سیدحسین موسوی تبریزی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۰: خط ۳۰:
|امضا          =
|امضا          =
}}
}}
'''سیدحسین موسوی تبریزی''' روحانی مبارز، [[قاضی شرع]] آذربایجان، دادستان کل انقلاب و نماینده [[مجلس شورای اسلامی]].
'''سیدحسین موسوی تبریزی''' روحانی مبارز، قاضی شرع آذربایجان، دادستان کل انقلاب و نماینده [[مجلس شورای اسلامی]].
==
سیدحسین موسوی تبریزی در سال ۱۳۲۶ در محله شتربان [[تبریز]] که از محله‌های معروف سیاسی است، به دنیا آمد.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳.</ref> پدر وی سیدعبدالجبار موسوی کماری، روحانی مبارزی بود که بر اثر فشار رژیم [[رضاخان پهلوی]] و به اجبار مدتی لباس [[روحانیت]] را کنار گذاشت و در بازار تبریز مشغول به کار شد. او از طرفداران جدی مبارزات [[امام‌خمینی]] بود و در [[قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲]]، در تعطیلی بازار تبریز، نقش اساسی داشت <ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴ و ۷.</ref> مادر موسوی تبریزی از سادات کمار، حوالی کوه کمر، بود.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۰ ـ ۱۱.</ref>
==زندگینامه و تحصیلات==
سیدحسین موسوی پس از پایان دوره ابتدایی در یازده‌سالگی در سال ۱۳۳۶ به تحصیلات علوم حوزوی روی آورد. او مقدمات را در تبریز خواند، مطول را نزد میرزاآقا باغ‌میشه‌ای، شرح لمعه را نزد [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] و میرزاجعفر اشراقی فرا گرفت و در تعطیلات تابستان به فراگیری دروس دبیرستانی پرداخت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵.</ref> وی در سال ۱۳۳۹ راهی حوزه علمیه قم شد، ولی به دلیل پاره‌ای مشکلات به تبریز بازگشت<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱ ـ ۱۲.</ref> و با فراهم‌شدن امکان تحصیلش در [[حوزه قم]]، دوباره به این شهر سفر کرد و از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۴ [[رسائل]] را نزد [[جعفر سبحانی]] و [[حسین نوری همدانی]]، [[مکاسب]] را نزد [[علی مشکینی]] و [[کفایة الاصول]] را نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] آموخت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳.</ref> وی خارج اصول را نزد [[سیدمحمد محقق داماد]] و خارج فقه را نزد [[مرتضی حائری یزدی]] آغاز کرد و در سال ۱۳۴۵ به [[نجف]] رفت و به مدت دو سال در درس فقه [[امام‌خمینی]] و درس اصول [[سیدابوالقاسم]] خویی شرکت کرد. وی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۵۵ از درس حائری بهره برد.  


وی حدود دو سال‌ونیم نیز از درس خارج مکاسب محرمه [[جواد تبریزی]] و سه سال از درس خارج فقه [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و مدتی نیز از خارج فقه و اصول [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] بهره برد؛<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۴ ـ ۱۵.</ref> چنان‌که دو سال در درس خارج فقه [[علی‌اکبر مشکینی]] و حسین نوری شرکت کرد. وی از سال ۱۳۴۷ به بعد، هم‌زمان با تحصیل دروس خارج حوزه، به‌تدریج به تدریس دروس مغنی، [[شرح لمعه]]، [[اصول فقه]]، [[مکاسب]]، [[رسائل]] و [[کفایة الاصول]] برای طلاب حوزه علمیه قم پرداخته‌است.<ref>آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱.</ref> وی تا سال ۱۳۵۰ هر سال در ماه محرم و رمضان برای تبلیغ به تبریز می‌رفت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳۰.</ref>
سیدحسین موسوی ­تبریزی در سال ۱۳۲۶ در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات ابتدائی از سال ۱۳۳۶ تحصیلات حوزوی را در تبریز آغاز کرد و در سال ۱۳۴۱ به [[حوزه علمیه قم]] رفت و به ادامه تحصیل پرداخت. او از سال ۱۳۴۵ به مدت دو سال در [[حوزه علمیه نجف]] به تحصیل پرداخت و در این مدت در درس [[امام‌خمینی]] شرکت می‌­کرد. او پس از بازگشت به ایران تا سال ۱۳۵۷ از دروس اساتید حوزه علمیه قم بهره برد و به تدریس نیز اشتغال داشت.
==فعالیت‌های سیاسی==
موسوی تبریزی که در جوانی همراه پدر خود به شهر قم رفته بود، در نخستین فرصت از طریق سیدیوسف مدنی با [[امام‌خمینی]] دیدار کرد. وی که مجذوب شخصیت انقلابی ایشان شده بود، در روزهای حضور در قم، پیوسته در [[نماز جماعت]] ایشان که در خانه ایشان برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد و از هر فرصتی برای دیدار ایشان بهره می‌جست.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳.</ref> وی [[مدرسه خان]] را که از مراکز مبارزه بود، برای سکونت انتخاب کرد و از سال ۱۳۴۲ فعالیت‌های سیاسی خود را در کنار [[مهدی کروبی]]، [[سیدمحمود دعایی]]، [[محمدجواد حجتی]]، شریعتی و اسدالله کیان‌ارثی با اقدام‌هایی چون تحصن در بیوت مراجع وقت، پخش اعلامیه‌های مربوط به امام‌خمینی، افشاگری علیه رژیم پهلوی و برگزاری دعای توسل در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] پس از تبعید امام‌خمینی آغاز کرد و حتی با برخی از اعضای اصلی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] چون محمد حنیف‌نژاد و موسی خیابانی، به کمک [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] در ارتباط بود و این ارتباط تا زمان تغییر مواضع عقیدتی این سازمان به سوی افکار کمونیستی که راه وی از آنان جدا شد، ادامه داشت.<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref> در جریان مبارزات ضد رژیم، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) پیوسته وی را تعقیب می‌کرد و بارها خانه وی در قم از سوی مأموران این سازمان بازرسی شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۲۵۰.</ref>


در پی انتشار [[مقاله اهانت‌آمیز به امام‌خمینی]] در هفدهم دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات (۷)، با پی‌گیری موسوی تبریزی بی‌درنگ در ساعات پایانی شب، [[یوسف صانعی]]، مشکینی، [[حسین وحید خراسانی]]، جعفر سبحانی، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمد مؤمن]]، [[سیدحسن طاهری خرم‌آبادی]] و [[محمد محمدی گیلانی]] در خانه حسین نوری همدانی جلسه تشکیل دادند و به پیشنهاد موسوی تصمیم گرفتند به طور هم‌زمان دروس [[حوزه علمیه قم]] را به نشانه اعتراض تعطیل کنند.<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۷۲ ـ ۱۷۳؛ طالبی‌دارابی، ۷۶ ـ ۷۷.</ref> در واکنش به مقاله یادشده، روز هجدهم دی ۱۳۵۶ طلبه‌ها بر سر کلاس‌ها حاضر نشدند و ازجمله عصر روز هجدهم تجمع اعتراضی بزرگی با بیش از دو هزار نفر در [[مسجد اعظم قم]] تشکیل شد که به تظاهرات منجر شد. صبح روز نوزدهم دی بازاریان قم بازار را تعطیل کردند.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۷ ـ ۳۹۹؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref> و بعد از ظهر روز نوزدهم دی، تظاهرکنندگان در مقابل خانه نوری همدانی اجتماع کردند و موسوی تبریزی در سخنانی، مقاله روزنامه اطلاعات را به‌شدت محکوم کرد؛<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۹۲.</ref> سپس نوری همدانی علیه رژیم سخنرانی کرد و پس از پایان آن، مردم خشمگین به سوی حرم حرکت کردند و در مسیر راهپیمایی، مأموران رژیم آنان را به رگبار گلوله بستند و شماری از مردم [[شهید]] یا مجروح شدند.<ref>آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۰ ـ ۱۵؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref>
موسوی تبریزی از مبارزان فعال در نهضت امام­‌خمینی بود و در ایام اوج مبارزات [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] در قم و تبریز فعال بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام­‌خمینی و با کمک دوستان همفکر خود [[دفتر تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات اسلامی قم]] را راه‌­اندازی کرد و بعداً وارد کارهای فضایی شد و در کنترل و آرام کردن حوادث و اتفاقات تبریز نقش اساسی داشت.


