پرش به محتوا

مقولات عشر

از ویکی امام خمینی

مقولات عشر، محمولات و اجناس عالیه‌ای هستند که در برگیرنده مصادیق افراد خود بوده و بر آنها حمل می‌شوند.

اهمیت و جایگاه مقولات عشر

مقولات عشر در اصطلاح منطقی و فلسفی به معنای اجناس عالیه‌ای که کلی‌ترین جنس هر موجودی هستند که در برگیرنده همه مصادیق آن می‌باشند.[۱] مقولات عشر به عنوان اولین بخش کتاب ارغنون ارسطو یکی از مباحث مهمی است که مورد توجه اهل منطق و فلاسفه بوده است.[۲] به اعتقاد برخی حکما بحث از المقولات عشر، بحث منطقی نیست؛ زیرا معقولات عشر درباره مقولات اولی است در حالی که در منطق بحث از معقولات ثانوی است لکن اگر در منطق نیز بحث می‌شود برای تشخیص حدّ و رسم می‌باشد.[۳]

امام‌خمینی نیز در آثار فلسفی و اصولی خویش به بحث (قاطیقوریاس) مقولات عشر، جایگاه و ثمرات آن پرداخته است.[۴]

بیان مقولات دهگانه

در بیان تعداد مقولات میان حکما و اهل منطق اختلاف است؛ فلاسفه مشاء و حکمت متعالیه قائل به مقولات عشر هستند؛ امّا شیخ اشراق این مقولات را پنج مقوله می‌داند.[۵]

امام‌خمینی نیز قاتل به مقولات عشر می‌باشد که نُه تای آنها عرض می‌باشند؛[۶] در این قسمت به توضیح مقولات دهگانه اشاره می‌شود:

مقوله جوهر

در مورد اقسام جوهر میان حکما و متکلمان اختلاف است برخی از حکمای الهی قائل به سه؛ جوهر، عقل، نفس و جسم می‌باشند؛ امّا اکثر حکمای مشاء و متعالیه به اقسام پنج گانه جوهر معتقدند.[۷] امام‌خمینی نیز طبق نظر جمهور حکما برای جوهر پنج قسم قائل است و معتقد است جوهر یا محل جوهر دیگری است و یا حال در جوهر؛ به عبارت دیگر جوهر یا قیوم غیرخود می‌باشد یا غیر آن از جواهر مقوم او می‌باشد، اگر به قیومیت دیگری است و خود محل می‌باشد در این صورت جوهر هیولی است و اگر حال است و قیمومیت دیگری را به عهده دارد، این جوهر صورت است. و اگر جوهر نه قیوم دیگری و نه غیر تحصل قیومی بر او وجود دارد، این جوهر مجرد است که در این حالت یا در ذات و فعل مجرد محض است که می‌شود جوهر عقل و یا در ذات مجرد است؛ ولی در فعل تعلق به جسم دارد می‌شود جوهر نفس و قسم آخر جوهر جسم است که مرکب از حال و محل می‌باشد.[۸]

مقوله کم

کم عَرَضی است که ذاتا قابل قسمت است و به دو قسم کم متصل و منفصل تقسیم می‌گردد، کم متصل خود بر دو قسم قار و غیر قار تقسیم می‌گردد. کم متصل غیر قار مانند زمان و کم متصل قار مانند جسم تعلیمی، سطح و خط می‌باشد.[۹] امام‌خمینی نیز کم را بر دو قسم متصل و منفصل می‌داند و کم متصل را بر دو قسم قار و غیر قار تقسیم می‌کنند و معتقد است کم متصل موضوع دو علم هندسه و هیئت است و کم منفصل موضوع دو علم حساب و موسیقی است.[۱۰] به اعتقاد امام‌خمینی کم منفصل مانند عدد می‌باشد که وحدتش عین کثرت‌اش است.[۱۱]

مقوله کیف

کیف هیئتی قار که اقتضای قسمه و نسبه را ندارد.[۱۲] امام نیز به مقوله کیف اشاره کرده و علم را طبق نظر مشهور از مقاله کیف نفسانی می‌داند.[۱۳]

