محمدعلی شاهآبادی
محمدعلی شاهآبادی، عالم عارف و استاد عرفان امامخمینی.
زندگینامه
میرزامحمدعلی حسینآبادی معروف به شاهآبادی در سال ۱۲۹۲ق/ ۱۲۵۴ش در اصفهان متولد شد. پدرش میرزامحمدجواد حسینآبادی از شاگردان محمدحسن نجفی صاحب کتاب جواهر بود.[۱] او نخست نزد پدر مقدمات علوم اسلامی و دروس حوزه را فرا گرفت و سپس از استادان و علمای اصفهان بهویژه برادر خود احمد مجتهد بیدآبادی بهره برد.[۲] شاهآبادی در سال ۱۳۰۴ق/ ۱۲۶۶ش زمانی که ناصرالدینشاه قاجار، پدر او را به تهران تبعید کرد، به تهران مهاجرت کرد[۳] و به مدت شانزده سال در تهران اقامت داشت و در این مدت به تحصیل فقه، اصول، فلسفه و عرفان پرداخت.[۴] وی در تهران، فقه و اصول را نزد میرزاحسن آشتیانی صاحب کتاب بحر الفوائد، فلسفه را نزد میرزاابوالحسن جلوه و عرفان را نزد میرزاهاشم اشکوری گیلانی، صاحب حاشیه بر مصباح الانس خواند.[۵]
شاهآبادی در سال ۱۳۲۰ق به قصد حضور در درس آخوندمحمدکاظم خراسانی رهسپار نجف شد و در درس فتحالله شریعت، معروف به شیخالشریعه و محمدحسین خلیلی نیز شرکت کرد[۶] و علوم ریاضی را از آقامیرزاعبدالرزاق سرتیپ فرا گرفت.[۷] وی از علوم دیگری چون رمل، جفر و اسطرلاب نیز اطلاع داشت؛ در حالیکه در آن زمان افراد انگشتشماری از آن علوم اطلاع داشتند.[۸] وی پس از درگذشت آخوند خراسانی راهی سامرا شد تا از حضور میرزامحمدتقی شیرازی استفاده کند.[۹] وی پس از هشت سال اقامت در عراق برخلاف میل باطنی خود و به سبب درخواست مادرش به ایران بازگشت[۱۰] و به مدت هفده سال در تهران به فعالیتهای علمی و تبلیغی و مبارزه با نظام جور وقت و تشکیل جلسات سخنرانی و درس و بحث اشتغال داشت.[۱۱]
شاهآبادی با طرح سلطنت رضاشاه پهلوی مخالفت کرد[۱۲] و مخالفتهای وی با رضاشاه، تبدیل به مبارزه شد و با وجود همراهینکردن علما در اعتراض او به جنایات پهلوی، در حرم عبدالعظیم حسنی(س) در شهر ری متحصن شد و با فرارسیدن ماه محرم در جلسات عزاداری از او انتقاد شدیدی کرد.[۱۳] رضاشاه برای پایاندادن به تحصن شاهآبادی تلاش زیادی کرد و کالسکه شاهی را برای بازگشت او فرستاد و حاضر شد خود به نزد وی برود و مذاکره کند؛ اما شاهآبادی همکاری با او را حرام اعلام کرد.[۱۴]
شاهآبادی پس از یازده ماه تحصن در حرم عبدالعظیم حسنی راهی شهر قم شد و در فاصله سال ۱۳۴۷–۱۳۵۴ق در آنجا سکونت کرد. وی در این شهر به تدریس فقه، اصول و عرفان پرداخت و با اشرافی که بر معارف اسلامی داشت، تلاش کرد با استفاده از معارف فلسفی، عرفانی، قرآنی و روایی، شاگردان صالح و وارسته تربیت کند.[۱۵] او شخصیتی جامع و فقیهی برجسته بود[۱۶] و در عرفان نیز وسعت نظر خاصی داشت.[۱۷] ازجمله شاگردان وی را میتوان میرزاهاشم آملی، محمدرضا طبسی نجفی، محمد ثقفی، ملاعلی معصومی همدانی و سیدشهابالدین مرعشی نجفی دانست؛ اما شاگرد ویژه او امامخمینی بود.[۱۸] در قم به دلیل شیوه خاص شاهآبادی، کمتر به او توجه میشد و افراد اندکی، ازجمله امامخمینی به مقام علمی ایشان پی بردند.[۱۹]
