سیدمحمد بهبهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های جلد دوم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:شخصیت‌های حوزوی]]
[[رده:شخصیت‌های حوزوی]]
[[رده:مقاله های نیازمند ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۳۳

سیدمحمد بهبهانی
سیدمحمد بهبهانی .jpg
شناسنامه
نام کاملسیدمحمد بهبهانی
زادروزسال ۱۲۵۳
شهر تولدتهران
کشور تولدایران
تاریخ درگذشتبیستم آبان ۱۳۴۲
شهر درگذشتتهران
کشور درگذشتایران
آرامگاهنجف
فرزندانسیدجعفر بهبهانی
دیناسلام
مذهبشیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌هاروحانی مشروطه‌خواه، عضو شورای خلع محمدعلی‌شاه قاجار از سلطنت، نماینده دوره دوم مجلس شورای ملی و از همراهان امام‌خمینی در آغاز نهضت اسلامی
اطلاعات علمی و مذهبی
اساتیدمیرزاحسن آشتیانی، سیدابوالحسن جلوه، آخوند خراسانی

سیدمحمد بهبهانی، روحانی مشروطه‌خواه، عضو شورای خلع محمدعلی‌شاه قاجار از سلطنت، نماینده دوره دوم مجلس شورای ملی و از همراهان امام‌خمینی در آغاز نهضت اسلامی.

سیدمحمد بهبهانی در سال ۱۲۵۳ش در تهران به دنیا آمد. او که فرزند سیدعبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه بود، تحصیلات خود را در تهران آغاز کرد و در دروس عالی فقه و اصول شاگرد میرزاحسن آشتیانی و در فلسفه شاگرد جلوه بود. وی با مهاجرت به نجف در دروس اساتید، به ویژه آخوند خراسانی شرکت کرد وبا کسب اجازه اجتهاد به تهران برگشت و در حوزه علمیه تهران به تدریس مشغول شد.

فعالیت‌های مشروطه‌خواهانه او در کنار پدر چهره سیاسی او را آشکار کرد و او در مجلس دوم به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. او در ماجرای انقراض قاجاریه و روی کار آمدن رضاخان موضع بی‌طرفانه داشت اما در ادامه با بعضی از اقدامات حکومت رضاخانی مخالفت کرد. مجموعه‌ای از اقدامات گوناگون در حیات سیاسی بهبهانی به چشم می‌خورد؛ حضور در هیئت بازگرداندن جنازه رضاشاه به ایران، مخالفت با اسرائیل، حمایت از شاه در برابر مصدق، مخالفت با بهائیت، همراهی سیاسی با سیدحسین بروجردی و همراهی و حمایت جدّی از امام‌خمینی در مبارزات ضد استبدادی ایشان.

سیدمحمد بهبهانی در آبان ۱۳۴۲ و در ۸۹ سالگی در تهران درگذست و جنازه او به نجف منتقل و در آنجا دفن شد.

ولادت و نسب

سیدمحمد بهبهانی در سال ۱۲۵۳ در تهران به دنیا آمد.[۱] پدر او سیدعبدالله از رهبران اصلی مشروطه بود[۲] که در اواخر سلطنت مظفرالدین‌شاه قاجار، برای اصلاح اوضاع و ایجاد عدالتخانه همراه علمای تهران در آذر ۱۲۸۴ به حرم عبدالعظیم حسنی(ع)، مهاجرت کرد.[۳] در سال ۱۲۸۸ حیدرخان عمواوغلی، سیدعبدالله را در هفتادسالگی به شهادت رساند. جنازه وی به نجف منتقل و در مقبره خانوادگی دفن شد.[۴]

تحصیلات

سیدمحمد بهبهانی ادبیات فارسی و عرب، حساب و هندسه را نزد استادان خصوصی، فقه و اصول را نزد پدر خواند و هفت سال در درس خارج فقه میرزاحسن آشتیانی و شش سال در درس فلسفه سیدابوالحسن جلوه در تهران حاضر شد. او سپس به نجف رفت و ازجمله در درس خارج فقه و اصول آخوند خراسانی شرکت کرد.[۵] بهبهانی پس از گرفتن اجازه اجتهاد به ایران بازگشت و در حوزه علمیه تهران به تدریس مشغول شد.[۶]

