پرش به محتوا

توقیفیت اسماء الهی

از ویکی امام خمینی

توقیفیت اسماء، به معنای جایز نبودن اطلاق اسمی یا وصفی به خداوند بدون اذن شرع مقدس است. ازاین‌رو نباید از نام‌ها و وصف‌های منصوص در قرآن و احادیث تجاوز کرد.

اهمیت و جایگاه توقیفیت اسماء

توقیفیت اسماء در اصطلاح کلامی به معنای جایز نبودن اطلاق اسم یا صفتی به خداوند بدون اذن و جواز شارع مقدس است.[۱] یکی از مباحث مهم کلامی و مورد توجه متکلمان اسلامی توقیفیت اسمای الهی است. این بحث از آنجا ناشی شده که برخی متکلمان معتقدند بشر با شناخت محدود خود نمی‌تواند برای خداوند نام یا صفتی قرار دهد. در این زمینه میان متکلمان و عرفا اختلاف است. برخی قائل به منع جواز اسم یا صفتی برای خداوند هستند و برخی دیگر قائل به جواز هستند.[۲] امام‌خمینی نیز در آثار خویش به بحث توقیفیت اسما الهی پرداخته و در این زمینه با رویکرد عرفانی این بحث را توضیح داده و تبیین کرده است.[۳]

اقوال در مسئله

بیشتر متکلمان اسلامی بر این اعتقادند که در نامیدن و وصف کردن خداوند نباید از نام‌ها و وصف‌های منصوص در قرآن و حدیث تجاوز کرد. دلیل متکلمان در این منع، استناد به آیات الهی نظیر آیه «ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها وذروا الدین یلحدون فی اسمائه سیجزون ما کانوا یعملون»،[۴] است. در مقابل، گروهی دیگر قائل به جواز هستند. اکثر حکما و عرفا نیز این قول را پذیرفته‌اند. برخی نیز به توقیفی بودن اسماء و توقیفی نبودن صفات قائل شده‌اند. برخی نیز نظیر جوینی، قائل به توقف هستند.[۵] البته توقیفیت اسما در مباحث عرفاتی به معنای اختصاص هر یک از اسما به جایگاه و موطن معین و ارتباط آنها با یکدیگر می‌باشد.[۶] بعضی از حکما بر این اعتقادند که به کارگیری اسما برای حق‌تعالی و وصف آن ذات مقدس، متوقف بر اجازه خاصی نیست، بلکه تنها باید از اثبات نواقص و امور منافی کمال پرهیز شود.[۷]

امام‌خمینی، نیز در بیان اسماء توقیفی معتقد است اگر مراد از اسم، اسم عَلَم باشد، نه تنها خداوند، بلکه اسم هر شخصی توقیفی است و نباید از آن تخلف کرد، اما درباره صفت در صورتی که در اتصاف حق به وصفی، وجه و اعتبار صحیحی وجود داشته باشد، گذاشتن آن بر حق‌تعالی جایز است، مانند اوصافی که برای وجود صرف ثابت است و این اوصاف را می‌توان به حق‌تعالی اسناد داد، حتی اگر در شرع نباشد.[۸] امام‌خمینی، توقیفیت اسما را در مباحث عرفانی به این معنا می‌داند که هر یک از از اسماء منشأ ظهور عالمی از عوالم یا حقیقتی از حقایق‌اند و علم به این امر جز از طریق وحی حاصل نمی‌شود،[۹] چنان که عبادت مطلقاً ثنای معبود است و برای کسی تصرف در آن ممکن نیست، از این جهت عبادات مطلقاً توقیفی هستند و احدی از پیش خود حق ندارد تشریعی بکند و عبادتی بتراشد و بسازد.[۱۰]

اطلاق «نبی» بر اسم اعظم

در کتب عرفانی آمده که اسم اعظم الله، نبی مطلق است. آیا می‌توان اسم نبی را یکی از اسماء الله دانست. به اعتقاد امام‌خمینی، در اطلاق اسماء الهی باید بر اسمائی که در شریعت و متون دینی وارد شده، اختصار نمود و فراتر از آن نرفت؛ زیرا اسماء خداوند توقیفی هستند. در مورد «نبی» نیز این مسئله صادق است، هر چند محتوای اسم نبی و حقیقت نبوت در اسم اعظم الله صدق می‌کند، ولی چون چنین اطلاقی در متون دینی وجود ندارد، چنین استعمالی براساس قاعده «توفیقیت اسماء الهی» درست نیست؛ البته توقیفیت اسماء الهی در دو ساحت مطرح می‌شود یکی لفظی و دیگری خارجی و عینی. در باب اطلاق لفظی امام‌خمینی، معتقد انست ریشه توقیفیت لفظی اسماء، توقیفیت عینی است؛ زیرا ذات همراه با تعینی خاص سبب ایجاد عالمی متناسب می‌گردد که این امر اشاره به توفیقیت عینی دارد و چنین امری در زبان شریعت به حسب اسماء منعکس گشته است، علم به این همراهی و آگاهی از اسماء خارجی، علمی الهی است که تنها برای اصحاب وحی و ارباب تنزیل یعنی انبیاء و ائمه معصومین(ع) حاصل می‌شود، ازاین‌رو اسماء الله لفظی مانند «نبی» که به حسب اسماء خارجی پدید می‌آیند نیز توقیفی خواهند بود. احادیثی نیز در این زمینه وجود دارد که امامان معصوم(ع) در پاسخ افرادی که از استعمال برخی اسامی برای خداوند می‌پرسیدند، آنان را به استعمال آنچه در قرآن آمده است، راهنمایی می‌کردند. امام‌خمینی، بر این رأی می‌باشد که این گونه روایت نوعاً ناظر به ناآگاهان نسبت به مراحل وجود بوده و آنان را از اطلاق صفات غیرقرآنی منع می‌کنند.