امامخمینی در قم پس از گذراندن دروس فلسفه به دنبال استاد عرفان میگشت که از طریق برادرزاده شاهآبادی (محمدصادق شاهآبادی) به وی راهنمایی شد و هنگام مباحثه علمی شاهآبادی با عبدالکریم حائری در مدرسه فیضیه با او دیدار کرد. امامخمینی با پرسش مسئله عرفانی و شنیدن جواب درخور، به اصرار درخواست درس علوم عرفانی کرد و با پذیرش شاهآبادی، به مدت هفت سال بخشهایی از فصوص الحکم، مصباح الانس، الفتوحات المکیه ابنعربی و منازل السائرین خواجهعبدالله انصاری را نزد او خواند[۲۰] (ببینید: تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، تعلیقات علی مصباح الانس، و استادان امامخمینی). ایشان همچنین پیوسته در درس اخلاق شاهآبادی شرکت میکرد.[۲۱]
امامخمینی خاطرنشان کرده بود به سبب حرفهای تازه شاهآبادی، اگر او هفتاد سال تدریس کند، در درسهای وی حاضر خواهد شد[۲۲] و برخی از مطالبی که او در جلسه درس ارائه میکرد، از منبع خاصی نبود، بلکه از یافتههای علمی خود وی بود.[۲۳] همچنین او در منبرهای خود مسائل عرفانی را برای مردم بازگو میکرد.[۲۴] میان این استاد و شاگرد رابطه مراد و مریدی ایجاد شد و جلسه درس جنبه معنوی پیدا کرد.[۲۵]
امامخمینی تواضع خاصی در برابر استاد خود داشت و به او احترام ویژه میگذاشت[۲۶]؛ چنانکه از وی با عنوان «شیخ بزرگوار»،[۲۷] «عارف بالله»،[۲۸] «عارف کامل»،[۲۹] «استاد»،[۳۰] «شیخ جلیل»[۳۱] و «شیخ عالیمقدار»[۳۲] و با تعبیرهای چون «روحی فداه»،[۳۳] «مشایخ عظام و حکمای بزرگ اسلام خصوصاً استاد و شیخ ما در معارف الهیه جناب عارف کامل»،[۳۴] «شیخ عظیمالشأن»[۳۵] و «متفرد در این میدان»[۳۶] یاد میکرد[۳۷] و تأکید داشت که شاهآبادی حق حیات روحانی بر ایشان داشته که با دست و زبان از عهده شکر آن برنمیآید[۳۸]؛ چنانکه خاطرنشان ساخته در تمام عمر خود روحی به لطافت روح شاهآبادی ندیدهاست.[۳۹] ایشان که به وسیله شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفتهاست[۴۰] (ببینید: محیالدین ابنعربی)، وی را افزون بر استاد فلسفه و عرفان یک مبارز واقعی دانستهاست.[۴۱] از ویژگیهای اخلاقی شاهآبادی، لطافت روح، رحمت و مهربانی، تواضع، صلابت، استقلال فکری، جاذبه اخلاقی، برنامه سلوک، صراحت بیان و نفوذ کلام وی بود.[۴۲]
شاهآبادی نیز علاقه و توجهی خاص به امامخمینی داشت و مانند یک پدر، وی را بهنام روحالله صدا میکرد.[۴۳] او به فرزندانش نیز سفارش کرده بود هرگاه «سیدروحالله» آمد، در هر صورتی او را بپذیرند و نباید تأخیری در دیدار انجام گیرد و تأکید میکرد پس از وی نیز به ایشان توجه داشته باشند[۴۴]؛ چنانکه از ایشان به «روح خدا» یاد و به نمازگزاران سفارش میکرد در صورت تأخیر وی برای اقامه جماعت، به ایشان اقتدا کنند.[۴۵]
