بازداشتگاههای امامخمینی: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
|||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بازداشتگاهها'''، مکانهای حبس یا حصر [[امامخمینی]] پس از سخنرانی ۱۳ خرداد ۱۳۴۲. | |||
امامخمینی از سال ۱۳۴۱ مبارزه علنی با [[رژیم پهلوی]] را آغاز کرد. رژیم در واکنش به اعتراضات ایشان، پس از تهدید و حمله به [[مدرسه فیضیه]]، در ۱۵خرداد۱۳۴۲ ایشان را به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور و اغتشاش در کشور بازداشت و به باشگاه افسران در تهران منتقل کرد. | |||
در غروب همان روز، از باشگاه افسران به پادگان قصر (بیسیم) منتقل و در یک ساختمان کوچک میان پادگان زندانی شد. علما و اقشار مختلف مردم به [[دستگیری امامخمینی|بازداشت امامخمینی]] بهشدت واکنش نشان دادند. پس از ۱۹روز امامخمینی به پادگان نظامی عشرتآباد منتقل شد که این بازداشت چهلروز ادامه داشت. | |||
طرح [[ساواک]] برای تبعید امامخمینی به سنندج نیز با مخالفت برخی از اعضای کمیسیون امنیت ملی قم مواجه شد. ایشان در دوازدهم مرداد ۱۳۴۲، ابتدا به خانه سیدعباس نجاتی واعظ در داوودیه و پس از سه روز به خانه رضا روغنی در قیطریه منتقل شد. سرانجام امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ بدون قید و شرط آزاد شد. | |||
== آغاز مبارزات علنی امام == | == آغاز مبارزات علنی امام == | ||
امامخمینی از سال ۱۳۴۱ مبارزه علنی با [[رژیم پهلوی]] را آغاز کرد و در ۱۳۴۱/۱۲/۲۲ در اعلامیهای خطاب به علما و روحانیان، به علت تلاش رژیم پهلوی برای نابودی احکام ضروری اسلام، [[عید نوروز]] ۱۳۴۲ را [[عزای عمومی]] اعلام کرد تا [[مردم]] از گرفتاریهای گریبانگیر [[اسلام]] و مسلمانان آگاه شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶؛ ← روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۴۴–۳۴۵.</ref> برخی از علمای دیگر نیز عید را عزا اعلام کردند.{{ببینید|متن=ببینید| انقلاب سفید}} رژیم پهلوی در واکنش به موضعگیری امامخمینی و دیگر علما در آخرین روزهای سال ۱۳۴۱ برای تهدید و ترساندن مردم و [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه]]، نظامیان بسیاری را به [[قم]] فرستاد. امامخمینی در آخرین جلسه درس سال ۱۳۴۱ در [[مسجد اعظم قم]]، فضای ترس و خفقان حاکم بر کشور را در هم شکست و آمادگی خود را برای فداکاری در راه اسلام اعلام کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۴۹–۵۱.</ref> | |||
از سوی دیگر، رژیم پهلوی در ۲۵ | از سوی دیگر، رژیم پهلوی در ۲۵ شوال ۱۳۸۲ق/ ۱۳۴۲/۱/۲ش هنگام برگزاری سوگواری شهادت [[امام جعفر صادق(ع)|امامصادق (ع)]]، در [[مدرسه فیضیه]]، به مدرسه حمله کرد و به ضرب و جرح [[طلاب]] پرداخت. این کار با واکنش شدید امامخمینی و مراجع تقلید روبهرو شد. {{ببینید|متن=ببینید| حمله به مدرسه فیضیه}} امامخمینی در چهلم رخداد مدرسه فیضیه با انتشار پیامی [[محمدرضا پهلوی]] را در این حادثه مقصر دانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۶.</ref> و تصمیم گرفت که با بهرهگیری از فضای محرم و مجالس [[عزاداری|عزاداری امامحسین (ع)]]، در سراسر کشور، کارهای ضد دینی رژیم پهلوی را افشا کند.<ref>← امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۱ و ۱۹۴.</ref> ایشان به مبلغان و هیئتهای مذهبی نیز یادآور شد که بر آنان لازم است در [[ماه محرم]] فریضه دینی خود را در اجتماعات ادا کنند و از [[امامحسین(ع)]]، فداکاری در راه احیای [[شریعت]] را فرا گیرند و از [[زندان]] و [[شکنجه]] نترسند. ایشان خطر رژیم پهلوی را برای اسلام کمتر از خطر [[بنیامیه]] ندانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۲۹–۲۳۰.</ref> | ||
== بازداشت و انتقال به باشگاه افسران == | == بازداشت و انتقال به باشگاه افسران == | ||
با آغاز محرم ۱۳۸۳ق/ ۱۳۴۲ش اعتراضهای مردم به رژیم پهلوی شدت گرفت و اوج آن سخنرانی امامخمینی در عصر [[عاشورا]] برابر با ۱۳۴۲/۳/۱۳ در مدرسه فیضیه بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۴۹۵–۴۹۹.</ref> پس از این سخنرانی، موج تازهای از اعتراض و انتقاد بر ضد حکومت آغاز شد. بهدنبال گسترش آن در روز چهاردهم خرداد در [[تهران]] و قم، رژیم پهلوی دست به واکنش شدیدی زد و بر اساس گزارش شهربانی تهران، در همان روز بیش از ۱۲۰ تن از اقشار مختلف مردم در میدان توپخانه بازداشت شدند.<ref>زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۲۹.</ref> | با آغاز محرم ۱۳۸۳ق/ ۱۳۴۲ش اعتراضهای مردم به رژیم پهلوی شدت گرفت و اوج آن سخنرانی امامخمینی در عصر [[عاشورا]] برابر با ۱۳۴۲/۳/۱۳ در مدرسه فیضیه بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۴۹۵–۴۹۹.</ref> پس از این سخنرانی، موج تازهای از اعتراض و [[انتقاد]] بر ضد حکومت آغاز شد. بهدنبال گسترش آن در روز چهاردهم خرداد در [[تهران]] و قم، رژیم پهلوی دست به واکنش شدیدی زد و بر اساس گزارش شهربانی تهران، در همان روز بیش از ۱۲۰ تن از اقشار مختلف مردم در میدان توپخانه بازداشت شدند.<ref>زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۲۹.</ref> | ||
دو روز پس از این سخنرانی در ساعت سه بامداد پانزدهم خرداد برابر با دوازدهم محرم ۱۳۸۳ق، نیروهای امنیتی امامخمینی را به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور و تماس با عوامل خارجی با هدف ایجاد اغتشاش در کشور بازداشت<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۰۷–۵۰۸؛ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۲۹ و ۲۳۲؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۵۵–۵۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| دستگیری امامخمینی}} و به باشگاه افسران در تهران منتقل کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۰۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۸۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۷–۸۸.</ref> همزمان با بازداشت ایشان، عده زیادی از علما و روحانیان مبارز ازجمله [[سیدحسن قمی طباطبایی]] از [[مشهد]]، [[بهاءالدین محلاتی]] از [[شیراز]]، [[مرتضی مطهری]]، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمدتقی فلسفی]] و [[سیدابراهیم ابطحینژاد]] در سراسر کشور بازداشت شدند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۱۵؛ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۳۵؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۸۰–۲۸۱.</ref> از این افراد، محلاتی و قمی، در زندان و حصر همراه امامخمینی بودند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۷ و ۱۶۵؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۵۹.</ref> | دو روز پس از این سخنرانی در ساعت سه بامداد پانزدهم خرداد برابر با دوازدهم محرم ۱۳۸۳ق، نیروهای امنیتی امامخمینی را به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور و تماس با عوامل خارجی با هدف ایجاد اغتشاش در کشور بازداشت<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۰۷–۵۰۸؛ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۲۹ و ۲۳۲؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۵۵–۵۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| دستگیری امامخمینی}} و به باشگاه افسران در تهران منتقل کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۰۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۸۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۷–۸۸.</ref> همزمان با بازداشت ایشان، عده زیادی از علما و روحانیان مبارز ازجمله [[سیدحسن قمی|سیدحسن قمی طباطبایی]] از [[مشهد]]، [[بهاءالدین محلاتی]] از [[شیراز]]، [[مرتضی مطهری]]، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمدتقی فلسفی]] و [[سیدابراهیم ابطحینژاد]] در سراسر کشور بازداشت شدند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۱۵؛ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۳۵؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۸۰–۲۸۱.</ref> از این افراد، محلاتی و قمی، در زندان و حصر همراه امامخمینی بودند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۷ و ۱۶۵؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۵۹.</ref> | ||
باشگاه افسران تهران در سال ۱۳۱۶ در خیابان اسفند (شهید سرهنگ سخایی)، به دستور [[فضلالله زاهدی]] رئیس بازرسی امور مالی ارتش، ساخته شد.<ref>مهدینیا، زندگی سیاسی سپهبد زاهدی، ۱۵.</ref> سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( | باشگاه افسران تهران در سال ۱۳۱۶ در خیابان اسفند (شهید سرهنگ سخایی)، به دستور [[فضلالله زاهدی]] رئیس بازرسی امور مالی ارتش، ساخته شد.<ref>مهدینیا، زندگی سیاسی سپهبد زاهدی، ۱۵.</ref> [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) در روز بازداشت امامخمینی پروندهای علیه ایشان به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی مملکت تشکیل داد و بازپرس لشکر یک گارد نیز قرار بازداشت موقت صادر کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۰۷.</ref> پس از آن امامخمینی را غروب روز ۱۵ خرداد از باشگاه افسران به پادگان قصر (بیسیم) منتقل و در یک ساختمان کوچک میان پادگان زندانی کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۸۱ و ۲۰۶؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۱۴.</ref> | ||
== پادگان یا زندان قصر == | == پادگان یا زندان قصر == | ||
