حسنات
حسنات، به معنای کارهای خیر و نیک که به خداوند مستند هستند و از عوامل مهم تشکیلدهنده حسنات، ایمان، توبه و عمل صالح میباشد.
اهمیت و جایگاه حسنات
حسنات در اصطلاح دینی و اخلاقی به کارهای نیک و اعمال خیر که مورد رضای خداوند است گفته میشود.[۱] مفسران و علمای اخلاق با استناد به آیات الهی و روایات، به بحث حسنات، رابطه حسنات با اعمال صالح، تبدیل سیئات به حسنات و آثار فردی و اجتماعی اعمال حسنه در آثار خویش پرداختهاند.[۲]
امامخمینی نیز با استناد به برخی آیات الهی و روایات در آثار خویش به بحث، اهمیت و جایگاه حسنات، تبدیل سیئات به حسنات، آثار فردی و اجتماعی حسنات و انتساب حسنات به خداوند پرداخته است.[۳]
تبدیل سیئات به حسنات
مفسران اسلامی و علمای اخلاق با استناد به برخی آیات الهی نظیر «الّا من تاب و آمن وعمل صالحاً فاُلئک یبدل الله سیئاتهم حسنات و کان الله غفوراً رحیما»،[۴] در مورد تبدیل سیئات و گناهان بندگان به حسنات، عوامل متعدد برشمردهاند البته درباره کیفیت این تبدیل اختلاف نظر دارند.[۵]
امامخمینی نیز با استناد به آیه «یبدل الله سیئاتهم حسناتٍ وکان الله غفوراً رحیماً»، عواملی را برای تبدیل سیئات به حسنات بر میشمارد از جمله ایمان، توبه و عمل صالح و معتقد است کسانی که ایمان آورند و توبه از گناهان گذشته کردند و عمل صالح به جای آوردند، مورد لطف الهی قرار میگیرند و سیئات و گناهان آنان مبدل به حسنات میگردد.
به باور امامخمینی، این تبدیل سیئات به حسنات خاص شیعیان اهلبیت است؛ زیرا که ایمان حاصل نمیشود مگر به ولایت اهلبیت(ع). به اعتقاد امامخمینی اگر انسان اعمالش را با ریا و وسوسههای شیطانی همراه کند، حسنات خود را به سیات تبدیل کرده است.[۶]
انتساب حسنات به حقتعالی
امامخمینی با توجه مبانی فلسفی و اینکه ماهیت و نقائض و ذمائم نه به وجود یا ظهور وجود بلکه به محلها و قابلها و ماهیات ارجاع داده میشود، تفسیر روشنی از برخی آیات الهی نظیر «ما اصابک من حسنة فمن الله وما اصابک من سیئة فمن نفسک»،[۷] ارائه میدهد. در نگاهی ابتدائی در آیه اول «قل کل من عند الله»،[۸] به این اصل کلی اشاره دارد که همه چیز از نزد حقتعالی است.
در آیه دوم دو قضیه با دو موضوع و دو محمول متفاوت در کار است که هر یک حکم جداگانهای دارد . یکی درباره حسنه و اینکه حسنه از حقتعالی است و دیگری درباره سیئه و اینکه سیئه از خودتان است. از بین دو قضیهای که از آیه دوم برداشت شده است، قضیه دوم (سالبه جزئیه) در تناقص با اصلی کلی از آیه نخست است؛ زیرا اصل کلی میگوید: هر چیزی از نزد حقتعالی است. اما در قضیه دوم میگوید: بعضی چیزها (سیئه) از حقتعالی نیست. و روشن است که سالیه جزئیه از حیث منطقی، موجبه کلیه را نقض میکند.
