پرش به محتوا

دین: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ بهمن ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


== پیشینه ==
== پیشینه ==
دین امری فطری است و ریشه در نهاد آدمی دارد.<ref>سید مرتضی، أمالی، ۲/۸۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۳۸۹.</ref> همه ادیان به هر بیانی که باشد در این امر اتفاق نظر دارند که انسان در ذات خود مستقل نیست و زندگی او به صورت اساسی به موجودی که علت ایجاد عالم و آفریننده آن است یا قوای موجود در طبیعت، وابسته است.<ref>ناس، ۳.</ref> از این جهت در طول تاریخ در تمامی فرهنگ‌ها و اقوام مختلف شکلی از دین وجود داشته‌است.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ۱/۸۴ ـ ۸۶.</ref> دین در تاریخ بشر دارای اهمیت زیادی است و در همه سرزمین‌ها تأثیر چشم‌گیری بر جوامع انسانی و رفتار و زندگی آنان داشته‌است و همواره در زندگی بشر یکی از عوامل تعیین‌کننده و نقش‌آفرین در تحولات فرهنگی و تکامل جامعه بوده‌است که همه ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده‌است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۴۵ ـ ۴۶.</ref>
دین امری فطری است و ریشه در نهاد آدمی دارد.<ref>سید مرتضی، أمالی، ۲/۸۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۳۸۹.</ref> همه ادیان به هر بیانی که باشد در این امر اتفاق نظر دارند که انسان در ذات خود مستقل نیست و زندگی او به صورت اساسی به موجودی که علت ایجاد عالم و آفریننده آن است یا قوای موجود در طبیعت، وابسته است.<ref>ناس، ۳.</ref> از این جهت در طول تاریخ در تمامی فرهنگ‌ها و [[اقوام]] مختلف شکلی از دین وجود داشته‌است.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ۱/۸۴ ـ ۸۶.</ref> دین در تاریخ بشر دارای اهمیت زیادی است و در همه سرزمین‌ها تأثیر چشم‌گیری بر جوامع انسانی و رفتار و زندگی آنان داشته‌است و همواره در زندگی بشر یکی از عوامل تعیین‌کننده و نقش‌آفرین در تحولات فرهنگی و تکامل جامعه بوده‌است که همه ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده‌است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۴۵ ـ ۴۶.</ref>


از دیدگاه ادیان الهی، یکتاپرستی، نخستین دین و حضرت آدم(ع) نخستین پیامبر روی زمین بوده<ref>بغدادی، اصول الایمان، ۱۲۹.</ref> و شرک و بت‌پرستی پس از آن به وجود آمد؛ چنان‌که گروهی از افراد جاهل به منظور به دست آوردن حاجت‌های خود و دفع حوادث ناگوار در برابر اسباب این حوادث خضوع کردند و آنها را معبود خود گرفتند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۳۰ ـ ۳۱.</ref> ازجمله، آنان برای تقرب به خداوند بزرگ، ارواح مجردی را واسطه میان خود و خداوند می‌دانستند که به یکی از ستارگان تعلق داشت و بت‌هایی را به شکل هیاکل ستارگان می‌ساختند و آنها را می‌پرستیدند.<ref>ناس، ۱۹ ـ ۲۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۱۴ ـ ۱۵.</ref> بزرگ‌ترین ادیان در طول تاریخ، ادیان توحیدی و ابراهیمی‌اند که ریشه آنها در منطقه خاورمیانه بوده‌است، مانند یهود، مسیحیت و اسلام. ازجمله بزرگ‌ترین ادیان غیر توحیدی، هندو، بودیسم و شینتو هستند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶.</ref>
از دیدگاه ادیان الهی، یکتاپرستی، نخستین دین و حضرت آدم(ع) نخستین پیامبر روی زمین بوده<ref>بغدادی، اصول الایمان، ۱۲۹.</ref> و شرک و بت‌پرستی پس از آن به وجود آمد؛ چنان‌که گروهی از افراد جاهل به منظور به دست آوردن حاجت‌های خود و دفع حوادث ناگوار در برابر اسباب این حوادث خضوع کردند و آنها را معبود خود گرفتند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۳۰ ـ ۳۱.</ref> ازجمله، آنان برای تقرب به خداوند بزرگ، ارواح مجردی را واسطه میان خود و خداوند می‌دانستند که به یکی از ستارگان تعلق داشت و بت‌هایی را به شکل هیاکل ستارگان می‌ساختند و آنها را می‌پرستیدند.<ref>ناس، ۱۹ ـ ۲۰؛ امام‌خمینی، کشف اسرار، ۱۴ ـ ۱۵.</ref> بزرگ‌ترین ادیان در طول تاریخ، ادیان توحیدی و ابراهیمی‌اند که ریشه آنها در منطقه خاورمیانه بوده‌است، مانند [[یهود]]، [[مسیحیت]] و [[اسلام]]. ازجمله بزرگ‌ترین ادیان غیر توحیدی، هندو، بودیسم و شینتو هستند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶.</ref>


در اسلام اصل ادیان الهی تأیید شده‌است و [[قرآن|قرآن کریم]] در مواضعی با بیان عقاید این ادیان و شرایع چون شریعت نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) به بررسی و تطبیق میان عقاید مختلف پرداخته‌است؛<ref>بقره، ۱۳۲؛ آل عمران، ۶۷؛ احزاب، ۷.</ref> البته قرآن کریم از شریعت‌های مختلف الهی یاد می‌کند و از آنها به عنوان ادیان نام نمی‌برد و این فرهنگ خاص قرآن است که اصول دعوت همه انبیای الهی را یکی می‌داند و آن دین، واحد است و تنها دعوت انبیا(ع) در مسائل فرعی و بر اساس اقتضای زمان و محیط با یکدیگر تفاوت داشته‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۷۸.</ref> در روایات نیز آموزه‌های متعددی از ادیان دیگر، مانند عقاید و برخی توصیه‌های اخلاقی انبیای الهی بیان شده‌است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۲۴۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۷.</ref>
در اسلام اصل ادیان الهی تأیید شده‌است و [[قرآن|قرآن کریم]] در مواضعی با بیان عقاید این ادیان و شرایع چون شریعت نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) به بررسی و تطبیق میان عقاید مختلف پرداخته‌است؛<ref>بقره، ۱۳۲؛ آل عمران، ۶۷؛ احزاب، ۷.</ref> البته [[قرآن کریم]] از شریعت‌های مختلف الهی یاد می‌کند و از آنها به عنوان ادیان نام نمی‌برد و این فرهنگ خاص قرآن است که اصول دعوت همه [[انبیای الهی]] را یکی می‌داند و آن دین، واحد است و تنها دعوت انبیا(ع) در مسائل فرعی و بر اساس اقتضای زمان و محیط با یکدیگر تفاوت داشته‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۷۸.</ref> در روایات نیز آموزه‌های متعددی از ادیان دیگر، مانند عقاید و برخی توصیه‌های اخلاقی انبیای الهی بیان شده‌است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۲۴۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۷.</ref>


متکلمان اسلامی در آثار خود به بررسی عقاید و فرقه‌های ادیان الهی پرداخته‌اند.<ref>فخر رازی، اعتقادات، ۹۳ ـ ۱۰۲؛ فاضل مقداد، ۶۷.</ref> شناخت تطبیقی ادیان و رویکرد نقد تاریخی و نگارش ردیه بر دیگر ادیان و مذاهب، سابقه طولانی دارد. از قرن دوم هجری با ترجمه کتاب‌های فراوان از ادیان دیگر، متکلمان اسلامی مباحث فراوانی در اثبات حقانیت اسلام و رد مذاهب دیگر مطرح کردند و کتاب‌هایی در زمینه‌های دین‌شناسی تطبیقی نگاشتند.<ref>← ابن‌ندیم، الفهرست، ۳۲ ـ ۳۶ و ۲۴۵ ـ ۴۴۱؛ مشکور، مقدمه، ۱۷.</ref> از نخستین کسانی که به بحث تطبیقی ادیان پرداخته علی‌بن‌الحسین مسعودی (م۳۳۴ق) در کتاب الابانة عن اصول الدیانه و محمدبن‌حسن نوبختی (م۳۱۰) در کتاب الآراء و الدیانات است. عارفان نیز در بحث از دین به حقیقت آن پرداخته‌اند و حقیقت ادیان را واحد می‌دانند.<ref>ترمذی، کیفیة السلوک الی رب العالمین، ۲۸؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۵.</ref>
متکلمان اسلامی در آثار خود به بررسی عقاید و فرقه‌های ادیان الهی پرداخته‌اند.<ref>فخر رازی، اعتقادات، ۹۳ ـ ۱۰۲؛ فاضل مقداد، ۶۷.</ref> شناخت تطبیقی ادیان و رویکرد نقد تاریخی و نگارش ردیه بر دیگر ادیان و مذاهب، سابقه طولانی دارد. از قرن دوم هجری با ترجمه کتاب‌های فراوان از ادیان دیگر، متکلمان اسلامی مباحث فراوانی در اثبات حقانیت اسلام و رد مذاهب دیگر مطرح کردند و کتاب‌هایی در زمینه‌های دین‌شناسی تطبیقی نگاشتند.<ref>← ابن‌ندیم، الفهرست، ۳۲ ـ ۳۶ و ۲۴۵ ـ ۴۴۱؛ مشکور، مقدمه، ۱۷.</ref> از نخستین کسانی که به بحث تطبیقی ادیان پرداخته علی‌بن‌الحسین مسعودی (م۳۳۴ق) در کتاب الابانة عن اصول الدیانه و محمدبن‌حسن نوبختی (م۳۱۰) در کتاب الآراء و الدیانات است. [[عارفان]] نیز در بحث از دین به حقیقت آن پرداخته‌اند و حقیقت ادیان را واحد می‌دانند.<ref>ترمذی، کیفیة السلوک الی رب العالمین، ۲۸؛ ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۵.</ref>