{{ببینید|نوزده دی}}
موسوی­ تبریزی با حکم امام‌­خمینی به سمت دادستان کل انقلاب اسلامی منصوب شد و امام‌خمینی در هشتم بهمن ۱۳۶۲ در دیدار با [[یوسف صانعی]] دادستان کل کشور از خدمات موسوی تبریزی در تبریز و تهران قدردانی کرد.


پس از قیام نوزده دی، موسوی تبریزی با سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در برگزاری مراسم چهلم برای شهدای قم در تبریز همکاری کرد. برای تحقق این امر، [[سیدمرتضی پسندیده]] به واسطه سیدمحسن موسوی تبریزی (برادر سیدحسین) به قاضی طباطبایی نامه‌ای فرستاده و به دنبال آن، تظاهرات روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ فرا رسید و با تهاجم پلیس، حادثه ۲۹ بهمن تبریز به وقوع پیوست.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref>
موسوی­ تبریزی در دوره دوم و سوم [[مجلس شورای اسلامی]] نمایندگی مردم تبریز را داشته است.


{{ببینید|بیست و نه بهمن}}
== خاندان ==
سیدحسین موسوی تبریزی در سال ۱۳۲۶ در محله شتربان [[تبریز]] که از محله‌های معروف سیاسی است، به دنیا آمد.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳.</ref> پدر وی سیدعبدالجبار موسوی کماری، روحانی مبارزی بود که بر اثر فشار رژیم [[رضاخان پهلوی]] و به اجبار مدتی [[لباس روحانیت]] را کنار گذاشت و در بازار تبریز مشغول به کار شد. او از طرفداران جدی مبارزات [[امام‌خمینی]] بود و در [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲|قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲]]، در تعطیلی بازار تبریز، نقش اساسی داشت <ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴ و ۷.</ref> مادر موسوی تبریزی از سادات کمار، حوالی کوه کمر، بود.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۰ ـ ۱۱.</ref>
==زندگینامه و تحصیلات==
سیدحسین موسوی پس از پایان دوره ابتدایی در یازده‌سالگی در سال ۱۳۳۶ به تحصیلات علوم حوزوی روی آورد. او مقدمات را در تبریز خواند، مطول را نزد میرزاآقا باغ‌میشه‌ای، شرح لمعه را نزد [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] و میرزاجعفر اشراقی فرا گرفت و در تعطیلات تابستان به فراگیری دروس دبیرستانی پرداخت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵.</ref> وی در سال ۱۳۳۹ راهی [[حوزه علمیه قم]] شد، ولی به دلیل پاره‌ای مشکلات به تبریز بازگشت<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱ ـ ۱۲.</ref> و با فراهم‌شدن امکان تحصیلش در حوزه قم، دوباره به این شهر سفر کرد و از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۴ رسائل را نزد [[جعفر سبحانی]] و [[حسین نوری همدانی]]، مکاسب را نزد علی مشکینی و کفایة الاصول را نزد [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] آموخت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳.</ref> وی خارج اصول را نزد [[سیدمحمد محقق داماد]] و خارج فقه را نزد [[مرتضی حائری یزدی]] آغاز کرد و در سال ۱۳۴۵ به [[نجف]] رفت و به مدت دو سال در درس فقه [[امام‌خمینی]] و درس اصول [[سیدابوالقاسم خویی]] شرکت کرد. وی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۵۵ از درس حائری بهره برد.


موسوی تبریزی در پاییز سال ۱۳۵۷ در جمع اعتصاب‌کنندگان شرکت نفت آبادان حضور یافت و اعلامیه امام‌خمینی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۹۸.</ref> را در جمع آنان قرائت کرد و به دنبال آن، به دست مأموران رژیم پهلوی بازداشت و مدتی در زندان خرمشهر زندانی شد. وی پس از حدود پانزده روز با فشار مردم به‌خصوص بازماندگان حادثه سینما رکس آبادان از زندان آزاد شد.<ref>آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۷ ـ ۱۹.</ref> او در روز نخست محرم ۱۳۹۹ق/ آذر ۱۳۵۷ در مخالفت با دستورهای فرمانداری نظامی تبریز و روحانیان محافظه‌کار، با هماهنگی عناصر انقلابی در دو دسته بیست‌نفری در میان دسته‌های عزاداری به سردادن شعار «نه قانون اساسی، نه شاه امریکایی، حکومت اسلامی، الله اکبر، خمینی رهبر» علیه رژیم پرداختند.<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref> وی همچنین شعارهای تظاهرات روزهای [[تاسوعا]] و [[عاشورا|عاشورای]] این سال در تبریز را تنظیم کرد<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۸.</ref> و در روز سی‌ام دی در جمع تظاهرکنندگان در دانشگاه تبریز به سخنرانی پرداخت.<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۶۸ ـ ۴۷۰.</ref> وی در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ همراه برادر خود سیدمحسن که تازه از زندان آزاد شده بود، به دیدار امام‌خمینی رفت و روز ۲۱ بهمن در حرم فاطمه معصومه(س) در اجتماع مردم برای شکستن حکومت‌نظامی که امام‌خمینی دستور به شکستن آن داده بود، سخنرانی و فرمان ایشان را اعلام کرد. مردم، کلانتری چهارراه شهدا و سپس شهربانی را تصرف کردند و وی در این تصرفات شرکت داشت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۵۱۶ ـ ۵۱۷.</ref>
وی حدود دو سال‌ونیم نیز از درس خارج مکاسب محرمه [[جواد تبریزی]] و سه سال از درس خارج فقه [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] و مدتی نیز از خارج فقه و اصول [[سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی]] بهره برد؛<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۴ ـ ۱۵.</ref> چنان‌که دو سال در درس خارج فقه [[علی‌اکبر مشکینی]] و حسین نوری شرکت کرد. وی از سال ۱۳۴۷ به بعد، هم‌زمان با تحصیل دروس خارج حوزه، به‌تدریج به تدریس دروس مغنی، شرح لمعه، [[اصول فقه]]، مکاسب، رسائل و کفایة الاصول برای طلاب حوزه علمیه قم پرداخته‌است.<ref>آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱.</ref> وی تا سال ۱۳۵۰ هر سال در ماه محرم و رمضان برای تبلیغ به تبریز می‌رفت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳۰.</ref>
==فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب==
==فعالیت‌های سیاسی==
موسوی تبریزی پس از پیروزی انقلاب، به حکم امام‌خمینی مأموریت یافت به کمک همفکران خود [[دفتر تبلیغات اسلامی قم]] را راه‌اندازی کند<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۱/۲۷۳.</ref> و در دوازدهم تیر ۱۳۵۸/ هشتم شعبان ۱۳۹۹ق امام‌خمینی در حکمی، او را به نمایندگی خود برای رسیدگی به امور زندان‌ها، دادگاه‌های انقلاب اسلامی و کمیته‌های انقلاب اسلامی تبریز و ارومیه و نیز به سمت قاضی شرع در این دو شهر منصوب کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۸/۳۶۵.</ref>
موسوی تبریزی که در جوانی همراه پدر خود به شهر [[قم]] رفته بود، در نخستین فرصت از طریق [[سیدیوسف مدنی]] با [[امام‌خمینی]] دیدار کرد. وی که مجذوب شخصیت انقلابی ایشان شده بود، در روزهای حضور در قم، پیوسته در [[نماز جماعت]] ایشان که در خانه ایشان برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد و از هر فرصتی برای دیدار ایشان بهره می‌جست.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳.</ref> وی [[مدرسه خان]] را که از مراکز مبارزه بود، برای سکونت انتخاب کرد و از سال ۱۳۴۲ فعالیت‌های سیاسی خود را در کنار [[مهدی کروبی]]، [[سیدمحمود دعایی]]، [[محمدجواد حجتی کرمانی|محمدجواد حجتی]]، [[علی شریعتی|شریعتی]] و [[اسدالله کیان‌ارثی]] با اقدام‌هایی چون تحصن در بیوت مراجع وقت، پخش اعلامیه‌های مربوط به امام‌خمینی، افشاگری علیه [[رژیم پهلوی]] و برگزاری [[دعای توسل]] در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] پس از [[تبعید امام‌خمینی]] آغاز کرد و حتی با برخی از اعضای اصلی [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] چون محمد حنیف‌نژاد و موسی خیابانی، به کمک [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] در ارتباط بود و این ارتباط تا زمان تغییر مواضع عقیدتی این سازمان به سوی افکار کمونیستی که راه وی از آنان جدا شد، ادامه داشت.<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵ ـ ۱۶۶.</ref> در جریان مبارزات ضد رژیم، [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) پیوسته وی را تعقیب می‌کرد و بارها خانه وی در قم از سوی مأموران این سازمان بازرسی شد.<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۲۵۰.</ref>
 
