جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۹: خط ۳۹:
}}
}}
'''جامعه مدرسین حوزه علمیه قم'''، تشکلی علمی، فرهنگی و سیاسی، متشکل از گروهی از عالمان فعال و استادان مبارز [[حوزه علمیه قم]].
'''جامعه مدرسین حوزه علمیه قم'''، تشکلی علمی، فرهنگی و سیاسی، متشکل از گروهی از عالمان فعال و استادان مبارز [[حوزه علمیه قم]].
اساسنامه جامعه مدرسین، در مرداد ۱۳۵۸ تدوین شد که طبق آن، هدف کلی تشکیل جامعه، تمرکز تلاش‌های فکری، مادی، معنوی و سیاسی گروهی از فضلای حوزه‌های علمیه برای شناسایی و شناساندن بهتر [[اسلام]] و اجرای تعالیم آن بود.
ازاین‌رو در کنار فعالیت‌های سیاسی، اقداماتی برای گسترش فعالیت‌های علمی و فرهنگی، تبلیغات و اصلاح حوزه انجام شد. سابقۀ جامعۀ مدرسین پیش از انقلاب، به جلسات هم‌فکری مدرسان حوزۀ علمیه در سال ۱۳۲۸ و فعالیت سیاسی «مدرسین حوزه علمیه قم» در سال ۱۳۴۱ بازمی‌گردد.
با بروز اختلاف‌نظرهای اعضای جامعه با برخی از نهادهای انقلاب، [[امام‌خمینی]]، ضمن آن‌که نیت آنان را برای دفاع از اسلام، غیرقابل تردید دانست، اختلاف‌ها را ناشی از دو برداشت از اسلام خواند و از اعضای جامعه مدرسین خواست مراقب اظهارنظرهای خود باشند و اگر برخی از اعضای جامعه می‌خواهند کار حزبی بکنند، باید میان [[حزب و تشکل|حزب]] و جامعه مدرسین، یکی را انتخاب کنند.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
خط ۱۷۴: خط ۱۸۰:
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:تشکل‌‌های حوزوی]]
[[رده:تشکل‌‌های حوزوی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۱۲

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
آرم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.jpg
نامجامعه مدرسین حوزه علمیه قم
بنیانگذارمحمد فاضل‌ لنکرانی،
علی مشکینی،
احمد جنتی،
ابوالقاسم خزعلی،
محمد یزدی،
احمد آذری قمی
تأسیس۱۳۴۱ش
وب‌گاهپایگاه اطلاع رسانی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
کشورایران


جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تشکلی علمی، فرهنگی و سیاسی، متشکل از گروهی از عالمان فعال و استادان مبارز حوزه علمیه قم.

اساسنامه جامعه مدرسین، در مرداد ۱۳۵۸ تدوین شد که طبق آن، هدف کلی تشکیل جامعه، تمرکز تلاش‌های فکری، مادی، معنوی و سیاسی گروهی از فضلای حوزه‌های علمیه برای شناسایی و شناساندن بهتر اسلام و اجرای تعالیم آن بود.

ازاین‌رو در کنار فعالیت‌های سیاسی، اقداماتی برای گسترش فعالیت‌های علمی و فرهنگی، تبلیغات و اصلاح حوزه انجام شد. سابقۀ جامعۀ مدرسین پیش از انقلاب، به جلسات هم‌فکری مدرسان حوزۀ علمیه در سال ۱۳۲۸ و فعالیت سیاسی «مدرسین حوزه علمیه قم» در سال ۱۳۴۱ بازمی‌گردد.

با بروز اختلاف‌نظرهای اعضای جامعه با برخی از نهادهای انقلاب، امام‌خمینی، ضمن آن‌که نیت آنان را برای دفاع از اسلام، غیرقابل تردید دانست، اختلاف‌ها را ناشی از دو برداشت از اسلام خواند و از اعضای جامعه مدرسین خواست مراقب اظهارنظرهای خود باشند و اگر برخی از اعضای جامعه می‌خواهند کار حزبی بکنند، باید میان حزب و جامعه مدرسین، یکی را انتخاب کنند.

پیشینه

پس از سقوط رضاشاه پهلوی و کاهش فضای اختناق و استبداد، سیدحسین طباطبایی بروجردی در سال ۱۳۲۳، با دعوت گروهی از علمای حوزه ازجمله امام‌خمینی، به قم رفت و مدیریت حوزه علمیه را بر عهده گرفت.[۱] این اقدام نقش بسزایی در تثبیت و گسترش حوزه علمیه قم داشت.[۲] گسترش کمی و کیفی حوزه و استقبال روزافزون مشتاقان تحصیل در آن، نیاز به برنامه‌ریزی و آسیب‌زدایی از حوزه را مطرح کرد؛ بر همین اساس بروجردی در سال ۱۳۲۸، هیئتی با عنوان «هیئت مصلحین یا هیئت حاکمه» متشکل از جمعی از علمای برجسته حوزه ازجمله امام‌خمینی تشکیل داد،[۳] اما طرح پیشنهادی این هیئت برای اصلاح حوزه، به دلایلی با موافقت ایشان مواجه نشد.[۴]

پس از عدم موفقیت این طرح، گروهی از فضلای حوزه در دهه ۱۳۳۰، طرح اصلاح حوزه را پیگیری کردند که باز به توفیقی نرسیدند[۵] در کنار طرح‌های پیشنهادی، اقدام‌های ابتکاری و اصلاحی دیگری نیز انجام شد، مانند انتشار مجلات «درس‌هایی از مکتب اسلام» (۱۳۳۷) و «مکتب تشیع» (۱۳۳۸)، برپایی کلاس‌های آشنایی با علوم جدید برای پاسخگویی به شبهات و اجرای برنامه درسی منظم و جدید در مدرسه علوی قم (۱۳۴۰) (از مدارس زیر نظر سیدمحمدرضا گلپایگانی) که دیری نپایید و سپس اجرای همان برنامه در مدرسه حقانی (۱۳۴۲).[۶] از دیگر اقدامات اصلاحی برای ساماندهی برنامه‌های درسی طلاب و آماده‌کردن آنان برای امر تبلیغ، تأسیس دارالتبلیغ اسلامی به دست سیدکاظم شریعتمداری در سال ۱۳۴۴ بود.[۷]