[[امام‌خمینی]] با شناختی جامع از دین و با نگاهی عقلانی ـ عرفانی به آن و با درکی تاریخی از نیازها و تحولات جامعه و الزامات زمان خود، به احیای نگرش دینی در تمام ابعاد حیات انسانی پرداخته‌است. بر همین مبنا می‌توان او را متفکری جامع دانست که دین را با نگرشی عقلانی و شهودی مطرح کرده‌است.<ref>← صحیفه، ۲۱/۲۲۳ ـ ۲۲۵ و ۳۹۴ ـ ۴۰۰.</ref> ایشان در تبیین مبانی و حقایق دینی کتاب‌های متعددی نوشته‌است؛ ازجمله در خصوص دفاع از حریم دین و پاسخ به شبهاتی که در زمینه دین مطرح شده بود، کتاب کشف اسرار را نگاشت. ایشان در آثار خود به ابعاد سیاسی ـ اجتماعی دین<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۳۳ و ‏۱۱/۴۶۲ ـ ۴۶۳.</ref> و طرح نظریه حکومت دینی و حکومت اسلامی با عنوان«ولایت فقیه»<ref>امام‌خمینی، کتاب البیع، ۲/۶۱۵؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۰ ـ ۷۰.</ref> پرداخته‌است و در پیام به میخائیل گورباچف<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۲۰ ـ ۲۲۶.</ref> و در وصیت‌نامه الهی‌سیاسی خود در شناخت دین به ابعاد اجتماعی، فلسفی و شهودی دین توجه داشته‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/ ۳۹۳ ـ ۴۰۷.</ref> ایشان افزون بر تبیین دین، در ناحیه عمل نیز حکومتی دینی را در جامعه برپا کرد و رهبری حکومت اسلامی را بر پایه دین نهاد. {{ببینید|حکومت اسلامی}}
[[امام‌خمینی]] با شناختی جامع از دین و با نگاهی عقلانی ـ عرفانی به آن و با درکی تاریخی از نیازها و تحولات جامعه و الزامات زمان خود، به احیای نگرش دینی در تمام ابعاد حیات انسانی پرداخته‌است. بر همین مبنا می‌توان او را متفکری جامع دانست که دین را با نگرشی عقلانی و شهودی مطرح کرده‌است.<ref>← صحیفه، ۲۱/۲۲۳ ـ ۲۲۵ و ۳۹۴ ـ ۴۰۰.</ref> ایشان در تبیین مبانی و حقایق دینی کتاب‌های متعددی نوشته‌است؛ ازجمله در خصوص دفاع از حریم دین و پاسخ به شبهاتی که در زمینه دین مطرح شده بود، [[کشف اسرار (کتاب)|کتاب کشف اسرار]] را نگاشت. ایشان در آثار خود به ابعاد سیاسی ـ اجتماعی دین<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۳۳۳ و ‏۱۱/۴۶۲ ـ ۴۶۳.</ref> و طرح نظریه حکومت دینی و [[حکومت اسلامی]] با عنوان«ولایت فقیه»<ref>امام‌خمینی، کتاب البیع، ۲/۶۱۵؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۰ ـ ۷۰.</ref> پرداخته‌است و در پیام به [[میخائیل گورباچف]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۲۰ ـ ۲۲۶.</ref> و در [[وصیت‌نامه امام‌خمینی|وصیت‌نامه الهی‌سیاسی]] خود در شناخت دین به ابعاد اجتماعی، فلسفی و شهودی دین توجه داشته‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/ ۳۹۳ ـ ۴۰۷.</ref> ایشان افزون بر تبیین دین، در ناحیه عمل نیز حکومتی دینی را در جامعه برپا کرد و رهبری حکومت اسلامی را بر پایه دین نهاد. {{ببینید|حکومت اسلامی}}


== حقیقت دین ==
== حقیقت دین ==
دین از دیدگاه اندیشمندان اسلامی یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که هدف آن کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی و روش‌ها، و بایدها و نبایدها، وسیله‌ها، نیازها و درمان‌ها و مسئولیت‌ها مشخص شده‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۵۷.</ref> دین روش ویژه‌ای برای چگونگی زندگی بشر دارد که مصالح دنیوی انسان را در جهت کمال اخروی و حیات ابدی او برآورده می‌سازد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۳۰.</ref> ریشه ادیان آسمانی وحی است که از طریق [[پیامبران(ع)]] به بشر رسیده‌است و مجموعه‌ای از معارف مربوط به مبداء و معاد و قوانین عبادی و اجتماعی را بیان کرده‌است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۴۲۴.</ref>
دین از دیدگاه اندیشمندان اسلامی یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که هدف آن کمال انسان و تأمین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی و روش‌ها، و بایدها و نبایدها، وسیله‌ها، نیازها و درمان‌ها و مسئولیت‌ها مشخص شده‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۵۷.</ref> دین روش ویژه‌ای برای چگونگی زندگی بشر دارد که مصالح دنیوی انسان را در جهت کمال اخروی و حیات ابدی او برآورده می‌سازد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۳۰.</ref> ریشه ادیان آسمانی وحی است که از طریق [[پیامبران(ع)]] به بشر رسیده‌است و مجموعه‌ای از معارف مربوط به مبداء و [[معاد]] و قوانین عبادی و اجتماعی را بیان کرده‌است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱/۴۲۴.</ref>


دین‌شناسان مسلمان، غالباً از منظر درون‌دینی و کلامی به تعریف دین پرداخته‌اند؛ در حالی‌که دین‌شناسان غربی غالباً با نگاهی برون‌دینی آن را تعریف کرده‌اند؛ از این‌رو تعریف دین در آثار آنان گرفتار پراکندگی و گوناگونی است. برخی اندیشمندان غربی دین را مجموعه‌ای از باورها و اعمال انسان می‌دانند که اعتقاد به موجودی ماورای طبیعی دارند؛<ref>← رودریکس و هاردینگ، درسنامه دین‌شناسی، ۳۴.</ref> چنان‌که برخی دین را مجموعه‌ای از اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و اجتماعی انسان شمرده‌اند که بر محور حقیقت غایی سامان یافته‌است. این حقیقت را می‌توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر، واحد یا متکثر، متشخص یا نامتشخص، الهی یا غیر الهی و نظایر آن تقسیم کرد.<ref>پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۲۱ ـ ۲۰.</ref>
دین‌شناسان مسلمان، غالباً از منظر درون‌دینی و کلامی به تعریف دین پرداخته‌اند؛ در حالی‌که دین‌شناسان غربی غالباً با نگاهی برون‌دینی آن را تعریف کرده‌اند؛ از این‌رو تعریف دین در آثار آنان گرفتار پراکندگی و گوناگونی است. برخی اندیشمندان غربی دین را مجموعه‌ای از باورها و اعمال انسان می‌دانند که اعتقاد به موجودی ماورای طبیعی دارند؛<ref>← رودریکس و هاردینگ، درسنامه دین‌شناسی، ۳۴.</ref> چنان‌که برخی دین را مجموعه‌ای از اعتقادات، اعمال و احساسات فردی و اجتماعی انسان شمرده‌اند که بر محور حقیقت غایی سامان یافته‌است. این حقیقت را می‌توان بر حسب تفاوت ادیان با یکدیگر، واحد یا متکثر، متشخص یا نامتشخص، الهی یا غیر الهی و نظایر آن تقسیم کرد.<ref>پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۲۱ ـ ۲۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] دین را مجموعه قوانین و دستورهایی می‌داند که خداوند تشریع کرده‌است تا راه‌های هدایت را به انسان بفهماند و آنها را تحت نظم و انتظام درآورد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱.</ref> این دستورها برای آسایش و سعادت انسان است و وظیفه انسان‌سازی و پرورش انسان در همه ابعاد وجودی او را بر عهده دارد، به‌خلاف ادیان غیر توحیدی که تمام تلاششان حفظ نظم دنیوی بشر است و به جهات معنوی کاری ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref> به اعتقاد ایشان دین امری جامع و کامل است که به همه ابعاد زندگی بشر کار دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۸.</ref> از این جهت ایشان معتقد است دین در تمامی ابعاد زندگی انسان تأثیرگذار است و می‌تواند در متن اداره جامعه وارد شود و آن را به پیشرفت برساند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref> ایشان تأکید کرده‌است ماهیت دین، بر پایه توحید استوار است و توحید اساس دین و معارف آن را تشکیل می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۴۹؛ حدیث جنود، ۸۹.</ref> به نظر ایشان دین را دارای مراتبی است و کامل‌ترین آن، دین اسلام است که مشتمل بر حقایق و معارفی است که در ادیان دیگر یافت نمی‌شود، مانند لطایف توحید و تجرید؛<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۱۱۲.</ref> البته با آمدن دین کامل، پیروی از ادیان گذشته جایز نیست.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲.</ref> امام‌خمینی [[شیعه|مذهب شیعه]] را اصل حقیقت اسلام می‌داند که دارای عالی‌ترین منابع معرفت دینی است و از دو منبع وحی و ولایت استفاده می‌کند؛ در حالی‌که مذاهب دیگر منبع ولایت را ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۱۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] دین را مجموعه قوانین و دستورهایی می‌داند که خداوند تشریع کرده‌است تا راه‌های هدایت را به انسان بفهماند و آنها را تحت نظم و انتظام درآورد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۰۱.</ref> این دستورها برای آسایش و سعادت انسان است و وظیفه انسان‌سازی و پرورش انسان در همه ابعاد وجودی او را بر عهده دارد، به‌خلاف ادیان غیر توحیدی که تمام تلاششان حفظ نظم دنیوی بشر است و به جهات معنوی کاری ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۷ ـ ۲۸۸.</ref> به اعتقاد ایشان دین امری جامع و کامل است که به همه ابعاد زندگی بشر کار دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۸.</ref> از این جهت ایشان معتقد است دین در تمامی ابعاد زندگی انسان تأثیرگذار است و می‌تواند در متن اداره جامعه وارد شود و آن را به پیشرفت برساند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref> ایشان تأکید کرده‌است ماهیت دین، بر پایه توحید استوار است و توحید اساس دین و معارف آن را تشکیل می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۴۹؛ حدیث جنود، ۸۹.</ref> به نظر ایشان دین را دارای مراتبی است و کامل‌ترین آن، دین اسلام است که مشتمل بر حقایق و معارفی است که در ادیان دیگر یافت نمی‌شود، مانند لطایف توحید و تجرید؛<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۱۱۲.</ref> البته با آمدن دین کامل، پیروی از ادیان گذشته جایز نیست.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲.</ref> امام‌خمینی [[شیعه|مذهب شیعه]] را اصل حقیقت اسلام می‌داند که دارای عالی‌ترین منابع معرفت دینی است و از دو منبع [[وحی]] و [[خلافت و ولایت|ولایت]] استفاده می‌کند؛ در حالی‌که مذاهب دیگر منبع ولایت را ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۱۰.</ref>
== ضرورت دین ==
== ضرورت دین ==
انسان به حسب طبیعت خود موجودی مدنی و اجتماعی است و معاش و زندگانی او در تعامل و تبادل با انسان‌های دیگر امکان‌پذیر است. از این جهت در این تعامل نیاز به قانونی دارد تا هرج و مرج پیش نیاید؛ زیرا هر انسانی به دنبال منافع و شهوات خود است و این سبب ظلم و تعدی بر حقوق دیگران می‌شود. این قانون باید قانونی کلی و قابل اجرا باشد و کسی آن را وضع کند که همه افراد از آن اطاعت کنند و مستحق اطاعت باشد. این قانون، دین و شارع آن حق‌تعالی است؛<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۴.</ref> افزون بر اینکه انسان به شهادت تجربه و برهان، قابلیت و استعداد رسیدن به کمالات را داراست. خدای متعال نیز در رساندن فیض و بخشش عطایا کوتاهی ندارد و بر حسب استعداد هر انسان، کمالات مناسبی به او عطا می‌کند تا استعدادش به فعلیت برسد؛ بنابراین باید آیینی باشد که مردم را با وعد و وعید و ترس و نوید، به سعادت و جستجوی کمال راهنمایی کند و آن «دین» است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۳۰ ـ ۱۳۱.</ref> بر این اساس دین تأمین‌کننده نیازهای بشری است و جایگزینی هم ندارد. این تصور که با تمدن و پیشرفت، دیگر جایی برای دین نیست، امری نادرست است؛ زیرا امروزه این حقیقت آشکار شده‌است که پیشرفت علم و تمدن، نیاز بشر را به دین برای ساماندهی یک زندگی مطلوب رفع نمی‌کند؛ بنابراین بشر هم از لحاظ فردی و هم از لحاظ اجتماعی نیازمند دین است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۳۹۸.</ref>
انسان به حسب طبیعت خود موجودی مدنی و اجتماعی است و معاش و زندگانی او در تعامل و تبادل با انسان‌های دیگر امکان‌پذیر است. از این جهت در این تعامل نیاز به قانونی دارد تا هرج و مرج پیش نیاید؛ زیرا هر انسانی به دنبال منافع و [[شهوات]] خود است و این سبب [[ظلم]] و تعدی بر حقوق دیگران می‌شود. این قانون باید قانونی کلی و قابل اجرا باشد و کسی آن را وضع کند که همه افراد از آن اطاعت کنند و مستحق اطاعت باشد. این قانون، دین و شارع آن حق‌تعالی است؛<ref>ابن‌سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۴۴.</ref> افزون بر اینکه انسان به شهادت تجربه و برهان، قابلیت و استعداد رسیدن به کمالات را داراست. خدای متعال نیز در رساندن فیض و بخشش عطایا کوتاهی ندارد و بر حسب استعداد هر انسان، کمالات مناسبی به او عطا می‌کند تا استعدادش به فعلیت برسد؛ بنابراین باید آیینی باشد که مردم را با وعد و وعید و ترس و نوید، به سعادت و جستجوی کمال راهنمایی کند و آن «دین» است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۲/۱۳۰ ـ ۱۳۱.</ref> بر این اساس دین تأمین‌کننده نیازهای بشری است و جایگزینی هم ندارد. این تصور که با تمدن و پیشرفت، دیگر جایی برای دین نیست، امری نادرست است؛ زیرا امروزه این حقیقت آشکار شده‌است که پیشرفت [[علم]] و [[تمدن]]، نیاز بشر را به دین برای ساماندهی یک زندگی مطلوب رفع نمی‌کند؛ بنابراین بشر هم از لحاظ فردی و هم از لحاظ اجتماعی نیازمند دین است.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۳/۳۹۸.</ref>