مقوله اضافه

هر نسبتی که تعقل آن بر تعقل نسبتی دیگر متوقف باشد، اضافه گفته می‌شود که بر دو قسم حقیقی و مشهوری تقسیم می‌گردد. اضافه حقیقی آن است که در مقایسه با غیر ادراک می‌شود و برای آن وجودی غیر از آن وجود اضافی نیست، امّا اضافه مشهوری هنگامی که در مقایسه با غیر درک شود، دارای وجود مستقلی غیر از وجود اضافه و مقایسه‌ای است.[۱۴]

امام‌خمینی معتقد است مقوله اضافه از اعراض نسبیه است و عبارت است از نسبت مکرر بین دو چیز به طوری که در تصور از هم جدا نمی‌شوند مانند نسبت فوقیت و تحتیت، ابوت و نبوت. امام‌خمینی مضاف را به دو قسم حقیقی و مشهوری تقسیم می‌کند و بر این باور است که مضاف حقیقی همان معنای مصدری و نفس اضافه و نسبت است و مضاف مشهوری یعنی آنچه بر او عارض می‌شود؛ مانند موصوفی که صفت براو عارض می‌شود. به باور ایشان مقوله اضافه بر تمام اشیاء و موجودات عارض می‌شود و هیچ موجودی از اضافه خالی نیست به همین جهت است که برای هر چیزی اضافه‌ای است.[۱۵]

مقاله وضع

وضع هیئتی است که از نسبت اجزای یک شیء به یکدیگر و نسبت مجموع آن اجزاء به خارج پدید می‌آید مانند ایستاده بودن که هیئت خاصی برای انسان است.[۱۶] امام‌خمینی نیز مقاله وضع را عبارت از هیئتی می‌داند که برای شیء که از دو نسبت تشکیل می‌شود یکی نسبت اجزا با یکدیگر و دیگری نسبت مجموعه اجزاء به خارج، مانند هیئت قیام و نشستن که هر یک از نسبت مخصوص اجزاء بدن با یکدیگر و نسبت مجموع به اجسام خارج حاصل می‌شوند. به باور امام‌خمینی مقاله وضع بر سه معنا اطلاق می‌شود:

  • وضع تمام مقوله
  • وضع جزء مقوله
  • وضع به معنای قابل اشاره حسیّه بودن که می‌توان به جسمی به اشاره حسیّه اشاره نمود.[۱۷]

مقوله أین

این، هیئتی است که به واسطه انتساب شیء به مکان تحقق می‌یابد.[۱۸] به باور امام‌خمینی مقوله «أین» از اعراض نسبی است که از وجود جسمی در مکان حاصل می‌شود و نسبی بودن «أین» به معنای اعتباری بودن آن و صرف نسبت شیء به مکان، بدون داشتن ما بازاء خارجی نیست، بلکه هیئت خاص و کون خاص است که در حقیقت وجود دارد.[۱۹]

مقوله متی

متی عبارت است از هیئتی که برای شیء از نسبتش به زمان پدید می‌آید.[۲۰] امام‌خمینی نیز مقوله «متی» را از اعراض نسبی می‌داند که هیئتی است که از وجود شیء در زمان حاصل می‌شود این هیئت یا در تمام زمان است مانند حرکات توسطیه که در تمام زمان است و یا در حد و پاره‌ای از زمان است که از او به «آن» تعبیر می‌شود مانند حرکات قطعیه که انقطاع جسم از نقطه‌ای و اتصال آن به نقطه دیگر در «آن» بوده و حدّ زمان را اشغال می‌کند.[۲۱]