در پی انتشار [[مقاله اهانت‌آمیز به امام‌خمینی]] در هفدهم دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات<ref>اطلاعات، رزنامه، ص۷.</ref>، با پی‌گیری موسوی تبریزی بی‌درنگ در ساعات پایانی شب، [[یوسف صانعی]]، مشکینی، [[حسین وحید خراسانی]]، [[جعفر سبحانی]]، [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمد مؤمن]]، [[سیدحسن طاهری خرم‌آبادی]] و [[محمد محمدی گیلانی]] در خانه حسین نوری همدانی جلسه تشکیل دادند و به پیشنهاد موسوی تصمیم گرفتند به طور هم‌زمان دروس [[حوزه علمیه قم]] را به نشانه اعتراض تعطیل کنند.<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۷۲ ـ ۱۷۳؛ طالبی‌دارابی، ۷۶ ـ ۷۷.</ref> در واکنش به مقاله یادشده، روز هجدهم دی ۱۳۵۶ طلبه‌ها بر سر کلاس‌ها حاضر نشدند و ازجمله عصر روز هجدهم تجمع اعتراضی بزرگی با بیش از دو هزار نفر در [[مسجد اعظم قم]] تشکیل شد که به تظاهرات منجر شد. صبح روز نوزدهم دی بازاریان قم بازار را تعطیل کردند.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۷ ـ ۳۹۹؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref> و بعد از ظهر روز نوزدهم دی، تظاهرکنندگان در مقابل خانه نوری همدانی اجتماع کردند و موسوی تبریزی در سخنانی، مقاله [[روزنامه اطلاعات]] را به‌شدت محکوم کرد؛<ref>شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۹۲.</ref> سپس [[حسین نوری همدانی|نوری همدانی]] علیه رژیم سخنرانی کرد و پس از پایان آن، مردم خشمگین به سوی حرم حرکت کردند و در مسیر راهپیمایی، مأموران رژیم آنان را به رگبار گلوله بستند و شماری از مردم [[شهید]] یا مجروح شدند.<ref>آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۰ ـ ۱۵؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref>{{ببینید|نوزده دی}}


در روز پانزدهم آذر ۱۳۵۸، یکی از پاسداران خانه [[سیدکاظم شریعتمداری]] کشته شد که طرفداران او در شهر قم دست به شورش زدند. در پی این حادثه، شهر تبریز نیز ناآرام شد و طرفداران شریعتمداری و حزب خلق مسلمان به خیابان‌ها ریختند و رادیو و تلویزیون و استانداری تبریز را تصرف کردند و به پخش اعلامیه‌های حزب و تبلیغ آن پرداختند. موسوی تبریزی ضمن برپایی مجلس فاتحه برای فرد کشته‌شده، مردم را در مسجد حاج‌میرزایوسف جمع کرد و پس از سخنرانیِ وی، جمعیتی حدود پانزده هزار نفر از مردم تبریز به سوی دانشگاه تبریز راهپیمایی کردند. جمعیت پس از برپایی نماز وحدت در دانشگاه، به سوی ساختمان [[رادیو]] و [[تلویزیون]] رفتند و ساختمان را از تصرف اعضای حزب جمهوری خلق مسلمان خارج کردند؛ سپس به طرف مرکز حزب جمهوری خلق مسلمان در تبریز به راه افتادند و با راهنمایی وی کمیته‌های حزب خلق مسلمان را خلع سلاح کردند. وی در جایگاه قاضی شرع تبریز، حکم اعدام چند تن از اعضای مجرم این حزب را نیز که در آشوب‌های تبریز و اقدامات حزب خلق مسلمان فعال بودند، صادر کرد.<ref>کیهان، روزنامه، ۱؛ مقاله حزب جمهوری خلق مسلمان.</ref> او سپس به تهران رفت و در دیداری کوتاه با امام‌خمینی بر روی تخت بیمارستان قلب، خبر ختم غائله تبریز را اعلام کرد که باعث شادی ایشان شد.<ref>موسوی تبریزی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۳ ـ ۲۷۵.</ref>
پس از [[نوزده دی|قیام نوزده دی]]، موسوی تبریزی با [[سید محمدعلی قاضی طباطبایی|سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]] در برگزاری مراسم چهلم برای شهدای قم در تبریز همکاری کرد. برای تحقق این امر، [[سیدمرتضی پسندیده]] به واسطه [[سیدمحسن موسوی تبریزی]] (برادر سیدحسین) به قاضی طباطبایی نامه‌ای فرستاده و به دنبال آن، تظاهرات روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ فرا رسید و با تهاجم پلیس، حادثه ۲۹ بهمن تبریز به وقوع پیوست.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref>{{ببینید|بیست و نه بهمن}}


