تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از تغییر تاریخ هجری)
تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی
شرح ماجراتبدیل مبدأ تاریخ‌گذاری هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی، به‌دست محمدرضا پهلوی
زمان۱۳۵۵
دورهپهلوی
علتاسلام و تاریخ عرب‌ها به‌منزله تحقیر ایران و ایرانی
اهدافاحیای فرهنگ و هویت ایرانی
عاملانمحمدرضا پهلوی
نتایجلغو تقویم شاهنشاهی و رسمیت دوباره تاریخ‌گذاری هجری شمسی
واکنش‌هاحرام اغلام کردن به‌کارگیری تاریخ شاهنشاهی به‌علت هتک اسلام، مقدمه محو اسم اسلام، پشتیبانی از ستمکار و مخالفت با اسلامِ عدالت‌خواه


تغییر تاریخ هجری، تبدیل مبدأ تاریخ‌گذاری هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی، به دست محمدرضا پهلوی، ۱۳۵۵.

باستان‌گرایی پهلوی و ارجاع ارزش‌های فرهنگی به ایران باستان، موجب پیشنهاد تغییر مبدأ تاریخ کشور از هجری به سال به‌تخت‌نشستن کوروش و تصویب این قانون در مجلس شد (اسفند ۱۳۵۴). این اقدام واکنش‌های مختلفی را برانگیخت؛ در کنار موافقت گروهی از وابستگان رژیم، سیلی از مخالفت‌ها از سوی علما و مذهبیون را به دنبال داشت.

امام‌خمینی به‌کاربردن تاریخ شاهنشاهی را مقدمه محو اسم اسلام دانست که اهانت جبران‌ناپذیر، جسارت به مقام رسول اکرم(ص)، بازگشت به زمان‌های تاریک و جاهلانۀ ایران باستان و نشانۀ ارتجاع و بی‌عقلی محمدرضاشاه است.

تغییر تاریخ از هجری به شاهنشاهی، در جریحه‌دارساختن عواطف مردم بسیار اثرگذار بود و فرصت مناسبی را برای افشای ماهیت ضداسلامی رژیم پهلوی، در اختیار امام‌خمینی گذاشت. اوج‌گیری نهضت موجب تشکیل دولت آشتی و تغییر تاریخ شاهنشاهی به هجری در شهریور ۱۳۵۷ شد؛ امری که از نظر امام‌خمینی خدعه، با هدف خاموش‌کردن نهضت و البته بدون فایده بود.

مقدمه

تاریخ‌گذاری (تقویم) در اصطلاح وسیله‌ای برای محاسبه زمان بر حسب واحدی با نام سال است.[۱] مقیاس آن معمولاً استفاده از پدیده‌های طبیعی مکرر در فاصله‌های زمانی معین است که به ابداع سه نوع تقویم قمری، شمسی و شمسی قمری (استفاده هم‌زمان از گردش مداری ماه جهت تعیین ماه و گردش زمین به دور خورشید برای تعیین سال) انجامیده است. فاصله‌های زمانی کوچک‌تر از شبانه‌روز با ساعت و بزرگ‌تر از آن با تقویم اندازه‌گیری می‌شوند.[۲] مبدأ شمارش روز، ماه و سال، از لوازم اندازه‌گیری زمان است تا فاصله زمانی، بر حسب آن نقطه آغازین تعیین شود. برای مبدأ تاریخ معمولاً واقعه‌ای انتخاب می‌شود که برگرفته از خصوصیت قومی، ملی، دینی یا سیاسی کاربران باشد و-برای رواج و ماندگاری-نقش سرنوشت‌سازی در زندگی اجتماعی آنان ایفا کرده باشد.[۳]