شاهآبادی پس از هفت سال اقامت در قم به علت بیماری فرزندش محمدجواد و دعوت علمای تهران در سال ۱۳۱۳ دوباره به تهران رفت و در مسجد جامع بازار تهران به تدریس فقه، اصول، فلسفه و عرفان مشغول گردید و مسجد او به مرکز مبارزه علیه رژیم پهلوی تبدیل شد.[۴۶] با اعلام یک دستشدن لباس، رضاشاه پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع کرد؛ اما شاهآبادی فرزندانش را به روحانیشدن و پوشیدن لباس روحانیت تشویق کرد و هفت تن از فرزندانش روحانی شدند.[۴۷] از ابتکارهای وی در تهران تأسیس هیئتهای مذهبی سیار در سراسر ایران بود که در تبلیغ و ترویج معارف اسلامی و مبارزه سیاسی نقش مهمی را ایفا میکردند[۴۸] و آنان به هسته مقاومت بر ضد رژیم پهلوی تبدیل شدند[۴۹]؛ همچنین پیشنهاد تأسیس نشریه برای ترویج معارف اسلامی،[۵۰] راهاندازی صندوق قرضالحسنه به قصد دادن وام به نیازمندان، راهاندازی شرکت «مخمس» برای مبارزه با رباخواری[۵۱] و توجه به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان را میتوان از خدمات شاهآبادی برشمرد.[۵۲]
محمدعلی شاهآبادی در سوم آذر ۱۳۲۸ش/ سوم صفر ۱۳۶۹ق، در ۷۷سالگی درگذشت که برابر با کشتهشدن هژیر، وزیر دربار پهلوی بود. رژیم با اعلان حکومتنظامی در تشییع جنازه شاهآبادی محدودیت ایجاد کرد؛ ولی فراوانی جمعیت مانع از اقدامات رژیم شد. پیکر شاهآبادی در مقبره ابوالفتوح رازی در حرم عبدالعظیم حسنی(ع) در ری به خاک سپرده شد.[۵۳]
آثار
شاهآبادی دارای آثار چاپشده و چاپنشده چندی است. شذرات المعارف، رشحات البحار، مفتاح السعادة فی احکام العباده، حاشیه نجاة العباد، منازل السالکین، حاشیه کفایة الاصول، حاشیه فصول الاصول و رساله عقل و جهل[۵۴] برخی آثار بهجای مانده از وی است. بعضی از رسالهها و کتابهای چاپنشده او، پس از درگذشت، در اختیار امامخمینی قرار داشت که در سال ۱۳۴۳ در حمله سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به کتابخانه و خانه امامخمینی، همراه آثاری از ایشان ربوده شد.[۵۵]
برخی دیدگاههای عرفانی
امامخمینی برخی دیدگاههای عرفانی شاهآبادی را تحلیل و بررسی کردهاست که به برخی از آنها اشاره میشود:
تشبیه و تنزیه
برخی اهل معرفت ضمن مقایسه دعوت حضرت نوح(ع) با دعوت پیامبر اکرم(ص) معتقدند اگر دعوت حضرت نوح (ع) جمع میان تنزیه و تشبیه میبود، قوم او دعوت او را اجابت میکردند.[۵۶] شاهآبادی در توجیه این مطلب معتقد است نوح (ع) قوم خود را در حالی به تنزیه فرا خوانده که علاج قوم را در آن دیدهاست.[۵۷] امامخمینی افزون بر نقد سخن ابنعربی، قول تنزیهیبودن صرف در دعوت نوح (ع) را به صورت ضمنی نقد کرده و بر این باور است که نوح (ع) جامع تنزیه و تشبیه بودهاست[۵۸] (ببینید: تشبیه و تنزیه).
اسمای ذاتیه
بنابر نظر شاهآبادی اسمای ذاتیه اسمائیاند که در آنها جهت ذات غلبه دارد و این منافاتی با ربط به خلق در این اسما ندارد و از اینرو همه اسمای ذاتیه را منشأ اثر میداند؛ اما امامخمینی در اسمای ذاتیه قائل به تفکیک است و آن را به دو دسته تقسیم میکند:
- اسمائی که بالذات منشأ اثر هستند؛
- اسمائی که به تبعیت اسم دیگری منشأ اثر هستند، مانند حیات و رب به معنای ثابت؛ یعنی حیات موجود در عالم مستقیماً به اسم «حیّ» مرتبط نیست، بلکه مستند به اسمی است که حیات لازمه یا تابع آن است[۵۹] (ببینید: اسما و صفات).
