جشن هنر شیراز: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
خط ۷۶: خط ۷۶:
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند تصویر]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های نیازمند جعبه اطلاعات]]
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]]
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]]

نسخهٔ ‏۲۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۵۰

جشن هنر شیراز، فساد و پرده‌دری عمومی رژیم پهلوی در جشن هنر شیراز، ۱۳۵۶.

مقدمه

رژیم پهلوی در دهه پایانی عمر خود جشن‌های سالانه و پرهزینه‌ای را در شیراز با عنوان جشن هنر برگزار کرد. این برنامه در سال ۱۳۴۵ از سوی فریده دیبا، مادر فرح دیبا، همسر محمدرضا پهلوی، پیشنهاد شد و از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در شیراز برگزار گردید. به گفته فریده دیبا، وی و دوستانش در حالی‌که در رستوران گل‌سرخ شیراز در حال تفریح بودند، به اندیشه برپایی این محفل افتادند و در بازگشت به تهران دخترش فرح را در جریان این موضوع قرار داده و فرح و مشاوران وی به‌ویژه فرخ غفاری از فیلم‌سازان مورد توجه فرح، به سازمان‌دهی آن پرداختند.[۱] در پی این تصمیم سازمانی به نام سازمان هنر شیراز تشکیل و اساسنامه‌ای برای آن در نظر گرفته شد. هیئت امنای سازمان را ۳۱ تن از مقامات بلندپایه کشور شامل نخست‌وزیر، چند وزیر، چند استاندار و شهردار شیراز تشکیل می‌داد.[۲]

نقش فرح در جشن شیراز

فرح دیبا هدف این جشن را گسترش هنر، بزرگداشت هنرهای اصیل ملی و بالابردن سطح فرهنگ و نکوداشت هنرمندان ایران خواند. وی شناساندن هنر ایرانیان به مردم جهان و شناساندن هنرمندان خارجی به ایرانیان و آشناکردن مردم ایران با آخرین تحولات جهانی[۳] و ارتباط با توده مردم و ترویج فرهنگ بومی را از دیگر هدف‌های این جشن شمرده‌است؛ به همین جهت مسئولان جشن در ادامه کار بیست کتاب در عرصه موسیقی و سینما در ایران و جهان منتشر کردند[۴]. طرفداران محمدرضا پهلوی برنامه‌های انجام‌شده در جشن هنر را نمونه روشنفکری و استفاده از آزادی و نماد پیشرفت و تمدن وانمود می‌کردند و مخالفان آن را به افکار ارتجاعی متهم می‌ساختند.[۵]

زمان برگزاری نخستین جشن

نخستین جشن هنر شیراز در بیستم شهریور ۱۳۴۶ آغاز و تا سی‌ام همان ماه به کار خود ادامه داد.[۶] افرادی به عنوان هنرمند شامل رقاصه‌ها، موزیسین‌ها، خوانندگان و بازیگران فیلم‌های عموماً غیر اخلاقیِ سینماهای غربی از آمریکا و کشورهای اروپایی برای شرکت در این جشن به ایران دعوت شدند.[۷] برنامه‌های جشن هنر از آغاز تا پایان مبتذل و خلاف اخلاق عمومی بود؛ اما در سال ۱۳۵۶ به اوج ابتذال رسید. افزون بر آن از آغاز تا سال ۱۳۵۶ در مکان‌هایی خاص و با دعوت از افراد خاص و بلیت‌های گران‌قیمت برگزار می‌شد.
بیشتر شرکت‌کنندگان از تهران به شیراز می‌آمدند. زنان چادری نیز در آن راه نداشتند؛ اما در سال ۱۳۵۶ رژیم پهلوی در راستای حرمت‌شکنی، این جشن‌ها را در مکان‌های عمومی برگزار کرد.[۸] در این جشن‌ها افراد سرشناس بسیاری از سراسر ایران و جهان دعوت می‌شدند. در جشن سال ۱۳۵۶، ۲۱ تن از سناتورهای ایرانی و نمایندگان مجلس شورای ملی با همسران خود حضور داشتند.[۹] برای جمع‌آوری متکدیان و نیز امنیت مراسم، تشریفات سنگینی در نظر گرفته می‌شد؛[۱۰] و هزینه سنگین آن از بودجه وزارت دربار شاهنشاهی به‌ویژه دفتر فرح دیبا و اشخاص حقیقی و حقوقی و بودجه شهرداری و استانداری شیراز پرداخت می‌شد.[۱۱] فرح دیبا نیز برای هدیه به مهمانان خارجی و برخی از رجال ایرانی برای این‌گونه مراسم سکه‌های طلای گران‌قیمتی تهیه کرده بود.[۱۲]