شکل‌گیری

پس از درگذشت بروجردی در فروردین ۱۳۴۰ و با توجه به تلاش رژیم پهلوی برای انتقال مرجعیت از قم، گروه‌های مختلف از فضلای حوزه علمیه قم برای روشن‌شدن مسئله مرجعیت جلسات پراکنده‌ای تشکیل دادند.[۸] گروهی از مدرسان و فضلای حوزه علمیه قم در اطلاعیه‌های جداگانه‌ای، امام‌خمینی را مجتهد جایزالتقلید معرفی کردند؛[۹] به پیشنهاد عبدالرحیم ربانی شیرازی و در جلسه‌ای که به دعوت او تشکیل شده بود، موضوع مرجع واحد با مرجعیت امام‌خمینی مطرح شد که حاضران نپذیرفتند؛ علاوه بر این پیشنهاد وی مبنی بر اتحاد مراجع نیز با مخالفت امام‌خمینی و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی روبه‌رو شد و بر همین اساس تا مدتی اداره شهریه قم، بر عهده سیدمحمدرضا گلپایگانی و سیدکاظم شریعتمداری بود.[۱۰]

جلسات هم‌فکری در میان فضلا و مدرسان، با محوریت مسائل مربوط به حوزه، تا مهر ۱۳۴۱ و آغاز اعتراض‌ها به لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به رهبری امام‌خمینی، ادامه یافت. از این تاریخ به بعد، گروه‌های پراکنده مدرسان به یک جریان گسترده تبدیل و دغدغه‌ها و فعالیت‌های آنان بیشتر به مسائل سیاسی معطوف شد؛[۱۱] به این ترتیب در مهر ۱۳۴۱، تشکل یا هیئت مدرسان، تأسیس شد و نخستین اطلاعیه خود را دربارهٔ لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی با نام «مدرسین حوزه علمیه قم» منتشر کرد.[۱۲] این تشکل به دلیل احساس وظیفه و با هدف ایجاد هماهنگی میان مراجع و مدرسان حوزه در خصوص قضیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی تشکیل شد. در کنار این تشکل، مجموعه‌ای یازده‌نفره شامل حسینعلی منتظری، احمد آذری قمی، ابراهیم امینی، مهدی حائری تهرانی، سیدعلی خامنه‌ای، سیدمحمد خامنه‌ای، عبدالرحیم ربانی شیرازی، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدتقی مصباح یزدی، علی قدوسی و علی مشکینی که تا اندازه‌ای متأثر از تشکل مدرسان بود، زیر پوشش اصلاح حوزه، در اواخر سال ۱۳۴۲ تشکیل شد؛ ولی بیشتر، اهداف سیاسی را دنبال می‌کرد و جنبه سرّی داشت.[۱۳] اگرچه این هیئت کار خود را پس از یک سال متوقف کرد، اما به دلیل جایگاه محوری برخی از اعضای آن در میان فضلا و مدرسان، تا حد زیادی به انسجام «تشکل مدرسین» کمک کرد.[۱۴]

فعالیت‌ها

فعالیت‌های سیاسی تشکل مدرسین پس از تبعید امام‌خمینی از ترکیه به نجف در اواسط سال ۱۳۴۴ و دستگیری گروهی از مدرسان فعال، در اوایل سال ۱۳۴۵ رو به کاهش گذاشت؛ با این حال، در مواقع لزوم، جلساتی با حضور چهار تا پنج تن از اعضا تشکیل می‌شد[۱۵] در این دوره برخی از اعضا مانند حائری تهرانی، خامنه‌ای، سیدمحمدرضا سعیدی و هاشمی رفسنجانی به دلیل خروج از قم و رفتن به تهران و مشهد از جلسات و فعالیت‌های مدرسان، فاصله گرفتند و جمعی دیگر مانند مسلم ملکوتی و حسین راستی کاشانی، محمد مؤمن و سیدابوالفضل موسوی تبریزی به تشکل پیوستند[۱۶] هسته اولیه جامعه روحانیت مبارز تهران نیز در همین زمان با حضور هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای، سعیدی و حضور جمعی از روحانیان مبارز تهران شکل گرفت.[۱۷] (ببینید: جامعه روحانیت مبارز تهران)

در این دوره تا سال ۱۳۵۶، جدای از کناره‌گرفتن برخی از مدرسان از فعالیت‌های سیاسی و اشتغال به دروس حوزوی، سه رویکرد کلی در میان مدرسین در برابر رژیم وجود داشت:

  1. گروهی به فعالیت مستقیم سیاسی در قالب سخنرانی، تنظیم و نشر اعلامیه، ایجاد هماهنگی میان مبارزان و رسیدگی به وضعیت آنان پرداختند و در این راه، متحمل زندان و تبعید شدند.
  2. گروه دیگر علاوه بر همراهی کلی در مبارزات و اهتمام به فعالیت‌های حوزوی، اولویت برنامه‌های خود را به فعالیت‌های فرهنگی، تربیت نیروهای فکری و کادرسازی اختصاص دادند.
  3. گروه سوم که به لحاظ شمار از دو دسته اول بیشتر بودند، به هر دو مسئله می‌پرداختند.[۱۸] درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی و قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ که اوج‌گیری نهضت امام‌خمینی در این سال را درپی‌داشت، موجب انسجام بیشتر مدرسین و تشکیل منظم جلسات در خانه اعضا و موضع‌گیری آنان دربارهٔ حوادث سیاسی کشور شد و این تشکل، اعلامیه‌هایی با نام مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم صادرکرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جامعه مدرسین به‌طور رسمی فعالیت خود را به شکل یک واحد حقوقیِ ثبت‌شده آغاز کرد و از آن پس با نام رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عرصه‌های گوناگون حوزوی و اجتماعی فعالیت کرد.[۱۹]

اساسنامه و پایه‌گذاران

دربارهٔ تاریخ تدوین اساسنامه برای جامعه مدرسین اختلاف نظر وجود دارد. از نظر برخی، نخستین اساسنامه جامعه مدرسین، همان اساسنامه تدوین‌شده برای «هیئت مدرسین»، یا جمعیت یازده نفره در سال ۱۳۴۳ است.[۲۰] این اساسنامه در ۹ فصل و ۶۳ ماده به ضمیمه آئین‌نامه انضباطی تدوین شد؛[۲۱] اما بعضی معتقدند این هیئت، غیر از جامعه مدرسین بود.[۲۲] و اساسنامه جامعه مدرسین پس از پیروزی انقلاب اسلامی،[۲۳] در (۲۸/۵/۱۳۵۸) در دو فصل و ۳۸ ماده و ۳ تبصره تنظیم شد و با امضای علی مشکینی، حسینعلی منتظری، ابراهیم امینی و احمد آذری قمی به عنوان هیئت مؤسس به تصویب رسید.[۲۴]

پس از مراحل تکمیل اساسنامه که حدود دو سال به طول انجامید، با اضافه‌شدن یا انصراف برخی از اعضا سرانجام در ۳/۵/۱۳۶۰ اساسنامه جدید با امضای شش نفر از علما، (علی مشکینی، محمد فاضل، محمد یزدی، احمد آذری قمی، احمد جنتی و ابوالقاسم خزعلی) به تصویب رسید.[۲۵] و در ۱۷/۵/۱۳۶۰ در اداره ثبت اسناد قم ثبت شد.[۲۶]