به اعتقاد [[امام‌خمینی]] انسان برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، نیاز به قوانینی دارد که او را به این هدف برساند و این [[سعادت و شقاوت|سعادت]] از راه قوانین بشری به دست نمی‌آید؛ زیرا غایت قوانین بشری نظم و انضباط و رفع هرج و مرج در حیات بشری است و برای انسانیت انسان و کمال و صفای او برنامه‌ای ندارند؛ ولی ادیان الهی، سعادت فردی و اجتماعی و سعادت دنیوی و اخروی او را تأمین می‌کنند<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۳/۳۴۶.</ref> و از آنجا که انسان دارای درجات و مراتبی است که از عالم طبیعت تا اتصال به عالم الوهیت امتداد دارد، قانون‌گذار باید کسی باشد که به این درجات وجودی مطلع باشد و بتواند برای همه این درجات و ابعاد وجودی انسان قانون وضع کند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۷۵.</ref> همچنین قانون‌گذار باید از محدودیت‌های بشری و طلب نفع و شهوت‌ها برکنار باشد و حق خالقیت و مالکیت بر بندگان داشته باشد تا به حکم عقل قانون او نافذ و واجب‌الاطاعه باشد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۸۹ ـ ۲۹۱.</ref> افزون بر اینکه قوانین بشری نمی‌توانند به‌تنهایی نظم و حقوق بشر را حفظ کنند، مگر اینکه مجریان و حاکمان در جامعه به یک قدرت الهی معتقد باشند و خود را در مقابل آن مسئول بدانند و اگر ترس از مسئولیت روز جزا نباشد، بشر به هرج و مرج کشیده می‌شود و آنچه طبع سرکش انسان را کنترل می‌کند، دین است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۲.</ref>
به اعتقاد [[امام‌خمینی]] انسان برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، نیاز به قوانینی دارد که او را به این هدف برساند و این [[سعادت و شقاوت|سعادت]] از راه قوانین بشری به دست نمی‌آید؛ زیرا غایت قوانین بشری نظم و انضباط و رفع هرج و مرج در حیات بشری است و برای انسانیت انسان و کمال و صفای او برنامه‌ای ندارند؛ ولی ادیان الهی، سعادت فردی و اجتماعی و سعادت دنیوی و اخروی او را تأمین می‌کنند<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۳/۳۴۶.</ref> و از آنجا که انسان دارای درجات و مراتبی است که از عالم طبیعت تا اتصال به عالم الوهیت امتداد دارد، قانون‌گذار باید کسی باشد که به این درجات وجودی مطلع باشد و بتواند برای همه این درجات و ابعاد وجودی انسان قانون وضع کند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۷۵.</ref> همچنین قانون‌گذار باید از محدودیت‌های بشری و طلب نفع و شهوت‌ها برکنار باشد و حق خالقیت و مالکیت بر بندگان داشته باشد تا به حکم عقل قانون او نافذ و واجب‌الاطاعه باشد.<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۸۹ ـ ۲۹۱.</ref> افزون بر اینکه قوانین بشری نمی‌توانند به‌تنهایی نظم و [[حقوق بشر]] را حفظ کنند، مگر اینکه مجریان و حاکمان در جامعه به یک قدرت الهی معتقد باشند و خود را در مقابل آن مسئول بدانند و اگر ترس از مسئولیت روز جزا نباشد، بشر به هرج و مرج کشیده می‌شود و آنچه طبع سرکش انسان را کنترل می‌کند، دین است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۲.</ref>


== خاستگاه دین ==
== خاستگاه دین ==
اندیشمندان با گرایش‌های دینی و غیر دینی به خاستگاه دین پرداخته‌اند و آرای مختلفی درباره آن مطرح کرده‌اند. اندیشمندان الهی منشأ دین را امری الهی و وحیانی می‌دانند که ریشه در فطرت انسان دارد.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۶۵؛ طباطبایی، المیزان، ۶/۱۴۹؛ حائری، ۳۴۹ ـ ۳۵۰.</ref> [[امام‌خمینی]] معتقد است از منظر جهان‌بینی توحیدی، پیدایش انسان با دین‌ورزی همراه است و اصولاً دین در فطرت آدمی ریشه دارد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵۸ و ‏۱۶/۲۲۱.</ref> زیرا انسان بر اساس فطرت خود طالب کمال مطلق است و اگر انسان به دنبال لذت‌ها و جمال دنیوی می‌رود، به جهت خطای در تطبیق است و در تشخیص کمال مطلق به خطا رفته‌است،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۷.</ref> وگرنه عشق جبلّی انسان متوجه محبوب مطلق است؛ بنابراین فطرت انسان خداجوست و احکام فطرت از اموری است که هیچ‌یک از افراد بشر در آن اختلاف ندارند. اگرچه بعضی از آن غافل‌اند، با تذکر و تنبه آن را تصدیق می‌کنند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۱.</ref> و گرایش غربیان به مذهب در عصر حاضر از این‌رو است که آنان از پیشروی‌های مادی سرخورده شده‌اند و در تشخیص آن کمال مطلق به اشتباه رفته‌اند و دریافته‌اند که این پیشرفت‌ها، چیزی نیست که برای بشر آرامش بیاورد، بلکه زندگی آنان را به نوعی تباه کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴.</ref>
اندیشمندان با گرایش‌های دینی و غیر دینی به خاستگاه دین پرداخته‌اند و آرای مختلفی درباره آن مطرح کرده‌اند. اندیشمندان الهی منشأ دین را امری الهی و وحیانی می‌دانند که ریشه در [[فطرت|فطرت انسان]] دارد.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۶۵؛ طباطبایی، المیزان، ۶/۱۴۹؛ حائری، ۳۴۹ ـ ۳۵۰.</ref> [[امام‌خمینی]] معتقد است از منظر جهان‌بینی توحیدی، پیدایش انسان با دین‌ورزی همراه است و اصولاً دین در فطرت آدمی ریشه دارد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۵۸ و ‏۱۶/۲۲۱.</ref> زیرا انسان بر اساس فطرت خود طالب کمال مطلق است و اگر انسان به دنبال لذت‌ها و جمال دنیوی می‌رود، به جهت خطای در تطبیق است و در تشخیص کمال مطلق به خطا رفته‌است،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۲۷.</ref> وگرنه عشق جبلّی انسان متوجه محبوب مطلق است؛ بنابراین فطرت انسان خداجوست و احکام فطرت از اموری است که هیچ‌یک از افراد بشر در آن اختلاف ندارند. اگرچه بعضی از آن غافل‌اند، با تذکر و تنبه آن را تصدیق می‌کنند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۱.</ref> و گرایش غربیان به مذهب در عصر حاضر از این‌رو است که آنان از پیشروی‌های مادی سرخورده شده‌اند و در تشخیص آن کمال مطلق به اشتباه رفته‌اند و دریافته‌اند که این پیشرفت‌ها، چیزی نیست که برای بشر آرامش بیاورد، بلکه زندگی آنان را به نوعی تباه کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴.</ref>


اندیشمندان غیر الهی که برای باورهای دینی اصالت قائل نیستند، برخی خاستگاه پیدایش دین را توهمات و تخیلات بشر، جهل بشر به حوادث و رخدادهای عالم ماده یا خود و بیگانگی انسان از خود و داشته‌های خود دانسته‌اند و برخی نیز دین را ناشی از گذار جامعه از شکل اولیه و تضاد طبقاتی دانسته‌اند و معتقدند دین ساخته طبقات حاکم است.<ref>← الیاده، دین‌پژوهی، ۱۳۶ و ۱۶۲؛ ← مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۷۲ و ۳/۳۹۰، ۵۵۸.</ref>
اندیشمندان غیر الهی که برای باورهای دینی اصالت قائل نیستند، برخی خاستگاه پیدایش دین را توهمات و تخیلات بشر، جهل بشر به حوادث و رخدادهای عالم ماده یا خود و بیگانگی انسان از خود و داشته‌های خود دانسته‌اند و برخی نیز دین را ناشی از گذار جامعه از شکل اولیه و تضاد طبقاتی دانسته‌اند و معتقدند دین ساخته طبقات حاکم است.<ref>← الیاده، دین‌پژوهی، ۱۳۶ و ۱۶۲؛ ← مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲/۱۷۲ و ۳/۳۹۰، ۵۵۸.</ref>


[[امام‌خمینی]] با تأکید بر نادرستی این نظریه که دین را حاکمان تأسیس کرده‌اند تا مردم را غافل از اعمال و غارتگری‌های خود نگه دارند، خاطرنشان کرده‌است تاریخ درباره انبیا(ع) برخلاف آن گواهی می‌دهد؛ چنان‌که حضرت موسی(ع) بنی‌اسرائیل را علیه فرعون تجهیز کرد و حکومت او را ساقط ساخت. پیامبر اسلام(ص) نیز در برابر ثروتمندان و اشراف قریش ایستاد و مبارزه کرد و افرادی که در مدینه به همراه ایشان بودند، افراد بی‌بضاعت و فقیر جامعه بودند و پیامبر(ص) آنان را علیه قریش بسیج کرد و این نشان می‌دهد ادیان الهی در طول تاریخ در مقابل ظالمان و زورگویان بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۵۶ ـ ۴۵۷.</ref>
[[امام‌خمینی]] با تأکید بر نادرستی این نظریه که دین را حاکمان تأسیس کرده‌اند تا مردم را غافل از اعمال و غارتگری‌های خود نگه دارند، خاطرنشان کرده‌است تاریخ درباره انبیا(ع) برخلاف آن گواهی می‌دهد؛ چنان‌که [[حضرت موسی(ع)]] بنی‌اسرائیل را علیه فرعون تجهیز کرد و حکومت او را ساقط ساخت. پیامبر اسلام(ص) نیز در برابر ثروتمندان و اشراف قریش ایستاد و مبارزه کرد و افرادی که در مدینه به همراه ایشان بودند، افراد بی‌بضاعت و فقیر جامعه بودند و [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] آنان را علیه قریش بسیج کرد و این نشان می‌دهد ادیان الهی در طول تاریخ در مقابل ظالمان و زورگویان بوده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۵۶ ـ ۴۵۷.</ref>


