توسعه و پیشرفت: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''توسعه و پیشرفت'''، ارتقای وضع موجود [[جامعه]] به وضع مطلوب، بر مبنای شاخصهای کمی و کیفی، در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی. | '''توسعه و پیشرفت'''، ارتقای وضع موجود [[جامعه]] به وضع مطلوب، بر مبنای شاخصهای کمی و کیفی، در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی. | ||
پیشرفت یک جامعه، نه فقط در رشد اقتصادی، بلکه وابسته به تغییر کیفی نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اجتماع است؛ چنانکه روند تکبعدی توسعه در [[دوران پهلوی]]، نتایج زیانباری بر فرهنگ و سیاست کشور داشت. توسعۀ مطلوب اعم از توسعۀ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی است. | |||
در اندیشۀ [[امامخمینی]]، مهمترین عوامل دستیابی به توسعۀ فرهنگی، [[استقلال]]، آموزش و تربیت اسلامی و وجدان کاری است. ایشان توسعه اقتصادی را به عنوان مجموعه روشها و سازوکارهای عقلایی برای ارتقای سطح معیشت جامعه میپذیرفت و اولویت کشور برای توسعۀ اقتصادی را رشد [[کشاورزی]] و پرهیز از صنایع مونتاژ میدانست. | |||
اولویت توسعۀ سیاسی نیز مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی، نهادسازی و عمل به وظیفه از سوی حاکم است. نگاه امامخمینی به توسعه، نگاهی [[انسانشناسی|انسانشناسانه]] و در قلمرو معرفت دینی بود که هدف غایی توسعه را تربیت [[انسان کامل]] در جامعه میداند. بر این اساس ایشان محور توسعه را انسان میدانست. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
توسعه به معنای وسعتدادن، گسترش و ترقی آمده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۹۶۹</ref> ریشه لاتین این واژه (Development) نیز معانی رشد، پرورش، تکوین، گسترش و آبادانی را دربردارد.<ref>حقشناس و دیگران، فرهنگ معاصر، ۱/۳۹۷</ref> توسعه در اصطلاح به بهبود، رشد و گسترش همه شرایط مادی و معنوی زندگی اجتماعی، همچنین گسترش | توسعه به معنای وسعتدادن، گسترش و ترقی آمده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۹۶۹</ref> ریشه لاتین این واژه (Development) نیز معانی رشد، پرورش، تکوین، گسترش و آبادانی را دربردارد.<ref>حقشناس و دیگران، فرهنگ معاصر، ۱/۳۹۷</ref> توسعه در اصطلاح به بهبود، رشد و گسترش همه شرایط مادی و معنوی زندگی اجتماعی، همچنین گسترش نظام اجتماعی برای برآوردن نیازهای محسوس یک جامعه مانند امنیت ملی، آزادی فردی، مشارکت و برابری سیاسی، رشد اقتصادی، [[صلح]] و حفظ [[محیط زیست]] گفته میشود.<ref>آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۷۹</ref> [[امامخمینی]] افزون بر کاربرد اصطلاح توسعه از واژههایی چون رشد، پیشرفت، آبادانی، نوسازی و مانند آن استفاده میکرد. پیشرفت به معنای حرکت رو به جلو، مرحلهای از رشد کمی و کیفی و ترقیکردن آمده است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۵۱۲–۱۵۱۳</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
مفهوم کنونی توسعه برای نخستین بار در کتاب | مفهوم کنونی توسعه برای نخستین بار در کتاب ثروت ملل آدام اسمیت مطرح شد.<ref>حسنی، نوسازی جامعه، ۶۰</ref> در آن زمان مراد از توسعه تنها «رشد اقتصادی» بود<ref>فنی، خاستگاه جغرافیایی، ۱۴</ref> و بیشتر دولتمردان جهانِ سوم نوسازی جامعه را پدیدهای میدانستند که با تقلید از غرب محقق میشود<ref>همتی، مشکلات اقتصادی جهان سوم، ۳۹–۴۰</ref>؛ اما در میانه دهه ۱۹۶۰م به دنبال ناکامی اینگونه کشورها در دستیابی به توسعه، ضعف نظریات تکبعدیِ توسعه بهتدریج آشکار شد.<ref>فنی، خاستگاه جغرافیایی، ۱۵</ref> امروزه ثابت شده است که توسعه افزون بر مفهوم رشد اقتصادی و زیادشدن ثروت جامعه، بر تغییر کیفی نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز تأکید میکند.<ref>ازکیا، جامعهشناسی توسعه، ۶–۸</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
در جهان اسلام رویکرد به توسعه نخست حالت غربستیزانه داشت؛ اما بهتدریج زمامداران این کشورها با اقتباس از شیوههای نظامی غرب و ایجاد اصلاحات اداری و آموزشی و واردات صنعت و فرآوردههای صنعتی از [[اروپا]] و بهویژه با تشکیل و تربیت طبقهای جدید متشکل از تحصیلکردگان غربی، توسعهای غربگرایانه را در دستور کار خود قرار دادند.<ref>نقوی، جامعهشناسی غربگرایی، ۲۵</ref> | در [[جهان اسلام]] رویکرد به توسعه نخست حالت غربستیزانه داشت؛ اما بهتدریج زمامداران این کشورها با اقتباس از شیوههای نظامی غرب و ایجاد اصلاحات اداری و آموزشی و واردات صنعت و فرآوردههای صنعتی از [[اروپا]] و بهویژه با تشکیل و تربیت طبقهای جدید متشکل از تحصیلکردگان غربی، توسعهای غربگرایانه را در دستور کار خود قرار دادند.<ref>نقوی، جامعهشناسی غربگرایی، ۲۵</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
در [[ایران]] گرایش جامعه به سمت نوسازی به شیوه غربی، عمدتاً به آثار مکتوب گروهی از روشنفکران ایرانی بازمیگردد که موضع کلی آنان دربارهٔ این پدیده، موضعی کاملاً مثبت و پذیرا بود.<ref>حسنی، نوسازی جامعه، ۲۴</ref> این دسته از روشنفکران و تحصیلکردگان غربی در صدد بودند برای نوسازی و توسعه، جامعه را در شعاع تمدن غربی قرار دهند و تجربه غرب را از روی تقلید، تکرار کنند.<ref>طباطبایی، بار دیگر دربارهٔ تجدد، ۵۱</ref> آنان تمام مظاهر سنتی و دینی را مانع تکامل و ترقی میدیدند؛ از اینرو میبایست این مظاهر کنار زده میشدند یا به گونهای غیر مؤثر، به صورت خصوصی و شخصی درمیآمدند {{ببینید|متن=ببینید| روشنفکری}}؛ همانگونه که غرب با بهحاشیهراندن و خصوصیکردن [[دین]] و | در [[ایران]] گرایش [[جامعه روحانیت مبارز تهران|جامعه]] به سمت نوسازی به شیوه غربی، عمدتاً به آثار مکتوب گروهی از روشنفکران ایرانی بازمیگردد که موضع کلی آنان دربارهٔ این پدیده، موضعی کاملاً مثبت و پذیرا بود.<ref>حسنی، نوسازی جامعه، ۲۴</ref> این دسته از روشنفکران و تحصیلکردگان غربی در صدد بودند برای نوسازی و توسعه، جامعه را در شعاع تمدن غربی قرار دهند و تجربه غرب را از روی تقلید، تکرار کنند.<ref>طباطبایی، بار دیگر دربارهٔ تجدد، ۵۱</ref> آنان تمام مظاهر سنتی و دینی را مانع تکامل و ترقی میدیدند؛ از اینرو میبایست این مظاهر کنار زده میشدند یا به گونهای غیر مؤثر، به صورت خصوصی و شخصی درمیآمدند{{ببینید|متن=ببینید| روشنفکری}}؛ همانگونه که غرب با بهحاشیهراندن و خصوصیکردن [[دین]] و مذهب، به سوی پیشرفت و شکوفایی حرکت کرد.<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۲۴</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
