وجود منبسط
وجود منبسط، وجود عام و شمولی که هویتی انبساطی و سریانی در تعینات هستی داشته و مقید به حدّ و تعینی نیست. امامخمینی در بیان حقیقت وجود منبسط، معتقد است، فیض منبسط، حقیقت واحدی است که همه کثرات امکانی را در بر گرفته و در دل تمام آنها بسط یافته است.
اهمیت و جایگاه وجود منبسط
وجود منبسط در اصطلاح عرفان و فلسفه به معنای موجود عام سریانی است که به واسطه آن ماسویالله تحقق مییابد.[۱] یکی از مباحث متفرع بر نظریه وحدت شخصی وجود، در نگاه اهل معرفت وجود مبسط میباشد، عرفا مسئله پیدایش کثیر از واحد را بر اساس وجود منبسط تبیین کردهاند، چنانچه برخی حکمای الهی نیز بر اساس اضافه اشراقی به تبیین وجود منبسط پرداختهاند.[۲] امامخمینی نیز در آثار عرفانی خویش به بحث از حقیقت، جایگاه و آثار مترتب بر وجود منبسط پرداخته است.[۳]
حقیقت وجود منبسط
اهل معرفت حقیقت وجود منبسط را فیض واحدی میدانند که از عرش تا فرش کشیده شده و در سراسر حضرت ظهور انبساط یافته است و در تمامی تعینات و ظهوراتی که در پهنه انبساطی آن نقش بستهاند، سریان دارد.[۴] امامخمینی نیز در بیان حقیقت وجود منبسط، معتقد است، فیض منبسط، حقیقت واحدی است که همه کثرات امکانی را در بر گرفته و در دل تمام آنها بسط یافته است؛ یعنی وجود منبسط بر پیکرهای آسمانهای ارواح عقول و مفارقات و زمینهای اشباح عالم مثال و ماده، منبسط است. و این فیض بازتاب وجود حقیقی حقتعالی است و به همین دلیل، صبغه و وجهه وجودی آن زیاد است البته وجود منبسط به حیث تقییدی وجود حق و موجود میباشد؛ زیرا هویت وجود منبسط، ربط محض و اضافه اشراقی است. به باور امامخمینی وجود منبسط ظهور واحد وجود و پرتو حقیقی آن است که با انبساط خود به عموم مظاهر رنگ هستی میبخشد.[۵]
به اعتقاد امامخمینی اطلاق در وجود منبسط عمومیت اطلاقی است، نه عمومیت حاصل از کلیت مفهومی، زیرا عمومیت ناشی از کلیت عمومی همواره با ابهام همراه است بلکه عموم و اطلاق و جود منبسط خارجی و کلی سِعی میباشد. البته اطلاق وجود منبسط، تنها اطلاق از قیود است؛ یعنی مطلق به قید اطلاق است نه مطلق حتی از قید اطلاق. پس لابشرطیت در وجود منبسط، لا بشرطیت قسمی است نه لا بشرطیت مقسمی، ازاینرو، مرز مرتبه ذات حق از مرتبه وجود منبسط به لحاظ هستی شناختی همواره برقرار میماند. مرتبه ذات احدی از هر تعین، حتی تعین اطلاق عاری است اما مرتبه وجود منبسط، تعین اطلاقی دارد. به اعتقاد امامخمینی وجود منبسط به حسب ذات خود همه تعینات وجود را داراست، بلکه وجودات مقیده از مراتب ذات و مقاطع و انحای تعینات این فیض گستردهاند، پس وجود منبسط همه تعینات و تحصلات را در خود دارد و همه تعینات و تحصلات، از مراتب وجود منبسط میباشند، ازاینرو، وجود منبسط محدود و مضبوط در هیچ یک از تعینات وجودی و تحصلات خارجی نیست؛ اگرچه حقایق خارجی و وجودات مقیده همگی از مراتب و گونههای تعینات و تطورات وجود منبسط به شمار میآیند.[۶]
وجود منبسط امر واحدی است اما به تعدد موجودات تعدد مییابد؛ یعنی در عین وحدت، در موجودات مقید حضور دارد، با موجود قدیم، قدیم است و با موجود حادث، حادث، با موجود معقول، معقول و با موجود محسوس، محسوس است. وجود منبسط عین تحصل و فعلیت محض است و میتواند مصداق این کلام منقول از امیرالمؤمنین علی(ع) باشد: «مع کل شی لا بمقارنة و غیر کل شیء لا بمزایله». وجود منبسط هیچ حکمی ندارد و عام است و بلکه عین ربط و معنای حرفی است.[۷]
صادر نخستین
بنابر عقیده عرفا مصداق نخستین فیض صادر از حق، وجود منبسط میباشد که از اول تا آخر عالم هستی را شامل میباشد.[۸] به اعتقاد امامخمینی با مطرح شدن منبسط به عنوان صادر نخستین، دیگر نمیتوان گفت خداوند، نخست عقل اول را آفرید. سپس عقل دوم و همینطور تا عالم ماده، بلکه باید گفت که از واحد حقیقی، جز یک تجلی و ظهور واحد سریانی صادر نمیشود. با این بیان همه کثرات و تعینات با اینکه زیر پوشش تجلی واحدی قرار دارند، ولی همه آنها ظهور و نمود وجود حقتعالی هستند. به اعتقاد امامخمینی آنچه از واحد حقیقی صادر میشود، وحدت عددی ندارد بلکه بینهایت است و از وحدت تشکیکی ظلّی برخوردار است. صادر نخست یا وجود منبسط که در حقیقت همان ظهور است، همه تعینات و مراتب ظهور را در بر میگیرد، یعنی در همه تعینات اشیا سریان دارد، بگونهای که با عقل، عقل است با آسمان، آسمان و با زمین، زمین است. از همین رو، به آن وجود ساری نیز گویند؛ زیرا وجود منبسط، هویتی جز انبساط و سریان ندارد و به هیچ حدّ و تعینی مقید نیست و در عین حال، با همه تعینات همراه است. پس حقیقتی وحدانی است که در هر موطنی حضور و حکم آن موطن را دارد و در عین حال مقید به چیزی نیست.[۹]