اسمای مستأثره
اسمای مستأثره به معنای اسمای غیبیه است و خداوند این اسما را برای خود برگزیده است. دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ اسم مستأثر وجود دارد:
- دیدگاه مشهور: اسمای مستأثره از اسمای ذاتیه حقاند که در خارج مظهری ندارند و طریق معرفت به این اسما به وسیله مظاهر و آثارشان است[۶۰]؛
- دیدگاه خاص شاهآبادی: وی اسمای مستأثره را در حقیقت جزو اسما نمیداند و ظهوری در خارج برای آنها قائل نیست. وی ذات مطلقه یعنی ذات بدون تعین را اسم مستأثره حق میداند که از روی مسامحه به آن اسم اطلاق میشود[۶۱]؛
- دیدگاه امامخمینی: ایشان برای اسمای مستأثره در اعیان خارجی قائل به مظاهر و آثار است؛ اما معتقد است اثرش نیز همانند خودش مستأثر و پنهان است؛ از اینرو احدیت ذات با هر یک از اشیا وجه خاصی دارد که این وجه سرّ وجودی و سرّ مستأثر نزد خداوند است[۶۲] (ببینید: اسما و صفات و اسم اعظم).
رجعت
یکی از مسائل مطرح در میان شیعیان مسئله رجعت است که طبق روایت گروهی از انسانها که پیش از ظهور حضرت اماممهدی(ع) از دنیا رفتهاند، به دنیا بازمیگردند.[۶۳] شاهآبادی بر اساس مبنای علیت و انسانشناسی خاص خویش به بحث از رجعت و کیفیت آن پرداخته و علت رجعت را ناشی از استعداد میداند؛ یعنی رجعت در برخی افراد به واسطه استعداد خود آنهاست و چون زمینه رجعت را پیدا کردهاند با بدن برزخی، امکان رجعت خواهند داشت؛ از اینرو بنابر نظر ایشان تا قابلیت یا علت قابلی رجعت موجود نباشد، رجعت محقق نمیشود.[۶۴]
وی رجعت را از باب کاملکردن دایره سعادت برای مؤمنان و کاملکردن دایره شقاوت برای کافران میداند.[۶۵] به باور وی ممکن است رجعت به سبب استحضار باشد؛ به این معنا که زمینه و استعداد رجعت در خود شخص نیست؛ پس ولیّ معصوم(ع) با قوه تصرف خویش آنان را برمیگرداند تا دایره سعادتشان تکمیل شود[۶۶]؛ اما بنابر نظر امامخمینی آنچه مسلم است، اصل رجعت است و این ضروری مذهب شیعه است[۶۷]؛ ولی دلیلی بر جزئیات رجعت و کیفیت آن وجود ندارد. ممکن است رجعت به صورت تمثل مثالی در عالم ملک صورت بگیرد. ایشان در نظر نهایی رجعت را به نحو انشای بدن میداند.[۶۸]
فطرت
یکی از مباحث مهم در آثار شاهآبادی بحث فطرت و احکام آن است. بحث فطرت در آثار شاهآبادی به صورت مفصل و منسجم بحث شدهاست. وی با تمسک به اقتضائات فطرت انسانی به اثبات مبدأ، نبوت، امامت و معاد میپردازد و استدلالهای بدیعی ارائه میکند.[۶۹] او فطرت را به معنای چگونگی خلقت میداند و از آنجاکه ایجاد و وجود، حقیقت واحدیاند و تفاوت به اعتبار است، از اینرو فطرت ملازم با چگونگی وجود است، یعنی صفات لازمه وجود برای کشف کمالات سابقه.[۷۰] وی فطرت را چگونگی وجودی انسان میداند که از ویژگی ادراک برخوردار است.[۷۱] امامخمینی نیز همانند استاد خویش فطرت را حالت و هیئتی میداند که خداوند خلق را بر آن قرار داده و لازمه وجود آنهاست.[۷۲] ایشان در آثار خود با الهامگرفتن از سخنان استاد خود از حقیقت فطرت، نشانههای فطرت، احکام فطرت و ویژگیهای آن بحث کردهاست[۷۳] (ببینید: فطرت).