پیشینه

پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی در دوره خلیفه دوم، تقویم قمری با مبدأ هجرت حضرت محمد(ص) از مکه به مدینه رسمیت یافت.[۴] با گسترش اسلام، از تقویم هجری قمری در کنار تقویم‌های رایج در هر ناحیه، به صورت تقویم دینی، اقتصادی و سیاسی استفاده شد. معیار در بسیاری از اعمال و آیین‌های مذهبی همچون روزه، حج، زکات، ماه‌های حرام، مسائل مربوط به جنگ و دفاع، تقویم هجری قمری بوده است[۵]؛ در عین حال اختلاف تقریباً یازده‌روزه سال قمری با سال شمسی که سبب گردش سال قمری در فصل‌های مختلف[۶] و بروز مشکلات در برنامه‌ریزی کشورها می‌شد، دولت‌مردانِ هر سرزمینی را بر آن داشت که سال مالی-اداری جداگانه‌ای (خورشیدی) نیز برگزینند.[۷] با تجزیه قلمرو عثمانی پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴–۱۹۱۸م) و نفوذ فرهنگی و تمدنی کشورهای غربی، این روند گسترش یافت و به مرور تقویم قمری که یکی از وجوه اشتراک کشورهای اسلامی بود، جای خود را به تقویم میلادی، تاریخ‌شماری خورشیدی با مبدأ سال ولادت حضرت عیسی(ع) داد؛ در عین حال هر کدام از این کشورها، گاه‌شمار ملی خاص خود را نیز طراحی کرده بودند.[۸]
همگرایی کشورهای اسلامی با غربیان در انتخاب تاریخ میلادی، دست‌مایه‌ای برای غرب‌گرایان در این کشورها، جهت جداسازی مسلمانان از هویت اسلامی‌شان شده بود که نمونه بارز آن پس از تأسیس جمهوری در ترکیه (۱۹۲۴م) اتفاق افتاد. لغو قانون شریعت اسلامی و جایگزینی قانون مدنی برگرفته از قانون سوئیس، تغییر خط از عربی به لاتین، تغییر گاه‌شمار اسلامی به گریگوری، تعطیلی روز یکشنبه به جای جمعه ازجمله اقدامات دولت ترکیه در مبارزه با هویت اسلامی بود.[۹]