توسعه در زمان [[رضاشاه پهلوی]] مبتنی بر | توسعه در زمان [[رضاشاه پهلوی]] مبتنی بر تمرکزگرایی،<ref>ملکمحمدی، از توسعه لرزان، ۲۰۷</ref> بروکراسی نوظهور<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۵۲–۱۵۳</ref> و استفاده از ارتش<ref>عباسی، دولت پهلوی، ۱۲۵–۱۲۷</ref> بود. پهلوی نوسازی جامعه را با غربیکردن آن یکسان میدانست و در این راه، با علما به مبارزه برخاست؛ زیرا اقتدار مذهبی آنان را نوعی گذشتهگرایی میشمرد.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۸۵</ref> روند توسعه در دوران [[محمدرضا پهلوی]] خاصیت تکبعدی پیدا کرد و محدود به حوزه اقتصادی و فرهنگی شد؛ اما حوزه سیاسی را در برنگرفت.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۲۴</ref> وی از دهه ۱۳۴۰ تا دوران [[انقلاب اسلامی]]، به کمک افزایش قیمت [[نفت]]، رشد اقتصادی سریع را آغاز کرد که پیامدهایی نظیر افزایش واردات و مصرفگرایی شدید در جامعه را به دنبال داشت.<ref>کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۲۷۸–۲۸۵</ref> بزرگترین ویژگی این دوران حضور دولت مطلق در ایران بود که باعث جلوگیری از توسعه در کشور شد که مهمترین مؤلفههای آن عبارت بودند از: احزاب دولتی، ارتش، بروکراسی و منابع نفتی.<ref>بشیریه، موانع توسعه سیاسی، ۸۷–۹۶</ref> توسعه را میتوان در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی بررسی کرد. | ||
== توسعه فرهنگی == | == توسعه فرهنگی == | ||
از دیدگاه توسعه، [[فرهنگ]] مجموعهای از پندارها، باورها و تلقیهاست<ref>عظیمی، توسعه و فرهنگ، ۱۲</ref> و حرکت به سمت | از دیدگاه توسعه، [[فرهنگ]] مجموعهای از پندارها، باورها و تلقیهاست<ref>عظیمی، توسعه و فرهنگ، ۱۲</ref> و حرکت به سمت توسعه فرهنگی، نیازمند تغییر و تحول در برخی عوامل ذهنی، روانی و رفتاری اعضای یک جامعه است<ref>قوام، توسعه و فرهنگ، ۱۵</ref> {{ببینید|متن=ببینید| فرهنگ}}. مقصود از توسعه فرهنگی، ایجاد شرایط و امکانات مادی و معنوی مناسب برای افراد جامعه به منظور شناخت جایگاه آنان و رشد و افزایش علم و دانش و معرفت انسانها و آمادگی برای تحول و پیشرفت در پذیرش اصول کلی توسعه است؛ اصولی چون قانونپذیری، نظم و انضباط، بهبود روابط اجتماعی و انسانی و افزایش تواناییهای علمی و اخلاقی و معنوی برای همه افراد جامعه.<ref>ژیرار، توسعه فرهنگی، ۲۲۵</ref> | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] با استناد به آموزههای [[اسلام]] و بر اساس اندیشه دینی، اساس جامعه را در فرهنگ دانسته و ضمن پذیرش نیازهای مادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیینکننده و امور دیگر را تابعی از آن برشمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶ و ۸/۷۷</ref> ایشان | [[امامخمینی]] با استناد به آموزههای [[اسلام]] و بر اساس اندیشه دینی، اساس جامعه را در فرهنگ دانسته و ضمن پذیرش نیازهای مادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیینکننده و امور دیگر را تابعی از آن برشمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶ و ۸/۷۷</ref> ایشان اسلام را مکتبی دارای نظام خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و دارای برنامه و قانون برای تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی میداند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹</ref> و معتقد است اسلام به تمامی آنچه در پیشرفت مادی و معنوی جوامع دخیل است، توجه دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۲–۴۰۳</ref> و از همینجا در برابر دیدگاه برخی نویسندگان که علت [[عقبماندگی]] مسلمانان را دینداری آنان میدانستند و رویگردانی از [[شعائر دینی|شعائر]] و مظاهر دینی را مایه رسیدن به پیشرفت و [[تمدن]] معرفی میکردند، به مقابله برخاست.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۵–۶</ref> امامخمینی بر این باور بود که در دوران [[حکومت پهلوی]]، فرنگیمآبی و تأسی به شرق و غرب در نامگذاری مکانها و اشخاص و استفاده از واژهها و نامهای بیگانه، نشانه رسیدن به پیشرفت شمرده میشد و گرایش به فرهنگ خودی و ملی، علامت عقبماندگی به حساب میآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۴–۸۵ و ۲۱/۴۱۵–۴۱۶</ref> ایشان معتقد بود توسعه و پیشرفت غرب تنها در بُعد صنعتی بوده و این تمدن در بُعد فرهنگی، رشد و توسعهای نداشته است و از این جهت، فرهنگ شرق بسیار غنیتر از فرهنگ غرب است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۶</ref> | ||
=== استقلال === | === استقلال === | ||
خط ۲۲: | خط ۲۸: | ||
=== آموزش و تربیت اسلامی === | === آموزش و تربیت اسلامی === | ||
دومین عامل در توسعه فرهنگی، | دومین عامل در توسعه فرهنگی، آموزش و تربیت اسلامی جوانان و نیروی انسانی است<ref>عزتی، جایگاه فرهنگ، ۱۶۶</ref>؛ از اینرو امامخمینی [[تربیت|تربیت اسلامی]] دو قشر [[روحانی]] و [[دانشجو]] را مایه پیشرفت کشور و دستیابی به ترقی و توسعه معرفی میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تربیت | وحدت حوزه و دانشگاه}} و برای توسعه کشور، فعالیت و هدایتگری این دو قشر را که مغز متفکر جامعه بهشمار میآیند، لازم و ضروری میدانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۹</ref> ایشان توسعه کشور را وابسته به فعالیت جوانان میدانست و از آنان میخواست که برای پیشرفت و توسعه مملکت، به دو سلاح [[علم]] و ادب مجهز گردند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۰</ref> {{ببینید|متن=ببینید| جوان}}. ایشان نفوذ فرهنگ استعماری و وابسته در [[دانشگاه|دانشگاهها]] را مانع رشد و ترقی جوانان و استعدادهای ایرانی در دوران حکومت پهلوی معرفی میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۲–۵۳ و ۱۲/۲۴۹</ref> در مسیر نوسازی و نیز بازسازی کشور در دوران پس از [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، امامخمینی چند عامل، ازجمله دو عامل «توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی» و «حمایت از مخترعان و مکتشفان و نیروهای متعهد غیر وابسته به شرق و غرب» را متذکر شده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸</ref> | ||
=== وجدان کاری === | === وجدان کاری === | ||
از دیگر عوامل فرهنگی مؤثر بر توسعه، | از دیگر عوامل فرهنگی مؤثر بر توسعه، وجدان کاری است. منظور از این عنصر، وجود حالتی درونی در افراد است که آنان را وادار میسازد کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.<ref>عزتی، جایگاه فرهنگ، ۱۷۴</ref> از نگاه امامخمینی برای آبادانی و پیشرفت کشور لازم است که همگان کار خود را با جدیت و بهخوبی انجام دهند و در این راه، سستی و کوتاهی به خود راه ندهند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۶–۱۰۷ و ۱۰/۳۹۳</ref> ایشان توسعهیافتگی را نتیجه عواملی مانند تکیه بر خداوند و پیروی از اسلام، بیداری، [[اعتماد به نفس]]، بهکارانداختن فکر خودی، وابستگینداشتن به دیگران، [[اراده]]، عمل و تحمل سختیها میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۵–۵۳۷؛ ۱۹/۹۸ و ۲۱/۴۱۷</ref> و معتقد بود غرب و شرق، کشورهای تحت سلطه را عقبمانده و مصرفی نگه داشتهاند و با ترساندن آنان از پیشرفتها و قدرتهای خودشان قوه ابتکار، خلاقیت و نوآوری را در ملتها میراندهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۵</ref> و در ایران نیز به اسم اداره امور، مملکت را از رسیدن به پیشرفت و ترقی بازداشتهاند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۵</ref> | ||
