اعتصاب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اعتصاب'''، دست‌کشیدن از فعالیت با هدف دستیابی به خواسته‌ها.
'''اعتصاب'''، دست‌کشیدن از فعالیت با هدف دستیابی به خواسته‌ها.


اعتصاب، به دست‌ازکارکشیدن برای دستیابی به هدفی معیّن تعریف شده‌است. اعتصاب می‌تواند آشکار یا پنهان و عمومی یا صنفی باشد. نخستین اعتصاب‌های کارگری در [[اروپا]]، پس از انقلاب صنعتی پیدا شد و در ایران در سال ۱۲۸۶، در خط کشتیرانی باکو ـ انزلی رخ داد. ماده ۲۳ تصویب‌نامه قانون کار، مصوب ۱۳۲۵ حق اعتصاب را به رسمیت شناخت؛ اما در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی جمهوری اسلامی]] این حق به رسمیت شناخته نشده است.
اعتصاب‌ سراسری مردم در روند [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] نقش مهمی ایفا کرد. [[امام‌خمینی]] درخواست اصلی اعتصاب‌کنندگان را سرنگونی [[رژیم پهلوی]] دانست و بر تداوم اعتصاب‌ها و لزوم حمایت مالی از آنان تأکید کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم به درخواست امام‌خمینی به اعتصاب‌ها پایان دادند. ایشان در وضعیت حساس ابتدای انقلاب، شرکت در اعتصاب را –که ناشی از تحرکات عناصر مزدور و بهره‌برداری [[اجانب|بیگانگان]] می‌دانست- [[گناه|معصیت]] خواند.
== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
اعتصاب واژه‌ای عربی از ریشه «عصَبَ» است که به معنای بستن چیزی به چیزی است<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۳۶.</ref> و از همین‌جا، به گروهی که نوعی پیوستگی با هم داشته باشند، «عصابه» می‌گویند،<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۳۷.</ref> و چون در اعتصاب نوعی پیوستگی گروهی وجود دارد، این واژه به کار برده شده‌است؛ از این‌رو اعتصاب در فارسی از نظر لغت و اصطلاح دست‌ازکارکشیدن عده‌ای و گردآمدن آنان برای دستیابی به هدفی معیّن، از قبیل تحصیل [[آزادی]] و کاستن از ساعات کار و اضافه‌حقوق تعریف شده‌است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۶۲؛ آشوری، فرهنگ سیاسی، ۲۰.</ref><br>
اعتصاب واژه‌ای عربی از ریشه «عصَبَ» است که به معنای بستن چیزی به چیزی است<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۳۶.</ref> و از همین‌جا، به گروهی که نوعی پیوستگی با هم داشته باشند، «عصابه» می‌گویند،<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۳۷.</ref> و چون در اعتصاب نوعی پیوستگی گروهی وجود دارد، این واژه به کار برده شده‌است؛ از این‌رو اعتصاب در فارسی از نظر لغت و اصطلاح دست‌ازکارکشیدن عده‌ای و گردآمدن آنان برای دستیابی به هدفی معیّن، از قبیل تحصیل [[آزادی]] و کاستن از ساعات کار و اضافه‌حقوق تعریف شده‌است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۶۲؛ آشوری، فرهنگ سیاسی، ۲۰.</ref><br>
خط ۹۳: خط ۹۸:
{{پایان}}
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
محمدجعفر جواد، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/118/ اعتصاب]»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۱۱۸-۱۲۴.
محمدجعفر جواد، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/118/ اعتصاب]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۲، ص۱۱۸-۱۲۴.
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مفاهیم سیاسی]]
[[رده:مفاهیم سیاسی]]
[[رده:حوادث قبل از انقلاب]]
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]]
[[رده:رویدادهای بعد از انقلاب]]
[[رده:مبارزات امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۳

اعتصاب، دست‌کشیدن از فعالیت با هدف دستیابی به خواسته‌ها.