نخستین اعضای جامعه مدرسین

در این اساسنامه اسامی برخی از اعضای اولیه جامعه مدرسین آمده‌است:

  1. ناصر مکارم شیرازی
  2. جعفر سبحانی
  3. محسن حرم‌پناهی
  4. مهدی حائری تهرانی
  5. احمد آذری قمی
  6. سیدمهدی روحانی
  7. سیدموسی زنجانی
  8. حسینعلی منتظری
  9. عبدالرحیم ربانی شیرازی.[۲۷]

منتظری در خاطرات خود از افراد دیگری چون اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعلی خامنه‌ای، ابوالفضل خوانساری، سیدمحمد ابطحی کاشانی، علی مشکینی، علی احمدی میانجی، ابراهیم امینی، جعفر سبحانی، محمد فاضل لنکرانی، محمد شاه‌آبادی، هاشم تقدیری، عباس محفوظی، محمدمهدی ربانی املشی، حسین نوری همدانی، محمدعلی گرامی، سیدحسن طاهری خرم‌آبادی، جلال طاهرشمس، محمد محمدی گیلانی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، عبدالعظیم محصلی، سیدمحمدباقر سلطانی، مرتضی حائری یزدی و دیگران نام برده‌است که برخی فعال و دایمی بودند و بعضی دیگر حضور موقت داشتند.[۲۸] این گروه در سال ۱۳۵۸ پس از تغییرات بسیار در تعداد اعضا، با ۲۶ نفر کار خود را آغاز کرد.[۲۹] در سال ۱۳۶۱ اعضای جامعه به ۳۹ نفر افزایش یافت.[۳۰] و در سال‌های بعد، در چند نوبت، اعضای جدیدی به آن افزوده شدند و برخی از اعضای اولیه، از آن کناره گرفتند.[۳۱]

طبق اساسنامه جامعه مدرسین، هدف کلی تشکیل جامعه، تمرکز تلاش‌های فکری، مادی، معنوی و سیاسی گروهی از استادان و فضلای حوزه‌های علمیه است که علاقه‌مند به بهتر شناختن و شناساندن دین مبین اسلام و اجرای تعالیم آن در همه جوامع بشری‌اند.[۳۲]

مدرسین حوزه در دوران مبارزه

حضور فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم در عرصه مبارزه با رژیم پهلوی، با معرفی امام‌خمینی با عنوان مجتهد جایزالتقلید در سال ۱۳۴۰ پس از رحلت بروجردی آغاز شد و در قضیه انجمن‌های ایالتی ولایتی به صورت چشمگیری افزایش یافت.[۳۳] در این زمان، سازماندهی، برنامه‌ریزی، تکثیر اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌ها و پخش آن از طریق نمایندگی‌های مجله مکتب تشیع که به صورت شبکه‌ای فراگیر در سراسر کشور درآمده بود، انجام می‌شد و تجمعات، افشاگری‌ها، سخنرانی‌ها و بسیاری اقدامات دیگر برای مقابله با رژیم را مدرسان حوزه انجام می‌دادند.[۳۴] نشریه مکتب تشیع پیش از رحلت بروجردی، به کمک نسل جوان حوزه و با هدف ایجاد شبکه سراسری ارتباطی منتشر شد؛ چنان‌که علاوه بر انتشار مقالات متنوع و آماده‌کردن افکار مردم، با پذیرش نمایندگی در سراسر کشور و حتی خارج از کشور، شبکه‌ای فرهنگی سیاسی تنظیم شد که به هنگام نیاز از آن استفاده می‌شد.[۳۵] پس از لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، مدرسان حوزه علمیه با هماهنگی و همکاری با مراجع، با انتشار مقاله و نقد حقوقی مصوبه و سخنرانی، علیه لایحه موضع گرفتند.[۳۶] (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی) فضلا و مدرسان در رویدادهای سیاسی دیگر همچون رفراندوم لوایح ششگانه، واقعه پانزده خرداد و قضیه کاپیتولاسیون نیز با اعلام موضع انفرادی و گاهی جمعی، به فعالیت سیاسی خود ادامه دادند.[۳۷] در جریان رفراندوم انقلاب سفید، مدرسان حوزه علمیه قم، ضمن سفر به شهرهای مختلف، به انتشار اعلامیه‌های تحریم رفراندوم از سوی مراجع تقلید و تشکیل اعتصاب و تجمع برای مخالفت با رفراندوم پرداختند[۳۸] (ببینید: انقلاب سفید) در این روزها مدرسه فیضیه نقش یک حزب زنده و فعال را داشت که مرکز بحث‌ها و جلسات بود و سفرهای تبلیغی طلاب نیز موجب می‌شد مسائل سیاسی حوزه به‌سرعت در سراسر کشور منعکس شود.[۳۹]

با زندانی‌شدن امام‌خمینی پس از سخنرانی روز عاشورا سال ۱۳۴۲، یکی از مهم‌ترین اقدامات برای آزادی ایشان از زندان، مهاجرت علما از شهرهای مختلف به تهران بود که مدرسان حوزه در ایجاد انگیزه برای مهاجرت برخی از علما نقش داشتند.[۴۰] دیگر اقدام مهم مدرسان به همراه علمای دیگر، تأکید بر مرجعیت امام‌خمینی با صدور بیانیه‌ها و فرستادن تلگرام‌ها برای جلوگیری از محاکمه ایشان به دست رژیم پهلوی بود.[۴۱] افشاگری‌ها، سخنرانی‌ها و فراهم‌کردن زمینه مهاجرت علما و فضلا به تهران و صدور اعلامیه‌هایی مبنی بر لزوم آزادی امام‌خمینی، در نهایت منجر به آزادی ایشان شد.[۴۲] (ببینید: دستگیری امام‌خمینی) استقبال از امام‌خمینی و برپایی جشن آزادی ایشان در سال ۱۳۴۳[۴۳] و برپایی مجالس عزا برای گرامی‌داشت شهدای پانزده خرداد، برقراری تماس میان علمای شهرستان‌ها با امام‌خمینی به عنوان رهبر مبارزه، ازجمله اقدامات مدرسان حوزه، پس از آزادی امام‌خمینی از حصر بود.[۴۴]

مخالفت امام‌خمینی با لایحه کاپیتولاسیون و سخنرانی علیه آن، بار دیگر امام‌خمینی را در کانون مبارزه قرار داد و مدرسان، اعلامیه و سخنرانی ایشان را به صورت گسترده در تهران و دیگر مناطق کشور پخش کردند.[۴۵] پس از دستگیری امام‌خمینی، مدرسان قم، فعالیت خود را برای جلب حمایت مراجع و تلاش برای آزادی ایشان آغاز کردند[۴۶] مکاتبه و مراوده اعضای مدرسان حوزه با امام‌خمینی در نجف پس از تبعید ایشان و تلاش برای تبلیغ مرجعیت امام‌خمینی پس از رحلت سیدمحسن حکیم در سال ۱۳۴۹ و صدور اعلامیه‌ای با امضای دوازده تن از مدرسان برجسته مبنی بر اعلمیت امام‌خمینی، ازجمله اقدامات مدرسان حوزه بود.[۴۷] که در نتیجه آن سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) حکم بازداشت دوازده تن از آنان را صادر و برخی را دستگیر و تبعید کرد و برخی را تحت تعقیب قرار داد.[۴۸]