پادگان قصر در شمال شهر تهران میان سه راه زندان، پل سیدخندان، خیابان شریعتی و خیابان پلیس فعلی قرار دارد. علت نامگذاری آن، قصری است که در سال ۱۲۱۳ به دستور [[فتحعلیشاه قاجار]] در آن ساخته شد و دارای ساختمانهای قدیمی و بزرگی بود؛ به همین جهت میان ارتش، مخابرات و زندان تقسیم شد. در این مکان مرکز تلگرام و بیسیم و دستگاه فرستنده رادیو و زندان شهربانی ساخته شد و قسمتی از پادگان ارتش نیز در آن مستقر بود.<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۶۱؛ ملکی، تهران در گذرگاه تاریخ، ۱۴۷.</ref> در یازدهم آذر ۱۳۰۸ نخستین زندان متمرکز پایتخت به دست [[رضاشاه پهلوی]] در این مکان ساخته شد و در هشتم مرداد ۱۳۱۷ به دستور او نام قصر قاجار به «بیسیم» تغییر یافت.<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۶۱.</ref> این زندان ۱۹۲ اتاق داشت و هشتصد زندانی را در خود جای میداد<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۵۳.</ref> و پس از | پادگان قصر در شمال شهر تهران میان سه راه زندان، پل سیدخندان، خیابان شریعتی و خیابان پلیس فعلی قرار دارد. علت نامگذاری آن، قصری است که در سال ۱۲۱۳ به دستور [[فتحعلیشاه قاجار]] در آن ساخته شد و دارای ساختمانهای قدیمی و بزرگی بود؛ به همین جهت میان ارتش، مخابرات و زندان تقسیم شد. در این مکان مرکز تلگرام و بیسیم و دستگاه فرستنده رادیو و زندان شهربانی ساخته شد و قسمتی از پادگان ارتش نیز در آن مستقر بود.<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۶۱؛ ملکی، تهران در گذرگاه تاریخ، ۱۴۷.</ref> در یازدهم آذر ۱۳۰۸ نخستین زندان متمرکز پایتخت به دست [[رضاشاه پهلوی]] در این مکان ساخته شد و در هشتم مرداد ۱۳۱۷ به دستور او نام قصر قاجار به «بیسیم» تغییر یافت.<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۶۱.</ref> این زندان ۱۹۲ اتاق داشت و هشتصد زندانی را در خود جای میداد<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۵۳.</ref> و پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] همچنان محل حبس زندانیان بود؛ اما در آغاز دهه هشتاد به موزه تبدیل شد.<ref>مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۵/۲۰۳؛ معتمدی، جغرافیای تاریخی ایران، ۳۱۲–۳۱۵.</ref> | ||
امامخمینی در پادگان قصر به قرار بازداشت موقت اعتراض کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۰۸.</ref> و با بیان اینکه «قضات محترم تحت فشارند»، به بازجوییهای آنان پاسخ نداد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۱۶.</ref> اداره دادرسی ارتش، با صدور قطعی قرار بازداشت، ایشان را به مدت نوزده روز در زندان قصر زندانی کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸.</ref> در واکنش به بازداشت امامخمینی مراجع، علما و مردم در قم و تهران و برخی دیگر از شهرها واکنش شدید نشان دادند. ازجمله [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از مراجع قم، [[سیدمحمود شاهرودی]] از مراجع [[نجف]]،<ref>سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶.</ref> [[سیداحمد خوانساری]] از مراجع تهران،<ref>نور علم، ۱۳–۱۵.</ref> [[سیدمحمدهادی میلانی]] از مراجع مشهد<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۶۵–۱۶۶.</ref> و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]<ref>بدوی، یاور انقلاب، ۴۲–۴۳.</ref> از مراجع قم و نیز [[هادی باریکبین]] با ۶۱ نفر از روحانیان قزوین<ref>سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶.</ref> با اعلامیهها و تلگرامها به بازداشت امامخمینی واکنش نشان دادند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۶۵–۱۶۶؛ سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶–۱۹۷.</ref> گروهی از علما و مراجع یادشده و برخی دیگر از مراجع و علما به اعلامیه و تلگرام بسنده نکردند و برای اعتراض به رژیم پهلوی و در فشارگذاشتن دولت برای آزادی امامخمینی و دیگر علما و روحانیان بازداشتشده و تضمین امکان فعالیتهای سیاسی برای همگان در حد قانونی، در یک حرکت دستهجمعی و پس از هماهنگیهای لازم، در هفدهم خرداد ۱۳۴۲ به تهران مهاجرت کردند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲۲–۴۲۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۶۸–۶۷۱؛ مرعشی، مصاحبه، ۲/۲۴۸–۲۴۹؛ مقصودی، مصاحبه، ۳۸۶–۳۸۷.</ref> | امامخمینی در پادگان قصر به قرار بازداشت موقت اعتراض کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۰۸.</ref> و با بیان اینکه «قضات محترم تحت فشارند»، به بازجوییهای آنان پاسخ نداد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۱۶.</ref> اداره دادرسی ارتش، با صدور قطعی قرار بازداشت، ایشان را به مدت نوزده روز در زندان قصر زندانی کرد.<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸.</ref> در واکنش به بازداشت امامخمینی مراجع، علما و مردم در قم و تهران و برخی دیگر از شهرها واکنش شدید نشان دادند. ازجمله [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از مراجع قم، [[سیدمحمود شاهرودی]] از مراجع [[نجف]]،<ref>سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶.</ref> [[سیداحمد خوانساری]] از مراجع تهران،<ref>نور علم، ۱۳–۱۵.</ref> [[سیدمحمدهادی میلانی]] از مراجع مشهد<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۶۵–۱۶۶.</ref> و [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]]<ref>بدوی، یاور انقلاب، ۴۲–۴۳.</ref> از مراجع قم و نیز [[هادی باریکبین]] با ۶۱ نفر از روحانیان قزوین<ref>سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶.</ref> با اعلامیهها و تلگرامها به بازداشت امامخمینی واکنش نشان دادند.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۶۵–۱۶۶؛ سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶–۱۹۷.</ref> گروهی از علما و مراجع یادشده و برخی دیگر از مراجع و علما به اعلامیه و تلگرام بسنده نکردند و برای اعتراض به رژیم پهلوی و در فشارگذاشتن دولت برای آزادی امامخمینی و دیگر علما و روحانیان بازداشتشده و تضمین امکان فعالیتهای سیاسی برای همگان در حد قانونی، در یک حرکت دستهجمعی و پس از هماهنگیهای لازم، در هفدهم خرداد ۱۳۴۲ به تهران مهاجرت کردند.<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲۲–۴۲۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۶۸–۶۷۱؛ مرعشی، مصاحبه، ۲/۲۴۸–۲۴۹؛ مقصودی، مصاحبه، ۳۸۶–۳۸۷.</ref> | ||
از سوی دیگر، در برابر تهدید رژیم پهلوی به اعدام امامخمینی<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۵.</ref> میلانی، مرعشی نجفی، [[محمدتقی آملی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری]] از مراجع تقلید به صورت کتبی به مرجعیت امامخمینی شهادت دادند.<ref>حاضری، اسناد ماندگار، نامهها، پیامها و تلگرامها (امام و مراجع تقلید بهمن ۱۳۴۱ـآبان ۱۳۴۴)، ۱/۱۷۲–۱۷۸؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۷۳؛ بدوی، یاور انقلاب، ۴۳.</ref> روحانیان، استادان و فضلای حوزههای علمیه قم و شهرستانها با صدور اعلامیه و تلگرامها به بازداشت امامخمینی اعتراض کردند،<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۲–۹۰.</ref> چنانکه گروهی از فضلا و مدرسان [[حوزه علمیه قم]] در نامهای به هیئت دولت به بازداشت غیرقانونی امامخمینی و جمعی از علما اعتراض کردند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۰۴–۱۰۶.</ref> | از سوی دیگر، در برابر تهدید رژیم پهلوی به اعدام امامخمینی<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۵.</ref> میلانی، مرعشی نجفی، [[محمدتقی آملی]] و [[سیدکاظم شریعتمداری]] از مراجع تقلید به صورت کتبی به [[مرجعیت امامخمینی]] شهادت دادند.<ref>حاضری، اسناد ماندگار، نامهها، پیامها و تلگرامها (امام و مراجع تقلید بهمن ۱۳۴۱ـآبان ۱۳۴۴)، ۱/۱۷۲–۱۷۸؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۷۳؛ بدوی، یاور انقلاب، ۴۳.</ref> روحانیان، استادان و فضلای حوزههای علمیه قم و شهرستانها با صدور اعلامیه و تلگرامها به بازداشت امامخمینی اعتراض کردند،<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۲–۹۰.</ref> چنانکه گروهی از فضلا و مدرسان [[حوزه علمیه قم]] در نامهای به هیئت دولت به بازداشت غیرقانونی امامخمینی و جمعی از علما اعتراض کردند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۰۴–۱۰۶.</ref> | ||
حوزههای علمیه نجف، | حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین نیز با دریافت خبر بازداشت امامخمینی و [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|کشتار ۱۵ خرداد]] با تشکیل اجتماعات و در تلگرامهایی به پادشاهان و رؤسای جمهوری کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی، حمایت خود را از امامخمینی و تنفر خویش را از اعمال وحشیانه رژیم پهلوی اعلام کردند و خواستار آزادی فوری ایشان شدند.<ref>عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۶۱؛ برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۱/۴۴۹.</ref> [[محمود شلتوت]]، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر [[مصر]]، شش روز پس از بازداشت امامخمینی در هجدهم محرم ۱۳۸۳ق اهانت به ساحت مقدس ایشان را داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی کرد و در تلگرامی از [[محمدرضا پهلوی]] خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام که پاسداران قوانین الهیاند، خودداری کند و علمای بازداشتشده را هرچه زودتر آزاد سازد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۳۲–۶۳۳؛ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۶۱؛ برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۱/۴۴۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| دستگیری امامخمینی}} | ||