مبارزه با مظاهر دینی در دوره پهلوی

رضاخان پهلوی پس از رسیدن به سلطنت در ۱۳۰۴، به‌تدریج رویه ضد مذهبی و غرب‌گرایانه خود را آشکار ساخت که اوج آن، پس از سفر وی به ترکیه و مشاهده اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک بود.[۱۰] تغییر لباس (اعم از کشف حجاب زنان، تغییر لباس و کلاه مردان و روحانیان)[۱۱] و رسمیت و انحصار مقیاس خورشیدی (هجری شمسی) در اداره‌های دولتی از فروردین ۱۳۱۴[۱۲] ازجمله این اقدامات بود.
در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی فساد اخلاقی، مالی و سیاسی خاندان پهلوی بر کشور سایه افکنده بود و جشن‌های تاجگذاری و ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی با وجود فقر مردم جامعه، از جیب مردم و با هزینه‌های سرسام‌آور برگزار می‌شد. رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۴ بسیار قدرتمند شده بود. بیشتر گروه‌های مخالف مسلح از میان رفته بودند، قیمت نفت به بالاترین حد رسیده و کشور با فراوانی منابع ارزی روبه‌رو بود. نیروهای مخالف، در زندان یا تبعید بودند. صداهای مختلف نیز با کار-ظاهراً موفقِ-محمدرضا پهلوی در تک‌حزبی‌کردن کشور (ببینید: حزب رستاخیز ملت ایران)، تحلیل رفته بودند. محمدرضا پهلوی به ارتش پُرهیبتی-که با سلاح‌های آمریکایی، کاملاً تجهیز شده بود-تکیه کرده بود. آسودگی اقتصادی، سیاسی و نظامی، وی را به صرافت دگرگونی‌های فرهنگی انداخت.[۱۳] او همیشه تمایل داشت به دوران پیش از اسلام رجوع کند. می‌خواست با ارتباط خود به کوروش، از جهان عرب ممتاز گردد[۱۴] و یادآور شود ایران پیش از اسلام هم، دوازده قرن تمدن داشته است.[۱۵]
محمدرضا پهلوی که ارزش‌های فرهنگی حکومت پهلوی را به ایران باستان و شاهان آن دوره نسبت می‌داد، در ادامه سلیقه‌های پدرش مبنی بر باستان‌گرایی، عرب‌ستیزی و دوری از سنت‌های اسلامی، مبدأ تاریخ کشور را تغییر داد؛ کاری که رضاخان با حذف «هجری قمری» شروع کرده بود محمدرضا پهلوی به گمان خود معتقد بود باید تمام آثار انحطاط، ضعف، فساد و زبونی گذشته را به دست فراموشی سپرد و آلودگی‌هایی که به دست عوامل بیگانه، راه یافته است از فرهنگ ایرانی دور ساخت.[۱۶] تغییر مبدأ تاریخ ایران، در پیش‌نویس طرح گروه جمشید آموزگار (عضو حزب رستاخیز و وزیر کشور) گنجانده شده بود.[۱۷] شجاع‌الدین شفا (معاون فرهنگی و مطبوعاتی دربار شاهنشاهی) موظف به پیگیری شد و پس از جلسه‌ای در ۲۰/۹/۱۳۵۴ ضمن غیر ملی و غیر اسلامی خوانده‌شدن هجری شمسی، به‌کارگیری تقویمی ملی و کاملاً ایرانی لازم دانسته شد. سال فتح بابل به دست کوروش هخامنشی، سال نشستن کوروش به تخت سلطنت یا سال فرضی تولد کوروش، پیشنهادهای اعضا بود.[۱۸] سرانجام با موافقت محمدرضا پهلوی، سال به‌تخت‌نشستن کوروش مبدأ تاریخ ایران شد و سال‌های سلطنت خود او را به آن افزودند؛ در حالی‌که قبلاً سال ۱۳۵۰ را ۲۵۰۰ سالگرد شاهنشاهی کوروش خوانده بودند و جشن گرفته بودند[۱۹]؛ یعنی بدون تغییر روز و ماه، تنها با تغییر مبدأ و افزایش عدد ۱۱۸۰ (سال‌های خورشیدی میان سلطنت کوروش و هجرت پیامبر(ص)) به تقویم هجری شمسی، سال شاهنشاهی (خورشیدی، جمشیدی) ابداع شد.[۲۰] انگیزه این بدعت در نظر پهلوی احیای فرهنگ و هویت ایرانی، تأکید بر قدمت تمدن ایرانی و یادآوری تداوم نظام سلطنتی در این کشور بود[۲۱] و تقویم شاهنشاهی شکل تکامل‌یافته نیت رضاشاه در لزوم داشتن یک تقویم علمی و ملی معرفی شد.[۲۲]
در ظاهر پیشنهاد از سوی شورای عالی برگزارکننده بزرگداشت ملی پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی مطرح شد و محمدرضا پهلوی، پس از موافقت، آن را به مجلس شورای ملی و مجلس سنا فرستاد. در ۲۴ اسفند ۱۳۵۴ (زادروز رضاخان)، تغییر مبدأ تقویم رسمی و ملی کشور از هجری شمسی به شاهنشاهی تصویب شد و تمامی سازمان‌ها، از نوروز ۱۳۵۵ ملزم به استفاده از تاریخ جدید گشتند.[۲۳] به علت چاپ تقویم‌های سال جدید بر اساس هجری شمسی و هزینه‌بربودن تغییرات، قرار شد عجالتاً تاریخ شاهنشاهی در مکاتبات دولتی و سازمان‌های ملی استفاده شود و از سال بعد (مطابق ۱۳۵۶)، در همه تقویم‌ها و مکتوبات رعایت شود.[۲۴] برای اجرای این طرح برنامه‌هایی نیز تدارک دیده شده بود: بحث و گفتگو از سوی مراجع علمی همچون انجمن تاریخ‌دانان؛ توجیه افکار عمومی ایران، منطقه و جهان از طریق رسانه‌های گروهی[۲۵]؛ اعزام جوانان دیپلمه به روستاها و نقاط دورافتاده جهت تدریس تاریخ شاهنشاهی[۲۶]؛ حتی خود محمدرضا پهلوی نیز در کاربرد تقویم شاهنشاهی، دچار مشکل بود و از تاریخ میلادی استفاده می‌کرد.[۲۷]

