تجارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''تجارت'''، [[خرید و فروش]] داخلی و خارجی به منظور کسب سود مادی.
'''تجارت'''، خرید و فروش داخلی و خارجی به منظور کسب سود مادی.
==مفهوم‌شناسی==
 
تجارت به معنای بازرگانی و خرید و فروش <ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۲۹</ref> و هر گونه تصرف در سرمایه، برای به دست آوردن سود مادی یا معنوی <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۶۴؛ مصطفوی، التحقیق ، ۱/۳۸۰ ـ ۳۸۱</ref> آمده است. برخی نیز آن را به انتقال مملوک (مال) به شخص دیگر در برابر عوض معیّن و با رضایت طرفین معنا کرده‌اند <ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۳</ref>.
تجارت، هر گونه تصرف در سرمایه، برای به‌دست‌آوردن سود است که در کنار [[تولید و صنعت|تولید]] و توزیع، سه رکن اصلی [[اقتصاد]] را تشکیل می‌دهد. اگرچه تجارت، اهدافی مانند تأمین نیازها، رفاه، تکامل و تخصصی‌شدن تولید را دنبال می‌کند، اما روحیه زیاده‌خواهی انسان‌ و تجاوز از حدود، تجارت را نیز به ابزار بهره‌کشی تبدیل کرده است.
<br>
 
تجارت در [[فقه]] بیشتر به مطلق داد و ستد، اعم از اینکه سودآوری و قصد آن باشد یا نباشد، تعریف شده است <ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴</ref> و شامل [[بیع]]، [[اجاره]]، [[صلح]] و غیر آن می‌شود <ref>امام‌خمینی، البیع، ۱/۱۰۰</ref>. در اصطلاح حقوقی، تجارت عملیاتی است که تاجران برای دستیابی به [[سود]] <ref>انصاری و طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱/۶۲۸</ref> و در شکل اجاره یا انتقال [[مالکیت]] خدمات و منافع در برابر [[ثمن]] انجام می‌دهند <ref>جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۲/۱۱۴۱</ref>. [[بازار]] نیز در اصطلاح واژگان جدید اقتصادی، منطقه‌ای معین است که تاجران و بازرگانان به تناسب حرفه خود و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد، فردی یا گروهی به داد و ستد مشغول‌اند <ref>عتیق‌پور، نقش بازار و بازاری‌ها، ۱۳ ـ ۱۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| بازار}}.
اصول تجارت در مکتب‌های گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد؛ در [[اسلام]]، فعالیت‌ اقتصادی با محدودیت‌هایی همراه است و این مکتب بر [[عدالت اجتماعی]] در تمام زمینه‌ها ازجمله اقتصاد تأکید دارد.
==پیشینه==
 
[[امام‌خمینی]] تجارت در عرصه داخلی را رفع نیازهای [[مستضعفان|محرومان]] و مردم در چارچوب اقتصادی سالم، مستقل و ملی ارزیابی می‌کرد و در عرصۀ بین‌المللی روابط تجاری با کشورهای دنیا بر مبنای تأمین منافع ملت و حفظ [[استقلال]] کشور را مهم می‌شمرد.
 
امام در تجارت داخلی، دخالت دولت در همه زمینه‌ها و دولتی‌کردن امور را صحیح نمی‌دانست و همواره بر نقش [[مردم]] در اقتصاد تأکید می‌کرد.
 
== مفهوم‌شناسی ==
تجارت به معنای بازرگانی و خرید و فروش<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۲۹</ref> و هر گونه تصرف در سرمایه، برای به دست آوردن سود مادی یا معنوی<ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۶۴؛ مصطفوی، التحقیق، ۱/۳۸۰–۳۸۱</ref> آمده است. برخی نیز آن را به انتقال مملوک (مال) به شخص دیگر در برابر عوض معیّن و با رضایت طرفین معنا کرده‌اند.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۳</ref>
{{سخ}}
تجارت در [[فقه]] بیشتر به مطلق داد و ستد، اعم از اینکه سودآوری و قصد آن باشد یا نباشد، تعریف شده است<ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴</ref> و شامل بیع، [[اجاره]]، [[صلح]] و غیر آن می‌شود.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۱/۱۰۰</ref> در اصطلاح حقوقی، تجارت عملیاتی است که تاجران برای دستیابی به سود<ref>انصاری و طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱/۶۲۸</ref> و در شکل اجاره یا انتقال [[مالکیت]] خدمات و منافع در برابر ثمن انجام می‌دهند.<ref>جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۲/۱۱۴۱</ref> [[بازار]] نیز در اصطلاح واژگان جدید اقتصادی، منطقه‌ای معین است که تاجران و بازرگانان به تناسب حرفه خود و عرضه و تقاضایی که در [[جامعه]] وجود دارد، فردی یا گروهی به داد و ستد مشغول‌اند<ref>عتیق‌پور، نقش بازار و بازاری‌ها، ۱۳–۱۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| بازار}}.
 
== پیشینه ==
تجارت (مبادله) در کنار تولید و توزیع، سه رکن اصلی اقتصاد را تشکیل می‌دهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر تاریخی پس از آن دو قرار می‌گیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست.
تجارت (مبادله) در کنار تولید و توزیع، سه رکن اصلی اقتصاد را تشکیل می‌دهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر تاریخی پس از آن دو قرار می‌گیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست.
===جوامع ابتدایی===
 
در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون خانواده تأمین می‌شد و نیازی به تجارت و مبادله نبود <ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۶ ـ ۳۴۷</ref>. با گذر زمان و رشد و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد <ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰ ـ ۱۵۱؛ توین‌بی، تاریخ تمدن، ۷۱ ـ ۷۲</ref>. با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در زندگی بشر معرفی نکرده‌اند <ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۹</ref>. انسان‌ها در آغاز بر سر کالاهایی مانند [[گاو]]، [[گوسفند]] و نمک تجارت می‌کردند و سپس برای ساختن ابزار، سلاح و زیورآلات، به داد و ستد فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند <ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱</ref>. از کشفیات تاریخی بر می‌آید که ایرانیان ۴۵۰۰ سال پیش از [[میلاد مسیح(ع)]]، اهل داد و ستد بوده‌اند و روابط تجاری آنان با سرزمین‌های مجاور ازجمله [[بین‌النهرین]] به حدود ۳۰۰۰ تا ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد <ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۴۷ ـ ۴۹</ref>. پیشینه تجارت سازمان‌یافته به زمان سومری‌ها در [[بابل]] می‌رسد <ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۲</ref>. فینیقی‌ها با ساختن کشتی‌های بزرگ، تجارت دریایی را شکل دادند <ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۳ ـ ۱۴</ref>. شکل تجارت در گذر زمان تغییر یافت و از داد و ستد ساده و پایاپای، به معامله با واسطه فلزات گران‌قیمت و در مرحله بعد با سکه ([[طلا]] و [[نقره]]) تبدیل شد <ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۸ ـ ۳۰</ref>.
=== جوامع ابتدایی ===
===دوران جاهلیت===
در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون خانواده تأمین می‌شد و نیازی به تجارت و مبادله نبود.<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۶–۳۴۷</ref> با گذر زمان و رشد و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد.<ref>دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰–۱۵۱؛ توین‌بی، تاریخ تمدن، ۷۱–۷۲</ref> با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در زندگی بشر معرفی نکرده‌اند.<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۹</ref> انسان‌ها در آغاز بر سر کالاهایی مانند گاو، گوسفند و نمک تجارت می‌کردند و سپس برای ساختن ابزار، [[ابزار جنگی|سلاح]] و زیورآلات، به داد و ستد فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند.<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱</ref> از کشفیات تاریخی بر می‌آید که ایرانیان ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع)، اهل داد و ستد بوده‌اند و روابط تجاری آنان با سرزمین‌های مجاور ازجمله بین‌النهرین به حدود ۳۰۰۰ تا ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد.<ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۴۷–۴۹</ref> پیشینه تجارت سازمان‌یافته به زمان سومری‌ها در بابل می‌رسد.<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۲</ref> فینیقی‌ها با ساختن کشتی‌های بزرگ، تجارت دریایی را شکل دادند.<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۳–۱۴</ref> شکل تجارت در گذر زمان تغییر یافت و از داد و ستد ساده و پایاپای، به معامله با واسطه فلزات گران‌قیمت و در مرحله بعد با سکه ([[طلا]] و [[نقره]]) تبدیل شد.<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۸–۳۰</ref>
در دوران [[جاهلیتِ]] عرب‌ها، بیشتر تاجران از طریق [[قراردادهای ربوی]] و [[مضاربه]]، تجارت می‌کردند <ref>شریف، مکة و مدینة، ۷۹ ـ ۸۳</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز از وجود تجارت در دوران [[پیامبران(ع)]] و امت‌های گذشته سخن به میان آمده <ref>اعراف، ۸۵؛ قریش، ۲</ref> و زیربنای قوانین اسلامی در زمینه معاملات و مبادلات اقتصادی بیان شده است. [[روایات]] معصومان(ع) به تجارت توجه ویژه‌ای کرده‌اند و آن را افزایش‌دهنده [[عقل]]، مایه [[عزت]]، [[برکت]] و بی‌نیازی شمرده‌اند <ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۴۸ ـ ۱۴۹</ref>. [[امامان(ع)]] در کنار تشویق به تجارت و بازرگانی، بر یادگیری احکام فقهی و مراعات موازین و [[آداب شرعی تجارت|آداب شرعیِ تجارت]] تأکید می‌کردند <ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰ ـ ۱۵۵</ref>. در زندگی برخی از معصومان(ع) توجه به کار تجاری دیده می‌شود <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۷/۵۹؛ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۶۸</ref>.
 