== توسعه اقتصادی == | == توسعه اقتصادی == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۷: | ||
=== سازوکارهای ارتقای سطح معیشت === | === سازوکارهای ارتقای سطح معیشت === | ||
امامخمینی توسعه اقتصادی را به عنوان مجموعه شیوهها، روشها و سازوکارهای عقلایی برای ارتقای سطح معیشت جامعه میپذیرد<ref>ثواقب، جلوههایی از، ۱۷۲</ref>؛ چنانکه پیش و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، ایشان به رشد و توسعه اقتصادی کشور توجه داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸ و ۱۷/۳۳</ref> ایشان بیش از آنکه به مسائل توسعه در حوزه [[علم اقتصاد]] بپردازد، به اهداف غایی اقتصادی نظیر [[عدالت اجتماعی]] و ابعاد معنوی زندگی توجه کرده است.<ref>ثواقب، جلوههایی از، ۱۷۲</ref> | امامخمینی توسعه اقتصادی را به عنوان مجموعه شیوهها، روشها و سازوکارهای عقلایی برای ارتقای سطح معیشت جامعه میپذیرد<ref>ثواقب، جلوههایی از، ۱۷۲</ref>؛ چنانکه پیش و پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، ایشان به رشد و توسعه اقتصادی کشور توجه داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸ و ۱۷/۳۳</ref> ایشان بیش از آنکه به مسائل توسعه در حوزه [[اقتصاد|علم اقتصاد]] بپردازد، به اهداف غایی اقتصادی نظیر [[عدالت اجتماعی]] و ابعاد معنوی زندگی توجه کرده است.<ref>ثواقب، جلوههایی از، ۱۷۲</ref> | ||
=== دستیابی جامعه به سعادت === | === دستیابی جامعه به سعادت === | ||
از سوی دیگر، امامخمینی هدف نهایی توسعه را دستیابی جامعه به [[سعادت]] و تعالی معنوی میدانست و توسعه به معنای افزایش | از سوی دیگر، [[امامخمینی]] هدف نهایی توسعه را دستیابی جامعه به [[سعادت]] و تعالی معنوی میدانست و توسعه به معنای افزایش تولید سرانه و صنعتیشدن به شیوه غربی را از ویژگیهای توسعه غیر اسلامی برمیشمرد<ref>میرمعزی، مفهوم توسعه و راهبردهای آن، ۲۱۸–۲۱۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| اقتصاد}}. ایشان این نوع توسعه را عامل تبدیل جامعه بشری به کارخانه بزرگ صنعتی معرفی میکرد و آن را مغایر با ابعاد معنوی و عرفانی انسان میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۰</ref> و مدرنیزهکردن در دوران [[حکومت پهلوی]] را عامل وابستهترشدن ایران و انهدام و تخریب اقتصاد، [[تولید و صنعت|صنعت]] و [[کشاورزی]] کشور میخواند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۳</ref> و برای این موضوع، به شواهدی چون تاراج [[نفت]]، واردات بیرویه [[ابزار جنگی|سلاح]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۳</ref> تأسیس کارخانجات صنعتی مونتاژ به کمک سرمایههای خارجی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰ و ۵/۲۳۰</ref> نابودی کشاورزی کشور و واردات بیاندازه مواد غذایی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۱</ref> و بازداشت و حبس تحصیلکردگان جامعه و واردکردن نیروی انسانی متخصص از خارج<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۱</ref> اشاره میکرد. | ||
=== رشد و توسعه بخش کشاورزی === | === رشد و توسعه بخش کشاورزی === | ||
امامخمینی نوسازی کشور و رسیدگی به امور مستمندان و مستضعفان را از اولویتهای نظام بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۶–۲۷</ref> از نگاه ایشان رشد و توسعه بخشهای مختلف اقتصادی بهخصوص بخش کشاورزی ضرورت دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۹–۱۳۰</ref> و با توسعه این بخش، ایران نه تنها نیازی به واردات محصولات غذایی و کشاورزی نخواهد داشت، بلکه خود میتواند صادرکننده این محصولات باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| کشاورزی}}. ایشان با تأکید بر استفاده از موهبتهای الهی در مسیر رسیدن به توسعه، معتقد بود ایران ذخایر طبیعی بزرگ و بااهمیتی دارد که میتوان منافع حاصل از فروش آنها را در این مسیر مصرف کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۳۳۳ و ۴۱۲</ref> | امامخمینی نوسازی کشور و رسیدگی به امور مستمندان و [[مستضعفان]] را از اولویتهای نظام بهشمار میآورد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۶–۲۷</ref> از نگاه ایشان رشد و توسعه بخشهای مختلف اقتصادی بهخصوص بخش کشاورزی ضرورت دارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۹–۱۳۰</ref> و با توسعه این بخش، ایران نه تنها نیازی به واردات محصولات غذایی و کشاورزی نخواهد داشت، بلکه خود میتواند صادرکننده این محصولات باشد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| کشاورزی}}. ایشان با تأکید بر استفاده از موهبتهای الهی در مسیر رسیدن به توسعه، معتقد بود ایران ذخایر طبیعی بزرگ و بااهمیتی دارد که میتوان منافع حاصل از فروش آنها را در این مسیر مصرف کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۳۳۳ و ۴۱۲</ref> | ||
=== رویگردانی از صنایع مونتاژ === | === رویگردانی از صنایع مونتاژ === | ||
ایشان در بخش صنعت نیز خواستار رویگردانی از صنایع مونتاژ و حرکت به سمت ایجاد | ایشان در بخش [[تولید و صنعت|صنعت]] نیز خواستار رویگردانی از صنایع مونتاژ و حرکت به سمت ایجاد صنایع مادر بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴–۲۹۵</ref> در نگاه ایشان توسعه و نوسازی مطلوب، نوسازی واقعی مبتنی بر تأمین نیازهای اساسی توده مردم (اکثریت فقیر جامعه) بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶–۱۵۷ و ۳۳۳</ref>؛ از اینرو پس از پایان [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] و در راستای بازسازی و نوسازی کشور، بر مواردی چون تأمین [[رفاه]] همگانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی، مقابله با [[مصرفگرایی]]، تشویق به مصرف تولیدات داخلی، توسعه صادرات و متکینبودن بر فروش [[نفت]] تأکید کرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| تولید و صنعت}}. | ||
== توسعه سیاسی == | == توسعه سیاسی == | ||