فعالیت‌های مدرسان در سال‌های ۱۳۴۹–۱۳۵۲ تا حدودی تحت الشعاع سه مسئله انتشار کتاب شهید جاوید، فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق و برنامه‌های حسینیه ارشاد و سخنرانی‌های علی شریعتی، واقع شد. موضوع یکی از جلسات مدرسین حوزه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اعلام نظر دربارهٔ مباحث مطرح‌شده از سوی شریعتی و اختلافات به‌وجودآمده در این زمینه بود که نظر برخی از علما بر صدور حکم تکفیر قرار داشت؛ ولی به اقتضای مصلحت و با الگوگیری از سکوت امام‌خمینی دراین‌باره، از هر گونه اعلام نظری خودداری شد.[۴۹] علاوه بر فعالیت‌های جمعی و گروهی تشکل مدرسان، بسیاری از آنان در فاصله سال‌های ۱۳۴۳–۱۳۵۶، فعالیت‌های فردی سیاسی نیز در مناطق مختلف کشور داشتند که به بازداشت و تبعید آنان انجامید.[۵۰]

پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در سال ۱۳۵۶ و آغاز مرحله جدیدی در نهضت، فعالیت جمعی مدرسین حوزه علمیه قم دوباره آغاز شد و نخستین اقدام رسمی آنان برگزاری مراسم ختم به مناسبت چهلمین روز رحلت وی بود. پس از پایان این مراسم که با حضور همه مراجع بزرگ قم برگزار شد، رژیم پهلوی سخنرانان این جلسه، محمدجواد حجتی کرمانی، محمدمهدی ربانی املشی و صادق خلخالی را دستگیر و تبعید کرد.[۵۱] مدرسان حوزه همچنین در واکنش به مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی در ۱۷/۱۰/۱۳۵۶، با تشکیل جلسه و تعطیلی دروس حوزه، در شکل‌گیری قیام ۱۹ دی و حوادث پس از آن که نقطه عطف نهضت شد، نقشی تعیین‌کننده داشتند.[۵۲] یکی از مهم‌ترین بیانیه‌های مدرسین حوزه در طول دوران مبارزات، اعلامیه خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت در ۲۹/۹/۱۳۵۷ پس از تظاهرات عاشورا (ببینید: تاسوعا و عاشورا) بود.[۵۳] این اعلامیه پس از پیام امام‌خمینی به علما مبنی بر خلع محمدرضا پهلوی از سلطنت، صادر شد و به امضای بیش از صد تن از علمای سرشناس شهرهای مختلف رسید و در مراسم سالگرد شهدای ۱۹ دی در قم، قرائت شد.[۵۴]

پس از خروج محمدرضا پهلوی از ایران و اعلام آمادگی امام‌خمینی برای بازگشت، مدرسان حوزه جلسات متعددی برای باشکوه‌ترکردن مراسم استقبال از ایشان برپا کردند و با گمان ورود مستقیم امام‌خمینی به قم، کمیته استقبال از ایشان در این شهر تشکیل شد؛ اما پس از آگاهی از اقامت موقت ایشان در تهران، مدرسان ضمن همکاری با کمیته استقبال تهران، به همراه علمای انقلابی دیگر سخنرانی‌های اعتراض‌آمیز و سپس تحصن در دانشگاه تهران را در دستور کار خود قراردادند.[۵۵]

پس از بازگشت امام‌خمینی و انتصاب مهدی بازرگان به نخست‌وزیری دولت موقت، مدرسین حوزه علمیه قم با فرستادن پیام تبریک برای بازرگان در ۱۹/۱۱/۱۳۵۷ و برنامه‌ریزی برای برگزاری راهپیمایی در حمایت از دولت موقت، از این انتخاب پشتیبانی کردند.[۵۶] روزهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدرسین برای رفع مشکلات پیش رو هر روز جلسه داشت. برخی از این جلسات در مدرسه فیضیه تشکیل می‌شد.[۵۷]