اعتصاب، به دست‌ازکارکشیدن برای دستیابی به هدفی معیّن تعریف شده‌است. اعتصاب می‌تواند آشکار یا پنهان و عمومی یا صنفی باشد. نخستین اعتصاب‌های کارگری در اروپا، پس از انقلاب صنعتی پیدا شد و در ایران در سال ۱۲۸۶، در خط کشتیرانی باکو ـ انزلی رخ داد. ماده ۲۳ تصویب‌نامه قانون کار، مصوب ۱۳۲۵ حق اعتصاب را به رسمیت شناخت؛ اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی این حق به رسمیت شناخته نشده است.

اعتصاب‌ سراسری مردم در روند انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا کرد. امام‌خمینی درخواست اصلی اعتصاب‌کنندگان را سرنگونی رژیم پهلوی دانست و بر تداوم اعتصاب‌ها و لزوم حمایت مالی از آنان تأکید کرد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم به درخواست امام‌خمینی به اعتصاب‌ها پایان دادند. ایشان در وضعیت حساس ابتدای انقلاب، شرکت در اعتصاب را –که ناشی از تحرکات عناصر مزدور و بهره‌برداری بیگانگان می‌دانست- معصیت خواند.

مفهوم‌شناسی

اعتصاب واژه‌ای عربی از ریشه «عصَبَ» است که به معنای بستن چیزی به چیزی است[۱] و از همین‌جا، به گروهی که نوعی پیوستگی با هم داشته باشند، «عصابه» می‌گویند،[۲] و چون در اعتصاب نوعی پیوستگی گروهی وجود دارد، این واژه به کار برده شده‌است؛ از این‌رو اعتصاب در فارسی از نظر لغت و اصطلاح دست‌ازکارکشیدن عده‌ای و گردآمدن آنان برای دستیابی به هدفی معیّن، از قبیل تحصیل آزادی و کاستن از ساعات کار و اضافه‌حقوق تعریف شده‌است.[۳]
اعتصاب عمدتاً به صورت آشکار و تعطیلی کار بروز می‌کند؛ اما گونه‌ای دیگر از اعتصاب‌ها، اعتصاب پنهان است که در آن نارضایتی اعتصاب‌کنندگان با کم‌کاری یا ایجاد اخلال و تعویق در روند تولید یا روند کار نشان داده می‌شود.[۴] نوع دیگری از اعتصاب که معمولاً به دست زندانیان صورت می‌گیرد، اعتصاب غذاست.[۵]
اعتصاب می‌تواند بخشی از طبقات و قشرهای جامعه را شامل شود یا کل جمعیت کشور را دربرگیرد که در صورت دوم اعتصاب عمومی نامیده می‌شود.[۶] اعتصاب‌ها اگر اهدافی، مانند بهبود وضعیت شغلی، افزایش دستمزد و تعیین ساعت کار مناسب را دنبال کنند و به دست اتحادیه‌های صنفی سازماندهی شوند، جنبه صنفی دارند،[۷] اما اگر جنبه سیاسی داشته باشند و برای تضعیف حکومت یا سرنگونی نظام مستقر باشند، اعتصاب سیاسی هستند که معمولاً حاکمان آن را عملی مجرمانه می‌شمارند.[۸]

پیشینه

اعتصاب‌های سازمان‌یافته پس از انقلاب صنعتی اروپا پیدا شد و طبقه کارگر که زاییده این انقلاب بود، برای دفاع از حقوق خود در برابر کارفرمایان، دست به تشکیل سازمان‌هایی زد و این سازمان‌ها از اعتصاب به عنوان وسیله‌ای مؤثر برای نیل به تقاضاهای کارگران استفاده کردند.[۹]
نخستین اعتصاب‌های کارگری در اواخر قرن هجدهم میلادی (اوایل قرن دوازدهم هجری) و در کشورهای اروپای باختری پدید آمد،[۱۰] و پس از آن، موارد بسیاری در فرانسه[۱۱] انگلیس[۱۲] و روسیه[۱۳] رخ داد. از نیمه قرن نوزدهم میلادی به بعد، بر اثر مبارزات کارگران، اعتصاب علاوه بر یافتن صورت قانونی، به صفوف دیگر گروه‌های اجتماعی (کارمندان، دانشجویان و کارکنان شغل‌های آزاد) نیز سرایت کرد و از اوایل قرن بیستم، احزاب و سازمان‌های سیاسی از اعتصاب عمومی برای نیل به مقاصد سیاسی استفاده کردند.[۱۴]