توسعه سیاسی به افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی میگویند که با رشد [[دموکراسی]] همراه است.<ref>علیبابایی، فرهنگ روابط بینالملل، ۹۲</ref> بر اساس تعریفی دیگر، توسعه سیاسی گذر از وضعیت توسعهنیافتگی به توسعهیافتگی سیاسی است که آن را فرایند «دموکراتیزاسیون» مینامند و نخستین شاخص سنجش آن نیز میزان مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش است.<ref>حجاریان، تاوان اصلاحات، ۱۵۲</ref> | |||
=== نقش مردم در سرنوشت سیاسی === | === نقش مردم در سرنوشت سیاسی === | ||
[[امامخمینی]] به دموکراسی و توسعه سیاسی به معنای پذیرش نقش فعال و مؤثر مردم در تعیین سرنوشت سیاسیاجتماعیِ خود معتقد بود<ref>ثواقب، نسبت جمهوری اسلامی، ۲۰۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید| دموکراسی}} و در این زمینه میتوان ازجمله به توجه ایشان به موضوع | [[امامخمینی]] به دموکراسی و توسعه سیاسی به معنای پذیرش نقش فعال و مؤثر [[مردم]] در تعیین سرنوشت سیاسیاجتماعیِ خود معتقد بود<ref>ثواقب، نسبت جمهوری اسلامی، ۲۰۱</ref> {{ببینید|متن=ببینید| دموکراسی}} و در این زمینه میتوان ازجمله به توجه ایشان به موضوع آزادی احزاب<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳؛ ۵/۴۸۲ و ۱۰/۹۳–۹۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| حزب و تشکل | آزادی}} و حقوق [[اقلیتهای دینی|اقلیتهای دینی و مذهبی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۱۳ و ۶/۱۹۲، ۲۵۸</ref> و بهکارگیری سازوکارهای جدیدی چون [[انتخابات]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴</ref>، مجلس قانونگذاری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰</ref> انتخاب رئیس [[قوه مجریه]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۱۲</ref> و استقلال قوا<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید| قوای سهگانه}} اشاره کرد که نقش مشارکت، [[نظارت]] و دخالت مردم را در امور کشور بهروشنی نشان میدهد. امامخمینی حق تعیین سرنوشت را برای مردم مفروض و مسلّم میدانست و بر آن بود که هر ملتی باید سرنوشت خود را در دست بگیرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۱–۱۲</ref> {{ببینید|متن=ببینید| مردم}}؛ از اینرو از نظام سلطنتی که مردم نقشی در آن ندارند، [[انتقاد]] میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۸–۴۴۹</ref> {{ببینید|متن=ببینید| نظام سلطنتی}} و تعیین شکل و نوع حکومت را جزو حقوق نخستین هر ملتی بهشمار میآورد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۷</ref> و بر «جمهوریبودن» نوع حکومت تأکید میکرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴</ref> {{ببینید|متن=ببینید| جمهوری اسلامی}}. | ||
=== وظایف حاکم === | === وظایف حاکم === | ||
از نظر [[امامخمینی]]، | از نظر [[امامخمینی]]، دولت به مفهوم عام که در رأس آن فقیهِ عالمِ عادلِ مدبر و شجاع قرار دارد، برای رسیدن به توسعهای پایدار، عادلانه و انسانی، وظایفی بر عهده دارد<ref>جهانیان، نقش دولت در توسعه، ۲۶۴</ref>؛ مانند تأسیس بنیادهای قانونی ازجمله [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۹۰</ref> برقراری آرامش و [[امنیت]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۱</ref> ایجاد [[وحدت ملی]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۰۶</ref> برنامهریزی برای توسعه مطلوب،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۱</ref> دخالت مسئولانه در بازار<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۵، ۴۶۲ و ۸/۱۰۷</ref> و تأمین [[عدالت اجتماعی]].<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۸ و ۲۱/۴۴۵</ref> چنانکه امنیت نیز یکی از شاخصههای توسعه سیاسی کشور است و نبود آن اساس جامعه را متزلزل میکند و فرصتهای لازم برای آبادانی و اصلاح جامعه را از میان میبرد.<ref>ثواقب، جلوههایی از، ۱۶۴</ref> [[امامخمینی]] معتقد بود در کشور در حال سازندگی، مردم باید احساس [[امنیت]] و آرامش کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۲</ref>؛ زیرا در کشورِ ناآرام امکان انجام کارهای اصلاحی وجود ندارد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۸</ref> {{ببینید|متن=ببینید| امنیت}}. | ||
=== نهادسازی === | === نهادسازی === | ||
شاخص دیگر توسعه سیاسی «نهادسازی» است که امامخمینی در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] آن را انجام داد و دستور تأسیس [[شورای انقلاب]]، [[مجلس خبرگان | شاخص دیگر توسعه سیاسی «نهادسازی» است که امامخمینی در آستانه [[پیروزی انقلاب اسلامی]] آن را انجام داد و دستور تأسیس [[شورای انقلاب]]، [[مجلس خبرگان قانون اساسی|مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی]]، [[مجلس شورای اسلامی]] و دولت را صادر کرد.<ref>حجاریان، تاوان اصلاحات، ۱۶۵</ref> ایشان ارکان، نهادها و برخی اجزا و مؤلفههای اجرای توسعه سیاسی در دوران [[حکومت پهلوی]] را نقد میکرد<ref>قلیپور، مواضع امامخمینی، ۴۷</ref> و در این زمینه به مواردی مانند قانونینبودن و مشروعیتنداشتن سلطنت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۳ و ۱۰–۱۲</ref> دربار، سازمانها و بخشهای تابع آن،<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۶</ref> آزادینداشتن مردم در انتخاب نمایندگان مجلس،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۷۲</ref> غیر مردمیبودن سلطنت و غیرقانونیبودن نهادهای سیاسی رژیم پهلوی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۸۷–۲۸۸</ref> حفظ و تثبیت نظام سلطنتی با نیروهای نظامی و امنیتی،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۴۹</ref> تأسیس احزاب دولتی و فرمایشی به منظور ایجاد [[مشروعیت]] ساختگی<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۸۴–۳۸۵؛ ۳/۷۲ و ۴/۲۳۴–۲۳۵</ref> اشاره میکرد. | ||
== توسعه انسانی == | == توسعه انسانی == | ||
توسعه انسانی عبارت است از گسترش انتخابهای بشر با گسترش ظرفیتهای ذهنی انسان. توسعه انسانی این توانایی را به انسانها میدهد که انتخابهای مؤثری در حوزه زندگی بهتر پیدا کنند و در زمینه قابلیتهای خود گام بردارند.<ref>اخترشهر، اسلام و توسعه، ۱۰۳–۱۰۴</ref> از دیدگاه امامخمینی اساساً محور توسعه | توسعه انسانی عبارت است از گسترش انتخابهای بشر با گسترش ظرفیتهای ذهنی انسان. توسعه انسانی این توانایی را به انسانها میدهد که انتخابهای مؤثری در حوزه زندگی بهتر پیدا کنند و در زمینه قابلیتهای خود گام بردارند.<ref>اخترشهر، اسلام و توسعه، ۱۰۳–۱۰۴</ref> از دیدگاه امامخمینی اساساً محور توسعه انسان است. نگاه ایشان به توسعه دیدگاهی انسانشناسانه و در قلمرو معرفت دینی است که هدف غایی توسعه را [[تربیت]] [[انسان کامل]] در [[جامعه]] میداند<ref>ثواقب، جلوههایی از، ۱۵۳</ref> {{ببینید|متن=ببینید| انسانشناسی}}. | ||