ارتباط با امامخمینی در دوره بازداشت دشوار بود. به دنبال دیدار [[روحالله کمالوند]] به نمایندگی از مهاجران به تهران با محمدرضا پهلوی، اجازه دیدار با امامخمینی در پنجشنبه ۱۳۴۲/۳/۲۳ در حد احوالپرسی برای سیداحمد خوانساری داده شد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۴؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۹؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۱.</ref> هنگامی که مردم تهران از این دیدار با خبر شدند به خانه خوانساری هجوم بردند تا خبر سلامتی امامخمینی را از زبان وی دریافت کنند.<ref>کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۵۹؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۱.</ref> رژیم پهلوی قصد محاکمه امامخمینی را داشت؛ ولی ایشان به دلیل استقلالنداشتن دستگاه قضایی، خواستار محاکمه در دستگاه قضاییِ خارج از نفوذ رژیم شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۹؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۱۶.</ref> | ارتباط با امامخمینی در دوره بازداشت دشوار بود. به دنبال دیدار [[روحالله کمالوند]] به نمایندگی از مهاجران به تهران با محمدرضا پهلوی، اجازه دیدار با امامخمینی در پنجشنبه ۱۳۴۲/۳/۲۳ در حد احوالپرسی برای [[سیداحمد خوانساری]] داده شد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۴؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۹؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۱.</ref> هنگامی که مردم تهران از این دیدار با خبر شدند به خانه خوانساری هجوم بردند تا خبر سلامتی امامخمینی را از زبان وی دریافت کنند.<ref>کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۵۹؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۱.</ref> رژیم پهلوی قصد محاکمه امامخمینی را داشت؛ ولی ایشان به دلیل استقلالنداشتن دستگاه قضایی، خواستار محاکمه در دستگاه قضاییِ خارج از نفوذ رژیم شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۹؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۱۶.</ref> | ||
رژیم برای به تسلیم واداشتن ایشان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۷ و ۱۴/۲۷۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۹.</ref> دستور شکنجه افرادی مانند [[اسماعیل رضایی]] و [[طیب حاجرضایی]] و دیگران را به اتهام دستداشتن و تحریک و تأمین مالی مخالفان حکومت در جریان | رژیم برای به تسلیم واداشتن ایشان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۷ و ۱۴/۲۷۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۹.</ref> دستور شکنجه افرادی مانند [[اسماعیل رضایی]] و [[طیب حاجرضایی]] و دیگران را به اتهام دستداشتن و تحریک و تأمین مالی مخالفان حکومت در جریان قیام ۱۵ خرداد صادر کرد،<ref>کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۶۲؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۴.</ref> به گونهای که صدای ناله و [[شکنجه]] آنان به گوش امامخمینی برسد. ایشان آن شبها را سختترین شبهای زندگی خود خواندهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۹۷؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۴.</ref> [[سیدحسن تهامی]] از علمای برجسته بیرجند در نامهای به امامخمینی از سرگذشت شب اول بازداشت ایشان جویا شد که ایشان زندان خود را تاریکخانه و سلول خواند و افزود در آن شب به یاد جد خود [[امامموسیبنجعفر(ع)]]، افتادهاست. ایشان در زندان از راه خواندن [[قرآن]] با دیگر دوستان زندانی خود ارتباط برقرار میکرد.<ref>فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۴۹–۵۰.</ref> پس از ۱۹ روز ایشان را به پادگان نظامی عشرتآباد منتقل کردند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸–۸۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۳۶۱.</ref> | ||
== پادگان عشرتآباد == | == پادگان عشرتآباد == | ||
عمارت کلاهفرنگی (عشرتآباد) در پادگان ولیعصر کنونی، در بزرگراه نیاوران قرار دارد. این بنا در سال ۱۲۹۱ به دست ناصرالدینشاه قاجار با کاربرد تفریحی ویژه خاندان سلطنت ساخته شد. این بنای چهار طبقه که به همسران شاه تعلق داشت، در دوره پهلوی به شهربانی واگذار و به پادگان عشرتآباد معروف شد.<ref>جماران؛ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۱/۵۹۹.</ref> این قصر در سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ بازسازی و به زندان اختصاص یافت. این زندان ۲۲ سلول داشت که در یک ساختمان قرار داشتند. راهروی زندان شکل نعل اسب بود و سلولها هم در دو طرف آن قرار داشتند. کف سلولها نامسطح بود و حدود نیم متر بالاتر و حالت سکو داشت و غیر بهداشتی بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام آن به پادگان ولیعصر (ع)، تغییر داده شد و سپس به موزه تبدیل شد.<ref>سحابی، روزهای حبس امامخمینی در زندان عشرت آباد؛ معتمدی، جغرافیای تاریخی ایران، ۳۱۲–۳۱۶.</ref> | عمارت کلاهفرنگی (عشرتآباد) در پادگان ولیعصر کنونی، در بزرگراه نیاوران قرار دارد. این بنا در سال ۱۲۹۱ به دست [[ناصرالدینشاه قاجار]] با کاربرد تفریحی ویژه خاندان سلطنت ساخته شد. این بنای چهار طبقه که به همسران شاه تعلق داشت، در [[دوره پهلوی]] به شهربانی واگذار و به پادگان عشرتآباد معروف شد.<ref>جماران؛ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۱/۵۹۹.</ref> این قصر در سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ بازسازی و به زندان اختصاص یافت. این زندان ۲۲ سلول داشت که در یک ساختمان قرار داشتند. راهروی زندان شکل نعل اسب بود و سلولها هم در دو طرف آن قرار داشتند. کف سلولها نامسطح بود و حدود نیم متر بالاتر و حالت سکو داشت و غیر بهداشتی بود. پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب اسلامی]] نام آن به پادگان ولیعصر (ع)، تغییر داده شد و سپس به موزه تبدیل شد.<ref>سحابی، روزهای حبس امامخمینی در زندان عشرت آباد؛ معتمدی، جغرافیای تاریخی ایران، ۳۱۲–۳۱۶.</ref> | ||
در ۱۳۴۲/۴/۴ امامخمینی را از زندان قصر به پادگان عشرتآباد که زندان غیر سیاسی بود، انتقال دادند<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۳۶۱.</ref> و حدود ۲۴ ساعت در سلول انفرادی نگه داشتند؛ سلولی که در محیط آن هوای آزاد جریان نداشت و نشست و برخاست به دشواری انجام میشد.<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ وزارت فرهنگ، طلوع فجر، وقایع پانزدهم خرداد، ۷۸.</ref> ایشان را در این مکان به مدت چهل روز نگه داشتند و در این مدت علاوه بر عبادات روزانه و [[قرائت قرآن]] و [[دعا]] به مطالعه کتابهایی دربارهٔ [[انقلاب مشروطیت]]، استقلال [[هند]]، استقلال [[اندونزی]] و غیره مشغول بود.<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳.</ref> | در ۱۳۴۲/۴/۴ امامخمینی را از زندان قصر به پادگان عشرتآباد که زندان غیر سیاسی بود، انتقال دادند<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۳۶۱.</ref> و حدود ۲۴ ساعت در سلول انفرادی نگه داشتند؛ سلولی که در محیط آن هوای آزاد جریان نداشت و نشست و برخاست به دشواری انجام میشد.<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ وزارت فرهنگ، طلوع فجر، وقایع پانزدهم خرداد، ۷۸.</ref> ایشان را در این مکان به مدت چهل روز نگه داشتند و در این مدت علاوه بر [[عبادات]] روزانه و [[قرائت قرآن]] و [[دعا]] به مطالعه کتابهایی دربارهٔ [[انقلاب مشروطیت]]، استقلال [[هند]]، استقلال [[اندونزی]] و غیره مشغول بود.<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳.</ref> | ||
پس از چندی [[سیدمرتضی پسندیده]]، برادر بزرگ امامخمینی، در عشرتآباد به دیدار ایشان رفت و با پرسشها و پاسخهایی که مطرح کرد، اوضاع سیاسی کشور و واکنشهای مراجع، علما، حوزه علمیه، بازاریان و مردم را به اطلاع ایشان رساند. او با اسمبردن از علمایی که از شهرستانها به تهران آمده و قصد دیدار با امامخمینی را دارند، ایشان را از حضور علما در تهران مطلع کرد و با طرح درخواست محمدتقی آملی برای بازگشایی بازار، تعطیلشدن بازار را به اطلاع ایشان رساند و با درخواست آغاز درسهای حوزههای علمیه، ایشان را از تعطیلشدن حوزههای علمیه آگاه کرد.<ref>پسندیده، مصاحبه، ۱/۳۴–۳۵؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳.</ref> امامخمینی فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] را وکیل خود معرفی کرد<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.</ref> و به کمک برخی از افسران و سربازان متدین، ارتباط نوشتاری و شفاهی با یاران و نزدیکان خود در بیرون از زندان داشت،<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.</ref> ازجمله نامهای به [[سیدمحمدصادق روحانی]] نوشت و از شرایط دشوار و آزادنبودن خود در آن خبر داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۰.</ref> | پس از چندی [[سیدمرتضی پسندیده]]، برادر بزرگ امامخمینی، در عشرتآباد به دیدار ایشان رفت و با پرسشها و پاسخهایی که مطرح کرد، اوضاع سیاسی کشور و واکنشهای مراجع، علما، حوزه علمیه، [[بازار|بازاریان]] و [[مردم]] را به اطلاع ایشان رساند. او با اسمبردن از علمایی که از شهرستانها به تهران آمده و قصد دیدار با امامخمینی را دارند، ایشان را از حضور علما در تهران مطلع کرد و با طرح درخواست [[محمدتقی آملی]] برای بازگشایی بازار، تعطیلشدن بازار را به اطلاع ایشان رساند و با درخواست آغاز درسهای حوزههای علمیه، ایشان را از تعطیلشدن [[حوزههای علمیه]] آگاه کرد.<ref>پسندیده، مصاحبه، ۱/۳۴–۳۵؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳.</ref> امامخمینی فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] را وکیل خود معرفی کرد<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.</ref> و به کمک برخی از افسران و سربازان متدین، ارتباط نوشتاری و شفاهی با یاران و نزدیکان خود در بیرون از زندان داشت،<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.</ref> ازجمله نامهای به [[سیدمحمدصادق روحانی]] نوشت و از شرایط دشوار و آزادنبودن خود در آن خبر داد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۰.</ref> | ||
