تولید و صنعت
تولید و صنعت، سیاستها و عملکرد اقتصادی کشور در حوزه تولید و صنعت.
به ساخت کالا یا ارائه خدمات، تولید و به مجموعه اجزایی که در تولید، توزیع یا مصرف دستهای از فرآوردهها دخیلاند، صنعت گفته میشود. تولید و صنعت در دورۀ پهلوی از رشد نسبی برخوردار بود؛ اما تضعیف کشاورزی و تحمیل اقتصاد تکمحصولی و به تبع آن، وابستگی به غرب از مواردی بود که اعتراض امامخمینی را در پی داشت.
امام معتقد بود محمدرضا پهلوی کشور را از حیث اقتصادی و صنعتی به غرب وابسته کرده و این وابستگی آنچنان عمیق است که رهایی از آن، بهای زیادی برای ملت خواهد داشت. ایشان با نکوهش صنعت مونتاژ، خواهان برپایی صنایع بومی و مستقل با پایههای استوار بود و صنعتی را برای کشور مفید میدانست که متوازن و در جهت استقلال کشور باشد.
امامخمینی با تأکید بر دو محور کشاورزی و صنایع، شرط اول دستیابی به خودکفایی را عنصر خودباوری و اعتماد به توان نیروی انسانی داخلی میدانست.
مفهومشناسی
تولید به معنای پدیدآوردن و ایجادکردن[۱] و در اصطلاح به معنای ساخت کالا یا ارائه خدمات به منظور برآوردهکردن نیازهای بشر و افزایش رفاه اقتصادی[۲] آمده است. صنعت به معنای پیشه، هنر یا کار است[۳] و در اصطلاح به مجموعه اجزایی گفته میشود که در تولید، توزیع یا مصرف یک دسته از فرآوردهها دخیلاند.[۴]
پیشینه
انسان همواره به دنبال کشف و تولید بوده است[۵] و از طرفی تولیدات، عاملی برای تحول نظام مدنی بودهاند[۶]؛ چنانکه انسان از عصر نوسنگی تا کشف فلز با تولید ابزار، سعی در غلبه بر طبیعت و تحول در زندگی خویش بوده است.[۷]
در آموزههای اسلامی به تولید ابزاری که مفید برای انسان و زندگی بشری باشد، توجه شده است[۸]؛ چنانکه پس از ظهور اسلام، در زمینه علم و تولید ابزار علمی و مفید برای زندگی بشر، تحولات چشمگیری پدید آمد.[۹] در قرآن کریم آیات ۵۴ تا ۵۷ سوره یوسف، نشاندهنده اهمیت مسائل اقتصادی و مدیریت در تولید است؛ زیرا در مسائل اقتصادی تنها تولیدِ بیشتر مطرح نیست و تولید بیشتر همراه با کنترل مصرف اهمیت دارد.[۱۰] پیامبر(ص) نیز درختان مزرعه خیبر را برای نگهداری و تولید محصول به دیگران واگذار کرد[۱۱]که فقها از آن به عنوان معامله مساقات یاد کردهاند.[۱۲] مساقات که نوعی قرارداد است که در آن درختان به قصد تولید محصول به دیگری اجاره داده میشود،[۱۳] یا مزارعه در خصوص زراعت[۱۴] و مانند آن در فقه اسلامی مطرح شده و در روایات بر کشاورزی،[۱۵] دامپروری[۱۶] و حرفه و صنعت[۱۷] تأکید و تشویق شده است.
