جهل
جهل، به معنای فقدان علم است و هیئتی ظالمانی که در نفس رسوخ کرده است.
اهمیت و جایگاه جهل
جهل در اصطلاح اخلاقی و فلسفی به معنای ندانستن و خالی بودن نفس از علم و معرفت میباشد.[۱] در آیات و روایات به جهل فراوان اشاره شده است. جهل در روایات به عنوان وصفی در مقابل عقل معرفی شده است و خصوصیات و ویژگیهایی برای شخص جاهل بر شمرده شده است.[۲]
اخلاقیون و حکمای الهی نیز به بحث جهل، اقسام و جایگاه آن پرداخته و ثمرات خاص سلوکی بر آن مترتب کردهاند.[۳] امامخمینی نیز در آثار خویش به جهل و اقسام آن اشاره و با دو رویکرد فلسفی و عرفانی به بحث از جنود جهل، و راههای درمان جهل پرداخته است.[۴]
چیستی جهل
حکمای الهی با تقسیم جهل به بسیط و مرکب، جهل بسیط را به معنای فقدان علم از شخصی که شأن او دارا بودن علم است و جهل مرکب را هیئتی ظلمانی که در نفس رسوخ کرده است میدانند.[۵] بنابراین همانگونه که علم رابطه مستقیم با کمال نهایی انسان دارد. نادانی و جهل نیز مستلزم بازماندن انسان از کمال میشود. به اعتقاد ملاصدرا بزرگترین حجاب میان نفس و پروردگارش، جهل نفس نسبت به جوهر خود، آغاز و انجام آن میباشد ازاینرو جهل ریشه همه شقاوتها است به ویژه جهلی که همراه خودبزرگبینی و فخرفروشی باشد.[۶]
امامخمینی نیز با بیان اقسام جهل، چیستی و حقیقت آن را خلاف علم و مقصود از جهل را تجاهل و عدم قبول حق و حقیقت میداند.[۷] ایشان جهل را سرمنشأ بسیاری از ضلالتها و گمراهیها میداند و معتقد است جهل مرکب، منشأء انکار مقامات و منزل اهل سلوک است و مبدأ سوء ظن به اصحاب قلوب میباشد؛ ازاینرو لازم است این جهل و نادانی که سبب همه بدبختیها و ظلمتهای قلبی و سبب دلمردگی قلب میگردد، اصلاح شود..[۸]
جنود جهل
جنود جهل از دامنه نقص در انسانیت خبر میدهند و جهت نفسانی و قبح ذاتی و عقلی دارند و بر اثر تبعیت از هوای نفس و ادبار از حضرت حقتعالی در صراط ضلالت، ظهور و بروز پیدا میکنند.[۹]
امامخمینی نیز جنود جهل را جنود ابلیس میداند که خبر از قصور و نقص از ناحیه انسانیت میدهند. به اعتقاد امامخمینی ادبار جهل نه برای اطاعت حق بلکه برای خودخواهی و شیطنت نفس اماره و امیال آن میباشد؛ ازاینرو مراد از ادبار جهل و جنود آن همان تنزل حقیقت وهم کلّ در مرآت ظلمت و اوهام جزئیه میباشد.[۱۰] به اعتقاد امامخمینی جنود جهل هرچه در جهلیت و ظلمت بیشتر فرو روند، خاصیت خودخواهی و خودبینی در انسان بیشتر میشود و از این جهت است که نماز هزارساله شیطان فقط تأکید بر انانیت و کثرت و عجب و افتخار بوده و ثمرهای بر آن مترتب نبود.[۱۱] امامخمینی در آثار خویش به برخی از جنود جهل اشاره کرده است؛ از جمله:
- تکبر: امامخمینی سبب اصلی تکبر را جهل و نادانی میداند، زیرا شخص متکبر نسبت به حقیقت نفس خود و نقص آن غافل است.[۱۲]
- حبّ نفس: یکی دیگر از جنود جهل، حب نفس میباشد، به اعتقاد امامخمینی جنود حبّ نفس هویت ظلمانی دارد. این ظلمت و حجاب سبب میشود شخص بُعد معرفتشناسیاش را به خود و خواستههای خود متوجه سازد و نوعی انانیت و خودخواهی را در خود پرورش دهد.[۱۳]
- غفلت: یکی دیگر از جنود جهل که هویت ظلمانی دارد، غفلت میباشد. امامخمینی غفلت از نفس و مکاید آن را سبب افزایش حجابها و خاموشی استعداد نفس میداند.[۱۴]
- عُجب: یکی دیگر از جنود و قوای جهل، عجب است. امامخمینی یکی از اسباب عجب را جهل و نادانی میداند و معتقد است شخص مبتلا به عجب به مردم به دیده خواری مینگرد و در دل و زبانش مردم را سرزنش میکند.[۱۵]
درمان جهل
امامخمینی درمان جهل را علم و دانش میداند و یادآور میشود که قرآن کریم و احادیث شریفه آکنده از آگاهیهایی درباره علم به ذات و اسما و صفات الهی است. به اعتقاد ایشان مصیبت در آن است که جاهلان در لباس اهل علم بدون آگاهی از کتاب و سنت، جهل خود را دلیل بطلان علم به مبدأ و معاد دانستهاند و برای رواج بازار خود نظر در معارف را تحریم کردهاند و هر ناسزا و تهمتی را از اهل آن دریغ نکردهاند.