استناد امام در آثار خود به سخنان استاد شاهآبادی
امامخمینی همچنین در آثار خود در موارد فراوانی به سخن استاد خود شاهآبادی استناد کردهاست که دلالت بر قبول و قوت آن سخن دارد، ازجمله:
- بیان منازل سلوک[۷۴]
- چگونگی ذکر و تعلیم آن به قلب[۷۵]
- بیان اسمای ذاتی و معیار آن[۷۶] (ببینید: اسما و صفات)؛
- بیان کلام نفسی و کلام ذاتی[۷۷]
- تأویل رؤیای ابراهیم (ع) در ذبح اسماعیل(ع)[۷۸]
- مناط سعادت و شقاوت[۷۹] (ببینید: سعادت و شقاوت)
- بیان تشبیه و تنزیه[۸۰] (ببینید: تشبیه و تنزیه)
- بیان نفسالامر[۸۱]
- بیان ریاضتهای صحیح و باطل[۸۲]
- تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم[۸۳] (ببینید: بسم الله الرحمن الرحیم)
مهدی شاهآبادی
مهدی شاهآبادی یکی از فرزندان محمدعلی شاهآبادی است که در سال ۱۳۰۹ متولد شد.[۸۴] وی که پس از نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دوره نخست، بهتازگی در دوره دوم نیز به نمایندگی برگزیده شده بود در ۶/۲/۱۳۶۳ در جبهه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به شهادت رسید.[۸۵] امامخمینی در پیامی که در ۷/۲/۱۳۶۳ به این مناسبت صادر کرد با بیان تبریک و تسلیت در شهادت وی و سرافرازی ملت ایران بهویژه روحانیت به واسطه آن، او را مجاهدی شریف و خدمتگزاری مخلص برای اسلام شمرد که در همین رده به لقای خداوند رسید. افزون بر آن وی را فرزند برومند استاد بزرگوار خود شمرد که حق حیات روحانی بر ایشان داشت.[۸۶]
پانویس
- ↑ دشتبان، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، ۱۹۲.
- ↑ دشتبان، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، ۱۹۲.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۳۲.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۳۲؛ دشتبان، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، ۱۹۳.
- ↑ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۲۶–۲۷.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۳۲.
- ↑ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۲۶.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۳۲.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۳۳.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۳۴؛ دشتبان، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، ۱۹۵.
- ↑ دشتبان، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، ۱۹۵.
- ↑ مرتضوی، فیلسوف فطرت، ۴۱.
- ↑ محمدی، شاهآبادی بزرگ، ۶۱–۶۲؛ اسماعیلی، بر فراز قله عرفان، ۱۴.
- ↑ محمدی، شاهآبادی بزرگ، ۶۴.
- ↑ پیرمرادی، آیتالله شاهآبادی، ۳۱.
- ↑ هیئت تحریریه، آسمانی، ۹.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۵۳۷.
- ↑ طارمی، شهر هزار حکیم، ۲۱۶–۲۱۷؛ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۶.
- ↑ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۳۸–۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۷ و ۲۱/۲۳۷؛ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۳۹؛ محمدی، شاهآبادی بزرگ، ۶۶–۷۰.
- ↑ شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۱؛ شاهآبادی، نورالله، پابهپای آفتاب، ۴/۲۵۷.
- ↑ معاونت پژوهشی، عارف کامل، ۲۶.
- ↑ معاونت پژوهشی، عارف کامل، ۷.
- ↑ امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۹۰.
- ↑ شاهآبادی، نورالله، پابهپای آفتاب، ۴/۲۵۶.
- ↑ گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۵.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۱۶۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۲؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۳۶.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۲؛ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۲ و ۱۸.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸۱.
- ↑ حبیبی، آرای آیتالله شاهآبادی در آثار حضرت امامخمینی، ۲۲۴–۲۲۵، رحیمی، امامخمینی و عرفان اسلامی، ۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۷.
- ↑ شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۱–۲۴۲.
- ↑ رحیمی، امامخمینی و عرفان اسلامی، ۳۹.
- ↑ گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۲۱.
- ↑ مرتضوی، فیلسوف فطرت، ۵۰–۵۴.
- ↑ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۴.
- ↑ شاهآبادی، نصرالله، ۴/۲۴۲؛ شاهآبادی، نورالله، شیخ بزرگوار، ۲۵۷.
- ↑ تجریشی، ۱۹.
- ↑ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۴۱.
- ↑ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۴.
- ↑ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۵.
- ↑ گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۲۱.
- ↑ گلی زواره، کاروان علم و عرفان، ۲/۳۱.
- ↑ شاهآبادی، نورالله، شیخ بزرگوار، ۱۸۸.
- ↑ محمدی، آسمان عرفان، ۲/۶۰۵.
- ↑ محمدی، آسمان عرفان، ۴۷؛ شریف رازی، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، ۱/۲۱۸.
