پرش به محتوا

شیخ صدوق

از ویکی امام خمینی
شیخ صدوق
اطلاعات فردی
نام کاملمحمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی
لقبشیخ صدوق، ابن‌بابویه
تاریخ تولد۳۰۵ق
زادگاهقم
تاریخ وفات۳۸۱ق
محل دفنقبرستان ابن‌بابویه، ری
شهر وفاتری
خویشاوندان
سرشناس
علی بن حسین (پدر)
اطلاعات علمی
استادانعلی بن حسین و ۲۶۰ استاد دیگر
شاگردانشیخ مفید، سید مرتضی، حسن بن حسین علی بن بابویه
محل تحصیلقم، ری، مراکز علمی جهان اسلام
تألیفاتمن لایحضره الفقیه، کمال‌الدین، التوحید، الخصال


محمدبن علی‌بن حسین‌بن موسی‌بن بابویه قمی (۳۰۵-۳۸۱ق) پرآوازه به شیخ صدوق از اندیشمندان شیعۀ امامی در سدۀ چهارم قمری بود. وی از نام‌آورترین محدّثان و فقیهان مکتب کلامی و حدیثی محور قم به شمار می‌آید. آثار بسیاری داشته است که بیشتر آنها امروزه در دسترس نیست. پرارزش‌ترین آثار وی، کتاب من لایحضره الفقیه، از کتاب‌های چهارگانۀ حدیثی شیعه است.

امام‌خمینی از شیخ صدوق بسیار به نیکی یاد کرده و آثار او را دستمایۀ علمی خویش نهاده است. گاهی نیز بر برخی دیدگاه‌ها و کارهای علمی شیخ صدوق خرده‌گیری‌های علمی داشته است. 

زندگی شیخ صدوق

محمدبن علی‌بن حسین‌بن موسی‌بن بابویه قمی، پرآوازه به شیخ صدوق از اندیشمندان شیعۀ امامی در سدۀ چهارم قمری بوده است.[۱] پدر وی علی‌بن حسین، در زمان خویش، پیشوا و امین قمی‌ها بود.[۲] او با همۀ دانش و جایگاه اجتماعی و با بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب[۳] دکانی در بازار داشت و با پارسایی، پاکدامنی و بسندگی کار می‌کرد.[۴]

زادروز شیخ صدوق نمایان نیست؛ اما آنچه از کتاب وی، کمال‌الدین و کتاب غیبت شیخ طوسی و کتاب فهرست نجاشی می‌توان دریافت کرد، وی پس از مرگ محمدبن عثمان عَمْری، دومین سفیر از سفرای چهارگانه امام مهدی(عج)، در سال ۳۰۵ق زاده شده است.[۵]

برخی پژوهشگران درباره نام‌گذاری وی به شیخ صدوق، بر این باورند که چون او در بازگویی حدیث از ائمه(ع)، به‌ویژه امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بسیار ژرف‌نگر بود و راستی داشت و بی‌راهه نرفت، صدوق نامیده شده است.[۶] نخستین کسی که ابن‌بابویه را صدوق نامیده ابن‌ادریس حلی در سرائر است.[۷]

شیخ صدوق تا ۲۰ سالگی در قم نزد پدر و دیگر عالمان قم دانش آموخت و سپس به درخواست مردم ری، بدانجا رفت. از آنجا نیز به شهرهای گوناکون جهان اسلام سفر کرد.[۸]

دربارۀ گسترۀ دانش صدوق سخن‌ها بسیار است. شیخ طوسی گفته است: «محمدبن علی‌بن حسین، حافظ احادیث، آگاه به فقه و رجال، و حدیث شناس بود که در حفظ و کثرت علم، مانند او در میان قمی‌ها دیده نشد».[۹]

نجاشی نیز آورده است شیخ ما و فقیه ما... که وارد بغداد شد، بااین‌که کم‌سن و سال بود، بزرگان شهر از او حدیث می‌شنیدند.[۱۰]

شیخ صدوق را از برای فراوانی آثار، به ویژه در جستار کلام، و گسترۀ اندیشه‌های او بسته به اندیشمندان پیش از خود، نماینده بنیادین مکتب کلامی قم دانسته‌اند.[۱۱]

او از برای سفرهای بسیار به شهرهای گوناگون، استادان پرشمار دید و از آنها فراوان آموخت. تاآنجاکه شمارشان به ۲۶۰ نفر می‌رسد.[۱۲]