یکی از ابزارهای رونق تولیدات در روزگار قدیم، راهها بهخصوص جاده ابریشم بود که حجم عظیمی از تولیدات و مبادلات اقتصادی را پوشش میداد و رونق خاصی به تجارت کشورهای آسیای میانه، چین و مدیترانه داده بود.[۱۸] هرچند تا بشر بوده، تولید هم بوده، اما تولیدات به شکل صنعتی در اروپا از دوره رنسانس آغاز شد[۱۹] و در ایران نیز این تحول به سدههای شانزدهم و هفدهم میلادی، در زمان حاکمیت سلسله صفویه بازمیگردد. در این زمان بود که جرقههای نخستین صنعتیشدن در ایران زده شد و تولیدات صنعتی از مرحله آغازین به مرحله پیشهوری رشد پیدا کرد.[۲۰] در این دوره، تجارت تولیداتی چون مروارید، ابریشم، پارچههای زربافت و دیگر صنایع دستی، از بنادر مهم جنوب کشور مانند بندر هرمز رواج یافت.[۲۱]
این تحولات، نوید آیندهای درخشان برای توسعه صنعتی و تجاری ایران بود؛ اما این امیدواری بر اثر انحطاط سلسله صفویه و سقوط آن به دست افغانها از میان رفت.[۲۲] در حقیقت این دوره، زمان وقفه در فعالیتهای اقتصادی کشور بود.[۲۳] در زمان نادرشاه افشار نیز با وجود اینکه یک رشته از صنایع مشخص و فعالیتهای ساختمانسازی به دست حکومت سازماندهی شد، اما به دلیل هدفهای صرف نظامی، بهبودی چشمگیری در شرایط تولیدی و صنعتی کشور ایجاد نشد.[۲۴] پس از آن در دوران زندیه، کریمخان زند تلاش بسیاری کرد تا با ساختن بناهای عمومی و طرحهای زیربنایی، بازرگانی و کشاورزی کشور را زنده کند. در بخش صنایع دستی نیز کارگاههای سلطنتی فعال شدند و هر شهر و منطقه به تولید کالاهای تخصصی خود پرداخت. این رونق اگرچه چشمگیر نبود، اما نسبت به فروپاشی اقتصادی سالهای پیش از آن، پراهمیت بود.[۲۵]
در دوران قاجاریه و از دهههای ۱۲۳۰ به بعد بود که تولید صنعتی به یاری ابزارهای ماشینی در ایران شکل جدی به خود گرفت. در زمان صدارت محمدتقیخان امیرکبیر تلاش شد اقداماتی برای حفظ و تقویت صنایع داخلی انجام شود؛ ولی پس از قتل وی، معدود صنایع ایجادشده از میان رفتند و فرایند توسعه صنعتی که دولت آغاز کرده بود، دچار وقفه شد.[۲۶] پس از آن، بار دیگر در پایان دهه ۱۲۶۰ و آغاز ۱۲۷۰، تلاشهایی برای ایجاد صنایع ماشینی در اطراف تهران شد که به تأسیس چند کارخانه کبریتسازی، بلورسازی، نخریسی و کارخانه قند منجر شد و تا پایان دهه ۱۳۱۰، بیشتر تلاشهای انجامشده محدود در همین صنفها و به همین اندازه بود.[۲۷]
تولید و صنعت در دوره پهلوی
پس از آغاز سلطنت رضاشاه پهلوی و با شروع نیمه دوم حکومت وی، تولیدات و توسعه صنعتی در ایران وارد مرحله تازهای شد که این مقوله در دو حوزه تولیدات کشاورزی و صنایع قابل تفکیک و بررسی است:
کشاورزی در دوره پهلوی
