بازگشت امامخمینی به ایران: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:رویدادهای قبل از انقلاب using HotCat) |
|||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه]] | ||
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]] |
نسخهٔ ۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۳
بازگشت امامخمینی، ورود امامخمینی پس از چهارده سال به ایران و شتابگرفتن فروپاشی رژیم شاهنشاهی، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷.
تبعید امام و بازگشت از تبعید
امامخمینی پس از موضعگیری علیه تصویب مصونیت قضایی اتباع آمریکا (ببینید: کاپیتولاسیون) در ۱۳۴۳/۸/۱۳ بازداشت و به کشور ترکیه تبعید شد. (ببینید: تبعید امامخمینی) گسترش نارضایتیها و اعتراض شخصیتهای حقیقی و حقوقی و مجامع داخلی و خارجی به تبعید ایشان و همچنین مشکلات دولت ترکیه در کنترل فعالیتهای امامخمینی (ببینید: بورسا) و مهمتر از همه، رکود و سکون حاکم بر فضای حوزه نجف، موجب شد رژیم پهلوی تصمیم بگیرد امامخمینی را پس از یک سال در ۱۳۴۴/۷/۱۳ به عراق منتقل کند. محمدرضا پهلوی تصور میکرد امامخمینی در کنار علمای نامدار نجف و دور از ایران، خطر چندانی برای او و دولت آمریکا محسوب نمیشود. (ببینید: حوزه علمیه نجف).
زمینههای بازگشت
پس از پیروزی دموکراتها در آمریکا که تغییرات ظاهری و اجرای فضای باز سیاسی در ایران را به دنبال داشت، با روی کارآمدن «دولت آشتی ملی» در ۱۳۵۷/۶/۵، رویارویی رژیم پهلوی با مشکلات جامعه تغییر کرد.[۱] (ببینید: جعفر شریفامامی و عید فطر) شریفامامی پس از آزادکردن فعالیت سیاسی احزاب و بازگرداندن تاریخ رسمی کشور به تاریخ هجری (ببینید: تغییر تاریخ هجری)، به گمان خود در صدد رفع اختلاف با مراجع تقلید برآمد.[۲] او همچنین اعلام کرد بازگشت گروهی از روحانیان ـ که خارج از قانون اساسی، مطالبی مطرح میکنند ـ به ایران بدون مانع است.[۳]
در ۱۳۵۷/۶/۶ صفحه نخست روزنامه اطلاعات به گزارشهای مهم خبرگزاریها دربارهٔ مذاکرات آشتی دولت با نجف اختصاص یافت؛ در حالیکه امامخمینی یک روز پیش در پیامی خطاب به ملت ایران در مورد شایعه مذاکره و آشتی با دولت شریفامامی هشدار داده و آن را تکذیب کرده بود.[۴] همچنین ایشان در مصاحبههای مختلف، بازگشت خود به ایران در آن شرایط را کاملاً منتفی دانست و صریحاً اعلام کرد تا زمانی که محمدرضا پهلوی در قدرت است به ایران باز نخواهد گشت؛ زیرا از نظر امامخمینی حضور در خارج از ایران برای افشای جرمهای پهلوی در سطح جهانی مناسبتر بود[۵] و تجارب تلخ ملت از سلطنت، هیچ راه حلی در چارچوب سلطنت محمدرضا پهلوی باقی نگذاشته بود؛ بنابراین اعلام کرد بازگشت ایشان به ایران بستگی به پیشرفت اهداف نهضت دارد که همان سرنگونی رژیم سلطنتی است.[۶]
تبعید امام از عراق به پاریس
دولت عراق در ۱۳۵۷/۷/۱ در اقدامی هماهنگ با دولت ایران، پس از محاصره خانه امامخمینی در نجف، به ایشان ابلاغ کرد در صورت ادامه فعالیت سیاسی باید خاک عراق را ترک کند؛ بنابراین امامخمینی در ۱۳۵۷/۷/۱۲ پس از سیزده سال، نجف را به قصد کویت ترک کرد؛ اما با توجه به اجازهندادن مقامات کویتی برای ورود ایشان به آن کشور، در ۱۳۵۷/۷/۱۴ پیشنهاد سفر به پاریس را پذیرفت و عازم فرانسه شد. (ببینید: هجرت امامخمینی) اقامت ۱۱۸روزه امامخمینی در پاریس بهسرعت کانون توجه رسانههای گروهی غرب شد و به مبارزات ملت ایران سرعت بخشید. (ببینید: نوفل لوشاتو) امامخمینی پس از راهپیمایی میلیونی مردم در آذر ۱۳۵۷ (ببینید: تاسوعا و عاشورا) طی اعلامیهای در ۱۳۵۷/۹/۲۱ این راهپیمایی را «رفراندوم علیه شاه خیانتکار» خواند و تظاهرات این دو روز را رأی ملت به غیرقانونی بودن و رسمیتنداشتن محمدرضا پهلوی دانست.[۷]