==اقسام ادیان==
==اقسام ادیان==
ادیان از جنبه‌های مختلف دسته‌بندی شده‌اند، مانند ادیان شرقی و غربی، ادیان ابتدایی و پیشرفته و ادیان سامی، آریایی و خاور دور. همچنین ادیان به دو قسم توحیدی و غیر توحیدی تقسیم می‌شوند. مجموعه ادیان توحیدی شامل یهودیت، مسیحیت و اسلام و نیز (طبق یک نظر) زرتشت است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> که در آموزه‌های خود به سه اصل توحید، [[نبوت]] و [[معاد]] قائل‌اند؛ ولی ادیان غیر توحیدی مانند ادیان هندوئیسم، بودیسم و شینتو هیچ‌یک از این سه اصل را قبول ندارند و در مقابل توحید، به چندگانه‌پرستی و شرک و در مقابل نبوت به حکمت و در مقابل معاد قائل به تناسخ‌اند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۳۸ ـ ۳۹، ۴۷ و ۵۸.</ref> پیروان ادیان توحیدی غیر از [[اسلام]] که صاحب کتاب‌اند، اهل کتاب خوانده می‌شوند.<ref>طوسی، المبسوط، ۴/۲۱۰؛ حلی، تحریر الاحکام، ۲/۱۹۹.</ref> این اصطلاح فقهی برای نخستین بار و به فراوانی در قرآن آمده‌است. این گروه در بسیاری موارد در مقابل مشرکان ذکر شده‌اند.<ref>حجّتی، ۳۱.</ref> امام‌خمینی با تقسیم ادیان به توحیدی و غیر توحیدی، از ادیان یهودیت، مسیحیت، و زرتشت و عقاید آنان بحث کرده‌است. قرآن کریم با تأیید ادیان توحیدی و فرستادن [[پیامبران(ع)|انبیایی]] همچون ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع)<ref>بقره، ۱۳۶؛ احزاب، ۷.</ref> به تحریف بعضی از حقایق و معارف در این ادیان به دست پیروانشان اشاره کرده‌است.<ref>بقره، ۷۵؛ آل عمران، ۷۰ ـ ۷۱؛ توبه، ۳۰.</ref> دین اسلام به پیروان ادیان آسمانی به دیده احترام می‌نگرد<ref>آل عمران، ۶۴ و ۱۱۳؛ مائده، ۶۵.</ref> و به آنان اجازه داده‌است با پیمان اهل ذمه در سرزمین اسلامی زندگی کنند.<ref>نجفی، ۲۱/۲۹۴؛ طنطاوی، ۴/۱۶۱ و ۶/۲۵۵.</ref> {{ببینید|اهل کتاب(۱)}}
ادیان از جنبه‌های مختلف دسته‌بندی شده‌اند، مانند ادیان شرقی و غربی، ادیان ابتدایی و پیشرفته و ادیان سامی، آریایی و خاور دور. همچنین ادیان به دو قسم توحیدی و غیر توحیدی تقسیم می‌شوند. مجموعه ادیان توحیدی شامل [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و [[اسلام]] و نیز (طبق یک نظر) زرتشت است<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶ ـ ۱۷.</ref> که در آموزه‌های خود به سه اصل توحید، [[نبوت]] و [[معاد]] قائل‌اند؛ ولی ادیان غیر توحیدی مانند ادیان هندوئیسم، بودیسم و شینتو هیچ‌یک از این سه اصل را قبول ندارند و در مقابل توحید، به چندگانه‌پرستی و شرک و در مقابل نبوت به حکمت و در مقابل معاد قائل به تناسخ‌اند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۳۸ ـ ۳۹، ۴۷ و ۵۸.</ref> پیروان ادیان توحیدی غیر از [[اسلام]] که صاحب کتاب‌اند، [[اهل کتاب (مصادیق)|اهل کتاب]] خوانده می‌شوند.<ref>طوسی، المبسوط، ۴/۲۱۰؛ حلی، تحریر الاحکام، ۲/۱۹۹.</ref> این اصطلاح فقهی برای نخستین بار و به فراوانی در قرآن آمده‌است. این گروه در بسیاری موارد در مقابل مشرکان ذکر شده‌اند.<ref>حجّتی، ۳۱.</ref> امام‌خمینی با تقسیم ادیان به توحیدی و غیر توحیدی، از ادیان یهودیت، مسیحیت، و زرتشت و عقاید آنان بحث کرده‌است. قرآن کریم با تأیید ادیان توحیدی و فرستادن [[پیامبران(ع)|انبیایی]] همچون ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع)<ref>بقره، ۱۳۶؛ احزاب، ۷.</ref> به تحریف بعضی از حقایق و معارف در این ادیان به دست پیروانشان اشاره کرده‌است.<ref>بقره، ۷۵؛ آل عمران، ۷۰ ـ ۷۱؛ توبه، ۳۰.</ref> دین اسلام به پیروان ادیان آسمانی به دیده احترام می‌نگرد<ref>آل عمران، ۶۴ و ۱۱۳؛ مائده، ۶۵.</ref> و به آنان اجازه داده‌است با پیمان اهل ذمه در سرزمین اسلامی زندگی کنند.<ref>نجفی، ۲۱/۲۹۴؛ طنطاوی، ۴/۱۶۱ و ۶/۲۵۵.</ref> {{ببینید|اهل کتاب(۱)}}


ادیان غیر توحیدی با وجود پراکندگی، در بعضی از باورها اشتراک دارند؛ مانند اعتقاد به شیء مقدس، اعتقاد به سحر و جادو و اعتقاد به قربانی (ناس، ۱۳ ـ ۲۲)؛ اما مشرکان در اصل اعتقاد به خدا یا خدایان بزرگ مشترک بودند و نخبگان آنان معتقد بودند خداوند بزرگ‌تر از آن است که انسان بتواند با او ارتباط داشته باشد. از این جهت در توجه و عبادت باید به واسطه‌ای که مورد عنایت اوست توجه کرد و او را عبادت کرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۶/۱۲۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> {{ببینید|شرک}} امام‌خمینی ادیان غیر توحیدی را که به دست بشر به وجود آمده‌اند، ادیان باطلی می‌داند که دارای وجه مشترکی‌اند و آن این است که هدف آنها ـ درصورتی که بنیان‌گذاران آنها افراد امین و دلسوزی باشند ـ تنها رفع نیازهای مادی و دنیوی مردم است و به روحانیت و باطن مردم توجهی ندارند و قوانین آنها در حدی است که نظام جامعه و نظام تجارت و معاش آنان مختل نشود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۱۱ ـ ۴۱۳.</ref> ایشان معتقد است تمام ادیان توحیدی بر اساس حقایق و معارف الهی نازل شده‌اند<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> و هدف همه آنها هدایت، تربیت و آسایش مردم است و برای انسان‌سازی آمده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۷.</ref> ایشان همواره به پیروان ادیان الهی با دیده احترام و تکریم نگریسته و بر حفظ حقوق آنان تأکید کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ۶/۴۶۱ ـ ۴۶۲ و ۱۸/۳۰۴.</ref>
ادیان غیر توحیدی با وجود پراکندگی، در بعضی از باورها اشتراک دارند؛ مانند اعتقاد به شیء مقدس، اعتقاد به سحر و جادو و اعتقاد به قربانی<ref>(ناس، ۱۳ ـ ۲۲)</ref>؛ اما مشرکان در اصل اعتقاد به خدا یا خدایان بزرگ مشترک بودند و نخبگان آنان معتقد بودند خداوند بزرگ‌تر از آن است که انسان بتواند با او ارتباط داشته باشد. از این جهت در توجه و عبادت باید به واسطه‌ای که مورد عنایت اوست توجه کرد و او را عبادت کرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۶/۱۲۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> {{ببینید|شرک}} امام‌خمینی ادیان غیر توحیدی را که به دست بشر به وجود آمده‌اند، ادیان باطلی می‌داند که دارای وجه مشترکی‌اند و آن این است که هدف آنها ـ درصورتی که بنیان‌گذاران آنها افراد امین و دلسوزی باشند ـ تنها رفع نیازهای مادی و دنیوی مردم است و به روحانیت و باطن مردم توجهی ندارند و قوانین آنها در حدی است که نظام جامعه و نظام تجارت و معاش آنان مختل نشود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۱۱ ـ ۴۱۳.</ref> ایشان معتقد است تمام ادیان توحیدی بر اساس حقایق و معارف الهی نازل شده‌اند<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۱.</ref> و هدف همه آنها [[هدایت]]، [[تربیت]] و آسایش مردم است و برای انسان‌سازی آمده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۷.</ref> ایشان همواره به پیروان ادیان الهی با دیده احترام و تکریم نگریسته و بر حفظ حقوق آنان تأکید کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ۶/۴۶۱ ـ ۴۶۲ و ۱۸/۳۰۴.</ref>


== هندسه و نظام کلی شناخت دین ==
== هندسه و نظام کلی شناخت دین ==
برای شناخت دین به عنوان یک نظام جامع راه و رسم زندگی و اداره جامعه لازم است دین را در تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن ملاحظه کرد و دید جامعی از احکام و قوانین آن داشت تا بتوان مشکلات و تنگناهای موجود در جوامع اسلامی را حل کرد. امام‌خمینی با نگاه جامع خود به دین و فقه اسلامی، ابواب مختلف فقه را عنوان‌های پراکنده و غیر مرتبط نمی‌داند، بلکه معتقد است برای درک صحیح از دین باید آن را به صورت به‌هم‌پیوسته و مرتبط دید تا بتواند پاسخگوی حکومت اسلامی باشد.<ref>بیات، ۲۴ ـ ۲۶.</ref>
برای شناخت دین به عنوان یک نظام جامع راه و رسم زندگی و اداره جامعه لازم است دین را در تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و مانند آن ملاحظه کرد و دید جامعی از احکام و قوانین آن داشت تا بتوان مشکلات و تنگناهای موجود در جوامع اسلامی را حل کرد. [[امام‌خمینی]] با نگاه جامع خود به دین و [[فقه|فقه اسلامی]]، ابواب مختلف فقه را عنوان‌های پراکنده و غیر مرتبط نمی‌داند، بلکه معتقد است برای درک صحیح از دین باید آن را به صورت به‌هم‌پیوسته و مرتبط دید تا بتواند پاسخگوی حکومت اسلامی باشد.<ref>بیات، ۲۴ ـ ۲۶.</ref>