===انقلاب صنعتی===
=== دوران جاهلیت ===
با [[اختراع]] [[ماشین بخار]] در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکه‌های پهناور راه و راه‌آهن پیدا شد و تجارت منطقه‌ای و بین‌المللی گسترش یافت <ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳</ref>. در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، هم‌زمان با گسترش نظام صنعتی [[انگلستان]] در [[اروپا]] و توسعه [[استعمار]] اروپا در [[آسیا]]، [[افریقا]] و [[امریکا]]، [[نظام اقتصاد تجارت جهانی]] به وجود آمد و ویژگی‌هایی را به همراه آورد. بر اساس این نظام جدید، اقتصاد معیشتی به اقتصاد سرمایه‌داری تبدیل شد و [[تولید انبوه]]، [[تقسیم نیروی کار]]، [[انباشت ثروت]]، [[اصالت بازار]]، رقابت و تجارت نابرابر (استعماری) و تسلط بر سرزمین‌ها و منابع دیگران، در دستورکار قرار گرفت <ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۲۷</ref>. این نظام اقتصادی در سال‌های اخیر با حمایت امریکا و کشورهای صنعتی غرب و گسترش [[شرکت‌های چندملیتی]] در [[کشورهای جهان سوم]]، [[جنگ تجاری]] میان قدرت‌های صنعتی و تشکیل [[سازمان تجارت جهانی]]، در عرصه تجارت جهانی حضور دارد <ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۳۲</ref>.
در دوران [[جاهلیتِ]] عرب‌ها، بیشتر تاجران از طریق قراردادهای ربوی و [[مضاربه]]، تجارت می‌کردند.<ref>شریف، مکة و مدینة، ۷۹–۸۳</ref> در [[قرآن کریم]] نیز از وجود تجارت در دوران [[پیامبران(ع)]] و امت‌های گذشته سخن به میان آمده<ref>اعراف، ۸۵؛ قریش، ۲</ref> و زیربنای قوانین اسلامی در زمینه معاملات و مبادلات اقتصادی بیان شده است. [[روایات]] معصومان(ع) به تجارت توجه ویژه‌ای کرده‌اند و آن را افزایش‌دهنده [[عقل]]، مایه عزت، برکت و بی‌نیازی شمرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۴۸–۱۴۹</ref> [[امامان(ع)]] در کنار تشویق به تجارت و بازرگانی، بر یادگیری احکام فقهی و مراعات موازین و آداب شرعیِ تجارت تأکید می‌کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰–۱۵۵</ref> در زندگی برخی از معصومان(ع) توجه به کار تجاری دیده می‌شود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۷/۵۹؛ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۶۸</ref>
===در ایران===
 
تاریخ تجارت در [[ایران]] در سده‌های طولانی دارای فراز و نشیب‌های گوناگون بوده است، به گونه‌ای که تا دوران [[صفویه]] و صدارت [[امیرکبیر]] دوران درخشان تجارت و پس از آن، با شکست و دخالت بیگانگان روبه‌رو بوده است <ref>معتضد، تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری، ۵ ـ ۵۶۳</ref>. در دوران پهلوی نیز تجارت ایران به سمت وابستگی به بیگانگان و نابودی آن و بازارهای داخلی حرکت کرد، به طوری که در این دوره [[سیاست]] [[کشورهای امپریالیسم]] در جهت تک‌محصولی‌کردن اقتصاد در [[کشورهای جهان سوم]] و ایران بود تا با واردکردن کالاهای مصرفی و استفاده از مواد اولیه و نفت این کشورها، آنان را به سمت [[اقتصاد تک‌محصولی]] بکشانند <ref>جهاد، اقتصاد تک‌محصولی، ۳۴ ـ ۳۵</ref>؛ اما پس از [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷ اصول تجارت با استقلال و تکیه بر مردم تغییر یافت.
=== انقلاب صنعتی ===
===دیدگاه امام‌خمینی===
با اختراع ماشین بخار در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکه‌های پهناور راه و راه‌آهن پیدا شد و تجارت منطقه‌ای و بین‌المللی گسترش یافت.<ref>سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳</ref> در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، هم‌زمان با گسترش نظام صنعتی [[انگلستان]] در [[اروپا]] و توسعه [[استعمار]] اروپا در [[آسیا]]، [[آفریقا]] و [[آمریکا]]، نظام اقتصاد تجارت جهانی به وجود آمد و ویژگی‌هایی را به همراه آورد. بر اساس این نظام جدید، اقتصاد معیشتی به اقتصاد سرمایه‌داری تبدیل شد و تولید انبوه، تقسیم نیروی کار، انباشت ثروت، اصالت بازار، رقابت و تجارت نابرابر (استعماری) و تسلط بر سرزمین‌ها و منابع دیگران، در دستورکار قرار گرفت.<ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۲۷</ref> این نظام اقتصادی در سال‌های اخیر با حمایت آمریکا و کشورهای صنعتی غرب و گسترش شرکت‌های چندملیتی در کشورهای جهان سوم، جنگ تجاری میان قدرت‌های صنعتی و تشکیل سازمان تجارت جهانی، در عرصه تجارت جهانی حضور دارد.<ref>میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۳۲</ref>
[[امام‌خمینی]] با بیان این نکته که تجارت و کسب مادی، گاهی سود به همراه می‌آورد و گاهی زیان، بر آن بود که کار برای خدا و صرف عمر و زندگی در تجارت معنوی، ضرر و زیان ندارد و آثار نیک آن تا ابد باقی می‌ماند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۹ ـ ۳۰ و ‏۵/۳۴ ـ ۳۵</ref>. ایشان اعتقاد داشت [[اسلام]] با تنظیم فعالیت‌های مادی، مسیر را برای اعتلای معنوی انسان می‌گشاید <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰</ref> و مردم را به گونه‌ای تربیت می‌کند که در عین توجه به مادیات، امور مادی را در خدمت معنویات قرار دهند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸ و ۹/۲۸۸</ref>؛ اما [[نظام سرمایه‌داری]]، نظام طبیعی را بهترین نظام معرفی کرده و اراده تکوینی و تشریعی [[خدای متعال]] را از عرصه اقتصادی حذف و [[اراده انسان]] را خاستگاه اصلی اقتصاد معرفی کرده است <ref>آربلاستر، لیبرالیسم غرب، ۳۹ ـ ۴۰ و ۱۴۶ ـ ۱۴۸</ref>. این نظام بر آن است که رفتار آدمی تنها بر اساس منافع شخصی شکل می‌گیرد <ref>میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۱۱ ـ ۱۱۲ و ۱۵۳</ref> و [[سعادت]] در کسب بیشتر منافع مادی خلاصه می‌شود و نباید چیزی مانع رسیدن به آن شود <ref>میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۵۱ ـ ۱۵۹</ref>.
 
==وضع تجارت در دوره پهلوی==
=== در ایران ===
امام‌خمینی وضع تجارت در دوره پهلوی را در عرصه داخلی و خارجی نقد می‌کرد. در عرصه داخلی، ایشان ایران را کشوری غنی می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۹۸</ref> که برنامه‌های غلط [[حکومت پهلوی]] حاصلی جز از میان‌بردن [[بازار]]، [[صنعت]]، کشاورزی <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶ و ۶/۱۹۰</ref> و در نهایت فروریختن پایه‌های مملکت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۸</ref> نداشته است. در عرصه خارجی به باور ایشان، [[خاندان پهلوی]] عملاً نوکر بیگانگان بودند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳ ـ ۴۴ و ۶۶</ref> و در طول پنجاه سال حکومت خود، مخازن زیرزمینی و منافع حیاتی کشور را به بیگانگان دادند و ملت را از تمام مظاهر حیات محروم کردند و عقب نگه داشتند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳ ـ ۴۴</ref>. از نگاه ایشان وابستگی رژیم پهلوی به حدی بود که اقتصاد کشور کلاً استعماری شده بود و ملت از همه ابعاد رشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳ ـ ۴۴</ref> ازجمله [[آزادی]] و [[استقلال]]، محروم مانده بودند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۸</ref>.
تاریخ تجارت در [[ایران]] در سده‌های طولانی دارای فراز و نشیب‌های گوناگون بوده است، به گونه‌ای که تا دوران [[صفویه]] و صدارت [[امیرکبیر]] دوران درخشان تجارت و پس از آن، با شکست و دخالت [[بیگانگان]] روبه‌رو بوده است.<ref>معتضد، تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری، ۵–۵۶۳</ref> در [[رژیم پهلوی|دوران پهلوی]] نیز تجارت ایران به سمت وابستگی به بیگانگان و نابودی آن و بازارهای داخلی حرکت کرد، به طوری که در این دوره [[سیاست]] کشورهای امپریالیسم در جهت تک‌محصولی‌کردن اقتصاد در کشورهای جهان سوم و ایران بود تا با واردکردن کالاهای مصرفی و استفاده از مواد اولیه و [[نفت]] این کشورها، آنان را به سمت اقتصاد تک‌محصولی بکشانند<ref>جهاد، اقتصاد تک‌محصولی، ۳۴–۳۵</ref>؛ اما پس از [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷ اصول تجارت با [[استقلال]] و تکیه بر [[مردم]] تغییر یافت.
<br>
 
ایشان تجارت قدرت‌های استعماری با ایران را کاملاً به سود آنان و به زیان ایران می‌دانست؛ زیرا آنان نفت و دیگر منابع کشور را می‌بردند و در عوض برای حفاظت از منافع خود در ایران پایگاه می‌ساختند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۶۵ ـ ۶۷ و ۵/۴۷۸</ref>. از نگاه ایشان مهم‌ترین شاخصه‌های اقتصاد و تجارت ایران در دوران پهلوی وابستگی تجاری بیش از حد کشور ایران به غرب <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳ ـ ۳۴۴</ref>، تبدیل‌شدن کشور به بازار مصرف کالاهای غربی <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹</ref> و سیطره تعدادی سرمایه‌دار بی‌خبر از خدا بر این بازار بود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۸</ref> بود {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد}}.
=== دیدگاه امام‌خمینی ===
==اهداف و اصول تجارت==
[[امام‌خمینی]] با بیان این نکته که تجارت و کسب مادی، گاهی سود به همراه می‌آورد و گاهی زیان، بر آن بود که کار برای خدا و صرف عمر و زندگی در تجارت معنوی، ضرر و زیان ندارد و آثار نیک آن تا ابد باقی می‌ماند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۹–۳۰ و ‏۵/۳۴–۳۵</ref> ایشان اعتقاد داشت [[اسلام]] با تنظیم فعالیت‌های مادی، مسیر را برای اعتلای معنوی انسان می‌گشاید<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰</ref> و مردم را به گونه‌ای تربیت می‌کند که در عین توجه به مادیات، امور مادی را در خدمت معنویات قرار دهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸ و ۹/۲۸۸</ref>؛ اما [[سرمایه‌داری|نظام سرمایه‌داری]]، نظام طبیعی را بهترین نظام معرفی کرده و اراده تکوینی و تشریعی [[خدای متعال]] را از عرصه اقتصادی حذف و [[اراده|اراده انسان]] را خاستگاه اصلی اقتصاد معرفی کرده است.<ref>آربلاستر، لیبرالیسم غرب، ۳۹–۴۰ و ۱۴۶–۱۴۸</ref> این نظام بر آن است که رفتار آدمی تنها بر اساس منافع شخصی شکل می‌گیرد<ref>میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۱۱–۱۱۲ و ۱۵۳</ref> و [[سعادت]] در کسب بیشتر منافع مادی خلاصه می‌شود و نباید چیزی مانع رسیدن به آن شود.<ref>میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۵۱–۱۵۹</ref>
تجارت و مبادله و رشد [[ثروت]]، یکی از اصول نخستین [[اقتصاد]] سالم است که خود از شرایط اجتماع سالم به شمار می‌رود. بدون اقتصاد سالم، برخی از اهداف اسلامی مانند استقلال و عزتمندی مسلمانان قابل تأمین نیست <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴ ـ ۴۰۵</ref>. تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع انسان <ref>حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷ ـ ۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷</ref>، گشایش و رفاه زندگی، و تکامل و تخصصی‌شدن تولید <ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷ ـ ۳۴۸</ref> را دنبال می‌کند؛ با این حال، روحیه زیاده‌خواهی انسان‌ها و تجاوز از حد و حدود خود، تجارت را نیز دگرگون و آن را به ابزاری جهت بهره‌کشی تبدیل کرده است. هم‌اکنون تجارت به جای اینکه وسیله‌ای برای برآورده‌کردن نیازهای مردم و واسطه میان تولید و مصرف باشد، واسطه میان تولید و اندوختن شده است <ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷ ـ ۳۴۸</ref>.
 