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برای تضعیف روحیه امامخمینی و اجبار ایشان به سازش، شروع به بازجویی و شکنجه همزندانیهای ایشان کرد که با اعتراض شدید ایشان روبهرو شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۷ و ۱۴/۲۷۳.</ref> رژیم پهلوی که نتوانست کوچکترین سند و جرمی را علیه ایشان به دست آورد<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۹.</ref> ناگزیر شد بر ایشان آسان بگیرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.</ref> در این مدت مردم حمایت خود را از امامخمینی اعلام کردند و از سراسر کشور برای ایشان تلگرام میفرستادند<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۶.</ref> به گزارش اطلاعات داخلی ساواک، دولت در مسئله امامخمینی به بنبست رسیده و در نگاهداشتن ایشان با مشکل روبهرو شده بود و آزادکردن ایشان نیز مشکل بود و در صورت تبعید به خارج نیز از اقدامات ایشان علیه خود میترسید.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۶۵.</ref> ساواک در نظر داشت که ایشان را به سنندج تبعید کند<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۵۴۲.</ref> که گویا بر اثر مخالفت برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی قم از این تصمیم منصرف شد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم پهلوی، ۱۸۲.</ref> درخواست علما و مردم برای آزادی امامخمینی، رژیم پهلوی را تحت فشار قرار داد و این رژیم ناچار شد ایشان را از زندان آزاد کند؛ ولی در حصر خانگی که زندانی محترمانه شمرده میشد، تحت نظر داشته باشد؛ بنابراین در دوازدهم مرداد ۱۳۴۲ ایشان را به همراه همراهیان (سیدحسن قمی و بهاءالدین محلاتی) به خانه [[سیدعباس نجاتی واعظ]] (برادر سیدحسن قمی) در داوودیه منتقل کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۹۹.</ref> | [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) برای تضعیف روحیه امامخمینی و اجبار ایشان به سازش، شروع به بازجویی و [[شکنجه]] همزندانیهای ایشان کرد که با اعتراض شدید ایشان روبهرو شد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۷ و ۱۴/۲۷۳.</ref> رژیم پهلوی که نتوانست کوچکترین سند و جرمی را علیه ایشان به دست آورد<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۹.</ref> ناگزیر شد بر ایشان آسان بگیرد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.</ref> در این مدت مردم حمایت خود را از امامخمینی اعلام کردند و از سراسر کشور برای ایشان تلگرام میفرستادند<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۶.</ref> به گزارش اطلاعات داخلی ساواک، دولت در مسئله امامخمینی به بنبست رسیده و در نگاهداشتن ایشان با مشکل روبهرو شده بود و آزادکردن ایشان نیز مشکل بود و در صورت تبعید به خارج نیز از اقدامات ایشان علیه خود میترسید.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۶۵.</ref> ساواک در نظر داشت که ایشان را به سنندج تبعید کند<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۵۴۲.</ref> که گویا بر اثر مخالفت برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی قم از این تصمیم منصرف شد.<ref>نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم پهلوی، ۱۸۲.</ref> درخواست علما و مردم برای آزادی امامخمینی، [[رژیم پهلوی]] را تحت فشار قرار داد و این رژیم ناچار شد ایشان را از زندان آزاد کند؛ ولی در حصر خانگی که زندانی محترمانه شمرده میشد، تحت نظر داشته باشد؛ بنابراین در دوازدهم مرداد ۱۳۴۲ ایشان را به همراه همراهیان ([[سیدحسن قمی]] و [[بهاءالدین محلاتی]]) به خانه [[سیدعباس نجاتی واعظ]] (برادر سیدحسن قمی) در داوودیه منتقل کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۹۹.</ref> | ||
== داوودیه == | == داوودیه == | ||
دهکده داوودیه از شمال به قلهک و از جنوب به زمینهای ضرابخانه و سیدخندان و از شرق به جاده قدیم شمیران و از غرب به خیابان ولیعصر (ع)، (پهلوی) منتهی میشود.<ref>آقامحمد حسنی، داوودیه، ۱/۴۳۳.</ref> نام قدیمی آن ارغوانیه بود و این به دلیل درختهای ارغوانیای بود که در حاشیه خیابانهایش کاشته شده بود؛ همچنین به آن باغ ویلایی میگفتند که آن را [[میرزاآقاخان نوری]] مالک شد و به نام پسرش میرزاداوودخان، نامش را داوودیه گذاشت.<ref>آقامحمد حسنی، داوودیه، ۱/۴۳۳؛ بامداد، شرح رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، ۱/۴۹۴.</ref> | دهکده [[داوودیه]] از شمال به قلهک و از جنوب به زمینهای ضرابخانه و سیدخندان و از شرق به جاده قدیم شمیران و از غرب به خیابان ولیعصر (ع)، (پهلوی) منتهی میشود.<ref>آقامحمد حسنی، داوودیه، ۱/۴۳۳.</ref> نام قدیمی آن ارغوانیه بود و این به دلیل درختهای ارغوانیای بود که در حاشیه خیابانهایش کاشته شده بود؛ همچنین به آن باغ ویلایی میگفتند که آن را [[میرزاآقاخان نوری]] مالک شد و به نام پسرش میرزاداوودخان، نامش را داوودیه گذاشت.<ref>آقامحمد حسنی، داوودیه، ۱/۴۳۳؛ بامداد، شرح رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، ۱/۴۹۴.</ref> | ||
پس از انتقال امامخمینی در ۱۳۴۲/۵/۱۱ به داوودیه، خیابان شمیران خانه نجاتی واعظ، ایشان سه روز در این مکان در حصر بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۸؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۱۹؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۸؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۶۶.</ref> هجوم سیلآسای مردم به سوی اقامتگاه ایشان موجب شد تا دیدار با ایشان در پایان روز دومِ اقامت ممنوع شود. رژیم پهلوی نیروهای گارد محافظ را نیز افزایش داد که موجب ناراحتی امامخمینی شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۷، ۳۰۳ و ۳۰۸–۳۱۰؛ بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۲۰۲.</ref> با وجود سختگیریهای ساواک گروهی از افراد [[جبهه ملی]]، [[نهضت آزادی ایران]]، | پس از انتقال امامخمینی در ۱۳۴۲/۵/۱۱ به داوودیه، خیابان شمیران خانه نجاتی واعظ، ایشان سه روز در این مکان در حصر بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۸؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۱۹؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۸؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۶۶.</ref> هجوم سیلآسای مردم به سوی اقامتگاه ایشان موجب شد تا دیدار با ایشان در پایان روز دومِ اقامت ممنوع شود. رژیم پهلوی نیروهای گارد محافظ را نیز افزایش داد که موجب ناراحتی امامخمینی شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۷، ۳۰۳ و ۳۰۸–۳۱۰؛ بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۲۰۲.</ref> با وجود سختگیریهای ساواک گروهی از افراد [[جبهه ملی]]، [[نهضت آزادی ایران]]، [[دانشجویان]]، دانشآموزان، بازاریان، روحانیان، و واعظان<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۶–۳۱۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۲؛ آرشیو مرکز اسناد، سند ۱۸۵.</ref> ازجمله [[سیدمحمدهادی میلانی]]، [[سیداحمد خوانساری]]، [[سیدمحمد بهبهانی]]، [[سیدکاظم شریعتمداری]]، [[محمدتقی فلسفی]]، [[محمدتقی آملی]] و بسیاری دیگر از علما با امامخمینی ملاقات کردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۱.</ref> با این حال، ساواک مانع دیدار برخی افراد چون [[جلال آلاحمد]] شد. {{ببینید|متن=ببینید| جلال آلاحمد}} در این مدت اخبار کشور را سیدمرتضی پسندیده و پناهی داماد خواهر امامخمینی که فردی غیرنظامی و در عشرتآباد [[معلم]] و استاد نظامیها بود، به اطلاع امامخمینی میرساندند.<ref>پسندیده، مصاحبه، ۱/۳۶.</ref> ایشان در پاسخِ پرسش [[سیدمحمد بهبهانی]] از محل اقامت ایشان تأکید کرد پس از چند روز اقامت در [[شمیران]] به قم خواهد رفت و نیز تأکید کرد برای آزادی همه زندانیان ایستادگی خواهد کرد و جلوی انتخابات مفتضح را خواهد گرفت.<ref>مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۱۲–۱۳.</ref> پس از سه روز با تقاضای [[رضا روغنی]] از بازاریان و موافقت ساواک و امامخمینی، ایشان به خانه وی در [[قیطریه]] منتقل شد.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۸.</ref> | ||
== قیطریه == | == قیطریه == | ||