نخستین اعتصاب کارگری ایران در فروردین و اردیبهشت ۱۲۸۶ با دست‌ازکارکشیدن کارگران خط کشتیرانی باکو ـ انزلی در اعتراض به دستمزد و بهترشدن وضع کار و کم‌شدن ساعات کاری اتفاق افتاد،[۱۵] و از سال ۱۳۰۷ تا ملی‌شدن صنعت نفت، چندین اعتصاب مهم در ایران رخ داد.[۱۶]
در ماده ۲۳ تصویب‌نامه قانون کار، مصوب ۱۳۲۵ نیز حق اعتصاب، به شرط آنکه موجب جرح و تخریب و اختلال نظم و امنیت یا بزه دیگری نباشد، به رسمیت شناخته شد. اعتصاب‌های طبقه کارگر در روند پیروزی انقلاب اسلامی تأثیری بسزا داشت. این اعتصاب‌های سیاسی که از آبان ۱۳۵۶ تا خرداد ۱۳۵۷ به‌کندی صورت می‌گرفت، پس از آن، به دلیل هم‌سویی با انقلاب تا پیروزی آن فزونی یافت.[۱۷]

اعتصاب‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

با آغاز نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری امام‌خمینی از اوایل دهه ۱۳۴۰ قشرها و طبقات جامعه ایرانی، به‌خصوص بازاریان و دانشجویان و طلاب علوم دینی به اعتصاب سیاسی روی آوردند و از این حربه به عنوان یکی از واکنش‌های اعتراضی خود، به اقدامات ضد دینی و ضد میهنی رژیم پهلوی و کشتار و سرکوب مردم بهره بردند.[۱۸] ازجمله این اعتصاب‌ها می‌توان به اعتصاب سراسری بازاری‌ها در واکنش به واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری امام‌خمینی،[۱۹] اعتصاب یک روز پیش از افتتاح مجلس در اعتراض به انتخابات فرمایشی دوره بیست‌ویکم مجلس در همان سال،[۲۰] و اعتصاب آبان ۱۳۴۳ در اعتراض به تبعید امام‌خمینی[۲۱] اشاره کرد.

اعتصاب سال ۱۳۵۱

امام‌خمینی که نخستین بار در سال ۱۳۴۲ و پس از فاجعه فیضیه، از اعتصاب و تعطیلی عمومی مردم، در اعتراض به این حادثه، قدردانی کرده و این اقدام را نشانه پشتیبانی و وفاداری ملت به روحانیت خوانده بود،[۲۲] در اسفند ۱۳۵۱ علما و ملت ایران را به اعتصاب در برابر رژیم پهلوی فراخواند. ایشان در آن زمان طی پیامی از ملت خواست تا در واکنش به اقدام رژیم در تعیین و نصب خطبا و امامان جماعات، در جماعت آنها حاضر نشوند و افراد منصوب را طرد کنند و از علما و خطبا و ائمه جماعت درخواست کرد به نشانه اعتراض، اعتصاب کنند و تا مدتی محدود از رفتن به مساجد و منابر خودداری ورزند و مطمئن باشند اعتراض دسته‌جمعی و اعتصاب عمومی نتیجه دارد و دستگاه جبار را عقب می‌راند؛ همچنین بر مردم مسلمان لازم دانست در صورت اعتصاب علمای اسلام، که برای حفظ احکام قرآن است، از آنان پشتیبانی و از اعتصاب تبعیت کنند.[۲۳]
در همان سال‌ها نخستین بار تعدادی از روحانیان مبارز نجف اشرف با هدایت محمد منتظری، در اعتراض به حکم اعدام عباس شیبانی دست به اعتصاب غذا زدند؛ اقدامی که البته گفته شده با نارضایتی امام‌خمینی همراه بود؛ زیرا ایشان اولاً اعتصاب غذا را شبهه‌آمیز و اضرار به نفس می‌شمرد و ثانیاً صبغه سیاسی چنین اقدامی را پررنگ‌تر از وجهه دینی آن می‌دانست؛ در حالی‌که عکس چنین حالتی را صحیح می‌شمرد.[۲۴]