{{سخ}} | {{سخ}} | ||
[[امامخمینی]] [[اسلام]] را [[دین]] ترقی و پیشرفت میدانست و معتقد بود رشد و شکوفایی و ترقی انسان در [[قرآن]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹</ref> و تربیت اسلامی و انسانی سبب رشد و شکوفایی کشورها میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳</ref> ایشان با مقایسه پیشرفت غربی و اسلامی، پیشرفت غربی را ضد انسانی معرفی میکرد که ملتهای ضعیف را اسیر خود کرده است و معتقد بود مشخصههای پیشرفت ضد انسانیِ غرب آدمخواری و جنگ و جدال است. ایشان در مقابل، پیشرفت اسلامی را انسانساز میدانست که در خدمت معنویات است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸</ref> ایشان معتقد بود اسلام دینی است که هم به جنبههای مادی زندگی انسان و هم به جنبههای معنوی آن اهمیت میدهد؛ اما برای رشد انسانها، باید مادیات در خدمت | [[امامخمینی]] [[اسلام]] را [[دین]] ترقی و پیشرفت میدانست و معتقد بود رشد و شکوفایی و ترقی انسان در [[قرآن]] است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹</ref> و تربیت اسلامی و انسانی سبب رشد و شکوفایی کشورها میشود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳</ref> ایشان با مقایسه پیشرفت غربی و اسلامی، پیشرفت غربی را ضد انسانی معرفی میکرد که ملتهای ضعیف را اسیر خود کرده است و معتقد بود مشخصههای پیشرفت ضد انسانیِ غرب آدمخواری و جنگ و جدال است. ایشان در مقابل، پیشرفت اسلامی را انسانساز میدانست که در خدمت معنویات است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸</ref> ایشان معتقد بود اسلام دینی است که هم به جنبههای مادی زندگی انسان و هم به جنبههای معنوی آن اهمیت میدهد؛ اما برای رشد انسانها، باید مادیات در خدمت معنویت قرار بگیرند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۸–۲۸۹ و ۱۱/۲۱۹</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۸: | ||
[[رده:مفاهیم اجتماعی]] | [[رده:مفاهیم اجتماعی]] | ||
[[رده:مفاهیم سیاسی]] | [[رده:مفاهیم سیاسی]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای جلد سوم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۱
توسعه و پیشرفت، ارتقای وضع موجود جامعه به وضع مطلوب، بر مبنای شاخصهای کمی و کیفی، در ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی.
پیشرفت یک جامعه، نه فقط در رشد اقتصادی، بلکه وابسته به تغییر کیفی نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اجتماع است؛ چنانکه روند تکبعدی توسعه در دوران پهلوی، نتایج زیانباری بر فرهنگ و سیاست کشور داشت. توسعۀ مطلوب اعم از توسعۀ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی است.
در اندیشۀ امامخمینی، مهمترین عوامل دستیابی به توسعۀ فرهنگی، استقلال، آموزش و تربیت اسلامی و وجدان کاری است. ایشان توسعه اقتصادی را به عنوان مجموعه روشها و سازوکارهای عقلایی برای ارتقای سطح معیشت جامعه میپذیرفت و اولویت کشور برای توسعۀ اقتصادی را رشد کشاورزی و پرهیز از صنایع مونتاژ میدانست.
اولویت توسعۀ سیاسی نیز مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی، نهادسازی و عمل به وظیفه از سوی حاکم است. نگاه امامخمینی به توسعه، نگاهی انسانشناسانه و در قلمرو معرفت دینی بود که هدف غایی توسعه را تربیت انسان کامل در جامعه میداند. بر این اساس ایشان محور توسعه را انسان میدانست.
مفهومشناسی
توسعه به معنای وسعتدادن، گسترش و ترقی آمده است.[۱] ریشه لاتین این واژه (Development) نیز معانی رشد، پرورش، تکوین، گسترش و آبادانی را دربردارد.[۲] توسعه در اصطلاح به بهبود، رشد و گسترش همه شرایط مادی و معنوی زندگی اجتماعی، همچنین گسترش نظام اجتماعی برای برآوردن نیازهای محسوس یک جامعه مانند امنیت ملی، آزادی فردی، مشارکت و برابری سیاسی، رشد اقتصادی، صلح و حفظ محیط زیست گفته میشود.[۳] امامخمینی افزون بر کاربرد اصطلاح توسعه از واژههایی چون رشد، پیشرفت، آبادانی، نوسازی و مانند آن استفاده میکرد. پیشرفت به معنای حرکت رو به جلو، مرحلهای از رشد کمی و کیفی و ترقیکردن آمده است.[۴]
پیشینه
مفهوم کنونی توسعه برای نخستین بار در کتاب ثروت ملل آدام اسمیت مطرح شد.[۵] در آن زمان مراد از توسعه تنها «رشد اقتصادی» بود[۶] و بیشتر دولتمردان جهانِ سوم نوسازی جامعه را پدیدهای میدانستند که با تقلید از غرب محقق میشود[۷]؛ اما در میانه دهه ۱۹۶۰م به دنبال ناکامی اینگونه کشورها در دستیابی به توسعه، ضعف نظریات تکبعدیِ توسعه بهتدریج آشکار شد.[۸] امروزه ثابت شده است که توسعه افزون بر مفهوم رشد اقتصادی و زیادشدن ثروت جامعه، بر تغییر کیفی نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز تأکید میکند.[۹]
در جهان اسلام رویکرد به توسعه نخست حالت غربستیزانه داشت؛ اما بهتدریج زمامداران این کشورها با اقتباس از شیوههای نظامی غرب و ایجاد اصلاحات اداری و آموزشی و واردات صنعت و فرآوردههای صنعتی از اروپا و بهویژه با تشکیل و تربیت طبقهای جدید متشکل از تحصیلکردگان غربی، توسعهای غربگرایانه را در دستور کار خود قرار دادند.[۱۰]
در ایران گرایش جامعه به سمت نوسازی به شیوه غربی، عمدتاً به آثار مکتوب گروهی از روشنفکران ایرانی بازمیگردد که موضع کلی آنان دربارهٔ این پدیده، موضعی کاملاً مثبت و پذیرا بود.[۱۱] این دسته از روشنفکران و تحصیلکردگان غربی در صدد بودند برای نوسازی و توسعه، جامعه را در شعاع تمدن غربی قرار دهند و تجربه غرب را از روی تقلید، تکرار کنند.[۱۲] آنان تمام مظاهر سنتی و دینی را مانع تکامل و ترقی میدیدند؛ از اینرو میبایست این مظاهر کنار زده میشدند یا به گونهای غیر مؤثر، به صورت خصوصی و شخصی درمیآمدند (ببینید: روشنفکری)؛ همانگونه که غرب با بهحاشیهراندن و خصوصیکردن دین و مذهب، به سوی پیشرفت و شکوفایی حرکت کرد.[۱۳]
توسعه در زمان رضاشاه پهلوی مبتنی بر تمرکزگرایی،[۱۴] بروکراسی نوظهور[۱۵] و استفاده از ارتش[۱۶] بود. پهلوی نوسازی جامعه را با غربیکردن آن یکسان میدانست و در این راه، با علما به مبارزه برخاست؛ زیرا اقتدار مذهبی آنان را نوعی گذشتهگرایی میشمرد.[۱۷] روند توسعه در دوران محمدرضا پهلوی خاصیت تکبعدی پیدا کرد و محدود به حوزه اقتصادی و فرهنگی شد؛ اما حوزه سیاسی را در برنگرفت.[۱۸] وی از دهه ۱۳۴۰ تا دوران انقلاب اسلامی، به کمک افزایش قیمت نفت، رشد اقتصادی سریع را آغاز کرد که پیامدهایی نظیر افزایش واردات و مصرفگرایی شدید در جامعه را به دنبال داشت.[۱۹] بزرگترین ویژگی این دوران حضور دولت مطلق در ایران بود که باعث جلوگیری از توسعه در کشور شد که مهمترین مؤلفههای آن عبارت بودند از: احزاب دولتی، ارتش، بروکراسی و منابع نفتی.[۲۰] توسعه را میتوان در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و انسانی بررسی کرد.