نگاه جامع امام‌خمینی در شناخت دین سبب شده‌است که ایشان به همه جنبه‌های دین توجه داشته باشد. ایشان در مسائل اعتقادی معتقد است ظهورات لفظی به تنهایی در این مسائل اعتبار و ارزش ندارند؛ از این جهت لفظ «یدُ اللَّهِ»<ref>فتح، ۱۰.</ref> را نمی‌توان به معنای ظاهری آن حمل کرد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۲/۳۴ ـ ۳۵.</ref> به اعتقاد ایشان اگرچه در شریعت، اسمای الهی توقیفی‌اند، اما این در مورد کسانی است که عقل آنان در مراحل وجود سیر نکرده باشد؛ ولی افرادی که به‌حدی از بصیرت و شهود رسیده‌اند که بتوانند در مراتب هستی وصفی که همسنگ وجود است بیابند، می‌توانند بر حق‌تعالی حمل کنند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۲/۳۴ ـ ۳۵.</ref> ایشان درباره احکام و قوانین و تزاحم میان آنها معتقد است زمان و مکان در استنباط صحیح از احکام اسلام مؤثر است و مسئله‌ای که در قدیم دارای حکمی بوده، ممکن است در روابط حاکم بر سیاست، اجتماع و اقتصاد یک نظام حکم جدیدی پیدا کند؛ به این معنا که با شناخت دقیق از روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به موضوع جدیدی تبدیل شود و حکم جدیدی پیدا کند. از این جهت استنباط چنین حکمی نیاز به آگاهی در مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد؛ زیرا فقه تئوری واقعی کامل اداره جامعه و انسان از آغاز تا انجام است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۸۹.</ref> به اعتقاد ایشان حکومت از احکام اولیه است و اگر اختیارات حاکم در چارچوب احکام فرعی شمرده شود، حکومت الهی بی‌معنا خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲ و ۴۵۷.</ref> ایشان در فرض مخالفت صریح حکم عقل با برخی احکام ظاهری و روایات، حکم عقل را مقدم می‌شمارد؛ چنان‌که در مسئله حیله‌های فرار از ربا حکم عقل به مفاسد ربا، مانند ظلم، تزلزل بازار و دیگر مفاسد را معیار تقدم حرمت بر جواز حیله‌های ربا می‌داند<ref>امام‌خمینی، کتاب البیع، ۲/۵۴۴)؛</ref> زیرا حلال‌شدن ربا با روش‌های ساده را نوعی تناقض یا بیهودگی در جعل و تشریع احکام است.<ref>امام‌خمینی، کتاب البیع، ۲/۵۴۵.</ref>
نگاه جامع امام‌خمینی در شناخت دین سبب شده‌است که ایشان به همه جنبه‌های دین توجه داشته باشد. ایشان در مسائل اعتقادی معتقد است ظهورات لفظی به تنهایی در این مسائل اعتبار و ارزش ندارند؛ از این جهت لفظ «یدُ اللَّهِ»<ref>فتح، ۱۰.</ref> را نمی‌توان به معنای ظاهری آن حمل کرد.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۲/۳۴ ـ ۳۵.</ref> به اعتقاد ایشان اگرچه در شریعت، اسمای الهی توقیفی‌اند، اما این در مورد کسانی است که عقل آنان در مراحل وجود سیر نکرده باشد؛ ولی افرادی که به‌حدی از بصیرت و [[کشف و شهود|شهود]] رسیده‌اند که بتوانند در مراتب هستی وصفی که همسنگ وجود است بیابند، می‌توانند بر حق‌تعالی حمل کنند.<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۲/۳۴ ـ ۳۵.</ref> ایشان درباره احکام و قوانین و تزاحم میان آنها معتقد است زمان و مکان در استنباط صحیح از احکام اسلام مؤثر است و مسئله‌ای که در قدیم دارای حکمی بوده، ممکن است در روابط حاکم بر سیاست، اجتماع و اقتصاد یک نظام حکم جدیدی پیدا کند؛ به این معنا که با شناخت دقیق از روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، به موضوع جدیدی تبدیل شود و حکم جدیدی پیدا کند. از این جهت استنباط چنین حکمی نیاز به آگاهی در مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد؛ زیرا فقه تئوری واقعی کامل اداره جامعه و انسان از آغاز تا انجام است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۸۹.</ref> به اعتقاد ایشان حکومت از احکام اولیه است و اگر اختیارات حاکم در چارچوب احکام فرعی شمرده شود، حکومت الهی بی‌معنا خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲ و ۴۵۷.</ref> ایشان در فرض مخالفت صریح حکم عقل با برخی احکام ظاهری و روایات، حکم عقل را مقدم می‌شمارد؛ چنان‌که در مسئله حیله‌های فرار از ربا حکم عقل به مفاسد ربا، مانند [[ظلم]]، تزلزل بازار و دیگر مفاسد را معیار تقدم حرمت بر جواز حیله‌های [[ربا]] می‌داند<ref>امام‌خمینی، کتاب البیع، ۲/۵۴۴)؛</ref> زیرا حلال‌شدن ربا با روش‌های ساده را نوعی تناقض یا بیهودگی در جعل و تشریع احکام است.<ref>امام‌خمینی، کتاب البیع، ۲/۵۴۵.</ref>


== راه‌ها و شرایط شناخت دین ==
== راه‌ها و شرایط شناخت دین ==
خط ۴۹: خط ۴۹:
[[امام‌خمینی]] در شناخت دین به دو روش درون‌دینی و برون‌دینی اشاره کرده‌است. ایشان مانند دیگر اندیشمندان اسلامی<ref>ماتریدی، ۶؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> معرفت دین را لازم و واجب می‌داند و یکی از راه‌های شناخت دین در روش برون‌دینی را پیروی از دلیل عقلی می‌داند که در اصول اعتقادی (مانند توحید، [[نبوت]] و [[معاد]]) لازم است و تقلید در آن جایز نیست؛<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۷؛ امام‌خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۱۶.</ref> زیرا بنابر برخی آیات قرآن که پیروی از ظن و گمان را در اصول اعتقادی نفی می‌کند،<ref>یونس، ۳۶.</ref> اصل ایمان و اعتقاد به شریعت را نمی‌توان از خود شریعت گرفت؛ زیرا این امر مستلزم دور است؛<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۲۲.</ref> اما در فروع و احکام جزئی، تقلید و رجوع به شرع ممکن، بلکه لازم است؛ زیرا برخی از این احکام جزئی و مصالح در آنها، خارج از حیطه دسترسی عقل است؛ اگرچه عقل در بعضی مسائل اخلاقی و اعتقادی به حسن و قبح آن دست می‌یابد.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۷۰؛ حلی، الرسالة السعدیه، ۵۳ ـ ۵۴؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱.</ref>
[[امام‌خمینی]] در شناخت دین به دو روش درون‌دینی و برون‌دینی اشاره کرده‌است. ایشان مانند دیگر اندیشمندان اسلامی<ref>ماتریدی، ۶؛ ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> معرفت دین را لازم و واجب می‌داند و یکی از راه‌های شناخت دین در روش برون‌دینی را پیروی از دلیل عقلی می‌داند که در اصول اعتقادی (مانند توحید، [[نبوت]] و [[معاد]]) لازم است و تقلید در آن جایز نیست؛<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۱/۷؛ امام‌خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، ۱۶.</ref> زیرا بنابر برخی آیات قرآن که پیروی از ظن و گمان را در اصول اعتقادی نفی می‌کند،<ref>یونس، ۳۶.</ref> اصل ایمان و اعتقاد به شریعت را نمی‌توان از خود شریعت گرفت؛ زیرا این امر مستلزم دور است؛<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۲۲.</ref> اما در فروع و احکام جزئی، تقلید و رجوع به شرع ممکن، بلکه لازم است؛ زیرا برخی از این احکام جزئی و مصالح در آنها، خارج از حیطه دسترسی عقل است؛ اگرچه عقل در بعضی مسائل اخلاقی و اعتقادی به حسن و قبح آن دست می‌یابد.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۷۰؛ حلی، الرسالة السعدیه، ۵۳ ـ ۵۴؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱.</ref>


امام‌خمینی مانند دیگر اندیشمندان<ref>شبّر، حق الیقین فی معرفة اصول‌الدین، ‏۵۸۰.</ref> فطرت را نیز یکی دیگر از راه‌های شناخت برون‌دینی می‌داند که به کمک آن می‌توان به بعضی از حقایق دین دست یافت.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.</ref> به اعتقاد ایشان راه شناخت دین، فطرت سلیم و پاک است که دستخوش اغراض و هوس‌های حیوانی نگشته باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۰۷.</ref> چنین فطرتی فطرت‌الله<ref>روم، ۳۰.</ref> است که دین را می‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۴.</ref> ایشان شناخت دین را مستلزم تهذیب نفس و داشتن اخلاص و مطالعات وسیع و دامنه‌دار می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۴۸۷؛ جهاد اکبر، ۱۸.</ref> و معتقد است تفسیر دین بر اساس آرا و برداشت‌های شخصی و تحمیل مقاصد خود بر دین و متون دینی نادرست است و تفسیر به رأی شمرده می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۹۳.</ref>
امام‌خمینی مانند دیگر اندیشمندان<ref>شبّر، حق الیقین فی معرفة اصول‌الدین، ‏۵۸۰.</ref> [[فطرت]] را نیز یکی دیگر از راه‌های شناخت برون‌دینی می‌داند که به کمک آن می‌توان به بعضی از حقایق دین دست یافت.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.</ref> به اعتقاد ایشان راه شناخت دین، فطرت سلیم و پاک است که دستخوش اغراض و هوس‌های حیوانی نگشته باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۰۷.</ref> چنین فطرتی فطرت‌الله<ref>روم، ۳۰.</ref> است که دین را می‌پذیرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۳۴.</ref> ایشان شناخت دین را مستلزم [[تهذیب نفس]] و داشتن [[اخلاص]] و مطالعات وسیع و دامنه‌دار می‌داند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۴۸۷؛ جهاد اکبر، ۱۸.</ref> و معتقد است تفسیر دین بر اساس آرا و برداشت‌های شخصی و تحمیل مقاصد خود بر دین و متون دینی نادرست است و تفسیر به رأی شمرده می‌شود.<ref>امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۹۳.</ref>


از سوی دیگر، دین در نظر امام‌خمینی حقیقتی است که برای ابعاد گوناگون بشر برنامه دارد و برای شناخت دقیق هر بعد از این ابعاد، باید به شیوه و روشی خاص تمسک جست تا پرده از اسرار آن برداشته شود؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۸۳ و ۷/۲۸۸.</ref> به همین سبب، نگاه امام‌خمینی رهیافتی ترکیبی و چندبعدی است که به همه ابعاد مادی و معنوی انسان توجه دارد و این نگرش، در مقابلِ روش محدود و تک‌بعدی قرار می‌گیرد که تنها به یک وجه دین نظر می‌کند. به اعتقاد ایشان دین دارای ابعاد معنوی و مادی است و شناخت آن تنها از راه حس و امور مادی صحیح نیست؛ از این‌رو افرادی که شناختشان از دین تنها شناخت ظاهری و مادی دین است، برداشت درستی از دین ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷ ـ ۸ و ۱۸۴.</ref>
از سوی دیگر، دین در نظر امام‌خمینی حقیقتی است که برای ابعاد گوناگون بشر برنامه دارد و برای شناخت دقیق هر بعد از این ابعاد، باید به شیوه و روشی خاص تمسک جست تا پرده از اسرار آن برداشته شود؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۸۳ و ۷/۲۸۸.</ref> به همین سبب، نگاه امام‌خمینی رهیافتی ترکیبی و چندبعدی است که به همه ابعاد مادی و معنوی انسان توجه دارد و این نگرش، در مقابلِ روش محدود و تک‌بعدی قرار می‌گیرد که تنها به یک وجه دین نظر می‌کند. به اعتقاد ایشان دین دارای ابعاد معنوی و مادی است و شناخت آن تنها از راه حس و امور مادی صحیح نیست؛ از این‌رو افرادی که شناختشان از دین تنها شناخت ظاهری و مادی دین است، برداشت درستی از دین ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷ ـ ۸ و ۱۸۴.</ref>


امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۲.</ref> در بیان شناخت دین روش ویژه‌ای دارد. به باور ایشان با شناخت ابعاد مختلف انسان می‌توان به شناخت دین رسید؛ زیرا میان شناخت انسان و دین رابطه مستقیم برقرار است؛ همچنان‌که در [[حدیث|روایت نبوی(ص)]] آمده‌است «مَن عَرَفَ نَفسَه عَرَفَ رَبَّه؛ اگر کسی خود را بشناسد خداوند را شناخته‌است»؛<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۲؛ صحیفه، ۱۲/۴۲۱ ـ ۴۲۲.</ref> بنابراین با آگاهی از حوزه انسان‌شناسی، دین‌شناسی که با خداشناسی همراه است، روشن می‌شود. [[امام‌خمینی]] ادیان الهی را دربردارنده احکام و حقایقی می‌داند که به تمام ابعاد زندگی بشر مربوط‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۸.</ref> به‌ویژه دین اسلام که دارای ابعاد متعددی مانند ابعاد عرفانی، اخلاقی، فقهی، اجتماعی و حکومتی است. از این جهت دین‌شناس کسی است که تمام ابعاد اسلام را بشناسد؛ بنابراین کسی که تنها فقه یا فلسفه یا عرفان دین را شناخته‌است، دین‌شناس نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷ ـ ۸؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۷۸.</ref>
امام‌خمینی مانند دیگر عارفان<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۱۳۲.</ref> در بیان شناخت دین روش ویژه‌ای دارد. به باور ایشان با شناخت ابعاد مختلف انسان می‌توان به شناخت دین رسید؛ زیرا میان شناخت انسان و دین رابطه مستقیم برقرار است؛ همچنان‌که در [[حدیث|روایت نبوی(ص)]] آمده‌است «مَن عَرَفَ نَفسَه عَرَفَ رَبَّه؛ اگر کسی خود را بشناسد خداوند را شناخته‌است»؛<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۲۳۲؛ صحیفه، ۱۲/۴۲۱ ـ ۴۲۲.</ref> بنابراین با آگاهی از حوزه [[انسان‌شناسی]]، دین‌شناسی که با خداشناسی همراه است، روشن می‌شود. [[امام‌خمینی]] ادیان الهی را دربردارنده احکام و حقایقی می‌داند که به تمام ابعاد زندگی بشر مربوط‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۸.</ref> به‌ویژه دین اسلام که دارای ابعاد متعددی مانند ابعاد عرفانی، اخلاقی، فقهی، اجتماعی و حکومتی است. از این جهت دین‌شناس کسی است که تمام ابعاد اسلام را بشناسد؛ بنابراین کسی که تنها فقه یا [[فلسفه]] یا [[عرفان]] دین را شناخته‌است، دین‌شناس نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۷ ـ ۸؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۷۸.</ref>


== ویژگی‌های دین ==
== ویژگی‌های دین ==
خط ۶۰: خط ۶۰:
الف) '''توحیدی‌بودن دین''': همه ادیان الهی در اصل توحید اشتراک دارند و انبیای الهی فرستاده شده‌اند تا توحید را در جامعه اجرا کنند و شرک و عبادت غیر خداوند را از جامعه بزدایند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۵۲۷.</ref>  {{ببینید|توحید(۱)}}  
الف) '''توحیدی‌بودن دین''': همه ادیان الهی در اصل توحید اشتراک دارند و انبیای الهی فرستاده شده‌اند تا توحید را در جامعه اجرا کنند و شرک و عبادت غیر خداوند را از جامعه بزدایند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۵۳؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۵۲۷.</ref>  {{ببینید|توحید(۱)}}  


ب) '''اعتقادداشتن به معاد''': اعتقاد به جهان پس از مرگ و حسابرسی مردگان در همه ادیان الهی وجود داشته‌است؛<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۳/۵۴ و ۱۹۵.</ref> بلکه بسیاری از ادیان غیر الهی نیز به جهان پس از مرگ معتقدند.<ref>← ناس، ۲۳ و ۲۳۶.</ref> برخی مانند بوداییان باور دارند انسان پس از مرگ بر اساس اعمالی که انجام داده‌است به کالبدی نوین بازمی‌گردد و با مرگ، جسم مادی از میان نمی‌رود و روح او در درون جسم دیگری حلول می‌کند.<ref>همان، ۱۹۰.</ref> {{ببینید|تناسخ}}
ب) '''اعتقادداشتن به معاد''': اعتقاد به جهان پس از مرگ و حسابرسی مردگان در همه ادیان الهی وجود داشته‌است؛<ref>امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، ۳/۵۴ و ۱۹۵.</ref> بلکه بسیاری از ادیان غیر الهی نیز به جهان پس از [[مرگ]] معتقدند.<ref>← ناس، ۲۳ و ۲۳۶.</ref> برخی مانند بوداییان باور دارند انسان پس از مرگ بر اساس اعمالی که انجام داده‌است به کالبدی نوین بازمی‌گردد و با مرگ، جسم مادی از میان نمی‌رود و روح او در درون جسم دیگری حلول می‌کند.<ref>همان، ۱۹۰.</ref> {{ببینید|تناسخ}}


ج) '''هماهنگ‌بودن دین با فطرت''': اندیشمندان اسلامی با استناد به قرآن کریم<ref>روم، ۳۰.</ref> و روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲.</ref> احکام دین حنیف را که دربردارنده معارف، اخلاق و اعمال است، منطبق بر فطرت می‌دانند<ref>طبرسی، ۳/۲۶۶؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۲۴۸.</ref> که تبدیل و تغییر در آن راه ندارد و به حسب حالات و زمان‌ها تغییر نمی‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۲۴۸.</ref> امام‌خمینی نیز توحید بلکه تمام معارف حقه را امری فطری می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.</ref> و فطرةاللّه را در قرآن کریم<ref>روم، ۳۰.</ref> حالت و هیئتی می‌داند که خداوند، خلق را بر آن قرار داده‌است و از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت انسان وجود دارد و همه مردم در آن مشترک‌اند؛ بنابراین اعتقاد به معاد، نبوت، وجود ملائکه، فرستادن کتاب‌های آسمانی و ارائه طریق هدایت همه از اموری‌اند که منطبق بر فطرت‌اند؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.</ref> همچنان‌که سرچشمه تمام خیرات و فضایل در نور فطرت و منطبق بر آن است.<ref>حدیث جنود، ۸۳.</ref> {{ببینید|فطرت}}  
ج) '''هماهنگ‌بودن دین با فطرت''': اندیشمندان اسلامی با استناد به قرآن کریم<ref>روم، ۳۰.</ref> و روایات،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲.</ref> احکام دین حنیف را که دربردارنده معارف، اخلاق و اعمال است، منطبق بر فطرت می‌دانند<ref>طبرسی، ۳/۲۶۶؛ طباطبایی، المیزان، ۷/۲۴۸.</ref> که تبدیل و تغییر در آن راه ندارد و به حسب حالات و زمان‌ها تغییر نمی‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۷/۲۴۸.</ref> امام‌خمینی نیز توحید بلکه تمام معارف حقه را امری فطری می‌داند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.</ref> و فطرةاللّه را در قرآن کریم<ref>روم، ۳۰.</ref> حالت و هیئتی می‌داند که خداوند، خلق را بر آن قرار داده‌است و از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت انسان وجود دارد و همه مردم در آن مشترک‌اند؛ بنابراین اعتقاد به معاد، نبوت، وجود ملائکه، فرستادن کتاب‌های آسمانی و ارائه طریق هدایت همه از اموری‌اند که منطبق بر فطرت‌اند؛<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۸۰.</ref> همچنان‌که سرچشمه تمام خیرات و فضایل در نور فطرت و منطبق بر آن است.<ref>حدیث جنود، ۸۳.</ref> {{ببینید|فطرت}}  
خط ۸۵: خط ۸۵:
همچنین امام‌خمینی بر نظام خاص فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دین اسلام تأکید و به آن توجه دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۹.</ref> و معتقد است دین اسلام برخلاف ادیان تحریف‌شده موجود، در تمام شئون فردی و اجتماعی بشر قانون وضع کرده و در زمینه روابط انسان‌ها با خود و جامعه، حتی درباره ارتباط جامعه اسلامی با جوامع دیگر برنامه دارد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۱۸ ـ ۴۱۹.</ref> از این‌رو ایشان یکی از مهم‌ترین موارد قلمرو دین را حوزه سیاست و حکومت می‌داند و معتقد است در همه ادیان الهی ورود در سیاست و مبارزه با حاکمان ظالم وجود داشته‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۴۱ و ۳۲۷.</ref> و همه [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] در امور سیاست و حکومت دخالت می‌کردند و آنچه به صلاح و سعادت مردم بوده‌است، به آنان آموزش می‌دادند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref> بلکه به اعتقاد ایشان اقامه قسط در جامعه بدون دخالت در سیاست، امور اجتماعی و احتیاج‌های ملت‌ها ممکن نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۱۵.</ref> در زمان [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] نیز اسلام با برپایی حکومت اسلامی همراه بود و ایشان پایه سیاست را در دیانت قرار داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۰۴.</ref> و مسجد مرکز سیاسی اسلام بود و شالوده مطالب مربوط به جنگ‌ها و سیاست مدن، در [[مسجد]] ریخته می‌شد و این در زمان [[امام‌علی(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نیز ادامه داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲.</ref>
همچنین امام‌خمینی بر نظام خاص فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دین اسلام تأکید و به آن توجه دارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۸۹.</ref> و معتقد است دین اسلام برخلاف ادیان تحریف‌شده موجود، در تمام شئون فردی و اجتماعی بشر قانون وضع کرده و در زمینه روابط انسان‌ها با خود و جامعه، حتی درباره ارتباط جامعه اسلامی با جوامع دیگر برنامه دارد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۱۸ ـ ۴۱۹.</ref> از این‌رو ایشان یکی از مهم‌ترین موارد قلمرو دین را حوزه سیاست و حکومت می‌داند و معتقد است در همه ادیان الهی ورود در سیاست و مبارزه با حاکمان ظالم وجود داشته‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۴۱ و ۳۲۷.</ref> و همه [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] در امور سیاست و حکومت دخالت می‌کردند و آنچه به صلاح و سعادت مردم بوده‌است، به آنان آموزش می‌دادند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref> بلکه به اعتقاد ایشان اقامه قسط در جامعه بدون دخالت در سیاست، امور اجتماعی و احتیاج‌های ملت‌ها ممکن نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۲۱۵.</ref> در زمان [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] نیز اسلام با برپایی حکومت اسلامی همراه بود و ایشان پایه سیاست را در دیانت قرار داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۰۴.</ref> و مسجد مرکز سیاسی اسلام بود و شالوده مطالب مربوط به جنگ‌ها و سیاست مدن، در [[مسجد]] ریخته می‌شد و این در زمان [[امام‌علی(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] نیز ادامه داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲.</ref>