به اعتقاد امام‌خمینی، این گونه احادیث بیش‌تر ناظر به افرادی است که بدون اطلاع از معیار و ضابطه، توصیف خداوند متعال می‌کنند؛ لکن کسانی که به حدّ بصیرت و بینایی رسیده‌اند، توصیف خداوند برای آنان جایز است. بنابراین هرچند محتوای اسم نبی و مفاد نبوّت در اسم اعظم الله وجود دارد، ولی از باب تأدب و رعایت ادب مع الله و پیروی از متون دینی و نیز جلوگیری از سوءفهم و تصورات نادرستی که ممکن است با رواج چنین اطلاقاتی پدید آید چنین استعمالی جایز نیست.[۱۱]

پانویس

  1. صدوق، التوحید، ص۲۱۹؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۳۴۴؛ کشف‌المراد، ص۴۱۱-۴۱۲؛ سبحانی، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، ج۲، ص۱۵۰.
  2. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۰۳؛ مفید، اوایل المقالات، ص۵۸-۵۹؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۰۰؛ البیان، ج۴، ص۷۷۲؛ طباطبائی، المیزان، ج۸، ص۳۴۳؛ ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۲۱.
  3. امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ص۴۰ و ۴۴؛ شرح چهل حدیث، ص۴۳۲، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۴-۳۵ و ۳۵۵.
  4. اعراف: ۱۸۰.
  5. تفتازانی، شرح المقاصد، ج۴، ص۱۳۶ و ۳۴۴؛ جندی، نفخة الروح و تحفة الفتوح، ص۵۳-۵۴؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۲۳۷؛ صدوق، التوحید، ص۵۳-۵۴؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲-۳؛ مفید، اوایل المقالات، ص۵۸-۵۹؛ غزالی، المقصد الأسنی فی شرح أسماء الله الحسنی، ص۳۶؛ ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۲۱.
  6. ابن‌ترکه، تمهید القواعد، ص۲۵ و ۱۷۹؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۴۴، ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۴،، ص۴۲.
  7. ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۲۱؛ طباطبائی، الرسائل التوحیدیه، ص۴۸-۴۹.
  8. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳-۲۵، ۳۵۵.
  9. امام‌خمینی، مصباح الهدایة، ص۴۴.
  10. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۳.
  11. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۵۴-۳۵۵؛ مصباح الهدایه، ص۴۰ و ۴۴، یزدان‌پناه، فروغ معرفت، ج۱، ص۶۴۴-۶۴۶.

منابع

  • ابن‌ترکه اصفهانی، صائن‌الدین، تمهید القواعد، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش.
  • ابن‌عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۶ش.
  • بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، مصر مکتبة صبیح و اولاده، بی‌تا.
  • تفتازانی، مسعودبن‌عمر، شرح المقاصد، قم، الشریف الرضی، ۱۴۱۲ق.
  • جندی، مؤید الدین، نفخة الروح و تحفة الفتوح، تهران، انتشارات مولی، ۱۳۹۶ش.
  • حلی، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۳۰ق.
  • سبحانی، جعفر، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، قم، نشر مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۳ق.
  • صدوق، محمدبن‌علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق.
  • طباطبائی، محمدحسین، الرسائل التوحیدیه، بیروت، مؤسسه النعمان، ۱۴۱۹ق.
  • طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالعلوم، ۱۳۷۹ق.
  • غزالی، ابوحامد، المقصد الأسنی فی شرح اسماء الله الحسنی، قاهره، مکتبة القرآن، بی‌تا.
  • قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلال‌الّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، اصول کافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
  • مفید، محمد، اوائل المقالات، قم، المؤتمر العالمی، ۱۴۱۳ق.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، ایقاظ النائمین، تهران، انتشارات حکمت اسلامی، صدرا، ۱۳۸۶ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.
  • یزدان‌پناه، یدالله، فروغ معرفت، تهران مؤسسه نشر و آثار امام‌خمینی، ۱۳۹۵ش.

نویسنده: باقر صاحبی