فعالیت‌ها سیاسی

دوره مشروطه

فعالیت سیاسی سیدمحمد بهبهانی در دوره مشروطه با برگزاری سخنرانی در روزهای پنجشنبه و مناسبت‌های مذهبی در کنار پدر آغاز شده بود؛ اما وی با دعوت از خطبا و گویندگان مشهور، به نشر معارف دینی و آگاهی‌بخشی مردم سرعت بخشید. او برخلاف شیوه پدرش آشکارا از حکومت انتقاد می‌کرد،[۷] تا آنجا که موجب نارضایتی محمدعلی‌شاه گردید و در سال ۱۲۸۷ نیروهای دولتی به فرماندهی لیاخوف روسی به دستور وی پس از حمله به مجلس و کشتن جمعی از مشروطه‌خواهان، سیدمحمد بهبهانی را همراه پدرش دستگیر کردند و با ضرب و شتم و کندن ریش سیدعبدالله بهبهانی نزد محمدعلی‌شاه بردند و او با کینه‌ای که از بهبهانی به دل داشت با آنان با خشونت رفتار کرد.[۸] این رویه به علاوه شهادت پدر که بر نفوذ و موقعیت سیدمحمد افزوده بود،[۹] اعتماد علما، دانشمندان و مردم را به او جلب کرد.[۱۰] تداوم مبارزه مردم و موفقیت مشروطه‌طلبان موجب شد تا سیدمحمد بهبهانی به عضویت شورای مشروطه‌خواهان درآید و این شورا در نخستین جلسه، محمدعلی‌شاه را از سلطنت خلع کند و احمدمیرزا را به سلطنت برگزیند.[۱۱]

سیدمحمد بهبهانی که برای تشکیل مجلس شورای ملی فعالیت زیادی کرده بود، در مجلس دوم نماینده مردم تهران شد.[۱۲] ازجمله فعالیت‌های سیاسی وی در آن دوره اعتراض به قرارداد میان روسیه و انگلیس بود که شمال ایران را تحت سلطه روسیه و جنوب ایران را تحت سلطه انگلیس و منطقه مرکزی را تحت حاکمیت ایران قرار داده بود. او همچنین با قرارداد ۱۹۱۹م که درآمدهای گمرک‌ها را تضمین‌کننده قرض‌های کشور انگلیس در نظر گرفته بود مخالفت کرد.[۱۳] وی به تبعید علما در سال ۱۳۰۲ از عتبات که توسط حکومت عراق به دستور انگلیس صورت گرفته بود نیز اعتراض کرد.[۱۴]

با روی‌کارآمدن رضاخان پهلوی پس از حکم مجلس شورای ملی پنجم به انقراض سلسله قاجاریه در سال ۱۳۰۴، بهبهانی از تهران به مجلس مؤسسان که با هدف تغییر رسمی سلطنت تشکیل شده بود، راه یافت؛ اما در جلسات حاضر نشد؛ چون دربارهٔ رفتن قاجاریه و آمدن رضاخان موضعی بی‌طرف داشت.[۱۵] وی که در قبال اصلاحات رضاشاه محافظه‌کارانه عمل می‌کرد، در دی ۱۳۰۷ با تصویب قانون یک شکل‌شدن لباس و اجباری‌شدن کت و شلوار و کلاه پهلوی، نخستین کسی بود که اظهار نگرانی کرد،[۱۶] سپس به تصویب قانون محدودکردن حوزه نفوذ علما و محروم‌کردن آنان از محاکم قضایی و دادگستری شدیداً اعتراض و تأکید کرد رژیم خواهانِ برچیدن بساط روحانیت از جامعه و دولت است. وی همچنین در سال ۱۳۱۴، خواستار لغو قانون کشف حجاب شد.[۱۷]

دوره محمدرضا پهلوی

بهبهانی در دوره محمدرضا پهلوی، روحانی پرنفوذ و میانه‌رویی بود که سعی داشت نقش واسط میان مراجع تقلید و مردم با دربار را ایفا کند.[۱۸]