فعالیت‌های پس از انقلاب

از اقدامات مهم جامعه مدرسین پس از پیروزی انقلاب می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  1. بررسی و اظهار نظر دربارهٔ پیش‌نویس قانون اساسی که به فرمان امام‌خمینی در پاریس تهیه شده بود.[۵۸]
  2. معرفی نامزدهای مورد اعتماد خود برای مجلس خبرگان قانون اساسی پس از ائتلافی که به توصیه امام‌خمینی و در حضور ایشان با دیگر گروه‌های وفادار به انقلاب صورت گرفت.[۵۹]
  3. معرفی حسن حبیبی برای انتخابات نخستین دوره ریاست‌جمهوری، پس از انصراف جلال‌الدین فارسی (نامزد پیشین جامعه مدرسین)[۶۰] جامعه مدرسین در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۵۸، به توصیه امام‌خمینی، هیچ نامزدی تعیین نکرد.[۶۱] در دومین دوره انتخابات مجلس در سال ۱۳۶۳ نیز تصمیم اولیه جامعه مدرسین، عمل به دستور پیشین امام‌خمینی و معرفی‌نکردن نامزد برای انتخابات بود؛ اما با توجه به احساس خطری که در مورد اوضاع کشور و سیاست‌های دولت وقت به‌خصوص در زمینه مسائل اقتصادی می‌کرد، پس از اجازه گرفتن از امام‌خمینی و تأکید ایشان بر حضور در صحنه و دخالت در امور، به‌ویژه انتخابات، جامعه مدرسین مقدمات حضور در انتخابات را فراهم کرد؛ اما پس از حضور فعال جامعه روحانیت مبارز تهران در عرصه انتخابات و پدیدآمدن شائبه انحصارطلبی روحانیت و محدودشدن آزادی انتخاب مردم، امام‌خمینی در رأی خود تجدید نظر کرد و جامعه مدرسین را از ارائه فهرست سراسری در انتخابات منع کرد. اعضای جامعه مدرسین در صدد دیدار با امام‌خمینی و طرح دیدگاه‌ها و دلایل خود برای حضور در انتخابات برآمدند که ایشان اجازه ملاقات نداد.[۶۲] جامعه مدرسین با پذیرش نظر امام‌خمینی، در این دوره و دوره‌های بعد، از معرفی نامزد خودداری و تنها به بیان معیارهای نامزدهای اصلح بسنده کرد.[۶۳]
  4. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش جامعه مدرسین برای گسترش فعالیت‌های علمی و فرهنگی، منجر به شکل‌گیری دو بخش عمده تبلیغات و انتشارات در حوزه علمیه قم شد.[۶۴] دفتر انتشارات اسلامی که در سال ۱۳۵۸ با اجازه گرفتن از امام‌خمینی تشکیل شد.[۶۵] نشر آثار حوزوی و کتاب‌های درسی و احیای علوم و معارف اهل بیت(ع) را در برنامه کار خود قرار داد و با چاپ آثار علمای بزرگ اسلام در موضوعات مختلفی چون فقه، اصول، تفسیر، اخلاق، کلام، فلسفه، ادبیات، تاریخ و سیاست گام بزرگی در احیای این آثار برداشت.[۶۶]
  5. در بهمن ۱۳۵۸ تفکر اصلاح حوزه و نظم‌بخشیدن به آن، دوباره مورد توجه جامعه مدرسین قرار گرفت و پس از دیدار اعضای جامعه با حسینعلی منتظری و طرح موضوع اصلاح حوزه، جامعه مدرسین پیشنهاد تشکیل شورای مدیریت حوزه با حضور نمایندگانی از سوی امام‌خمینی و سیدمحمدرضا گلپایگانی را با امام‌خمینی در میان گذاشت و پس از موافقت امام‌خمینی و گلپایگانی شورای مدیریت حوزه در دی ۱۳۵۹ فعالیت خود را آغاز کرد.[۶۷]
  6. پس از فرمان امام‌خمینی برای تشکیل شورای انقلاب فرهنگی در ۲۳/۳/۱۳۵۹،[۶۸] جامعه مدرسین در دیدار با ایشان در هفدهم آذر ۱۳۶۰ از ایشان درخواست کرد تا نمایندگانی از میان فضلای حوزه برای شرکت در جلسات ستاد انقلاب فرهنگی تعیین شوند. امام‌خمینی در این دیدار تأکید کرد استادان ستاد انقلاب فرهنگی با مدرسان حوزه علمیه مشورت خواهند کرد و مدرسان هم افرادی را برای همکاری انتخاب کنند.[۶۹]
  7. پس از یک سلسله اقدامات سیدکاظم شریعتمداری که مشکلات زیادی برای کشور و نظام به‌وجود آورد، جامعه مدرسین با صدور اعلامیه در ۳۱/۱/۱۳۶۱ عدم صلاحیت وی برای مرجعیت را اعلام کرد.[۷۰] (ببینید: سیدکاظم شریعتمداری)
  8. پس از تأکید امام‌خمینی در ۳۱/۵/۱۳۶۱ بر ضرورت تحول در نظام قضایی کشور و درخواست از جامعه مدرسین برای جدیت در تعیین قضاتِ باصلاحیت،[۷۱] جامعه مدرسین از افراد واجد شرایط دعوت به همکاری کرد و با تشکیل دفتر جذب و گزینش قضات، به ثبت‌نام و اعزام داوطلبان قضاوت پرداخت. فعالیت این دفتر تا سال ۱۳۸۲ ادامه داشت.[۷۲]
  9. در مهر ۱۳۶۲ انتشار مجله «نور علم»، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، با هدف انتشار آرا و افکار جامعه مدرسین در سطح جامعه آغاز شد.[۷۳]
  10. در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جامعه مدرسین ضمن حمایت از سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران در جنگ تحمیلی و تأکید بر عدم جنگ‌طلبی ایران طبق سیاست‌های اسلامی، اذعان داشت در مقام دفاع در مقابل حمله دشمن، راهی جز تنبیه متجاوز و گرفتن خسارت نخواهد بود.[۷۴] پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ نیز جامعه مدرسین با اعلام همراهی و اطاعت از فرمان امام‌خمینی، پیروی از فرمان ایشان را واجب شرعی شمرد و برای تلاش مضاعف در ارشاد جوانان حوزه و دانشگاه اعلام آمادگی کرد.[۷۵]

اختلاف نظر با دیگر نهادها

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دو نوع دیدگاه و تفکر دربارهٔ مسائل کلان اقتصادی همچون مالکیت‌های بزرگ، اداره مراکز مهم اقتصادی، عدالت اجتماعی و میزان اختیارات و مداخله دولت در اقتصاد به وجود آمد[۷۶] جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز تهران، به عنوان نمایندگان حوزه علمیه و مجموعه موسوم به جناح راست که شورای نگهبان را نیز در اختیار داشت، بر اساس مبانی فقهیِ فردمحور، خواستار عدم دخالت گسترده دولت در اقتصاد، عدم کنترل تجارت خارجی و داخلی و دفاع از مالکیت خصوصی بودند.[۷۷] خط مشی دولت میرحسین موسوی و مجمع روحانیون مبارز که در سال ۱۳۶۷ از جامعه روحانیت مبارز جدا شد و به‌طور کلی جناح موسوم به چپ، در برابر این دیدگاه قرار داشت.[۷۸] این جناح بر اساس مبانی فقهی جمع‌محور، از مداخله همه‌جانبه دولت در اقتصاد، ملی‌کردن تجارت خارجی، محدودکردن مالکیت خصوصی و کنترل سرمایه‌داران دفاع می‌کرد و سیاست‌ها و برنامه‌های خود را با توجه به جهت‌گیری‌های قانون اساسی، حمایت امام‌خمینی و شرایط جنگی کشور به پیش می‌برد.[۷۹]

این دو نوع نگاه و تفکر از اوایل پیروزی انقلاب، اختلاف و تضاد خود را در لوایح و قوانین مهمی چون تقسیم اراضی و گرفتن مازاد زمین‌های (به خصوص بایر، بند ج) مالکان بزرگ و واگذارکردن آن به کشاورزان بدون زمین، (ببینید: هیئت‌های هفت‌نفره) قانون کار، تعاونی‌ها، انحصار تجارت خارجی در دست دولت و مبارزه با احتکار و گران‌فروشی نشان داد.[۸۰] شورای نگهبان، جامعه مدرسین و برخی از مراجع تقلید، مبنای مخالفت خود با این لوایح و مقررات را احکام و قوانین اولیه اسلام قرار می‌دادند و مجلس شورای اسلامی و دولت، با توجه به مجموعه احکام اسلام اعم از اولیه، ثانویه و احکام حکومتی مبتنی بر ولایت فقیه و در نظر گرفتن مصالح و مقتضیات زمان و مسائل کشور، اقدام به تصویب و اجرای آن می‌کردند.[۸۱] امام‌خمینی با صدور برخی احکام و فتاوا و طرح دیدگاه‌های خود در زمینه مسائل حکومتی، ضمن از میان‌برداشتن موانع نظری، به تقویت دولت و مبانی نظری دیدگاه آن پرداخت.[۸۲] بعضی از بیانات و فتاوای امام‌خمینی دراین‌باره چنین است:

  1. تعدیل مالکیت در اسلام.[۸۳]
  2. تعزیرات حکومتی. (ببینید: تعزیرات)
  3. اختیارات گسترده دولت.[۸۴] که در ادامه به طرح صریح ولایت مطلقه فقیه از سوی ایشان انجامید.[۸۵]
  4. تذکر به شورای نگهبان برای در نظر گرفتن مصالح کشور و شرایط زمان و مکان در اجتهاد و عدم طرح مباحث طلبگی و نظری که نتیجه‌ای جز ناکارآمد نشان‌دادن دین اسلام و به بن‌بست کشاندن کشور ندارد.[۸۶]

در سال ۱۳۶۲ معضل گرانی، سبب حمله شدید به دولت گردید. در همان سال دو تن از کارشناسان اقتصادی جامعه مدرسین، نامه‌ای برای نمایندگان مجلس ارسال کردند و در آن از موارد اختلاف فراوان با دولت ازجمله مشروع‌نبودن مالیات‌گرفتن، سخن به میان آمد،[۸۷] امام‌خمینی در ۲۶ آذر ۱۳۶۲حمله به دولت را نقشه‌ای برنامه‌ریزی‌شده برای تضعیف این نهاد و نهادهای دیگر و در نهایت نظام اسلامی برشمرد و در بخش دیگری از سخنان خود با توجه به نامه مذکور، جایزنبودن مالیات‌گرفتن را نشانه ناآگاهی و تأثیرپذیری برخی از علما دانست،[۸۸] جامعه مدرسین این نامه را حاوی نظر شخصی نویسندگان آن دانست.[۸۹]

امام‌خمینی در کنار حمایت از دولت، تذکرات و نقدهایی هم به عملکرد دولت و مجلس داشت. ایشان در چهارم بهمن ۱۳۶۱ از آنان خواست تحت تأثیر مکاتب سرمایه‌داری و کمونیستی قرار نگیرند و در صدد تصویب قوانین اسلامی و مورد تأیید شورای نگهبان برآیند؛ ایشان رفت و برگشت مکرر مصوبات میان مجلس و شورای نگهبان را موجب ایجاد شبهه و بدبینی مردم به مجلس دانست و از دولت نیز خواست در مسیر مردم حرکت کند و به اقشار مختلف مردم اعم از بازاری و غیره توجه کند و با وضع مالیات‌های بدون وجه، ایجاد نارضایتی نکند.[۹۰] امام‌خمینی همچنین در شهریور ۱۳۶۳ ضمن انتقاد از انحصارگرایی دولت، خواهان شریک‌کردن بازار در امور اقتصادی و برخورداری مردم از آزادی در امر تجارت و صنعت همراه با نظارت دولت شد.[۹۱]

در ماه‌های پایانی سال ۱۳۶۳ که با وجود معضلات فراوان اقتصادی همچون گرانی، کاهش محصولات کشاورزی، بحران مسکن و اختلال و کاهش صادرات، با مخالفان دولت برخورد تند می‌شد، جامعه مدرسین طی نامه‌ای به امام‌خمینی برخی کاستی‌ها و نارسایی را متذکر شد و آمادگی خود را برای ارائه طرح و راهکار عملی اعلام کرد. با استقبال امام‌خمینی جامعه مدرسین به واسطه یوسف صانعی طرح خود را به صورت محرمانه برای امام‌خمینی فرستاد؛ اما پس از فاش‌شدن این نامه محرمانه در مجلس، فضای سنگینی علیه جامعه مدرسین و دیگر منتقدان دولت پدید آمد. امام‌خمینی در پیامی شفاهی خطاب به جامعه مدرسین، جامعه روحانیت مبارز تهران، بازاریان متدین و حزب جمهوری اسلامی که محمدرضا توسلی آن را ابلاغ کرد، تضعیف دولت را به ضرر اسلام دانست و تغییر آن را غیرممکن شمرد و خواهان تقویت همکاری با دولت گردید. جامعه مدرسین ضمن قدردانی از عنایت امام‌خمینی به جامعه، در نامه‌ای خطاب به ایشان اظهار کرد جامعه مدرسین هیچ‌گاه در صدد تضعیف یا تغییر دولت مورد تأیید ایشان نبوده، تنها به جهت نگرانی از رویگردانی مردم از روحانیت و انقلاب و اسلام، به برخی عملکردها انتقاد کرده‌است.[۹۲] امام‌خمینی در دیدار با اعضای جامعه مدرسین در تاریخ نهم تیر ۱۳۶۴، با تأکید بر حفظ وحدت و تحت تأثیر افراد مغرض قرارنگرفتن، اختلافات موجود میان جامعه مدرسین و دولت یا مجلس را موجب شکست دانست و هدایت، خیرخواهی و پشتیبانی جامعه مدرسین از گزینه‌های موجود در دولت و مجلس را خواستار شد. ایشان حفظ بی‌طرفی جامعه مدرسین در مناقشات سیاسی را لازم شمرد و بر عدم غفلت از درس و فقه و بر اشتغال دایم گروهی از اعضای جامعه به این مهم تأکید کرد.[۹۳]

پس از انتخابات چهارمین دوره ریاست‌جمهوری و به هنگام معرفی مجدد میرحسین موسوی برای نخست‌وزیری به مجلس شورای اسلامی، باوجود تأیید امام‌خمینی این انتخاب با مخالفت جامعه مدرسین و جناح راست همراه بود.[۹۴] (ببینید: میرحسین موسوی )

به دنبال تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، به فرمان امام‌خمینی در سال ۱۳۶۷ (ببینید: مجمع تشخیص مصلحت نظام) و اوج‌گیری اختلافات و انشعاب در میان جامعه روحانیت، جامعه مدرسین طی نامه‌ای به امام‌خمینی دغدغه خود را دربارهٔ مجمع تشخیص مصلحت و تضعیف شورای نگهبان، انشعاب در میان روحانیت و کنارزدن روحانیت با طرح شعار اسلام آمریکایی، به اطلاع ایشان رساند. این نامه که با ادبیات و لحن خاصی نوشته شده بود، انعکاس نامناسبی پیدا کرد.[۹۵] هم‌زمانی این نامه با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و انتخابات مجلس شورای اسلامی و احتمال ابطال انتخابات برخی حوزه‌ها که با دخالت امام‌خمینی رفع اختلاف شد، حساسیت فوق‌العاده این نامه وگمانه‌زنی دربارهٔ آن و نیز انتشار وسیع شب‌نامه‌هایی علیه جامعه مدرسین را موجب گردید. در یکی از شب‌نامه‌ها آمده بود که امام‌خمینی این نامه را مشابه مطالب و دیدگاه‌های نهضت آزادی و مزین به فحش شمرده‌است.[۹۶] جامعه مدرسین طی نامه‌ای از امام‌خمینی به جهت تکدر خاطر ایشان، عذرخواهی کرد.[۹۷]