در سالهای آغازین سلطنت پهلوی، تولیدات کشاورزی و روستایی، تا حد زیادی به همان شیوه گذشته باقی ماند و تنها تولیدات چادرنشینان به دلیل سیاستهای پهلوی در یکجانشین کردن عشایر، دستخوش دگرگونی و بحران جدی شد[۲۸]؛ اما این روند به دلیل بیتوجهی دولت به بخش کشاورزی[۲۹] و همچنین، شرایط اقتصاد دولتی رو به نابودی رفت.[۳۰] این وضعیت در دوره محمدرضا پهلوی تا حدی رو به وخامت گذاشت و در سال ۱۳۵۳، کشاورزی ایران ورشکسته اعلام شد و وزیر کشاورزی وقت اعلام کرد هرگز قادر نخواهند بود به خودکفایی کشاورزی برسند و برای همیشه واردکننده خواهند ماند.[۳۱] امامخمینی به این روندِ تضعیف کشاورزی[۳۲] و تحمیل اقتصاد تکمحصولی و به تبع آن، وابستگی به غرب[۳۳] بهشدت اعتراض کرده است. ایشان سیاستهای اقتصادیِ رژیم برای نوسازی کشور را خطرناک و آن را موجب از میانرفتن زراعت و صنعت میدانست[۳۴] و انقلاب سفید رژیم پهلوی را باعث نابودی کشاورزی و وابستگی به واردات میشمرد[۳۵] (ببینید: انقلاب سفید و اصلاحات ارضی) و نوسازی واقعی را رفع نیازهای اکثریت فقیر مردم میشمرد[۳۶] (ببینید: کشاورزی). بنا بر برآوردها، تغییرات اساسی که از آغاز دهه ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۶ با اجرای برنامههای عمرانی سوم تا پنجم در کشور رخ داد و بیشتر بودجه و امکانات کشور را به سوی صنعتیشدن سرازیر کرد، موجب شد سهم تولیدات کشاورزی در تولید ملی که پیش از دهه چهل، بیش از چهل درصد بود، در سال ۱۳۵۴ به ده درصد کاهش یابد.[۳۷]
صنعت در دوره پهلوی
صنایع کشور پس از انقراض سلطنت قاجار تا سال ۱۳۱۷ شاهد پیشرفت کمّی زیادی بود. ۶۳ کارخانه جدید در تهران و شهرستانها بهوجود آمد و بیش از سی هزار کارگر به جمع کارگران صنعتی اضافه شدند.[۳۸] در دهههای ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ نیز آمارهای مربوط به صنایع کارخانهای، به میزان قابل ملاحظهای افزایش یافت.[۳۹] در دهه ۱۳۵۰ تلاشهایی در جهت ایجاد و توسعه صنایع واسطهای و سرمایهای با تأکید بر ایجاد صنایع سنگین مانند ذوب فلزات و احداث صنایع اقماری، جنبی و تکمیلی در قالب صنایع کوچک انجام شد و این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت[۴۰]؛ با این حال، به دلایلی چون وابستگی سیاسی، نبود بخش خصوصیِ مبتکر و خلاق، ضعف فرهنگ و آموزش پیشرفته، کمبود نیروی انسانی متخصص و نبود الگوی توسعه صحیح،[۴۱] آنچه برای توسعه صنعتی در کشور امید میرفت، تحقق نیافت.[۴۲] در این دوران با سرمایهگذاری خارجی در برخی صنایع، ازجمله صنعت نفت، درآمد ارزی ایران با رشد شتابانی روبهرو شد[۴۳]؛ ولی این درآمد بیشتر صرف واردات و مصرف کالاهای خارجی و تجملی شد.[۴۴]