شاپور بختیار پس از به قدرت رسیدن در ۱۳۵۷/۱۰/۹ در مصاحبههای خود ضمن وعدههای متعدد ازجمله خروج قریبالوقوع محمدرضا پهلوی از کشور برای استراحت، از امامخمینی که او را شخصیتی مورد احترام خواند، دعوت کرد به میهن بازگردد.[۸] امامخمینی بازگشت خود را بینیاز از دعوت خواند و به وقت مقتضی موکول کرد، بسته به اینکه در چه مکانی بیشتر میتواند به ملت ایران خدمت کند.[۹]
مخالفتها با تصمیم امام برای بازگشت به ایران
در ۱۳۵۷/۱۰/۱۴ زمانی که پهلوی هنوز در ایران بود، سران چهار کشور غربی فرانسه، آمریکا، انگلیس و آلمان در جزیره گوادلوپ فرانسه، در یک گردهمایی غیررسمی دربارهٔ موضوعات مختلف ازجمله انقلاب ایران به مذاکره پرداختند.[۱۰] جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، در این کنفرانس توانست سه کشور غربی را به اجرای راه حل اول جرج بال (مأمور رسیدگی به امور بحرانی در ایران که در گزارش خود، پنج وضعیت احتمالی برای ایران پیشبینی کرده بود)، مبنی بر ایجاد مشروطه سلطنتی در ایران و حمایت از دولت ائتلافی متقاعد سازد[۱۱] کارتر در ۱۳۵۷/۱۰/۱۸به واسطه نمایندگان والری ژیسکاردستن، رئیسجمهور فرانسه، پیامی برای امامخمینی فرستاد و با اعلام حمایت آمریکا از دولت بختیار، تهدید کرد در صورت مخالفت ایشان با بختیار، وقوع یک کودتای نظامی حتمی است و بهتر است ایشان در بازگشت به ایران عجله نکند.[۱۲] اما امامخمینی پس از خروج پهلوی از کشور (ببینید: فرار شاه) و راهپیمایی میلیونی مردم در اربعین حسینی[۱۳] که رفراندومی دیگر علیه رژیم پهلوی بود، در پیامی اعلام کرد بهزودی به ایران باز خواهد گشت تا در خدمت مردم باشد.[۱۴] با این تصمیم که در اوج حمایت مردم از امامخمینی گرفته شد، زمان مورد نیاز ژنرال رابرت هایزر ـ که برای جلب حمایت ارتش از بختیار، به ایران آمده بود ـ از دست رفت؛ بنابراین تلاش بختیار برای تعویق سفر امامخمینی آغاز شد.[۱۵] برخی مبارزان داخل ایران نیز به دلیل نامعلوم بودن واکنش رژیم، با تصمیم بازگشت مخالفت کردند.[۱۶]
افزایش تهدیدها امامخمینی را متقاعد ساخت که رژیم پهلوی با همکاری آمریکا در صدد ایجاد توطئهای است و این تهدیدها صرفاً برای به دست آوردن زمان است؛ بنابراین تصمیم قطعی برای بازگشت فوری (ششم بهمن) به ایران گرفت.[۱۷] خبر بازگشت امامخمینی به میهن، شور و هیجان وصفناپذیری را در میان ملت پدیدآورد. مردم در نقاط مختلف کشور با تشکیل کمیتههای استقبال و آذینبندی شهرها، خود را برای استقبال از ایشان آماده کردند و بسیاری از آنان نیز راهی تهران شدند.[۱۸] واکنش بختیار در برابر این خبر، تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت ملی و دستور بستن فرودگاه بود.[۱۹] بعدها در کتاب خاطرات برژینسکی (مشاور وقت امنیت ملی آمریکا) فاش شد که بختیار علاوه بر این تصمیم، تمهیدات دیگری نیز برای مهار عواقب بازگشت احتمالی امامخمینی اندیشیده بود که انحراف هواپیما و دستگیری ایشان ازجمله این تمهیدات بود. رئیسجمهور آمریکا نیز با وجود مخالفت جدی برخی مشاورانش، حمایت خود را از این تصمیم اعلام کرده بود.[۲۰]
تلاش دولت برای به تعویق انداختن بازگشت امام
از ۱۳۵۷/۱۱/۴ دهها هزار نفر از مردم تهران که با مسدود شدن فرودگاه و پروازنکردن هواپیمای در نظر گرفته شده مواجه شدند.[۲۱] به همراه بسیاری از مردم شهرستانها که برای استقبال از امامخمینی به تهران سفر کرده بودند، با وجود کشتار قبلی و تهدید رژیم پهلوی، در خیابان آزادی به سوی فرودگاه مهرآباد و نیز دانشگاه تهران راهپیمایی کردند و خواستار بازگشت امامخمینی شدند.[۲۲] امامخمینی ضمن تشکر از مردمی که از نقاط دور و نزدیک برای استقبال به تهران آمده بودند، سفر خود را به تعویق انداخته، اعلام کرد روز هشتم بهمن به میهن بازخواهد گشت.[۲۳]
