت واکنش نشان داد و با برشمردن بخشی از ستم‌ها و فجایع رژیم، سوگند یاد کرد که این زندگی را نمی‌خواهد و کاش مأموران ایشان را بازداشت کنند تا تکلیف نداشته باشد.[۷]

همچنین خوانساری در پاسخ به پرسش گروهی از مردم درباره شرکت در همه‌پرسیِ انقلاب سفید، تمام تصویب‌نامه‌های خلاف شرع را حرام و شرکت در آنها را در حکم مبارزه با امام زمان(ع) دانست. او تأکید کرد محرمات الهی با تصویب‌نامه حلال نمی‌شوند.[۸] پس از قرائت اعلامیه وی درباره تحریم همه‌پرسی در جمع مردم، مردم در مسجد سیدعزیزالله اجتماع کردند و خوانساری نیز برای شرکت در جمع مردم بیرون آمد؛ ولی مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برخورد و درگیری ایجاد کردند. خوانساری به نشانه مخالفت با آن، مدتی در نماز جماعت مسجد سیدعزیزالله حاضر نشد.[۹] وی و سیدمحمد بهبهانی در اعلامیه‌ای در ۱۳۴۱/۱۲/۱۲ با درخواست چاره‌جویی از عموم علما و مراجع، نگرانی خود را از طرح شش‌ماده‌ای انقلاب سفید پهلوی اعلام کردند.[۱۰]

طبق گزارش ساواک، خوانساری در پاسخ به درخواست برخی از روحانیون، برای شدت عمل بیشتر در برابر رژیم، تأکید کرد با وجود تذکرات و بی‌تأثیربودن آن، همچنین وضع مزاجی ضعیف خود، تکلیف دیگری از نظر شرع ندارد. ساواک در این گزارش‌ها تأکید کرده‌است با توجه به وضعیت سایر علمای بزرگ و پیشگام بودن امام‌خمینی در مبارزه با رژیم، جمعی از علما و روحانیون، در جلساتی (فروردین ۱۳۴۱) ایشان را به عنوان رهبر شیعیان معرفی کرده‌اند. خوانساری اگرچه این اعلامیه را امضا نکرد، ولی درباره پشتیبانی از آن قول مساعد داد.[۱۱]

هفتم خرداد ۱۳۴۲ امام‌خمینی در نامه‌ای خطاب به خوانساری، از بی‌تحرکی و سکوت علمای تهران، به‌ویژه خوانساری، انتقاد کرد و با تبیین سکوت امیرالمؤمنین علی(ع) و قیام ایشان علیه ظلم، دوران حاضر را زمان قیام ارزیابی کرد و سکوت را بی‌فایده خواند.[۱۲] خوانساری نیز در پاسخ، با اعلام اطاعت خود از امام‌خمینی، از ایشان خواست مطالبات خود را آرام‌تر و با زبان نرم از رژیم پهلوی درخواست کند و محمدرضا پهلوی را به حفظ جایگاه علما و توجه به نقش آنان در جلوگیری از نفوذ بیگانگان نصیحت کند.[۱۳]

پس از بازداشت امام‌خمینی خوانساری در شانزدهم خرداد ۱۳۴۲ در اطلاعیه‌ای، از قتل و جرح مردم و بازداشت ایشان ابراز تأسف کرد و نتیجه این‌گونه اعمال ضد انسانی را جز تشدید امور و وخامت اوضاع و تفرقه ندانست.[۱۴] وی در تابستان ۱۳۴۲ در دوره بازداشت امام‌خمینی در پادگان عشرت‌آباد تهران، به دیدار ایشان رفت.[۱۵] امام‌خمینی که در دوران زندان، خوانساری را از قبول هر گونه تعهد و التزامی به رژیم پهلوی در برابر آزادی ایشان، برحذر داشته بود،[۱۶] پس از آزادی از زندان در فروردین ۱۳۴۳، تلاش وی را در پیشبرد اهداف نهضت ستود.[۱۷] خوانساری در سال‌های بعد نیز در مواردی برای تخفیف مجازات و عفو مبارزان اقدام کرد.[۱۸]