امام‌خمینی تأکید دارد که اسلام و سیاست عین یکدیگرند و با هم آمیختگی ناگسستنی دارند؛ زیرا مسائل سیاسی جامعه، یکی از مهم‌ترین محورها و اقتضائات جامعه بشری است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۱۷/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۲۱.</ref> در اسلام برخلاف دینِ تحریف‌شده مسیحیت که دین از سیاست جدا شده‌است، دین و سیاست از آغاز در کنار هم بوده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۶۶؛ ۱۵/۱۰ و ۱۷/۲۰۴.</ref> و ابعاد سیاسی مربوط به اصلاح زندگی دنیوی، نه تنها در احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام لحاظ شده‌است، بلکه حتی احکام عبادی اسلام، مانند نماز جمعه و جماعات نیز عاری از عنصر سیاست نیست و در خطبه‌های نماز جمعه مسائل سیاسی و احوال مملکت و گرفتاری‌های مسلمانان مطرح می‌شود؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۷.</ref> بنابراین احکام عبادی اسلام نیز منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی است. همچنین عبادت‌ها و احکامی مانند حج، زکات، خمس، حدود و تعزیرات اصولاً توأم با سیاست و اداره حکومت تشریع شده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۸.</ref> و ماهیت و کیفیت قوانین اسلام، در جهت ایجاد یک دولت و اداره امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع شده‌است. در حقیقت احکام شرع دربردارنده قوانین و مقررات متنوعی‌اند که یک نظام اجتماعی را می‌سازند. در این نظام حقوقی، هر چه بشر نیاز دارد، فراهم آمده‌است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> {{ببینید|دین و سیاست}}
امام‌خمینی تأکید دارد که اسلام و سیاست عین یکدیگرند و با هم آمیختگی ناگسستنی دارند؛ زیرا مسائل سیاسی جامعه، یکی از مهم‌ترین محورها و اقتضائات جامعه بشری است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۱۷/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۲۱.</ref> در اسلام برخلاف دینِ تحریف‌شده مسیحیت که دین از سیاست جدا شده‌است، دین و سیاست از آغاز در کنار هم بوده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۶۶؛ ۱۵/۱۰ و ۱۷/۲۰۴.</ref> و ابعاد سیاسی مربوط به اصلاح زندگی دنیوی، نه تنها در احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام لحاظ شده‌است، بلکه حتی احکام عبادی اسلام، مانند نماز جمعه و جماعات نیز عاری از عنصر سیاست نیست و در خطبه‌های [[نماز جمعه]] مسائل سیاسی و احوال مملکت و گرفتاری‌های مسلمانان مطرح می‌شود؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۴۷.</ref> بنابراین احکام عبادی اسلام نیز منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی است. همچنین عبادت‌ها و احکامی مانند حج، زکات، خمس، حدود و تعزیرات اصولاً توأم با سیاست و اداره حکومت تشریع شده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۱۸.</ref> و ماهیت و کیفیت قوانین اسلام، در جهت ایجاد یک دولت و اداره امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه تشریع شده‌است. در حقیقت احکام شرع دربردارنده قوانین و مقررات متنوعی‌اند که یک نظام اجتماعی را می‌سازند. در این نظام حقوقی، هر چه بشر نیاز دارد، فراهم آمده‌است.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> {{ببینید|دین و سیاست}}


== اهداف و کارکردهای دین ==
== اهداف و کارکردهای دین ==
قرآن کریم هدف انبیای الهی را ترویج دین، دعوت به توحید و نفی شرک،<ref>اعراف، ۵۹؛ هود، ۵۰.</ref> تعلیم و تزکیه،<ref>بقره، ۱۲۹.</ref> اقامه عدل و قسط در میان مردم<ref>حدید، ۲۵.</ref> دانسته‌است. در روایات نیز هدف دین و فرستادن انبیای الهی را دعوت به توحید و نفی شرک<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۹.</ref> و معرفت الهی<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۶.</ref> ایمان<ref>لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۳۴۷.</ref> و اخلاص<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۸۳.</ref> شمرده شده‌است.
قرآن کریم هدف [[پیامبران(ع)|انبیای الهی]] را ترویج دین، دعوت به [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] و نفی [[شرک]]،<ref>اعراف، ۵۹؛ هود، ۵۰.</ref> تعلیم و تزکیه،<ref>بقره، ۱۲۹.</ref> اقامه [[عدالت اجتماعی|عدل]] و قسط در میان مردم<ref>حدید، ۲۵.</ref> دانسته‌است. در روایات نیز هدف دین و فرستادن انبیای الهی را دعوت به توحید و نفی شرک<ref>کلینی، الکافی، ۲/۲۹.</ref> و معرفت الهی<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۶.</ref> ایمان<ref>لیثی، عیون الحکم و المواعظ، ۳۴۷.</ref> و [[اخلاص]]<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۸۳.</ref> شمرده شده‌است.


برخی اندیشمندان اسلامی هدف از دین را رساندن انسان به کمالات وجودی خود در [[دنیا و آخرت]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۲۹۹.</ref> و دین را سبب خروج از جهل و هلاکت و رهایی از بند شهوات و هوای نفس می‌دانند که انسان را به صراط مستقیم هدایت می‌کند.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۲/۳۳۹.</ref> لازمه اینکه انسان از زندگی حیوانی خارج شود و یک زندگی انسانی اختیار کند، این است که از اصول معین و مشخصی پیروی کند و خود را در چارچوب آن اصول محدود کند و تنها پیروی از دین است که می‌توان محدودیتی مستحکم و با مبنا به وجود آورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۶۹۷.</ref> در حقیقت یکی از کارکردهای بزرگ دین این است که به ارزش‌ها و قوانین اخلاقی، مبنای استواری در نظام جهان داده می‌شود و این ارزش‌ها اموری حقیقی‌اند و مستقل از تصورات و احساسات بشری‌اند.<ref>استیس، ۴۱۴.</ref>
برخی اندیشمندان اسلامی هدف از دین را رساندن انسان به کمالات وجودی خود در [[دنیا و آخرت]]<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۲۹۹.</ref> و دین را سبب خروج از جهل و هلاکت و رهایی از بند شهوات و [[هوای نفس]] می‌دانند که انسان را به صراط مستقیم هدایت می‌کند.<ref>ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۲/۳۳۹.</ref> لازمه اینکه انسان از زندگی حیوانی خارج شود و یک زندگی انسانی اختیار کند، این است که از اصول معین و مشخصی پیروی کند و خود را در چارچوب آن اصول محدود کند و تنها پیروی از دین است که می‌توان محدودیتی مستحکم و با مبنا به وجود آورد.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۳/۶۹۷.</ref> در حقیقت یکی از کارکردهای بزرگ دین این است که به ارزش‌ها و قوانین اخلاقی، مبنای استواری در نظام جهان داده می‌شود و این ارزش‌ها اموری حقیقی‌اند و مستقل از تصورات و احساسات بشری‌اند.<ref>استیس، ۴۱۴.</ref>


امام‌خمینی برای دین و دینداری اهداف و آثاری برشمرده است:  
امام‌خمینی برای دین و دینداری اهداف و آثاری برشمرده است:  


۱. '''رسیدن به سعادت''': هدف دین رساندن انسان به کمال خود در تمام ابعاد وجودی اوست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۸.</ref> و انبیای الهی برای تربیت و هدایت انسان از ناحیه خداوند آمده‌اند تا استعدادهای انسان را شکوفا کنند و او را به سعادت و نجات برسانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۸۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷.</ref> و دین را برای تربیت و تهذیب نفس بشر آورده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۶۷.</ref>
۱. '''رسیدن به سعادت''': هدف دین رساندن انسان به کمال خود در تمام ابعاد وجودی اوست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۸۸.</ref> و انبیای الهی برای تربیت و هدایت انسان از ناحیه خداوند آمده‌اند تا استعدادهای انسان را شکوفا کنند و او را به سعادت و نجات برسانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۸۹؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۷.</ref> و دین را برای تربیت و [[تهذیب نفس]] بشر آورده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۴۶۷.</ref>


۲. '''ایجاد عدالت و قسط''': قرآن یکی از وظایف انبیا(ع) را اجرای عدالت و قسط در جامعه شمرده‌است.<ref>حدید، ۲۵؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۷۸.</ref> امام‌خمینی با استفاده از این آیه تشکیل حکومت عادلانه و گسترش عدالت در جامعه را از وظایف انبیا(ع)<ref>امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۷۱؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۴ ـ ۵۶ و ۷۰.</ref> و تشکیل حکومت را نیز مقدمه اقامه قسط و عدل<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۱۷ ـ ۲۱۸.</ref> شمرده‌است؛ البته هدف دین در اصلاح جامعه و برقراری عدالت اجتماعی نیز رسیدن انسان به مقام انسانیت و خارج‌شدن از مقام حیوانیت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱، ۲۹۲؛ ۱۰/۶۷ ـ ۶۸ و ۱۹/۵۱.</ref>
۲. '''ایجاد عدالت و قسط''': قرآن یکی از وظایف انبیا(ع) را اجرای عدالت و قسط در جامعه شمرده‌است.<ref>حدید، ۲۵؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۱/۲۷۸.</ref> امام‌خمینی با استفاده از این آیه تشکیل حکومت عادلانه و گسترش عدالت در جامعه را از وظایف انبیا(ع)<ref>امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، ۱۷۱؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۵۴ ـ ۵۶ و ۷۰.</ref> و تشکیل حکومت را نیز مقدمه اقامه قسط و عدل<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۱۷ ـ ۲۱۸.</ref> شمرده‌است؛ البته هدف دین در اصلاح جامعه و برقراری عدالت اجتماعی نیز رسیدن انسان به مقام انسانیت و خارج‌شدن از مقام حیوانیت است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۱۱، ۲۹۲؛ ۱۰/۶۷ ـ ۶۸ و ۱۹/۵۱.</ref>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
۳. '''ایجاد آرامش روحی''': بشر خواهان این است که روحش آرامش یابد. [[امام‌خمینی]] بر این نکته تأکید می‌کند که امروزه انسان دیگر به این مسئله پی برده‌است که آنچه به او آرامش می‌بخشد، دین و مذهب است و تنها در سایه مذهب است که بشر به آن آرامش روحی مطلوب می‌رسد؛ زیرا در امور مادی این‌چنین آرامشی هرگز به دست نمی‌آید، بلکه این امور منافی با آرامشی است که بشر خواهان آن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۱۱/۴.</ref>
۳. '''ایجاد آرامش روحی''': بشر خواهان این است که روحش آرامش یابد. [[امام‌خمینی]] بر این نکته تأکید می‌کند که امروزه انسان دیگر به این مسئله پی برده‌است که آنچه به او آرامش می‌بخشد، دین و مذهب است و تنها در سایه مذهب است که بشر به آن آرامش روحی مطلوب می‌رسد؛ زیرا در امور مادی این‌چنین آرامشی هرگز به دست نمی‌آید، بلکه این امور منافی با آرامشی است که بشر خواهان آن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۱۱/۴.</ref>


۴. '''جلوگیری از فساد''': آنچه می‌تواند انسان را از لغزش حفظ کند، دیانت و اعتقاد به مبدأ و معاد است که حتی می‌تواند انسان را در خلوتگاه نیز کنترل کند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۲.</ref> همچنین دینداری و مقیدبودن به [[نماز]] و [[مسجد]] سبب می‌شود که افراد به سوی فساد کشیده نشوند و نماز و عبادتی که به‌درستی انجام شود، فحشا و منکر را از امتی بیرون می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۹۲.</ref>
۴. '''جلوگیری از فساد''': آنچه می‌تواند انسان را از لغزش حفظ کند، دیانت و اعتقاد به مبدأ و [[معاد]] است که حتی می‌تواند انسان را در خلوتگاه نیز کنترل کند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۲.</ref> همچنین دینداری و مقیدبودن به [[نماز]] و [[مسجد]] سبب می‌شود که افراد به سوی فساد کشیده نشوند و [[نماز]] و عبادتی که به‌درستی انجام شود، فحشا و منکر را از امتی بیرون می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۳۹۲.</ref>