قیطریه دهکده کوچکی است از توابع شمیران که در جنوب شرقی تجریش واقع است. این دهکده از شمال به دزاشیب، از جنوب به دروس، از غرب به تپه قیطریه و زمینهای تجریش و از شرق به چیذر و رستمآباد محدود میشود.<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۸۲–۶۸۳؛ ملکی، تهران در گذرگاه تاریخ، ۱۳۶.</ref> در قیطریه دیدار با امامخمینی با اجازه ساواک تنها برای بستگان و نزدیکان و گاهی برای دیگران آزاد بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۴ و ۱۴۳۶، سند ۱۹۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۱۴ و ۳۲۸.</ref> امامخمینی در این مکان به مطالعه روزنامهها و نامههای رسیده میپرداخت<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۲۹.</ref> و ارتباط تلفنی نیز با ایشان تا حدودی ممکن بود<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۱۵.</ref> همچنین ایشان با واسطه به وضع مستمندان رسیدگی میکرد.<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۴–۷۲۵، سند ۱۰۱ و ۱۰۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶ و ۲۶۰.</ref> در این مدت سیدمصطفی | قیطریه دهکده کوچکی است از توابع شمیران که در جنوب شرقی تجریش واقع است. این دهکده از شمال به دزاشیب، از جنوب به دروس، از غرب به تپه قیطریه و زمینهای تجریش و از شرق به چیذر و رستمآباد محدود میشود.<ref>ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۸۲–۶۸۳؛ ملکی، تهران در گذرگاه تاریخ، ۱۳۶.</ref> در قیطریه دیدار با امامخمینی با اجازه [[ساواک]] تنها برای بستگان و نزدیکان و گاهی برای دیگران آزاد بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۴ و ۱۴۳۶، سند ۱۹۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۱۴ و ۳۲۸.</ref> امامخمینی در این مکان به مطالعه روزنامهها و نامههای رسیده میپرداخت<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۲۹.</ref> و ارتباط تلفنی نیز با ایشان تا حدودی ممکن بود<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۱۵.</ref> همچنین ایشان با واسطه به وضع مستمندان رسیدگی میکرد.<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۴–۷۲۵، سند ۱۰۱ و ۱۰۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶ و ۲۶۰.</ref> در این مدت [[سیدمصطفی خمینی]]، و دامادهای امامخمینی ([[شهابالدین اشراقی]]، [[محمود بروجردی]] و [[محمدحسن اعرابی]])، با ایشان دیدار میکردند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۷.</ref> همچنین همسر و فرزندان [[طیب حاجرضایی]] و [[اسماعیل حاجرضایی]] نیز با ایشان دیدار کردند که تلاش امامخمینی برای جلوگیری از اعدام آن دو بینتیجه ماند.<ref>خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۴؛ عراقی، ۱۹۰–۱۹۱.</ref> | ||
در این دوره عدهای از مقامات ارشد کشوری و لشکری مانند [[سیداحمد صدر]] وزیر کشور، [[حسن پاکروان]] رئیس ساواک، سرهنگ [[علیاکبر مولوی]] و [[سیدجلالالدین تهرانی]]{{ببینید|متن=ببینید| شورای سلطنت}} برخی به عنوان نمایندگان محمدرضا پهلوی و برخی شخصی به دیدار امامخمینی رفتند<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۶؛ بروجردی، مصاحبه، ۱/۲۳۴؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۳۰۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۰–۷۲۳.</ref> و امامخمینی آنان را از خلافکاریها، قانونشکنیها و نابسامانیها برحذر داشت و نکتههایی را به برخی از آنان یادآور شد که به صراحت به پهلوی برسانند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۰–۷۲۳.</ref> ایشان حتی از توجهنکردن وزیر اقتصاد به وضع نابسامان و مشکلات اقتصادی ایران انتقاد کرد.<ref>بروجردی، مصاحبه، ۱/۲۳۴.</ref> | در این دوره عدهای از مقامات ارشد کشوری و لشکری مانند [[سیداحمد صدر]] وزیر کشور، [[حسن پاکروان]] رئیس ساواک، سرهنگ [[علیاکبر مولوی]] و [[سیدجلالالدین تهرانی]]{{ببینید|متن=ببینید| شورای سلطنت}} برخی به عنوان نمایندگان [[محمدرضا پهلوی]] و برخی شخصی به دیدار امامخمینی رفتند<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۶؛ بروجردی، مصاحبه، ۱/۲۳۴؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۳۰۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۰–۷۲۳.</ref> و امامخمینی آنان را از خلافکاریها، قانونشکنیها و نابسامانیها برحذر داشت و نکتههایی را به برخی از آنان یادآور شد که به صراحت به پهلوی برسانند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۰–۷۲۳.</ref> ایشان حتی از توجهنکردن وزیر اقتصاد به وضع نابسامان و مشکلات اقتصادی ایران [[انتقاد]] کرد.<ref>بروجردی، مصاحبه، ۱/۲۳۴.</ref> | ||
== پایان حبس و حصر == | == پایان حبس و حصر == | ||
به دنبال اعتراضهای مراجع تقلید، علما و مردم، و نیز به دلیل اینکه قیطریه مرکز تجمع و هسته مرکزی نهضت شده بود، محمدرضا پهلوی با مشورت سفارت [[آمریکا]] در صدد آزادی ایشان برآمد،<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۲۱۷؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۳۰۰؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۷.</ref> ولی با موکولکردن آزادی ایشان به هیئت دولت میخواست وانمود کند که دولت قبلی مسئول بازداشت ایشان بوده و او هیچگونه نقشی | به دنبال اعتراضهای مراجع تقلید، علما و مردم، و نیز به دلیل اینکه قیطریه مرکز تجمع و هسته مرکزی نهضت شده بود، محمدرضا پهلوی با [[مشورت]] سفارت [[آمریکا]] در صدد آزادی ایشان برآمد،<ref>دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۲۱۷؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۳۰۰؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۷.</ref> ولی با موکولکردن آزادی ایشان به هیئت دولت میخواست وانمود کند که دولت قبلی مسئول بازداشت ایشان بوده و او هیچگونه نقشی نداشته است.<ref>رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۶.</ref> [[حسنعلی منصور]] که پس از برکناری [[اسدالله علم]] در ۱۳۴۲/۱۲/۱۷ روی کار آمده بود.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۲۱.</ref> با توجه به جایگاه مذهبی و اجتماعی امامخمینی سعی کرد رضایت ایشان را به دست آورد. وی سیداحمد صدر وزیر کشور خود را ـکه امامخمینی با پدر او، صدرالاشراف آشنا بودـ به همراه سرهنگ علیاکبر مولوی در قیطریه به دیدار امامخمینی فرستاد و اعلام کرد ایشان بدون قید و شرط آزاد است.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۳۰؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۸۷.</ref> آزادی ایشان به شکلی کاملاً غیر معمول و بدون اطلاع قبلی حتی به خانواده ایشان انجام شد. بنابر مشهور، آزادی امامخمینی در شب سهشنبه ۱۳۴۳/۱/۱۸ صورت گرفت،<ref>مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۹۰ و ۱۰۹؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۴؛ منصوری، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، ۲۷۵.</ref> ولی بنابر اسناد ساواک تاریخ آزادی ایشان ۱۳۴۳/۱/۱۵ است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۴۱۵ و ۴۳۵–۴۳۶.</ref> در ساعت ده شب، دو خودرو سواری ساواک از تهران وارد قم شدند و سرهنگ [[علیاکبر مولوی]] امامخمینی را تا نزدیک خانه ایشان همراهی کرد. با انتشار خبر آزادی ایشان، در همان شب جمعیت زیادی اطراف [[خانه امامخمینی]] جمع شدند و به شادمانی پرداختند.<ref>روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۳۱–۸۳۲؛ منصوری، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، ۲۷۵–۲۷۶.</ref> پس از حضور امامخمینی در قم، در ۱۳۴۳/۱/۱۹ شهر چراغانی شد و جشن و شادمانی همه قم را فرا گرفت. [[مدرسه فیضیه]] مرکز جنبوجوش شد و مردم از نقاط مختلف کشور و تعدادی از علمای شهرستانها برای دیدار با امامخمینی و اعلام وفاداری و شرکت در شادمانی عمومی وارد قم شدند و مقالات، اشعار و اعلامیههای بسیاری در حمایت از ایشان و اعلام آمادگی برای تداوم مبارزه منتشر شد.<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۸۸؛ منصوری، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، ۲۷۵–۲۷۶؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۴.</ref> امری که در ادامه به مخالفت قاطع امامخمینی با [[لایحه کاپیتولاسیون]] و تبعید ایشان به [[ترکیه]] و [[عراق]] منجر گردید. {{ببینید|متن=ببینید| تبعید امامخمینی}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۴: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
[[رده:مقالههای | * محمدمهدی قربانی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/544/ بازداشتگاهها]»، [[دانشنامه امام خمینی|دانشنامه امامخمینی]]، ج۲، ص۵۴۴–۵۵۰. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای بیش از یک محتوا]] | |||
[[رده:مبارزات امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۵
بازداشتگاهها، مکانهای حبس یا حصر امامخمینی پس از سخنرانی ۱۳ خرداد ۱۳۴۲.
امامخمینی از سال ۱۳۴۱ مبارزه علنی با رژیم پهلوی را آغاز کرد. رژیم در واکنش به اعتراضات ایشان، پس از تهدید و حمله به مدرسه فیضیه، در ۱۵خرداد۱۳۴۲ ایشان را به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور و اغتشاش در کشور بازداشت و به باشگاه افسران در تهران منتقل کرد.
در غروب همان روز، از باشگاه افسران به پادگان قصر (بیسیم) منتقل و در یک ساختمان کوچک میان پادگان زندانی شد. علما و اقشار مختلف مردم به بازداشت امامخمینی بهشدت واکنش نشان دادند. پس از ۱۹روز امامخمینی به پادگان نظامی عشرتآباد منتقل شد که این بازداشت چهلروز ادامه داشت.
طرح ساواک برای تبعید امامخمینی به سنندج نیز با مخالفت برخی از اعضای کمیسیون امنیت ملی قم مواجه شد. ایشان در دوازدهم مرداد ۱۳۴۲، ابتدا به خانه سیدعباس نجاتی واعظ در داوودیه و پس از سه روز به خانه رضا روغنی در قیطریه منتقل شد. سرانجام امامخمینی در فروردین ۱۳۴۳ بدون قید و شرط آزاد شد.