گسترش اعتراضات به ممانعت از ورود امامخمینی[۲۴] بختیار را مصمم ساخت تا شخصاً به پاریس برود و با امامخمینی مذاکره کند.[۲۵] او همچنین در مصاحبه با خبرگزاریهای غربی، بازگشت امامخمینی را زود دانست و از ایشان خواست برای تضمین امنیت، به دولت فرصت برنامهریزی دهد.[۲۶] همزمان با اعلام سفر بختیار به پاریس در ۱۳۵۷/۱۱/۷ پیام امامخمینی مبنی بر رد سازش و نپذیرفتن دیدار با بختیار پیش از استعفا منتشر شد.[۲۷] پیش از این نیز سیدجلالالدین تهرانی (رئیس شورای سلطنت) برای دیدار با امامخمینی به پاریس رفته بود که امامخمینی تنها به شرط استعفا و اعلام غیرقانونیبودنِ شورای سلطنت، وی را پذیرفت.[۲۸] (ببینید: شورای سلطنت)
تحصن روحانیان در دانشگاه تهران
بامداد هشتم بهمن، تعدادی از روحانیان در اعتراض به ممانعت دولت از بازگشت امامخمینی، اقدام به تحصن در دانشگاه تهران کردند.[۲۹] برای جلوگیری از توجه و پیشدستی و ممانعت رژیم پهلوی، نخست حسینعلی منتظری، علی مشکینی و گروهی دیگر، از مدرسه علوی به سوی دانشگاه حرکت کردند و در مسجد دانشگاه مستقر شدند. سپس بسیاری از روحانیان قم و تهران مانند سیدمحمود طالقانی و نیز علمای شهرستانها که جهت استقبال از امامخمینی به تهران سفر کرده بودند، به آنان پیوستند.[۳۰]
انتشار خبر تحصن روحانیان، که به دلیل مرکزیت و اهمیت دانشگاه در مبارزه، در مسجد دانشگاه تهران برگزار شده بود، به نوعی وحدت عملی میان حوزه و دانشگاه را نشان داد و موجب حمایت گسترده مردم و دانشگاهیان شد.[۳۱] روحانیان متحصن در دانشگاه، در نخستین اعلامیه خود، ضمن غیرقانونی دانستن دولت بختیار و اعتراض به کشتار ششم بهمن در تهران و چند شهر دیگر، بستن فرودگاههای کشور به روی رهبر محبوب ملت را موجب جریحهدارکردن قلب مردم ایران و خشم سهمگین ملت دانستند و اعلام کردند برای اعتراض به اعمال ضد انسانی دولت، از ساعت نُه صبح یکشنبه هشتم بهمن تا بازگشت امامخمینی به آغوش ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن میکنند و از این محل در کنار برادران دانشجوی خود، ندای حقطلبانه ملت ایران را به گوش جهانیان خواهند رسانید.[۳۲] در این حال تظاهرات مردم در نقاط مختلف شهر ازجمله مقابل ساختمان ژاندارمری در میدان ۲۴ اسفند (انقلاب)، به رگبار گلوله بسته شد.[۳۳] صدور اعلامیههایی از سوی مجامع مختلف، ازجمله شورای مرکزی هماهنگی سازمانهای دولتی و ملی ایران، جامعه اسلامی دانشگاهیان، انجمن اسلامی معلمان، نویسندگان[۳۴] و علما و روحانیانِ شهرهای مختلف در حمایت از روحانیان[۳۵] به این تحصن ابعاد تازهای داد.
برنامه اصلی متحصنان، راهپیمایی مشترک مردم و روحانیان در محوطه دانشگاه و سپس سخنرانی در مسجد دانشگاه بود.[۳۶] حضور حدود سیصد خبرنگار از خبرگزاریهای مختلف در این تحصن، زمینه خوبی برای مصاحبه با خبرگزاریهای خارجی و تبلیغ برای نهضت فراهم کرد.[۳۷] همچنین در این شبها، گروههای زیادی از مردم برای تأمین وسایل ضروری متحصنان، مانند غذا و پوشاک و سایر نیازها، پیش از ساعت منع عبور و مرور در تلاش بودند.[۳۸] روز نهم بهمن، روحانیان قم نیز به تأسی از روحانیان تهران، با صدور اعلامیهای در مسجد اعظم قم اعلام تحصن کردند. همچنین عدهای از مردم در سایر شهرها مانند بیرجند و تبریز نیز به تظاهرات و تحصن در مساجد و دانشگاهها پرداختند.[۳۹]
بختیار پس از توفیقنیافتن برای سفر به پاریس، در نهم بهمن بدون مشورت با شورای سلطنت، ارتش و شورای امنیت ملی، در مصاحبهای مطبوعاتی از بازگشایی فرودگاه و برطرفشدن منع برای بازگشت امامخمینی خبر داد.[۴۰] بهزعم وی، امامخمینی پس از بازگشت، به قم میرفت و بهتدریج فراموش میشد و او دوباره آرامش را در کشور برقرار میکرد.[۴۱]
روز دهم بهمن، شمار روحانیان متحصن در دانشگاه تهران که در آغاز صد نفر بودند،[۴۲] به دو هزار نفر رسید.[۴۳] روحانیت مبارز در همین روز بیانیه شماره ۳ را در حفظ نظم و آرامش و فراهمکردن زمینه مساعد برای ورود امامخمینی و نیز هشدار به مردم برای خنثیساختن توطئه عناصر سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) صادر کرد.[۴۴]
سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید وقت به همراه سیدشهابالدین مرعشی نجفی، در ۱۱ بهمن در تحصن روحانیان قم شرکت و با فرستادن نامهای خطاب به علمای تهران، حمایت خود را از آنان اعلام کردند.[۴۵] پس از قطعیشدن بازگشت امامخمینی به میهن در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷[۴۶] روحانیان متحصن در دانشگاه تهران نیز با صدور بیانیه شماره ۶، ضمن تأکید بر ادامه مبارزه تا پیروزی نهایی، اعلام کردند همگام با مردم، دانشگاه را ترک میکنند و در مقابل درِ جنوبی دانشگاه، در مسیر حرکت امامخمینی به صفوف استقبالکنندگان میپیوندند.[۴۷]
چگونگی بازگشت
مدرسه رفاه که از مدتی پیش محل تجمع و هدایت جریان انقلاب بود. (ببینید: مدرسه رفاه و مدرسه علوی) از اوایل بهمن و پس از اعلام بازگشت امامخمینی به ایران، ستاد استقبال معرفی شد. کمیته استقبال مرکب از سه شخصیت روحانی مرتضی مطهری، محمد مفتح و فضلالله محلاتی و شش غیر روحانی هاشم صباغیان، اسدالله بادامچیان، کاظم سامی، حسین شاهحسینی، علیاصغر تهرانچی و علی دانشمنفرد با سازماندهی بسیاری از جوانان، سازمانبخشیدن و تدارکات برنامه استقبال از امامخمینی را بر عهده گرفت.[۴۸] آموزش حدود چهل نفر نیروی مسلح در قالب تیمهای حفاظتی، برای استقرار در فرودگاه و مسیر بهشت زهرا(س)، ازجمله تمهیدات این کمیته بود.[۴۹] پیش از بازگشت امامخمینی، این کمیته با در اختیار داشتن حدود سی خط تلفن، تلکس و تلویزیون مداربسته ـ که با همیاری مردم و کارمندان اعتصابی مخابرات فراهم شده بود ـ برای ارتباط مستمر با پاریس، به مرکز پخش اخبار انقلاب تبدیل شد. انتشار نشریه «رسانه» شامل پیامها و اخبار امامخمینی که نخستین شماره آن در ۱۳۵۷/۱۱/۱۰ منتشر شد، ازجمله فعالیتهای کمیته استقبال بود.[۵۰] (ببینید: کمیته استقبال)
امامخمینی که در چهارم بهمن از همراهان خود در پاریس قدردانی، عذرخواهی و خداحافظی کرده و به سبب خطرهای احتمالی سفر، رفع بیعت کرده بود،[۵۱] پس از قطعیشدن بازگشت، در سخنانی با مردم ساکن نوفل لوشاتو که برای خداحافظی جلوی خانه ایشان گرد آمده بودند، از آنان به دلیل سلب آسایش و آرامش محله در این مدت، عذرخواهی کرد.[۵۲] ایشان همچنین ساعت ۱۰ شب در یک دیدار جمعی با خدمتگزاران و نیروهای مستقر در نوفل لوشاتو، از زحمات همه تشکر[۵۳] و طی پیام و نامهای جداگانه از دولت و ملت فرانسه و اهالی محترم نوفل لوشاتو قدردانی کرد.[۵۴] در آخرین لحظات حضور امامخمینی در فرانسه مصاحبه کوتاهی انجام شد و آخرین بیانیه سیاسی ایشان در فرودگاه پاریس، به خواست ایشان به دو زبان انگلیسی و فرانسه قرائت شد.[۵۵]
هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ ایرفرانس با گنجایش چهارصد مسافر برای بازگشت امامخمینی اجاره شده بود.[۵۶] برای مصونیت بیشتر این سفر، از همه خبرگزاریها و رسانههای گروهی دعوت شد تا یک نماینده سرشناس برای همراهی با این پرواز معرفی کنند.[۵۷] این پرواز به توصیه مسئولان ایرفرانس با ظرفیت کامل صورت نگرفت تا در صورت اجازهنیافتن برای فرود در فرودگاه مهرآباد، بنزین کافی برای بازگشت به فرانسه داشته باشد،[۵۸] بنابراین هواپیما با حدود ۱۵۰ خبرنگار و پنجاه نفر از همراهان امامخمینی در ساعت یک بامداد به وقت پاریس (۳:۳۰ دقیقه به وقت تهران) از فرودگاه شارل دوگل پرواز کرد.[۵۹] یک ساعت پس از پرواز، امامخمینی برای نماز به طبقه دوم هواپیما رفت و پس از اقامه نماز و مصاحبه کوتاهی که با خبرنگار تلویزیون آلمان انجام داد، با وجود خطرهای احتمالی با آرامش به استراحت پرداخت.[۶۰] به دلیل حساسیت سفر و حضور خبرنگاران، مصاحبههای مختلفی با امامخمینی و همراهان ایشان انجام شد. از جمله ایشان در پاسخ به این پرسش که اینک چه احساس دارد، در جایگاه یک فقیه عارف که در شرایط مختلف پیروزی و شکست، به راحتی و دشواری به تکلیف دینی خود و پایبندی به آن میاندیشد، گفت «هیچ» و از همین منظر است که برای ایشان روزهای زندان و حصر و تبعید و بازگشت یکسان است.[۶۱]
