غیبالغیوب
غیبالغیوب در عرفان هویتی غیبی و مقام لامقامی است که هیچ اسم و صفتی در آن نبوده و از هر قید، تعیین و کثرتی منزه است. مقام غیبالغیوب به عنوان نخستن و برترین مقام در نظام هستی جای دارد و فهم چینش نظام هستی و اسمای الهی به فهم درست جایگاه این مقام و ارتباط آن با دیگر مواطن میباشد. امامخمینی نیز در آثار عرفانی خویش به بحث از مقام غیبالغیوب، جایگاه، حقیقت و ارتباط آن با نظام هستی پرداخته است.
اهمیت و جایگاه غیب الغیوب
غیبالغیوب در اصطلاح عرفانی به معنای غیب مطلق که هیچ تعیین و کثرتی در آن وجود ندارد و معلوم احدی نبوده و از همه مخلوقات غایب است.[۱] یکی از مباحث مهم و مورد توجه اهل معرفت، مقام غیبالغیوب و ذات حقتعالی است. این مقام اطلاق صرف و عاری از هر گونه قید میباشد. در طرحی که عارفان از چینش نظام هستی ارائه میدهند، مقام غیبالغیوب به عنوان نخستن و برترین مقام در نظام هستی جای دارد و فهم چینش نظام هستی و اسمای الهی به فهم درست جایگاه این مقام و ارتباط آن با دیگر مواطن میباشد.[۲]
امامخمینی نیز در آثار عرفانی خویش به بحث از مقام غیبالغیوب، جایگاه، حقیقت و ارتباط آن با نظام هستی پرداخته است.[۳]
هویت غیبی ذات حق
مقام غیبالغیوب، هیچ اسم و صفتی از آن نیست و همه اعتبارات را در خود هضم کرده به طوری که هیچ یک از این تعینات و اسم و صفت برای ذات غیبالغیوب، تعینی به شمار نمیآیند. بنابراین، هرگاه ذات الهی از آن جهت که ذات است اعتبار شود بدون لحاظ قید و تعینی به آن هویت غیبی و مقام مجهول مطلق گویند.[۴]
امامخمینیی درباره هویت غیبی مقام غیبالغیوب معتقد است این مقام به لحاظ و اعتبار ذات من حیث هیهی است. به این اعتبار، ذات مجهول مطلق است که هیچ اسم و رسمی برای او نیست و آمال عرفا و آرزوی اصحاب قلوب و اولیای الهی در رسیدن به این مقام دستشان کوتاه است؛ ازاینرو، «ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک» و آنطور که شایسته است ذات حق قابل شناخت نیست. به باور امامخمینی به این مقام غیبالغیوب، عنقای مُغرب و غیب مطلق نیز اطلاق میگردد.[۵]
به اعتقاد امامخمینی در مقام غیبالغیوب، هیچ گونه اضافه و نسبتی و صفتی مطرح نیست، همه حقایق در آنجا به نحو اطلاقی و اندماجی تحقیق دارد و هیچ امتیازی در آنجا نیست. مقام غیبالغیوبی ذات، مقام، بیاسمی و لامقامی است و اساساً مقام غیبالغیوب، مقام قبل از اضافات اشراقی، تجلیات، تعینات و ظهورات است.[۶]
حقاق اندماجی در غیب ذات
امامخمینی در تبیین حقیقت مقام غیبالغیوبی، آن را مقامی منزه از هر تعین و کثرت و حیثیات میداند. در تبیین ویژهای که امامخمینی دارند، همه حقایق مادون، حتی تعینات و اعیان میبایست در آن مقام ذات، تحقق داشته باشند که مجموعه این حقایق متحقق در مقام غیب مقام الغیوبی ذات، شئونه ذاتیه نامیده شده و به آن مقام از حیث اشتمال بر همه آنها «حقیقةالحقایق» گویند. همه احکام و کمالاتی که در موطن ذات غیبالغیوبی تحقیق دارند، تمایز و کثرت ایجاد نمیکنند و همه آنها به نحو اندماجی و اندکاکی در سرتاسر وجود بینهایت حقتعالی به حیث تقییدی اندماجی تحقق دارند.[۷]
باطن مطلق وغیب مصون