امامخمینی برای برطرف شدن جهل و جهالت، گفت وگوی عقلانی و منطقی، کسب دانش الهی را راه درمان جهل دانسته و معتقد است آن عده از مردم که طاقت شنیدن مسائل برهانی را ندارند در این مسائل ورود نکنند و حکمای الهی با توجه به ظرفیت افراد مباحث عمیق فلسفی و عرفانی را بازگو کنند.[۱۶]
پانویس
- ↑ نراقی، معراج السعادة، ص۵۶؛ ملاصدرا تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴۰ و ۴۰۵؛ ج۲، ص۱۷۰؛ راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، ص۲۰۹؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص۱۲۹.
- ↑ کلینی الکافی، ج۱، ص۱۰-۲۹؛ مجلسی، تحف العقول، ص۲۹، ۲۲۲ و ۳۹۶؛ صدوق، خصال، ص۱۴۵.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴۰؛ ج۲، ص۱۷۰؛ نراقی، معراج السعادة، ص۵۶؛ زمانی، چیستی و انواع جهل، ص۱۳۵-۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۵-۴۴؛ شرح چهل حدیث، ص۳۶۹-۳۷۴؛ آداب الصلاة، ص۵۸ و ۷۸.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۳۴۰ و ۴۰۵؛ ج۲، ص۱۷۰؛ زمانی، چیستی و انواع جهل، ص۱۳۵-۱۵۰.
- ↑ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۹، ص۲۳۱؛ شرح اصول کافی، ج۲، ص۲۰۴؛ کسر اصنام الجاهلیة، ص۲۹؛ تفسیر القرآن الکریم، ج۴، ص۴۲۳.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۶۹-۳۷۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۵۸ و ۷۸؛ شرح چهل حدیث، ص۷۱.
- ↑ فضلی، پیش انگارههای انسانشناختی، ص۲۵۶.
- ↑ امامخمینی، جنود عقل و جهل، ص۳۶ و ۴۱.
- ↑ امامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۴.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۹۳-۹۹.
- ↑ امامخمینی، جهاد اکبر، ص۲۵، صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۰؛ شرح چهل حدیث، ص۱۴۳ و ۳۳۸.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۷۴-۱۷۵؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۵۲ و ۸۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ص۶۴ و ۱۷۴.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۳ و ص۴۵۵-۴۵۶.
منابع
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۲ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۹ش.
- راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن الکریم، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۳ق.
- زمانی، مهدی، چیستی و انواع جهل در ساختار معرفتشناسی، حکمت ملاصدرا، مجله شناخت، ۱۳۸۹ش.
- صدوق، محمدعلی، الخصال، تهران، کتابچی، ۱۳۷۷ش.
- فضلی، علی، پیش انگارههای انسانشناختی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ۱۳۹۷ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، اصول کافی، تصحیح علیاکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیه، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، تحف العقول، قم، نشر آل علی، ۱۳۸۷ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار، ۱۳۷۵ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، شرح اصول کافی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۶۶ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، کسر اصنام الجاهلیه، تهران، نشر بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۱ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۵۴ش.
- نراقی، ملااحمد، معراج السعادت، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۷۱ش.
نویسنده: باقر صاحبی