{{ببینید|سیدکاظم شریعتمداری|حزب جمهوری خلق مسلمان}}
موسوی تبریزی در پاییز سال ۱۳۵۷ در جمع [[اعتصاب کارکنان صنعت نفت|اعتصاب‌کنندگان شرکت نفت آبادان]] حضور یافت و اعلامیه امام‌خمینی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۹۸.</ref> را در جمع آنان قرائت کرد و به دنبال آن، به دست مأموران رژیم پهلوی بازداشت و مدتی در زندان [[خرمشهر]] زندانی شد. وی پس از حدود پانزده روز با فشار مردم به‌خصوص بازماندگان [[فاجعه سینما رکس آبادان|حادثه سینما رکس آبادان]] از زندان آزاد شد.<ref>آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۷ ـ ۱۹.</ref> او در روز نخست محرم ۱۳۹۹ق/ آذر ۱۳۵۷ در مخالفت با دستورهای فرمانداری نظامی تبریز و روحانیان محافظه‌کار، با هماهنگی عناصر انقلابی در دو دسته بیست‌نفری در میان دسته‌های [[عزاداری]] به سردادن شعار «نه قانون اساسی، نه شاه امریکایی، حکومت اسلامی، الله اکبر، خمینی رهبر» علیه رژیم پرداختند.<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref> وی همچنین شعارهای [[تظاهرات تاسوعا و عاشورا|تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورای]] این سال در تبریز را تنظیم کرد<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۸.</ref> و در روز سی‌ام دی در جمع تظاهرکنندگان در دانشگاه تبریز به سخنرانی پرداخت.<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۶۸ ـ ۴۷۰.</ref> وی در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ همراه برادر خود سیدمحسن که تازه از زندان آزاد شده بود، به دیدار امام‌خمینی رفت و روز ۲۱ بهمن در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] در اجتماع مردم برای شکستن [[حکومت‌نظامی]] که امام‌خمینی دستور به شکستن آن داده بود، سخنرانی و فرمان ایشان را اعلام کرد. مردم، کلانتری چهارراه شهدا و سپس شهربانی را تصرف کردند و وی در این تصرفات شرکت داشت.<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۵۱۶ ـ ۵۱۷.</ref>
==فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب==
موسوی تبریزی پس از [[انقلاب اسلامی ایران|پیروزی انقلاب]]، به حکم [[امام‌خمینی]] مأموریت یافت به کمک همفکران خود [[دفتر تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات اسلامی قم]] را راه‌اندازی کند<ref>بهبودی، تبریز در انقلاب، ۱/۲۷۳.</ref> و در دوازدهم تیر ۱۳۵۸/ هشتم شعبان ۱۳۹۹ق امام‌خمینی در حکمی، او را به نمایندگی خود برای رسیدگی به امور زندان‌ها، [[دادگاه‌های انقلاب اسلامی]] و [[کمیته انقلاب اسلامی|کمیته‌های انقلاب اسلامی]] تبریز و ارومیه و نیز به سمت قاضی شرع در این دو شهر منصوب کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۸/۳۶۵.</ref>


موسوی تبریزی در ردیف نخستین قضاتی است که پس از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، وارد قضاوت شده‌است.<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۳۰۲.</ref> وی که پس از شهادت [[علی قدوسی]]؛ [[دادستان کل انقلاب]] از سوی [[شورای عالی قضایی]]، به جای او گمارده شده بود، درباره قلمرو اختیارات خود در این شورا دچار اختلاف شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.</ref> و امام‌خمینی در نامه‌ای به شورا در ۵ مرداد ۱۳۶۱ با اشاره به وضع خاص کشور و اثبات شایستگی موسوی تبریزی دستور داد به وی اختیار دهند و پس از آن نیز به [[مصالح]] کشور توجه داشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۶.</ref> با این حال، برخی از اعضای شورای عالی قضایی به هدف قانع‌کردن امام‌خمینی برای عدول از دستور یادشده با ایشان دیدار کردند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.</ref> اما ایشان در نامه‌ای به موسوی تبریزی به عنوان دادستان انقلاب اسلامی کشور، بر اختیارات وی که در گذشته از سوی شورای عالی قضایی به او داده شده بود تأکید کرد و از وی نیز خواست به همه دادسراهای انقلاب در سطح کشور بخشنامه کند که به‌هیچ‌وجه در خارج از اموری که در صلاحیت دادسراها و [[دادگاه‌های انقلاب]] است، دخالت نکنند و بخشنامه‌های قانونی شورای عالی قضایی را دقیقاً عمل کنند؛ همچنین وی را موظف کرد تا به هر مسئله‌ای که از طریق شورای عالی به وی ارجاع می‌شود، سریعاً رسیدگی کند و جواب قانع‌کننده‌ای به شورا بدهد. ضمناً با تأکید بر مسئولیت وی در برابر شورای عالی قضایی، این شورا را موظف شمرد که بخشنامه‌های مربوط به دادگاه‌ها و دادسراهای انقلاب و همه امور مربوط به ضد انقلاب اعم از زندان‌ها و شکایات از دادسراها و دادگاه‌ها از طریق موسوی تبریزی انجام دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷.</ref>
در روز پانزدهم آذر ۱۳۵۸، یکی از پاسداران خانه [[سیدکاظم شریعتمداری]] کشته شد که طرفداران او در شهر قم دست به شورش زدند. در پی این حادثه، شهر تبریز نیز ناآرام شد و طرفداران شریعتمداری و [[حزب جمهوری خلق مسلمان|حزب خلق مسلمان]] به خیابان‌ها ریختند و [[رادیو]] و [[تلویزیون]] و استانداری تبریز را تصرف کردند و به پخش اعلامیه‌های حزب و تبلیغ آن پرداختند. موسوی تبریزی ضمن برپایی مجلس فاتحه برای فرد کشته‌شده، مردم را در مسجد حاج‌میرزایوسف جمع کرد و پس از سخنرانیِ وی، جمعیتی حدود پانزده هزار نفر از مردم تبریز به سوی دانشگاه تبریز راهپیمایی کردند. جمعیت پس از برپایی نماز وحدت در دانشگاه، به سوی ساختمان رادیو و تلویزیون رفتند و ساختمان را از تصرف اعضای حزب جمهوری خلق مسلمان خارج کردند؛ سپس به طرف مرکز حزب جمهوری خلق مسلمان در تبریز به راه افتادند و با راهنمایی وی کمیته‌های حزب خلق مسلمان را خلع سلاح کردند. وی در جایگاه قاضی شرع تبریز، حکم [[اعدام]] چند تن از اعضای مجرم این حزب را نیز که در آشوب‌های تبریز و اقدامات حزب خلق مسلمان فعال بودند، صادر کرد.<ref>کیهان، روزنامه، ۱؛ مقاله حزب جمهوری خلق مسلمان.</ref> او سپس به تهران رفت و در دیداری کوتاه با امام‌خمینی بر روی تخت بیمارستان قلب، خبر ختم غائله تبریز را اعلام کرد که باعث شادی ایشان شد.<ref>موسوی تبریزی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۳ ـ ۲۷۵.</ref>{{ببینید|سیدکاظم شریعتمداری|حزب جمهوری خلق مسلمان}}


پس از اعلام صلاحیت‌نداشتن سیدکاظم شریعتمداری برای مرجعیت از سوی [[جامعه مدرسین]]،<ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۵/۲۳۵.</ref> موسوی تبریزی با تأیید شفاهی امام‌خمینی در نامه‌ای دستور واگذاری مدیریت «دارالتبلیغ اسلامی» قم که زیر نظر شریعتمداری اداره می‌شد، به دفتر تبلیغات اسلامی قم را در ۸/۲/۱۳۶۱ صادر کرد؛ چنان‌که امام‌خمینی در ادامه در ۲۹ اسفند ۱۳۶۳ در نامه‌ای خطاب به یوسف صانعی، دادستان کل کشور، این حکم موسوی تبریزی را تأیید کرد و دستور داد تا به محتوای نامه وی درباره تملک دارالتبلیغ به نفع دفتر تبلیغات اسلامی، عمل کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۱۹/۱۹۱.</ref>
موسوی تبریزی در ردیف نخستین قضاتی است که پس از شکل‌گیری [[جمهوری اسلامی|نظام جمهوری اسلامی]]، وارد قضاوت شده‌است.<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۳۰۲.</ref> وی که پس از شهادت [[علی قدوسی]]؛ دادستان کل انقلاب از سوی شورای عالی قضایی، به جای او گمارده شده بود، درباره قلمرو اختیارات خود در این شورا دچار اختلاف شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.</ref> و امام‌خمینی در نامه‌ای به شورا در ۵ مرداد ۱۳۶۱ با اشاره به وضع خاص کشور و اثبات شایستگی موسوی تبریزی دستور داد به وی اختیار دهند و پس از آن نیز به [[مصالح]] کشور توجه داشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۶.</ref> با این حال، برخی از اعضای شورای عالی قضایی به هدف قانع‌کردن امام‌خمینی برای عدول از دستور یادشده با ایشان دیدار کردند؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.</ref> اما ایشان در نامه‌ای به موسوی تبریزی به عنوان دادستان انقلاب اسلامی کشور، بر اختیارات وی که در گذشته از سوی شورای عالی قضایی به او داده شده بود تأکید کرد و از وی نیز خواست به همه دادسراهای انقلاب در سطح کشور بخشنامه کند که به‌هیچ‌وجه در خارج از اموری که در صلاحیت دادسراها و [[دادگاه‌های انقلاب اسلامی|دادگاه‌های انقلاب]] است، دخالت نکنند و بخشنامه‌های قانونی شورای عالی قضایی را دقیقاً عمل کنند؛ همچنین وی را موظف کرد تا به هر مسئله‌ای که از طریق شورای عالی به وی ارجاع می‌شود، سریعاً رسیدگی کند و جواب قانع‌کننده‌ای به شورا بدهد. ضمناً با تأکید بر مسئولیت وی در برابر شورای عالی قضایی، این شورا را موظف شمرد که بخشنامه‌های مربوط به دادگاه‌ها و دادسراهای انقلاب و همه امور مربوط به [[ضد انقلاب]] اعم از زندان‌ها و شکایات از دادسراها و دادگاه‌ها از طریق موسوی تبریزی انجام دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷.</ref>


