مقوله کم
مقوله کم، از جمله مقولات دهگانهای است که بالذات قبول قسمت وهمی میکند.
اهمیت و جایگاه مقوله کم
عرض کم در اصطلاح منطق و فلسفه یکی از مقولات عرضی است که به خودی خود قسمتپذیر باشد.[۱] مقوله کم در نگاه اهل منطق و فلاسفه در دو حوزه تصورات و قضایا قابل طرح و بررسی بوده است؛ در تصورات یکی از مقولات عشر به شمار میآید و در قضایا بیانگر شمار افراد وضع قضیه میباشد. اهل منطق و فلاسفه برای مقوله کم، احکام، خواص و اقسامی را بر شمردهاند.[۲]
امامخمینی نیز در آثار فلسفی خویش به بحث مقوله کم پرداخته و برای آن احکام، اقسام و خواصی را بر شمرده است.[۳]
کمّ و اقسام آن
أهل منطق و فلاسفه ضمن توضیح مقوله کم برای آن اقسامی بر شمردهاند.[۴] امامخمینی نیز حقیقت کمّ را آن چیزی میداند که بالذات قبول قسمت وهمی میکند و بر دو قسم متصل و منفصل تفسیم میشود:
کم متصل
کمیتی که بین اجزاء آن حد مشترک وجود داشته باشد، که خود نیز بر دو قسم قارّ و غیر قارّ تقسیم میگردد. به اعتقاد امامخمینی متصل قارّ بر سه قسم تقسیم خط، سطح و جسم تعلیمی میباشد:
- خط: کمی که امتدادش فقط در یک جهت است و قابل انقسام در جهت واحد میباشد.
- سطح: کمی که امتدادش در دو جهت است و قابل انقسام در دو جهت طول و عرض باشد.
- حجم (جسم تعلیمی): کمی که امتدادش در سه جهت است و قابل انقسام در سه جهت طول، عرض و عمق باشد.[۵] به اعتقاد امامخمینی، کم متصل موضوع دو علم هندسه و هیئت میباشد و کم منفصل موضوع علم حساب و موسیقی است؛ لذا به این جهت به اینها تعلیمی گفته میشود که اول به اولاد خود این علوم را که موضوع آنها کمّ است تعلیم میدادند و سپس طبیعیات و بعد امور عامه و آن گاه الهیات بالمعنی الاخص را آموزش میدادند.[۶]
کم منفصل
کمی است که اجزایش در وقت فرض تجزیه، دارای حدّ مشترکی نیست؛ مثلاً عدد پنج وقتی به سه و دو تقسیم گردد، در این صورت فاقد حد مشترکی خواهد بود و نمیتوان بدایت یکی از آن دو و نهایت دیگری باشد. کم منفصل فقط دارای یک نوع است؛ یعنی عدد. البته عدد غیر از معدود خارجی است.[۷]
احکام کمّ
فلاسفه برای مقوله کم احکام و خواصی را بیان کردهاند از جمله این که میان کمهای مختلف ضدیت وجود ندارد و متصف به زیاده و نقصان میباشند.[۸] امامخمینی نیز برای مقوله کم احکام و خواصی را بر شمرده است و معتقد است از احکام کمّ این است که قبول ضدیت ندارد؛ یعنی بعضی از کمها با بعضی دیگر ضد نیستند. همچنین از احکام کمّ آن است برخی مقوم بعضی دیگر میباشند.[۹]
حرکت در مقوله کمّ
به اعتقاد امامخمینی از جمله مقولاتی که در آن حرکت وجود دارد مقوله کمّ میباشد. در مقوله کمّ حرکت با زیاده و نقصان پذیرفتن جسم همراه است و این دگرگونی کمّی دارای اقسامی است:
- تخلخل حقیقی: یعنی افزایش حجم جسم بدون اینکه چیزی به آن افزوده گردد. مانند انبساط آب هنگام حرارت یافتن.
- تکالیف حقیقی: یعنی کاسته شدن حجم بدون اینکه چیزی از اجزاء آن کاسته گردد؛ مانند انقباض آب هنگام برودت یافتن.[۱۰]
- حرکت در نموّ و ذبول: بنابر نظر امامخمینی از اقسام حرکت در مقوله کم، حرکت در نموّ و ذبول است؛ یعنی افزایش و کاهش ابعاد سهگانه جسم به تناسب طبیعی که به سبب پیوستن اجزای غذایی به اجسام نباتی و حیوانی به وجود میآید. ایشان خاطر نشان کرده است که شیخ اشراق[۱۱] حرکت در نموّ و ذبول را انکار کرده است و قائل است که جسم عین مقدار و ابعاد سهگانه است و زیادت و نقصانهای حجمی به واسطه حرکت «أینی» انجام میگیرد؛ البته امامخمینی این قول را قبول ندارد.[۱۲]
پانویس
- ↑ ابنسینا، النجاة، ص۱۵۴؛ حلّی، جوهر النضید، ص۵۲؛ کشف المراد، ص۳۰۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۸۷۱.
- ↑ ابنسینا، النجاة، ص۱۵۴-۱۵۶؛ حلّی، جوهر النضید، ص۵۳-۵۴؛ کشف المراد، ص۳۰۰-۳۰۴؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۱، ص۱۶۴؛ بهمنیار، التحصیل، ص۳۰.
- ↑ امامخمینی تقریرات، فلسفه، ج۱، ص۳۶۶-۳۶۸؛ کتاب البیع، ج۵، ص۳۵۲؛ تنقیح الاصول، ج۴، ص۳۲۹.
- ↑ حلّی، جوهر النضید، ص۵۲-۵۳؛ کشف المراد، ص۳۰۰-۳۰۴؛ سبزواری شرح منظومه، ج۱، ص۱۶۴؛ طوسی، اساس الاقتباس، ص۴۰-۴۲؛ غزالی، معیار العلم، فی فن المنطق، ص۲۹۷؛ خوانساری منطق صوری۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۶۶-۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۶۶-۳۶۷.
- ↑ حلّی، کشف المراد، ص۳۰۲-۳۰۳؛ عبودیت، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، ج۱، ۲۶۵–۲۹۷.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۸۰.
- ↑ شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ص۲۱۲-۲۱۵.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۸۰.
منابع
- ابنسینا، حسینبنعبدالله، النجاة، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تنقیح الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۹ش.
- بهمنیار، مرزبان، التحصیل، تصحیح؛ مرتضی مطهری، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵ش.
- حلّی، حسنبنیوسف، جوهر النضید، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۸۱ش.
- حلّی، حسنبنیوسف، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۵ق.
- خوانساری، محمد، منطق صوری، تهران، انتشارات دیدار، ۱۹۵۹م.
- سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تصحیح طالبی، نشر ناب، ۱۴۲۲ق.
- شیرازی، قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
- طوسی، خواجه نصیر، اساس الاقتباس، تهران، تصحیح رضوی، دانشگاه تهران، ۱۳۶۱ش.
- عبودیت، عبدالرسول، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، تهران، نشر سمت، ۱۳۸۵ش.
- غزالی، محمد، معیار العلم فی فن المنطق، بیروت، دار الاندلس، ۱۹۶۴م.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۹ش.
نویسنده: باقر صاحبی