<br>
== وضع تجارت در دوره پهلوی ==
اصول تجارت که جدا از اصول کلی [[اقتصاد]] نیست، در مکتب‌های گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در [[نظام سرمایه‌داری]]، [[مالکیت خصوصی]]، بهره‌برداری از [[ثروت]] و چگونگی مصرف، جز در مواردی خاص، محدودیتی ندارد <ref>صدر، اقتصادنا، ۲۴۳ ـ ۲۴۵</ref>. در [[نظام کمونیستی]] با پذیرش [[مالکیت اشتراکی]]، [[آزادی سرمایه‌داری]] که مبتنی بر مالکیت خصوصی است، از میان می‌رود و [[دولت]] بر همه شئون زندگی اقتصادی، مسلط می‌شود <ref>صدر، اقتصادنا، ۲۴۳ ـ ۲۴۵</ref>؛ اما در [[اسلام]]، قلمرو مالکیت و فعالیت‌های اقتصادی با محدودیت‌هایی همراه است و این مکتب بر [[عدالت اجتماعی]] در تمام زمینه‌ها ازجمله اقتصاد و همچنین بر توازن میان مصالح فردی و اجتماعی تأکید ویژه دارد <ref>آقانظری، نظریه‌پردازی اقتصاد اسلامی، ۱۱۱</ref>.
[[امام‌خمینی]] وضع تجارت در دوره پهلوی را در عرصه داخلی و خارجی نقد می‌کرد. در عرصه داخلی، ایشان ایران را کشوری غنی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۹۸</ref> که برنامه‌های غلط [[حکومت پهلوی]] حاصلی جز از میان‌بردن [[بازار]]، [[صنعت]]، [[کشاورزی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶ و ۶/۱۹۰</ref> و در نهایت فروریختن پایه‌های مملکت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۸</ref> نداشته است. در عرصه خارجی به باور ایشان، خاندان پهلوی عملاً نوکر بیگانگان بودند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴ و ۶۶</ref> و در طول پنجاه سال حکومت خود، مخازن زیرزمینی و منافع حیاتی کشور را به بیگانگان دادند و ملت را از تمام مظاهر حیات محروم کردند و عقب نگه داشتند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴</ref> از نگاه ایشان وابستگی رژیم پهلوی به حدی بود که اقتصاد کشور کلاً استعماری شده بود و ملت از همه ابعاد رشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴</ref> ازجمله [[آزادی]] و [[استقلال]]، محروم مانده بودند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۸</ref>
<br>
{{سخ}}
[[امام‌خمینی]] همواره با تأکید بر رفع نیازهای محرومان، یکی از مؤلفه‌های اقتصاد و تجارت کشور در عرصه داخلی را رفع نیازهای محرومان و مردم در چارچوب اقتصادی سالم، مستقل و ملی می‌شمرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۴۷۳ و ۲۰/۳۴۰</ref> و آن را از بالاترین [[عبادات]] می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸۵</ref>. از نگاه ایشان، [[بازار اسلامی]] به فقرا و مستضعفان توجه دارد و از اجحاف و [[گرانفروشی]] و [[قاچاق]] پرهیز می‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۴ و ۱۲۰</ref>.
ایشان تجارت قدرت‌های استعماری با ایران را کاملاً به سود آنان و به زیان ایران می‌دانست؛ زیرا آنان [[نفت]] و دیگر منابع کشور را می‌بردند و در عوض برای حفاظت از منافع خود در ایران پایگاه می‌ساختند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۶۵–۶۷ و ۵/۴۷۸</ref> از نگاه ایشان مهم‌ترین شاخصه‌های اقتصاد و تجارت ایران در دوران پهلوی وابستگی تجاری بیش از حد کشور ایران به غرب،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳–۳۴۴</ref> تبدیل‌شدن کشور به بازار مصرف کالاهای غربی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹</ref> و سیطره تعدادی سرمایه‌دار بی‌خبر از خدا بر این بازار بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۸</ref> بود {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد}}.
==نقش مردم و دولت در تجارت==
 
در طول مراحل انقلاب اسلامی، امام‌خمینی همواره به نقش مردم در تمامی زمینه‌ها به‌ویژه اقتصادی و تجاری توجه کرده است ؛ به گونه‌ای که در دوران [[پیروزی انقلاب اسلامی]] و پس از آن ایشان با توجه به ویرانی‌های اقتصادی به جا مانده از دوران پهلوی <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۳</ref>، تمام مردم را مسئول بازسازی و نوسازی اقتصاد می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۴ و ۷/۳۱۶</ref>. ایشان به دلیل شرایط اقتصادی پس از انقلاب به تاجران، بازرگانان و کاسبان هشدار داد از گرانفروشی و [[احتکار]] پرهیز کنند؛ زیرا به دور از [[انصاف]] و [[عدالت]] است که طبقه محروم جامعه که نقش اصلی را در پیروزی انقلاب داشتند، در شرایط سخت اقتصادی و کمبود نیازمندی‌ها قرار گیرند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۵ و ۷/۳۱۷</ref>{{ببینید|متن=ببینید| بازار}}.
== اهداف و اصول تجارت ==
<br>
تجارت و مبادله و رشد ثروت، یکی از اصول نخستین [[اقتصاد]] سالم است که خود از شرایط اجتماع سالم به‌شمار می‌رود. بدون اقتصاد سالم، برخی از اهداف اسلامی مانند استقلال و عزتمندی مسلمانان قابل تأمین نیست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴–۴۰۵</ref> تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع انسان،<ref>حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷–۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷</ref> گشایش و [[رفاه]] زندگی، و تکامل و تخصصی‌شدن تولید<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸</ref> را دنبال می‌کند؛ با این حال، روحیه زیاده‌خواهی انسان‌ها و تجاوز از حد و حدود خود، تجارت را نیز دگرگون و آن را به ابزاری جهت بهره‌کشی تبدیل کرده است. هم‌اکنون تجارت به جای اینکه وسیله‌ای برای برآورده‌کردن نیازهای مردم و واسطه میان تولید و مصرف باشد، واسطه میان تولید و اندوختن شده است.<ref>صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸</ref>
[[امام‌خمینی]] دخالت دولت در همه زمینه‌ها و دولتی‌کردن امور را صحیح نمی‌دانست و معتقد بود دولت بدون حضور مردم در تمامی عرصه‌ها ازجمله تجارت و بازرگانی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و باید به افراد باصلاحیت میدان بدهد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵ ـ ۳۷ و ۱۵۸</ref>. ایشان گرایش به سوی [[مالکیت دولتی]] و کنارزدن ملت را بیماری مهلکی می‌شمرد که باید از آن دوری جست و بر آزادیِ بخش خصوصی با رویکرد رسیدگی هرچه بهتر و بیشتر به محرومان و مستضعفان <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸</ref>، حضور و مشارکت مردم در همه امور کشور ازجمله تجارت و بازرگانی <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶</ref>، آزادی تجارت در محدوده قانون و شکستن انحصار عده‌ای خاص <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶ و ۱۵۸ ـ ۱۵۹</ref> با نظارت صحیح دولت، تأکید می‌کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵ ـ ۵۶</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد}}؛ البته بر مبنای دیدگاه‌های فقهی ایشان، [[دولت اسلامی]] در جایی که مصلحت نظام و صلاح جامعه اقتضا کند، می‌تواند با تثبیت قیمت، انحصاری‌کردن تجارت یا صنعتی خاص و مانند آن، به صورت مستقیم در امور تجاری وارد شود <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۶</ref>.
{{سخ}}
<br>
اصول تجارت که جدا از اصول کلی [[اقتصاد]] نیست، در مکتب‌های گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در [[سرمایه‌داری|نظام سرمایه‌داری]]، [[مالکیت خصوصی]]، بهره‌برداری از ثروت و چگونگی مصرف، جز در مواردی خاص، محدودیتی ندارد.<ref>صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵</ref> در [[نظام کمونیستی]] با پذیرش مالکیت اشتراکی، آزادی سرمایه‌داری که مبتنی بر مالکیت خصوصی است، از میان می‌رود و دولت بر همه شئون زندگی اقتصادی، مسلط می‌شود<ref>صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵</ref>؛ اما در [[اسلام]]، قلمرو مالکیت و فعالیت‌های اقتصادی با محدودیت‌هایی همراه است و این مکتب بر [[عدالت اجتماعی]] در تمام زمینه‌ها ازجمله اقتصاد و همچنین بر توازن میان مصالح فردی و اجتماعی تأکید ویژه دارد.<ref>آقانظری، نظریه‌پردازی اقتصاد اسلامی، ۱۱۱</ref>
امام‌خمینی در پیام خود در سال ۱۳۶۷ درباره [[سیاست‌های کلی نظام]] در [[دوران بازسازی]] پس از [[جنگ تحمیلی]]، ضمن اشاره به نقش مردم، حضور آنان را یکی از نکات ضروری در دوران بازسازی دانسته است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۷ ـ ۱۵۹</ref>. ایشان در بند پنجم از این پیام از مسئولان خواست با برنامه‌ریزی منظم برای گسترش مبادی صدور کالا و توسعه صادرات، از تکیه‌کردن بیش از حد به صادرات نفت بپرهیزند و یا از آن خارج شوند و آزادی [[صادرات]] و [[واردات]] و به طور کلی تجارت را بر اساس قانون در دستور کار قرار دهند و دولت در این زمینه تنها بر قیمت و نوع کالا نظارت کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸ ـ ۱۵۹</ref>.
{{سخ}}
==تجارت خارجی==
[[امام‌خمینی]] همواره با تأکید بر رفع نیازهای محرومان، یکی از مؤلفه‌های اقتصاد و تجارت کشور در عرصه داخلی را رفع نیازهای محرومان و مردم در چارچوب اقتصادی سالم، مستقل و ملی می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۴۷۳ و ۲۰/۳۴۰</ref> و آن را از بالاترین [[عبادات]] می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸۵</ref> از نگاه ایشان، بازار اسلامی به فقرا و [[مستضعفان]] توجه دارد و از اجحاف و [[گرانفروشی]] و [[قاچاق]] پرهیز می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۴ و ۱۲۰</ref>
[[تجارت خارجی]] از یک‌سو می‌تواند سبب جذب امکانات خارجی، رونق اقتصادی، رشد جامعه و رفاه افراد شود و از سوی دیگر، مانند هر ابزار دیگری می‌تواند کارکردی متضاد داشته باشد و کشور را دچار مشکل کند. استعمارگران غالباً از تجارت و داد و ستد برای سلطه، غارت، سرکوب استعدادهای خلاق و نفوذ [[فرهنگ]] خود بهره می‌برند و باعث ادامه عقب‌ماندگی و حاکمیت [[فرهنگ]] بیگانه می‌شوند. در این زمینه می‌توان به عملکرد دولت انگلیس در کشور [[هند]] با تأسیس کمپانی «[[کمپانی هند شرقی|هند شرقی]]» و ایجاد کمپانی «[[کمپانی رژی|رژی]]» در ایران اشاره کرد <ref>پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی، ۳۲ ـ ۳۳</ref>.
 