اعتصاب‌های سال ۱۳۵۶

در سال ۱۳۵۶ ایران شاهد اعتصاب‌هایی پراکنده بود. تعطیلی و اعتصاب بازار علیه سیاست‌های رژیم، بازتاب و تأثیر گسترده‌ای میان نیروهای انقلاب داشت.[۲۵] رژیم پهلوی با این اعتصاب‌ها، که به بهانه مسائل رفاهی بود، برخوردی سرکوبگرانه و قهرآمیز کرد که این امر موجب اعلان درخواست‌های کاملاً سیاسی اعتصاب‌کنندگان در سال ۱۳۵۷ شد.[۲۶] همچنین مراجع تقلیدی که با انقلاب همسو بودند، با دادن اعلامیه و تعطیلی دروس خود از انقلاب و امام‌خمینی حمایت کردند.[۲۷] پس از آن، امام‌خمینی اعتصاب مردم ایران را نشانه تنفر و بیزاری مردم از شخص محمدرضا پهلوی و رژیم و دلیلی بر رد مشروعیت حکومت پهلوی از جانب مردم دانست.[۲۸]

اعتصاب‌های سال ۱۳۵۷

به دنبال کشتار و ضرب و جرح مردم اصفهان به دست عوامل رژیم در مرداد ۱۳۵۷ امام‌خمینی اعتصاب را واکنش و اعتراض مردم به اعمال غیرقانونی و غیرانسانی رژیم خواند.[۲۹] کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نیز جرقه تشدید اعتصاب‌ها در کشور بود[۳۰] ایشان ضمن سفارش مردم به تداوم اعتصاب، به آنان دربارهٔ هوشیاری در برابر خدعه‌ها و نیرنگ‌های دولت و رژیم برای برهم‌زنی اعتصاب هشدار داد.[۳۱]

دعوت امام‌خمینی به اعتصاب

در ادامه و با آغاز سال تحصیلی جدید، امام‌خمینی در پیامی خطاب به دانش‌آموزان و دانشجویان، آنان را به همراهی با نهضت اسلامی و حمایت و تشویق اعتصاب‌کنندگان فراخواند.[۳۲] این درخواست، تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها را در پی داشت و زمینه شرکت هزاران دانش‌آموز و دانشجو را در تظاهرات خیابانی فراهم آورد.[۳۳] شمار و گستره اعتصاب‌ها که از خرداد ۱۳۵۷ فزونی گرفته بود، از مهر این سال شدت بیشتری گرفت، تا اینکه از اواخر مهر، اعتصاب عمومی گسترده و بی‌سابقه‌ای را کارگران و کارمندان اکثر نهادهای زیربنایی و دولتی و خدماتی کشور به راه انداختند که در نهایت همین اعتصاب اقتصاد کشور را فلج کرد و یکی از عوامل مهم سقوط رژیم پهلوی را مهیا ساخت.[۳۴] در این برهه، امام‌خمینی کارگران و کارمندان را به تداوم اعتصاب‌ها، هوشیاری در برابر رژیم و افزودن به جنبه‌های اسلامی شعارها و درخواست‌های مطرح در اعتصاب‌ها سفارش می‌کرد.[۳۵]

دهم آبان ۱۳۵۷ امام‌خمینی فراگیری و شرکت خودجوش و بدون دعوت کسبه و کارگران و کارمندان در اعتصاب را نوید داد و در پاسخ به ادعای رژیم پهلوی مبنی بر صنفی‌بودن اعتصاب کارگران، بر دروغگویی رژیم و سیاسی‌بودن اعتصاب‌ها و درخواست‌های اعتصاب‌کنندگان تأکید کرد.[۳۶] ایشان در پیام خود به ملت ایران در ۱۴ آبان ۱۳۵۷ درخواست اصلی اعتصاب‌کنندگان را سرنگونی رژیم پهلوی دانست و بر تداوم اعتصاب‌ها، به‌خصوص اعتصاب کارمندان و کارگران صنعت نفت و لزوم حمایت مالی از اعتصاب‌کنندگان و متضرران در این راه تأکید کرد.[۳۷]