آغاز مبارزات علنی امام
امامخمینی از سال ۱۳۴۱ مبارزه علنی با رژیم پهلوی را آغاز کرد و در ۱۳۴۱/۱۲/۲۲ در اعلامیهای خطاب به علما و روحانیان، به علت تلاش رژیم پهلوی برای نابودی احکام ضروری اسلام، عید نوروز ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد تا مردم از گرفتاریهای گریبانگیر اسلام و مسلمانان آگاه شوند.[۱] برخی از علمای دیگر نیز عید را عزا اعلام کردند. (ببینید: انقلاب سفید) رژیم پهلوی در واکنش به موضعگیری امامخمینی و دیگر علما در آخرین روزهای سال ۱۳۴۱ برای تهدید و ترساندن مردم و حوزه علمیه، نظامیان بسیاری را به قم فرستاد. امامخمینی در آخرین جلسه درس سال ۱۳۴۱ در مسجد اعظم قم، فضای ترس و خفقان حاکم بر کشور را در هم شکست و آمادگی خود را برای فداکاری در راه اسلام اعلام کرد.[۲]
از سوی دیگر، رژیم پهلوی در ۲۵ شوال ۱۳۸۲ق/ ۱۳۴۲/۱/۲ش هنگام برگزاری سوگواری شهادت امامصادق (ع)، در مدرسه فیضیه، به مدرسه حمله کرد و به ضرب و جرح طلاب پرداخت. این کار با واکنش شدید امامخمینی و مراجع تقلید روبهرو شد. (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه) امامخمینی در چهلم رخداد مدرسه فیضیه با انتشار پیامی محمدرضا پهلوی را در این حادثه مقصر دانست[۳] و تصمیم گرفت که با بهرهگیری از فضای محرم و مجالس عزاداری امامحسین (ع)، در سراسر کشور، کارهای ضد دینی رژیم پهلوی را افشا کند.[۴] ایشان به مبلغان و هیئتهای مذهبی نیز یادآور شد که بر آنان لازم است در ماه محرم فریضه دینی خود را در اجتماعات ادا کنند و از امامحسین(ع)، فداکاری در راه احیای شریعت را فرا گیرند و از زندان و شکنجه نترسند. ایشان خطر رژیم پهلوی را برای اسلام کمتر از خطر بنیامیه ندانست.[۵]
بازداشت و انتقال به باشگاه افسران
با آغاز محرم ۱۳۸۳ق/ ۱۳۴۲ش اعتراضهای مردم به رژیم پهلوی شدت گرفت و اوج آن سخنرانی امامخمینی در عصر عاشورا برابر با ۱۳۴۲/۳/۱۳ در مدرسه فیضیه بود.[۶] پس از این سخنرانی، موج تازهای از اعتراض و انتقاد بر ضد حکومت آغاز شد. بهدنبال گسترش آن در روز چهاردهم خرداد در تهران و قم، رژیم پهلوی دست به واکنش شدیدی زد و بر اساس گزارش شهربانی تهران، در همان روز بیش از ۱۲۰ تن از اقشار مختلف مردم در میدان توپخانه بازداشت شدند.[۷]
دو روز پس از این سخنرانی در ساعت سه بامداد پانزدهم خرداد برابر با دوازدهم محرم ۱۳۸۳ق، نیروهای امنیتی امامخمینی را به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور و تماس با عوامل خارجی با هدف ایجاد اغتشاش در کشور بازداشت[۸] (ببینید: دستگیری امامخمینی) و به باشگاه افسران در تهران منتقل کردند.[۹] همزمان با بازداشت ایشان، عده زیادی از علما و روحانیان مبارز ازجمله سیدحسن قمی طباطبایی از مشهد، بهاءالدین محلاتی از شیراز، مرتضی مطهری، ناصر مکارم شیرازی، محمدتقی فلسفی و سیدابراهیم ابطحینژاد در سراسر کشور بازداشت شدند.[۱۰] از این افراد، محلاتی و قمی، در زندان و حصر همراه امامخمینی بودند.[۱۱]
باشگاه افسران تهران در سال ۱۳۱۶ در خیابان اسفند (شهید سرهنگ سخایی)، به دستور فضلالله زاهدی رئیس بازرسی امور مالی ارتش، ساخته شد.[۱۲] سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در روز بازداشت امامخمینی پروندهای علیه ایشان به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی مملکت تشکیل داد و بازپرس لشکر یک گارد نیز قرار بازداشت موقت صادر کرد.[۱۳] پس از آن امامخمینی را غروب روز ۱۵ خرداد از باشگاه افسران به پادگان قصر (بیسیم) منتقل و در یک ساختمان کوچک میان پادگان زندانی کردند.[۱۴]
پادگان یا زندان قصر
پادگان قصر در شمال شهر تهران میان سه راه زندان، پل سیدخندان، خیابان شریعتی و خیابان پلیس فعلی قرار دارد. علت نامگذاری آن، قصری است که در سال ۱۲۱۳ به دستور فتحعلیشاه قاجار در آن ساخته شد و دارای ساختمانهای قدیمی و بزرگی بود؛ به همین جهت میان ارتش، مخابرات و زندان تقسیم شد. در این مکان مرکز تلگرام و بیسیم و دستگاه فرستنده رادیو و زندان شهربانی ساخته شد و قسمتی از پادگان ارتش نیز در آن مستقر بود.[۱۵] در یازدهم آذر ۱۳۰۸ نخستین زندان متمرکز پایتخت به دست رضاشاه پهلوی در این مکان ساخته شد و در هشتم مرداد ۱۳۱۷ به دستور او نام قصر قاجار به «بیسیم» تغییر یافت.[۱۶] این زندان ۱۹۲ اتاق داشت و هشتصد زندانی را در خود جای میداد[۱۷] و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان محل حبس زندانیان بود؛ اما در آغاز دهه هشتاد به موزه تبدیل شد.[۱۸]
امامخمینی در پادگان قصر به قرار بازداشت موقت اعتراض کرد[۱۹] و با بیان اینکه «قضات محترم تحت فشارند»، به بازجوییهای آنان پاسخ نداد.[۲۰] اداره دادرسی ارتش، با صدور قطعی قرار بازداشت، ایشان را به مدت نوزده روز در زندان قصر زندانی کرد.[۲۱] در واکنش به بازداشت امامخمینی مراجع، علما و مردم در قم و تهران و برخی دیگر از شهرها واکنش شدید نشان دادند. ازجمله سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع قم، سیدمحمود شاهرودی از مراجع نجف،[۲۲] سیداحمد خوانساری از مراجع تهران،[۲۳] سیدمحمدهادی میلانی از مراجع مشهد[۲۴] و سیدشهابالدین مرعشی نجفی[۲۵] از مراجع قم و نیز هادی باریکبین با ۶۱ نفر از روحانیان قزوین[۲۶] با اعلامیهها و تلگرامها به بازداشت امامخمینی واکنش نشان دادند.[۲۷] گروهی از علما و مراجع یادشده و برخی دیگر از مراجع و علما به اعلامیه و تلگرام بسنده نکردند و برای اعتراض به رژیم پهلوی و در فشارگذاشتن دولت برای آزادی امامخمینی و دیگر علما و روحانیان بازداشتشده و تضمین امکان فعالیتهای سیاسی برای همگان در حد قانونی، در یک حرکت دستهجمعی و پس از هماهنگیهای لازم، در هفدهم خرداد ۱۳۴۲ به تهران مهاجرت کردند.[۲۸]
از سوی دیگر، در برابر تهدید رژیم پهلوی به اعدام امامخمینی[۲۹] میلانی، مرعشی نجفی، محمدتقی آملی و سیدکاظم شریعتمداری از مراجع تقلید به صورت کتبی به مرجعیت امامخمینی شهادت دادند.[۳۰] روحانیان، استادان و فضلای حوزههای علمیه قم و شهرستانها با صدور اعلامیه و تلگرامها به بازداشت امامخمینی اعتراض کردند،[۳۱] چنانکه گروهی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم در نامهای به هیئت دولت به بازداشت غیرقانونی امامخمینی و جمعی از علما اعتراض کردند.[۳۲]
حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین نیز با دریافت خبر بازداشت امامخمینی و کشتار ۱۵ خرداد با تشکیل اجتماعات و در تلگرامهایی به پادشاهان و رؤسای جمهوری کشورهای اسلامی و سازمانهای بینالمللی، حمایت خود را از امامخمینی و تنفر خویش را از اعمال وحشیانه رژیم پهلوی اعلام کردند و خواستار آزادی فوری ایشان شدند.[۳۳] محمود شلتوت، مفتی و رئیس دانشگاه الازهر مصر، شش روز پس از بازداشت امامخمینی در هجدهم محرم ۱۳۸۳ق اهانت به ساحت مقدس ایشان را داغ ننگی بر پیشانی بشریت معرفی کرد و در تلگرامی از محمدرضا پهلوی خواست از تجاوز به حریم روحانیت و علمای اسلام که پاسداران قوانین الهیاند، خودداری کند و علمای بازداشتشده را هرچه زودتر آزاد سازد.[۳۴] (ببینید: دستگیری امامخمینی)
ارتباط با امامخمینی در دوره بازداشت دشوار بود. به دنبال دیدار روحالله کمالوند به نمایندگی از مهاجران به تهران با محمدرضا پهلوی، اجازه دیدار با امامخمینی در پنجشنبه ۱۳۴۲/۳/۲۳ در حد احوالپرسی برای سیداحمد خوانساری داده شد.[۳۵] هنگامی که مردم تهران از این دیدار با خبر شدند به خانه خوانساری هجوم بردند تا خبر سلامتی امامخمینی را از زبان وی دریافت کنند.[۳۶] رژیم پهلوی قصد محاکمه امامخمینی را داشت؛ ولی ایشان به دلیل استقلالنداشتن دستگاه قضایی، خواستار محاکمه در دستگاه قضاییِ خارج از نفوذ رژیم شد.[۳۷]
رژیم برای به تسلیم واداشتن ایشان[۳۸] دستور شکنجه افرادی مانند اسماعیل رضایی و طیب حاجرضایی و دیگران را به اتهام دستداشتن و تحریک و تأمین مالی مخالفان حکومت در جریان قیام ۱۵ خرداد صادر کرد،[۳۹] به گونهای که صدای ناله و شکنجه آنان به گوش امامخمینی برسد. ایشان آن شبها را سختترین شبهای زندگی خود خواندهاست.[۴۰] سیدحسن تهامی از علمای برجسته بیرجند در نامهای به امامخمینی از سرگذشت شب اول بازداشت ایشان جویا شد که ایشان زندان خود را تاریکخانه و سلول خواند و افزود در آن شب به یاد جد خود امامموسیبنجعفر(ع)، افتادهاست. ایشان در زندان از راه خواندن قرآن با دیگر دوستان زندانی خود ارتباط برقرار میکرد.[۴۱] پس از ۱۹ روز ایشان را به پادگان نظامی عشرتآباد منتقل کردند.[۴۲]
پادگان عشرتآباد
عمارت کلاهفرنگی (عشرتآباد) در پادگان ولیعصر کنونی، در بزرگراه نیاوران قرار دارد. این بنا در سال ۱۲۹۱ به دست ناصرالدینشاه قاجار با کاربرد تفریحی ویژه خاندان سلطنت ساخته شد. این بنای چهار طبقه که به همسران شاه تعلق داشت، در دوره پهلوی به شهربانی واگذار و به پادگان عشرتآباد معروف شد.[۴۳] این قصر در سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵ بازسازی و به زندان اختصاص یافت. این زندان ۲۲ سلول داشت که در یک ساختمان قرار داشتند. راهروی زندان شکل نعل اسب بود و سلولها هم در دو طرف آن قرار داشتند. کف سلولها نامسطح بود و حدود نیم متر بالاتر و حالت سکو داشت و غیر بهداشتی بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام آن به پادگان ولیعصر (ع)، تغییر داده شد و سپس به موزه تبدیل شد.[۴۴]