پس از بیان مفاد این دو آیه که ظاهراً به تناقض میانجامد، حال باید روشن شود چرا این به ظاهر تناقض، پنداری بیش نیست؛ زیرا به اعتقاد امامخمینی در آیه نخست، سخن درباره کلیت فیض است که از حقتعالی است حتی حکم اعیان ثابته و ماهیات نیز از نزد اوست؛ زیرا اعیان ثابته و ماهیات به تبع اسما و صفات در موطن علم حقتعالی تقریر دارند. امّا در آیه دوم سخن این است که در هر مرتبه و در هر مقطع از مقاطع وجود، حسنه و خیری در کار است همگی به حقتعالی مستند است؛ زیرا فیض واحد و گسترده او خیر محض است، اما اگر سیئه، شر و بدی دیده میشود، مستند به حقتعالی نیست، بلکه مستند به همان مرتبه یا مقطع خاصی است. در واقع قابل یا محل است که زمینه میشود تا چه مقدار در مراتب مختلف ظهور پیدا کند. اما روشن است که اصل فیض در هر مرتبه ما فوق یا مادون، خیر و حسنه است و مستند به حقتعالی است. پس به دلالت آیه نخست «قل کل من عند الله» (همه امور حسنه و سیئه) به نحوی از انحاء، در اسما و صفات الهی ریشه دارند و همه چیز نزد حقتعالی است اما طبق آیه دوم «ما اصابک من حسنة فمن الله وما أصابک من سیئة فمن نفسک» ظهور بدیها، سیئات به حقتعالی مستند نیست؛ زیرا او فیاض مطلق است و فیض واحد و گسترده او همه چیز را احاطه کرده است بلکه ظهور نقایص و سیئات و بدیها مستند به مرتبه خاص میباشد. پس حسنات هم «من عند الله» و هم «من الله» هستند اما سیئات تنها «من عند الله»اند.[۹]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۵۳۰؛ قرشی، قاموس قرآن، ج۲، ص۱۳۵؛ بستانی، فرهنگ ابجدی، ص۳۳۰.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، ج۳، ص۳۳۱؛ صدوق من لا یحضر الفقیه، ج۱، ص۴۷۲-۴۷۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج۱۳، ص۵۶؛ ثقفی تهرانی، تفسیر روان جاوید، ص۶۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۶۰، صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،ج۱، ص۳۵۰؛ کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۷ و ۵۷۵؛ الطلب والاراده، ص۳۸ و ۴۶؛ شرح دعای سحر، ص۱۳۴-۱۳۶؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷۸؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۶.
- ↑ فرقان: ۷۰-۷۱.
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۱۵، ص۲۴۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۴۸۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۶۰؛ زکیزاده، چگونگی تبدیل سیئات به حسنات از منظر مفسران فریقین، ص۲۵۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ص۴(امامخمینی، ص۴۷ و ۵۷۵.
- ↑ نساء: ۷۹.
- ↑ نساء: ۷۸.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۳۴-۱۳۶؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷۸؛ الطلب والاراده، ص۳۹-۴۰؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۲۶۲-۴؛ اسرار ملکوت، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۱.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، الطلب والاراده، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۴۲۱ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- آلوسی، محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- بستانی، فوائد، فرهنگ ابجدی، تهران، نشر اسلامی، ۱۳۷۵ش.
- ثقفی تهرانی، محمد، تفسیر روان جاوید، نشر برهان، تهران، ۱۳۸۳ش.
- زکیزاده، علیرضا، چگونگی تبدیل سیئات به حسنات از منظر مفسران فریقین، فصلنامه تفسیر تطبیقی، ۱۳۹۷ش.
- سبحانی، جعفر، منشور، جاوید، قم، موسسه امام صادق (ع)، ۱۳۹۰ش.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- صدوق، محمدعلی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تهران، نشر ارمغان طوبی، ۱۳۸۲ش.
- صدوق، محمدعلی، من لا یحضر الفقیه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۹۵ ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
- فخر رازی، محمدبنعمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء الثراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- قرشی، علیاکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب السلامیه، ۱۳۵۳ش.
نویسنده: باقر صاحبی