{{ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}}
پس از اعلام صلاحیت‌نداشتن سیدکاظم شریعتمداری برای [[مرجعیت]] از سوی [[جامعه مدرسین]]،<ref>صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۵/۲۳۵.</ref> موسوی تبریزی با تأیید شفاهی امام‌خمینی در نامه‌ای دستور واگذاری مدیریت «[[دارالتبلیغ اسلامی]]» قم که زیر نظر شریعتمداری اداره می‌شد، به [[دفتر تبلیغات اسلامی|دفتر تبلیغات اسلامی قم]] را در ۸/۲/۱۳۶۱ صادر کرد؛ چنان‌که امام‌خمینی در ادامه در ۲۹ اسفند ۱۳۶۳ در نامه‌ای خطاب به [[یوسف صانعی]]، دادستان کل کشور، این حکم موسوی تبریزی را تأیید کرد و دستور داد تا به محتوای نامه وی درباره تملک دارالتبلیغ به نفع دفتر تبلیغات اسلامی، عمل کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۱۹/۱۹۱.</ref>{{ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}}


پس از ادغام دادستانی انقلاب در دادستانی کل کشور، امام‌خمینی در هشتم بهمن ۱۳۶۲ در دیدار یوسف صانعی دادستان کل کشور و با حضور موسوی تبریزی، در سخنانی از خدماتِ بسیار موسوی تبریزی به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد؛ ازجمله به خدمات وی در آذربایجان و در تهران، در مقابله با [[منافقان]] و دیگر ضد انقلاب‌ها اشاره و اظهار امیدواری کرد وی در نقطه دیگری به نظام اسلامی خدمت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۱۸/۳۰۶.</ref> موسوی تبریزی در دوره‌های دوم و سوم [[مجلس شورای اسلامی]] نمایندگی مردم تبریز را بر عهده داشت<ref>موسوی تبریزی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱۹۷.</ref> و در دوره سوم در شمار نمایندگانی بود که طی نامه‌ای به امام‌خمینی خواستار تعیین حدود اختیارات [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] شدند و مورد استقبال ایشان قرار گرفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref>
پس از ادغام دادستانی انقلاب در دادستانی کل کشور، [[امام‌خمینی]] در هشتم بهمن ۱۳۶۲ در دیدار یوسف صانعی دادستان کل کشور و با حضور موسوی تبریزی، در سخنانی از خدماتِ بسیار موسوی تبریزی به [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]] و [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] قدردانی کرد؛ ازجمله به خدمات وی در آذربایجان و در تهران، در مقابله با [[منافقان]] و دیگر [[ضد انقلاب|ضد انقلاب‌ها]] اشاره و اظهار امیدواری کرد وی در نقطه دیگری به نظام اسلامی خدمت کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۱۸/۳۰۶.</ref> موسوی تبریزی در دوره‌های دوم و سوم [[مجلس شورای اسلامی]] نمایندگی مردم تبریز را بر عهده داشت<ref>موسوی تبریزی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱۹۷.</ref> و در دوره سوم در شمار نمایندگانی بود که طی نامه‌ای به امام‌خمینی خواستار تعیین حدود اختیارات [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] شدند و مورد استقبال ایشان قرار گرفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref>


موسوی تبریزی، امام‌خمینی را برای خود افزون بر رهبر و مرجع، الگوی تمام‌عیار می‌دانست که تمامی حرکات و سکنات ایشان برای او حجت شرعی و راهنمای عمل بوده‌است. وی از تواضع ایشان، همچنین نظم دقیق و اخلاق برجسته، معنویت و دوری از ریا و تظاهر و از تهجد و شرح صدر ایشان ستایش کرده‌است<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳، ۷۶ ـ ۷۷ و ۸۷ ـ ۹۴.</ref> و [[اجتهاد]] بالا و تقوای ایشان را سبب تأثیرگذاری و محبوبیت ایشان میان [[مردم]] و [[علما]] دانسته‌است.<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۵ ـ ۲۹۶.</ref> وی خودداریِ امام‌خمینی از برگزاری مجلس فاتحه پس از درگذشت [[سیدحسین بروجردی]]، از [[مراجع تقلید]] و پرداخت‌نکردن پول برای چاپ رساله خود و خودداری از چاپ آن را از مصادیق تقوای بالای ایشان شمرده<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۶.</ref> و پیگیری دقیق کارها از سوی ایشان را ستوده‌است؛<ref>موسوی تبریزی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۲.</ref> چنان‌که عمل به وظیفه و شجاعت ایشان را مثال‌زدنی شمرده و خاطرنشان کرده‌است ایشان به وظیفه خود عمل می‌کرد اگرچه در ظاهر به قیمت آبروی ایشان تمام می‌شد.<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۷ ـ ۲۹۸.</ref>
موسوی تبریزی، امام‌خمینی را برای خود افزون بر رهبر و مرجع، الگوی تمام‌عیار می‌دانست که تمامی حرکات و سکنات ایشان برای او حجت شرعی و راهنمای عمل بوده‌است. وی از تواضع ایشان، همچنین نظم دقیق و اخلاق برجسته، معنویت و دوری از [[ریا]] و تظاهر و از تهجد و شرح صدر ایشان ستایش کرده‌است<ref>موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳، ۷۶ ـ ۷۷ و ۸۷ ـ ۹۴.</ref> و [[اجتهاد]] بالا و تقوای ایشان را سبب تأثیرگذاری و محبوبیت ایشان میان [[مردم]] و علما دانسته‌است.<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۵ ـ ۲۹۶.</ref> وی خودداریِ امام‌خمینی از برگزاری مجلس فاتحه پس از درگذشت [[سیدحسین بروجردی]]، از مراجع تقلید و پرداخت‌نکردن پول برای چاپ رساله خود و خودداری از چاپ آن را از مصادیق تقوای بالای ایشان شمرده<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۶.</ref> و پیگیری دقیق کارها از سوی ایشان را ستوده‌است؛<ref>موسوی تبریزی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۲.</ref> چنان‌که عمل به وظیفه و شجاعت ایشان را مثال‌زدنی شمرده و خاطرنشان کرده‌است ایشان به وظیفه خود عمل می‌کرد اگرچه در ظاهر به قیمت آبروی ایشان تمام می‌شد.<ref>موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۷ ـ ۲۹۸.</ref>
==تألیفات و آثار==
==تألیفات و آثار==
از موسوی تبریزی تاکنون آثار علمی چندی ازجمله میزان القضاء فی الکتاب و السنة عند العقلا که در شرح تحریر الوسیله است؛ مفتاح الشریعه فی شرح تحریر الوسیله و چند جلد خاطرات منتشر شده‌است.
از موسوی تبریزی تاکنون آثار علمی چندی ازجمله [[میزان القضاء فی الکتاب و السنة عند العقلا (کتاب)|میزان القضاء فی الکتاب و السنة عند العقلا]] که در شرح [[تحریر الوسیله]] است؛ [[مفتاح الشریعه فی شرح تحریر الوسیله (کتاب)|مفتاح الشریعه فی شرح تحریر الوسیله]] و چند جلد خاطرات منتشر شده‌است.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۸۸: خط ۸۹:
*زینب ابراهیمی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/605/ موسوی تبریزی، سیدحسین]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۶۰۵-۶۰۹.
*زینب ابراهیمی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/605/ موسوی تبریزی، سیدحسین]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۶۰۵-۶۰۹.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:اعضای قوه قضائیه]]
[[رده:شخصیت‌های حوزوی]]
[[رده:نمایندگان مجلس شورای اسلامی]]
[[رده:مبارزان علیه رژیم پهلوی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۱۹