اقدامات در قبال دولت

وی در سال ۱۳۲۵، عضو هیئت اعزامی از طرف محمدرضا پهلوی جهت بازگرداندن جسد رضاخان از مصر به ایران بود.[۱۹] پیش از برگزاری انتخابات مجلس پانزدهم ـ از آذر ۱۳۲۵ تا تیر ۱۳۲۶ ـ به دلیل اوضاع نامساعد آذربایجان و نفوذ دولت کمونیستی شوروی، بهبهانی با برگزاری انتخابات مخالف بود و اعلام کرد در صورت آغاز انتخابات کفن می‌پوشد و در خیابان‌ها حرکت خواهد کرد؛ به همین دلیل رادیو مسکو از بهبهانی انتقاد کرد و وی را مرتجع خواند.[۲۰] وی با طرح مجلس مؤسسان مبنی بر تغییر قانون اساسی و دادن اختیار انحلال مجلس به شاه در سال ۱۳۲۷، ایجاد مجلس سنا که نیمی از اعضایش را شاه تعیین می‌کرد و آزادی نسبی که در فضای سیاسی ایجاد شده بود مخالفت کرد و آنها را مخالف شرع می‌دانست.[۲۱]

واکنش بر تشکیل اسرائیل

بهبهانی از آغاز تشکیل رژیم اسرائیل در سال ۱۳۲۷، از نخستین کسانی بود که به قضیه فلسطین واکنش نشان داد و طی نامه‌ای به مجلس شورای ملی خواستار رسیدگی به وضع مردم فلسطین شد و تنفر خود را از رفتار یهودیان با مردم فلسطین اعلام کرد.[۲۲] وی در اردیبهشت ۱۳۲۷ طی نامه‌ای به پاپ پیوس یازدهم، رهبر کاتولیک‌های مسیحی، تأکید کرد روحانیان مسیحی باید ملل عیسوی را از خواب غفلت بیدار کنند و به جای سکوت، به وظایف خود عمل کنند که چگونه یهودیان، قلب عیسی مسیح(ع)، را جریحه‌دار کردند و به مریم پاک(س)، نسبت بی‌عفتی دادند و اینکه چرا ملل مسیحی، خدمت اسلام به مسیح(ع)، و مادر صدیقه‌اش را نادیده گرفته‌اند و رژیم اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند.[۲۳] رسول جعفریان معتقد است اصل نامه از امام‌خمینی است که از طریق بهبهانی به پاپ فرستاده شده است.[۲۴]

سیدمحسن حکیم از مراجع نجف که از موقعیت بهبهانی آگاه بود و با دولت ایران در به رسمیت‌شناختن اسرائیل مخالف بود، طی تلگرامی به بهبهانی از این امر ابراز ناراحتی کرد و از او خواست مقامات کشور را نصیحت کند تا به وظایف اسلامی خود عمل کنند.[۲۵]

بهبهانی و دولت مصدق

در سال ۱۳۲۸ در فضایی که محمدرضا پهلوی با تغییر قانون اساسی اختیارات بیشتری کسب کرده بود و سعی داشت نیروهای مورد نظر خود را وارد مجلس کند، بهبهانی نامزدهای مورد حمایت خود ازجمله سیدابوالقاسم کاشانی، محمد مصدق، سیدجعفر بهبهانی و مظفر بقایی را معرفی کرد.[۲۶] بهبهانی در دوره نخست‌وزیری محمد مصدق، دربارهٔ اصلاح قانون انتخابات و اعطای حق رأی به زنان هم‌صدا با سیدحسین بروجردی از مراجع تقلید اعتراض کرد و در اجرایی‌نشدن آن مؤثر بود.[۲۷] وی در بسیاری از امور سیاسی با بروجردی هماهنگ بود؛ ازجمله بروجردی طی نامه‌ای به بهبهانی تأکید کرد با تصویب قانون ملی‌شدن صنعت نفت مخالفت نکند[۲۸] از این‌رو بهبهانی در نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، حضور آشکار نداشت،[۲۹] اما پس از حضوریافتن مصدق در دادگاه لاهه، بهبهانی طی مصاحبه‌ای اظهار کرد در دیدارهای خصوصی، وی را در ملی‌شدن نفت ترغیب کرده است؛ زیرا ریشه‌کن‌شدن نفوذ خارجی‌ها و ملی‌شدن صنعت نفت آرزوی تمام ملت ایران است.[۳۰]