دین‌ستیزی در رژیم پهلوی

از زمان رضاخان پهلوی که مبارزه با فعالیت‌های مذهبی و مقابله با حجاب در دستور کار دولت قرار گرفت تا دوره محمدرضا، رژیم پهلوی به عناوین مختلف بر سر راه ترویج شعائر و مسائل دینی مردم مانع ایجاد می‌کرد و دولتیان در صدد کم‌رنگ جلوه‌دادن فرهنگ اصیل اسلامی بودند و در پوشش جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و جشن هنر شیراز، در صدد بودند فرهنگ برهنگی، بی‌هویتی دینی و فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگ ایرانی ـ اسلامی کنند.[۱۳]
از این‌رو در ادامه کار، توهین به نمادهای مذهبی و روحانیت شیعه در برنامه‌های جشن هنر گنجانده شد و هر سال که از جشن هنر شیراز می‌گذشت اهداف ضداسلامی و ضد فرهنگی آن آشکارتر می‌شد.[۱۴] در سال ۱۳۴۹ دانشجویان دانشگاه پهلوی به برگزاری این جشن‌ها اعتراض و به هنرمندان فرانسوی و آمریکایی توهین کردند که اعتراض هنرمندان به فرح دیبا را در پی داشت.[۱۵]
سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد نیز در ۲۸/۱/۱۳۵۰ ضمن سخنرانی در رفسنجان به‌شدت به برگزاری این جشن‌ها حمله کرد.[۱۶] در سال ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱ نیز در محافل گوناگون به برگزاری این جشن‌ها اعتراض شد و هدف از این جشن‌ها را محو تعصبات ملی و فراخوانی به فرهنگ غرب و مخالفت با متدینان و اصول مذهب دانستند.[۱۷]
از سال ۱۳۵۲ این جشن‌ها علاوه بر شیراز در بسیاری از دیگر شهرها ازجمله تهران برگزار شد.[۱۸] از نمایش‌های مبتذل سال ۱۳۵۳ این جشن، نمایش نمایشنامه‌نویس اسپانیولی (کالدرون ده لابارکا) به ریاست (ویکتور گارسیا) کارگردان اسپانیایی بود. بر اساس خواست کارگردان این اثر، قرار بود بازیکنان به صورت عریان بر روی صحنه بروند. در نخستین اجرای تمرینی برنامه، بازیگران بدون لباس و عریان به اجرای نقش پرداختند که با مخالفت کارکنان هتل محل اقامت این نمایش روبه‌رو شدند و در شیوه اجرای عمومی آن اختلاف افتاد و قرار شد این نمایش تنها یک بار بدون سانسور به صحنه بیاید.[۱۹]