سیدحسین موسوی تبریزی
سیدحسین موسوی تبریزی.jpg
شناسنامه
نام کاملسیدحسین موسوی تبریزی
لقبآیت‌الله
زادروز۱۳۲۶ش
شهر تولدتبریز
کشور تولدایران
دیناسلام
مذهبشیعه
پیشهروحانی
اطلاعات سیاسی
پست‌هاقاضی شرع در آذربایجان • دادستان کل انقلاب • نماینده مجلس شورای اسلامی
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتیدمرتضی حائری یزدیسیدمحمدباقر سلطانی طباطباییعلی مشکینیجعفر سبحانیحسین نوری همدانی
تالیفاتمیزان القضاء فی الکتاب و السنة عند العقلا • مفتاح الشریعه فی شرح تحریر الوسیله

سیدحسین موسوی تبریزی روحانی مبارز، قاضی شرع آذربایجان، دادستان کل انقلاب و نماینده مجلس شورای اسلامی.

سیدحسین موسوی ­تبریزی در سال ۱۳۲۶ در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات ابتدائی از سال ۱۳۳۶ تحصیلات حوزوی را در تبریز آغاز کرد و در سال ۱۳۴۱ به حوزه علمیه قم رفت و به ادامه تحصیل پرداخت. او از سال ۱۳۴۵ به مدت دو سال در حوزه علمیه نجف به تحصیل پرداخت و در این مدت در درس امام‌خمینی شرکت می‌­کرد. او پس از بازگشت به ایران تا سال ۱۳۵۷ از دروس اساتید حوزه علمیه قم بهره برد و به تدریس نیز اشتغال داشت.

موسوی تبریزی از مبارزان فعال در نهضت امام­‌خمینی بود و در ایام اوج مبارزات انقلاب اسلامی در قم و تبریز فعال بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حکم امام­‌خمینی و با کمک دوستان همفکر خود دفتر تبلیغات اسلامی قم را راه‌­اندازی کرد و بعداً وارد کارهای فضایی شد و در کنترل و آرام کردن حوادث و اتفاقات تبریز نقش اساسی داشت.

موسوی­ تبریزی با حکم امام‌­خمینی به سمت دادستان کل انقلاب اسلامی منصوب شد و امام‌خمینی در هشتم بهمن ۱۳۶۲ در دیدار با یوسف صانعی دادستان کل کشور از خدمات موسوی تبریزی در تبریز و تهران قدردانی کرد.

موسوی­ تبریزی در دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نمایندگی مردم تبریز را داشته است.

خاندان

سیدحسین موسوی تبریزی در سال ۱۳۲۶ در محله شتربان تبریز که از محله‌های معروف سیاسی است، به دنیا آمد.[۱] پدر وی سیدعبدالجبار موسوی کماری، روحانی مبارزی بود که بر اثر فشار رژیم رضاخان پهلوی و به اجبار مدتی لباس روحانیت را کنار گذاشت و در بازار تبریز مشغول به کار شد. او از طرفداران جدی مبارزات امام‌خمینی بود و در قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در تعطیلی بازار تبریز، نقش اساسی داشت [۲] مادر موسوی تبریزی از سادات کمار، حوالی کوه کمر، بود.[۳]

زندگینامه و تحصیلات

سیدحسین موسوی پس از پایان دوره ابتدایی در یازده‌سالگی در سال ۱۳۳۶ به تحصیلات علوم حوزوی روی آورد. او مقدمات را در تبریز خواند، مطول را نزد میرزاآقا باغ‌میشه‌ای، شرح لمعه را نزد سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و میرزاجعفر اشراقی فرا گرفت و در تعطیلات تابستان به فراگیری دروس دبیرستانی پرداخت.[۴] وی در سال ۱۳۳۹ راهی حوزه علمیه قم شد، ولی به دلیل پاره‌ای مشکلات به تبریز بازگشت[۵] و با فراهم‌شدن امکان تحصیلش در حوزه قم، دوباره به این شهر سفر کرد و از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۴ رسائل را نزد جعفر سبحانی و حسین نوری همدانی، مکاسب را نزد علی مشکینی و کفایة الاصول را نزد سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی آموخت.[۶] وی خارج اصول را نزد سیدمحمد محقق داماد و خارج فقه را نزد مرتضی حائری یزدی آغاز کرد و در سال ۱۳۴۵ به نجف رفت و به مدت دو سال در درس فقه امام‌خمینی و درس اصول سیدابوالقاسم خویی شرکت کرد. وی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۵۵ از درس حائری بهره برد.

وی حدود دو سال‌ونیم نیز از درس خارج مکاسب محرمه جواد تبریزی و سه سال از درس خارج فقه سیدمحمدرضا گلپایگانی و مدتی نیز از خارج فقه و اصول سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی بهره برد؛[۷] چنان‌که دو سال در درس خارج فقه علی‌اکبر مشکینی و حسین نوری شرکت کرد. وی از سال ۱۳۴۷ به بعد، هم‌زمان با تحصیل دروس خارج حوزه، به‌تدریج به تدریس دروس مغنی، شرح لمعه، اصول فقه، مکاسب، رسائل و کفایة الاصول برای طلاب حوزه علمیه قم پرداخته‌است.[۸] وی تا سال ۱۳۵۰ هر سال در ماه محرم و رمضان برای تبلیغ به تبریز می‌رفت.[۹]

فعالیت‌های سیاسی

موسوی تبریزی که در جوانی همراه پدر خود به شهر قم رفته بود، در نخستین فرصت از طریق سیدیوسف مدنی با امام‌خمینی دیدار کرد. وی که مجذوب شخصیت انقلابی ایشان شده بود، در روزهای حضور در قم، پیوسته در نماز جماعت ایشان که در خانه ایشان برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد و از هر فرصتی برای دیدار ایشان بهره می‌جست.[۱۰] وی مدرسه خان را که از مراکز مبارزه بود، برای سکونت انتخاب کرد و از سال ۱۳۴۲ فعالیت‌های سیاسی خود را در کنار مهدی کروبی، سیدمحمود دعایی، محمدجواد حجتی، شریعتی و اسدالله کیان‌ارثی با اقدام‌هایی چون تحصن در بیوت مراجع وقت، پخش اعلامیه‌های مربوط به امام‌خمینی، افشاگری علیه رژیم پهلوی و برگزاری دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) پس از تبعید امام‌خمینی آغاز کرد و حتی با برخی از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران چون محمد حنیف‌نژاد و موسی خیابانی، به کمک سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در ارتباط بود و این ارتباط تا زمان تغییر مواضع عقیدتی این سازمان به سوی افکار کمونیستی که راه وی از آنان جدا شد، ادامه داشت.[۱۱] در جریان مبارزات ضد رژیم، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پیوسته وی را تعقیب می‌کرد و بارها خانه وی در قم از سوی مأموران این سازمان بازرسی شد.[۱۲]