در ۱۳۴۲/۴/۴ امامخمینی را از زندان قصر به پادگان عشرتآباد که زندان غیر سیاسی بود، انتقال دادند[۴۵] و حدود ۲۴ ساعت در سلول انفرادی نگه داشتند؛ سلولی که در محیط آن هوای آزاد جریان نداشت و نشست و برخاست به دشواری انجام میشد.[۴۶] ایشان را در این مکان به مدت چهل روز نگه داشتند و در این مدت علاوه بر عبادات روزانه و قرائت قرآن و دعا به مطالعه کتابهایی دربارهٔ انقلاب مشروطیت، استقلال هند، استقلال اندونزی و غیره مشغول بود.[۴۷]
پس از چندی سیدمرتضی پسندیده، برادر بزرگ امامخمینی، در عشرتآباد به دیدار ایشان رفت و با پرسشها و پاسخهایی که مطرح کرد، اوضاع سیاسی کشور و واکنشهای مراجع، علما، حوزه علمیه، بازاریان و مردم را به اطلاع ایشان رساند. او با اسمبردن از علمایی که از شهرستانها به تهران آمده و قصد دیدار با امامخمینی را دارند، ایشان را از حضور علما در تهران مطلع کرد و با طرح درخواست محمدتقی آملی برای بازگشایی بازار، تعطیلشدن بازار را به اطلاع ایشان رساند و با درخواست آغاز درسهای حوزههای علمیه، ایشان را از تعطیلشدن حوزههای علمیه آگاه کرد.[۴۸] امامخمینی فرزند خود سیدمصطفی را وکیل خود معرفی کرد[۴۹] و به کمک برخی از افسران و سربازان متدین، ارتباط نوشتاری و شفاهی با یاران و نزدیکان خود در بیرون از زندان داشت،[۵۰] ازجمله نامهای به سیدمحمدصادق روحانی نوشت و از شرایط دشوار و آزادنبودن خود در آن خبر داد.[۵۱]
سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برای تضعیف روحیه امامخمینی و اجبار ایشان به سازش، شروع به بازجویی و شکنجه همزندانیهای ایشان کرد که با اعتراض شدید ایشان روبهرو شد.[۵۲] رژیم پهلوی که نتوانست کوچکترین سند و جرمی را علیه ایشان به دست آورد[۵۳] ناگزیر شد بر ایشان آسان بگیرد.[۵۴] در این مدت مردم حمایت خود را از امامخمینی اعلام کردند و از سراسر کشور برای ایشان تلگرام میفرستادند[۵۵] به گزارش اطلاعات داخلی ساواک، دولت در مسئله امامخمینی به بنبست رسیده و در نگاهداشتن ایشان با مشکل روبهرو شده بود و آزادکردن ایشان نیز مشکل بود و در صورت تبعید به خارج نیز از اقدامات ایشان علیه خود میترسید.[۵۶] ساواک در نظر داشت که ایشان را به سنندج تبعید کند[۵۷] که گویا بر اثر مخالفت برخی اعضای کمیسیون امنیت ملی قم از این تصمیم منصرف شد.[۵۸] درخواست علما و مردم برای آزادی امامخمینی، رژیم پهلوی را تحت فشار قرار داد و این رژیم ناچار شد ایشان را از زندان آزاد کند؛ ولی در حصر خانگی که زندانی محترمانه شمرده میشد، تحت نظر داشته باشد؛ بنابراین در دوازدهم مرداد ۱۳۴۲ ایشان را به همراه همراهیان (سیدحسن قمی و بهاءالدین محلاتی) به خانه سیدعباس نجاتی واعظ (برادر سیدحسن قمی) در داوودیه منتقل کردند.[۵۹]
داوودیه
دهکده داوودیه از شمال به قلهک و از جنوب به زمینهای ضرابخانه و سیدخندان و از شرق به جاده قدیم شمیران و از غرب به خیابان ولیعصر (ع)، (پهلوی) منتهی میشود.[۶۰] نام قدیمی آن ارغوانیه بود و این به دلیل درختهای ارغوانیای بود که در حاشیه خیابانهایش کاشته شده بود؛ همچنین به آن باغ ویلایی میگفتند که آن را میرزاآقاخان نوری مالک شد و به نام پسرش میرزاداوودخان، نامش را داوودیه گذاشت.[۶۱]
پس از انتقال امامخمینی در ۱۳۴۲/۵/۱۱ به داوودیه، خیابان شمیران خانه نجاتی واعظ، ایشان سه روز در این مکان در حصر بود.[۶۲] هجوم سیلآسای مردم به سوی اقامتگاه ایشان موجب شد تا دیدار با ایشان در پایان روز دومِ اقامت ممنوع شود. رژیم پهلوی نیروهای گارد محافظ را نیز افزایش داد که موجب ناراحتی امامخمینی شد.[۶۳] با وجود سختگیریهای ساواک گروهی از افراد جبهه ملی، نهضت آزادی ایران، دانشجویان، دانشآموزان، بازاریان، روحانیان، و واعظان[۶۴] ازجمله سیدمحمدهادی میلانی، سیداحمد خوانساری، سیدمحمد بهبهانی، سیدکاظم شریعتمداری، محمدتقی فلسفی، محمدتقی آملی و بسیاری دیگر از علما با امامخمینی ملاقات کردند.[۶۵] با این حال، ساواک مانع دیدار برخی افراد چون جلال آلاحمد شد. (ببینید: جلال آلاحمد) در این مدت اخبار کشور را سیدمرتضی پسندیده و پناهی داماد خواهر امامخمینی که فردی غیرنظامی و در عشرتآباد معلم و استاد نظامیها بود، به اطلاع امامخمینی میرساندند.[۶۶] ایشان در پاسخِ پرسش سیدمحمد بهبهانی از محل اقامت ایشان تأکید کرد پس از چند روز اقامت در شمیران به قم خواهد رفت و نیز تأکید کرد برای آزادی همه زندانیان ایستادگی خواهد کرد و جلوی انتخابات مفتضح را خواهد گرفت.[۶۷] پس از سه روز با تقاضای رضا روغنی از بازاریان و موافقت ساواک و امامخمینی، ایشان به خانه وی در قیطریه منتقل شد.[۶۸]
قیطریه
قیطریه دهکده کوچکی است از توابع شمیران که در جنوب شرقی تجریش واقع است. این دهکده از شمال به دزاشیب، از جنوب به دروس، از غرب به تپه قیطریه و زمینهای تجریش و از شرق به چیذر و رستمآباد محدود میشود.[۶۹] در قیطریه دیدار با امامخمینی با اجازه ساواک تنها برای بستگان و نزدیکان و گاهی برای دیگران آزاد بود.[۷۰] امامخمینی در این مکان به مطالعه روزنامهها و نامههای رسیده میپرداخت[۷۱] و ارتباط تلفنی نیز با ایشان تا حدودی ممکن بود[۷۲] همچنین ایشان با واسطه به وضع مستمندان رسیدگی میکرد.[۷۳] در این مدت سیدمصطفی خمینی، و دامادهای امامخمینی (شهابالدین اشراقی، محمود بروجردی و محمدحسن اعرابی)، با ایشان دیدار میکردند.[۷۴] همچنین همسر و فرزندان طیب حاجرضایی و اسماعیل حاجرضایی نیز با ایشان دیدار کردند که تلاش امامخمینی برای جلوگیری از اعدام آن دو بینتیجه ماند.[۷۵]
در این دوره عدهای از مقامات ارشد کشوری و لشکری مانند سیداحمد صدر وزیر کشور، حسن پاکروان رئیس ساواک، سرهنگ علیاکبر مولوی و سیدجلالالدین تهرانی (ببینید: شورای سلطنت) برخی به عنوان نمایندگان محمدرضا پهلوی و برخی شخصی به دیدار امامخمینی رفتند[۷۶] و امامخمینی آنان را از خلافکاریها، قانونشکنیها و نابسامانیها برحذر داشت و نکتههایی را به برخی از آنان یادآور شد که به صراحت به پهلوی برسانند.[۷۷] ایشان حتی از توجهنکردن وزیر اقتصاد به وضع نابسامان و مشکلات اقتصادی ایران انتقاد کرد.[۷۸]
پایان حبس و حصر
به دنبال اعتراضهای مراجع تقلید، علما و مردم، و نیز به دلیل اینکه قیطریه مرکز تجمع و هسته مرکزی نهضت شده بود، محمدرضا پهلوی با مشورت سفارت آمریکا در صدد آزادی ایشان برآمد،[۷۹] ولی با موکولکردن آزادی ایشان به هیئت دولت میخواست وانمود کند که دولت قبلی مسئول بازداشت ایشان بوده و او هیچگونه نقشی نداشته است.[۸۰] حسنعلی منصور که پس از برکناری اسدالله علم در ۱۳۴۲/۱۲/۱۷ روی کار آمده بود.[۸۱] با توجه به جایگاه مذهبی و اجتماعی امامخمینی سعی کرد رضایت ایشان را به دست آورد. وی سیداحمد صدر وزیر کشور خود را ـکه امامخمینی با پدر او، صدرالاشراف آشنا بودـ به همراه سرهنگ علیاکبر مولوی در قیطریه به دیدار امامخمینی فرستاد و اعلام کرد ایشان بدون قید و شرط آزاد است.[۸۲] آزادی ایشان به شکلی کاملاً غیر معمول و بدون اطلاع قبلی حتی به خانواده ایشان انجام شد. بنابر مشهور، آزادی امامخمینی در شب سهشنبه ۱۳۴۳/۱/۱۸ صورت گرفت،[۸۳] ولی بنابر اسناد ساواک تاریخ آزادی ایشان ۱۳۴۳/۱/۱۵ است.[۸۴] در ساعت ده شب، دو خودرو سواری ساواک از تهران وارد قم شدند و سرهنگ علیاکبر مولوی امامخمینی را تا نزدیک خانه ایشان همراهی کرد. با انتشار خبر آزادی ایشان، در همان شب جمعیت زیادی اطراف خانه امامخمینی جمع شدند و به شادمانی پرداختند.[۸۵] پس از حضور امامخمینی در قم، در ۱۳۴۳/۱/۱۹ شهر چراغانی شد و جشن و شادمانی همه قم را فرا گرفت. مدرسه فیضیه مرکز جنبوجوش شد و مردم از نقاط مختلف کشور و تعدادی از علمای شهرستانها برای دیدار با امامخمینی و اعلام وفاداری و شرکت در شادمانی عمومی وارد قم شدند و مقالات، اشعار و اعلامیههای بسیاری در حمایت از ایشان و اعلام آمادگی برای تداوم مبارزه منتشر شد.[۸۶] امری که در ادامه به مخالفت قاطع امامخمینی با لایحه کاپیتولاسیون و تبعید ایشان به ترکیه و عراق منجر گردید. (ببینید: تبعید امامخمینی)
پانویس
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۵۶؛ ← روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۳۴۴–۳۴۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۴۹–۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۶.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۹۱ و ۱۹۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۲۹–۲۳۰.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۴۹۵–۴۹۹.