سیاستهای حکومت پهلوی در حوزه صنعت و اقتصاد، انتقاد امامخمینی را در پی داشت. ایشان معتقد بود محمدرضا پهلوی کشور را از حیث اقتصادی و صنعتی به غرب و آمریکا وابسته کرده[۴۵] و با ایجاد صنایع مونتاژ و غیر متناسب با نیازهای کشور، وابستگی اقتصادی آورده است و این وابستگی آنچنان عمیق است که رهایی از آن به بهای زیادی برای ملت تمام خواهد شد.[۴۶] در این راستا امامخمینی در تشریح برنامههای انقلاب اسلامی، ضمن تأکید بر لزوم فعالیت صنایع در راستای خدمترسانی به مردم، صنعتی را مفید برای کشور میدانست که در راستای استقلال کشور باشد.[۴۷] ایشان بر رشد متوازن صنایع در همه بخشها تکیه میکرد[۴۸] و با نکوهش صنعت مونتاژ و رد آن، خواهان برپایی صنایع بومی و مستقل با پایههای استوار بود.[۴۹]
تولید و صنعت پس از انقلاب اسلامی
در سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مهمترین دغدغههای مسئولان نظام، عدم وابستگی همهجانبه ازجمله در مسائل اقتصادی به بلوک غرب و شرق بود تا در سایه این سیاست بتوان زمینه خودکفایی بخشهای مختلف صنعتی، کشاورزی و خدمات را فراهم کرد.[۵۰] در آن دوران با وجود مشکلاتی که به سبب مهاجرت افراد آموزشدیده، تولید پایین نفت، ادامه اعتصابها و وقفه در کار برخی صنایع وجود داشت،[۵۱] تلاش گستردهای بر پایه خط مشی رهبری انقلاب در زمینه تولید و صنعت انجام شد.[۵۲] با توجه به سخنان امامخمینی و عملکرد نهادهای حکومت میتوان تولید را پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دو حوزه کشاورزی و صنایع پی گرفت:
کشاورزی پس از انقلاب
امامخمینی در آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی با در نظر گرفتن شرایط آن روزهای کشور، از مردم میخواست تا با تلاش بیشتر، چرخهای اقتصادی کشور را برای بهبود اوضاع به حرکت درآورند[۵۳] و با راهاندازی صنایع و تولیدات کشاورزی، مانع وابستگیِ اقتصادی کشور شوند.[۵۴] در این راستا دستور ایشان برای تأسیس جهاد سازندگی در ۲۶ خرداد ۱۳۵۸ و تلاشهای این نهاد در توسعه و پیشرفت روستاها و تولیدات کشاورزی نقش مهمی ایفا کرد[۵۵] (ببینید: جهاد سازندگی). آمارها حکایت از توجه مردم به حوزه کشاورزی داشت؛ به گونهای که سطح زیرکشت کشاورزی از ۷۷۱/۱ هزار هکتار در آغاز انقلاب به ۸۴۱/۱ هزار هکتار در سال ۱۳۶۱ رسید.[۵۶]
در اصول ۴۳ و ۴۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر اهمیت بخش کشاورزی در چارچوب سیاستهای اقتصادی کشور برای رسیدن به خودکفایی تأکید فراوان شده است. میزان بالای توجه به مسئله تولیدات کشاورزی موجب شد تا بازسازی و توسعه این بخش و حل بنیادین مسئله زمینها در رأس برنامههای نظام نوپای جمهوری اسلامی قرار گیرد[۵۷]؛ به همین جهت و با وجود مشکلات فراوان آن دوره کشور، سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی، روندی صعودی به خود گرفت[۵۸] و کشور شاهد خودکفایی نسبی در برخی از مواد غذایی، نظیر گندم، جو و برنج بود.[۵۹] با همه این تلاشها، به علت مشکلات بنیادین این بخش و بروز مسائلی مانند هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران این سیاست با فراز و فرودهای زیادی مواجه شد[۶۰] (ببینید: کشاورزی).