شاگردان و راویان از شیخ صدوق نیز بسیار بوده‌اند؛ اما با از بین رفتن برخی از آثار کهن، نام همۀ آنها در دست نیست. تنها نامِ ۲۷ کس روشن است. ازجمله: احمدبن علی‌بن محمدبن عباس‌بن نوح، حسن‌بن حسین علی‌بن بابویه، سید مرتضی، محمدبن احمدبن علی‌بن حسن‌بن شاذان قمی، شیخ مفید.[۱۳]

نوشته‌های گردآمده از شیخ صدوق به ۳۰۰ اثر می‌رسد که شیخ طوسی در کتاب الفهرست، ۴۰ نمونۀ از آنها را نام برده، که یکی از آنها «من لایحضره الفقیه» از کتاب‌های چهارگانۀ حدیثی شیعه است.[۱۴] نجاشی نیز در فهرست خویش حدود ۲۰۰ اثر او را آورده است.[۱۵]

سرانجام، شیخ صدوق به سال ۳۸۱ق با بیش از هفتاد سال سن در ری درگذشت.[۱۶] قبر او امروزه در قبرستانی با نام قبرستان ابن‌بابویه زبانزد و زیارتگاه مردم است.

شیخ صدوق از دیدگاه امام‌خمینی

امام‌خمینی در آثار خود بارها از شیخ صدوق به نیکی یاد کرده و او را ارج نهاده است. از او با سرنویس «شیخِ جلیل‌القدر، صدوقِ طایفه» نام برده است.[۱۷] هر جا نامی از او برده، یا با پسوند «رضوان‌اللّه علیه»[۱۸] بوده؛ یا با «رحمه اللّه علیه» همراه کرده است.[۱۹]

امام‌خمینی فراوان آثارِ در دسترس شیخ صدوق را دستمایۀ دانش و پژوهش خویش نهاده است.[۲۰] ایشان در شناساندن و ستودن از شیخ صدوق نوشته‌اند:

«باید بدانی که شیخ صدوق‏، که این حدیث از اوست، کسی است که تمام علماء اعلام از او کوچکی می‌کنند و او را به جلالت قدر می‌شناسند. آن بزرگوار کسی است که به دعای امام، علیه السلام، متولد شده. آن کسی است که مورد لطف امام زمان، علیه السّلام و عجّل اللّه تعالی فرجه، بوده، و نویسنده به طریق‌های عدیده از بزرگان علماء امامیه، علیهم رضوان اللّه، متصل به شیخ صدوق حدیث را نقل می‌کند، و مشایخ بین ما و صدوق همه از بزرگان و ثقات اصحاب‌اند».[۲۱]

با کاووش در گزاره‌ها و سخنان امام‌خمینی روشن می‌شود که ایشان توجه ویژه‌ای به گفته‌ها و دیدگاه‌های رجالی شیخ صدوق داشته و مرسلات ایشان را به دو دسته تقسیم می‌کند: نخست، آن‌که صدوق به طور جزم و قطع، خبری را به معصوم(ع) نسبت دهد که این دسته احادیث را معتبر می‌داند؛ دوم، آن‌که خبر را به گونه‌ای غیرجزمی و با عباراتی همچون (رُویَ عَنه) بیاورد که این دسته را معتبر نمی‌داند.[۲۲] ایشان در موردهای دیگر نیز به دستۀ نخست مرسلات صدوق اشاره کرده و آنها را معتبر دانسته است.[۲۳]

انگیزۀ باور امام‌خمینی به این‌گونه مرسلات شیخ صدوق، آن است که نقل این چنینی صدوق، دلالت بر اعتماد او بر خبر می‌کند که این اعتماد یا به جهت وثاقت راویان و یا به علت قیام قرائن دلالت‌کننده بر صحت خبر در نزد او بوده است.[۲۴]

اشکالی که در این هنگام پیش می‌آید، ممکن است توثیق یا تصحیح صدوق، ناشی از اجتهاد او باشد که برای دیگران، حجت نیست؛ اما امام‌خمینی به این اشکال، چنین پاسخ می‌دهد که باتوجه به مشی صدوق، این نکته روشن است که او اهل اجتهاد متعارف نبوده، بنابراین، می‌توانیم اطمینان پیدا کنیم که توثیق و تصحیح او، ناشی از قرائنی آشکار بوده است که اگر به ما نیز می‌رسید، آن خبر را حجت می‌دانستیم.[۲۵] برخی از عبارت‌های امام‌خمینی در این باره، نشانگر اعتماد شگفت‌انگیز ایشان به این‌گونه مرسلات صدوق است. ازجمله، رد چنین روایاتی را مساوی با جرئت بر مولا و رد روایات او دانسته است چنان‌که می‌گوید: «وکیف کان رد تلک المرسلات جرئه علی المولی؟».[۲۶]