توسعه فرهنگی
از دیدگاه توسعه، فرهنگ مجموعهای از پندارها، باورها و تلقیهاست[۲۱] و حرکت به سمت توسعه فرهنگی، نیازمند تغییر و تحول در برخی عوامل ذهنی، روانی و رفتاری اعضای یک جامعه است[۲۲] (ببینید: فرهنگ). مقصود از توسعه فرهنگی، ایجاد شرایط و امکانات مادی و معنوی مناسب برای افراد جامعه به منظور شناخت جایگاه آنان و رشد و افزایش علم و دانش و معرفت انسانها و آمادگی برای تحول و پیشرفت در پذیرش اصول کلی توسعه است؛ اصولی چون قانونپذیری، نظم و انضباط، بهبود روابط اجتماعی و انسانی و افزایش تواناییهای علمی و اخلاقی و معنوی برای همه افراد جامعه.[۲۳]
امامخمینی با استناد به آموزههای اسلام و بر اساس اندیشه دینی، اساس جامعه را در فرهنگ دانسته و ضمن پذیرش نیازهای مادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیینکننده و امور دیگر را تابعی از آن برشمرده است.[۲۴] ایشان اسلام را مکتبی دارای نظام خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و دارای برنامه و قانون برای تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی میداند[۲۵] و معتقد است اسلام به تمامی آنچه در پیشرفت مادی و معنوی جوامع دخیل است، توجه دارد[۲۶] و از همینجا در برابر دیدگاه برخی نویسندگان که علت عقبماندگی مسلمانان را دینداری آنان میدانستند و رویگردانی از شعائر و مظاهر دینی را مایه رسیدن به پیشرفت و تمدن معرفی میکردند، به مقابله برخاست.[۲۷] امامخمینی بر این باور بود که در دوران حکومت پهلوی، فرنگیمآبی و تأسی به شرق و غرب در نامگذاری مکانها و اشخاص و استفاده از واژهها و نامهای بیگانه، نشانه رسیدن به پیشرفت شمرده میشد و گرایش به فرهنگ خودی و ملی، علامت عقبماندگی به حساب میآمد.[۲۸] ایشان معتقد بود توسعه و پیشرفت غرب تنها در بُعد صنعتی بوده و این تمدن در بُعد فرهنگی، رشد و توسعهای نداشته است و از این جهت، فرهنگ شرق بسیار غنیتر از فرهنگ غرب است.[۲۹]
استقلال
یکی از مهمترین عوامل دستیابی به توسعه فرهنگی، استقلال و وابستهنبودن به دیگران است. امامخمینی «استقلال فکری» را جزو محوریترین اصول توسعه و «وابستگی» و «سلطه فرهنگی» را اساسیترین علت عقبماندگی کشورها برمیشمرد و در این خصوص، بارها به ملتهای در بند هشدار میداد[۳۰] (ببینید: استقلال، عقبماندگی، و هویت).
آموزش و تربیت اسلامی
دومین عامل در توسعه فرهنگی، آموزش و تربیت اسلامی جوانان و نیروی انسانی است[۳۱]؛ از اینرو امامخمینی تربیت اسلامی دو قشر روحانی و دانشجو را مایه پیشرفت کشور و دستیابی به ترقی و توسعه معرفی میکرد[۳۲] (ببینید: تربیت و وحدت حوزه و دانشگاه) و برای توسعه کشور، فعالیت و هدایتگری این دو قشر را که مغز متفکر جامعه بهشمار میآیند، لازم و ضروری میدانست.[۳۳] ایشان توسعه کشور را وابسته به فعالیت جوانان میدانست و از آنان میخواست که برای پیشرفت و توسعه مملکت، به دو سلاح علم و ادب مجهز گردند[۳۴] (ببینید: جوان). ایشان نفوذ فرهنگ استعماری و وابسته در دانشگاهها را مانع رشد و ترقی جوانان و استعدادهای ایرانی در دوران حکومت پهلوی معرفی میکرد.[۳۵] در مسیر نوسازی و نیز بازسازی کشور در دوران پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، امامخمینی چند عامل، ازجمله دو عامل «توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی» و «حمایت از مخترعان و مکتشفان و نیروهای متعهد غیر وابسته به شرق و غرب» را متذکر شده است.[۳۶]
وجدان کاری
از دیگر عوامل فرهنگی مؤثر بر توسعه، وجدان کاری است. منظور از این عنصر، وجود حالتی درونی در افراد است که آنان را وادار میسازد کارها را به بهترین شکل ممکن انجام دهند.[۳۷] از نگاه امامخمینی برای آبادانی و پیشرفت کشور لازم است که همگان کار خود را با جدیت و بهخوبی انجام دهند و در این راه، سستی و کوتاهی به خود راه ندهند.[۳۸] ایشان توسعهیافتگی را نتیجه عواملی مانند تکیه بر خداوند و پیروی از اسلام، بیداری، اعتماد به نفس، بهکارانداختن فکر خودی، وابستگینداشتن به دیگران، اراده، عمل و تحمل سختیها میدانست[۳۹] و معتقد بود غرب و شرق، کشورهای تحت سلطه را عقبمانده و مصرفی نگه داشتهاند و با ترساندن آنان از پیشرفتها و قدرتهای خودشان قوه ابتکار، خلاقیت و نوآوری را در ملتها میراندهاند[۴۰] و در ایران نیز به اسم اداره امور، مملکت را از رسیدن به پیشرفت و ترقی بازداشتهاند.[۴۱]
توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی با افزایش تولید همراه با بهبود کیفی روشها، وسایل تولید، رفع اختلاف درآمدها و مالکیت و کنترل اجتماعی همه داراییهای تولیدی[۴۲] و از طریق افزایش سرمایهگذاری و تغییر و تحول در مبانی علمی فنیِ تولید[۴۳] حاصل میشود.
سازوکارهای ارتقای سطح معیشت
امامخمینی توسعه اقتصادی را به عنوان مجموعه شیوهها، روشها و سازوکارهای عقلایی برای ارتقای سطح معیشت جامعه میپذیرد[۴۴]؛ چنانکه پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان به رشد و توسعه اقتصادی کشور توجه داشت.[۴۵] ایشان بیش از آنکه به مسائل توسعه در حوزه علم اقتصاد بپردازد، به اهداف غایی اقتصادی نظیر عدالت اجتماعی و ابعاد معنوی زندگی توجه کرده است.[۴۶]
دستیابی جامعه به سعادت
از سوی دیگر، امامخمینی هدف نهایی توسعه را دستیابی جامعه به سعادت و تعالی معنوی میدانست و توسعه به معنای افزایش تولید سرانه و صنعتیشدن به شیوه غربی را از ویژگیهای توسعه غیر اسلامی برمیشمرد[۴۷] (ببینید: اقتصاد). ایشان این نوع توسعه را عامل تبدیل جامعه بشری به کارخانه بزرگ صنعتی معرفی میکرد و آن را مغایر با ابعاد معنوی و عرفانی انسان میدانست[۴۸] و مدرنیزهکردن در دوران حکومت پهلوی را عامل وابستهترشدن ایران و انهدام و تخریب اقتصاد، صنعت و کشاورزی کشور میخواند[۴۹] و برای این موضوع، به شواهدی چون تاراج نفت، واردات بیرویه سلاح،[۵۰] تأسیس کارخانجات صنعتی مونتاژ به کمک سرمایههای خارجی،[۵۱] نابودی کشاورزی کشور و واردات بیاندازه مواد غذایی[۵۲] و بازداشت و حبس تحصیلکردگان جامعه و واردکردن نیروی انسانی متخصص از خارج[۵۳] اشاره میکرد.