سرانجام هواپیما پس از یک بار آمادگی برای فرود و اوج مجدد به درخواست کمیته استقبال، در ساعت ۹:۳۰ در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.[۶۲] سیداحمد خمینی فرزند امامخمینی برای بررسی اوضاع از هواپیما خارج شد و سپس به همراه سیدمرتضی پسندیده؛ برادر امامخمینی و مرتضی مطهری وارد هواپیما شدند.[۶۳] امامخمینی به دلیل امتناع از پیشافتادن از برادر بزرگتر و رعایت احترام ایشان، از وی خواست تا پیش از ایشان از هواپیما خارج شود[۶۴] همچنین پیش از خروج امامخمینی، تمامی خبرنگاران از هواپیما پیاده شدند. در پایان امامخمینی در حالیکه مهماندار ایرفرانس ایشان را همراهی میکرد، از هواپیما پیاده شد[۶۵] و به درخواست کارکنان نیروی هوایی، با بنز ضد گلوله نیروی هوایی به طرف سالن فرودگاه حرکت کرد.[۶۶] در سالن فرودگاه که نمایندگان قشرهای مختلف مردم ازجمله روحانیان، ملّیان و اقلیتهای مذهبی در مکانهای از پیش تعیین شده حضور داشتند.[۶۷] نخست آیاتی از قرآن تلاوت شد و دانشآموزان سرود «خمینی ای امام» را خواندند و دانشجویی متن خیرمقدم را خواند،[۶۸] سپس امامخمینی در سخنان کوتاهی ضمن تشکر از طبقات مختلف مردم، به سنگینیِ بار این مسئولیت بر دوش خود اشاره کرد و نخستینگام پیروزی را، ثمره وحدت خواند. ایشان همچنین ریشهکنی کامل رژیم سلطنتی از مرز و بوم ایران را پیروزی نهایی دانست.[۶۹]
پخش مستقیم مراسم ورود امامخمینی از تلویزیون که با تلاش برخی کارکنان اعتصابی سازمان رادیو و تلویزیون آغاز شده بود، به دست نظامیان قطع شد و قطع این برنامه بسیاری از مردم را عصبانی کرد.[۷۰] امامخمینی پس از سخنرانی در فرودگاه با خودرو بلیزری که برای انتقال ایشان از شخصی به نام علی مجمعالصنایع به امانت گرفته شده و محسن رفیقدوست (راننده) آن را زرهی کرده بود، از فرودگاه خارج شد. ایشان جز فرزند خود سیداحمد، به کسی اجازه همراهی در آن خودرو را نداد.[۷۱] تیمهای حفاظت کمیته استقبال، در خودروهای جلو و عقب بودند.[۷۲] امامخمینی پیش از سوارشدن به خودرو، خطاب به افسران نیروی هوایی که حضور داشتند، گفت: «تا کی خوابید؟ این بختیار خائن آبروی شما را برد. بیدار شوید»[۷۳] در تمام مسیر روی خطوط سفیدِ وسط خیابان گل چیده شده بود و جمعیت در فاصله ۳۳ کیلومتر فرودگاه تا بهشت زهرا(س)، بهشدت فشرده بود.[۷۴] خبرگزاری یونایتدپرس تعداد استقبالکنندگان را حدود ۵/۴ میلیون نفر تخمین زد.[۷۵] توقف کوتاه امامخمینی در دانشگاه تهران که خواست ایشان بود، به دلیل کثرت بیش از حد جمعیت در میدان انقلاب، ممکن نشد و تیم حفاظت نیز پس از آن دیگر خودرو حامل امامخمینی را ندید.[۷۶] ازدحام جمعیت به اندازهای بود که به نظر میرسید خودرو بر روی دستان مردم حرکت میکند. سرانجام در آستانه ورود به بهشت زهرا(س)، موتور خودرو از کار افتاد. ناگزیر امامخمینی در ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه، با یک فروند بالگرد ـ که قبلاً در کمیته استقبال مطرح شده و جزو برنامه بود ـ به قطعه ۱۷ شهدا، جایگاه سخنرانی منتقل شد.[۷۷]
سخنرانی در بهشت زهرا
طرح ایجاد سازمان بهشت زهرا(س)، در تیر ۱۳۳۴ و بر پایه مصوبه شورای شهر تهران شکل گرفت؛ اما اجرای این طرح سالها مسکوت ماند. پس از اختصاص قطعه زمینی به این منظور در اواخر سال ۱۳۴۵ و انتخاب هیئتمدیره و تهیه اساسنامه[۷۸] سرانجام قبرستان بزرگ بهشت زهرا(س)، در سال ۱۳۴۹، در زمینی به مساحت چهارصد هکتار واقع در مسیر بزرگراه تهران ـ قم تأسیس شد.[۷۹]