امام‌خمینی در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به پیام تبریک خوانساری به مناسبت آزادی و بازگشت به قم، از خوانساری تشکر کرد و تلاش بیشتر او و دیگر مراجع را در احقاق حق و ابطال باطل از بارگاه حق درخواست کرد؛[۱۹] چنان‌که در نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، با قدردانی از تلاش‌های خوانساری، از او خواست سلام و دعای خیر ایشان را به وی برساند.[۲۰]

اعتراض علیه تبعید امام‌خمینی

در پی تبعید امام‌خمینی به ترکیه در سیزدهم آبان ۱۳۴۳، خوانساری برای بررسیِ این مشکل، جلسه‌ای با حضور علمای تراز اول تهران و حسین قدس نخعی، وزیر دربار تشکیل داد و داماد خود سیدفضل‌الله فرید خوانساری[۲۱] را به ترکیه فرستاد تا با امام‌خمینی دیدار و در آسان‌کردن امور تلاش کند.[۲۲] (ببینید: بورسا) در ادامه اعتراض‌ها علیه تبعید امام‌خمینی، با نظر خوانساری مراسم جشن مبعث رسول اکرم(ص) در چهاردهم آذر ۱۳۴۳ برگزار نشد و دید و بازدیدهای آن عید طبق روال گذشته صورت نگرفت.[۲۳] همچنین با انتقال امام‌خمینی از ترکیه به نجف، خوانساری در تلگرامی به نجف، ضمن کسب اطلاع از سلامتی، برای موفقیت ایشان دعا کرد.[۲۴]

خوانساری در سال ۱۳۴۵، اشتباه‌های آشکار دولت در لایحه حمایت از خانواده را به دولت وقت تذکر داد[۲۵] و در زلزله سال ۱۳۴۷ خراسان، در اعلامیه‌ای ضمن تسلیت و اعلام تعطیلی حوزه علمیه در پانزدهم جمادی‌الثانی ۱۳۸۸ق/ ۱۸ شهریور ۱۳۴۷ و نیز برگزاری مراسم ترحیم برای کشته‌شدگان حادثه، شماره حسابی برای کمک به زلزله‌زدگان اختصاص داد.[۲۶]

پس از درگذشت سیدمحسن حکیم در اردیبهشت ۱۳۴۹، با مطرح‌شدن دوباره مسئله مرجعیت تقلید، رژیم پهلوی تلاش کرد با فرستادن پیام تسلیت بدون نام‌بردن از شخص خاص و خطاب به حوزه علمیه نجف و شیعیان جهان، از مطرح‌شدن مرجعیت امام‌خمینی جلوگیری کند. در ایران هم پیام‌های تسلیت به دیگر مراجع به جز سیدکاظم شریعتمداری و سیداحمد خوانساری را ممنوع اعلام کرد.[۲۷] (ببینید: سیدمحسن حکیم) بر اساس یکی از نامه‌های امام‌خمینی به برادر خود سیدمرتضی پسندیده، خوانساری در سال ۱۳۵۱ قصد سفر به نجف اشرف داشته‌است که ایشان آن را به صلاح ندانسته و از برادر خود می‌خواهد وی را از این سفر منصرف کند.[۲۸]

سکوت خوانساری در حوادث انقلاب اسلامی

پس از قیام نوزده دی ۱۳۵۶ و حوادث قم و تبریز، با وجود درخواست پیاپی علما از خوانساری برای ورود به مسئله و مذاکره با مقامات،[۲۹] سکوت وی که ناشی از احتیاط زیاد وی در این‌گونه امور بود، رنجش و اعتراض انقلابیان را در پی داشت. خوانساری برای حفظ بی‌طرفی خود، در فروردین ۱۳۵۷ به عتبات سفر کرد؛ اما در این سفر انقلابیان به او بی‌توجهی کردند و امام‌خمینی نیز در نجف اشرف به دیدار وی نرفت.[۳۰] برخی از انقلابیان بر این باور بودند، نفوذ فرزند خوانساری بر او، موجب سکوت وی در حوادث انقلاب بوده‌است.[۳۱] پس از ورود امام‌خمینی به ایران در بهمن ۱۳۵۷، خوانساری در مدرسه علوی به دیدار ایشان رفت.[۳۲]