صنعت پس از انقلاب
انقلاب اسلامی ایران پس از سقوط رژیم پهلوی وارث صنعتی شد که وابستگی آن به خارج در تمامی زمینهها مشکلآفرین بود.[۶۱] همین امر انتقادهای امامخمینی را در پی داشت.[۶۲] در آغاز پیروزی انقلاب، ایشان ضمن تأکید بر استفاده از نیروهای داخلی در جهت اصلاح نقصهای گذشته، در زمینه تولید از عموم مردم برای راهاندازی کارخانهها و ساختن و آبادانی کشور دعوت کرد.[۶۳] ایشان همچنین از نظام اداری کشور خواست در خصوص رفع موانع تولید، اقدامات جدی انجام دهند.[۶۴] به علت کاستیها در حوزه صنعت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توجه زیادی به توسعه صنعتی و راهبرد جایگزین برای واردات شد[۶۵] و برای جذب فارغالتحصیلان بیکار و گسترش صنایع کوچک، مراکزی در قالب شرکتهای تعاونی صنعتی، کشاورزی، خدماتی و عمرانی در سطح استانها تأسیس شد.[۶۶] در راستای سیاستهای انقلاب، بسیاری از صنایع تولیدی، ملی اعلام شدند[۶۷] و تلاشهای بسیاری برای تغییر در ساختار مالکیت صنایع بهوجود آمد.[۶۸]
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شرایط اقتصادیِ ویژهای بر کشور تحمیل شد. بمبارانهای دشمن برخی از تأسیسات صنعتی و ساختمانهای دولتی و خصوصی را ویران کرد و سرمایه، دارایی، ارز، مهارت و تولیدات صنعتی کشور، عمدتاً در خدمت جبهه و جنگ قرار گرفت؛ در نتیجه منابعی که در حالت صلح، صرفِ سرمایهگذاری میشدند، ناگزیر برای دفاع از کشور به کار گرفته شدند.[۶۹] با وجود این، امامخمینی از همه مردم بهخصوص جوانان متخصص خواست با توکل به خدا و داشتن روحیه خودباوری در راه تولید و ساختن ویرانههای بهجامانده از گذشته قدم بردارند[۷۰] و باعث قطع وابستگیهای صنعتی کشور به بیگانگان شوند[۷۱] (ببینید: خودباوری و استقلال). ایشان انجامدادن این مهم را با بازسازی مراکز صنعتی، احیای اقتصاد، تولید و فنآوری، تأمین مواد اولیه و تولید کالاهای واسطهای و اساسی در داخل کشور شدنی میدانست[۷۲]؛ بنابراین در دوران سخت جنگ تحمیلی تلاشهای بسیاری در این زمینهها انجام شد، به طوری که میزان وابستگی در دانش فنی، سرمایهگذاری، نیروی انسانیِ متخصص و مواد اولیه، قطعات و ماشینآلات، تا حد زیادی کاهش پیدا کرد و با در پیشگرفتن راهبرد اصلاحِ ساختار تولید در جهت اتکای بیشتر به منابع داخلی، ظرفیتهای جدیدی در کشور ایجاد گردید.[۷۳]
امامخمینی پس از دوران جنگ و نیز در وصیتنامه خود از دولت خواست در جهت ایجاد صنایع بنیادی و مادر،[۷۴] تشویق تولیدکنندگان به افزایش تولید، برنامهریزی در جهت توسعه صادرات، همچنین گسترش مبادی صدور کالا و نیز خروج از وابستگی به صادرات نفت[۷۵] گامهای جدی بردارد. بر اساس شاخص توسعه اقتصادی میتوان گفت در سالهای پس از جنگ بهترتیب در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ نرخ رشد اقتصادی ۶ و ۱۹ درصد و نرخ تولید ناخالص داخلی بهترتیب در این سالها در حدود ۱۹۶ و ۲۴۴ میلیارد دلار بود.[۷۶]
صنعت نفت کشور نیز یکی از نقاط حساس و مورد توجه امامخمینی بود. ایشان از آغاز نهضت، سیاستهای رژیم پهلوی در فروش نفت را مساوی با غارت ثروت ملی میدانست و به آن انتقاد میکرد[۷۷]؛ بنابراین یکی از اهداف اصولی انقلاب و امامخمینی بیرونآوردن اقتصاد کشور از حالت تکمحصولیِ وابسته به نفت بود.[۷۸] در این مسیر خواست عمومی مردم و مسئولان نیز به کاهش صادرات نفت و حفظ آن برای نسلهای آینده تمایل پیدا کرد[۷۹] (ببینید: نفت).