در پی انتشار مقاله اهانت‌آمیز به امام‌خمینی در هفدهم دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات[۱۳]، با پی‌گیری موسوی تبریزی بی‌درنگ در ساعات پایانی شب، یوسف صانعی، مشکینی، حسین وحید خراسانی، جعفر سبحانی، ناصر مکارم شیرازی، محمد مؤمن، سیدحسن طاهری خرم‌آبادی و محمد محمدی گیلانی در خانه حسین نوری همدانی جلسه تشکیل دادند و به پیشنهاد موسوی تصمیم گرفتند به طور هم‌زمان دروس حوزه علمیه قم را به نشانه اعتراض تعطیل کنند.[۱۴] در واکنش به مقاله یادشده، روز هجدهم دی ۱۳۵۶ طلبه‌ها بر سر کلاس‌ها حاضر نشدند و ازجمله عصر روز هجدهم تجمع اعتراضی بزرگی با بیش از دو هزار نفر در مسجد اعظم قم تشکیل شد که به تظاهرات منجر شد. صبح روز نوزدهم دی بازاریان قم بازار را تعطیل کردند.[۱۵] و بعد از ظهر روز نوزدهم دی، تظاهرکنندگان در مقابل خانه نوری همدانی اجتماع کردند و موسوی تبریزی در سخنانی، مقاله روزنامه اطلاعات را به‌شدت محکوم کرد؛[۱۶] سپس نوری همدانی علیه رژیم سخنرانی کرد و پس از پایان آن، مردم خشمگین به سوی حرم حرکت کردند و در مسیر راهپیمایی، مأموران رژیم آنان را به رگبار گلوله بستند و شماری از مردم شهید یا مجروح شدند.[۱۷] (ببینید: نوزده دی)

پس از قیام نوزده دی، موسوی تبریزی با سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی در برگزاری مراسم چهلم برای شهدای قم در تبریز همکاری کرد. برای تحقق این امر، سیدمرتضی پسندیده به واسطه سیدمحسن موسوی تبریزی (برادر سیدحسین) به قاضی طباطبایی نامه‌ای فرستاده و به دنبال آن، تظاهرات روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ فرا رسید و با تهاجم پلیس، حادثه ۲۹ بهمن تبریز به وقوع پیوست.[۱۸] (ببینید: بیست و نه بهمن)

موسوی تبریزی در پاییز سال ۱۳۵۷ در جمع اعتصاب‌کنندگان شرکت نفت آبادان حضور یافت و اعلامیه امام‌خمینی[۱۹] را در جمع آنان قرائت کرد و به دنبال آن، به دست مأموران رژیم پهلوی بازداشت و مدتی در زندان خرمشهر زندانی شد. وی پس از حدود پانزده روز با فشار مردم به‌خصوص بازماندگان حادثه سینما رکس آبادان از زندان آزاد شد.[۲۰] او در روز نخست محرم ۱۳۹۹ق/ آذر ۱۳۵۷ در مخالفت با دستورهای فرمانداری نظامی تبریز و روحانیان محافظه‌کار، با هماهنگی عناصر انقلابی در دو دسته بیست‌نفری در میان دسته‌های عزاداری به سردادن شعار «نه قانون اساسی، نه شاه امریکایی، حکومت اسلامی، الله اکبر، خمینی رهبر» علیه رژیم پرداختند.[۲۱] وی همچنین شعارهای تظاهرات روزهای تاسوعا و عاشورای این سال در تبریز را تنظیم کرد[۲۲] و در روز سی‌ام دی در جمع تظاهرکنندگان در دانشگاه تبریز به سخنرانی پرداخت.[۲۳] وی در شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ همراه برادر خود سیدمحسن که تازه از زندان آزاد شده بود، به دیدار امام‌خمینی رفت و روز ۲۱ بهمن در حرم فاطمه معصومه(س) در اجتماع مردم برای شکستن حکومت‌نظامی که امام‌خمینی دستور به شکستن آن داده بود، سخنرانی و فرمان ایشان را اعلام کرد. مردم، کلانتری چهارراه شهدا و سپس شهربانی را تصرف کردند و وی در این تصرفات شرکت داشت.[۲۴]

فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب

موسوی تبریزی پس از پیروزی انقلاب، به حکم امام‌خمینی مأموریت یافت به کمک همفکران خود دفتر تبلیغات اسلامی قم را راه‌اندازی کند[۲۵] و در دوازدهم تیر ۱۳۵۸/ هشتم شعبان ۱۳۹۹ق امام‌خمینی در حکمی، او را به نمایندگی خود برای رسیدگی به امور زندان‌ها، دادگاه‌های انقلاب اسلامی و کمیته‌های انقلاب اسلامی تبریز و ارومیه و نیز به سمت قاضی شرع در این دو شهر منصوب کرد.[۲۶]

در روز پانزدهم آذر ۱۳۵۸، یکی از پاسداران خانه سیدکاظم شریعتمداری کشته شد که طرفداران او در شهر قم دست به شورش زدند. در پی این حادثه، شهر تبریز نیز ناآرام شد و طرفداران شریعتمداری و حزب خلق مسلمان به خیابان‌ها ریختند و رادیو و تلویزیون و استانداری تبریز را تصرف کردند و به پخش اعلامیه‌های حزب و تبلیغ آن پرداختند. موسوی تبریزی ضمن برپایی مجلس فاتحه برای فرد کشته‌شده، مردم را در مسجد حاج‌میرزایوسف جمع کرد و پس از سخنرانیِ وی، جمعیتی حدود پانزده هزار نفر از مردم تبریز به سوی دانشگاه تبریز راهپیمایی کردند. جمعیت پس از برپایی نماز وحدت در دانشگاه، به سوی ساختمان رادیو و تلویزیون رفتند و ساختمان را از تصرف اعضای حزب جمهوری خلق مسلمان خارج کردند؛ سپس به طرف مرکز حزب جمهوری خلق مسلمان در تبریز به راه افتادند و با راهنمایی وی کمیته‌های حزب خلق مسلمان را خلع سلاح کردند. وی در جایگاه قاضی شرع تبریز، حکم اعدام چند تن از اعضای مجرم این حزب را نیز که در آشوب‌های تبریز و اقدامات حزب خلق مسلمان فعال بودند، صادر کرد.[۲۷] او سپس به تهران رفت و در دیداری کوتاه با امام‌خمینی بر روی تخت بیمارستان قلب، خبر ختم غائله تبریز را اعلام کرد که باعث شادی ایشان شد.[۲۸] (ببینید: سیدکاظم شریعتمداری و حزب جمهوری خلق مسلمان)