<br>
== نقش مردم و دولت در تجارت ==
امام‌خمینی برقراری روابط دوستانه با تمام کشورهای جهان را با حفظ استقلال کشور <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۲۰۵</ref> و روابط تجاری با کشورهای دنیا را بر مبنای تأمین منافع ملت تأیید می‌کرد و روابط تجاری مضرّ <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸</ref> و غیر عادلانه را که موجب نفوذ سیاسی یا تحمیل اغراض استعماری شود، نمی‌پذیرفت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴</ref>. ایشان با توجه به آموزه‌های اسلامی و اینکه [[خداوند]] به [[تسلط کفار بر مسلمانان]] اجازه نداده <ref>نساء، ۱۴۱</ref>، تجارت با بیگانگان را در صورتی که موجب چیرگی آنان بر کشورهای اسلامی شود، [[حرام]] و دوری از آن را لازم می‌شمرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱</ref> و معتقد بود بنابر آیه ۱۴۱ [[سوره نساء]]، مسلمانان باید به هر وسیله ممکن از زیر سلطه کفار بیرون بیایند <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۷۲۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نفی سبیل | استقلال}}.
در طول مراحل [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، امام‌خمینی همواره به نقش مردم در تمامی زمینه‌ها به‌ویژه اقتصادی و تجاری توجه کرده است؛ به گونه‌ای که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ایشان با توجه به ویرانی‌های اقتصادی به جا مانده از [[دوران پهلوی]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۳</ref> تمام مردم را مسئول بازسازی و نوسازی اقتصاد می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۴ و ۷/۳۱۶</ref> ایشان به دلیل شرایط اقتصادی پس از انقلاب به تاجران، بازرگانان و کاسبان هشدار داد از گرانفروشی و [[احتکار]] پرهیز کنند؛ زیرا به دور از انصاف و [[عدالت اجتماعی|عدالت]] است که طبقه محروم جامعه که نقش اصلی را در پیروزی انقلاب داشتند، در شرایط سخت اقتصادی و کمبود نیازمندی‌ها قرار گیرند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۵ و ۷/۳۱۷</ref>{{ببینید|متن=ببینید| بازار}}.
<br>
{{سخ}}
برخی از ملاک‌های مورد نظر امام‌خمینی در تجارت و روابط خارجی عبارت‌اند از: حفظ استقلال جامعه <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰؛ ۱۱/۱۵۸؛ ۱۹/۹۴ ـ ۹۵ و ۲۱/۴۲۷</ref>، رعایت مصالح مملکت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۹</ref> و خودداری از دخالت در امور کشور <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۴/۴۳۳</ref>.
[[امام‌خمینی]] دخالت دولت در همه زمینه‌ها و دولتی‌کردن امور را صحیح نمی‌دانست و معتقد بود دولت بدون حضور مردم در تمامی عرصه‌ها ازجمله تجارت و بازرگانی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و باید به افراد باصلاحیت میدان بدهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵–۳۷ و ۱۵۸</ref> ایشان گرایش به سوی [[مالکیت دولتی]] و کنارزدن ملت را بیماری مهلکی می‌شمرد که باید از آن دوری جست و بر آزادیِ بخش خصوصی با رویکرد رسیدگی هرچه بهتر و بیشتر به محرومان و مستضعفان،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸</ref> حضور و مشارکت مردم در همه امور کشور ازجمله تجارت و بازرگانی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶</ref> آزادی تجارت در محدوده قانون و شکستن انحصار عده‌ای خاص<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶ و ۱۵۸–۱۵۹</ref> با نظارت صحیح دولت، تأکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵–۵۶</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد}}؛ البته بر مبنای دیدگاه‌های فقهی ایشان، [[دولت اسلامی]] در جایی که مصلحت نظام و صلاح جامعه اقتضا کند، می‌تواند با تثبیت قیمت، انحصاری‌کردن تجارت یا صنعتی خاص و مانند آن، به صورت مستقیم در امور تجاری وارد شود.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۶</ref>
<br>
{{سخ}}
یکی از اساسی‌ترین اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان، رسیدن کشور به استقلال در همه ابعاد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۲۳؛ ۹/۲۵ و ۱۰/۸۰، ۴۳۳</ref> ازجمله اقتصاد و تجارت به طور خاص بود {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد | استقلال}}. [[امام‌خمینی]] رعایت [[عدالت]] را مهم‌ترین اصل و ویژگی [[حکومت اسلامی]] در روابط خارجی می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۸ و ۴۴۹</ref> و معتقد بود ملت ایران به دیگر کشورها نشان خواهد داد که در روابط خارجی نه تنها به زیان ملت خود، هیچ‌گونه رابطه و قراردادی را امضا نمی‌کند، بلکه هیچ‌گاه به زیان دیگر ملت‌ها و به قیمت تجاوز به حقوق آنان نیز رابطه‌ای برقرار نمی‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹</ref>. ایشان تأکید داشت کشور ایران همچنان‌که مخازن خود را از غارت بیگانگان حفظ می‌کند، طمعی به ثروت‌های دیگران نیز ندارد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹</ref>؛ زیرا ملت ایران در ارتباط تجاری و اقتصادی با دیگر کشورها از معیار پرهیز از [[ظلم]] و [[ظلم‌پذیری]] پیروی می‌کند و هر کشوری که در امور ایران دخالت نکند و رفتاری عادلانه داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران را نیز عادل خواهد یافت <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۰ و ۱۹/۳۴۳</ref>.
امام‌خمینی در پیام خود در سال ۱۳۶۷ دربارهٔ سیاست‌های کلی نظام در دوران بازسازی پس از [[جنگ تحمیلی]]، ضمن اشاره به نقش [[مردم]]، حضور آنان را یکی از نکات ضروری در دوران بازسازی دانسته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۷–۱۵۹</ref> ایشان در بند پنجم از این پیام از مسئولان خواست با برنامه‌ریزی منظم برای گسترش مبادی صدور کالا و توسعه صادرات، از تکیه‌کردن بیش از حد به صادرات [[نفت]] بپرهیزند یا از آن خارج شوند و آزادی صادرات و واردات و به‌طور کلی تجارت را بر اساس قانون در دستور کار قرار دهند و دولت در این زمینه تنها بر قیمت و نوع کالا نظارت کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹</ref>
<br>
 