بازتاب‌ها

این اقدام بازتاب‌های متفاوتی در جامعه به همراه داشت. افراد وابسته به رژیم پهلوی و طراحان آن، به‌کارگیری تاریخ شاهنشاهی را احیای فرهنگ و هویت ایرانی دانستند.[۲۸] گروهی دیگر که اسلام و به تعبیر خودشان نشانه‌های عرب‌ها را تحقیر ایران و ایرانی می‌پنداشتند نیز با این طرح موافق بودند.[۲۹] در مقابل، طیف‌های مختلف علمی و مذهبی موضع‌گیری کردند و گویندگان مذهبی خطر را به اطلاع مردم رساندند.[۳۰] سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع وقت که در ۱۶/۹/۱۳۵۴ هشدار داده بود،[۳۱] یک‌روز پس از اعلام خبر، ضمن فرستادن تلگرام به رؤسای دو مجلس، با تعطیل‌کردن درس خود و برگزاری سخنرانی، به آگاه‌سازی مردم از خطرهای اسلام‌زدایانه این اقدام پرداخت.[۳۲]
مخالفان این طرح، ممنوعیت کاربرد تاریخ هجری را مقدمه‌ای برای برداشتن تعطیلی جمعه، اهانت به اسلام و پیامبر(ص) و مسلمانان می‌دانستند.[۳۳] روشنفکران و طبقه تحصیل‌کرده جامعه نیز به علت سابقه ظالمانه و بی‌افتخار شاهان، هیچ اعتباری برای آن قائل نبودند.[۳۴] محققانی چون سیدمحمد محیط طباطبایی نیز به لحاظ علمی آن را نقد می‌کردند.[۳۵]

واکنش امام‌خمینی

بر اساس اسناد موجود، واکنش رسمی امام‌خمینی در چهارم مهر ۱۳۵۵ در پیامی به مناسبت عید فطر ۱۳۹۶ق خطاب به مسلمانان و دانشجویان داخل و خارج کشور بود. ایشان به‌کاربردن تاریخ شاهنشاهی را به علت هتک اسلام، مقدمه محو اسم اسلام، پشتیبانی از ستمکار و مخالفت با اسلامِ عدالت‌خواه حرام دانست[۳۶] و از جوانان روشنفکر و تمامی ملت خواست که در هر فرصت، در نشریات حزبی و غیر حزبی، خطابه‌ها و تظاهرات، اعمال ضداسلامی و ضد انسانی محمدرضا پهلوی به‌ویژه تغییر تاریخ اسلام را تذکر دهند تا این عنصر خائن رسوا شود.[۳۷] ایشان ترجیح و ترویج تاریخ و مرام ارتجاعی آتش‌پرستان و گبرها[۳۸] و صحبت پهلوی از پان‌ایرانیسم را بازگشت به زمان‌های تاریک، فاسد و جاهلانه ایران باستان می‌دانست؛ دوره‌هایی که با رفتار غیرانسانی و وحشیانه شاهان و مُغان (روحانیون زرتشتی بانفوذ و جبار) گذشت.[۳۹] در مقابل، اسلام مبدأ عدالت، آزادی، رشد فردی، و سیاسی و اجتماعی،[۴۰] بیدارکننده انسان‌ها و مستضعفان، خاضع‌کننده مستکبران صدر اسلام و سازنده انسان کامل، در ابعاد مادی و معنوی، بوده است.[۴۱] ایشان بارها بر این نکته تأکید کرد که پهلوی تاریخ پرافتخار، ارزشمند و مترقی را که مایه شرافت ملت است، به تاریخ ستمکاران، جباران، روسیاهان و جاهلیت تبدیل کرد.[۴۲]
از نظر امام‌خمینی، پهلوی با تقویت برخی آتشکده‌ها و تغییر تقویم به تاریخ گبرها که بیانگر زرتشتی‌گری و پشت‌کردن به خداپرستی است، بزرگ‌ترین تلاش را در احیا و حفظ تاریخ و فرهنگ زرتشتیان انجام داد و آنان نیز از او قدردانی کردند.[۴۳] ایشان ریشه این تغییر را فتنه‌های بیگانگان به‌ویژه آمریکا در کشورهای مسلمان و ایران می‌دانست که به منظور غارت بدون مانع مخازن کشور، به دست کارگزاران و کارشناسان اجانب صورت می‌گرفت.[۴۴] در نگاه ایشان تغییر مبدأ تاریخ، نخستین گام جهت تضعیف و عقب‌راندن اسلام و محو محتوای اسلام، جداکردن مردم از روحانیان، معرفی کارشناسان اسلامی با عنوان مرتجع و جداکردن جوانان از اسلام بود.[۴۵]
امام‌خمینی تصویب مجلس شورای ملی و سنا و دستور شاه و وزیر را فاقد ارزش قانونی دانست[۴۶] و اعلام کرد چنانچه کشتارها و خیانت‌ها و جنایت‌های محمدرضا پهلوی به ملت در یک کفه ترازو و تغییر تاریخ اسلام در کفه دیگر قرار داده شود، اهمیت این تغییر بیشتر است؛ زیرا دست‌بردن به تقویم اسلامی، مخالفت با حیثیت اسلام، اهانت جبران‌ناپذیر و جسارت به مقام رسول اکرم(ص) است.[۴۷] ایشان در برابر سخنان محمدرضا پهلوی که مخالفان را به علت دفاع از تاریخ اسلام، مرتجع می‌خواند، موضع‌گیری کرد و اقدام خود را در راستای آزادی و استقلال دانست و خود پهلوی را مرتجع خواند که تاریخ را به عقب برگرداند، آزادی را گرفت و به مُلک و ملت خیانت کرد.[۴۸]