- ↑ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۲۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۰۷–۵۰۸؛ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۲۹ و ۲۳۲؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۵۵–۵۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۰۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۸۱؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۷–۸۸.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۱۵؛ زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۳۵؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ۲۸۰–۲۸۱.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۷ و ۱۶۵؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۵۹.
- ↑ مهدینیا، زندگی سیاسی سپهبد زاهدی، ۱۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۰۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۱۸۱ و ۲۰۶؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۵۱۴.
- ↑ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۶۱؛ ملکی، تهران در گذرگاه تاریخ، ۱۴۷.
- ↑ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۶۱.
- ↑ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۵۳.
- ↑ مکی، تاریخ بیستساله ایران، ۵/۲۰۳؛ معتمدی، جغرافیای تاریخی ایران، ۳۱۲–۳۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۰۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۱۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸.
- ↑ سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶.
- ↑ نور علم، ۱۳–۱۵.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۶۵–۱۶۶.
- ↑ بدوی، یاور انقلاب، ۴۲–۴۳.
- ↑ سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۶۵–۱۶۶؛ سلیمانی، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، ۱۹۶–۱۹۷.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۲۲–۴۲۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۶۸–۶۷۱؛ مرعشی، مصاحبه، ۲/۲۴۸–۲۴۹؛ مقصودی، مصاحبه، ۳۸۶–۳۸۷.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۱۵.
- ↑ حاضری، اسناد ماندگار، نامهها، پیامها و تلگرامها (امام و مراجع تقلید بهمن ۱۳۴۱ـآبان ۱۳۴۴)، ۱/۱۷۲–۱۷۸؛ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۵/۷۳؛ بدوی، یاور انقلاب، ۴۳.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۸۲–۹۰.
- ↑ مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۰۴–۱۰۶.
- ↑ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۶۱؛ برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۱/۴۴۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۳۲–۶۳۳؛ عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۴۶۱؛ برّی دیزجی و دیگران، روزها و رویدادها، ۱/۴۴۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۴؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۹؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۱.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۵۹؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۴۹؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۷ و ۱۴/۲۷۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۷۹.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۱۶۲؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۹۷؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۴.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۴۹–۵۰.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳؛ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸–۸۹؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۳۶۱.
- ↑ جماران؛ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۱/۵۹۹.
- ↑ سحابی، روزهای حبس امامخمینی در زندان عشرت آباد؛ معتمدی، جغرافیای تاریخی ایران، ۳۱۲–۳۱۶.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۳۶۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۸۸؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۰؛ وزارت فرهنگ، طلوع فجر، وقایع پانزدهم خرداد، ۷۸.
- ↑ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳.
- ↑ پسندیده، مصاحبه، ۱/۳۴–۳۵؛ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۳.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۰۷ و ۱۴/۲۷۳.
- ↑ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۲۹۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۸۶.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۶۵.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۳/۵۴۲.
- ↑ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم پهلوی، ۱۸۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۳؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۶۹۹.
- ↑ آقامحمد حسنی، داوودیه، ۱/۴۳۳.
- ↑ آقامحمد حسنی، داوودیه، ۱/۴۳۳؛ بامداد، شرح رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، ۱/۴۹۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۸؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۱۹؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۸؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۶۶.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۷، ۳۰۳ و ۳۰۸–۳۱۰؛ بادامچیان، شناخت انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ۲۰۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۲۹۶–۳۱۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۲؛ آرشیو مرکز اسناد، سند ۱۸۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۱.
- ↑ پسندیده، مصاحبه، ۱/۳۶.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ۴/۱۲–۱۳.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۱۸.
- ↑ ستوده، جغرافیای تاریخی شمیران، ۲/۶۸۲–۶۸۳؛ ملکی، تهران در گذرگاه تاریخ، ۱۳۶.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۴ و ۱۴۳۶، سند ۱۹۰؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۱۴ و ۳۲۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۲۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۱۵.
- ↑ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۴؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۴–۷۲۵، سند ۱۰۱ و ۱۰۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱/۲۵۶ و ۲۶۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۰۷.
- ↑ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۴؛ عراقی، ۱۹۰–۱۹۱.
- ↑ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۶؛ بروجردی، مصاحبه، ۱/۲۳۴؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۳۰۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۰–۷۲۳.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۷۲۰–۷۲۳.
- ↑ بروجردی، مصاحبه، ۱/۲۳۴.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۱۰–۹/۲۱۷؛ محتشمیپور، خاطرات سیاسی، ۱/۳۰۰؛ خلخالی، خاطرات آیتالله خلخالی، ۱/۱۲۷.
- ↑ رجبی، زندگینامه سیاسی امامخمینی، ۱/۳۰۶.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۲۱.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۳۰؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۸۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، ۱/۹۰ و ۱۰۹؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۴؛ منصوری، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، ۲۷۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۴۱۵ و ۴۳۵–۴۳۶.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۱/۸۳۱–۸۳۲؛ منصوری، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، ۲۷۵–۲۷۶.
- ↑ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۸۸؛ منصوری، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، ۲۷۵–۲۷۶؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۴.
منابع
- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امامخمینی شماره ۲۰۰/۲۹۳، ۱۳/۳/۱۳۴۲ش.
- آقامحمد حسنی، میترا، داوودیه، دانشنامه تهران بزرگ، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بادامچیان، اسدالله، شناخت انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، چاپ چهارم، ۱۳۷۷ش.
- بامداد، مهدی، شرح رجال ایران در قرن ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران، زوار، ۱۳۵۷ش.
- بدوی، محمدباقر، یاور انقلاب، نقش آیتالله العظمی مرعشی نجفی در تکوین انقلاب اسلامی، بخش ۲، مجله میراث شهاب، شماره ۲۱، ۱۳۷۹ش.
- بروجردی، محمود، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- برّی دیزجی، علی و دیگران، روزها و رویدادها، تهران، رامین، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- پسندیده، سیدمرتضی، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، نشر پنجره، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- جماران، پایگاه اطلاعرسانی و خبری، ۱/۶/۱۳۹۷ش.
- حاضری، مهدی، اسناد ماندگار، نامهها، پیامها و تلگرامها (امام و مراجع تقلید بهمن ۱۳۴۱ـآبان ۱۳۴۴)، تهران، معاونت فرهنگی ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- خلخالی، صادق، خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امامخمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
- زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- سحابی، عزتالله، روزهای حبس امامخمینی در زندان عشرت آباد، پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، ۱/۶/۱۳۹۷ش.
- سلیمانی، غلامرضا، مهاجرت سال ۱۳۴۲ش علما به تهران و تلاش برای آزادی حضرت امامخمینی، مجله پانزده خرداد، شماره ۲۶–۲۷، ۱۳۷۶ش.
- عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
- عراقی، مهدی، ناگفتهها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، پاریس-پاییز ۱۳۵۷) به کوشش محمود مقدسی و مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران، کتاب سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- فردوسیپور، اسماعیل، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، تدوین فرامرز شعاعحسینی و رحیمپور روحبخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷.
- فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- محتشمیپور، سیدعلیاکبر، خاطرات سیاسی، تهران، حوزه هنری ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- مرعشی، سیدمحمود، مصاحبه، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد، قم، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی ایران، تهران، نشر دانشگاهی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- مقصودی، جواد، مصاحبه، چاپشده در خاطرات ۱۵ خرداد، تهران، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- مکی، حسین، تاریخ بیستساله ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- ملکی، حسین، تهران در گذرگاه تاریخ، تهران، اشاره، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- منصوری، جواد، قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- مهدینیا، جعفر، زندگی سیاسی سپهبد زاهدی، تهران، پانوس، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، کوثر، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
- نور علم، مجله، نجوم امت(۵)، مرحوم آیتالله العظمی حاجسیداحمد خوانساری، شماره ۸، ۱۳۶۳ش.
- نجاریراد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم پهلوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، طلوع فجر، وقایع پانزدهم خرداد، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۱ش.
پیوند به بیرون
- محمدمهدی قربانی، «بازداشتگاهها»، دانشنامه امامخمینی، ج۲، ص۵۴۴–۵۵۰.