غزالی
غزالی، متکلم، فقیه و صوفی ایرانی که در عرفان و اخلاق مورد ستایش علمای اسلامی است.
معرفی اجمالی
ابوحامد محمدبنمحمد غزالی شافعی، ملّقب به امام محمد غزالی، وی متکلم، فقیه و صوفی ایرانیالاصل بوده است. غزالی در سال ۴۵۰ق در توس از بخشهای خراسان زاده شد و در سال ۵۰۵ق در اقامتگاهش دار فانی را وداع گفت.[۱] غزالی در نوجوانی در شهر گرگان مشغول تحصیل فقه اسلامی شد و در نیشابور نزد الهیدان اشعری و امامالحرمین جوینی شاگردی کرد و نزد ابوعلی فارمدی که از مریدان ابوسعید ابوالخیر بود نیز کسب دانش کرد. از دیگر اساتید او ابوسهیل محمدبنعبد الله حفصی میباشد.[۲]
آثار و تألیفات
ابوحامد غزالی آثار زیادی از خود به جای گذاشته است که از جمله آنها، احیاء علومالدین میباشد این کتاب از مهمترین و مبسوطترین آثار تألیف شده در علم اخلاق است، تا جایی که بسیاری از کتب اخلاقی نوشته شده بعد از آن، به خوشهچینی از این کتاب پرداختهاند. این کتاب از تبویب و تنظیمی منسجم و قوی برخوردار بوده و نشان از عظمت علمی غزالی است که در چهار بخش عبادت و عادات، مهلکات و منجیات تنظیم شده است.[۳]
یکی دیگر از آثار معروف غزالی منهاج العابدین است؛ البته در انتساب این به غزالی تریدهایی شده است؛ ولی تحقیقات نشان میدهد این اثر نوشته غزالی است. ساختار کتاب منهاج العابدین بدیع و درخور تأمل است.[۴] از دیگر آثار وی میتوان به کتاب نصیحة الملوک، فضایل الانام، کیمیای سعادت، تهافت الفلاسفه، المستصفی و سر العالمین و کشف ما فی الدارین، اشاره کرد..[۵]
شخصیت غزالی
درباره عظمت و جامعیت علمی غزالی سخنان بسیاری گفته شده است و جامعیت او در تصوف و عرفان و اخلاق بسیار مورد ستایش علمای اسلامی بوده است.[۶]
امامخمینی نیز در آثار خویش به غزالی و آثار او توجه داشته است و معتقد است هرچند غزالی خیلی خوب مطالب علمی را میدانسته است؛ ولی چون تهذیب قلب نداشته، آن نوری که باید به او افاضه شود، نداشته است. کتابهای اخلاقی او بسیار مفصل و شقوقها و شاخه شاخههای فراوانی دارد لکن کتابهایش اخلاقی نیست چون خودش مرد اخلاقی و اهل تهذیب نبوده است؛ ازاینرو نتوانسته عمل را به خواننده تزریق کند. او مردی پُر کینه و باعداوت بوده که در کتابهای اخلاقیش از هر درویش بیپدر و مادری نقل قول میکند ولی از صادقین(ع) سخنی نقل نمیکند.[۷]
امامخمینی معتقد است کتاب احیاء العلوم الدین که تمام فضلاء او را به مدح و ثنا یاد میکنند و او را آغاز و ختم علم اخلاق میپندارند، از حیث اخلاق و تهذیب باطن به شخص کمک خاصی نمیکند بلکه کثرت مباحث و زیادی شعب و فرعات علمی و غیرعلمی و نقلهای بیفایده و دروغ، انسان را از مقصد اصلی باز میدارد و از تهذیب و تطهیر اخلاق عقب میاندازد. این کتاب احیاء علومالدین افزون بر اینکه بر روایات ضعیف تکیه کرده و نقل اقوال و سرگذشت صوفیان پرداخته، پُر از تناقضگویی میباشد[۸]
آراء و مبانی غزالی
غزالی آراء و مبانی خاصی در مباحث وجودشناسی دارد و در باب رابطه عالم محسوسی و معقول مطالب فراوانی بیان کرده است؛ همچنین در مباحث معرفتشناسی نیز تحقیقات ابداعی فراوانی ارائه کرده است.[۹]
امامخمینی در آثار خویش آراء و مبانی غزالی را مورد بررسی و نقد قرار داده است؛ از جمله این آراء و مبانی عبارتاند:
- تقسیمبندی علوم: غزالی علوم را به علوم دنیایی و اخروی تقسیم کرده و علم فقه را جزو علوم دنیوی قرار داده و علم آخرت را به علم مکاشفه و معامله تقسیم کرده است.[۱۰] امامخمینی معتقد است غزالی علم معاملات را علم به احوال قلب، از منجیات مانند صبر و شکر و خوف و رجاء دانسته و مهلکات را مانند کینه، حسد و غش میداند، در حالی که علوم سهگانهای که رسول خدا فرموده تنها یک قسم آن که فریضه عادله است، جزو علوم معاملات است و باقی اقسام را شامل نمیشود. امامخمینی معتقد است اینکه غزالی علم فقه را از علوم دنیایی دانسته درست نیست بلکه این علم از شریفترین علوم اخروی است؛ لذا این نوع تقسیمبندی ناشی از حب نفس و جب به آن چیزی است که به خیال غزالی اهل آن است؛ یعنی علم اخلاق. همچنین غزالی مکاشفات را جزو علوم قرار داده در حالی درست نیست بلکه مشاهدات و مکاشفات در تقسیمات علوم داخل نیستند و مکاشفه وادی دیگری است.[۱۱]
- بهشت و جهنم: غزالی بهشت و جهنم را به لذات و آلام حاصل در نفس حمل کرده، وجود عینی و خارجی آنها را منکر شده است.[۱۲] امامخمینی معتقد است این کلام غزالی مخالف با برهان حکمای الهی است علاوه بر اینکه خلاف اخبار انبیاء و کتب آسمانی است. ازاینرو کلام غزالی صحیح نیست.[۱۳]