ابتذال و هنجارشکنی در این جشن‌ها

ابتذال جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۵ (دوره دهم) و ۱۳۵۶ (دوره یازدهم) به اوج رسید. در سال ۱۳۵۵، فیلم هنجارشکنِ (هزار و یک شب) در سینما آریانای شیراز که روابط جنسی میان زنان و مردان را به‌گونه کاملاً عریان نشان می‌داد و فیلم (کشتی جنون) در سرای مشیر، انتهای بازار وکیل شیراز، که طی آن زنی برهنه توجه تماشاگران را به خود معطوف کرد و برنامه زشت دیگری در باغ جهان‌نمای شیراز، واقع در خیابان حافظ که آن هم دربارهٔ مسائل جنسی بود، نشان داده شد.[۲۰]
رژیم پهلوی در جشن هنر سال ۱۳۵۶ ماهیت ضد دینی خود را آشکارتر کرد. این جشن در ۲۷ مرداد ۱۳۵۶/ با دوم رمضان ۱۳۹۷ق به دست فرح دیبا افتتاح شد.[۲۱] در ضمن نمایش (خوک، بچه، آتش) به کارگردانی آربی آوانسیان کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نویس ایرانی ارمنی‌تبار، در پیاده‌روهای شهر شیراز، زن و مردی در ملأ عام به انجام اعمال قبیح پرداختند و نمایش به گونه‌ای طراحی شده بود که این حرکات تجاوز به عنف به نظر آید.[۲۲] در نمایش (ساعت ششم)، افزون بر برهنگی هنرپیشگان در انظار مردم، در نمایش عروسی حضرت مریم(س)، مریم «س» در شب عروسی‌اش شراب می‌نوشد و حاجی فیروز با دایره زنگی همراه زنی ترانه می‌خواند و در بخشی از نمایش دست‌ها را به صورت هفت‌تیر درآورده مسیح را می‌کشند.[۲۳]
به گزارش ویلیام شوکراس، روزنامه‌نگار و نویسنده انگلیسی، جنجال‌های جشن هنر وقتی به اوج خود رسید که در سال ۱۳۵۶ش/ ۱۹۷۷م، یک گروه هنرپیشه در یکی از خیابان‌های اصلی شیراز در نزدیکی مسجد در داخل و در پیاده‌روی مغازه‌ای نمایشی اجرا کردند که شامل هتک ناموس تمام‌عیار و اعمال شهوت‌انگیز میان هنرپیشگان زن و مرد بود. اجرای چنین نمایشی در خیابان‌های هر شهر انگلیسی یا آمریکایی نیز جنجال برپا می‌کرد و هنرپیشگان بازداشت می‌شدند.[۲۴]
این حرمت‌شکنی با ستایش محمدرضا پهلوی روبه‌رو شد؛ چنان‌که بعدها خود را ضد ارتجاع و همسرش فرح دیبا را نیروی محرکه هنر مدرن و جشنواره‌هایی شمرد که توانسته بود جسورترین و پیشروترین هنرمندان را گرد هم بیاورد[۲۵] آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس به محمدرضا پهلوی یادآور شد اگر چنین نمایشی به‌طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا می‌شد کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی‌بردند، که پهلوی مدتی خندید و چیزی نگفت[۲۶] سفیر انگلیس این نمایش را یکی از جرقه‌های انقلاب ایران شمرده‌است؛[۲۷] و فرح دیبا صحنه‌گردان اصلی برنامه در دفاع از برنامه‌های جشن ابراز داشت این جشن، هنر اصیل و سنتی تمام نقاط جهان را به ایران آورد و نیز در دفاع از صحنه‌های زشت نمایش گفت در هر جشنواره‌ای محدودکردن آزادی هنرمندان وکسب رضایت همه گروه‌ها مشکل است.[۲۸]

