جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران
جشنهای ۲۵۰۰ساله، جشنهای پرهزینه رژیم پهلوی به بهانه دوهزاروپانصدمین سالگرد نظام سلطنتی در ایران، مهر ۱۳۵۰.
باستانگرایی پهلوی و تلاش برای اثبات مشروعیت سیاسی نظام سلطنتی در ایران، همچنین کسب وجهه بینالمللی، مهمترین انگیزههای جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی بود. محمدرضاشاه در سال ۱۳۵۰ خود را نگهبان میراث پرافتخار کوروش خواند و سوگند یاد کرد که پرچم ۲۵۰۰ساله کوروش را همچنان افراشته نگاه خواهد داشت.
هزینه کل این جشنها معادل ۲۰۰میلیون دلار گزارش شد. برگزاری این جشنها مخالفتهای فراوانی را در داخل و خارج کشور برانگیخت.
امامخمینی برگزاری جشنهای غیر ملی هر ساله و نامیمون و نیز خرجهای گزاف خاندان سلطنتی را مصیبتی برای اسلام و مسلمانان میخواند و معتقد بود برگزاری چنین جشنهایی که برخلاف مصالح کشور و ملت است، از خاطر نخواهد رفت.
ایشان با مقایسه حکومت کوتاه علوی و حکومت حاکمان ستمگر تصریح میکرد آنچه باید برای آن جشن گرفت، حکومتی است که برای گسترش عدالت تلاش میکند و حکومت پادشاهان فعلی با این همه ظلم و جور، مستحق عزاست.
مقدمه
یکی از ویژگیهای دوران پهلوی، تلاش برای تضعیف فرهنگ دینی و کمرنگکردن ارزشهای اسلامی بود و اقدام به کشف حجاب (ببینید: رضا پهلوی)، حذف شرط مسلمانبودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخابشوندگان شوراها (ببینید: لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی) و جشن هنر شیراز، نمودهای عینی این تلاش بود. جشن هنر شیراز که با بهانه نزدیکی و مبادله فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها پیریزی شد، در واقع استحاله فرهنگ ایران اسلامی و بازگشت به جاهلیت مدرن غرب را پی میگرفت (ببینید: جشن هنر شیراز) برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران نیز در راستای چنین اهدافی برنامهریزی شد. فکر این جشنها از سال ۱۳۳۶ در ذهن محمدرضا پهلوی پدید آمده بود.[۱] و نخستین بار در ۲۹/۹/۱۳۳۷ شجاعالدین شفا، معاون فرهنگی و مطبوعاتی دربار شاهنشاهی، خبر آن را اعلام کرد[۲]
زمان برگزاری این جشنها، سال ۱۳۴۰ تعیین شد؛ اما به دلیل نبود آمادگی و وضعیت دشوار اقتصادی و تنگناهای مالی دولت، بارها به عقب افتاد.[۳] ازجمله یکبار اعلام شد که جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران همزمان با مراسم تاجگذاری محمدرضا پهلوی در آبان ۱۳۴۶ انجام خواهد شد، اما این تصمیم هم دچار تغییر شد و تاریخ برگزاری جشنها، برای مهر ۱۳۵۰ قطعیت یافت.[۴]
اهداف و انگیزهها
یکی از انگیزههای پهلوی در برگزاری این جشنها، اثبات مقبولیت و مشروعیت سیاسی نظام سلطنتی پهلوی بود و در نظر داشت با بزرگنمایی نقش کوروش در بنیاد نظام شاهنشاهی و تأکید و پافشاری بر استمرار و تداوم آن به مدت ۲۵۰۰ سال، در اذهان عمومی چنین القا کند که تنها یک مدل حکومتی ثابت و ماندگار در ایران وجود دارد و آن حکومت شاهنشاهی است و رژیم پهلوی هم ادامه آن سلسله و جانشینی شایسته برای سلسله شاهنشاهی ایران است.[۵] در این مقطع، پهلوی با پشتیبانی قدرتهای خارجی بهویژه ایالات متحده آمریکا و سرکوب دولت ملی محمد مصدق و قیام پانزده خرداد، برای کسب قدرت بیشتر و تحکیم و تثبیت پایههای سلطنت تلاش میکرد. او همچنین در پی وجهه بینالمللی برای حکومت خود بود و برگزاری جشنهای مجلل و دعوت از سران کشورها را شیوه مناسبی برای رسیدن به این هدف میپنداشت.[۶] تبار پهلوی قابل مقایسه با سلسلههای پیشین در ایران یا دیگر خاندان سلطنتی در جهان معاصر نبود و طبیعی بود که محمدرضا پهلوی رؤیای یک اصل و نسب باعظمت را در ذهن خود بپرورد و حتی به فکر اتصال خود به کوروش باشد.[۷]