ویژگی‌های اخلاقی

خوانساری عالمی وارسته و بسیار متخلّق بود. تواضع، نظم در زندگی، زهد و اخلاص، وفای به عهد، احتیاط، پرهیز از ریاست‌طلبی، تجلیل و خضوع در برابر مراجع معاصر و دوری از هوای نفس از برجسته‌ترین ویژگی‌های اخلاقی او بود.[۳۳] امام‌خمینی با وجود نقدی که به روش سیاسی، محافظه‌کاری و سکوت خوانساری و دیگر علما در برابر رژیم پهلوی می‌کرد، به علم و اخلاص خوانساری اعتقاد کامل داشت[۳۴] و معتقد بود در وجود او، هوای نفس نیست و از او بوی خدا استشمام می‌شود.[۳۵]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منزلت و عظمت خوانساری نزد امام‌خمینی و احساس مسئولیت وی برای رضای خدا، موجب قبول توصیه‌های خوانساری برای برکناری افراد نالایق در پست‌های خاص یا آزادی برخی زندانیان می‌شد.[۳۶] ایشان خوانساری را اعلم علمای تهران می‌دانست و مسئولیت تعیین تولیت مدرسه مروی را به ایشان واگذاشت. وی نیز تولیت را به شخص امام‌خمینی واگذار کرد.[۳۷]

درگذشت

‏سیداحمد خوانساری در صبح شنبه ۲۹ دی ۱۳۶۳ در ۹۶سالگی درگذشت. این خبر حوزه‌های علمیه را عزادار و بازار تهران را سه روز تعطیل کرد. پیکر او پس از تشییع در تهران به قم منتقل شد و پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز به امامت مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی، در حرم فاطمه معصومه(س) کنار قبر سیدمحمدحسین طباطبایی و در جوار قبر استادش، عبدالکریم حائری یزدی به خاک سپرده شد.[۳۸] امام‌خمینی به همین مناسبت، در پیامی خوانساری را عالمی بزرگوار و مرجعی بزرگ خواند که حق بزرگی بر حوزه‌ها داشته و پیوسته نزد حوزه‌های علمیه و دین‌مداران، جایگاه بلندی داشت و عمر شریف خود را در راه تدریس، تربیت، علم و عمل به پایان رسانید. ایشان تأکید کرد این مرجع بزرگ با رفتار، کردار و پرهیزگاری خود، همواره به تربیت نفوس مستعد اهتمام ورزید.[۳۹] ایشان همچنین پس از درگذشت خوانساری با ابقای تولیت و هیئت مدیره مؤسسه علمیه و خیریه ولی عصر(ع) خوانسار موافقت و حکم سیداحمد خوانساری را به شکل سابق تنفیذ کرد.[۴۰]

امام‌خمینی در سال ۱۳۶۷ نیز در پاسخ نامه محمدحسن قدیری (ببینید: محمدحسن قدیری) درباره اشکال به حکم بازی شطرنج، نظر خوانساری در جواز بازی شطرنج بدون رهن را شاهد آورد و قدیری را به کتاب جامع المدارک وی ارجاع داد؛ چنان‌که در این نامه دوباره بر درجه تقوا، دقت نظر و علمیت خوانساری تأکید کرد.[۴۱] (ببینید: شطرنج؛ قمار)

فرزندان

خوانساری چهار فرزند پسر به نام‌های سیدجعفر، سیدمهدی، سیدعلی و سیدفضل‌الله داشت که سیدعلی و سیدفضل‌الله در زمان حیات او از دنیا رفتند.[۴۲]

آثار

از خوانساری آثار چندی به یادگار مانده‌است که از جمله آنها می‌توان به این موارد اشاره کرد: جامع المدارک فی شرح المختصر النافع در هفت جلد، العقاید الحقه که خوانساری آن را در نودسالگی نگاشت، رساله عملیه، حاشیه بر عروة الوثقی، مناسک حج، احکام عبادات، کتاب الطهاره و کتاب الصلاة[۴۳] وی علاوه بر مشارکت در امور خیریه، مساجد و حسینیه‌هایی در تهران، خوانسار و دیگر شهرها برپا کرد.[۴۴]