ظلّ الهی
به اعتقاد امامخمینی وجود منبسط ظلّ نور الهی است. ایشان با استناد به آیه «ألَم تَر إلی ربّک کیف مدّ الظل ولو شاء لجعله ساکناً»،[۱۰] به جلوهگری و ظهور سریانی وجود منبسط پرداخته و بر این باور است که وجود منبسط، ظلّی هستینماست که چیزی جز یک سایه نیست؛ البته عدم بحت و بسیط نیست، بلکه عدمی است که مربوط به نور الهی بوده و اضافه به آن دارد. این وجود منبسط، ظل ربّ است و همه حقایق امکانی از جهت ذات هالک و نابود هستند. بنابراین، حضور ظل الهی در متن اعیان ممکنات، به معنای حضور خداوند در دل هر ذرهای و احاطه قیومی او بر همه چیز است، از همین رو، انسان هر آنچه را ادراک میکند، وجود و ظهور ظلی حقتعالی است که از طریق ظل وجودی منبسط در کثرات امکانی حاضر و ظاهر است.[۱۱]
پانویس
- ↑ ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۱۳-۱۴؛ سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۲۱۲۲.
- ↑ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۴۲ و ۷۱۵؛ آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۶۶۸؛ ملاصدرا، ایقاظ النائمین، ص۱۸؛ آملی، نقد النقود، ص۲۸۶؛ آشتیانی، شرح مقدمه فصوص الحکم قیصری، ص۴۶۵-۴۷۰؛ فناری، مصباح الانس، ص۱۳۵ و ۱۹۱.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۴۳؛ مصباح الهدایه، ص۴۵؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس، ص۲۹۲-۲۹۳؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷۷.
- ↑ فناری، مصباح الانس، ص۹۲؛ ملاصدرا، ایقاظ النائمین ص۱۳-۱۴؛ الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۳۲۸ و ۳۳۱؛ جوادی آملی، رحیق مختوم، ص۷۵.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۸۶ و ۱۴۳؛ مصباح الهدایة، ص۴۵؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۱۸۱.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۸۸-۱۰۰ و ۱۱۶؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویه، ص۹۸؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷۸ و ۲۷۷.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۱۶-۱۱۷؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷۳-۲۷۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۲۷۸-۲۸۸، صاحبی، اوج معرفت، ص۱۹۲-۱۹۳.
- ↑ فناری، مصباح الانس، ص۱۹۱-۱۹۲؛ فرغانی، منتهی المدارک، ج۱، ص۱۴۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۲، ص۳۳۱.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای ۱۰۰-۱۰۱؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۳۳۹-۳۴۰؛ ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴؛ التعلیقه علی الفوائد الرضویة، ص۶۳، ۹۸؛ صاحبی، انوار حکمت، ص۲۵۹-۲۶۰.
- ↑ فرقان: ۴۵)
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۸؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۰ و ۱۸۲؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.
منابع
- ابنعربی، محییالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقه علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- آشتیانی، جلالالدین، شرح مقدمه فصوص الحکم قیصری، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۵ش.
- آملی، حیدر، نقد النقود فی معرفة الوجود، تهران، نشر اطلاعات، ۱۳۶۴ش.
- آملی، سیدحیدر، جامع الااسرار و منبع الانوار، تحقیق هانری کربن، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸ش.
- جوادی آملی، عبدالله، رحیق مختوم، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۶ش.
- سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، نشر کومش، ۱۳۷۳ش.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، انوار حکمت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۴ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک، بیروت، دار الکتب، ۱۴۲۸ق.
- فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس، تهران ، انتشارات مولی، ۱۳۷۴ش.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، ایقاظ النائمین، تهران، انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۶ش.
نویسنده: باقر صاحبی