در پی اختلافات مصدق و دربار، محمدرضا پهلوی در اسفند ۱۳۳۱ تصمیم گرفت از ایران خارج شود؛ اما بهبهانی در منصرف‌کردن وی از این مسافرت بیشترین نقش را ایفا کرد.[۳۱] مبارزان نهضت ملی به این اقدام انتقاد کردند تا آنجا که بهبهانی را به همسویی با دربار و مخالفت با مصدق متهم ساختند.[۳۲] در مرداد ۱۳۳۲ در پی اعلام همه‌پرسیِ مصدق راجع به انحلال مجلس هفدهم، بهبهانی همراه سیدابوالقاسم کاشانی اقدام مصدق را خلاف شرع و حرام دانست،[۳۳] به همین جهت برخی نویسندگان، نیروهای بهبهانی، کاشانی و بقایی را در حمایت از پهلوی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مؤثر دانسته‌اند[۳۴] اما به نظر برخی دیگر بهبهانی در بسیج و حرکت نیروهای طرفدار پهلوی نقش مستقیمی ایفا نکرد و تنها از او حمایت معنوی کرد.[۳۵] پس از کودتا، محمدرضا پهلوی طی تلگرامی از رم به بهبهانی تأکید کرد که فضل‌الله زاهدی را به نخست‌وزیری منصوب کرده و تمام قوای مسلح، مسئولان کشوری و ملت ایران از دستورات او اطاعت کنند. بهبهانی به وی پاسخ مثبت داد و خواهان عفو عمومی شد.[۳۶]

دلیل مخالفت‌های بهبهانی با دولت مصدق و همراهی وی با محمدرضا پهلوی حفظ دین و مذهب، قانون اساسی و جلوگیری از نفوذ حزب توده و کمونیسم شمرده شده است؛ زیرا رژیم پهلوی به مذهبی‌بودن تظاهر می‌کرد و بر اجرای قوانین دین اصرار می‌ورزید.[۳۷]

نقش بهبهانی در انتخابات مجلس

بهبهانی پس از کودتای ۲۸ مرداد همراه بروجردی به مقابله با فرقه بهائیت پرداخت و بارها به دربار، دولت، مجلس سنا و مجلس شورای ملی دربارهٔ فعالیت بهائیت هشدار داد.[۳۸] او طی نامه‌ای به مجلس شورای ملی با مطرح‌شدن تساوی حقوق زن و مرد و حضور زنان در صحنه‌های اجتماعی مخالفت کرده بود[۳۹] در دی ۱۳۳۷، به طرح مجلس سنا دربارهٔ مشارکت زنان در انتخابات انتقاد کرد.[۴۰]

در انتخابات مجلس بیستم شورای ملی در سال ۱۳۳۹ حزب میلیون به رهبری منوچهر اقبال که در رأس دولت بود با دخالت پلیس و ارتش، بیشترین کرسی‌های مجلس را به خود اختصاص داد که اعتراض‌های زیادی را به دنبال داشت. بهبهانی نیز به نتیجه انتخابات اعتراض کرد و به دلیل روابط خوبی که با دربار داشت از محمدرضا پهلوی ابطال انتخابات مجلس بیستم را درخواست کرد و پهلوی نیز با اعلام موافقت و تظاهر به آزادی‌خواهی، دستورِ تعطیلی مجلس و استعفای نمایندگان را به صورت دسته‌جمعی صادر کرد[۴۱] اما دانشجویان دانشگاه تهران به این اقدام پهلوی اعتراض کردند و نیروهای رژیم به دستور پهلوی در واکنش به این اعتراض، به دانشگاه تهران حمله کردند و بسیاری از استادان و دانشجویان را زدند و مجروح کردند.[۴۲] این رفتار رژیم در محافل سیاسی و میان شخصیت‌های با نفوذ با مخالفت روبه‌رو شد؛ ازجمله بهبهانی طی تلگرامی پهلوی را به کوتاهی در انجام وظیفه متهم کرد و به تأخیر انداختن انتخابات مجلس شورای ملی و مجلس سنا را ناشی از نبودن آزادی دانست.[۴۳] وی به این تلگرام بسنده نکرد و با دعوت از روزنامه‌نگاران و رجال سیاسی وقایع پیش‌آمده را مخالف قانون اسلام و به ضرر پهلوی خواند.[۴۴]

حمایت و همسویی با نهضت امام

پس از فوت مرجع تقلید وقت، سیدحسین بروجردی در فروردین سال ۱۳۴۰ و ایستادگی امام‌خمینی در برابر محمدرضا پهلوی، بهبهانی با امام‌خمینی همسویی پیدا کرد و با مطرح‌شدن مرجعیت امام‌خمینی و پیشتازی ایشان در مبارزه با رژیم پهلوی، رابطه این دو شخصیت قوت گرفت.[۴۵] بهبهانی از نهضت امام‌خمینی حمایت و در دیدار با ایشان تأکید کرد فساد تمام دربار را فرا گرفته است و پهلوی اعتنایی به اسلام و روحانیت نمی‌کند و تنها کسی که می‌تواند وی را از قدرت خلع کند، امام‌خمینی است.[۴۶]