پانویس

  1. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱.
  2. منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۳۵۰/۱؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۰/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ۲۵۸.
  3. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۸.
  4. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۵/۱ ـ ۸۶.
  5. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸۶/۱.
  6. ناطق نوری، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، ۴۹/۱؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ۲۶۴.
  7. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴۱/۱.
  8. متولی، سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۴ ـ ۲۵ و ۷۷ ـ ۷۸؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۹/۱.
  9. متولی، سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۵ ـ ۲۶.
  10. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵۸/۱ ـ ۵۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴/۳ ـ ۱۸۸ ـ ۱۸۹.
  11. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹۶/۹ ـ ۹۷.
  12. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱ ـ ۲۳۹.
  13. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۳۹/۱، پاورقی.
  14. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۸۱.
  15. منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۲۳۹/۱ ـ ۲۴۰؛ روحانی، ۶۷۴/۱.
  16. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۰/۲ ـ ۴۰۱.
  17. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.
  18. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۷۶/۲؛ منتظری، خاطرات آیت‌الله منتظری، ۳۳۸/۱ ـ ۳۴۸.
  19. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱.
  20. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۳۶/۱.
  21. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۹۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۰۱/۲ ـ ۴۰۲.
  22. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۳۸ و ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۷۸/۲.
  23. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۳۹.
  24. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۱۰۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۲۷/۵.
  25. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰۲/۱.
  26. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۴۴.
  27. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۱۴۰ ـ ۱۴۲.
  28. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۷۷/۲ ـ ۴۷۸.
  29. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰۹/۲ ـ ۲۱۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۵۶/۶.
  30. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۰۴ و ۲۰۶.
  31. متولی، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، ۲۰۵.
  32. خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، ۲۸۰/۱.
  33. انصاری قمی، اختران فقاهت، ۱۰۰۰/۲ ـ ۱۰۰۳.
  34. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۳۸/۱ ـ ۲۳۹؛ ۱۲۸/۱۹ و ۱۵۱/۲۱.
  35. انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۲۹۱.
  36. انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۱۸۰ ـ ۱۸۲.
  37. انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۱۷۹.
  38. میرمحمدی، ستارگان خوانسار، ۱۰۶.
  39. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲۸/۱۹.
  40. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۶۶/۱۹.
  41. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵۱/۲۱.
  42. ابن‌الرضا، ضیاء الابصار فی ترجمة علماء خوانسار، ۳۸۸/۱.
  43. انصاری قمی، اختران فقاهت، قم، ۹۹۶/۲ ـ ۹۹۸؛ انصاریان خوانساری، مرجع متقین، ۴۲.
  44. میرمحمدی، ستارگان خوانسار، ۹۱.

منابع

  • ابن‌الرضا، مهدی، ضیاء الابصار فی ترجمة علماء خوانسار، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • انصاری قمی، ناصرالدین، اختران فقاهت، قم، دلیل ما، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • انصاریان خوانساری، محمدتقی، مرجع متقین (خاطرات و اسنادی منتشرنشده درباره آیت‌الله العظمی حاج سید احمد خوانساری)، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • خادمیان، محمدرضا، صفایی‌نامه، مؤسسه کتاب شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • خلخالی، صادق، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • همو، نهضت امام‌خمینی، ج۲، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
  • ریحان یزدی، علیرضا، آینه دانشوران، مقدمه، تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • سلیمی، حشمت‌الله، خوانساری، سیداحمد (آیت‌الله)، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تصحیح سیدهدایت‌الله مسترحمی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • عابدی میانجی، محمد، آیت‌الله سیداحمد خوانساری.
  • تندیس پارسایی، مجله فرهنگ کوثر، شماره ۹، ۱۳۷۶ش.
  • فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • متولی، عبدالله، آیت‌الله سیداحمد خوانساری به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • منتظری، حسینعلی، خاطرات آیت‌الله منتظری، قم، بی‌نا، ۱۳۷۹ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • میرمحمدی، حمید رضا، ستارگان خوانسار، قم، جمال، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • ناطق نوری، علی‌اکبر، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • نور علم، مجله، نجوم امت(۵)، مرحوم آیت‌الله العظمی حاج‌سیداحمد خوانساری، شماره ۸، ۱۳۶۳ش.
  • واعظ‌زاده خراسانی، محمد، مرجعیت، مجله مشکوة، شماره ۴۵، ۱۳۷۳ش.

پیوند به بیرون

محمد عابدی، خوانساری، سیداحمد، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص۱۸۱–۱۸۵.