نمونۀ دیگر که اعتماد بیش از اندازۀ امام‌خمینی به شیخ صدوق را می‌رساند، آن است که ایشان در مقام تعارض تضعیف شیخ صدوق با توثیق رجالی مشهور، یعنی نجاشی، تمایل بیشتری به پذیرش تضعیف صدوق دارد و یا لااقل به جهت تضعیف او، دچار نوعی توقف می‌شود.[۲۷]

پانویس

  1. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص۸.
  2. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص۹.
  3. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص۹.
  4. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص۹.
  5. شیخ طوسی، الغیبه، ص۳۲۰.
  6. «چرا ابن‌بابویه قمی به «شیخ صدوق» شهرت یافت؟»، خبرگزاری شبستان.
  7. ابن‌ادریس، السرائر، ج۲، ص۵۲۲.
  8. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص۸ـ۹.
  9. طوسی، فهرست کتب الشیعه، ص۴۴۲.
  10. نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۸۹.
  11. جعفری، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، ص۱۰.
  12. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ص8.
  13. شیخ الصدوق، معانی الاخبار، ص۶۹ـ۷۲.
  14. شیخ طوسی، الفهرست، ص۴۴۳.
  15. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۷۲.
  16. نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۹۲.
  17. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص23.
  18. امام‌خمینی، آداب الصلاه، ص۷۴، ۲۱۱، ۲۸۵، ۳۱۴؛ امام‌خمینی، تفسیر سورۀ حمد، ص۶۹؛ امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۵؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ج‏۷، ص۱۹۵.
  19. امام‌خمینی، آداب الصلاه، ص۱۴۱؛ امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۲۷؛ امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۱۷.
  20. امام‌خمینی، سر الصلاه، ص۴۶؛ امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص ۳۱۷؛ امام‌خمینی، آداب الصلاه، ص۷۴، ۱۴۱، ۲۱۱، ۲۸۵، ۳۱۴؛ امام‌خمینی، تفسیر سورۀ حمد، ص۶۹؛ امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۳، ۵۵، ۶۲۷؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ج‏۷، ص۱۹۵.
  21. امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۳.
  22. امام‌خمینی، البیع، ج‏۲، ص۶۲۸.
  23. امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۷۸؛ امام‌خمینی، الطهاره، ج۲، ص۲۱۸ و ج۳، ص۱۱۴؛ امام‌خمینی، البیع، ج۲، ص۵۴۴.
  24. امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۷۸.
  25. امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۷۸.
  26. امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۷۸.
  27. امام‌خمینی، البیع، ج۲، ص۴۱۳.

منابع

  • ابن‌ادریس، فخرالدین محمدبن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، دوم، ۱۴۱۰ق.
  • امام‌خمینی، آداب الصلاه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، هفتم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، البیع، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۴۲۱ق.
  • امام‌خمینی، الطهاره، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، اول، ۱۴۲۱ق.
  • امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۴۱۵ق.
  • امام‌خمینی، تفسیر سورۀ حمد، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۹۲ش.
  • امام‌خمینی، سر الصلاه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ششم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، بیست‌وچهارم، ۱۳۸۰ش.
  • امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، هفتم، ۱۳۸۲ش.
  • امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۹ش.
  • جعفری، یعقوب، «مقایسه‌ای میان دو مکتب فکری شیعه در قم و بغداد در قرن چهارم هجری»، در مقالات فارسی(مجموعه مقالات کنگره شیخ مفید، ج۶۹)، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، اول، ۱۴۱۳ق.
  • > چرا ابن‌بابویه قمی به «شیخ صدوق» شهرت یافت؟!، خبرگزاری شبستان.
  • شیخ صدوق، محمدبن علی‌بن بابویه، معانی الاخبار، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
  •  شیخ صدوق، محمدبن علی‌بن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق و مقدمه: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، دوم، ۱۴۱۳ق.
  •  شیخ طوسی، الغیبه، تحقیق و تصحیح: تهرانی، عبادالله و ناصح، علی احمد، قم، دارالمعارف الاسلامیه، اول، ۱۴۱۱ق.
  •  شیخ طوسی، محمدبن حسن، الفهرست (فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول‏)، تحقیق عبدالعزیز طباطبایی، قم، مکتبة المحقق الطباطبائی، اول، ۱۴۲۰ق.
  • نجاشی، احمدبن علی، رجال النجاشی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۵ش.