موسوی تبریزی در ردیف نخستین قضاتی است که پس از شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، وارد قضاوت شده‌است.[۲۹] وی که پس از شهادت علی قدوسی؛ دادستان کل انقلاب از سوی شورای عالی قضایی، به جای او گمارده شده بود، درباره قلمرو اختیارات خود در این شورا دچار اختلاف شد.[۳۰] و امام‌خمینی در نامه‌ای به شورا در ۵ مرداد ۱۳۶۱ با اشاره به وضع خاص کشور و اثبات شایستگی موسوی تبریزی دستور داد به وی اختیار دهند و پس از آن نیز به مصالح کشور توجه داشته باشند.[۳۱] با این حال، برخی از اعضای شورای عالی قضایی به هدف قانع‌کردن امام‌خمینی برای عدول از دستور یادشده با ایشان دیدار کردند؛[۳۲] اما ایشان در نامه‌ای به موسوی تبریزی به عنوان دادستان انقلاب اسلامی کشور، بر اختیارات وی که در گذشته از سوی شورای عالی قضایی به او داده شده بود تأکید کرد و از وی نیز خواست به همه دادسراهای انقلاب در سطح کشور بخشنامه کند که به‌هیچ‌وجه در خارج از اموری که در صلاحیت دادسراها و دادگاه‌های انقلاب است، دخالت نکنند و بخشنامه‌های قانونی شورای عالی قضایی را دقیقاً عمل کنند؛ همچنین وی را موظف کرد تا به هر مسئله‌ای که از طریق شورای عالی به وی ارجاع می‌شود، سریعاً رسیدگی کند و جواب قانع‌کننده‌ای به شورا بدهد. ضمناً با تأکید بر مسئولیت وی در برابر شورای عالی قضایی، این شورا را موظف شمرد که بخشنامه‌های مربوط به دادگاه‌ها و دادسراهای انقلاب و همه امور مربوط به ضد انقلاب اعم از زندان‌ها و شکایات از دادسراها و دادگاه‌ها از طریق موسوی تبریزی انجام دهد.[۳۳]

پس از اعلام صلاحیت‌نداشتن سیدکاظم شریعتمداری برای مرجعیت از سوی جامعه مدرسین،[۳۴] موسوی تبریزی با تأیید شفاهی امام‌خمینی در نامه‌ای دستور واگذاری مدیریت «دارالتبلیغ اسلامی» قم که زیر نظر شریعتمداری اداره می‌شد، به دفتر تبلیغات اسلامی قم را در ۸/۲/۱۳۶۱ صادر کرد؛ چنان‌که امام‌خمینی در ادامه در ۲۹ اسفند ۱۳۶۳ در نامه‌ای خطاب به یوسف صانعی، دادستان کل کشور، این حکم موسوی تبریزی را تأیید کرد و دستور داد تا به محتوای نامه وی درباره تملک دارالتبلیغ به نفع دفتر تبلیغات اسلامی، عمل کنند.[۳۵] (ببینید: دفتر تبلیغات اسلامی)

پس از ادغام دادستانی انقلاب در دادستانی کل کشور، امام‌خمینی در هشتم بهمن ۱۳۶۲ در دیدار یوسف صانعی دادستان کل کشور و با حضور موسوی تبریزی، در سخنانی از خدماتِ بسیار موسوی تبریزی به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران قدردانی کرد؛ ازجمله به خدمات وی در آذربایجان و در تهران، در مقابله با منافقان و دیگر ضد انقلاب‌ها اشاره و اظهار امیدواری کرد وی در نقطه دیگری به نظام اسلامی خدمت کند.[۳۶] موسوی تبریزی در دوره‌های دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نمایندگی مردم تبریز را بر عهده داشت[۳۷] و در دوره سوم در شمار نمایندگانی بود که طی نامه‌ای به امام‌خمینی خواستار تعیین حدود اختیارات مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند و مورد استقبال ایشان قرار گرفت.[۳۸]

موسوی تبریزی، امام‌خمینی را برای خود افزون بر رهبر و مرجع، الگوی تمام‌عیار می‌دانست که تمامی حرکات و سکنات ایشان برای او حجت شرعی و راهنمای عمل بوده‌است. وی از تواضع ایشان، همچنین نظم دقیق و اخلاق برجسته، معنویت و دوری از ریا و تظاهر و از تهجد و شرح صدر ایشان ستایش کرده‌است[۳۹] و اجتهاد بالا و تقوای ایشان را سبب تأثیرگذاری و محبوبیت ایشان میان مردم و علما دانسته‌است.[۴۰] وی خودداریِ امام‌خمینی از برگزاری مجلس فاتحه پس از درگذشت سیدحسین بروجردی، از مراجع تقلید و پرداخت‌نکردن پول برای چاپ رساله خود و خودداری از چاپ آن را از مصادیق تقوای بالای ایشان شمرده[۴۱] و پیگیری دقیق کارها از سوی ایشان را ستوده‌است؛[۴۲] چنان‌که عمل به وظیفه و شجاعت ایشان را مثال‌زدنی شمرده و خاطرنشان کرده‌است ایشان به وظیفه خود عمل می‌کرد اگرچه در ظاهر به قیمت آبروی ایشان تمام می‌شد.[۴۳]

تألیفات و آثار

از موسوی تبریزی تاکنون آثار علمی چندی ازجمله میزان القضاء فی الکتاب و السنة عند العقلا که در شرح تحریر الوسیله است؛ مفتاح الشریعه فی شرح تحریر الوسیله و چند جلد خاطرات منتشر شده‌است.

پانویس

  1. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳.
  2. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴ و ۷.
  3. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۰ ـ ۱۱.
  4. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵.
  5. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۱ ـ ۱۲.
  6. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳.
  7. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۴ ـ ۱۵.
  8. آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱.
  9. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۳۰.
  10. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳.
  11. شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۶۵ ـ ۱۶۶.
  12. مهدوی کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۲۵۰.
  13. اطلاعات، رزنامه، ص۷.
  14. شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۷۲ ـ ۱۷۳؛ طالبی‌دارابی، ۷۶ ـ ۷۷.
  15. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۷ ـ ۳۹۹؛ بهبودی، تبریز در انقلاب، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.
  16. شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۱۹۲.
  17. آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۰ ـ ۱۵؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی قم، ۲۰۵ ـ ۲۰۷.
  18. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.
  19. امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۹۸.
  20. آرشیو مرکز اسناد، مصاحبه، ۱۷ ـ ۱۹.
  21. بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.
  22. بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۳۸.
  23. بهبودی، تبریز در انقلاب، ۴۶۸ ـ ۴۷۰.
  24. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۵۱۶ ـ ۵۱۷.
  25. بهبودی، تبریز در انقلاب، ۱/۲۷۳.
  26. امام خمینی، صحیفه، ‏۸/۳۶۵.
  27. کیهان، روزنامه، ۱؛ مقاله حزب جمهوری خلق مسلمان.
  28. موسوی تبریزی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۳ ـ ۲۷۵.
  29. موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۳۰۲.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۶.
  32. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷، پاورقی.
  33. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹۷.
  34. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۵/۲۳۵.
  35. امام خمینی، صحیفه، ‏۱۹/۱۹۱.
  36. امام خمینی، صحیفه، ‏۱۸/۳۰۶.
  37. موسوی تبریزی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱۹۷.
  38. امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۲ ـ ۲۰۳.
  39. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۷۲ ـ ۷۳، ۷۶ ـ ۷۷ و ۸۷ ـ ۹۴.
  40. موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۵ ـ ۲۹۶.
  41. موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۶.
  42. موسوی تبریزی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۲.
  43. موسوی تبریزی، بر ساحل تحریر الوسیله، ۲۹۷ ـ ۲۹۸.

منابع

  • آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه، شماره بازیابی ۶۲۶ ـ ۶۲۸.
  • اطلاعات، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۵۶ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • بهبودی، هدایت‌الله، تبریز در انقلاب، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • شیرخانی، علی، حماسه ۱۹ دی قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • طالبی دارابی، ابراهیم، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶ در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱۹/۹/۱۳۵۸ش.
  • مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیت‌الله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، مصاحبه، چاپ‌شده در بر ساحل تحریر الوسیله، مجموعه آثار همایش تحریر الوسیله، شروح و تعلیقات، به کوشش حسن پویا، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، مصاحبه چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، تبریز، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.

پیوند به بیرون