تصویب اصلاحات ارضی در دولت علی امینی در دی ۱۳۴۰ با اعتراض امام‌خمینی روبه‌رو شد و بهبهانی نیز اصلاحات ارضی را مغایر با اسلام و مالکیت خصوصی، اعلام کرد.[۴۷] البته امام‌خمینی معتقد بود اگر اصلاحاتی انجام گیرد باید فراگیر و همه‌جانبه باشد که تقسیم ثروت ثروتمندان در شهرها را نیز شامل شود.[۴۸] به نظر ایشان نه مالکیت مالکان بزرگ و نه ثروت ثروتمندان شرعی بود و نه اقدام رژیم. ایشان معتقد بود مالکین و رژیم هر دو در حق مردم اجحاف و ظلم کرده‌اند و مبارزه با آن، راه‌های درستی دارد؛ اما رژیم نه در برنامه اصلاحات خود حسن نیت دارد و نه راه درستی انتخاب کرده است، بلکه چنین اصلاحاتی حضور کشورهای خارجی ازجمله آمریکا را در بازار ایران بیشتر فراهم می‌کند.[۴۹] (ببینید: اصلاحات ارضی)

بهبهانی در سال ۱۳۴۱ با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مخالفت کرد[۵۰] و شرکت زنان را در انتخابات حرام دانست و در نامه‌ای به اسدالله علم نخست‌وزیر تأکید کرد به بهانه التزامات بین‌المللی نباید اقدام خلاف قانون و شرع انجام داد.[۵۱] وی سپس در اعتراض به این قانون، مردم را به اجتماع در مسجد سیدعزیزالله بازار تهران فراخواند و طی سخنرانی از دولت خواست تصویب‌نامه را اصلاح کند[۵۲] و در نامه‌ای به پهلوی بر این خواسته تأکید کرد[۵۳] اما پهلوی در پیامی در برابر اعتراض‌ها و مواضع بهبهانی تهدید کرد دستور خواهد داد ریش وی را خشک بتراشند! بهبهانی در پاسخ به وی اعلام کرد او بود که در زمان مصدق مانع از رفتن او به خارج از کشور شد و مخالفان پهلوی آن‌قدر آب دهان به صورت او انداخته‌اند که هنوز رطوبت آن خشک نشده است و نیاز به خشک تراشیدن ریش وی نیست.[۵۴]

در پی تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی از مراجع نجف طی تلگرامی به بهبهانی، از او خواستند برای لغو این قانون اقدام کند[۵۵] و وی نیز با اعزام نماینده نزد امام‌خمینی اعلام آمادگی کرد تا آخرین نفس برای این موضوع اقدام خواهد کرد[۵۶] اما محمدرضا پهلوی پس از لغو انجمن‌های ایالتی و ولایتی در دی ۱۳۴۱، اصول شش‌گانه انقلاب سفید را در بهمن همان سال به همه‌پرسی گذاشت[۵۷] که با مخالفت بهبهانی و امام‌خمینی روبه‌رو شد. (ببینید: انقلاب سفید) بهبهانی همراه با سیداحمد خوانساری در اعتراض به برگزاری همه‌پرسی انقلاب سفید اعلامیه داد و تأکید کرد علما و مراجع به وظایف شرعی خود عمل کرده‌اند و تذکرات لازم را به اولیای امور داده‌اند،[۵۸] افزون بر آن بهبهانی خواستار تحریک افکار عمومی علیه دولت شد[۵۹] و هزاران نفر در دوم بهمن ۱۳۴۱ همراه خوانساری برای اعتراض در خانه بهبهانی گرد آمدند که باعث واکنش رژیم پهلوی شد و نیروی‌های نظامی خانه وی و خوانساری را محاصره کردند.[۶۰] امام‌خمینی به محاصره خانه آنان طی اعلامیه‌ای اعتراض کرد و از آن دو با عنوان «حضرت آیت‌الله» نام برد و تأکید کرد رژیم پهلوی چگونه به خود اجازه می‌دهد حرمت علمای اسلام را به جرم دفاع از قرآن، اسلام و استقلال کشور نادیده بگیرد. امام‌خمینی آرزو کرد کاش او نیز برای رفع تکلیف، دستگیر می‌شد.[۶۱] پس از رفع محاصره، بهبهانی دوباره همراهی خود را با اقدام امام‌خمینی و دیگر علما در تحریم و عزای عمومی عید نوروز ۱۳۴۲ اعلام کرد.[۶۲]