ملاک روابط تجاری و مبادلات اقتصادی با دیگر کشورها از نگاه امام‌خمینی [[مساوات]] و نگاه برابر <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عدالت اجتماعی}}، احترام متقابل <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸</ref> و ضررنزدن به [[جامعه]] در قراردادها و [[روابط بین‌المللی]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹</ref> بود. ایشان روابط سالم میان کشورها را سبب بهبود زندگی مردم و در نتیجه رشد تجارت، صنعت و کشاورزی می‌دانست <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳</ref> و بر حفظ این روابط سالم، در راستای پیشرفت کشور تأکید می‌کرد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۵۱</ref>.
== تجارت خارجی ==
==احکام فقهی و آداب تجارت==
تجارت خارجی از یک‌سو می‌تواند سبب جذب امکانات خارجی، رونق اقتصادی، رشد [[جامعه]] و [[رفاه]] افراد شود و از سوی دیگر، مانند هر ابزار دیگری می‌تواند کارکردی متضاد داشته باشد و کشور را دچار مشکل کند. استعمارگران غالباً از تجارت و داد و ستد برای سلطه، غارت، سرکوب استعدادهای خلاق و نفوذ فرهنگ خود بهره می‌برند و باعث ادامه [[عقب‌ماندگی]] و حاکمیت [[فرهنگ]] بیگانه می‌شوند. در این زمینه می‌توان به عملکرد دولت انگلیس در کشور [[هند]] با تأسیس کمپانی «هند شرقی» و ایجاد کمپانی «[[کمپانی رژی|رژی]]» در ایران اشاره کرد.<ref>پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی، ۳۲–۳۳</ref>
به اعتقاد [[امام‌خمینی]] یادگرفتن احکام شرعیِ مربوط به تجارت، برای کسانی که با تجارت و خرید و فروش سر و کار دارند، از روی تحقیق یا [[تقلید]] برای شناختن معاملات صحیح از فاسد و دورماندن از [[معاملات ربوی]]، [[واجب]] است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶؛ امام‌خمینی، البیع، ۳/۵۸۷ ـ ۵۸۹</ref>. ایشان روایات نقل‌شده درباره یادگیری احکام <ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰ و ۱۵۴؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۱۹۵</ref> را ارشادی و تأییدکننده [[حکم عقل]] می‌دانست و معتقد بود یادگیری اجتهادی احکام، [[واجب کفایی]] و برای عموم مردم به صورت تقلیدی، لازم است <ref>امام‌خمینی،  البیع، ۳/۵۹۰ ـ ۵۹۱</ref>.
{{سخ}}
<br>
امام‌خمینی برقراری روابط دوستانه با تمام کشورهای جهان را با حفظ استقلال کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۲۰۵</ref> و روابط تجاری با کشورهای دنیا را بر مبنای تأمین منافع ملت تأیید می‌کرد و روابط تجاری مضرّ<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸</ref> و غیرعادلانه را که موجب نفوذ سیاسی یا تحمیل اغراض استعماری شود، نمی‌پذیرفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴</ref> ایشان با توجه به آموزه‌های اسلامی و اینکه [[خداوند]] به تسلط [[کافر|کفار]] بر مسلمانان اجازه نداده،<ref>نساء، ۱۴۱</ref> تجارت با [[بیگانگان]] را در صورتی که موجب چیرگی آنان بر کشورهای اسلامی شود، [[حرام]] و دوری از آن را لازم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱</ref> و معتقد بود بنابر آیه ۱۴۱ [[سوره نساء]]، مسلمانان باید به هر وسیله ممکن از زیر سلطه کفار بیرون بیایند<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۷۲۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نفی سبیل | استقلال}}.
از سوی دیگر، امام‌خمینی در برخی از آثار خود مانند المکاسب المحرمه، کتاب [[البیع]] و [[تحریر الوسیله]] به مسائل فقهی تجارت پرداخته است. ایشان در جلد اول کتاب [[المکاسب المحرمه]]، اشاره کوتاهی به تقسیم مکاسب کرده و مراد از [[تجارت حرام]] را بیان کرده است <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳ ـ ۴</ref>. بنابر نظر ایشان و با استناد به آیات <ref>نساء، ۵ ـ ۶</ref> و [[روایات]] <ref>کلینی، الکافی، ۷/۶۸ و ۱۹۷ ـ ۱۹۸؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۲۲۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۲۴۰ و ۱۰/۳۸</ref> معامله‌گر باید بالغ، عاقل، رشید و صاحب اختیار باشد <ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۷ ـ ۱۰، ۱۶ ـ ۲۰ و ۷۵</ref>؛ زیرا تجارت نیز مانند هر کار دیگری دارای اهداف معقول و مشروع و در جهت اصلاح زندگی دنیایی و آخرتی فرد است؛ از این‌رو تجارتی که باعث ضربه‌خوردن به [[دین]] و [[نظام سیاسی]] مسلمانان شود، جایز نیست. فروش [[انگور]] و [[خرما]] به هدف ساختن [[شراب]] یا فروش چوب برای ساختن [[بت]] و وسایل [[قمار]] و لهو و اجاره‌دادن خانه برای انجام این امور، [[حرام]] است؛ همان گونه که [[فروش سلاح]] به دشمنان دین که در حال [[جنگ]] یا [[آتش‌بس موقت]] با مسلمانان‌اند، حرام است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۱ ـ ۴۷۳</ref>.
{{سخ}}
<br>
برخی از ملاک‌های مورد نظر امام‌خمینی در تجارت و روابط خارجی عبارت‌اند از: حفظ استقلال جامعه،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰؛ ۱۱/۱۵۸؛ ۱۹/۹۴–۹۵ و ۲۱/۴۲۷</ref> رعایت مصالح مملکت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۹</ref> و خودداری از دخالت در امور کشور.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۴/۴۳۳</ref>
از نگاه [[امام‌خمینی]] [[احتکار]] غلات و روغن و عرضه‌نکردن آن به منظور گران‌فروختن در صورتی که به اندازه کافی در اختیار مسلمانان نباشد و فروشنده دیگری عرضه نکند، [[حرام]] است <ref>امام‌خمینی، رساله نجاة العباد، ۲۲۴</ref>. این حرمت به [[گندم]]، [[جو]]، [[خرما]]، [[کشمش]] و روغن حیوانی و روغن زیتون اختصاص دارد <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷</ref>؛ البته چنان‌که امام‌خمینی نیز خاطرنشان کرده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰۰/۴۵۱ ـ ۴۵۲</ref>، در صورت اقتضای مصلحت عمومی، [[ولی امر مسلمانان|ولیّ امر مسلمانان]] می‌تواند از احتکار هر چیزی که لازم بداند، جلوگیری و محتکر را [[مجازات]] کند <ref>فقهی، احتکار با رویکردی به آرای امام‌خمینی، ۱۰۹</ref>. یکی از مجازات‌های ثابت‌شده برای محتکر، اجبار او به فروش کالا به قیمت منصفانه و بدون اجحاف است <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷ ـ ۴۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید| احتکار}}.
{{سخ}}
یکی از اساسی‌ترین اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان، رسیدن کشور به استقلال در همه ابعاد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۲۳؛ ۹/۲۵ و ۱۰/۸۰، ۴۳۳</ref> ازجمله اقتصاد و تجارت به‌طور خاص بود {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد | استقلال}}. [[امام‌خمینی]] رعایت [[عدالت اجتماعی|عدالت]] را مهم‌ترین اصل و ویژگی [[حکومت اسلامی]] در روابط خارجی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۸ و ۴۴۹</ref> و معتقد بود ملت ایران به دیگر کشورها نشان خواهد داد که در روابط خارجی نه تنها به زیان ملت خود، هیچ‌گونه رابطه و قراردادی را امضا نمی‌کند، بلکه هیچ‌گاه به زیان دیگر ملت‌ها و به قیمت تجاوز به حقوق آنان نیز رابطه‌ای برقرار نمی‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹</ref> ایشان تأکید داشت کشور ایران همچنان‌که مخازن خود را از غارت [[اجانب|بیگانگان]] حفظ می‌کند، طمعی به ثروت‌های دیگران نیز ندارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹</ref>؛ زیرا ملت ایران در ارتباط تجاری و اقتصادی با دیگر کشورها از معیار پرهیز از [[ظلم]] و ظلم‌پذیری پیروی می‌کند و هر کشوری که در امور ایران دخالت نکند و رفتاری عادلانه داشته باشد، [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] را نیز عادل خواهد یافت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۰ و ۱۹/۳۴۳</ref>
{{سخ}}
ملاک روابط تجاری و مبادلات اقتصادی با دیگر کشورها از نگاه امام‌خمینی مساوات و نگاه برابر<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| عدالت اجتماعی}}، احترام متقابل<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸</ref> و ضررنزدن به [[جامعه]] در قراردادها و روابط بین‌المللی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹</ref> بود. ایشان روابط سالم میان کشورها را سبب بهبود زندگی مردم و در نتیجه رشد تجارت، [[تولید و صنعت|صنعت]] و [[کشاورزی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳</ref> و بر حفظ این روابط سالم، در راستای [[توسعه و پیشرفت|پیشرفت]] کشور تأکید می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۵۱</ref>
 
== احکام فقهی و آداب تجارت ==
به اعتقاد [[امام‌خمینی]] یادگرفتن احکام شرعیِ مربوط به تجارت، برای کسانی که با تجارت و خرید و فروش سر و کار دارند، از روی تحقیق یا [[تقلید]] برای شناختن معاملات صحیح از فاسد و دورماندن از معاملات ربوی، [[واجب]] است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶؛ امام‌خمینی، البیع، ۳/۵۸۷–۵۸۹</ref> ایشان روایات نقل‌شده دربارهٔ یادگیری احکام<ref>کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰ و ۱۵۴؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۱۹۵</ref> را ارشادی و تأییدکننده حکم [[عقل]] می‌دانست و معتقد بود یادگیری اجتهادی احکام، [[واجب کفایی]] و برای عموم مردم به صورت تقلیدی، لازم است.<ref>امام‌خمینی، البیع، ۳/۵۹۰–۵۹۱</ref>
{{سخ}}
از سوی دیگر، امام‌خمینی در برخی از آثار خود مانند [[المکاسب المحرمه (کتاب)|المکاسب المحرمه]]، [[کتاب البیع]] و [[تحریر الوسیله]] به مسائل فقهی تجارت پرداخته است. ایشان در جلد اول کتاب المکاسب المحرمه، اشاره کوتاهی به تقسیم مکاسب کرده و مراد از تجارت حرام را بیان کرده است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳–۴</ref> بنابر نظر ایشان و با استناد به آیات<ref>نساء، ۵–۶</ref> و [[روایات]]<ref>کلینی، الکافی، ۷/۶۸ و ۱۹۷–۱۹۸؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۲۲۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۲۴۰ و ۱۰/۳۸</ref> معامله‌گر باید بالغ، عاقل، رشید و صاحب اختیار باشد<ref>امام‌خمینی، البیع، ۲/۷–۱۰، ۱۶–۲۰ و ۷۵</ref>؛ زیرا تجارت نیز مانند هر کار دیگری دارای اهداف معقول و مشروع و در جهت اصلاح زندگی دنیایی و آخرتی فرد است؛ از این‌رو تجارتی که باعث ضربه‌خوردن به [[دین]] و نظام سیاسی مسلمانان شود، جایز نیست. فروش انگور و خرما به هدف ساختن شراب یا فروش چوب برای ساختن [[بت]] و وسایل [[قمار]] و لهو و اجاره‌دادن خانه برای انجام این امور، [[حرام]] است؛ همان گونه که فروش [[ابزار جنگی|سلاح]] به دشمنان دین که در حال [[جهاد و دفاع|جنگ]] یا آتش‌بس موقت با مسلمانان‌اند، حرام است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۱–۴۷۳</ref>
{{سخ}}
از نگاه [[امام‌خمینی]] [[احتکار]] غلات و روغن و عرضه‌نکردن آن به منظور گران‌فروختن در صورتی که به اندازه کافی در اختیار مسلمانان نباشد و فروشنده دیگری عرضه نکند، [[حرام]] است.<ref>امام‌خمینی، رساله نجاة العباد، ۲۲۴</ref> این حرمت به [[گندم]]، [[جو]]، [[خرما]]، [[کشمش]] و روغن حیوانی و روغن زیتون اختصاص دارد<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷</ref>؛ البته چنان‌که امام‌خمینی نیز خاطرنشان کرده است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰۰/۴۵۱–۴۵۲</ref> در صورت اقتضای مصلحت عمومی، ولیّ امر مسلمانان می‌تواند از [[احتکار]] هر چیزی که لازم بداند، جلوگیری و محتکر را [[مجازات]] کند.<ref>فقهی، احتکار با رویکردی به آرای امام‌خمینی، ۱۰۹</ref> یکی از مجازات‌های ثابت‌شده برای محتکر، اجبار او به فروش کالا به قیمت منصفانه و بدون اجحاف است<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷–۴۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید| احتکار}}.
امام‌خمینی برای تجارت، آداب مستحب و مکروهی نیز ذکر کرده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
امام‌خمینی برای تجارت، آداب مستحب و مکروهی نیز ذکر کرده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
===مستحبات===
 
=== مستحبات ===
# میانه‌روی در تجارت؛
# میانه‌روی در تجارت؛
# [[فسخ معامله]] در صورت پشیمان‌شدن خریدار یا فروشنده؛
# [[فسخ معامله]] در صورت پشیمان‌شدن خریدار یا فروشنده؛
# فرق‌نگذاشتن میان خریداران به این صورت که با خریداری که چانه می‌زند و خریداری که چانه نمی‌زند، قیمت یکسان ارائه کند؛ البته در نظرگرفتن امتیازات اخلاقی و دینی مشتری و تخفیف قائل‌شدن برای وی اشکال ندارد <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶</ref>.
# فرق‌نگذاشتن میان خریداران به این صورت که با خریداری که چانه می‌زند و خریداری که چانه نمی‌زند، قیمت یکسان ارائه کند؛ البته در نظرگرفتن امتیازات اخلاقی و دینی مشتری و تخفیف قائل‌شدن برای وی اشکال ندارد.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶</ref>
===مکروهات===
 