امام‌خمینی در سوم تیر ۱۳۶۷ با نامه‌ای به جامعه مدرسین، نیت آنان را برای دفاع از اسلام و خدمت به محرومان، غیرقابل تردید دانست و دربارهٔ اتخاذ مواضعی که جامعه را مدافع فئودال‌ها و سرمایه‌داران نشان می‌داد، هشدار داد. ایشان در عین حال، متهم‌کردن جامعه مدرسین به طرفداری از اسلام آمریکایی را ناروا دانست و آن را ناشی از مارکسیستی‌دانستن اسلامِ برخی نیروهای انقلاب در حوزه و دانشگاه، از سوی جامعه مدرسین شمرد و هر دو فکر و ایده را دو برداشت از اسلام خواند. ایشان از اعضای جامعه مدرسین خواست مراقب اظهار نظرهای فردی خود و همچنین افراد وابسته به گروه‌ها و جریاناتی باشند که به نام جامعه مدرسین، مقاصد خود را اجرا می‌کنند و اگر برخی از اعضای جامعه می‌خواهند کار حزبی بکنند، باید میان حزب و جامعه مدرسین، یکی را انتخاب کنند.[۹۸] افزون بر این، امام‌خمینی به دلیل ضرورت حفظ وحدت در شرایط جنگ و دوری جبهه‌ها از مناقشات سیاسی، دستور منع توزیع روزنامه رسالت در جبهه را صادر کرد [۹۹] نامه امام‌خمینی به‌ویژه بخش مربوط به وابستگی برخی از اعضای جامعه مدرسین به گروه‌ها، در جلسات جامعه بحث و بررسی شد و برخی از اعضا، کلام امام‌خمینی را ازجمله ناظر به این موضوعات دانستند:

  1. روزنامه رسالت و مقالات احمد آذری قمی در مخالفت با دولت با این تصور که روزنامه مذکور زیر نظر جامعه اداره می‌شود؛
  2. حضور تأثیرگذار مسئول فرهنگستان علوم اسلامی.
  3. نقش سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (جریان راست در اداره جامعه مدرسین به واسطه حسین راستی کاشانی) (ببینید: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)
  4. ارتباط ابوالقاسم خزعلی با انجمن حجتیه. این اعضا معتقد بودند نظر امام‌خمینی بر قطع ارتباط جامعه با این گروه‌ها و روزنامه رسالت است؛ اما برخی دیگر این نظر را رد کردند و ارتباط این افراد با سازمان‌های یادشده را با تأیید امام‌خمینی دانستند و معتقد بودند ایشان روزنامه رسالت را تأیید و دستور ارسال آن به جبهه‌ها را صادر کرده‌است. در جمع‌بندی نهایی این جلسه، مقرر شد اعلام شود جامعه مدرسین با هیچ گروه و حزبی، ارتباط تشکیلاتی ندارد و ارتباط تک‌تک اعضا با برخی روزنامه‌ها و گروه‌ها، شخصی و با مسئولیت خود آنان است.[۱۰۰] در همین زمینه آذری قمی طی نامه‌ای به امام‌خمینی، در خصوص ادامه همکاری خود با جامعه مدرسین و روزنامه رسالت کسب تکلیف کرد؛[۱۰۱] امام‌خمینی ضمن ابراز علاقه و تأیید سوابق علمی و دینی وی، (ببینید: احمد آذری قمی) تشخیص مصلحت را بر عهده جامعه مدرسین و خود ایشان واگذار کرد.[۱۰۲]

چندی بعد، امام‌خمینی در پیام منشور روحانیت، خطاب به روحانیان، مراجع، مدرسان و طلاب، ضمن نکوهش روحانیان متحجر، وابسته و مقدس‌نمای حوزه که مروج اسلام امریکایی‌اند و علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت می‌کنند، اظهار امیدواری کرد اختلاف اصولی میان طلاب انقلابی و جامعه مدرسین نباشد. ایشان ضمن یادآوری مبارزات جامعه مدرسین در دوران نهضت و پشتیبانی آنان از جبهه‌ها و رزمندگان، آنان را ستون محکم انقلاب در حوزه‌های علمیه نامید و شکست جامعه مدرسین و هر جناح از روحانیان انقلابی را موجب حاکمیت غیر روحانیان یا روحانیان وابسته به استکبار بر حوزه برشمرد. از نظر ایشان اختلاف و جبهه‌بندی میان نیروهای انقلاب، به هر شکلی که باشد کوبنده و مایه سوء استفاده دشمن خواهد بود. ایشان همچنین در این پیام با فراخواندن روحانیان طرفدار اسلام ناب محمدی و انقلاب به تحرک برای حل مسائل و اختلافات میان خود، از جامعه مدرسین خواست، طلاب انقلابی و زجرکشیده را از خود بداند و با آنان مشورت کند و از دیدگاه آنان بهره گیرد؛ چنان‌که از طلاب هم خواست، مدرسان طرفدار انقلاب را محترم بشمرند[۱۰۳] امام‌خمینی همچنین در انتخابات حوزه علمیه قم در اردیبهشت ۱۳۶۸، با دفاع از عملکرد جامعه مدرسین و تشویق طلاب جوان در اقبال به آن، بیان کرد رویگردانی از جامعه مدرسین گرفتاری به مروجان اسلام آمریکایی را در پی خواهد داشت. ایشان همچنین بار دیگر با درخواست از جامعه مدرسین و طلاب انقلابی برای هماهنگ عمل کردن در امور انقلاب و تلاش برای رسیدن به نقطه وحدت، هشدار داد در غیر این صورت هر دو شکننده خواهند بود.[۱۰۴]