پشتیبانی عمومی از اعتصاب‌ها و ضعف دولت جعفر شریف‌امامی در پایان‌دادن به آن و اعتراضات عمومی مردم، به‌روی کارآمدن دولت نظامی غلامرضا ازهاری انجامید، تا شاید او با سرکوب بتواند به آنها پایان دهد،[۳۸] ولی امام‌خمینی به دلیل غیرقانونی و غاصبانه‌بودن دولت نظامی، بر تداوم اعتصاب‌ها تأکید و آن را وظیفه‌ای اسلامی و لازم‌الاجرا اعلام کرد،[۳۹] و در پیامی جداگانه به علما و روحانیان، ضمن درخواست تشکیل هیئت‌هایی جهت رسیدگی به زندگی اعتصاب‌کنندگان و حمایت از آنان، استفاده از وجوهات شرعی (تا نصف سهم امام) را برای کمک به این قشر مجاز اعلام کرد،[۴۰] و در ادامه مبارزه نیز بر استفاده از سهم امام و وجوه شرعی، برای ترمیم آسیب‌های مبارزاتی که برای قشر ضعیف جامعه پیش می‌آید، تأکید کرد،[۴۱] از طرفی ایشان حکومت‌نظامی را موجب تشدید نارضایتی‌ها و ادامه اعتصاب‌ها شمرد،[۴۲] و بر ناتوانی حکومت‌نظامی و ضعف رژیم در شکستن اعتصاب‌ها تأکید کرد.[۴۳]

اعتصاب‌های ماه‌های آخر رژیم پهلوی

اعتصاب‌های سیاسی اصناف و قشرهای مختلف مردم در ماه‌های آخر رژیم پهلوی، با اعتصاب کارکنان صنعت نفت به اوج خود رسید. این اعتصاب به سبب اهمیت راهبردی نفت به عنوان شریان اقتصادی رژیم پهلوی برای آن مهلک بود.[۴۴] امام‌خمینی در پیامی در ۲۴ آبان ۱۳۵۷ این اقدام را موجب جلوگیری از غارت نفت و واردساختن ضربه مهلکی بر پیکره رژیم دانست و خطاب به اعتصابیون شرکت نفت، هر ساعت اعتصاب آنان را خدمت به خداوند تعالی و کشور اسلامی شمرد و کسانی را که سعی در شکستن اعتصاب داشتند، مجرم، خدمتگزار بیگانگان و خائن به ملت و کشور نامید.[۴۵] (ببینید: اعتصاب کارکنان صنعت نفت)

اعتصاب مطبوعات

یکی دیگر از اعتصاب‌های مهم نیمه دوم سال ۱۳۵۷ اعتصاب ۶۲ روزه مطبوعات بود. نویسندگان و اصحاب قلم به دلایلی، ازجمله توقیف چند روزنامه، دستگیری روزنامه‌نگاران به اتهام انتشار اخبار مربوط به امام‌خمینی و ملزم‌کردن روزنامه‌ها به چاپ مطالب پس از تأیید فرمانداری نظامی تهران، دست به اعتصاب زدند.[۴۶] با کناررفتن ازهاری در دی ۱۳۵۷ و لغو سانسور دولتی، امام‌خمینی در ۱۶ دی، در پیامی ضمن تشکر از روزنامه‌نگاران، بر لزوم پایان‌دادن به اعتصاب در شرایط جدید تأکید کرد[۴۷] پس از آن، سندیکای روزنامه‌نگاران در همان روز به اعتصاب روزنامه‌نگاران پایان داد.[۴۸]

نتیجه اعتصاب‌ها

اعتصاب‌ها در سال ۱۳۵۷ نشانه ضعف و ناتوانی رژیم پهلوی و قدرت‌یابی مخالفان بود و همین اقدام مخالفان رژیم بود که به‌تدریج نهادهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اداری کشور را از کنترل رژیم پهلوی خارج ساخت[۴۹] و در کنار عوامل دیگر مایه پیروزی انقلاب اسلامی شد.

اعتصاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام‌خمینی اعلام کرد به اعتصاب‌ها پایان دهند و کسانی که در آن شرایط با اعتصاب‌کنندگان همراهی می‌کنند را خائن اعلام کرد.