حضور گسترده مردم و گردهمایی مخالفان رژیم در سال ۱۳۵۷ در بهشت زهرا(س)، و دفن شهدای انقلاب در آن، این قبرستان را به نمادی از عصیان و اعتراض ملت به رژیم شاهنشاهی بدل کرد.[۸۰] همین جایگاه باعث شد امامخمینی برای ادای احترام به تمام شهدای انقلاب اسلامی، بهشت زهرا(س)، را نخستین مقصد خود پس از ورود به ایران برگزیند و با وجود تأکید نزدیکان بر دشواری امر، پس از چهارده سال نخستین سخنرانی خود را در آنجا ایراد کند.[۸۱]
جایگاه سخنرانی در قطعه ۱۷ شهدا تعیین شده بود. برنامه مخصوص بهشت زهرا(س)، از ساعت نُه صبح با سرود آغاز شد. مسئولان برنامه که دایماً از طریق بیسیم با فرودگاه در تماس بودند، اخبار را به اطلاع مردم میرساندند.[۸۲] پوشش صوتی بهشت زهرا(س)، نیز با تلاش تعدادی از کارمندان انقلابی سازمان رادیو و تلویزیون ملی امکانپذیر گشت.[۸۳] پیش از سخنرانی امامخمینی، فرزند شهید صادق امانی مقالهای خواند.[۸۴] گروهی از دانشآموزان نیز سرود «برخیزید ای شهیدان راه خدا» را اجرا کردند.[۸۵] سپس امامخمینی در یکی از پرجمعیتترین اجتماعات تاریخ، اصولیترین ارکان مشروعیت عقلانی یک نظام سیاسی را به زبانی ساده و منطقی بیان کرد و به طور کلی هر حکومت تحمیلی را خلاف قواعد عقلی و حقوق بشر خواند.[۸۶]
محورهای سخنرانی
مهمترین محورهای این سخنرانی عبارت بودند از:
- مغایرت رژیم تحمیلی سلطنتی با عقل و قانون.
- غیرقانونیبودن دولتها و مجالس دست نشانده و فرمایشی.
- فساد و ویرانی کشور به نام تجدد و اصلاح توسط رژیم پهلوی.
- تعیین دولت از سوی امامخمینی به پشتوانه تأیید ملت.
- هشدار به ملت دربارهٔ تلاش آمریکا برای بازگرداندن محمدرضا پهلوی.
- اندرز و اتمام حجت به ارتش و قدردانی از نظامیان پیوسته به ملت.[۸۷]
اتفاقات بعد از سخنرانی
پس از پایان سخنرانی به دلیل ازدحام بیش از اندازه جمعیت، انتقال امامخمینی از بهشت زهرا(س)، تنها به کمک آمبولانس شرکت نفت و سپس یک فروند بالگرد میسر گشت. بنا بود ایشان از بهشت زهرا(س)، مستقیماً به مدرسه رفاه برود؛ اما از آنجاکه به دلیل فشار جمعیت، حال ایشان نامساعد شد، به پیشنهاد ناطق نوری، پس از فرود بالگرد در بیمارستان هزار تختخوابی (امامخمینی)، با خودرو پژوی یکی از پزشکان بیمارستان (صدیقی) و سپس با پیکان ناطق نوری، که در کوچهای پارک بود، با پیشنهاد خود امامخمینی، ایشان به خانه کشاورز (داماد سیدمرتضی پسندیده) واقع در جاده قدیم شمیران، خیابان اندیشه رفت.[۸۸]
امامخمینی حدود ساعت ۲۲/۳۰ دقیقه شب، وارد مدرسه رفاه شد و طی سخنان کوتاهی با اعضای کمیته استقبال، بر لزوم حفظ وحدت تأکید کرد.[۸۹] مدرسه رفاه به دلیل محدودیت جا، تنها یک شب میزبان امامخمینی بود و از فردای آن شب، امامخمینی برای هدایت انقلاب به مدرسه علوی دو منتقل شد،[۹۰] اما برخی دلیل این امر را که به خواست مرتضی مطهری صورت گرفته، تأکید وی بر لزوم پرهیز از محصور شدن رهبری در دایره جریان ملی ـ مذهبیها که در مدرسه رفاه مستقر شده بودند شمردهاند.[۹۱] از دیگر حوادث روز دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، کنارهگیری برخی از اعضای شورای سلطنت، درخواست مجدد بختیار برای ملاقات با امامخمینی و اعلام سخنگوی کاخ سفید مبنی بر تغییرنیافتن مواضع آمریکا در مورد ایران بود.[۹۲]
بازگشت امامخمینی به ایران که موجب همبستگی بیشتر مبارزان، تکمیل اعضای شورای انقلاب و جلسات منظمتر آن، تعیین دولت موقت و حمایت مردم از آن، ایجاد رخنه در صف نظامیان و تردید در سران ارتش و نیز بیعت همافران با امامخمینی شد (ببینید: بیعت همافران) در بُعد سیاسی و عاطفی تأثیر عمیقی بر تسریع سقوط رژیم پهلوی و پیروزی ملت در بیست و دوم بهمن داشت. (ببینید: دهه فجر انقلاب اسلامی و بیست و دو بهمن)
پانویس
- ↑ یزدی، آخرین تلاشها، ۶۱.