محمدرضا پهلوی سال ۱۳۵۰ را سال کوروش کبیر نام گذاشت و در سخنرانی پاسارگاد خطاب به کوروش، وی را به خوابی آسوده دعوت کرد؛ زیرا خود بیدار است و نگهبان میراث پرافتخار او خواهد بود. وی در این سخنرانی سوگند یاد کرد که پرچم ۲۵۰۰ساله کوروش را همچنان افراشته نگاه خواهد داشت.[۸] برخی به انگیزههای روانشناختی وی اشاره کردهاند. او از جوانی - همان آغاز سلطنت - مردی بود با عزت نفس اندک که نبود اعتماد به نفس، بیارادگی، انفعال، وابستگی و کمرویی را زیر نقاب خودستایی و تکبر میپوشاند. برپایی این جشن و جلوه در زرق و برق اشیا میتوانست تناقضات حادّ شخصیتی، ترس، تردید و ضعف را پنهان سازد.[۹] از سوی دیگر، دو رکن اساسی سیاست فرهنگی رژیم پهلوی باستانگرایی افراطی و مدرنیزاسیون غربگرایانه بود. برنامه عرفیسازی، دینزدایی و اقدام به تضعیف و فروپاشی ساختارها و باورهای دینی، تلاشی برای عینیتبخشیدن به این اهداف و سیاستها بهشمار میرفت و نمود بارز این رویکرد فرهنگی، برگزاری این جشنها بود.[۱۰]
مخالفت امامخمینی
پیش از برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله، امامخمینی به مناسبتهای مختلف، برگزاری جشنهای غیر ملی هر ساله و نامیمون و نیز خرجهای گزاف خاندان سلطنتی را در حالیکه مردم ایران در فقر به سر میبرند، مصیبتی برای اسلام و مسلمانان میخواند و به آن هشدار میداد. یکی از این هشدارها نامه ایشان به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت در ۲۶/۱/۱۳۴۶ بود. ایشان در این نامه برگزاری هر نوع جشن، همراه با هتک نوامیس و اسلام را مایه نکبت و بدبختی ملت دانست و رژیم را به ترک تعرض به اموال مردم و غارتگری بیتالمال فرا خواند.[۱۱] (ببینید: امیرعباس هویدا) ایشان همچنین در بهمن ۱۳۴۹، در حالیکه رژیم پهلوی خود را برای برگزاری جشنها آماده میکرد، در ضمن پیامی به زائران بیتالله الحرام، به این مسئله پرداخت و ضمن گزارش وضعیت نابسامان اقتصادی و معیشتی مردم، تلفکردن بودجههای هنگفت از سرمایه ملی را نکوهش کرد و اینگونه جشنها را «مصیبت و سیهروزی برای مردم» و «وسیله اخاذی و غارتگری عمال استعمار» خواند. همچنین بر این مطلب تأکید کرد که دایرکننده و شرکتکننده در این جشنها، خائن به اسلام و به ملت ایران است[۱۲]
امامخمینی در اول تیر ۱۳۵۰، در واکنشی مستقیم و جدی، مخالفت و اعتراض شدید خود را به برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ساله ابراز کرد.[۱۳] ایشان در این سخنرانی بار دیگر به وقوع قحطی، خشکسالی و مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی مردم توجه کرد و به اسرافکاریها و مخارج سنگین جشن بهشدت اعتراض کرد.[۱۴] و با مقایسه حکومت کوتاه علوی و حکومت حاکمان ستمگر تصریح کرد آنچه باید برای آن جشن گرفت، حکومتی است که برای گسترش عدالت تلاش میکند و حکومت پادشاهان فعلی با این همه ظلم و جور، مستحق عزاست.