امامخمینی ذات غیبالغیوب را با طن مطلق و غیبی میداند که مبدأ مشتق نیست و هیچ یک از عوالم غیب و شهادت به صورت قهر و غضب، لطف و رحمت را در بر نمیگیرد. بنابراین، ذات غیبالغیوب، غیبی است مصون از ظهور و تجلی و چنین ذاتی هرگز بدون واسطه و حجاب نوری تجلی نکرده و نمیکند بلکه این مقام همیشه در پس پرده حجاب بوده و هرگز ظهوره نکرده است. به باور امامخمینی بطون و غیبی که منسوب به مقام ذات است، اصولاً از سنخ صفات و اسماء موجود در مقام واحدیت نیست، زیرا مقام ذات، مقام لا اسم و لارسم و بیتعینی است، ازاینرو بطون منسبوب به ذات، آن صفت بطون در برابر صفت ظهور که از صفات متقابله است نخواهد بود، زیرا صفات متقابله خبر از کثرت میدهند و در نتیجه باید آنها را در مقام واحدیت و حضرت جمعیت جستجو کرد. بنابراین، تعبیر به بطون و غیب برای مقام ذات غیبالغیوبی از سنخ اسماء در مقام واحدیت نمیباشد، در حقیقت مقام ذات از آن جهت که هنوز هیچ نحو تجلی نکرده و غیب مصون از ظهور بوده و معلوم احدی نیست، غیب و باطن مطلق نام میگیرد. البته امامخمینی تصریح دارند این گونه تعابیر از سرناچاری و تنگی مجال در مقام بیان است.[۸] به باور ایشان مقام غیبالغیوب چون از هر تعینی مبرّا است با خلق مرتبط نبوده و هرگز با مخلوقات سنخیت نخواهد داشت.[۹]
پانویس
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ص۴۸؛ ابن ترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ص۲۶۶ و ۲۷۰؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۶۸.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ص۱۱۶؛ فرغانی، منتهی المدارک، ج۱، ص۵؛ مشارق الدراری، ص۱۲۱؛ جامی، نقد النصوص، ص۲۰؛ ابنترکه اصفهانی، تهمید القواعد، ص۱۲۱؛ فضلی، هستیشناسی عرفانی، ص۵۹-۶۰؛ فناری، مصباح الانس، ص۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۱۷ و ۶۲۴؛ صحیفه امام، ج۱۴؛ ص۳۸۸؛ شرح دعای سحر، ص۸۰ و ۱۱۶؛ مصباح الهدایه، ص۱۴، ۳۸ و ۵۶؛ تقریرات، ج۱، ص۷۲-۷۴؛ ج۲، ص۱۲۰.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ص۴۸ و ۱۱۶؛ رسالة النصوص، ص۱۰؛ ابنترکه اصفهانی، تمهید القواعد، ص۲۶۶.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۱۴-۱۳؛ شرح چهل حدیث، ص۶۲۴-۶۲۷؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۴-۵.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۱۳۵، ۱۷۵-۱۷۶ و ۲۴۵؛ شرح دعای سحر، ص۷۲؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۳۷-۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳ و ۲۳۹؛ مصباح الهدایه، ص۱۴ و ۱۸؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۳۹-۱۴۰؛ اسرار ملکوت، ج۲، ص۶-۸.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۱۴.
- ↑ امامخمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الأنس، ص۱۸۲، شرح چهل حدیث، ص۶۲۴؛ مصباح الهدایة، ص۱۴-۱۵.
منابع
- ابنترکه اصفهانی، صائنالدین، تمهید القواعد، تصحیح آشتیانی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، ۱۳۵۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- جامی، عبدالرحمان، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۰ش.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- فرغانی، سعیدالدین، مشارق الدراری، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۹ش.
- فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک، بیروت، دار الکتب، ۱۴۲۸ق.
- فضلی، علی، هستیشناسی عرفانی، تهران، نشر ادیان، ۱۳۹۰ش.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس، تهران ، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ش.
- قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر أم القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱ش.
- قونوی، صدرالدّین، رسالة النصوص، تصحیح سیدجلال آشتیانی، تهران، مرکز دانشگاهی، ۱۳۷۱ش.
- کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادیزاده، انتشارات حکمت، تهران، ۱۳۸۱ش.
نویسنده: باقر صاحبی