=== مکروهات ===
# تعریف فروشنده از کالا؛
# تعریف فروشنده از کالا؛
# مذمت خریدار از کالا؛
# مذمت خریدار از کالا؛
# [[سوگندخوردن]] در خرید و فروش؛
# سوگندخوردن در خرید و فروش؛
# فروش کالا در جایی که [[عیب]] کالا را می‌پوشاند <ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶ ـ ۴۷۷</ref>.
# فروش کالا در جایی که عیب کالا را می‌پوشاند.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶–۴۷۷</ref>


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
خط ۶۹: خط ۹۲:
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* انصاری، مسعود و محمدعلی طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، تهران، محراب فکر، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* انصاری، مسعود و محمدعلی طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، تهران، محراب فکر، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
* پزشکی، محمد و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
* پزشکی، محمد و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
خط ۸۹: خط ۱۱۲:
* طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* عتیق‌پور، محمد، نقش بازار و بازاری‌ها در انقلاب ایران، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
* عتیق‌پور، محمد، نقش بازار و بازاری‌ها در انقلاب ایران، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
* فقهی، محمدرضا، احتکار با رویکردی به آرای امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* فقهی، محمدرضا، احتکار با رویکردی به آرای امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
خط ۹۹: خط ۱۲۲:
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
* نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
محمدتقی نظرپور ـ حسین کفشگر جلودار، [https://books.khomeini.ir/books/10003/238/ تجارت]، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۲۳۸-۲۴۴.
== پیوند به بیرون ==
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
* محمدتقی نظرپور ـ حسین کفشگر جلودار، [https://books.khomeini.ir/books/10003/238/ تجارت]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۳، ص۲۳۸–۲۴۴.
[[رده:فقه]]
[[رده:مفاهیم اقتصادی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های جلد سوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۲۳

تجارت، خرید و فروش داخلی و خارجی به منظور کسب سود مادی.

تجارت، هر گونه تصرف در سرمایه، برای به‌دست‌آوردن سود است که در کنار تولید و توزیع، سه رکن اصلی اقتصاد را تشکیل می‌دهد. اگرچه تجارت، اهدافی مانند تأمین نیازها، رفاه، تکامل و تخصصی‌شدن تولید را دنبال می‌کند، اما روحیه زیاده‌خواهی انسان‌ و تجاوز از حدود، تجارت را نیز به ابزار بهره‌کشی تبدیل کرده است.

اصول تجارت در مکتب‌های گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد؛ در اسلام، فعالیت‌ اقتصادی با محدودیت‌هایی همراه است و این مکتب بر عدالت اجتماعی در تمام زمینه‌ها ازجمله اقتصاد تأکید دارد.

امام‌خمینی تجارت در عرصه داخلی را رفع نیازهای محرومان و مردم در چارچوب اقتصادی سالم، مستقل و ملی ارزیابی می‌کرد و در عرصۀ بین‌المللی روابط تجاری با کشورهای دنیا بر مبنای تأمین منافع ملت و حفظ استقلال کشور را مهم می‌شمرد.

امام در تجارت داخلی، دخالت دولت در همه زمینه‌ها و دولتی‌کردن امور را صحیح نمی‌دانست و همواره بر نقش مردم در اقتصاد تأکید می‌کرد.

مفهوم‌شناسی

تجارت به معنای بازرگانی و خرید و فروش[۱] و هر گونه تصرف در سرمایه، برای به دست آوردن سود مادی یا معنوی[۲] آمده است. برخی نیز آن را به انتقال مملوک (مال) به شخص دیگر در برابر عوض معیّن و با رضایت طرفین معنا کرده‌اند.[۳]
تجارت در فقه بیشتر به مطلق داد و ستد، اعم از اینکه سودآوری و قصد آن باشد یا نباشد، تعریف شده است[۴] و شامل بیع، اجاره، صلح و غیر آن می‌شود.[۵] در اصطلاح حقوقی، تجارت عملیاتی است که تاجران برای دستیابی به سود[۶] و در شکل اجاره یا انتقال مالکیت خدمات و منافع در برابر ثمن انجام می‌دهند.[۷] بازار نیز در اصطلاح واژگان جدید اقتصادی، منطقه‌ای معین است که تاجران و بازرگانان به تناسب حرفه خود و عرضه و تقاضایی که در جامعه وجود دارد، فردی یا گروهی به داد و ستد مشغول‌اند[۸] (ببینید: بازار).

پیشینه

تجارت (مبادله) در کنار تولید و توزیع، سه رکن اصلی اقتصاد را تشکیل می‌دهد و اگرچه از حیث اهمیت کمتر از آن دو نیست، اما از نظر تاریخی پس از آن دو قرار می‌گیرد؛ چون زندگی اجتماعی بدون تولید و توزیع ممکن نیست.

جوامع ابتدایی

در جوامع ابتدایی، همه نیازها در درون خانواده تأمین می‌شد و نیازی به تجارت و مبادله نبود.[۹] با گذر زمان و رشد و تنوع نیازها و دستاوردها، تجارت نیز آغاز شد.[۱۰] با این حال، کارشناسان، زمان معینی را برای آغاز مبادلات در زندگی بشر معرفی نکرده‌اند.[۱۱] انسان‌ها در آغاز بر سر کالاهایی مانند گاو، گوسفند و نمک تجارت می‌کردند و سپس برای ساختن ابزار، سلاح و زیورآلات، به داد و ستد فلزاتی چون آهن، قلع و مس روی آوردند.[۱۲] از کشفیات تاریخی بر می‌آید که ایرانیان ۴۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح(ع)، اهل داد و ستد بوده‌اند و روابط تجاری آنان با سرزمین‌های مجاور ازجمله بین‌النهرین به حدود ۳۰۰۰ تا ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد.[۱۳] پیشینه تجارت سازمان‌یافته به زمان سومری‌ها در بابل می‌رسد.[۱۴] فینیقی‌ها با ساختن کشتی‌های بزرگ، تجارت دریایی را شکل دادند.[۱۵] شکل تجارت در گذر زمان تغییر یافت و از داد و ستد ساده و پایاپای، به معامله با واسطه فلزات گران‌قیمت و در مرحله بعد با سکه (طلا و نقره) تبدیل شد.[۱۶]

دوران جاهلیت

در دوران جاهلیتِ عرب‌ها، بیشتر تاجران از طریق قراردادهای ربوی و مضاربه، تجارت می‌کردند.[۱۷] در قرآن کریم نیز از وجود تجارت در دوران پیامبران(ع) و امت‌های گذشته سخن به میان آمده[۱۸] و زیربنای قوانین اسلامی در زمینه معاملات و مبادلات اقتصادی بیان شده است. روایات معصومان(ع) به تجارت توجه ویژه‌ای کرده‌اند و آن را افزایش‌دهنده عقل، مایه عزت، برکت و بی‌نیازی شمرده‌اند.[۱۹] امامان(ع) در کنار تشویق به تجارت و بازرگانی، بر یادگیری احکام فقهی و مراعات موازین و آداب شرعیِ تجارت تأکید می‌کردند.[۲۰] در زندگی برخی از معصومان(ع) توجه به کار تجاری دیده می‌شود.[۲۱]

انقلاب صنعتی

با اختراع ماشین بخار در ۱۷۶۹م/ ۱۱۴۸ش شبکه‌های پهناور راه و راه‌آهن پیدا شد و تجارت منطقه‌ای و بین‌المللی گسترش یافت.[۲۲] در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم میلادی، هم‌زمان با گسترش نظام صنعتی انگلستان در اروپا و توسعه استعمار اروپا در آسیا، آفریقا و آمریکا، نظام اقتصاد تجارت جهانی به وجود آمد و ویژگی‌هایی را به همراه آورد. بر اساس این نظام جدید، اقتصاد معیشتی به اقتصاد سرمایه‌داری تبدیل شد و تولید انبوه، تقسیم نیروی کار، انباشت ثروت، اصالت بازار، رقابت و تجارت نابرابر (استعماری) و تسلط بر سرزمین‌ها و منابع دیگران، در دستورکار قرار گرفت.[۲۳] این نظام اقتصادی در سال‌های اخیر با حمایت آمریکا و کشورهای صنعتی غرب و گسترش شرکت‌های چندملیتی در کشورهای جهان سوم، جنگ تجاری میان قدرت‌های صنعتی و تشکیل سازمان تجارت جهانی، در عرصه تجارت جهانی حضور دارد.[۲۴]

در ایران

تاریخ تجارت در ایران در سده‌های طولانی دارای فراز و نشیب‌های گوناگون بوده است، به گونه‌ای که تا دوران صفویه و صدارت امیرکبیر دوران درخشان تجارت و پس از آن، با شکست و دخالت بیگانگان روبه‌رو بوده است.[۲۵] در دوران پهلوی نیز تجارت ایران به سمت وابستگی به بیگانگان و نابودی آن و بازارهای داخلی حرکت کرد، به طوری که در این دوره سیاست کشورهای امپریالیسم در جهت تک‌محصولی‌کردن اقتصاد در کشورهای جهان سوم و ایران بود تا با واردکردن کالاهای مصرفی و استفاده از مواد اولیه و نفت این کشورها، آنان را به سمت اقتصاد تک‌محصولی بکشانند[۲۶]؛ اما پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ اصول تجارت با استقلال و تکیه بر مردم تغییر یافت.

دیدگاه امام‌خمینی

امام‌خمینی با بیان این نکته که تجارت و کسب مادی، گاهی سود به همراه می‌آورد و گاهی زیان، بر آن بود که کار برای خدا و صرف عمر و زندگی در تجارت معنوی، ضرر و زیان ندارد و آثار نیک آن تا ابد باقی می‌ماند.[۲۷] ایشان اعتقاد داشت اسلام با تنظیم فعالیت‌های مادی، مسیر را برای اعتلای معنوی انسان می‌گشاید[۲۸] و مردم را به گونه‌ای تربیت می‌کند که در عین توجه به مادیات، امور مادی را در خدمت معنویات قرار دهند[۲۹]؛ اما نظام سرمایه‌داری، نظام طبیعی را بهترین نظام معرفی کرده و اراده تکوینی و تشریعی خدای متعال را از عرصه اقتصادی حذف و اراده انسان را خاستگاه اصلی اقتصاد معرفی کرده است.[۳۰] این نظام بر آن است که رفتار آدمی تنها بر اساس منافع شخصی شکل می‌گیرد[۳۱] و سعادت در کسب بیشتر منافع مادی خلاصه می‌شود و نباید چیزی مانع رسیدن به آن شود.[۳۲]

وضع تجارت در دوره پهلوی

امام‌خمینی وضع تجارت در دوره پهلوی را در عرصه داخلی و خارجی نقد می‌کرد. در عرصه داخلی، ایشان ایران را کشوری غنی می‌دانست[۳۳] که برنامه‌های غلط حکومت پهلوی حاصلی جز از میان‌بردن بازار، صنعت، کشاورزی[۳۴] و در نهایت فروریختن پایه‌های مملکت[۳۵] نداشته است. در عرصه خارجی به باور ایشان، خاندان پهلوی عملاً نوکر بیگانگان بودند[۳۶] و در طول پنجاه سال حکومت خود، مخازن زیرزمینی و منافع حیاتی کشور را به بیگانگان دادند و ملت را از تمام مظاهر حیات محروم کردند و عقب نگه داشتند.[۳۷] از نگاه ایشان وابستگی رژیم پهلوی به حدی بود که اقتصاد کشور کلاً استعماری شده بود و ملت از همه ابعاد رشد[۳۸] ازجمله آزادی و استقلال، محروم مانده بودند.[۳۹]
ایشان تجارت قدرت‌های استعماری با ایران را کاملاً به سود آنان و به زیان ایران می‌دانست؛ زیرا آنان نفت و دیگر منابع کشور را می‌بردند و در عوض برای حفاظت از منافع خود در ایران پایگاه می‌ساختند.[۴۰] از نگاه ایشان مهم‌ترین شاخصه‌های اقتصاد و تجارت ایران در دوران پهلوی وابستگی تجاری بیش از حد کشور ایران به غرب،[۴۱] تبدیل‌شدن کشور به بازار مصرف کالاهای غربی[۴۲] و سیطره تعدادی سرمایه‌دار بی‌خبر از خدا بر این بازار بود[۴۳] بود (ببینید: اقتصاد).