رشد و توسعه بخش کشاورزی
امامخمینی نوسازی کشور و رسیدگی به امور مستمندان و مستضعفان را از اولویتهای نظام بهشمار میآورد.[۵۴] از نگاه ایشان رشد و توسعه بخشهای مختلف اقتصادی بهخصوص بخش کشاورزی ضرورت دارد[۵۵] و با توسعه این بخش، ایران نه تنها نیازی به واردات محصولات غذایی و کشاورزی نخواهد داشت، بلکه خود میتواند صادرکننده این محصولات باشد[۵۶] (ببینید: کشاورزی). ایشان با تأکید بر استفاده از موهبتهای الهی در مسیر رسیدن به توسعه، معتقد بود ایران ذخایر طبیعی بزرگ و بااهمیتی دارد که میتوان منافع حاصل از فروش آنها را در این مسیر مصرف کرد.[۵۷]
رویگردانی از صنایع مونتاژ
ایشان در بخش صنعت نیز خواستار رویگردانی از صنایع مونتاژ و حرکت به سمت ایجاد صنایع مادر بود.[۵۸] در نگاه ایشان توسعه و نوسازی مطلوب، نوسازی واقعی مبتنی بر تأمین نیازهای اساسی توده مردم (اکثریت فقیر جامعه) بود[۵۹]؛ از اینرو پس از پایان جنگ تحمیلی و در راستای بازسازی و نوسازی کشور، بر مواردی چون تأمین رفاه همگانی مبتنی بر ارزشهای اسلامی، مقابله با مصرفگرایی، تشویق به مصرف تولیدات داخلی، توسعه صادرات و متکینبودن بر فروش نفت تأکید کرده است[۶۰] (ببینید: تولید و صنعت).
توسعه سیاسی
توسعه سیاسی به افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی میگویند که با رشد دموکراسی همراه است.[۶۱] بر اساس تعریفی دیگر، توسعه سیاسی گذر از وضعیت توسعهنیافتگی به توسعهیافتگی سیاسی است که آن را فرایند «دموکراتیزاسیون» مینامند و نخستین شاخص سنجش آن نیز میزان مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش است.[۶۲]
نقش مردم در سرنوشت سیاسی
امامخمینی به دموکراسی و توسعه سیاسی به معنای پذیرش نقش فعال و مؤثر مردم در تعیین سرنوشت سیاسیاجتماعیِ خود معتقد بود[۶۳] (ببینید: دموکراسی) و در این زمینه میتوان ازجمله به توجه ایشان به موضوع آزادی احزاب[۶۴] (ببینید: حزب و تشکل و آزادی) و حقوق اقلیتهای دینی و مذهبی[۶۵] و بهکارگیری سازوکارهای جدیدی چون انتخابات[۶۶]، مجلس قانونگذاری،[۶۷] انتخاب رئیس قوه مجریه[۶۸] و استقلال قوا[۶۹] (ببینید: قوای سهگانه) اشاره کرد که نقش مشارکت، نظارت و دخالت مردم را در امور کشور بهروشنی نشان میدهد. امامخمینی حق تعیین سرنوشت را برای مردم مفروض و مسلّم میدانست و بر آن بود که هر ملتی باید سرنوشت خود را در دست بگیرد[۷۰] (ببینید: مردم)؛ از اینرو از نظام سلطنتی که مردم نقشی در آن ندارند، انتقاد میکرد[۷۱] (ببینید: نظام سلطنتی) و تعیین شکل و نوع حکومت را جزو حقوق نخستین هر ملتی بهشمار میآورد[۷۲] و بر «جمهوریبودن» نوع حکومت تأکید میکرد[۷۳] (ببینید: جمهوری اسلامی).
وظایف حاکم
از نظر امامخمینی، دولت به مفهوم عام که در رأس آن فقیهِ عالمِ عادلِ مدبر و شجاع قرار دارد، برای رسیدن به توسعهای پایدار، عادلانه و انسانی، وظایفی بر عهده دارد[۷۴]؛ مانند تأسیس بنیادهای قانونی ازجمله قانون اساسی،[۷۵] برقراری آرامش و امنیت،[۷۶] ایجاد وحدت ملی،[۷۷] برنامهریزی برای توسعه مطلوب،[۷۸] دخالت مسئولانه در بازار[۷۹] و تأمین عدالت اجتماعی.[۸۰] چنانکه امنیت نیز یکی از شاخصههای توسعه سیاسی کشور است و نبود آن اساس جامعه را متزلزل میکند و فرصتهای لازم برای آبادانی و اصلاح جامعه را از میان میبرد.[۸۱] امامخمینی معتقد بود در کشور در حال سازندگی، مردم باید احساس امنیت و آرامش کنند[۸۲]؛ زیرا در کشورِ ناآرام امکان انجام کارهای اصلاحی وجود ندارد[۸۳] (ببینید: امنیت).
نهادسازی
شاخص دیگر توسعه سیاسی «نهادسازی» است که امامخمینی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی آن را انجام داد و دستور تأسیس شورای انقلاب، مجلس خبرگان برای تدوین قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی و دولت را صادر کرد.[۸۴] ایشان ارکان، نهادها و برخی اجزا و مؤلفههای اجرای توسعه سیاسی در دوران حکومت پهلوی را نقد میکرد[۸۵] و در این زمینه به مواردی مانند قانونینبودن و مشروعیتنداشتن سلطنت،[۸۶] دربار، سازمانها و بخشهای تابع آن،[۸۷] آزادینداشتن مردم در انتخاب نمایندگان مجلس،[۸۸] غیر مردمیبودن سلطنت و غیرقانونیبودن نهادهای سیاسی رژیم پهلوی،[۸۹] حفظ و تثبیت نظام سلطنتی با نیروهای نظامی و امنیتی،[۹۰] تأسیس احزاب دولتی و فرمایشی به منظور ایجاد مشروعیت ساختگی[۹۱] اشاره میکرد.
توسعه انسانی
توسعه انسانی عبارت است از گسترش انتخابهای بشر با گسترش ظرفیتهای ذهنی انسان. توسعه انسانی این توانایی را به انسانها میدهد که انتخابهای مؤثری در حوزه زندگی بهتر پیدا کنند و در زمینه قابلیتهای خود گام بردارند.[۹۲] از دیدگاه امامخمینی اساساً محور توسعه انسان است. نگاه ایشان به توسعه دیدگاهی انسانشناسانه و در قلمرو معرفت دینی است که هدف غایی توسعه را تربیت انسان کامل در جامعه میداند[۹۳] (ببینید: انسانشناسی).