- ↑ شریف رازی، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، ۵۲–۵۵؛ دشتبان، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، ۲۰۲–۲۰۳؛ ریحان یزدی، آینه دانشوران، ۱۸۵.
- ↑ ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، ۵۲–۵۳.
- ↑ ابنعربی، فصوص الحکم، ۶۸–۷۰.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۱–۹۲.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۹۲–۹۳.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۲–۱۰۳.
- ↑ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۱۷–۲۱۸؛ امامخمینی، دعاء السحر، ۱۲۱.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۲۲–۲۳، ۲۷ و ۲۱۸.
- ↑ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه، ۳۳؛ صدوق، الاعتقادات، ۶۰.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۳۰۰–۳۰۱.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۲۹۶.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۳۰۰.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۹۲ و ۱۹۷.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۱۳–۱۲۳.
- ↑ شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۱۴؛ شاهآبادی، شذرات المعارف، ۷۵–۷۶.
- ↑ شاهآبادی، شذرات المعارف، ۷۷–۸۱؛ شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۱۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۸۰–۱۸۷.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۱۷۴ و ۵۹۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۲۹۲–۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، دعاء السحر، ۹۵؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۲.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸۴–۱۸۵.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۳۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۸۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۸–۱۱۹.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۸۸–۱۸۹.
- ↑ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۴۹.
- ↑ مجتبیزاده، زندگی و مبارزات شهید مهدی شاهآبادی، ۱۳۴–۱۳۶ و ۱۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۷.
منابع
- ابنعربی، محیالدین، فصوص الحکم، تحقیق ابوالعلاء عفیفی، تهران، نشر الزهرا (س)، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- اسماعیلی، معصومه، بر فراز قله عرفان، مجله نامه جامعه، مجله جامعة الزهراء (س) حوزه علمیه خواهران قم، شماره ۱۸، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- پیرمرادی، محمدجواد، آیتالله شاهآبادی و برهان فطرت عشق بر اثبات واجبالوجود، چاپشده در حدیث عشق و فطرت (مجموعه مقالات)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- حبیبی، نجفقلی، آرای آیتالله شاهآبادی در آثار حضرت امامخمینی، چاپشده در حدیث عشق و فطرت (مجموعه مقالات)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، نوید، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- دشتبان، نیره، آرای عرفانی حکیم شاهآبادی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- رحیمی، امین، امامخمینی و عرفان اسلامی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- ریحان یزدی، علیرضا، آینه دانشوران، مقدمه، تعلیقات و اضافات ناصر باقری بیدهندی، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
- شاهآبادی، محمدعلی، رشحات البحار، تحقیق زاهد ویسی، مقدمه کتاب رشحات البحار، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- شاهآبادی، محمدعلی، شذرات المعارف، توضیح و تقریر نورالله شاهآبادی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- شاهآبادی، نصرالله، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- شاهآبادی، نورالله، شیخ بزرگوار، آیتالله شاهآبادی، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره ۵، ۱۳۷۱ش.
- شاهآبادی، نورالله، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- شریف رازی، محمد، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۳۲ش.
- صدوق، محمدبنعلی، الاعتقادات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
- طارمی، عباس، شهر هزار حکیم، تهران، روزنه، چاپ اول ۱۳۸۳ش.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- گلی زواره قمشهای، غلامرضا، کاروان علم و عرفان، قم، حضور، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- محمدی، محمدعلی، آسمان عرفان، چاپشده در گلشن ابرار، قم، معروف، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- محمدی، محمدعلی، شاهآبادی بزرگ (آسمان معرفت)، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مجتبیزاده، عبدالکاظم، زندگی و مبارزات حجتالاسلام و المسلمین شهید مهدی شاهآبادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- مرتضوی، علیحیدر، فیلسوف فطرت نگاهی به احوال و افکار عارف حکیم آیتالله العظمی محمدعلی شاهآبادی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۶ش.
- معاونت پژوهشی بنیاد فرهنگی شهید شاهآبادی، عارف کامل، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- ویسی، زاهد، مقدمه کتاب رشحات البحار، تألیف محمدعلی شاهآبادی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- هیئت تحریریه مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، آسمانی، شرح زندگانی عارف مکتوم آیتالله شاهآبادی، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس، ۱۳۸۳ش.
پیوند به بیرون
- قدرتالله عفتی ـ باقر صاحبی، محمدعلی شاهآبادی، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۳۳۳–۳۳۹.