[۱۵] چنانکه بزرگداشت یاد و نام شاهان گذشته ایران در عین کارنامه سیاه و گذشته ننگین آنان و حمایت و همکاری اسرائیل در برگزاری جشنها، ازجمله مواردی بود که امامخمینی در این سخنرانی به آنها اعتراض کرد.[۱۶] ایشان در ادامه با لحن و بیانی شکوهآمیز، علما و روحانیان را خطاب کرد و ضمن اینکه سکوت آنان را مهر تأییدی بر رفتار رژیم خواند.[۱۷] بر ناتوانی رژیم پهلوی در مقابله با اعتراضِ هماهنگ و متحد تصریح کرد و علما را به هوشیاری و اعتراض دستهجمعی علیه اقدامات رژیم، بهویژه جشنهای شاهنشاهی ترغیب؛[۱۸] و مردم را نیز به مبارزه با این جشنها دعوت کرد و مشارکت در آن را جایز ندانست.[۱۹]
این سخنرانی امامخمینی افزون بر اینکه در روشنگری و آگاهسازی عموم مردم بهویژه روحانیت، نقشی اساسی داشت، در برانگیختن مخالفتها و اعتراضات مردمی علیه رژیم و بهطور مشخص جشنهای ۲۵۰۰ساله نیز، اثری شگرف بر جای گذاشت.[۲۰] این سخنرانی از بخش فارسی رادیو بغداد که زیر نظر سیدمحمود دعایی اداره میشد پخش شد و به دست انقلابیان داخل کشور اعم از روحانی و دانشجو، تکثیر و در میان مردم توزیع شد. همین امر موجب بیداری مردم و در نتیجه باعث وحشت رژیم شد که در گزارش جامع سازمان اطلاعات و امنیت کشور «ساواک» آمدهاست و رژیم در همین راستا افرادی را بازداشت و روانه زندان کرد.[۲۱]
ساواک با پیگیری جدی دربارهٔ عوامل چاپ و توزیع اعلامیه سخنرانی امامخمینی در کشور،[۲۲] در تحلیل خود از این سخنرانی، امامخمینی را تحتتأثیر و وابسته به حزب بعث معرفی کرد و برخی علمای تراز اول و اغلب طلاب و روحانیان را مخالف ایشان در این رویه نشان داد و تصریح کرد طرفداران جدی ایشان که اعلامیههای ایشان را در عراق چاپ و به ایران منتقل میکنند، ده تا بیست درصد طلاباند.[۲۳] این سازمان در این زمان برای معرفی امامخمینی به عنوان یک وابسته به دولت بعثی عراق که دشمن ایران است، و تلاش برای تحریک علما و روشنفکران و حتی افراد خانواده ایشان برای موضعگیری علیه ایشان برنامهریزی میکرد و با تلاش برای پنهان نگهداشتن دخالت خود در این امر، به چاپ و توزیع اعلامیههایی از سوی علما در اعتراض به اقدامات ایشان اقدام میکرد.[۲۴] با اینحال، همین گزارشها تصریح کردهاست که روحانیان طرفدار امامخمینی، از موجهترین افراد در میان مردماند و به هیچوجه حاضر به اقدامی علیه ایشان نیستند و این طرح در تهران عملی نیست.[۲۵] ساواک همچنین تلاش کرد برای پیشگیری از اقدامات مبارزان در عراق، از هر راهی که ممکن است، مانع فرستادن پول و وجوه شرعی به عراق شود.[۲۶]
مهرماه ۱۳۵۰، ساواک با استفاده از فرصت همزمانی جشن نیمه شعبان «۱۴/۷/۱۳۵۰»، تلاش میکرد مردم را به چراغانیکردن بیشتر و حفظ آن تا پس از نیمه شعبان و پیوند آن با جشنهای مورد نظر خود ترغیب کند؛ اما مردم در واکنش به این امر، حتی از برگزاری جشن نیمه شعبان و چراغانیکردن محلهها خودداری میکردند.[۲۷]
چگونگی برگزاری
در سال ۱۳۵۰ شورای مرکزی در دربار برای برنامهریزی جشنها و کمیته جشنها در بیش از چهل کشور جهان تشکیل شد که مدیریت آن با مقامات عالی آن کشورها بود[۲۸] همچنین برای فرهنگسازی دربارهٔ جشنهای ۲۵۰۰ساله، کمیتهای مرکب از نویسندگان رژیم مأمور شد تا با نوشتن کتابها و مقالات به دفاع از جشن بپردازد[۲۹]