امامخمینی اسلام را دین ترقی و پیشرفت میدانست و معتقد بود رشد و شکوفایی و ترقی انسان در قرآن است[۹۴] و تربیت اسلامی و انسانی سبب رشد و شکوفایی کشورها میشود.[۹۵] ایشان با مقایسه پیشرفت غربی و اسلامی، پیشرفت غربی را ضد انسانی معرفی میکرد که ملتهای ضعیف را اسیر خود کرده است و معتقد بود مشخصههای پیشرفت ضد انسانیِ غرب آدمخواری و جنگ و جدال است. ایشان در مقابل، پیشرفت اسلامی را انسانساز میدانست که در خدمت معنویات است.[۹۶] ایشان معتقد بود اسلام دینی است که هم به جنبههای مادی زندگی انسان و هم به جنبههای معنوی آن اهمیت میدهد؛ اما برای رشد انسانها، باید مادیات در خدمت معنویت قرار بگیرند.[۹۷]
پانویس
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۹۶۹
- ↑ حقشناس و دیگران، فرهنگ معاصر، ۱/۳۹۷
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۱۷۹
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۵۱۲–۱۵۱۳
- ↑ حسنی، نوسازی جامعه، ۶۰
- ↑ فنی، خاستگاه جغرافیایی، ۱۴
- ↑ همتی، مشکلات اقتصادی جهان سوم، ۳۹–۴۰
- ↑ فنی، خاستگاه جغرافیایی، ۱۵
- ↑ ازکیا، جامعهشناسی توسعه، ۶–۸
- ↑ نقوی، جامعهشناسی غربگرایی، ۲۵
- ↑ حسنی، نوسازی جامعه، ۲۴
- ↑ طباطبایی، بار دیگر دربارهٔ تجدد، ۵۱
- ↑ امیری، روشنفکری و سیاست، ۲۴
- ↑ ملکمحمدی، از توسعه لرزان، ۲۰۷
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۱۵۲–۱۵۳
- ↑ عباسی، دولت پهلوی، ۱۲۵–۱۲۷
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۸۵
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۵۲۴
- ↑ کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ۲۷۸–۲۸۵
- ↑ بشیریه، موانع توسعه سیاسی، ۸۷–۹۶
- ↑ عظیمی، توسعه و فرهنگ، ۱۲
- ↑ قوام، توسعه و فرهنگ، ۱۵
- ↑ ژیرار، توسعه فرهنگی، ۲۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۰۶ و ۸/۷۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۸۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۲–۴۰۳
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۵–۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۴–۸۵ و ۲۱/۴۱۵–۴۱۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹ و ۱۲/۴
- ↑ عزتی، جایگاه فرهنگ، ۱۶۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۰۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۸۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۲–۵۳ و ۱۲/۲۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸
- ↑ عزتی، جایگاه فرهنگ، ۱۷۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۶–۱۰۷ و ۱۰/۳۹۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۳۵–۵۳۷؛ ۱۹/۹۸ و ۲۱/۴۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۵
- ↑ آقابخشی و افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، ۲۰۵
- ↑ عظیمی، مدارهای توسعه، ۴۳
- ↑ ثواقب، جلوههایی از، ۱۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۶۸ و ۱۷/۳۳
- ↑ ثواقب، جلوههایی از، ۱۷۲
- ↑ میرمعزی، مفهوم توسعه و راهبردهای آن، ۲۱۸–۲۱۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۱۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۷۰ و ۵/۲۳۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۶–۲۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۹–۱۳۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۷، ۳۳۳ و ۴۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۴–۲۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۵۶–۱۵۷ و ۳۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵۸–۱۵۹
- ↑ علیبابایی، فرهنگ روابط بینالملل، ۹۲
- ↑ حجاریان، تاوان اصلاحات، ۱۵۲
- ↑ ثواقب، نسبت جمهوری اسلامی، ۲۰۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳؛ ۵/۴۸۲ و ۱۰/۹۳–۹۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۱۳ و ۶/۱۹۲، ۲۵۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۵۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۱۱–۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۸–۴۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۶۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۴
- ↑ جهانیان، نقش دولت در توسعه، ۲۶۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۹۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۰۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۷۵، ۴۶۲ و ۸/۱۰۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۸ و ۲۱/۴۴۵
- ↑ ثواقب، جلوههایی از، ۱۶۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۷۸
- ↑ حجاریان، تاوان اصلاحات، ۱۶۵
- ↑ قلیپور، مواضع امامخمینی، ۴۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳ و ۱۰–۱۲
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۷۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۸۷–۲۸۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۱۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۸۴–۳۸۵؛ ۳/۷۲ و ۴/۲۳۴–۲۳۵
- ↑ اخترشهر، اسلام و توسعه، ۱۰۳–۱۰۴
- ↑ ثواقب، جلوههایی از، ۱۵۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۱۵۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۳۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۸–۲۸۹ و ۱۱/۲۱۹
منابع
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- آقابخشی، علی و مینو افشاریراد، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش.
- اخترشهر، علی، اسلام و توسعه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ازکیا، مصطفی، جامعهشناسی توسعه و توسعهنیافتگی روستایی ایران، تهران، اطلاعات، چاپ چهارم، ۱۳۷۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- امیری، جهاندار، روشنفکری و سیاست، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- بشیریه، حسین، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، گام نو، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
- ثواقب، جهانبخش، جلوههایی از اندیشه سیاسی امامخمینی، قم، حبیب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- ثواقب، جهانبخش، نسبت جمهوری اسلامی و توسعه سیاسی در نظریه امامخمینی، تهران، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- جهانیان، ناصر، نقش دولت در توسعه از دیدگاه حضرت امامخمینی، چاپشده در مجموعه مقالات اسلام و توسعه، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- حجاریان، سعید، تاوان اصلاحات، تهران، ذکر، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- حسنی، محمدحسن، نوسازی جامعه از دیدگاه امامخمینی، تهران، عروج، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
- حقشناس، علیمحمد و حسین سامعی و نرگس انتخابی، فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی ـ فارسی، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
- دوب، شیاما چاران، نوسازی و توسعه، ترجمه مرتضی قرهباغیان و مصطفی ضرغامی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- ژیرار، آگوستین، توسعه فرهنگی، تجارت و خط مشیها، ترجمه عبدالحمید زرینقلم، پروانه سپرده و علی هاشمی، تهران، مرکز پژوهشهای بنیادی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- طباطبایی، سیدجواد، بار دیگر دربارهٔ تجدد و توسعه، مجله فرهنگ توسعه، شماره ۷، ۱۳۷۲ش.
- عباسی، ابراهیم، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- عزتی، مرتضی، جایگاه فرهنگ در توسعه از دیدگاه امامخمینی، مجله نامه مفید، شماره ۲۰، ۱۳۷۸ش.
- عظیمی، حسین، توسعه و فرهنگ، مجله نامه فرهنگ، شماره ۱–۲، ۱۳۷۰ش.
- عظیمی، حسین، مدارهای توسعهنیافتگی در اقتصاد ایران، تهران، نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۵ش.
- علیبابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بینالملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
- فنی، زهره، خاستگاه جغرافیایی و تطور تاریخی توسعه، چاپشده در مجموعه مقالات اسلام و توسعه، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- قلیپور، جعفر، مواضع امامخمینی در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- قوام، عبدالعلی، توسعه و فرهنگ، مجله نامه فرهنگ، شماره ۱–۲، ۱۳۷۰ش.
- کاتوزیان، همایون، اقتصاد سیاسی ایران، از مشروطیت تا پایان سلسه پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
- ملکمحمدی، حمیدرضا، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- میرمعزی، سیدحسین، مفهوم توسعه و راهبردهای آن از دیدگاه امامخمینی، چاپشده در مجموعه مقالات اسلام و توسعه، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- نقوی، علیمحمد، جامعهشناسی غربگرایی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- همتی، عبدالناصر، مشکلات اقتصادی جهان سوم، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
پیوند به بیرون
- سیدمحمدصادق حسینی عسکرانی، «توسعه و پیشرفت»، دانشنامه امامخمینی، ج۳، ص۵۷۹–۵۸۴.