اعلام پایان اعتصاب‌ها

پس از پیروزی انقلاب نیز به نظر می‌رسد امام‌خمینی با اصل اعتصاب شهروندان، به عنوان یک شیوه احقاق حق مشکل نداشت؛ اما آثار زیانبار این اقدام در اقتصاد و معیشت مردم از یک طرف و تغییر اوضاع و موضوعیت‌نداشتن این حرکت پس از پیروزی انقلاب از طرف دیگر و نیز امکان سوء استفاده از آن در شرایط انقلابی موجب شد رهبری نظام، بر پایان اعتصاب در کشور تأکید داشته باشد.

ایشان در ۲۵[۵۰] و ۲۶ بهمن[۵۱] خواهان پایان اعتصاب‌ها شد و بدین‌ترتیب نخستین شنبه پس از پیروزی انقلاب روز ۲۸ بهمن، روز پایان اعتصاب‌ها و آغاز بازگشت بر سر کار تعیین شد.[۵۲]

امام‌خمینی در ۲۷ بهمن نیز ضمن تشکر از کارکنان شرکت نفت، خواستار پایان‌بخشیدن به اعتصاب آنان شد و ادامه این حرکت را مخالف مصالح ملت دانست.[۵۳] در ۲۸ بهمن نیز ضمن تشکر از عموم قشرهای شرکت‌کننده در اعتصاب، خواستار همراهی با تجار و کسبه و متضرران این امر شد[۵۴] و با تشکیل کمیته‌ای برای رسیدگی به مطالبات کارگران و توجیه آنان برای پایان‌دادن به اعتصاب موافقت کرد.[۵۵]

اعلام معصیب شرکت در اعتصاب‌ها

امام‌خمینی در اوایل سال ۱۳۵۸ نوپایی نظام، جوسازی‌ها و کارشکنی‌ها، وسعت خرابی‌های بازمانده از حکومت پهلوی و حجم وسیع درخواست‌ها و انتظارات از دولت را خاطرنشان ساخت،[۵۶] و از مردم، به‌ویژه کارگران و کارمندان خواست با وجود مطالبات مشروع و موجّه، در برابر تبلیغات سوء مغرضان و بازماندگان رژیم پهلوی، در زمینه دست‌کشیدن از کار و برپایی اعتصاب هوشیار باشند و بکوشند با صبر و شکیبایی و کار و تلاش و حمایت از دولت، به مطالبات خویش دست یابند. ایشان با تأکید بر محقق‌نشدن محتوای جمهوری اسلامی تاکنون و راهی که باید برای رسیدن به آن طی شود، رسیدن به نتیجه مطلوب را تنها در گرو صبر و کار از سوی دولت و ملت، هر دو، ممکن دانست،[۵۷] و از سوی دیگر، خواستار تغییر شیوه کار و رفتار کارفرمایان با کارگران در عصر انقلاب و توجه کافی و رسیدگی دولت و صاحبان صنایع به وضعیت کارگران بود.[۵۸]

در عین حال موضع امام‌خمینی در برابر اعتصاب‌هایی که وابستگان به بیگانه و به رژیم پهلوی، برخی گروه‌ها و فرقه‌های چپ و کمونیستی تبلیغ می‌کردند یا بدان دست می‌زدند و موجودیت نظام را تهدید می‌کردند، متفاوت بود. امام‌خمینی باور داشت اعتصابات پیش از انقلاب با توجه به عدم مشروعیت حکومت، شیوه‌ای برای براندازی آن به‌شمار می‌رفت که موجب خشنودی خداوند متعال بود؛ اما با استقرار نظام مشروع و مردمی، قیام و اعتصاب علیه آن وجهی ندارد؛ از این‌رو تحصن و اعتصاب را در حالی‌که دولت اسلامی و ملی و دشمن در حال توطئه است، جنجال بی‌اساس نامید که موجب ضعف دولت و تقویت دشمنان اسلام می‌شود و سبب خشم خدا، از گناهان بزرگ و حرام است.[۵۹] ایشان در تابستان ۱۳۵۸ که چندین اعتصاب در اصناف مختلف رخ داد، شرکت در اعتصاب‌ها را مخالفت با اسلام و جزو معاصی بزرگ اعلام کرد.[۶۰]