پانویس

  1. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم ۳۵.
  2. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم، ۳۵؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۳۰.
  3. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۳۰–۳۱؛ سلطانی طباطبایی، مصاحبه، چاپ‌شده در چ‍ش‍م و چ‍راغ م‍رج‍عیت، ۵۰.
  4. مبرقعی، مصاحبه، چاپ‌شده در چ‍ش‍م و چ‍راغ م‍رج‍عیت، ۸۰؛ سلطانی طباطبایی، مصاحبه، چاپ‌شده در چ‍ش‍م و چ‍راغ م‍رج‍عیت، ۵۰–۵۳.
  5. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۳۲.
  6. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۴–۴۷.
  7. جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، ۲۸۶–۲۹۲.
  8. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۸.
  9. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم ۳۷–۳۸.
  10. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۹.
  11. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۹–۵۰.
  12. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۵۳–۵۴.
  13. منتظری، بخشی از خاطرات، ۱/۲۰۹، ۲۱۱ و ۲۱۳–۲۱۴.
  14. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۵۵.
  15. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۶۶–۶۷.
  16. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۶۷.
  17. هاشمی رفسنجانی، خاطرات، ۴۳–۴۴.
  18. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۶۸.
  19. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم، ۳۸؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۴۳–۴۹۷.
  20. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۲۳.
  21. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۲۴.
  22. منتظری، بخشی از خاطرات، ۱/۲۱۳.
  23. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم، ۳۸.
  24. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۵.
  25. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۵–۵۰.
  26. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۶۷.
  27. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۵۸.
  28. منتظری، بخشی از خاطرات، ۱/۲۱۲–۲۱۳.
  29. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۱۲۳–۱۲۴.
  30. منتظری، بخشی از خاطرات، ۲/۱۳۲–۱۳۴.
  31. منتظری، بخشی از خاطرات، ۲/۱۳۴–۱۴۱.
  32. منتظری، بخشی از خاطرات، ۲/۵۰–۵۴.
  33. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم ۳۷–۳۸.
  34. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۲۰–۱۲۱؛ منتظری، بخشی از خاطرات، ۱/۲۱۰–۲۱۳؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱۰۹–۱۱۰.
  35. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۱۳.
  36. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۷۵–۸۶؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۸۴–۹۷.
  37. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم ۳۸.
  38. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۱۰۲–۱۰۹؛ خزعلی، خاطرات، ۱۰۴.
  39. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۲۷–۱۲۸.
  40. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۱۳۳–۱۳۴.
  41. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۱۳۸–۱۳۹؛ یزدی، خاطرات، ۳۱۸–۳۱۹.
  42. مرکز اسناد، ۳/۸۳؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱۴۰–۱۴۳ و ۱۴۶.
  43. یزدی، خاطرات، ۳۱۹؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۱۴۶.
  44. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۳۵۸–۵۶۷.
  45. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۹۷؛ مسعودی خمینی، خاطرات، ۲۹۶–۲۹۹.
  46. یزدی، خاطرات، ۳۲۵.
  47. مسعودی خمینی، خاطرات، ۳۰۱؛ طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۲/۷۷–۸۱.
  48. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۲۶۴–۲۶۵.
  49. یزدی، خاطرات، ۴۸۱–۴۸۲.
  50. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۳۳۶–۴۶۲.
  51. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۲–۳۸۳.
  52. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۴۶۴–۴۷۶.
  53. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۵۶۲–۵۶۴؛ مسعودی خمینی، خاطرات، ۴۰۰–۴۰۱؛ یزدی، خاطرات، ۲۶۵–۲۶۷.
  54. موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۴۷۷–۴۷۸.
  55. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۶۰۲–۶۰۴ و ۶۰۸–۶۱۶.
  56. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۱/۶۱۹.
  57. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۲/۳۲۱–۳۲۳.
  58. یزدی، خاطرات، ۵۲۳–۵۲۴.
  59. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۵۷۰–۵۷۳.
  60. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۶۳۵.
  61. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۷۱۰.
  62. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۷۱۷–۷۱۸؛ هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش، ۴۶۵.
  63. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۷۱۹–۷۲۲.
  64. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۸۳۹.
  65. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم، ۱۶۵.
  66. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۸۴۲.
  67. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۶۴؛ امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۱۶۰.
  68. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۳۱–۴۳۲.
  69. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۴۰۹؛ صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۷۸۰–۷۸۱.
  70. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۲۱۶.
  71. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۲۳–۴۲۶.
  72. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۸۳۲–۸۳۸.
  73. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۸۹۱–۸۹۲.
  74. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۶/۱۱۰–۱۱۲.
  75. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۶/۳۳۹.
  76. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۴۲–۴۴۶.
  77. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم تحولات حوزه علمیه قم ۲۲۳–۲۲۴؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲/۱۰۸–۱۰۹.
  78. شیرخانی و زارع، تحولات حوزه علمیه قم ۲۲۴.
  79. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲/۱۰۸–۱۰۹.
  80. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲/۱۰۸–۱۰۹.
  81. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۲۶۴–۲۸۵؛ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲/۱۲۹–۱۳۴.
  82. فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۲/۱۰۹.
  83. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۴۴.
  84. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۳۵.
  85. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۴۵۱–۴۵۲.
  86. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۲۱۷–۲۱۸.
  87. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۳۶۲ و ۳۷۵.
  88. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۲۵۴–۲۵۵.
  89. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۳۷۷.
  90. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۲۴۸–۲۵۰.
  91. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۵.
  92. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۳۸۹–۳۹۲.
  93. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۰۲–۳۰۵.
  94. محتشمی‌پور، چندصدایی در جامعه و روحانیت، ۲۸–۳۰؛ هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، ۲۲۳–۲۲۵.
  95. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۱۴.
  96. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۴۱۹.
  97. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۴۲۳–۴۲۴.
  98. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۲–۶۸۵.
  99. خرازی، مصاحبه.
  100. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۳۲–۴۳۴.
  101. صالح، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ۲/۴۳۵–۴۳۶.
  102. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۱۴۱.
  103. ۲۱/۲۸۶–۲۸۸.
  104. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۳۶۷.

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۳ش.
  • خرازی، سیدصادق مصاحبه، پایگاه اطلاع‌رسانی بولتن نیوز، کد خبر: ۱۶۹۴۵۷، ۱۲/۵/۱۳۶۷ش.
  • خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، به کوشش حمید کرمی‌پور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • سلطانی طباطبایی، سیدمحمدباقر، مصاحبه، چاپ‌شده در چ‍ش‍م و چ‍راغ م‍رج‍عیت، ب‍ه ک‍وش‍ش م‍ج‍ت‍بی اح‍م‍دی و دیگ‍ران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • شیرخانی، علی و عباس زارع، تحولات حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، خاطرات آیت‌الله سیدحسن خرم‌آبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • مبرقعی، سیدمرتضی، مصاحبه، چاپ‌شده در چ‍ش‍م و چ‍راغ م‍رج‍عیت، ب‍ه ک‍وش‍ش م‍ج‍ت‍بی اح‍م‍دی و دیگ‍ران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، چندصدایی در جامعه و روحانیت، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مسعودی خمینی، علی‌اکبر، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • منتظری، حسینعلی، بخشی از خاطرات، قم، بی‌نا، ۱۳۷۹ش.
  • موسوی تبریزی، سیدحسین، خاطرات آیت‌الله موسوی تبریزی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۲، آرامش و چالش، به کوشش مهدی هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۳، به سوی سرنوشت، به کوشش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، خاطرات، مجله یاد، شماره، ۳۳–۳۴، ۱۳۷۳ش.
  • یزدی، محمد، خاطرات آیت‌الله محمد یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.

پیوند به بیرون