- واقعیتهای روز قیامت: غزالی همه وقایع موعود در روز قیامت و جهان آخرت نظیر جهنم عقرب، مار، همه را خیال و جزو عالم خیال میداند که واقعیت خارجی ندارند و مثال میزند به اینکه نائمی در خواب ببیند زیر درخت سیبی در باغی در کنار آب روانی، سیب بزرگ و خوش بوی در دست دارد. غزالی معتقد است این قبل امور از باب «خُذ الغایات و اترک المبادی» است.[۱۴] امامخمینی معتقد است این کلام غزالی با اصل حکمت الهی سازگاری ندارد.[۱۵]
- عجب الذنب: غزالی همسو با برخی متکلمان اشعری معتقد است پس از پوسیده شدن بدن، قسمی از استخوان ستون فقران «عجب الذنب» باقی میماند و در روز قیامت اجزاء دیگر بدن به این عجب الذنب میپیوندند.[۱۶] امامخمینی سخنان غزالی را سست و بیپایه میداند و معتقد است همه اجزای انسان میپوسد و از میان میرود، و آنچه در آخرت محشور میشود این بدن عنصری مادی و بدن سابق نیست.[۱۷]
پانویس
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۴، ص۲۳۷؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۴۹۱.
- ↑ الذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳۵، ص۱۱۵.
- ↑ صفدی، الوافی فی الوفیات، ج۱، ص ۱۲۰؛ خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۳.
- ↑ ابنعربی، محاضرة الابرار، مسامرة الاخیار، ج۱، ص۲۲۴؛ شریعتی، مقدمه مناهج العابدین، ص۳-۱۲؛ غنوی، سلوک اخلاقی، ۲۰۶-۲۰۸.
- ↑ پورجوادی، پژوهشهایی درباره محمد غزالی و فخر رازی، ص۴۱۴؛ بدوی، مؤلفات الغزالی، ص۱۵۶.
- ↑ صفدی، الوافی فی الوفیات، ج۱، ص۱۲۰؛ خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۲۳-۲۵؛ غنوی، سلوک اخلاقی، ص۲۰۶.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۶۰-۳۶۱؛ صحیفه امام، ج۲، ص۳۹.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۲-۱۳؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۶۰-۳۶۱.
- ↑ غزالی، مشکاة الانوار، ص۱۹۵، ۲۸۰-۲۸۱؛ جواهر القرآن و درره، ص۱۰۲؛ احیاء علوم الدین، ص۱۶۷؛ معیار العلم فی فن المنطق، ص۱۶۲؛ ابراهیمی دینانی، منطق و معرفت در نظر غزالی، ص۱۴۰-۱۴۱ و ۱۵۳.
- ↑ غزالی، احیاء علومالدین، ج۱، ص۵ و۳۴.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۹۵-۳۹۶.
- ↑ غزالی، تهافت الفلاسفه، ص۲۶۸.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۱۳-۴۱۴؛ تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۵۰.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ج۴، ص۷۲۲-۷۲۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۵۳۴-۵۳۵.
- ↑ غزالی، مجموعه رسائل الامام الغزالی، ص۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۴۱ و ۵۲۸.
منابع
- ابراهیمی دینانی، غلامحسین، منطق و معرفت در نظر غزالی، تهران، امیر کبیر، ۱۳۹۰ش.
- ابناثیر، عزالدین ابنالحسن، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ق.
- ابنعربی، محیالدین، محاضرة الابرار مسامرة الاخیار، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- بدوی، عبدالرحمان، مؤلفات الغزالی، قاهره، نشر الآداب و العلوم، ۱۳۸۰ق.
- پورجوادی، نصرالله، پژوهشهایی درباره محمد غزالی و فخر رازی، تهران، مرکز دانشگاهی، ۱۳۸۱ش.
- خلیفه، حاجی، کشف الظنون، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۰ق.
- الذهبی، شمسالدین محمدبنعثمان، تاریخ الاسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۵ق.
- شریعتی، احمد، مقدمه مناهج العابدین، تهران، نشر امیرکبیر، بیتا.
- صفدی، خلیلبنایبک، الوافی فی الوفیات، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- غزالی، محمد، احیاء علومالدین، بیروت، دار الکتب العربی، بیتا.
- غزالی، محمد، تهافت الفلاسفه، تهران، نشر شمس تبریزی، ۱۳۸۲ش.
- غزالی، محمد، جواهر القرآن و دُرره، بیروت، دار الکتب العلمی، ۱۹۷۱م.
- غزالی، محمد، مجموعه رسائل الامام الغزالی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق.
- غزالی، محمد، مشکاه الانوار، بیروت، دار الفکر ۲۰۱۰م.
- غزالی، محمد، معیار العلم فی فن المنطق، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۶۴م.
- غنوی، امیر، سلوک، اخلاقی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۵ش.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، قم، موسسه امام صادق (ع)، ۱۳۹۵ش.
نویسنده: باقر صاحبی