جشنها از صبح سهشنبه ۲۰ مهر۱۳۵۰ آغاز شد و تا ۲۷ مهر در سراسر کشور و نمایندگیهای ایران در خارج کشور ادامه یافت؛ اما محل اصلی برگزاری جشن، شیراز در تخت جمشید، و آغاز آن در پاسارگاد، مکان منسوب به قبر کوروش بود. در این جشنها، ۲۲ پادشاه و شیوخ منطقه، ۵ ملکه، ۲۱ شاهزاده، شانزده رئیسجمهور، سه نخستوزیر، چهار معاون نخستوزیر و دو وزیر خارجه شرکت کردند.[۳۰] نیکسون رئیسجمهور آمریکا نماینده خود را به مراسم فرستاد.[۳۱] و رئیسجمهور فرانسه ژاک شابان دلماس نیز در اعتراض به جایگاه از پیش تعیین شده خود در مراسم، نخستوزیر خود را به ایران اعزام کرد.[۳۲] میهمانان این جشن، شاهد رژه سربازان ایران از زمان هخامنشیان تا پهلوی بودند.[۳۳] بخش پژوهشهای تاریخی، از سالها پیش برای این رژه، برنامهریزی کرده بود و تمامی لباسها، سلاحها و شیوه راهرفتن سربازان دورههای مختلف تاریخ ایران را مطالعه و آماده کرده بود. فرمانده این رژه، فتحالله مینباشیان فرمانده نیروی زمینی بود.[۳۴]
همه امکانات جشن از خارج بهویژه از پاریس آمده بود. در دشت خشک و مرتفع تخت جمشید، اردوگاههایی مرکب از سه چادر بزرگ و پیرامون آنها ۵۹ چادر کوچکتر به دست طراحان فرانسوی برپا شده بود. آرایشگران تراز اول پاریس نیز به تخت جمشید آمده بودند. نوعی کرم صورت به نام «فرح» ابداع شده بود تا در جعبههای مخصوص به مهمانان هدیه شود. لباس همسان کارمندانِ دربار به طرزی شکیل با بیش از یکونیم کیلومتر نخ طلا دوخته شده بود. دوختن هر یک از این لباسها نزدیک به پانصد ساعت کار لازم داشت. غذاهای ضیافت تخت جمشید را رستوران «ماکسیم» پاریس تهیه کرد. رئیس ماکسیم به این مناسبت یک غذای جدید حاوی خاویار و تخم بلدرچین آبپز ابداع کرد. صورت غذای ضیافت شام با مرکب سیاه، روی صفحات پوست آهو نقش شده و با یک ریسمان تابیده طلایی به صورت یک کتاب کوچک با جلد ابریشمی آبی و طلایی صحافی شده بود. غذای اصلی، خوراک پشت بازوی بره سرخشده در روغن خودش بود که درون آن را با سبزیهای خوشبو انباشته بودند؛ آنگاه خوراک طاووس بریانشده به سبک شاهنشاهی سرو شد.[۳۵]
دربارهٔ هزینههای جشن رقمهای متفاوت و متناقضی گفته شدهاست؛ چنانکه اسدالله عَلم، وزیر وقت دربار، در مصاحبهای کل هزینههای جشن را ۱۳۴ میلیون تومان ذکر کرد.[۳۶] در مقابل، شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی هزینه کل را یک میلیارد و سیصد و هشتاد میلیون تومان «۲۰۰ میلیون دلار» گزارش کرد.[۳۷] این در حالی بود که همان زمان برخی مطبوعات خارجی به مبلغ ششصد میلیون دلار نیز اشاره کردند.[۳۸] نقش جریانهای سیاسی مثل بهائیها، یهودیان و زرتشتیان در این جشنها مورد توجه پژوهشگران بودهاست.[۳۹]
بازتابها
برگزاری این جشنها مخالفتهایی را در داخل و خارج کشور برانگیخت.[۴۰] رسانههای خارجی با چاپ گزارشها و مقالههایی انتقادهای بسیاری را متوجه دربار ایران کردند.[۴۱]