مقوله جَده

به مقوله جده، مِلک هم گفته شده و آن هیئتی است که از احاطه یک شیء بر شیء دیگر پدید می‌آید، خواه این احاطه به طور کامل باشد؛ مانند لباس پوشیدن یا این احاطه ناقص باشد؛ مانند پوشیدن انگشتر.[۲۲] امام‌خمینی نیز مقوله «جَده» را از اعراض نسبی می‌داند و آن هیئت احاطه جسمی به جسم دیگر به نحوی که جسم محیط در نقل و انتقال تابع جسم محاط باشد با این بیان مقوله «أین» خارج می‌شود؛ زیرا در هیئت «أین» محیط و محاط در نقل و انتقال تابع یکدیگر نیستند و احاطه در مقوله «جَده» اعم از تامه و غیر تامه است. احاطه تامه مانند هیئت حاصله از عبا بر اندام انسان است، که هیئت حاصل از آن، محیط بر تمام محاط است. امّا احاطه ناقصه مانند هیئت حاصله از احاطه کفش و کلاه بر انسان است که بر تمام جسم محیط نیست.[۲۳]

مقوله فعل

این مقوله عبارت است از هیئت به دست آمده از تأثیر عامل مؤثر در زمان تأثیر می‌باشد نظیر هیئت پدید آمده از گرم شدن ماده گرم کننده در زمان گرم کردن.[۲۴] امام‌خمینی مقوله «فعل» را به تأثیر تدریجی نیروی فاعل در منفعل می‌داند و در این زمینه مثال تأثیر حرارت در آب و تأثیر آفتاب در رسیدن میوه را می‌آورد.[۲۵]

مقوله انفعال

انفعال هیئتی است که از اثرپذیری شیء متأثر در حال اثرپذیری به وجود می‌آید؛ مانند هیئتی که از گرم شدن آب مثلاً تا وقتی که در حال گرم شدن است، پدید می‌آید.[۲۶] امام‌خمینی مقوله «انفعال» را همان تأثیر تدریجی قوه منفعل از فاعل می‌داند؛ نظیر تأثیر آب از حرارت به تدریج.[۲۷]

رابطه مقولات و حرکت

امام‌خمینی در بیان رابطه مقولات با حرکت به دیدگاه‌هایی که در این زمینه بیان شده اشاره کرده است. از جمله اینکه حرکت جنس مقولات عشر است یا اینکه حرکت معروض مقولات است و برخی هم گفته‌اند حرکت در هر مقوله عین همان مقوله است.

امام‌خمینی در تحلیل این اقوال می‌گوید اینکه حرکت جنسی برای مقولات باشد، کلام باطلی است؛ زیرا لازم می‌آید برای مقولات جنس و فصل باشد و ما به الامتیاز غیر از ما به الاشتراک باشد و در این صورت لازم می‌آید مقولات دهگانه مرکب باشند در حالی که مقولات عشر بسیط‌اند. امّا اینکه حرکت معروض مقولات باشد نیز باطل است. زیرا خود حرکت عرض است و در این صورت قیام عرض به عرض لازم می‌آید و این محال است؛ پس حرکت در مقوله عین همان مقوله است.[۲۸]

به باور امام‌خمینی حرکت نه یکی از مقولات عشر است و نه خود مقوله‌ای مستقل است بلکه حرکت از سنخ وجود است و ماهیت ندارد. ایشان حرکت را در پنج مقوله می‌داند که عبارتند از: حرکت کمی، حرکت کیفی، حرکت وضعی، حرکت أینی و حرکت جوهر. امّا در مقولاتی مانند فعل و انفعال تاثیربخشی و تاثیرپذیری است و مقوله متی نسبت شیء به زمان است، امّا تدریجی بودن در مفاهیم این سه مقوله معتبر است؛ بنابراین حرکت دیگری نخواهند داشت؛ زیرا در غیر این صورت محذورهایی لازم می‌آید از جمله، حرکت در حرکت محقق می‌شود و برای حرکت ابتدا و انتهایی حقیقی نباشد و حرکت در موضوع غیر قارّ الذات حاصل شود. در مقوله اضافه نیز حرکت واقع نمی شود؛ زیرا اضافه نسبت مکرر میان دو شیء است که وجود آنها استقلال ندارد و تابع طرفین است؛ یعنی مضاف و مضاف الیه. همچنین به اعتقاد امام‌خمینی در مقوله جده (مِلک) نیز چون احاطه جسم به جسم دیگری است و وجود آن تابع محیط و محاط است؛ حرکت واقع نمی‌شود.[۲۹]