اهداف و اصول تجارت

تجارت و مبادله و رشد ثروت، یکی از اصول نخستین اقتصاد سالم است که خود از شرایط اجتماع سالم به‌شمار می‌رود. بدون اقتصاد سالم، برخی از اهداف اسلامی مانند استقلال و عزتمندی مسلمانان قابل تأمین نیست.[۴۴] تجارت اهدافی مانند تأمین نیازهای متنوع انسان،[۴۵] گشایش و رفاه زندگی، و تکامل و تخصصی‌شدن تولید[۴۶] را دنبال می‌کند؛ با این حال، روحیه زیاده‌خواهی انسان‌ها و تجاوز از حد و حدود خود، تجارت را نیز دگرگون و آن را به ابزاری جهت بهره‌کشی تبدیل کرده است. هم‌اکنون تجارت به جای اینکه وسیله‌ای برای برآورده‌کردن نیازهای مردم و واسطه میان تولید و مصرف باشد، واسطه میان تولید و اندوختن شده است.[۴۷]
اصول تجارت که جدا از اصول کلی اقتصاد نیست، در مکتب‌های گوناگون، نمودهای متفاوتی دارد. در نظام سرمایه‌داری، مالکیت خصوصی، بهره‌برداری از ثروت و چگونگی مصرف، جز در مواردی خاص، محدودیتی ندارد.[۴۸] در نظام کمونیستی با پذیرش مالکیت اشتراکی، آزادی سرمایه‌داری که مبتنی بر مالکیت خصوصی است، از میان می‌رود و دولت بر همه شئون زندگی اقتصادی، مسلط می‌شود[۴۹]؛ اما در اسلام، قلمرو مالکیت و فعالیت‌های اقتصادی با محدودیت‌هایی همراه است و این مکتب بر عدالت اجتماعی در تمام زمینه‌ها ازجمله اقتصاد و همچنین بر توازن میان مصالح فردی و اجتماعی تأکید ویژه دارد.[۵۰]
امام‌خمینی همواره با تأکید بر رفع نیازهای محرومان، یکی از مؤلفه‌های اقتصاد و تجارت کشور در عرصه داخلی را رفع نیازهای محرومان و مردم در چارچوب اقتصادی سالم، مستقل و ملی می‌شمرد[۵۱] و آن را از بالاترین عبادات می‌دانست.[۵۲] از نگاه ایشان، بازار اسلامی به فقرا و مستضعفان توجه دارد و از اجحاف و گرانفروشی و قاچاق پرهیز می‌کند.[۵۳]

نقش مردم و دولت در تجارت

در طول مراحل انقلاب اسلامی، امام‌خمینی همواره به نقش مردم در تمامی زمینه‌ها به‌ویژه اقتصادی و تجاری توجه کرده است؛ به گونه‌ای که در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن ایشان با توجه به ویرانی‌های اقتصادی به جا مانده از دوران پهلوی،[۵۴] تمام مردم را مسئول بازسازی و نوسازی اقتصاد می‌دانست.[۵۵] ایشان به دلیل شرایط اقتصادی پس از انقلاب به تاجران، بازرگانان و کاسبان هشدار داد از گرانفروشی و احتکار پرهیز کنند؛ زیرا به دور از انصاف و عدالت است که طبقه محروم جامعه که نقش اصلی را در پیروزی انقلاب داشتند، در شرایط سخت اقتصادی و کمبود نیازمندی‌ها قرار گیرند[۵۶] (ببینید: بازار).
امام‌خمینی دخالت دولت در همه زمینه‌ها و دولتی‌کردن امور را صحیح نمی‌دانست و معتقد بود دولت بدون حضور مردم در تمامی عرصه‌ها ازجمله تجارت و بازرگانی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و باید به افراد باصلاحیت میدان بدهد.[۵۷] ایشان گرایش به سوی مالکیت دولتی و کنارزدن ملت را بیماری مهلکی می‌شمرد که باید از آن دوری جست و بر آزادیِ بخش خصوصی با رویکرد رسیدگی هرچه بهتر و بیشتر به محرومان و مستضعفان،[۵۸] حضور و مشارکت مردم در همه امور کشور ازجمله تجارت و بازرگانی،[۵۹] آزادی تجارت در محدوده قانون و شکستن انحصار عده‌ای خاص[۶۰] با نظارت صحیح دولت، تأکید می‌کرد[۶۱] (ببینید: اقتصاد)؛ البته بر مبنای دیدگاه‌های فقهی ایشان، دولت اسلامی در جایی که مصلحت نظام و صلاح جامعه اقتضا کند، می‌تواند با تثبیت قیمت، انحصاری‌کردن تجارت یا صنعتی خاص و مانند آن، به صورت مستقیم در امور تجاری وارد شود.[۶۲]
امام‌خمینی در پیام خود در سال ۱۳۶۷ دربارهٔ سیاست‌های کلی نظام در دوران بازسازی پس از جنگ تحمیلی، ضمن اشاره به نقش مردم، حضور آنان را یکی از نکات ضروری در دوران بازسازی دانسته است.[۶۳] ایشان در بند پنجم از این پیام از مسئولان خواست با برنامه‌ریزی منظم برای گسترش مبادی صدور کالا و توسعه صادرات، از تکیه‌کردن بیش از حد به صادرات نفت بپرهیزند یا از آن خارج شوند و آزادی صادرات و واردات و به‌طور کلی تجارت را بر اساس قانون در دستور کار قرار دهند و دولت در این زمینه تنها بر قیمت و نوع کالا نظارت کند.[۶۴]

تجارت خارجی

تجارت خارجی از یک‌سو می‌تواند سبب جذب امکانات خارجی، رونق اقتصادی، رشد جامعه و رفاه افراد شود و از سوی دیگر، مانند هر ابزار دیگری می‌تواند کارکردی متضاد داشته باشد و کشور را دچار مشکل کند. استعمارگران غالباً از تجارت و داد و ستد برای سلطه، غارت، سرکوب استعدادهای خلاق و نفوذ فرهنگ خود بهره می‌برند و باعث ادامه عقب‌ماندگی و حاکمیت فرهنگ بیگانه می‌شوند. در این زمینه می‌توان به عملکرد دولت انگلیس در کشور هند با تأسیس کمپانی «هند شرقی» و ایجاد کمپانی «رژی» در ایران اشاره کرد.[۶۵]
امام‌خمینی برقراری روابط دوستانه با تمام کشورهای جهان را با حفظ استقلال کشور[۶۶] و روابط تجاری با کشورهای دنیا را بر مبنای تأمین منافع ملت تأیید می‌کرد و روابط تجاری مضرّ[۶۷] و غیرعادلانه را که موجب نفوذ سیاسی یا تحمیل اغراض استعماری شود، نمی‌پذیرفت.[۶۸] ایشان با توجه به آموزه‌های اسلامی و اینکه خداوند به تسلط کفار بر مسلمانان اجازه نداده،[۶۹] تجارت با بیگانگان را در صورتی که موجب چیرگی آنان بر کشورهای اسلامی شود، حرام و دوری از آن را لازم می‌شمرد[۷۰] و معتقد بود بنابر آیه ۱۴۱ سوره نساء، مسلمانان باید به هر وسیله ممکن از زیر سلطه کفار بیرون بیایند[۷۱] (ببینید: نفی سبیل  و استقلال).
برخی از ملاک‌های مورد نظر امام‌خمینی در تجارت و روابط خارجی عبارت‌اند از: حفظ استقلال جامعه،[۷۲] رعایت مصالح مملکت[۷۳] و خودداری از دخالت در امور کشور.[۷۴]
یکی از اساسی‌ترین اندیشه‌ها و آرمان‌های ایشان، رسیدن کشور به استقلال در همه ابعاد[۷۵] ازجمله اقتصاد و تجارت به‌طور خاص بود (ببینید: اقتصاد  و استقلال). امام‌خمینی رعایت عدالت را مهم‌ترین اصل و ویژگی حکومت اسلامی در روابط خارجی می‌دانست[۷۶] و معتقد بود ملت ایران به دیگر کشورها نشان خواهد داد که در روابط خارجی نه تنها به زیان ملت خود، هیچ‌گونه رابطه و قراردادی را امضا نمی‌کند، بلکه هیچ‌گاه به زیان دیگر ملت‌ها و به قیمت تجاوز به حقوق آنان نیز رابطه‌ای برقرار نمی‌کند.[۷۷] ایشان تأکید داشت کشور ایران همچنان‌که مخازن خود را از غارت بیگانگان حفظ می‌کند، طمعی به ثروت‌های دیگران نیز ندارد[۷۸]؛ زیرا ملت ایران در ارتباط تجاری و اقتصادی با دیگر کشورها از معیار پرهیز از ظلم و ظلم‌پذیری پیروی می‌کند و هر کشوری که در امور ایران دخالت نکند و رفتاری عادلانه داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران را نیز عادل خواهد یافت.[۷۹]
ملاک روابط تجاری و مبادلات اقتصادی با دیگر کشورها از نگاه امام‌خمینی مساوات و نگاه برابر[۸۰] (ببینید: عدالت اجتماعی)، احترام متقابل[۸۱] و ضررنزدن به جامعه در قراردادها و روابط بین‌المللی[۸۲] بود. ایشان روابط سالم میان کشورها را سبب بهبود زندگی مردم و در نتیجه رشد تجارت، صنعت و کشاورزی می‌دانست[۸۳] و بر حفظ این روابط سالم، در راستای پیشرفت کشور تأکید می‌کرد.[۸۴]