عقب‌نشینی رژیم

رژیم پهلوی واکنش‌های متفاوتی از خود نشان داد. بسیاری از روحانیان و خطیبان دستگیر یا از منبر منع شدند.[۴۹] در مقابل، امیرعباس هویدا نخست‌وزیر در پاسخ به نگرانی علما، طی مصاحبه‌ای اعلام کرد مردم می‌توانند علاوه بر تاریخ شاهنشاهی، از هجری نیز استفاده کنند. او توانست برخی از مخالفان را آرام سازد.[۵۰] این بدعت ناسنجیده که ۲۹ ماه بیشتر نپایید، محمدرضا پهلوی و برنامه‌ریزانش را به خواسته‌هایشان نرسانید، بلکه بر نارضایتی‌ها دامن زد و نظام سلطنتی را چند گام به پایانش نزدیک کرد. با گسترده‌شدن اعتراض‌ها و راهپیمایی‌های مردم مسلمان ایران و خطاهای راهبردی پهلوی و ارکان رژیم (ببینید: نوزده دی، بیست و نه بهمن، و حکومت‌نظامی)، پهلوی سعی کرد با تغییر مهره‌ها انقلاب را مهار کند. جمشید آموزگار کنار رفت و جعفر شریف‌امامی در ۵/۶/۱۳۵۷ مأمور تشکیل دولت شد و کوشید با تشکیل «دولت آشتی ملی»، مخالفان را آرام کند. وی برای جلب رضایت مردم، کارهایی کرد، ازجمله لغو تقویم شاهنشاهی و رسمیت دوباره تاریخ‌گذاری هجری شمسی (ببینید: جعفر شریف‌امامی). او هم با اشتباهی سهمناک‌تر از دیگران (ببینید: هفده شهریور)، کار را به نظامیان (ببینید: غلامرضا ازهاری) واگذاشت.
از دیدگاه امام‌خمینی، محمدرضا پهلوی پس از اوج نهضت اسلامی، با خدعه و تشکیل دولت آشتی ملی می‌خواست نهضت را خاموش سازد؛ بنابراین تاریخ شاهنشاهی را لغو کرد.[۵۱] ایشان، پهلوی را مرد بی‌عقل خطاب کرد، بازگرداندن تاریخ به هجری را به علت تودهنی ملت به وی دانست[۵۲] و عذرخواهی در قبال خیانت‌هایش به ملت را، ازجمله تغییر تاریخ اسلام که بدون هیچ‌گونه حیایی صورت پذیرفت و اهانت به پیامبر(ص) بود، بدون فایده شمرد.[۵۳] از نظر تحلیل‌گران تغییر تاریخ از هجری به شاهنشاهی، به لحاظ اقتصادی یا سیاسی تأثیری نداشت؛ اما به لحاظ مذهبی و جریحه‌دارساختن عواطف مردمی بسیار اثرگذار بود و فرصت مناسبی را برای افشای ماهیت ضداسلامی رژیم پهلوی، در اختیار امام‌خمینی گذاشت.[۵۴] این اقدام نامعقول و سبک‌سرانه علیه اعتقادات مذهبی مردم[۵۵] تقریباً همه را مجاب کرد که هدف محمدرضا پهلوی، کندن ریشه اسلام است.[۵۶] نتیجه را می‌توان در لحن تاریخ‌نویس ایرانی‌تبار دید که در دوران معاصر، کمتر رژیمی در سرتاسر عالم، آن‌قدر احمق بوده است که تقویم مذهبی خود را دور افکند.[۵۷]

