هتک
هَتک، به معنای شکستن، پردهدری، بیآبرویی و رسوایی شخص در قالب رفتار و گفتار میباشد. امامخمینی در آثار اخلاقی خویش به بحث هتک حرمت، جایگاه، حقیقت و آثار مترتب بر آن پرداخته است.
اهمیت و جایگاه هتک
هتک در اصطلاح اخلاقی به معنای شکستن، پردهدری، بیآبرویی و رسوایی شخص در قالب رفتار یا گفتار میباشد.[۱] هتک حرمت نکردن و آبروی مؤمن از موضوعات مهم اخلاقی است که در منابع اسلامی بر حفظ آن تأکید فراوانی شده است؛ بهگونهای که احترام و آبروی مؤمن و هتک حرمت نکردن او مهمتر از حرمت خانه کعبه دانسته شده است. علمای اخلاق در این زمینه در آثار خویش به بحث هتک حرمت، جایگاه، حقیقت، آثار و عواقب آن پرداختهاند.[۲] امامخمینی نیز در آثار اخلاقی خویش به بحث هتک حرمت، جایگاه، حقیقت و آثار آن پرداخته است.[۳]
حقیقت هتک
امامخمینی همسو با علمای اخلاق درباره حقیقت هتک معتقد است حقیقت هتک، عبارت از خرق و پردهدری و خرق اعتدال میباشد. به باور ایشان هتک از لوازم فطرت محجوبه و از جنود ابلیس و جهل است که هویت ظلمانی دارد؛ زیرا تهتک و فحشا و بیحیایی برخلاف فطرت انسانی است؛ ازاینرو، در نهاد بشر عشق به عفت و حیاء مخمور است و تنفر از هتک و بیحیانی نیز مخمَّر است. امامخمینی با استناد به حدیث «ان الله لا ینظر الی صورکم و لکن، ینظر إلی قلوبکم»،[۴] معتقد است اگر انسان در محضر خداوند هتک حرمت کند و ستر عورت باطنی و اخلاق زشت و صفات رذیله درونی را رعایت نکند، از لیاقت در محضر حق و ادب حضور، ساقط میگردد.[۵]
به اعتقاد امامخمینی رسوا کردن و خوار کردن مؤمن و اذیت کردن برادر ایمانی، هتک حرمت او میباشد و عواقب خوبی برای انسان ندارد. ازاینرو، حرمت مؤمن لازم و هتک آن از محرمات الهی و موبقات عظیمه است. به باور ایشان ایذاء مؤمن، سبّ و هتک حرمت، موجب هلاکت انسان میگردد. امامخمینی با استناد به روایتی «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»،[۶] آزار و ایذا و ظلم به مسلمان را از نمونههای بارز هتک حرمت میداند.[۷]
عوامل و آثار هتک
امامخمینی از جمله عوامل هتک حرمت مسلمان و مؤمن را غضب میداند و معتقد است چه بسا انسان به واسطه غضب، سبّ انبیا و مقدسات و قتل نفس مظلوم و هتک حرمت مؤمنی را انجام دهد و کشف اسرار و هتک استار کند و از آنجا که خداوند غیور است و هتک مستور مؤمنین و کشف عورات آنها، هتک ناموس الهی است، اگر انسان بیحیایی را از حدّ بگذراند و هتک حرمت کند، خداوند غیور مستورات او را، که به لطف و ستاریت خود ستر نموده بود، مکشوف نماید و در بین مردم و ملائکه و انبیاء الهی مفتضح کند؛ بنابراین، اگر پرده ستاریت ملکوتی حقتعالی بر صورت اعمال و کردار شخص هتاک نبود، صورتهای غیبی و باطنی و درونی او ظاهر میشود و در همین دنیا رسوا، خوار و ذلیل میشد. لکن خداوند با ستاریت خود باطن او را از دیدگاههای اهل عالم پوشیده و پرده ستاریت خود را بر بدیها و زشتیها و ناشایستگیهای اخلاقی و ملکوتی شخص هتاک گسترده و کشیده است.[۸]
پانویس
- ↑ قرشی، مفردات نهج البلاغة، ج۲، ص۱۰۸۶؛ طریحی، مجمع البحرین ج۵، ص۲۹۸.
- ↑ میانجی، مالکیت خصوصی در اسلام، ص۸۷؛ هاشمی، منهاج البراعة، ج۸، ص۳۸۴؛ میرعرب، حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات، ص۱۲۸-۱۲۹؛ کلینی، الکافی، ج۳، ص۴۸۸؛ صدوق، ثواب الاعمال، ص۲۴۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۹۶؛ جهاد اکبر، ص۲۷؛ شرح چهل حدیث، ص۲۴ و ۴۹؛ سرّ الصلاة، ص۴۹ و ۵۳؛ مصباح الهدایة، ص۴۶؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۷۷-۲۷۹.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۴۸.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۷۹؛ آداب الصلاة، ص۹۵-۹۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۳۵.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۹ و ۱۵۲-۱۶۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ص۴۹-۵۰؛ شرح چهل حدیث، ص۱۳۶-۱۳۸ و ۳۰۶.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّالصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۷۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- صدوق، محمدعلی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تهران، ارمغان طوبی، ۱۳۸۲ش.
- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۱۴ق.
- قرشی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، تهران، مرکز فرهنگی نشر قبیله، ۱۳۷۷ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- میانجی، احمد، مالکیت خصوصی در اسلام، تهران، نشر دادگستر، ۱۳۸۲ش.
- میرعرب، فرجالله، حفظ آبروی مسلمان در آیات و روایات، فصلنامه ره توشه، ۱۴۰۲ش.
- هاشمی، حبیبالله، منهاج البراعة، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۴۰۰ق.
نویسنده: باقر صاحبی