احکام فقهی و آداب تجارت

به اعتقاد امام‌خمینی یادگرفتن احکام شرعیِ مربوط به تجارت، برای کسانی که با تجارت و خرید و فروش سر و کار دارند، از روی تحقیق یا تقلید برای شناختن معاملات صحیح از فاسد و دورماندن از معاملات ربوی، واجب است.[۸۵] ایشان روایات نقل‌شده دربارهٔ یادگیری احکام[۸۶] را ارشادی و تأییدکننده حکم عقل می‌دانست و معتقد بود یادگیری اجتهادی احکام، واجب کفایی و برای عموم مردم به صورت تقلیدی، لازم است.[۸۷]
از سوی دیگر، امام‌خمینی در برخی از آثار خود مانند المکاسب المحرمه، کتاب البیع و تحریر الوسیله به مسائل فقهی تجارت پرداخته است. ایشان در جلد اول کتاب المکاسب المحرمه، اشاره کوتاهی به تقسیم مکاسب کرده و مراد از تجارت حرام را بیان کرده است.[۸۸] بنابر نظر ایشان و با استناد به آیات[۸۹] و روایات[۹۰] معامله‌گر باید بالغ، عاقل، رشید و صاحب اختیار باشد[۹۱]؛ زیرا تجارت نیز مانند هر کار دیگری دارای اهداف معقول و مشروع و در جهت اصلاح زندگی دنیایی و آخرتی فرد است؛ از این‌رو تجارتی که باعث ضربه‌خوردن به دین و نظام سیاسی مسلمانان شود، جایز نیست. فروش انگور و خرما به هدف ساختن شراب یا فروش چوب برای ساختن بت و وسایل قمار و لهو و اجاره‌دادن خانه برای انجام این امور، حرام است؛ همان گونه که فروش سلاح به دشمنان دین که در حال جنگ یا آتش‌بس موقت با مسلمانان‌اند، حرام است.[۹۲]
از نگاه امام‌خمینی احتکار غلات و روغن و عرضه‌نکردن آن به منظور گران‌فروختن در صورتی که به اندازه کافی در اختیار مسلمانان نباشد و فروشنده دیگری عرضه نکند، حرام است.[۹۳] این حرمت به گندم، جو، خرما، کشمش و روغن حیوانی و روغن زیتون اختصاص دارد[۹۴]؛ البته چنان‌که امام‌خمینی نیز خاطرنشان کرده است،[۹۵] در صورت اقتضای مصلحت عمومی، ولیّ امر مسلمانان می‌تواند از احتکار هر چیزی که لازم بداند، جلوگیری و محتکر را مجازات کند.[۹۶] یکی از مجازات‌های ثابت‌شده برای محتکر، اجبار او به فروش کالا به قیمت منصفانه و بدون اجحاف است[۹۷] (ببینید: احتکار). امام‌خمینی برای تجارت، آداب مستحب و مکروهی نیز ذکر کرده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

مستحبات

  1. میانه‌روی در تجارت؛
  2. فسخ معامله در صورت پشیمان‌شدن خریدار یا فروشنده؛
  3. فرق‌نگذاشتن میان خریداران به این صورت که با خریداری که چانه می‌زند و خریداری که چانه نمی‌زند، قیمت یکسان ارائه کند؛ البته در نظرگرفتن امتیازات اخلاقی و دینی مشتری و تخفیف قائل‌شدن برای وی اشکال ندارد.[۹۸]

مکروهات

  1. تعریف فروشنده از کالا؛
  2. مذمت خریدار از کالا؛
  3. سوگندخوردن در خرید و فروش؛
  4. فروش کالا در جایی که عیب کالا را می‌پوشاند.[۹۹]

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۶۲۹
  2. راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۱۶۴؛ مصطفوی، التحقیق، ۱/۳۸۰–۳۸۱
  3. طریحی، مجمع البحرین، ۳/۲۳۳
  4. طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۲۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۲۲/۴
  5. امام‌خمینی، البیع، ۱/۱۰۰
  6. انصاری و طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، ۱/۶۲۸
  7. جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ۲/۱۱۴۱
  8. عتیق‌پور، نقش بازار و بازاری‌ها، ۱۳–۱۴
  9. صدر، اقتصادنا، ۳۴۶–۳۴۷
  10. دورانت، تاریخ تمدن، ۱/۱۵۰–۱۵۱؛ توین‌بی، تاریخ تمدن، ۷۱–۷۲
  11. سیمونز، تاریخ تجارت، ۹
  12. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۱
  13. میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۴۷–۴۹
  14. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۲
  15. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۳–۱۴
  16. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۸–۳۰
  17. شریف، مکة و مدینة، ۷۹–۸۳
  18. اعراف، ۸۵؛ قریش، ۲
  19. کلینی، الکافی، ۵/۱۴۸–۱۴۹
  20. کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰–۱۵۵
  21. مجلسی، بحار الانوار، ۴۷/۵۹؛ آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ۶۸
  22. سیمونز، تاریخ تجارت، ۱۹۳
  23. میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۲۷
  24. میرجلیلی و دیگران، تجارت در جهان اسلام، ۳۲
  25. معتضد، تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری، ۵–۵۶۳
  26. جهاد، اقتصاد تک‌محصولی، ۳۴–۳۵
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۹–۳۰ و ‏۵/۳۴–۳۵
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۶۰
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸ و ۹/۲۸۸
  30. آربلاستر، لیبرالیسم غرب، ۳۹–۴۰ و ۱۴۶–۱۴۸
  31. میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۱۱–۱۱۲ و ۱۵۳
  32. میرمعزی، نظام اقتصادی اسلام، ۱۵۱–۱۵۹
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۹۸
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶ و ۶/۱۹۰
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۸
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴ و ۶۶
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۳–۴۴
  39. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۵۰۸
  40. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۶۵–۶۷ و ۵/۴۷۸
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳–۳۴۴
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹
  43. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۸
  44. مطهری، مجموعه آثار، ۲۰/۴۰۴–۴۰۵
  45. حسینی بهشتی، اقتصاد اسلامی، ۳۷–۳۸؛ صدر، اقتصادنا، ۳۴۷
  46. صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸
  47. صدر، اقتصادنا، ۳۴۷–۳۴۸
  48. صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵
  49. صدر، اقتصادنا، ۲۴۳–۲۴۵
  50. آقانظری، نظریه‌پردازی اقتصاد اسلامی، ۱۱۱
  51. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۴۷۳ و ۲۰/۳۴۰
  52. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸۵
  53. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۴ و ۱۲۰
  54. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۰۳
  55. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۴ و ۷/۳۱۶
  56. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۳۹۵ و ۷/۳۱۷
  57. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵–۳۷ و ۱۵۸
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۸
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۶ و ۱۵۸–۱۵۹
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵–۵۶
  62. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۶
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۷–۱۵۹
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹
  65. پزشکی و دیگران، انقلاب اسلامی، ۳۲–۳۳
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۲۰۵
  67. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸
  68. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴
  69. نساء، ۱۴۱
  70. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۷؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱
  71. امام‌خمینی، البیع، ۲/۷۲۵
  72. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰؛ ۱۱/۱۵۸؛ ۱۹/۹۴–۹۵ و ۲۱/۴۲۷
  73. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۳۹
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ‏۴/۴۳۳
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۵۲۳؛ ۹/۲۵ و ۱۰/۸۰، ۴۳۳
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۸ و ۴۴۹
  77. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۲۰ و ۱۹/۳۴۳
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۸۴
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸
  82. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۹
  83. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۳
  84. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۴۵۱
  85. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶؛ امام‌خمینی، البیع، ۳/۵۸۷–۵۸۹
  86. کلینی، الکافی، ۵/۱۵۰ و ۱۵۴؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۳/۱۹۵
  87. امام‌خمینی، البیع، ۳/۵۹۰–۵۹۱
  88. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳–۴
  89. نساء، ۵–۶
  90. کلینی، الکافی، ۷/۶۸ و ۱۹۷–۱۹۸؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۴/۲۲۱؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۲۴۰ و ۱۰/۳۸
  91. امام‌خمینی، البیع، ۲/۷–۱۰، ۱۶–۲۰ و ۷۵
  92. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۱–۴۷۳
  93. امام‌خمینی، رساله نجاة العباد، ۲۲۴
  94. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰۰/۴۵۱–۴۵۲
  96. فقهی، احتکار با رویکردی به آرای امام‌خمینی، ۱۰۹
  97. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۷–۴۷۸
  98. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶
  99. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۶–۴۷۷

منابع

  • قرآن کریم.
  • آربلاستر، آنتونی، لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط، ترجمه عباس مخبر، تهران، مرکز، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
  • آقانظری، حسن، نظریه‌پردازی اقتصاد اسلامی، تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
  • ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • انصاری، مسعود و محمدعلی طاهری، دانشنامه حقوق خصوصی، تهران، محراب فکر، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • پزشکی، محمد و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم، نشر معارف، چاپ سوم، ۱۳۷۹ش.
  • توین بی، آرنولد، تاریخ تمدن (تحلیلی از تاریخ جهان از آغاز تا عصر حاضر)، ترجمه یعقوب آژند، تهران، مولی، چاپ سوم، ۱۳۶۸ش.
  • جعفری لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، ۱۳۷۸ش.
  • جهاد، مجله، اقتصاد تک‌محصولی ترفند امپریالیسم برای سلطه و چپاول کشورهای زیر سلطه، شماره ۵۰، ۱۳۶۲ش.
  • حسینی بهشتی، سیدمحمد، اقتصاد اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • دورانت، ویلیام جیمز، تاریخ تمدن، مشرق‌زمین گاهواره تمدن، ج۱، ترجمه احمد آرام و همکاران، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • سیمونز، اریک. ن، تاریخ تجارت، ترجمه ابوالقاسم حالت، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
  • شریف، احمدابراهیم، مکة و مدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول(ص)، بیروت، دارالفکر العربی، ۱۹۶۷م.
  • صدر، سیدمحمدباقر، اقتصادنا، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • صدوق، محمدبن‌علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، تحقیق محمد بهره‌مند و دیگران، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • عتیق‌پور، محمد، نقش بازار و بازاری‌ها در انقلاب ایران، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
  • فقهی، محمدرضا، احتکار با رویکردی به آرای امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • معتضد، خسرو، حاج‌امین الضرب، تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری صنعتی در ایران، تهران، جانزاده، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
  • میرجلیلی، حسین و دیگران، تجارت در جهان اسلام، تهران، کتاب مرجع، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
  • میرمعزی، سیدحسین، نظام اقتصادی اسلام (مبانی فلسفی)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.

پیوند به بیرون