پانویس

  1. نبئی، تقویم و تقویم‌نگاری در تاریخ، ۱۷–۱۸
  2. ملک‌پور، تقویم هجری شمسی، ۷–۸؛ رضازاده ملک، گاه‌شماری، ۶۲–۶۳
  3. نبئی، تقویم و تقویم‌نگاری در تاریخ، ۱۸–۲۶
  4. نبئی، تقویم و تقویم‌نگاری در تاریخ، ۱۲۶
  5. ملک‌پور، تقویم هجری شمسی، ۸۵–۸۶
  6. نبئی، تقویم و تقویم‌نگاری در تاریخ، ۱۳۳
  7. بیرشک، گاه‌شماری ایرانی، ۶۱۴
  8. ولی، ترکیه، ۱۵/۲۰۶
  9. ولی، ترکیه، ۱۵/۲۰۶–۲۰۸؛ قاسملو، تقویم، ۷/۸۱۷–۸۳۵
  10. الموتی، ایران در عصر پهلوی، ۱/۲۹۶
  11. مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ۶/۲۲۴–۲۲۵ و ۲۷۹–۲۸۷
  12. مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره پنجم، ۱۴۸
  13. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۲۴۲–۲۶۰
  14. نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ۶۵
  15. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۲۴۲–۲۶۰
  16. پهلوی، مجموعه تألیفات، ۹/۷۸۵۶–۷۸۵۹ و ۸۳۳۲
  17. بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۶۶۵
  18. رستمی، پهلوی‌ها، ۳/۱۶۷–۱۷۱
  19. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۲۳۴؛ بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۶۶۸
  20. رستمی، پهلوی‌ها، ۳/۱۷۱، ۱۷۵ و ۱۸۴
  21. پاسخ به تاریخ، ۲۲۴؛ مازندی، ایران، ابرقدرت قرن، ۵۶۱
  22. رستمی، پهلوی‌ها، ۳/۱۸۲
  23. مجموعه قوانین ۱۳۵۴، بخش تصمیمات قانونی، ۳ و ۴، اطلاعات، روزنامه، ۲۴/۱۲/۱۳۵۴
  24. رستمی، پهلوی‌ها، ۳/۱۷۵
  25. رستمی، پهلوی‌ها، ۳/۱۷۹–۱۸۲
  26. بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۶۶۶
  27. معتضد، هویدا، ۲/۸۹۱–۸۹۲؛ مازندی، ایران، ابرقدرت قرن، ۵۵۹
  28. اطلاعات، روزنامه، ۲۵/۱۲/۱۳۵۴
  29. موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۲۹–۳۳۰
  30. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۷۵
  31. امامی، زندگی‌نامه آیت‌الله گلپایگانی، ۱۳۳
  32. امامی، زندگی‌نامه آیت‌الله گلپایگانی، ۱۳۳ و ۱۳۴؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۷۵
  33. فلسفی، خاطرات و مبارزات، ۴۰۶؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۷۵–۴۷۶؛ نوری همدانی، اسلام مجسم، ۱/۳۴۳
  34. پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۴۴
  35. حکیمی، تفسیرآفتاب، ۱۱۶
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۷۱
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۳–۳۲۴
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۲
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۳
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۶۷
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۵۰۳–۵۰۴
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۱، ۲۶۷، ۳۱۷، ۳۲۲، ۴۳۳، ۴۴۹، ۴۹۱؛ ۴/۱۱۰، ۱۶۳، ۲۱۱، ۲۸۲ و ۵/۴۴۳، ۵۰۴
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۴، ۳۷۹–۳۸۰ و ۴/۱۱۰، ۱۶۲–۱۶۳
  44. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۷۱ و ۵/۴۴۳
  45. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۷۱، ۲۱۱؛ ۴/۱۱۰، ۱۶۳، ۱۶۵، ۱۶۷، ۲۴۱؛ ۱۲/۲۴ و ۱۷/۳۱۳
  46. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۹
  47. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۷۱، ۳۲۴، ۳۳۶؛ ۴/۱۱۰، ۱۶۳، ۲۴۱، ۲۸۶ و ۵/۹۱
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۱۱
  49. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۴۷۵
  50. بهنود، از سیدضیا تا بختیار، ۶۶۶؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۲۹
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۸۲ و ۲۸۳
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۱
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۹۱
  54. مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۶۸–۱۶۹
  55. پارسونز، خاطرات دو سفیر، ۳۴۴
  56. کدی، ریشه‌های انقلاب ایران، ۳۵۶
  57. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۴۶