برخی از مخالفان داخلی نیز خشم و قهر خود را با آتشزدن یکی از چادرهای سلطنتی به نمایش گذاشتند.[۴۲] بر اثر تبلیغات مبارزان، رژیم در موضع انفعالی قرار گرفت و محمدرضا پهلوی رسماً بر لزوم انتشار مخارج جشن شاهنشاهی تأکید کرد[۴۳] مطبوعات اروپا با اشاره به فقر مردم ایران، با چاپ کاریکاتور و طنز، به مسخرهکردن این جشن پرداختند.[۴۴] جورج بال، معاون وزارت خارجه آمریکا نیز آن را منظرهای پوچ و زننده شمرد و افزود فرزند یک قزاق، در کشوری که درآمد سرانه مردم آن تنها ۲۵۰ دلار در سال است، مانند یک امپراتور جشن برپا کرده و با ادعای رفورم و نوگرایی، لباسهای دوران استبداد باستانی را به نمایش گذاشتهاست.[۴۵] دولت سوئیس نیز که در پاسخ به دعوت پهلوی تنها به اعزام یک عضو بازنشسته شورای فدرال بسنده کرده بود، مورد انتقاد شدید نمایندگان پارلمان قرار گرفت.[۴۶]
با اینکه دستگاه رژیم پهلوی در راستای تأمین امنیت جشنهای ۲۵۰۰ساله برخی از اقدامات پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داد، اما واکنشها در داخل کشور هم گسترده بود. رژیم در اقدامی پیشگیرانه، در شیراز بیش از دویست تن از دانشجویان را که به این جشنها اعتراض کرده بودند، بازداشت و زندانی کرد.[۴۷]
شهرها رنگ حکومتنظامی به خود گرفتند و در تهران برخی مردم بازرسی بدنی میشدند. ارتش نیز به حالت آمادهباش درآمده بود.[۴۸] در عین حال، برخی روحانیان و خطیبان به انتقاد از این جشنها پرداختند. محمدتقی فلسفی واعظ مشهور تهران، از روزنامه آیندگان و دخالت اسرائیل و صهیونیستها در برپایی جشنهای ۲۵۰۰ساله، بهشدت انتقاد کرد.[۴۹] سیدعبدالله شیرازی از علمای مشهد، به امیرعباس هویدا، سقوط شاه، نخستوزیر وقت، نامهای نوشت و اعتراض خود را به این جشنها اعلام کرد[۵۰] در همین راستا جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه مشهد نامهای را به هویدا دربارهٔ تحریم جشنهای ۲۵۰۰ساله نوشته و اعتراض خود را اعلام کردند.[۵۱] همچنین روحانیان حوزه علمیه قم نیز اعلامیهای در تحریم این جشنها صادر کردند.[۵۲]
ساواک در گزارشهای خود از بازداشت دانشجویان و روحانیان سخن به میان آورده و از تبلیغات رادیو و تلویزیون بدون تماشاچی علاقهمند یاد کردهاست.[۵۳] روحانیان مبارز و انقلابی هم نقش اساسی در آگاهسازی مردم داشتند و از راه سخنرانی و انتشار اعلامیه اعتراض و مخالفت خود را با اقدامات رژیم بهخصوص دربارهٔ برخورد با دانشجویان ابراز کردند[۵۴]
واکنش امامخمینی
در میان علما و مراجع بیشترین واکنش را امامخمینی نشان داد و چنانکه از نقد و شکوههای ایشان بر میآید، علما و بزرگان دیانت، حساسیت درخوری به برگزاری جشنها نشان ندادند. صرف نظر از کسانی که کیان یا هیبت مذهب را در رونق و صولتِ سلطنت میدیدند و برای بقای حکومت پهلوی دعا میکردند، باید توجه کرد که نیمه نخست دهه ۱۳۵۰، بر اثر بالارفتن قیمت نفت، دوران دارایی و ثروت رژیم پهلوی بود و طبیعی بود که قشر متوسط جامعه، فریب رفاه ظاهری کشور و تجمل چشمگیر پهلوی در منطقه را بخورند؛ اما امامخمینی در مناسبتهای گوناگون، بر کارنامه سیاه شاهان ایران انگشت مینهاد و یادآور میشد هزینهها از اموال تکتکِ ملت - که تعداد زیادی از آنها گرسنه و محروم و در حداقل رفاه بودند- فراهم شدهاست؛ بنابراین چنین جشنهایی برخلاف مصالح کشور است و طبعاً از خاطر نخواهد رفت. ایشان از روحانیان، دانشجویان و مردم خواست که با توجه به آموزههای توحیدی بیدار شوند و جلوی اینگونه برنامههای استعماری را بگیرند و اظهار امیدواری کرد که خیلی زود جشن مرگ استعمار و نیروهایش را برگزار کنند.[۵۵]