از سوی دیگر، حمله به مدرسه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ موجب شد تا بهبهانی در تلگرامی به امام‌خمینی ابراز همدردی و تأسف خود را از اعمال رژیم پهلوی اعلام کند.[۶۳] امام‌خمینی نیز از اظهار همدردی وی در فاجعه وارده بر اسلام که مانند آن جز در دوران توحش و قرون وسطی رخ نداده بود، تشکر کرد.[۶۴] بهبهانی همچنین طی نامه‌ای از سیدمحسن حکیم در نجف به دلیل ارتباط نزدیک وی با عبدالسلام عارف رئیس‌جمهور عراق، درخواست کرد از رئیس‌جمهور عراق بخواهد در صورت امکان به دولت ایران پیغام دهد از رفتار غیرانسانی و اهانت‌آمیزی که با روحانیون به خواست بهائی‌ها در پیش گرفته است دست بردارد.[۶۵]

بر اساس گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پس از وقایع روز دوم فروردین ۱۳۴۲ همکاری جدی میان روحانیان تهران ازجمله بهبهانی و علمای قم ایجاد شد؛ به گونه‌ای که ائمه جماعات اعتصاب و علیه دولت اقدام به تظاهرات کردند.[۶۶] در دهم فروردین ۱۳۴۲، عده‌ای از روحانیان و بازاریان تهران در خانه بهبهانی گرد آمدند و در حضور نماینده سیدمحسن حکیم و نماینده حوزه علمیه مشهد، طی نامه‌ای به امام‌خمینی، ایشان را رهبر شیعیان خواندند و بهبهانی از امام‌خمینی خواستار حکم جهاد شد.[۶۷] همچنین در گزارش ۱۳۴۲/۲/۱۵ ساواک آمده است بهبهانی دربارهٔ موقعیت و جایگاه امام‌خمینی نسبت به علمای دیگر در میان مقدسان و بازاریان تأکید می‌کند وجوهات زیاد به ایشان پرداخت شده است.[۶۸] در گزارشی دیگر آمده است که پس از اعلامیه امام‌خمینی به مناسبت فرارسیدن ماه محرم ۱۳۸۳ق و توصیه ایشان به مبلغان که حقایق را افشا و در مجالس عزاداری، مردم را علیه رژیم پهلوی تحریک کنند.[۶۹] بهبهانی نیز همراه با سیداحمد خوانساری، از واعظان طرفداران خودشان در تهران خواست در مجلس سوگواری کاخ گلستان که همه‌ساله دربار شاهنشاهی در ایام تاسوعا، عاشورا و یازدهم محرم برگزار می‌کرد شرکت نکنند،[۷۰] حتی در خانه بهبهانی در ایام محرم ۱۳۸۳ق/ ۱۳۴۲ش، سخنرانی‌های تندی علیه رژیم پهلوی انجام گرفت و بسیاری از مقامات دولتی با ناراحتی خانه بهبهانی را ترک کردند.[۷۱]

سه روز پس از بازداشت امام‌خمینی، بهبهانی با اعلام حمایت از موضع ایشان، دستور جهاد داد و اعلام کرد یا همه روحانیان کشته می‌شوند یا ایشان را آزاد خواهد کرد.[۷۲] همچنین وی همراه سیداحمد خوانساری در دیدار علمایی که به حرم عبدالعظیم حسنی(ع)، در شهر ری مهاجرت کرده بودند، برای آزادی امام‌خمینی مذاکره با رژیم و فشار سیاسی از طریق تظاهرات و افشای اعمال رژیم از طریق بیانیه و اعلامیه‌های مشترک و انفرادی را مطرح کرد.[۷۳] وی پس از آزادی امام‌خمینی از زندان، در مرداد ۱۳۴۲ به دیدار ایشان در خانه نجاتی واعظ که به صورت موقت آنجا بود رفت و ایشان در این دیدار ضمن ابراز سلامتی خود، به بهبهانی اعلام کرد تا آزادی همه زندانیان ایستادگی خواهد کرد و تا بتواند جلوی انتخابات مفتضح را خواهد گرفت.[۷۴] (ببینید: بازداشتگاه‌ها)