- ↑ اطلاعات، ۵/۶/۱۳۵۷، ۱ و ۴؛ مرکز اسناد، آیا او تصمیم دارد، ۳۶ و ۳۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲۱/۳۱۴؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۴۹–۴۵۱؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۴۱۲–۴۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۴۷، ۲۴۵ و ۳۵۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۲۱–۲۲۲.
- ↑ اطلاعات، ۱۶/۱۰/۱۳۵۷، ۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۴۵، ۳۴۷ و ۳۸۱.
- ↑ بیدخوری، در گوادلوپ چه گذشت، ۹.
- ↑ یزدی، آخرین تلاشها، ۱۵۲–۱۵۵.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۳۰ و ۲۸۲؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۱۸۷؛ سولیوان، خاطرات دو سفیر، ۴۵۸–۴۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۹/۱۰/۱۳۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۰۱–۵۰۲.
- ↑ هایزر، مأمویت به تهران، ۲۳۰–۲۳۲؛ قرهباغی، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی، ۲۰۱–۲۱۲.
- ↑ کیهان، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۲.
- ↑ اطلاعات، ۲/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۲.
- ↑ اطلاعات، ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۱.
- ↑ برژینسکی، خاطرات برژینسکی، سقوط شاه، جان گروگانها و منافع ملی، ۵۶–۵۷.
- ↑ کیهان، ۴/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۵/۱۱/۱۳۵۷، ۴.
- ↑ کیهان، ۸/۱۱/۱۳۵۷، ۳؛ ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۴؛ ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۱۱/۱۱/۱۳۵۷، ۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۲۸.
- ↑ کیهان، ۸/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۳.
- ↑ هایزر، مأمویت به تهران، ۲۷۶؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۳۸.
- ↑ کیهان، ۸/۱۱/۱۳۵۷، ۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۳۶؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۲/۶۳۰؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۱۵–۳۵۶.
- ↑ منتظری، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ۱/۴۳۲؛ یزدی، پشت صحنه، ۱۴.
- ↑ منتظری، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ۱/۴۳۰؛ کیهان، ۸/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۴.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۱۶۹؛ مشکینی، زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، ۲۷۸؛ کیهان، ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۱.
- ↑ بیدار، از منظر یک روحانی، ۲۸؛ منتظری، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ۱/۴۳۱.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۱۶۹–۱۷۰؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب، ۴/۷۱۴.
- ↑ هایزر، مأمویت به تهران، ۲۹۲؛ کیهان، ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۱، ۴ و ۵.
- ↑ کیهان، ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۱؛ ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۱۱/۱۱/۱۳۵۷، ۳.
- ↑ منتظری، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ۱/۴۳۱–۴۳۲؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۱۷۰؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب، ۳/۵۴۲–۵۴۳، ۵۴۴ و ۴/۷۱۵.
- ↑ منتظری، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ۱/۴۳۱؛ بیدار، از منظر یک روحانی، ۲۸.
- ↑ منتظری، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، ۱/۴۳۱.
- ↑ کیهان، ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۱.
- ↑ کیهان، ۱۰/۱۱/۱۳۵۷، ۲ و ۴.
- ↑ کیهان، ۹/۱۱/۱۳۵۷، ۱.
- ↑ قرهباغی، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی، ۲۷۷–۲۷۸.
- ↑ اطلاعات، ۸/۱۱/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۱۱۲.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب، ۴/۷۱۶.
- ↑ گلپایگانی، زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، ۵۳۷–۵۳۸.
- ↑ کیهان، ۱۱/۱۱/۱۳۵۷، ۱ و ۲.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب، ۴/۷۱۹.
- ↑ دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ۶۶ و ۷۰؛ منصوری، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، ۳۵۴.
- ↑ براتی، خاطرات اکبر براتی، ۱۱۲–۱۱۴.
- ↑ دانشمنفرد، خاطرات علی دانشمنفرد، ۷۰–۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۲۵–۵۲۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۲/۶۳۴؛ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۰۵.
- ↑ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۶.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۰۸؛ حبیبی، ضمیمه ج۲ تشکل فراگیر (خاطرات)، ۴۴۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۳/۹.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۰۶.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۰۶–۲۰۷؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۳/۹؛ فردوسیپور، همگام با خورشید از ایران تا ایران، ۵۰۵.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۱۱؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۵.
- ↑ حبیبی، ضمیمه ج۲ تشکل فراگیر (خاطرات)، ۴۴۵.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۱۴؛ فردوسیپور، همگام با خورشید از ایران تا ایران، ۵۰۸؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۰.