ایشان همچنین به مردم توصیه کرد برخی تاجران و کاسبان را که در جشنها و معصیتها و ظلم حکومت همکاری میکنند، نخست نهی از منکر کنند و در صورت بیتأثیربودن، از آنها روی برگردانند و با آنان معامله نکنند.[۵۶] همزمان با بزرگداشت دومین سالگرد جشنها، امامخمینی با یادآوری نبرد میان مسلمانان و کفار، و کسانی که برای آزادی فلسطین در خاک و خون میغلتند، این برنامههای پهلوی را موجب بالارفتن هزینه زندگی و گرانی اجناس خواند و آزادی و رفاه مردم ایران را در گرو برکندن جرثومه فساد و سلطنت ننگین پهلوی دانست.[۵۷]
پانویس
- ↑ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۲۳؛ نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ۶۰.
- ↑ کسری، زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، ۲۲۸.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۲۷–۳۰؛ اطلاعات، روزنامه.
- ↑ حدیدی، نگاهی به اسناد جشنهای دوهزاروپانصدساله، ۱۰۸–۱۰۹.
- ↑ هویدا، سقوط شاه، ۱۲۱.
- ↑ زونیس، شکست شاهانه، ۱۲۳؛ فاروقی و لوروریه، ایران بر ضد شاه، ۴۰.
- ↑ هویدا، سقوط شاه، ۱۲۱.
- ↑ پهلوی، محمدرضا، مجموعه تالیفات، نطقها، مصاحبهها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، ۷/۶۲۳۳–۶۲۳۴.
- ↑ زونیس، شکست شاهانه، ۹۹.
- ↑ زونیس، شکست شاهانه، ۱۵۰–۱۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۱۲۴–۱۲۵ و ۱۲۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۲۵–۳۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۵۸–۳۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۲ و ۳۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۰ و ۳۶۴–۳۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۲–۳۶۳، ۳۶۶ و ۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۵ و ۳۶۸–۳۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۶–۳۶۷.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۳۷–۳۸ و ۴/ده.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۳۶–۴۲؛ مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۵/۴۸–۵۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۶۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۶۰–۶۱ و ۶۹–۷۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۶۶، ۷۱–۷۴، ۷۵–۷۹ و ۸۲–۸۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۶۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۶۲، ۶۴–۶۵، ۶۸، ۷۴ و ۸۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۷/۹۱–۹۳.
- ↑ عامری، باستانگرایی در دوره پهلوی با تکیه بر جشنهای ۲۵۰۰ساله، ۵۸؛ پهلوی، فرح، دختر یتیم، ۲/۷۰۶.
- ↑ عامری، باستانگرایی در دوره پهلوی با تکیه بر جشنهای ۲۵۰۰ساله، ۵۷.
- ↑ بیل، شیر و عقاب، ۲۵۲؛ بهنود، دولتهای ایران، ۵۶۵؛ کسری، زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، ۲۳۲.
- ↑ بیل، شیر و عقاب، ۲۵۲.
- ↑ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۴۹۲.
- ↑ پهلوی، فرح، دختر یتیم، ۲/۷۰۶.
- ↑ عامری، باستانگرایی در دوره پهلوی با تکیه بر جشنهای ۲۵۰۰ساله، ۷۰.
- ↑ شوکراس، آخرین سفر شاه، ۳۹–۴۱؛ صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ۱۱۵–۱۱۶.
- ↑ کیهان، روزنامه.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۳۳؛ پهلوی، فرح، دختر یتیم، ۲/۷۰۴؛ بیل، شیر و عقاب، ۲۵۳.