اعتراض علما و مردم

سلسله جشن‌های هنر شیراز در سال‌های آغازین به دلیل شرکت قشرهای ویژه‌ای از مردم، در میان توده‌های مذهبی بازتاب چندانی نداشت؛ اما در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی به دلیل حساسیت و آگاهی بیشتر مردم از برنامه‌های ضد مذهبی و نمایش‌های هتاکانه و وهن‌آور آن، خشم و آزردگی فراوانی را برانگیخت.[۲۹] نخستین اعتراض عمومی در سال ۱۳۵۶، از سوی مردمی بود که به تماشای جشن رفته بودند. آنان با پرتاپ آجر اعتراض خود را اعلام کردند؛ ولی اعتراض جدی را روحانیان مبارز شیراز ازجمله سیدعبدالحسین دستغیب و بهاءالدین محلاتی نشان دادند. آن دو عالم به اهانت به مقدسات دینی شدیداً اعتراض کردند.[۳۰]
محلاتی در مسجد مولا در ماه رمضان ۱۳۵۶ طی سخنانی، به مسببان و برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان این جشن به‌شدت تاخت و بر آنان لعنت فرستاد و مردم نیز آمین گفتند[۳۱] و نیز با حضور محلاتی، سیدمحمدکاظم آیت‌اللهی، سیداحمد پیشوا، سیدعبدالحسین دستغیب، محمدخادمی، رضی شیخ‌الاسلامی، مجدالدین مصباحی، مجدالدین محلاتی و عده‌ای دیگر تصمیم گرفته شد همه ائمه جماعات و واعظان از روز شنبه، ۵/۶/۱۳۵۶ برای اعتراض، نماز جماعت را تعطیل کنند و به تهران مخابره شود این جشن را در سال‌های آینده برگزار نکنند.[۳۲] دستغیب در سوم رمضان در مسجد جامع شیراز منبر رفت و از جشن هنر به‌شدت انتقاد کرد و با بیان اینکه عوامل رژیم پهلوی با برگزاری چنین جشن‌هایی، جوانان مملکت را گمراه کرده، آنان را به سوی استعمار سوق می‌دهند، این عوامل را به‌شدت نکوهش کرد.[۳۳]
به گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دستغیب در اجتماع مردم در مسجد جامع شیراز از برنامه‌های جشن هنر به‌شدت انتقاد کرد و متذکر شد از برگزاری آن در شیراز جلوگیری کنند. به گفته وی عوامل رژیم با برگزاری چنین مراسمی در صدد بودند جوانان ایران‌زمین را از اعتقادات اسلامی منحرف کنند.[۳۴]
دستغیب در ۳/۶/۱۳۵۶ در مسجد جامع شیراز شرکت‌کنندگان در نمایشنامه «خوک، بچه، آتش» و جشن هنر را از خوک پست‌تر شمرد و به صحنه‌گردان اصلی ماجرا (فرح دیبا)، لعنت فرستاد و از دست‌اندرکاران این برنامه پرسید تا کی می‌خواهند جوانان این مملکت را گمراه و آنان را به مثابه ابزاری در خدمت استعمار قرار دهند. وی در ادامه از بی‌توجهی مردم شیراز به سرنوشت جوانان خود و سعی دولت در ترویج بی‌بند و باری و مبارزه با آزادی بیان انتقاد کرد.[۳۵] سیدعلی‌اصغر دستغیب نیز بر منبر به این برنامه مستهجن اعتراض کرد. جوانی نیز در اعتراض به هتک حرمت به مقدسات دینی در پی آن بود تا یکی از کانون‌های نمایش‌های مستهجن را به آتش بکشد که دستگیر شد.[۳۶] احمد پیشوا در مسجد نو، به این جشن‌ها اعتراض کرد.[۳۷] برخی از روحانیان اصفهان نیز ضمن تماس تلفنی با سیدعبدالحسین دستغیب پشتیبانی خود را از روحانیان شیراز اعلام کردند.[۳۸] برخی از مطبوعات داخلی ایران نیز از این‌گونه نمایش‌ها انتقاد کردند. مریم خوارزمی از نویسندگان روزنامه کیهان اینترنشنال، به این برنامه‌ها انتقاد کرد[۳۹] و به گزارش دیگر، آوانسیان کارگردان سینمایی ارمنی‌تبار این نمایش را اثر بزرگ هنری خواند و به خبرنگار معترض حمله کرد و او را مورد آزار قرار داد و در پی آن بود که او را خفه کند.[۴۰] روزنامه اطلاعات نیز در ۱۲/۶/۱۳۵۶ از این برنامه به‌شدت انتقاد کرد و آن را برنامه‌ای کثیف و حرمت‌شکن و مورد لعنت مردم شمرد.[۴۱]

موضع‌گیری امام‌خمینی

گزارش جشن هنر سال ۱۳۵۶ به‌سرعت به نجف منتقل شد. امام‌خمینی طی سخنانی در مسجد شیخ انصاری نجف در ۷/۶/۱۳۵۶، ضمن برشمردن اقدامات غیراخلاقی رژیم پهلوی با اشاره به فاصله مردم و دولت از یکدیگر، تأکید کرد چنان شکافی میان مردم و دولت ایجاد کرده‌اند که در صورت سقوط دولت، همه چراغانی خواهند کرد. ایشان سپس با اشاره به اجرای این جشن در شیراز، آن را مقدمه اجرای این برنامه در تهران دانست و از سکوت مردم و برخی از علما در برابر این فاجعه بزرگ به‌شدت انتقاد کرد.[۴۲] ایشان هدف رژیم از این کارها را تخدیر افکار عمومی معرفی کرد و افزود این کارها با رضایت محمدرضا پهلوی انجام می‌شود و انتقاد روزنامه‌های طرفدار رژیم نیز با هدف آرام‌کردن اوضاع و جلوگیری از انفجار درونی مردم صورت گرفته‌است و هشدار داد اگر از این موارد جلوگیری نشود، ممکن است دامنه آن به دیگر نقاط ایران نیز کشانده شود.[۴۳] ایشان با تأکید بر جامعیت اسلام در تأمین نیازهای مادی و معنوی بشر از مردم خواست برای اجرای آن متحد شوند و همه مردم اعم از روحانیان و پزشکان و مهندسان و سیاست‌مداران در برابر این پدیده‌ها واکنش نشان دهند که فعالیت‌های ضداسلامی با اعتراض همگانی امکان وقوع پیدا نمی‌کند. ایشان خاطرنشان کرد نمایش‌های مبتذل از ضعف و سستی روحانیان در عمل به قانون اسلام سرچشمه می‌گیرد. ایشان در ادامه مردم را پشتیبان علمای دین دانست که با پیش‌قدمی روحانیان، مردم به میدان خواهند آمد و در صورت بی‌توجهی روحانیان مردم نیز آنان را رها خواهند کرد.[۴۴]