درگذشت

سیدمحمد بهبهانی در بیستم آبان ۱۳۴۲، در ۸۹سالگی در تهران درگذشت و جنازه وی به نجف انتقال یافت و به خاک سپرده شد.[۷۵]

فرزندان

از وی فرزندانی به جا ماند ازجمله سیدجعفر بهبهانی که در سال ۱۲۹۳ در تهران متولد شد. وی علاوه بر فراگیری دروس مقدماتی عربی، فقه، اصول و منطق، از دانشکده حقوق لیسانس گرفت. سیدجعفر نماینده مردم تهران در دوره هجدهم تا دوره بیستم مجلس شورای ملی در فاصله سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ بود و در کودتای ۲۸ مرداد با رژیم پهلوی همکاری نزدیک داشت. او از سال ۱۳۴۰ از سیاست کناره‌گیری کرد و با این حال به کسانی که در دولت نفوذ داشتند مشورت می‌داد. وی در سال ۱۳۶۶ در ۷۳سالگی درگذشت.[۷۶]

پانویس

  1. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۶.
  2. براون، انقلاب مشروطیت ایران، ۱۱۷.
  3. براون، انقلاب مشروطیت ایران، ۱۱۸؛ ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۱–۳/۲۷۱–۲۷۴.
  4. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۵–۱۶؛ شیرازی، زندگینامه مشاهیر جهان علمای جهان اسلام، ۲/۵۹.
  5. فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۰۲.
  6. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۶۵؛ مرکز بررسی اسناد، روحانی مبارز، ۱/۶۵–۶۶.
  7. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۰۲.
  8. شیرازی، زندگینامه مشاهیر جهان علمای جهان اسلام، ۲/۵۸؛ شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، ۴۹۷.
  9. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۵؛ ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ۶–۷/۱۳۳۶.
  10. شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ۴/۴۰۳.
  11. فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸؛ عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۱/۴۰–۴۱.
  12. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۶۵.
  13. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۴۱.
  14. فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸.
  15. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۴۴–۴۹؛ فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸.
  16. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۵۱ و ۵۴–۵۵؛ مخبرالسلطنه، خاطرات و خطرات، ۳۸۳.
  17. بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه، ۸۸ و ۱۳۵–۱۳۶.
  18. گزارش‌های محرمانه، ۱/۱۶ و ۹۰–۹۱.
  19. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۶۱.
  20. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۵۹–۶۰.
  21. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۶۲؛ ← آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۳۰۸.
  22. مشروح مذاکرات مجلس، ۲–۳/۹۵۵.
  23. جعفریان، یک سند تازه و منسوب به امام دربارهٔ فلسطین، ۳۱۲–۳۱۳؛ روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۴۷–۱۴۹.
  24. جعفریان، یک سند تازه و منسوب به امام دربارهٔ فلسطین، ۳۱۲.
  25. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۷.
  26. مرکز بررسی اسناد، روحانی مبارز، ۱/۶۵.
  27. کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ۱۶۲.
  28. مرکز بررسی اسناد، روحانی مبارز، ۱/۹۸–۹۹.
  29. کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ۱۹۳.
  30. اطلاعات، ۱۷/۳/۱۳۳۱، ۵.
  31. اطلاعات، ۱۰/۱۲/۱۳۳۱، ۱–۲ و ۴؛ فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸.
  32. نجاتی، جنبش ملی‌شدن، ۲۶۱، ۲۶۴ و ۲۶۶–۲۶۷.
  33. فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸.
  34. کاتوزیان، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ۲۳۵.
  35. آبراهامیان، کودتای ۲۸ مرداد، ۹۹.
  36. اطلاعات، ۳۱/۵/۱۳۳۲، ۸.
  37. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۲ و ۱۳۷–۱۳۸.
  38. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۳۹–۱۴۰؛ فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ۱۹۶.
  39. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۹۷–۹۸.
  40. فراهانی، روزشمار تاریخ معاصر ایران، ۲/۷۰۸.
  41. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۳–۸۴؛ مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۵۹۰–۵۹۱.
  42. نجاتی، تاریخ سیاسی، ۱/۱۸۹؛ روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۶.
  43. طلوعی، بازیگران عص پهلوی، ۱/۴۳۵؛ روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۷–۸۸.
  44. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۸.
  45. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۹–۹۰.
  46. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۸۹.
  47. حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱–۱۳۴۳، ۱۹۸ و ۲۰۳؛ روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۹۱.
  48. سالور، مصاحبه، ۲۶۵–۲۶۶.
  49. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۳۱–۱۳۲.
  50. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۶۲۲.
  51. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۹۹–۱۰۰.
  52. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۷۳–۷۴.
  53. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۲/۲۰.
  54. فلسفی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ۱۶۲.
  55. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۷ و ۳۳.
  56. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۳.
  57. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۲.
  58. مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۵۸؛ روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۰۷.
  59. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۰۷.
  60. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۱۸۹–۱۹۰.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۱.
  62. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۲۷.
  63. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۱۵؛ مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۳۰.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۰.
  65. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۳۱.
  66. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۴۷.
  67. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۷۰ و ۷۲.
  68. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۱۹۵.
  69. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۳۴۹.
  70. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۲/۳۵۰.
  71. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۲۴–۱۲۵.
  72. مرکز بررسی اسناد، قیام ۱۵ خرداد، ۳/۶۱، ۸۵ و ۱۱۵.
  73. حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱–۱۳۴۳، ۳۳۳.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۵۳.
  75. عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ۲/۱۶۵.
  76. روشن‌دل، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، ۱۸؛ مرکز بررسی اسناد، روحانی مبارز، ۱/۶۶.