- ↑ کسری، زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، ۲۳۳.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۳۰۴؛ هلمز، خاطرات همسر سفیر، ۷۹؛ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۲۰–۲۱، ۲۸۶–۲۹۱، ۳۰۰–۳۰۱ و ۳۰۶؛ نراقی، از کاخ شاه تا زندان اوین، ۵۹؛ حدیدی، نگاهی به اسناد جشنهای دوهزاروپانصدساله، ۱۰۳.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۸۲۵–۸۳۶، ۸۴۷–۸۵۸، ۸۶۳–۸۷۶ و ۸۷۹–۸۸۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۸۷۹–۸۸۲.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۸۶۲.
- ↑ کرباسچی، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، ۱/۴۸۵.
- ↑ دولتشاه فیروز، زندگی سیاسی مظفر فیروز، ۲۳۹–۲۴۲.
- ↑ نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، ۱/۳۵۰.
- ↑ صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ۱۱۶.
- ↑ بهنود، دولتهای ایران، ۵۶۶–۵۶۷.
- ↑ بهنود، دولتهای ایران، ۵۶۶.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۶–۵/۳۰۳.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۳۴۶.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۴/۲۰۱.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۹۵.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی، ۱/۳۹–۴۰.
- ↑ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۳۴۸–۴۳۶ و ۴/۱۹۷–۲۰۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۲/۳۶۳، ۴۸۳، ۴۹۱ و ۵/۴۵۱.
- ↑ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۵–۷.
منابع
- اطلاعات، روزنامه، ۱/۱۱/۱۳۹۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بهنود، مسعود، از سیدضیا تا بختیار، دولتهای ایران از سوم اسفند ۱۲۹۹ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، تهران، جاویدان، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش.
- بیل، جمیز، شیر و عقاب، بیجا، بینا، بیتا.
- روابط بدفرجام ایران و آمریکا، ترجمه فروزنده برلیان (جهانشاهی) تهران، فاخته، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- پهلوی، فرح، دختر یتیم، به کوشش احمد پیرانی، تهران، به آفرین، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- پهلوی، محمدرضا، مجموعه تالیفات، نطقها، مصاحبهها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، تدوین دفتر فرهنگی و مطبوعاتی وزارت دربار شاهنشاهی، تهران، کیهان، ۱۳۴۸ش.
- حدیدی، مختار، نگاهی به اسناد جشنهای دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی، بیجا، بینا، بیتا.
- پهلوی دوم و نمونه اندیشههای باستانگرایانه، مجله تاریخ معاصر ایران، شماره ۵، ۱۳۷۷ش.
- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- دولتشاه فیروز، مهین، زندگی سیاسی مظفر فیروز، به کوشش علی دهباشی، تهران، سخن، شهاب ثاقب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، ج۳، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- زونیس، ماروین، شکست شاهانه، ترجمه عباس مخبر، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۰ش.
- شوکراس، ویلیام، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا «هوشنگ» مهدوی، تهران، البرز، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
- صمیمی، مینو، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- عامری، صغری، باستانگرایی در دوره پهلوی با تکیه بر جشنهای ۲۵۰۰ساله، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
- فاروقی، احمد و ژان لوروریه، ایران بر ضد شاه، ترجمه مهدی نراقی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
- کرباسچی، غلامرضا، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- کسری، زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، نیلوفر، زنان ذینفوذ خاندان پهلوی، تهران، نامکجاویدان، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
- کیهان، روزنامه، ۲/۸/۱۳۵۵ش.
- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار، جلد اول، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، امام در آینه اسناد، سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مهدوی، عبدالرضا «هوشنگ»، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ۱۳۰۰–۱۳۵۷ش، تهران، البرز، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنجساله ایران، تهران، رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹ش.
- نراقی، احسان، از کاخ شاه تا زندان اوین، ترجمه سعید آذری، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- هلمز، سینتیا، خاطرات همسر سفیر، ترجمه اسماعیل زند، تهران، البرز، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
- هویدا، سقوط شاه، فریدون، سقوط شاه، ترجمه ح.ا. مهران، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۶۵ش.
پیوند به بیرون
- حسین احمدیمنش، «جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران»، دانشنامه امامخمینی، ج۴، ص۹۵-۱۰۰.