اعتصاب‌های سال ۱۳۵۸ و موضع امام

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اعتصاب را به رسمیت نشناخته بود؛ اما برخی گروه‌ها بر این کار اصرار می‌ورزیدند و هم‌زمان با بروز ناآرامی‌ها در برخی مناطق مرزی و بحران سقوط دولت موقت، دور جدیدی از اعتصاب‌ها را در پاییز و زمستان ۱۳۵۸ ترتیب دادند. امام‌خمینی ضمن متوجه‌کردن مردم به آرامشی که کشور برای اصلاح امور بدان نیاز دارد[۶۱] اعتصاب‌های پشت‌سرهم را که با تحریک جوانان و در نقاط مختلف کشور روی می‌داد؛ به‌ویژه بازتاب آن در خارج از کشور را موجب ضربه به اقتصاد و حیثیت کشور و تضعیف آن دانست و لزوم محافظت از اصل نهضت در مقابل توطئه دشمنان را یادآور شد[۶۲] ایشان ضمن محکوم‌کردن اعتصاب‌ها، آن را ناشی از تحرکات عناصر مزدور و بهره‌برداری بیگانگان برشمرد،[۶۳] و در این شرایط اعتصاب را حرام و اعتصاب‌کنندگان را خائن به اسلام معرفی کرد.[۶۴]

به نظر ایشان توفیق‌نیافتن دولت در مناطق محروم ناشی از اعتصاب نیروی انسانی کارخانجات و بدین‌ترتیب اخلال در خدمت‌رسانی آن بود.[۶۵] با بهبود شرایط و تسلط دولت بر اوضاع، به‌تدریج از حجم اعتصاب‌ها نیز کاسته شد.[۶۶]

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۳۶.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۳۳۷.
  3. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۴۶۲؛ آشوری، فرهنگ سیاسی، ۲۰.
  4. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۱۰۴.
  5. امجدی و حسینیون، فرهنگ و اصطلاحات زندان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب، ۲۳.
  6. مارشال، فرهنگ جامعه‌شناسی آکسفورد، ۱۱۴۷؛ آشوری، فرهنگ سیاسی، ۲۰.
  7. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۱۰۲؛ مارشال، فرهنگ جامعه‌شناسی آکسفورد، ۵۴۶.
  8. مارشال، فرهنگ جامعه‌شناسی آکسفورد، ۵۴۶ و ۱۱۴۷–۱۱۴۶.
  9. آشوری، فرهنگ سیاسی، ۲۰.
  10. جوانشیر، صفحاتی از تاریخ جنبش جهانی کارگری و کمونیستی (درس‌نامه)، ۱۸.
  11. دورانت، تاریخ تمدن، روسو و انقلاب، ۱۰/۱۲۶۶.
  12. دورانت، تاریخ تمدن، عصر ناپلئون، ۱۱/۴۴۳.
  13. لوکزامبورگ، اعتصاب توده‌ای، حزب سیاسی و اتحادیه‌های کارگری، ۲۷.
  14. آشوری، فرهنگ سیاسی، ۲۰.
  15. دون، جنبش کارگری ایران (تاریخچه و بررسی مختصر)، ۱۳.
  16. تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، ۵۸–۶۰.
  17. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۳۰–۶۳۲.
  18. فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۱۰۲.
  19. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۳۵.
  20. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۴۹۴–۴۹۵.
  21. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۳۵–۳۶.
  22. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۸۰.
  23. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۴۸۴–۴۸۵.
  24. محتشمی‌پور، خاطرات سیاسی، ۲/۲۴۱–۲۴۲.
  25. مهری، مساجد بازار تهران در نهضت امام‌خمینی، ۱۰۹.
  26. نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، ۲/۱۱۵.
  27. فراتی، روحانیت و سیاست، ۱۰۹–۱۱۲.
  28. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۱۵، ۳۳۰ و ۵/۵۰، ۱۴۴.
  29. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۳۶.
  30. تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، ۷۳–۷۶.
  31. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۸۷–۴۸۸.
  32. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۸۳–۴۸۸.
  33. میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ۲۲۲.
  34. آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۶۳۸–۶۳۹.
  35. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۴۸۷–۴۸۸.
  36. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۲۵۱–۲۵۳.
  37. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۰۹–۳۱۰.
  38. میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ۲۲۵–۲۲۶.
  39. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۳۴۹–۳۵۰.
  40. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۰۸–۴۰۹.
  41. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۹۹–۵۰۰ و ۵/۲۲۹.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۱۰.
  43. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۵۹–۴۶۰.
  44. میلانی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ۲۲۲؛ فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۱۰۲؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، ۱۱۴–۱۱۵.
  45. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴/۴۹۸.
  46. قاسمی، نهضت امام‌خمینی و مطبوعات رژیم شاه، ۱۳۶–۱۳۸.
  47. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵/۳۵۲.
  48. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، ۱۱۳–۱۱۴؛ قاسمی، نهضت امام‌خمینی و مطبوعات رژیم شاه، ۱۴۰.
  49. برام، انقلاب ایران و مبانی رهبری امام‌خمینی، ۴۸–۵۴.
  50. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۴۱–۱۴۲.
  51. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۴۶.
  52. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، ۲۱۳–۲۱۴.
  53. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۴۹.
  54. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۶۹–۱۷۰.
  55. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۷۱.
  56. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۶–۲۸، ۳۳–۳۴ و ۵۱۶–۵۱۸.
  57. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۳۰، ۳۶۶–۳۶۸ و ۵۱۸–۵۲۴.
  58. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۶۸–۴۷۰.
  59. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۶۸.
  60. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۶۸–۲۶۹؛ رفیع، همراه انقلاب، ۱/۲۷–۲۸.
  61. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۰/۳۴۶–۳۴۸ و ۱۲/۹.
  62. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۴۴۵ و ۱۲/۴۲–۴۳.
  63. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۲ و ۱۴/۴۶.
  64. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۴ و ۱۴/۴۶.
  65. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۲۸۸.
  66. کدی، نتایج انقلاب ایران، ۴۰–۴۱.