پانویس

  1. شهابی رهبر خرد، ص۵۷؛ خوانساری منطق صوری ۴۱۶؛ حلی، جوهر النضید، ص۶۳.
  2. ابن‌سینا، الشفا، منطق، ص۵؛ طوسی، شرح الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۱۶۳؛ شهابی، رهبر خرد، ص۵۷ و ۶۱.
  3. حلّی، جوهر النضید، ص۴۹.
  4. امام‌خمینی، جواهر الاصول، ج۱، ص۵۸ و ۱۴۱؛ انوار الهدایه، ج۱، ص۲۷۰؛ تنقیح الاصول، ج۱، ص۱۰۶ و ج۴، ص۲۴۶؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۶۲-۳۶۲؛ ج۲، ص۴۷۹-۴۸۱.
  5. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۴، ص۴، حلی، کشف المراد، ص۳۰۰.
  6. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱،ص۳۶۲.
  7. طباطبائی، بدایة الحکمه، ص۸۹؛ شهابی، رهبر خرد، ص۵۹؛ ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۱۳۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۸۶۹.
  8. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۵۸-۳۵۹.
  9. حلّی، جوهر النضید، ص۵۳–۵۴؛ کشف المراد، ص۳۰۰.
  10. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۶۵-۳۷۲ و ج۲، ص۴۴۹.
  11. امام‌خمینی، ج۱، ص۳۶۷، ج۲، ص۵۰۰.
  12. حلّی، کشف المراد، ص۳۰۸-۳۱۴؛ جوهر النضید، ص۵۵.
  13. تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۵۲ و ۴۵۳؛ ج۱، ص۳۸۲.
  14. حلّی، کشف المراد، ص۳۶۴-۳۶۷؛ جوهر النضید، ص۵۸-۶۰؛ ابن‌سینا، الالهیات الشفاء، ص۱۵۷.
  15. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۸–۳۹۹ و ۵۳۲.
  16. حلّی، جوهر النضید، ص۶۱؛ ۳۷۸.
  17. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۷.
  18. حلّی، جوهر النضید، ص۶۱-۶۲؛ کشف المراد، ص۳۷۸.
  19. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۶.
  20. حلّی، جوهر النضید، ص۶۲، کشف المراد، ص۳۷۴.
  21. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۶.
  22. ابن‌سینا، الشفاء (المنطق)، ص۲۳۵؛ حلّی جوهر النضید، ص۶۲؛ کشف المراد، ۳۷۵.
  23. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۷.
  24. حلّی، جوهو النضید، ص۶۳؛ ابن‌سینا، المنطق الشفاء، ص۸۲-۸۸؛ حلّی، کشف المراد، ص۳۸۹.
  25. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۷.
  26. طباطبائی، بدایه الحکمه، ص۲۴۳؛ حلّی، جوهر النضید، ص۶۳؛ کشف المراد، ص۳۸۹.
  27. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۹۷-۳۹۸.
  28. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ج۲، ص۲۱۳–۲۱۴.
  29. امام‌خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۴۷۹-۴۸۱.

منابع

  • ابن‌سینا، حسین‌بن عبدالله، الهیات الشفاء، قم، مکتبة المرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، منطق شفا، قم، کتابخانه مرعشی، ۱۴۰۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، انوارالهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تنقیح الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی،۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، جواهر الأصول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، ۱۳۸۶ش.
  • حلّی، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد، قم، نشر جامعه مدرسین، ۱۴۲۵ق.
  • حلّی، حسن‌بن‌یوسف، الجوهر النضید، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۸۱ش.
  • خوانساری، محمد، منطق صوری، انتشارات دیدار، تهران، ۱۹۵۹م.
  • شهابی، محمود، رهبر خرد، تهران، کتاب فروشی خیام ، ۱۳۵۸ش.
  • طباطبائی، محمدحسین، بدایة الحکمه، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۹۲ش.
  • طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات والتنبیهات، قم، نشر البلاغة، ۱۳۷۵ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، نشر صدرا، ۱۳۸۹ش.
  • ملاصدرا محمدبن‌ابراهیم، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال آشتیانی، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش.
  • ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.

نویسنده: باقر صاحبی