- ↑ امامجمارانی، ده روزی که تاریخ شد، ۲۵۵.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ براتی، خاطرات اکبر براتی، ۱۱۹.
- ↑ طباطبایی، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، ۳/۲۱۵؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۷.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸–۹.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲.
- ↑ رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۴۳؛ صباغیان، روزهای پراضطراب در آستانه انقلاب، ۳۱.
- ↑ براتی، خاطرات اکبر براتی، ۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ فردوسیپور، همگام با خورشید از ایران تا ایران، ۵۱۰.
- ↑ کیهان، ۱۲/۱۱/۱۳۵۷، ۲؛ ناطق نوری، پابهپای آفتاب، ۶/۷۳.
- ↑ کیهان، ۱۴/۱۱/۱۳۵۷، ۳.
- ↑ براتی، خاطرات اکبر براتی، ۱۲۳.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۵۵؛ قاسمپور، ۱۴۶.
- ↑ همشهری، ۱۳۷۴، ۷۹۴.
- ↑ همشهری، ۱۳۷۳، ۸۵۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۴۹۳–۴۹۴ و ۲/۲۹۰، ۳۲۸، ۴۳۷.
- ↑ خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۰؛ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۸.
- ↑ نیکنام، خاطرات، ۴۶۲.
- ↑ الویری، خاطرات مرتضی الویری، ۷۱.
- ↑ ناطق نوری، پابهپای آفتاب، ۶/۷۳.
- ↑ نیکنام، خاطرات، ۴۶۳.
- ↑ یزدی، آخرین تلاشها، ۳۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۰–۱۹.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۵۹؛ ناطق نوری، پابهپای آفتاب، ۶/۷۴–۷۵، به نقل از سیداحمد خمینی؛ خمینی، مصاحبه، ۱/۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۱؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۳/۵۱.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۶۳–۱۶۴؛ رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۴۹.
- ↑ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۲۷۷؛ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۱۹۶.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۱۱۲۰–۱۱۲۱.
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۱۳۵۷/۶/۵، ۱۳۵۷/۱۰/۱۶، ۱۳۵۷/۱۱/۲، ۱۳۵۷/۱۱/۵، ۱۳۵۷/۱۱/۸ش.
- الویری، مرتضی، خاطرات مرتضی الویری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- امامجمارانی، سیدمهدی، ده روزی که تاریخ شد، مجله حضور، شماره ۳، ۱۳۷۰ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- براتی، اکبر، خاطرات اکبر براتی، تهران، سوره، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- برژینسکی، ژ. خاطرات برژینسکی، سقوط شاه، جان گروگانها و منافع ملی، ترجمه دکتر منوچهر یزدانیار، تهران، کاوش، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- بیدار، ابوذر، از منظر یک روحانی، مجله ایران فردا، شماره ۵۲، ۱۳۷۸ش.
- بیدخوری، یوسف، در گوادلوپ چه گذشت، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- حبیبی، حسن، ضمیمه ج۲ تشکل فراگیر (خاطرات)، تألیف عبدالله جاسبی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- دانشمنفرد، علی، خاطرات علی دانشمنفرد، تدوین رضا بسطامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رفیقدوست، محسن، خاطرات محسن رفیقدوست، تدوین داود قاسمپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- صباغیان، هاشم، روزهای پراضطراب در آستانه انقلاب، مجله ایران فردا، شماره ۵۱، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر صادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- فردوسیپور، اسماعیل، همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسیپور، قم، مجتمع فرهنگی اجتماعی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- قرهباغی، عباس، اعترافات ژنرال، خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی، تهران، نشر نی، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- کیهان، روزنامه، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۳۵۷/۱۱/۱۴ش.
- گلپایگانی، سیدمحمدرضا، زندگینامه آیتالله العظمی گلپایگانی به روایت اسناد، تدوین محمدمهدی امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آیا او تصمیم دارد بیاید به ایران؟ (مذاکرات شورای امنیت ملی ۹ و ۱۳۵۷/۷/۱۳) تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مشکینی، علی، زندگی و مبارزات آیتالله مشکینی، تدوین علی درازی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- منتظری، حسینعلی، بخشی از خاطرات آیتالله حسینعلی منتظری، قم، بینا، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- منصوری، جواد، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجهسروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- نیکنام، محمد کاظم، خاطرات، ضمیمه ج۲ تشکل فراگیر، تألیف عبدالله جاسبی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- هایزر، رابرت، مأمویت به تهران، ترجمه نعمتالله عاملی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰.
- همشهری، کتاب سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴، سال ۱ و ۲، شهرداری تهران، ۱۳۷۳–۱۳۷۴ش.
- یزدی، ابراهیم، آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- یزدی، ابراهیم، پشت صحنه انقلاب در پاریس، مجله ایران فردا، شماره ۵۲، ۱۳۷۸ش.
پیوند به بیرون
- پروینسادات قوامی، «بازگشت امامخمینی»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۵۵۸–۵۷۱.