گسترش اعتراض‌ها و پیامد آنها

رفتارهای ساختارشکنانه عوامل رژیم پهلوی و پخش فیلم‌های مبتذل، احساسات مردم را جریحه‌دار ساخت و آنان را به میدان مبارزه آورد و مبارزه رژیم با نمادها و ارزش‌های دینی، سبب شد مردم در کنار روحانیان قرار بگیرند و به فرهنگ ایثار و شهادت و از خودگذشتگی برسند و انقلاب اسلامی ایران را شکل دهند.[۴۵] پس از موضع‌گیری امام‌خمینی، اعتراض مردم علیه جشن هنر شیراز گسترش یافت و آن را به موضوعی مهم برای مبارزه تبدیل کرد.[۴۶]
آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلیس، آن را یکی از نخستین جرقه‌های انقلاب ایران شمرد. پارسونز بر این باور بود (فستیوال بین‌المللی) جشن هنر شیراز که هر ساله برگزار می‌شد، به علت نوآوری‌ها و نمایش‌هایی که مطابق با روحیات جامعه سنتی و اسلامی ایران نبود، موجب تضادها و مباحثاتی شد.[۴۷]چنان‌که روحانی سرشناس، محمد صدوقی در یزد در ۲۱/۵/۱۳۵۷ در مسجد حظیره سخنرانی پرشوری علیه جشن هنر شیراز و رواج مشروبات الکلی و فحشا انجام داد و از سکوت برخی از واعظان دراین‌باره انتقاد کرد.[۴۸]
مردم شیراز با همه وجود برای مبارزه با این مراسم آماده شدند و تأکید می‌کردند به قیمت خون خود از برگزاری این محفل در ماه رمضان جلوگیری خواهند کرد.[۴۹] و در ۲۲/۵/۱۳۵۷ تظاهرات با شکوهی در خیابان‌های شیراز برپا شد و عده‌ای دستگیر شدند. در بازرسی مأموران امنیتی از خانه انقلابیان، اعلامیه‌های علما که مخالفت جامعه روحانیت شیراز با برگزاری جشن‌های هنر شیراز را بیان می‌کردند به دست آمد.[۵۰]
در تظاهراتِ مردم شیراز در ۲۱/۵/۱۳۵۷ برای بیان مخالفت خود با جشن هنر شیراز، نیروهای امنیتی سه نفر از تظاهرکنندگان را شهید و صدها نفر را زخمی و دستگیر کردند و این باعث شد علمای شیراز این روز را عزای عمومی اعلام کنند. در ۲۵/۵/۱۳۵۷ سازمان جشن هنر اعلام کرد به جهت اعتراضات و وقایع اخیر شیراز و اصفهان، امسال جشن هنر در شیراز و اصفهان برگزار نمی‌شود.[۵۱] علمای شیراز به‌ویژه سیدعبدالحسین دستغیب از تعطیلی این مراسم استقبال و دوباره مفاسد آن را برای مردم بازگو کردند.[۵۲] البته فرح دیبا در خاطرات خود انتقاد مخالفان از جشن‌های مکرر دربار و زیاده‌روی در مصرف لباس و غذای خارجی را در کشوری که مردم آن نیازمند نان و مدرسه‌اند، عوام‌فریبی خوانده و با این حال، این فستیوال‌ها را بستری برای واکنش مذهبی‌ها و یکی از دلایل فروپاشی سلطنت از نظر منتقدان شمرده‌است.[۵۳]