۵. '''حفظ استقلال و آزادی''': امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که دین در جامعه سبب استقلال و آزادی کشور است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۱۸۵.</ref>و ملتی که معتقد به قدرت الهی باشد و به آن توکل کند، به استقلال و پیروزی می‌رسد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۱۱.</ref> و این استقلال و آزادی سبب قدرت ملت‌ها در برابر دشمنان می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۹۷.</ref> ایشان با تأکید بر نادرستی نگاه برخی که دین را «افیونی برای جامعه» دانسته‌اند و معتقدند دین آمده‌است تا انسان‌ها به غارت ثروتمندان در دنیا بی‌توجه باشند، یادآور شده‌است که با نگاهی عمیق به ادیان، به‌ویژه دین اسلام در طول تاریخ، می‌توان به این نکته پی‌برد که ادیانی همچون اسلام بوده‌اند که مردمِ مستضعف را بر ضد سلاطین شورانده‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۴/۳۱۸؛ ۶/۴۰ ـ ۴۱؛ ۷/۳۸۸ و ۱۵/۵۰۷.</ref> بلکه پیامبران(ع) آمده‌اند تا مردم را بیدار کنند. آنان در این راه با فرعون‌های زمان خود مبارزه کرده‌اند و مردم را علیه آنان شورانده‌اند؛ چنان‌که حضرت موسی(ع) و شعیب(ع) مدت‌ها با قدرت‌های زمان خود مبارزه کرده‌اند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۹۱ ـ ۲۹۲ و ۴۵۶ ـ ۴۵۷.</ref> بنابراین چنین دینی چگونه می‌تواند دینی باشد که مردم را به سستی و خمودی دعوت کند و افیون جامعه باشد؟؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۰ و ۸/۴۵۷.</ref> البته در حالی‌که دشمنان اسلام تلاش کرده‌اند دین را در نظر مردم متزلزل کنند و دین را برای مردم عامل انحطاط معرفی کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۶/۲۰۲؛ ‏۸/۴۵۵ و ۹/۵۰۵؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۰.</ref>
۵. '''حفظ استقلال و آزادی''': امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است که دین در جامعه سبب استقلال و آزادی کشور است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۱۸۵.</ref>و ملتی که معتقد به قدرت الهی باشد و به آن [[توکل]] کند، به استقلال و [[پیروزی]] می‌رسد<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۱۱.</ref> و این [[استقلال]] و [[آزادی]] سبب قدرت ملت‌ها در برابر دشمنان می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۹۷.</ref> ایشان با تأکید بر نادرستی نگاه برخی که دین را «افیونی برای جامعه» دانسته‌اند و معتقدند دین آمده‌است تا انسان‌ها به غارت ثروتمندان در دنیا بی‌توجه باشند، یادآور شده‌است که با نگاهی عمیق به ادیان، به‌ویژه دین اسلام در طول تاریخ، می‌توان به این نکته پی‌برد که ادیانی همچون اسلام بوده‌اند که مردمِ مستضعف را بر ضد سلاطین شورانده‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۴/۳۱۸؛ ۶/۴۰ ـ ۴۱؛ ۷/۳۸۸ و ۱۵/۵۰۷.</ref> بلکه [[پیامبران(ع)]] آمده‌اند تا مردم را بیدار کنند. آنان در این راه با فرعون‌های زمان خود مبارزه کرده‌اند و مردم را علیه آنان شورانده‌اند؛ چنان‌که حضرت موسی(ع) و شعیب(ع) مدت‌ها با قدرت‌های زمان خود مبارزه کرده‌اند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۹۱ ـ ۲۹۲ و ۴۵۶ ـ ۴۵۷.</ref> بنابراین چنین دینی چگونه می‌تواند دینی باشد که مردم را به سستی و خمودی دعوت کند و افیون جامعه باشد؟؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۴۰ و ۸/۴۵۷.</ref> البته در حالی‌که دشمنان اسلام تلاش کرده‌اند دین را در نظر مردم متزلزل کنند و دین را برای مردم عامل انحطاط معرفی کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ‏۶/۲۰۲؛ ‏۸/۴۵۵ و ۹/۵۰۵؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۰.</ref>


۶. '''تمدن‌سازی''': امام‌خمینی معتقد است ادیان توحیدی با ترویج و توصیه به تفکر، پژوهش و علم‌آموزی و قراردادن این فعالیت‌ها در ردیف عبادت، یکی از مهم‌ترین عوامل تمدن‌ساز و از مترقی‌ترین فرهنگ‌ها در طول تاریخ بوده‌اند و این تمدن به وجودآمده در شرق با وجود علوم پیشرفته در آن به اروپا منتقل شد؛ اما پس از آن، شرق با ازدست‌دادن و گم‌کردن هویت دینی خود، تنزل یافت و نیازمند غرب شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۸۵ و ۲۱/۳۹۰.</ref> {{ببینید|تمدن | مهجوریت قرآن}}
۶. '''تمدن‌سازی''': امام‌خمینی معتقد است ادیان توحیدی با ترویج و توصیه به تفکر، پژوهش و علم‌آموزی و قراردادن این فعالیت‌ها در ردیف عبادت، یکی از مهم‌ترین عوامل تمدن‌ساز و از مترقی‌ترین فرهنگ‌ها در طول تاریخ بوده‌اند و این تمدن به وجودآمده در شرق با وجود علوم پیشرفته در آن به اروپا منتقل شد؛ اما پس از آن، شرق با ازدست‌دادن و گم‌کردن هویت دینی خود، تنزل یافت و نیازمند غرب شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۸۵ و ۲۱/۳۹۰.</ref> {{ببینید|تمدن | مهجوریت قرآن}}


== نسبت علم و دین ==
== نسبت علم و دین ==
رابطه علم و دین از مباحثی است که پیشینه طولانی دارد. پذیرش بعضی از نظریه‌های علمی در ادیان الهی و مقدس‌شمردن آنها سبب شد با پیشرفت علم و باطل‌شدن بعضی از این نظریه‌ها، در آموزه‌های دینی نیز تشکیک شود. ازجمله این نظریه‌ها افلاک بطلمیوسی {{ببینید|فلک}} است که کلیسا پذیرفته بود و مخالفت با آن مخالفت با انجیل برشمرده می‌شد. مخالفت کلیسا با برخی کشفیات جدید سبب شد تفکر جدایی دین از علم در غرب مطرح شود.<ref>پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۳۵۸ ـ ۳۶۱.</ref> در مسئله نسبت علم و دین سه نظریه وجود دارد: ۱. میان دین و علم تعارض است. ۲. همه آموزه‌های علمی از دین قابل استنباط است. ۳. میان دین و علم توافق منطقی برقرار است؛ به این معنا که هم دارای جهات مشترک و هم جهات اختلاف‌اند؛ ولی هیج آموزه دینی حقیقی، در تعارض صریح با عقل یافت نمی‌شود.<ref>← فنایی اشکوری، دانش اسلامی و دانشگاه اسلامی، ۲۸ ـ ۳۰.</ref>
رابطه علم و دین از مباحثی است که پیشینه طولانی دارد. پذیرش بعضی از نظریه‌های علمی در ادیان الهی و مقدس‌شمردن آنها سبب شد با پیشرفت علم و باطل‌شدن بعضی از این نظریه‌ها، در آموزه‌های دینی نیز تشکیک شود. ازجمله این نظریه‌ها افلاک بطلمیوسی {{ببینید|فلک}} است که کلیسا پذیرفته بود و مخالفت با آن مخالفت با انجیل برشمرده می‌شد. مخالفت کلیسا با برخی کشفیات جدید سبب شد تفکر جدایی دین از علم در غرب مطرح شود.<ref>پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ۳۵۸ ـ ۳۶۱.</ref> در مسئله نسبت علم و دین سه نظریه وجود دارد:  


[[امام‌خمینی]] معتقد است اصل ادیان توحیدی هیچ‌گاه مخالف علم، اکتشافات و نوآوری‌ها نبوده‌اند و با آن مخالفت نکرده‌اند، بلکه در [[اسلام|دین اسلام]] به کسب علم توصیه و بر آن تأکید شده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۰۶.</ref> و قرآن خود مشتمل بر ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و همه ابعادی است که در سعادت بشر مورد نیاز است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۹۳؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> البته این به معنای تقسیم علوم به علوم اسلامی و غیر اسلامی نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۴۹.</ref> و تفاوت علوم اسلامی و غیر اسلامی از جهت معنویت، روحانیت و توجه به الوهیت در آنهاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۶.</ref> و از آنجا که قرآن کتاب هدایت است، علوم طبیعی که در آن مطرح شده‌است، جنبه الهی آن مورد نظر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۳.</ref> از نگاه ایشان علوم طبیعی در صورتی که هدف آن الهی باشد، به علم الهی بازمی‌گردد؛ به این معنا که انسان در علم وقتی طبیعت یا بدن انسان را مثلاً مشاهده می‌کند، قدرت الهی را می‌بیند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۵ ـ ۴۳۶.</ref> بنابراین از آنجا که مقصد اصلی دین هدایت و سعادت بشر است، به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد، بلکه علم را برای هدف خود به کار برده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۵ ـ ۴۳۶.</ref> {{ببینید|علوم}}
# میان دین و علم تعارض است.
# همه آموزه‌های علمی از دین قابل استنباط است.
# میان دین و علم توافق منطقی برقرار است؛ به این معنا که هم دارای جهات مشترک و هم جهات اختلاف‌اند؛ ولی هیج آموزه دینی حقیقی، در تعارض صریح با عقل یافت نمی‌شود.<ref>← فنایی اشکوری، دانش اسلامی و دانشگاه اسلامی، ۲۸ ـ ۳۰.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] معتقد است اصل ادیان توحیدی هیچ‌گاه مخالف علم، اکتشافات و نوآوری‌ها نبوده‌اند و با آن مخالفت نکرده‌اند، بلکه در [[اسلام|دین اسلام]] به کسب علم توصیه و بر آن تأکید شده‌است<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۰۶.</ref> و قرآن خود مشتمل بر ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و همه ابعادی است که در سعادت بشر مورد نیاز است؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۹۳؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۹.</ref> البته این به معنای تقسیم علوم به علوم اسلامی و غیر اسلامی نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۴۹.</ref> و تفاوت علوم اسلامی و غیر اسلامی از جهت معنویت، روحانیت و توجه به الوهیت در آنهاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۶.</ref> و از آنجا که [[قرآن]] کتاب هدایت است، علوم طبیعی که در آن مطرح شده‌است، جنبه الهی آن مورد نظر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۳.</ref> از نگاه ایشان علوم طبیعی در صورتی که هدف آن الهی باشد، به علم الهی بازمی‌گردد؛ به این معنا که انسان در علم وقتی طبیعت یا بدن انسان را مثلاً مشاهده می‌کند، [[قدرت الهی]] را می‌بیند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۵ ـ ۴۳۶.</ref> بنابراین از آنجا که مقصد اصلی دین هدایت و سعادت بشر است، به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد، بلکه علم را برای هدف خود به کار برده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۳۵ ـ ۴۳۶.</ref> {{ببینید|علوم}}


==پانویس==
==پانویس==
خط ۲۰۴: خط ۲۰۸:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
ریحانه غلامیان ـ سیدعلی احمدی امیری، [https://books.khomeini.ir/books/10005/470/ دین]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص۴۷۸–۴۹۱.
 
* ریحانه غلامیان ـ سیدعلی احمدی امیری، [https://books.khomeini.ir/books/10005/470/ دین]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۵، ص۴۷۸–۴۹۱.


[[رده:مقاله‌های جلد پنجم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد پنجم دانشنامه]]
۲۱٬۳۲۴

ویرایش