خودکفایی
با توجه به انتقادهای امامخمینی از سیاستهای اقتصادی و صنعتی رژیم پهلوی و تأکیدهای بسیار ایشان پیش از پیروزی انقلاب بر لزوم تکیه برداشتههای بومی و ملی[۸۰] دور از ذهن نبود که با پیروزی انقلاب، سیاستهای کلان اقتصادی و صنعتی کشور به سمت تکیه بر توان داخلی در مسیر تولید متمایل شود.[۸۱] امامخمینی شرط اول خودکفایی در کشور را عنصر خودباوری و اعتماد به توان نیروی انسانی داخلی میدانست[۸۲] و عقیده داشت اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آغاز میشود و باور انسان به خود میتواند او را توانا کند[۸۳] (ببینید: خودباوری)؛ از اینرو ایشان ایجاد و بارورکردن خودباوری در جهت خودکفایی را بسیار مهم میدانست و معتقد بود میتوان با تربیت صحیح به این امر دست یافت.[۸۴] ایشان بر اهمیت تعلیم و تربیت در استقلال و خودکفایی کشور تأکید میکرد و معتقد بود مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازیِ ویرانیهای کشور، توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تمرکز و هدایت امکانات در این جهت و تشویق مخترعان و کاشفان و نیروهای متعهد و متخصص است.[۸۵] ایشان خودکفایی را موجب استقلال و آزادی حقیقی ملت میدانست[۸۶]؛ اما رسیدن به چنین امر مهمی نیازمند تلاش و تحمل سختیهای بسیار است.[۸۷] ایشان در نگاهی کلان و تمثیلی، گرسنگی و گوشهگیری در مسیر خودکفایی را بهتر و مهمتر از رفاهِ همراه با وابستگی معرفی میکرد.[۸۸]
پانویس
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ۱/۱۱۷۰
- ↑ تقوی، مبانی علم اقتصاد، ۱۷
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۸۲۹
- ↑ پورتر، استراتژی رقابتی، ۴۳
- ↑ لوکاس، تاریخ تمدن، ۱/۵۰–۵۵؛ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲۵–۱۳۲
- ↑ هاشمی خویی، منهاج البراعة، ۲۰/۱۹۶
- ↑ دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۲۲–۱۲۴
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۳۳۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۷/۸۵
- ↑ زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۶۰۴–۶۰۷
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۰/۲۳
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۹/۴۰
- ↑ مجلسی، روضة المتقین، ۷/۱۸۱–۱۸۴؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۰/۱۲۳
- ↑ امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۵۰؛ بیات، شرح جامع حقوق مدنی، ۳۴۷–۳۴۸
- ↑ امامخمینی، توضیح المسائل، ۳۴۶
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۹/۳۲–۳۶
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۵۰۹–۵۱۴
- ↑ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۷/۸۵ و ۱۳۴–۱۳۵
- ↑ ← فاضلی، جاده ابریشم، ۱۲۱–۱۲۳؛ رضا، ایران و ترکان، ۸۷، ۹۴ و ۱۴۳
- ↑ ← دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۵
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۲۸۷–۲۸۸
- ↑ باستانی پاریزی، سیاست و اقتصاد، ۲۰۰
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۲۸۸
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۱۲۷
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۱۳۱
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۱۳۹–۱۴۰
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۱۹۸
- ↑ بارییر، اقتصاد ایران، ۲۵۹–۲۶۰
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۳۴۱
- ↑ فوران، مقاومت شکننده، ۳۴۴
- ↑ رزاقی، آشنایی با اقتصاد ایران، ۲۲۶
- ↑ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد، ۹۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۷۳، ۴۷۱؛ ۴/۲۵۹ و ۱۱/۱۵۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۵۰۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۵۲۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۱۵–۴۱۶ و ۵/۱۱۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶–۱۵۷
- ↑ زهیری، عصر پهلوی، ۲۷۴
- ↑ سوداگر، رشد روابط سرمایهداری، ۱۸۷–۱۸۸
- ↑ بارییر، اقتصاد ایران، ۲۷۵
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۰۱–۳۰۲
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۰۳
- ↑ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد، ۹۳–۹۴
- ↑ زهیری، عصر پهلوی، ۲۷۴–۲۷۵
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۳۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۱۴ و ۵/۴۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۹۰؛ موسایی، امامخمینی، دولت و اقتصاد، ۴۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۶۹
- ↑ کلانتری، رویش، درآمدی بر کارآمدی، ۴۶–۵۲
- ↑ کدی، ریشههای انقلاب ایران، ۳۸۸–۳۸۹
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۰۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۴۱–۱۴۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۷۹–۱۸۰
- ↑ اداره بررسیهای اقتصادی، بررسی تحولات اقتصادی، ۳۱
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۱۴۵
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۱۶۷
- ↑ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد، ۱۰۵
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۱۶۷
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۱۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۶۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۷۴ و ۲۴۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۷۵؛ موسایی، امامخمینی، دولت و اقتصاد، ۳۹۸–۳۹۹
- ↑ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد، ۱۱۱
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۱۲
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۱۱
- ↑ افتخاری و دیگران، اقتصاد ایران، ۳۰۴
- ↑ کردزاده کرمانی، اقتصاد سیاسی، ۸۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۹۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹
- ↑ دادگر، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد، ۱۱۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۳۲ و ۴۴۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹
- ↑ نبوی، ابعاد توسعه در ایران، ۳/۲۲–۲۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۱
- ↑ حشمتزاده، ایران و نفت، ۳۷۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۰۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۱۵ و ۱۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۹۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۲۴
منابع
- قرآن کریم.
- ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- اداره بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، بررسی تحولات اقتصادی بعد از انقلاب، تهران، اطلاعات، بیتا.
- افتخاری، رکنالدین و دیگران، اقتصاد ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بارییر، جولیان، اقتصاد ایران ۱۳۴۹–۱۲۷۹، ترجمه مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی، تهران، مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفویه، تهران، صفیعلیشاه، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- بیات، فرهاد و شیرین بیات، شرح جامع حقوق مدنی، تهران، ارشد، چاپ دوازدهم، ۱۳۹۶ش.
- پورتر، مایکل، استراتژی رقابتی تکنیکهای تحلیل صنعت و رقبا، ترجمه مجید جهانگیری و عباس مهر پویا، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- تقوی، مهدی، مبانی علم اقتصاد، تهران، مرکز آموزش و پژوهش صنایع ایران، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حشمتزاده، محمدباقر، ایران و نفت، جامعهشناسی سیاسی نفت در ایران (۷۵–۱۳۵۷)، تهران، باز، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- دادگر، حسن، اقتصاد ایران ـ قبل و بعد از انقلاب اسلامی، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرقزمین گاهواره تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
- رزاقی، ابراهیم، آشنایی با اقتصاد ایران، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- رضا، عنایتالله، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان، تهران، علمی فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
- زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، دفتر نشر و پخش معارف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهرکلام، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۳۳ش.
- سبزواری، سیدعبدالأعلی، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام، قم، مؤسسه المنار، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
- سوداگر، محمدرضا، رشد روابط سرمایهداری در ایران؛ (مرحله انتقالی) ۱۳۰۴–۱۳۴۰، تهران، پازند، بیتا.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفدهم، ۱۳۷۹ش.
- فاضلی، محمدتقی، جاده ابریشم و نقش ایران به عنوان عامل ارتباط غرب و شرق در دوران باستان، مجله تاریخ، شماره ۲۵، ۱۳۹۰ش.
- فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- کدی، نیکی آر، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
- کردزاده کرمانی، محمد، اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- کلانتری، علیاکبر، رویش، درآمدی بر کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ترجمه عبدالحسین آزرنگ، تهران، مؤسسه کیهان، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
- مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۶۰ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۸۵ش.
- موسایی، میثم، امامخمینی، دولت و اقتصاد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نبوی، مرتضی، ابعاد توسعه در ایران امروز و دیروز، چاپشده در مجموعه مقالات درآمدی بر کارنامه سی ساله نظام جمهوری اسلامی ایران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- هاشمی خویی، میرزاحبیبالله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، تهران، مکتبة الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.
پیوند به بیرون
- فاطمه احمدینژاد، «تولید و صنعت»، دانشنامه امامخمینی، ج۳، ص۵۹۵–۶۰۰.