پانویس

  1. دیبا، دخترم فرح، ۹۹–۱۰۱.
  2. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۵–۱۰؛ نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۱۷–۴۱۸.
  3. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، پنج و ۴؛ نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۱۸.
  4. کریمان، پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
  5. اللهیاری، خوک بچه در آتش، ۸.
  6. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، پنج ـ ده؛ نظافتی، کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران، ۵.
  7. نظافتی، کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران، ۵.
  8. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، هفت ـ هشت.
  9. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۷۰–۳۷۱.
  10. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۵۵–۳۵۶ و ۳۵۹–۳۶۲.
  11. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۱۹۰ و ۱۹۸.
  12. صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ۲۶۲.
  13. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، هفت؛ نظافتی، کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران، ۵.
  14. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، هشت ـ نُه؛ مسعود انصاری، پس از سقوط، ۸۲.
  15. نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۲۲.
  16. نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۲۲.
  17. نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۲۴.
  18. نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۲۴–۴۲۵.
  19. کیهان، روزنامه، ۸/۱۲/۱۳۸۸، ۸.
  20. حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، ۴۲۴.
  21. دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۱/۴۸۵؛ مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، هشت ـ نُه.
  22. دستغیب، سیدعبدالحسین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۷۹–۴۸۰؛ اللهیاری، خوک بچه در آتش، ۸.
  23. کیهان، روزنامه، ۶/۶/۱۳۵۶.
  24. شوکراس، آخرین سفر شاه، ۱۱۵.
  25. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۲۲۵.
  26. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، مقدمه، نه.
  27. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، مقدمه، هشت.
  28. شوکراس، آخرین سفر شاه، ۱۱۵.
  29. شوکراس، آخرین سفر شاه، ۱۱۵.
  30. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، نه؛ دستغیب، سیدعبدالحسین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۷۹.
  31. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۸۳.
  32. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۸۸–۳۸۹.
  33. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۸۳، ۳۸۵ و ۴۸۱.
  34. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۸۳؛ دستغیب، سیدعبدالحسین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۸۰.
  35. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۳۹۱.
  36. دستغیب، سیدعلی‌اصغر، ۳۲.

  37. نصیری طیبی، انقلاب اسلامی در شیراز، ۴۳۱.
  38. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، نه.
  39. کیهان، روزنامه، ۳۱/۵/۱۳۵۶ و ۱/۶/۱۳۵۶؛ اطلاعات، ۱/۶/۱۳۵۶.
  40. کیهان، روزنامه، ۱/۶/۱۳۵۶.
  41. دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۱/۵۱۱.
  42. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۲۹.
  43. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۳۰.
  44. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۲۳۰.
  45. نظافتی، کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران، ۵.
  46. حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، ۵۸۷.
  47. پارسونز و سولیوان، خاطرات دو سفیر، ۳۲۷.
  48. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۴۴۹.
  49. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۴۴۷.
  50. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۴۴۸.
  51. کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۲/۸۸۱؛ دفتر ادبیات، روزشمار انقلاب اسلامی، ۴/۲۷۲.
  52. مرکز بررسی اسناد، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، ۴۲۳.
  53. دیبا، کهن دیارا، ۲۱۰ و ۲۲۴–۲۲۵.

منابع

  • اطلاعات، روزنامه، ۱/۶/۱۳۵۶ش.
  • اللهیاری، احمد، خوک بچه در آتش، ادامه خاطره پانزدهم.
  • جشن هنر شیراز، خاطرات احمد اللهیاری، روزنامه کیهان، ۹/۱۲/۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • حسینیان، روح‌الله، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • دستغیب، سیدعبدالحسین، یاران امام به روایت اسناد ساواک، نفس مطمئنه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • دستغیب، سیدعلی‌اصغر، خاطرات سیدعلی‌اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج۴، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • دیبا، فرح، کهن دیارا، خاطرات فرح دیبا، تهران، کتاب‌سرا، ۱۳۸۲ش.
  • دیبا، فریده، دخترم فرح، ترجمه الهه رئیس فیروز، تهران، به‌آفرین، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۶ش.
  • سولیوان، ویلیام و آنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • شوکراس، ویلیام، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا «هوشنگ» مهدوی، تهران، البرز، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
  • صمیمی، مینو، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • کیهان، روزنامه، ۳۱/۵/۱۳۵۶ ش.
  • کیهان، روزنامه، ۱/۶/۱۳۵۶ ش.
  • کیهان، روزنامه، ۶/۶/۱۳۵۶ ش.
  • کیهان، روزنامه، ۸/۱۲/۱۳۸۸ش.
  • کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • کریمان، زهره، پایگاه اطلاع‌رسانی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۱/۷/۱۳۹۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • مسعود انصاری، احمدعلی، پس از سقوط، سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • نصیری طیبی، منصور، انقلاب اسلامی در شیراز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
  • نظافتی، علیرضا، کلاه فرنگی بر سر فرهنگ ایران، روزنامه کیهان، ۱۲/۱۱/۱۳۸۷ش.

پیوند به بیرون