منابع

  • آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب.
  • درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمد ابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
  • آشوری، داریوش، فرهنگ سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۶۸ش.
  • ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امجدی، جلیل و عبدالعلی حسینیون، فرهنگ و اصطلاحات زندان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • برام، سیروس، انقلاب ایران و مبانی رهبری امام‌خمینی، ترجمه پ. شیرازی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۷ش.
  • تائب، سعید، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • جوانشیر، ف. م، صفحاتی از تاریخ جنبش جهانی کارگری و کمونیستی (درس‌نامه)، تهران، حزب توده ایران، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، روسو و انقلاب، ج۱۰، ترجمه ضیاءالدین علائی طباطبایی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، عصر ناپلئون، ج۱۱، ترجمه اسماعیل دولت‌شاهی وعلی‌اصغر بهرام‌بیگی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • دون، مائوتسه، جنبش کارگری ایران (تاریخچه و بررسی مختصر)، بی‌جا، روزبه، بی‌تا.
  • رفیع، جلال، همراه انقلاب، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
  • فارسی، جلال‌الدین، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد فرهنگی امام‌رضا (ع)، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • فراتی، عبدالوهاب، روحانیت و سیاست، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • قاسمی، طهمورث، نهضت امام‌خمینی و مطبوعات رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • کدی، نیکی آر، نتایج انقلاب ایران، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه، تهران، ققنوس، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • لوکزامبورگ، روزا، اعتصاب توده‌ای، حزب سیاسی و اتحادیه‌های کارگری، ترجمه رهرو، تهران، یاشار، بی‌تا.
  • مارشال، گوردون، فرهنگ جامعه‌شناسی آکسفورد، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران، میزان، ۱۳۸۸ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مهری، فرشید، مساجد بازار تهران در نهضت امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • میلانی، محسن، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطاردزاده، تهران، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷–۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

پیوند به بیرون

محمدجعفر جواد، «اعتصاب»، دانشنامه امام‌خمینی، ج۲، ص۱۱۸-۱۲۴.