منابع

  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۲۴ و ۲۵/۱۲/۱۳۵۴.
  • الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ری، مؤلف، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ پنجم، تهران، ۱۳۸۹ش.
  • امامی، محمدمهدی، زندگی‌نامه آیت‌الله گلپایگانی به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • بهنود، مسعود، از سیدضیا تا بختیار، دولت‌های ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، جاویدان، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش.
  • بیرشک، احمد، گاه‌شماری ایرانی، ادامه گاهنامه تطبیقی سه‌هزارساله برای ۵۴۲۱ سال، تهران، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • پارسونز، سر آنتونی و ویلیام سولیوان، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • پهلوی، محمدرضا، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات، از شهریور ۲۵۳۳ تا پایان اسفند ۲۵۳۴، بی‌تا، بی‌جا.
  • حکیمی، محمدرضا، تفسیرآفتاب، نگرشی به رسالت اسلام و حماسه انسان در رهبری امام‌خمینی (ره)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۷ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • رستمی، فرهاد، پهلوی‌ها، تهران، تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • رضازاده ملک، رحیم، گاه‌شماری، تهران، دانشگاه پیام نور، چاپ پنجم، ۱۳۹۰ش.
  • فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • قاسملو، فرید، تقویم، چاپ‌شده در دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • کدی، نیکی آر، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • مازندی، یوسف، ایران، ابرقدرت قرن؟، به کوشش عبدالرَضا هوشنگ مهدوی، تهران، البرز، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • مجموعه قوانین سال ۱۳۵۴، بخش تصمیمات قانونی.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره پنجم، لوح مشروح (نرم‌افزار)، نسخه دوم.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، قم، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • معتضد، خسرو، هویدا سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده، تهران، زرین، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • مکی، حسین، تاریخ بیست‌ساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • ملک‌پور، ایرج، تقویم هجری شمسی، هجری قمری و میلادی، تهران، دانش‌نگار، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیت‌الله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • نبئی، ابوالفضل، تقویم و تقویم‌نگاری در تاریخ، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  • نراقی، احسان، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • نوری همدانی، حسین، اسلام مجسم علمای بزرگ اسلام، قم، مهدی موعود(ع)، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
  • ولی، وهاب، ترکیه، چاپ‌شده در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سیدکاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.

پیوند به بیرون