منابع

  • آبراهامیان، پرواند، ایران بین دو انقلاب (درآمد بر جامعه‌شناسی سیاسی ایران معاصر)، ترجمه احمد گل‌محمدی، محمد ابراهیم فتاحی و لیلایی، تهران، نشر نی، چاپ پنجم، ۱۳۷۹ش.
  • آبراهامیان، پرواند، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲در ایران، ترجمه لطف‌الله میثمی، مجله چشم‌انداز ایران، شماره ۲۵، اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۳ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۱۳۳۱/۳/۱۷؛ ۱۳۳۱/۱۲/۱۰؛ ۱۳۳۲/۵/۳۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • براون، ادوارد، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهری قزوینی، تهران، کویر، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
  • بصیرت‌منش، حمید، علما و رژیم رضاشاه.
  • نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سال‌های ۱۳۰۵–۱۳۲۰ش، تهران، مؤسسه تنظیم …، ۱۳۷۶ش.
  • جعفریان، رسول، یک سند تازه و منسوب به امام دربارهٔ فلسطین، مجله حضور، شماره ۴۲، ۱۳۸۱ش.
  • حسینیان، روح‌الله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱–۱۳۴۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • روشن‌دل، یحیی، حیات سیاسی اجتماعی آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی، تهران، همسایه، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  • سالور، عباس، مصاحبه، اصلاحات ارضی، مجله تاریخ معاصر ایران، شماره ۴، ۱۳۷۶ش.
  • شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، تصحیح سیدهدایت‌الله مسترحمی، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • شمیم، علی‌اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، افکار، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • شیرازی، رضا، زندگینامه مشاهیر جهان علمای جهان اسلام، تهران، پیام کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۹ش.
  • طلوعی، محمود، بازیگران عص پهلوی، تهران، علم، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
  • عاقلی، باقر، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران، گفتار، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
  • فراهانی، حسن، روزشمار تاریخ معاصر ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲ش.
  • کاتوزیان، محمدعلی همایون، مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری، تهران، مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
  • گزارش‌های محرمانه شهربانی، ۲۶–۱۳۲۴ش، تهران، چاپ مجید تفرشی و محمود طاهر احمدی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • مخبرالسلطنه، مهدیقلی هدایت، خاطرات و خطرات، تهران، زوار، چاپ ششم، ۱۳۸۵ش.
  • مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، روحانی مبارز آیت‌الله کاشانی، به روایت اسناد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران ۱۳۷۸ش.
  • مشروح مذاکرات مجلس، سال چهارم، شماره ۹۵۵، ۸ خرداد ۱۳۲۷ش.
  • ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، علمی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج‌ساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
  • نجاتی، غلامرضا، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران، سهامی انتشار، چاپ هفتم، ۱۳۷۳ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.

پیوند به بیرون